فقه: با تشکر از قبول زحمت اولین سؤال این است که نظر حضرت عالى درباره حکم شبیه سازى انسانى و پیامدهاى آن, چیست؟
استاد: مسئله شبیه سازى انسانى از جمله مسائلى است که از چندى قبل در سطح جهان مطرح شده که براى آگاهى کامل از ماهیت و نتایج و پیامدهاى مثبت و منفى آن مورد تحقیق و بررسى دانش پژوهان و عالمان آگاه از مبانى شریعت قرار گرفته تا آنان بتوانند حکم شرعى آن را بیان کنند; زیرا تا ابعاد موضوع و ویژگى هاى درونى و بیرونى و فواید و پیامدهاى آن به گونه کامل مشخص نشود, حکم آن را نمى توان از نظر شرع براساس مبانى و عناصر اصلى شرع کاوید و این مطلب به موضوع شبیه سازى انسان اختصاص ندارد, بلکه شامل هر پدیده تازه دیگرى مى شود که در آینده نه چندان دور شاهد آنها خواهیم بود. باید دانست اختلاف نظر عالمان, اعم از مسلمان و یا پیروان ادیان دیگر, در مشروعیت هر پدیده جدیدى در ابتداى پیدایش آن امرى رایج است; زیرا آن مسئله نظرى است و اختلاف نظر درباره آن امرى است طبیعى, ولى با مرور زمان و شرایط آن که در تحول ویژگى هاى درونى و بیرونى موضوعات داراى تأثیرند, مى بینیم که در بسیارى از مسائل نظرى بر اثر پیشرفت و تکامل علم و قوت ادراک آن, اختلاف نظر ها هم براساس مبانى و پایه هاى شناخت از میان مى رود.
درباره شبیه سازى انسان و هر پدیده نو, اشکال شرعى ندارد, مگر آن که بر منع آن دلیل معتبر شرعى باشد و ما پس از مراجعه به مبانى و عناصر اصلى استنباط که نخستین آنها کتاب خدا و دومین آنها سنت رسول خدا و اوصیاء اوست, دلیل قانع کننده اى بر حرام بودن آن نیافتیم. لذا اصل این کار را مباح و حلال دانسته ایم, ولى با این وصف این را نمى توان نادیده گرفت که به کارگیرى آن در دامنه وسیع و گسترده براى جامعه ممکن است پیامدهایى را دارا باشد که باید در به دست آوردن حدود آن سعى شود تا به اشکال برخورد نشود. از جمله این مشکلات عدم شکل گیرى خانواده, نبود هویت خانوادگى, تعطیل روابط مشروع جنسى, مشکلات در امر ازدواج, ارث و محرومیت ها و… است و البته همه اینها پاسخ دارند که باید در فرصت دیگر بیان شوند.
به هر حال, این کار به عقیده من مباح و حلال است; چون پس از بررسى مبانى شرعى استنباطى دلیل معتبرى بر حرام بودن آن نیافتم تا بتوانم آن را مورد اشکال قرار دهم. ما بر این بینش و اعتقادیم و همان گونه که حرام خدا را نمى توان حلال کرد, حلال خدا را هم نمى توان حرام کرد. رسول خدا(ص) فرمود: (المُحرّم حلال الله کالمُحلّل حرام الله), و این بدین جهت است که حکم به حرمت بدون دلیل شرعى تشریع محسوب مى آید و مشمول آیه 116 از سوره نحل قرار مى گیرد که در آن آیه آمده: (ولا تقولوا لما تَصِفُ السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام). علاوه بر این که در فقه اجتهادى حکم به حلال کردن هر پدیده اى از هر نوع و قسمى که باشد, آسان تر از حرام دانستن آن است; زیرا آن مطابقت با اصول اولیه دارد.
فقه: حضرت عالى اشاره فرمودید که اصل کار مباح است, ولى پیامدهاى آن را باید مورد توجه قرار داد. برخى از معاصران هم با توجه به پیامدها اصل کار را حرام دانسته اند. آیا به نظر شما پیامدهایى همچون: اختلال در انساب و از بین رفتن نظام خانواده, ایجاد اختلال در نظام اجتماعى و… مى تواند دلیل بر ممنوعیت شود؟
استاد: این کار باعث اختلال در انساب و از بین رفتن نظام خانوادگى نمى شود; زیرا بچه اى که از راه شبیه سازى به وجود مى آید, اگر از هسته سلول جسمى مرد باشد, فرزند او محسوب مى شود و از او همانند فرزندان دیگرش که از راه معمول و متداول متولد شدند, ارث مى برد و اگر از هسته سلول زن باشد, فرزند او محسوب مى شود و از او همانند فرزندان دیگرش ارث مى برد. در این فرض, نه در انساب اختلالى پدید مى آید و نه سبب از بین رفتن نظام خانوادگى مى شود و نه آسیبى به نظام اجتماعى وارد مى کند.
بلى, اگر بانک هسته اى سلول تأسیس شود و در آن جا هسته هاى سلولى جمع شوند و معلوم نشود که هسته سلولى که به کار گرفته مى شود, از چه کسى است و از آن راه زن باردار شود, در این صورت در نسب خلط مى شود. و نیز بنده بر این اعتقادم که اگر به کارگیرى شبیه سازى در دامنه وسیع و گسترده پدید آید, پیامدهایى به دنبال دارد که قابل اغماض و چشم پوشى نیست; ولى اگر آن در دامنه محدود باشد, پیامدى ندارد.
فقه: برخى براى ممنوعیت به دلایلى همچون: تغییر خلقت خداوند, خدشه دار شدن کرامت انسان و پیدایش فقه جدید, و… استدلال کرده اند. به نظر شما کدام یک از این دلایل موجّه تر است؟ و پاسخ آنها چیست؟
استاد: شبیه سازى انسان به طور محدود, نه باعث تغییر در آفرینش و نه موجب خدشه دار شدن کرامت انسان مى گردد و منشأ این گفته ها و نظریات ذهنیت هایى است که به دید آنها جهت مى دهد, نه ادله استنباطى و شرعى. باید دانست آن دیدى ارزشمند است که از راه ادله شرعى جهت گرفته باشد. به هرحال, این کار باعث برداشت هاى جدید به گونه هاى مختلف از مبانى فقه اجتهادى به وسیله مسئولان حوزه استنباطى و اجتهادى در ارتباط با حکم آن از نظر شرعى مى شود, ولى اختلاف در مسائل نظرى طبیعى است و اختصاص به مسئله شبیه سازى ندارد و این بدین جهت است که این پدیده و پدیده هاى نوبه نو دیگرى که در جامعه اسلامى پدیدار مى شود, در مقام پاسخ به آنها براساس مبانى معتبر شرعى, نیاز به برداشت جدید از مبانى اجتهادى دارد و این اختصاص به پدیده شبیه سازى ندارد; بلکه در همه پدیده هاى جدیدى که از راه علوم جدید پدید مى آید, سارى و جارى است. علوم جدید مانند علم پزشکى که درباره بدن و علاج آن, و علم شیمى که درباره ترکیب اجسام است, علم فیزیک که از حالات و صفات آنها بحث مى کند, و علم ریاضى که در آن بحث از اعداد و نسب مى شود و علوم دیگر, همانند کارخانه هاى تولیدى, موضوع سازند و باید مسئولان حوزه استنباطى در برابر پدیده ها و موضوعات گوناگون, پس از آگاهى کامل از آنها از طریق افراد آگاه و متخصص, در برابر آنها پاسخ گو باشند و در صورتى که کوتاهى نمایند, باید خسارت جبران ناپذیرى را پذیرا باشند.
بنده بر این بینش و اعتقادم که اگر مجتهدى به طور کامل شرایط اجتهاد را دارا باشد و از مبانى و عناصر اصلى استنباط, شرایط زمان و مکان عرف و احوال انسان و از نیاز جامعه آگاهى کامل داشته باشند, مى تواند با اجتهادى که خداوند مانند چشمه جوشان در دل فقه به عنوان نیروى محرک آن قرار داده, آن را با پدیده ها و رویدادها و مظاهر نوین زندگى و مسائل مستحدثه از هر نوع و قسمى که باشد, هماهنگ نماید و پاسخ آنها را به گونه اى که لازم باشد, بدهد. البته نه با شیوه مصطلح رایج, آن هم در محدوده مسائل فردى که هزارها بار گفته شده و مورد نشر قرار گرفته; زیرا با آن نمى توان پدیده هاى جدید و مسائل نو به ویژه مسائلى را که مربوط به نظام مقدس اسلامى است, پاسخ داد و مشکلات آن را حل و خلأهاى آن را پر و نارسایى ها را برطرف کرد.
امید است صاحب نظران این زمینه آزادى اى را که برایشان فراهم شده تا برداشت ها و دیدگاه نو خود را با استفاده از منابع و عناصر اصل استنباط ابراز دارند و در مقام پاسخ به پدیده ها و رویدادهاى نوبه نو جامعه برآیند, مغتنم شمرند و در برابر تحولات گوناگون ابعاد جامعه و پدیده هاى عرصه هاى مختلف زندگى پاسخ گو شوند.
فقه: آیا ساختن عضو شبیه سازى شده انسان و پیوند آنها به بدن انسان هاى دیگر که اصطلاحاً شبیه سازى درمانى گفته مى شود, جایز است؟
استاد: اشکال ندارد, بلکه بسیار کار خوبى است; ولى اگر انسانى ساخته شد, جایز نیست از اعضاى آن براى پیوند به بدن انسانى دیگر که نیاز به آنها دارد, استفاده شود; زیرا او انسان است و همه احکام آن را دارا مى باشد.
فقه: از نظر علمى تفاوتى میان شبیه سازى انسانى و درمانى وجود ندارد; زیرا در هر دو مورد از یک تکنیک استفاده مى شود. تفاوت اساسى در هدف است. به این معنا که در شبیه سازى درمانى پس از اجراى تکنیک و گرفتن سلول هاى بنیادى, جنین به وجود آمده از میان برده مى شود; حال آن که در شبیه سازى انسانى, جنین شکل گرفته تا مرحله به دنیا آمدن و کمال, نگه داشته مى شود. آیا از بین بردن این جنین که قابلیت انسان شدن داشت, قتل به حساب نمى آید؟ و آیا روایاتى که از بین بردن نطفه مستقر را ممنوع مى سازد, شامل آن نمى شود؟
استاد: اگر پس از اجراى تکنیک و گرفتن سلول هاى بنیادین جنین به وجود آید, در حکم آن تفاوتى بین غیر درمانى و درمانى آن نیست و اگر در درمانى آن مانعى از پیدایش جنین باشد, در این صورت واضح است که حکم جنین را ندارد. به طور کلى در همه موارد, حکم دایرمدار وجود موضوع است و تا موضوع محقق نشود, حکم براى آن نیست. مورد سؤال از این قانون مستثنا نمى باشد و حکم دایرمدار وجود جنین واقعى است و اهداف دانشمندان در موضوع و حکم آن تغییرى ایجاد نمى کند; چون حکم دایرمدار موضوع است, نه دایرمدار اهداف.
فقه: در میان اهل سنت نسبتاً اجماعى بر ضد شبیه سازى وجود دارد و این کار حرام شمرده مى شود; حال آن که در میان عالمان شیعه چنین اتفاق نظرى وجود ندارد. به نظر شما آن اجماع موجّه است؟ یا این اختلاف رأى؟
استاد: از نگاه اهل سنت اجماع فى نفسه هدف و حجت است, ولى از نظر فقهاى شیعه اجماع وسیله است, نه هدف, و مادامى حجت است که کاشف از رأى معصوم باشد و براى آن طرقى دارند; مانند: طریقه دخولى و یا تضمنى سید مرتضى, طریقه لطفى شیخ طوسى, طریقه تقریرى حلبى, طریقه کشف از دلیل معتبر نائینى, طریقه کشف در مسائل متلقاة بروجردى.
به هر حال این اجماع, نه تنها از نظر شیعه اعتبار ندارد, بلکه از نظر اهل سنت نیز اعتبار ندارد; به دلیل نبود اتفاق کامل; حتى بین علماى اهل سنت. علاوه بر این که این اجماع مدرکى است و اجماع مدرکى اعتبار ندارد; زیرا اعتبار به مدرک است, اگر تمام باشد.
فقه: آیا مى توان اختلافات موجود در میان عالمان شیعه در این مورد را دسته بندى نمود و مشخص ساخت که این اختلافات به چند دیدگاه قابل ارجاع است؟
استاد: : سه دیدگاه هست: 1. جواز به گونه مطلق; 2. عدم جواز به گونه مطلق; 3. جواز به آن مقدار که داراى پیامد نشود.
فقه: شبیه سازى مردگان (در صورت امکان) چه حکمى دارد؟ آیا شبیه سازى دانشمندان بزرگ و نوابغ سیاسى و علمى که زنده نیستند, جایز است؟
استاد: فى نفسه مانعى ندارد.
فقه: انتساب فرد پدید آمده از طریق شبیه سازى , به چه کسى است؟ آیا او فرزند صاحب سلول است یا برادر دوقلوى او است, آیا جنین نسبت به زنى که در رحم وى پرورش یافته است, فرزند او نیز محسوب مى شود؟
استاد: در قسمت اول سؤال, فرد پدید آمده, فرزند صاحب سلول به حساب مى آید و در قسمت دوم مادر او صاحب سلول است و اما صاحب رحم مادر رضاعى او محسوب است.
فقه: آیا جارى کردن عقد نکاح بین زن و مرد نامحرمى که در کار شبیه سازى مورد استفاده قرار مى گیرند, لازم است یا خیر؟
استاد: لازم نیست, ولى از نگاه به مواردى که حرام است, باید خوددارى کنند; اما اگر نگاه کرد, گرچه حرام است, ولى به کار او شرعاً لطمه اى وارد نمى کند.
فقه: آیا سلول بارور شده مرد را بعد از طلاق یا مرگ او قبل از انقضاى عده, مى توان در رحم همسر تزریق کرد یا خیر؟ و در این صورت حکم ارث چگونه خواهد بود؟
استاد: اشکال ندارد; چون عنوان همبسترى صادق نیست, ولى ارث را از مادر مى برد و اما از صاحب سلول, جاى تأمل است.
فقه: حکم نوزادى که از سلول زن دیگرى شبیه سازى شده, چیست؟ آیا فرزند متولد شده دو مادر دارد یا یک مادر؟
استاد: صاحب سلول, مادر او محسوب است و صاحب رحم, مادر رضاعى او.
فقه: ازدواج فرد شبیه سازى شده با فرزندان صاحب سلول, اگر پسر باشند, چه حکمى دارد؟
استاد: جایز نیست; چون برادر او محسوب اند.
فقه: آیا ازدواج فرد شبیه سازى شده با زنى که سلول در رحم او پیوند زده شده, جایز است یا خیر؟
استاد: جایز نیست; چون آن زن, مادر رضاعى او محسوب است.
فقه: آیا حکم ارث مطابق موازینى که دارد, بین فرد پدید آمده از طریق شبیه سازى و بین صاحب سلول جارى است یا خیر؟
استاد: جارى است. بین کسى که او از سلول زن به وجود آمده و زن, توارث به لحاظ مادر و فرزندى است و بین آن که او از سلول مرد به وجود آمده و مرد, توارث پدر و فرزندى است.
فقه: آیا اسلام فرد شبیه سازى شده از راه سلول, همانند اسلام دیگران مورد پذیرش است؟
استاد: بلى, اسلام او همانند اسلام دیگران مورد پذیرش است.
فقه: آیا هیچ تفاوتى بین او و مسلمانان دیگر وجود دارد؟
استاد: بین آنها فرقى نمى باشد. پس همان گونه که هر مسلمانى باید مورد احترام و از حقوقش در همه ابعاد زندگى فردى, عبادى, علمى, فرهنگى, اقتصادى و اجتماعى برخوردار باشد, او نیز باید از همه آنها برخوردار باشد.
فقه: آیا قاتل او همانند قاتل مسلمان باید قصاص شود؟
استاد: بلى, باید قصاص شود.
فقه: آیا دیه در مواردى که براى مسلمان ثابت است, براى او نیز ثابت است؟
استاد: بلى, براى او نیز ثابت است.