تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,177 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,099 |
ایجاد محیط اخلاقى | ||
حوزه | ||
مقاله 5، دوره 12، شماره 67، فروردین 1374، صفحه 117-144 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 29 بهمن 1394، تاریخ پذیرش: 29 بهمن 1394 | ||
اصل مقاله | ||
جهان امروز به پیروزیهاى علمى و پیشرفتهاى صنعتى گسترده اى دست یافته و در برآوردن نیازهاى مادى انسان گامهاى مؤثرى برداشته است. اما جامعه بشرى همپاى رشد علمى و مادى از نظر خلق و خوى انسانى حرکت نابهنجار داشته است. اصول و معیارهاى اخلاقى بیش از پیش در پاى پول و مادیات قربانى مى شود. مفاهیمى از قبیل: آزادى انسان دوستى احسان عدالت مساوات دفاع از حقوق بشر و... با این که با آب و تاب بیان مى گردد بیش از هر زمانى زیر پا گذاشته مى شود. فساد اخلاقى و فروپاشى ارزشها نه تنها کشورهاى غربى و به اصطلاح متمدن بلکه سراسر دنیا را فرا گرفته است. بحرانهاى اخلاقى نظام خانه و خانواده را لرزان ساخته و بیزارى از همنوع سرد مهرى و بى عاطفگى پول محورى دلمردگى و بى تفاوتى را به وجود آورده است. فضیلتهاى انسانى فراموش شده و ارزشهاى معنوى در پیوندهاى اجتماعى کم فروغ شده است. بیم آن پیشگیرى و بهداشت اخلاقى * پیشگیرى * درمان پیشگیرى مانع گرفتارى انسان به بیمارى است. درمان راه بهبودى را نشان مى دهد. پیشگیرى سلامت طبیعى موجود بدن را حفظ مى کند و درمان سلامت از دست رفته را بر مى گرداند. جلوگیرى از عوامل بیمارى آفرین بارها آسانتر است از درمان آنها. در علم اخلاق نیز براى بیماریهاى روحى و اخلاقى همین دو شیوه سفارش شده است: در متون دینى و تعالیم اسلامى هم بر این روش بویژه بر مسأله پیشگیرى از بیماریهاى اخلاقى تأکید و سفارش فراوان شده است: (یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم واهلیکم ناراً وقودها الناس والحجارة...)1 نگهدارى خود به این است که در برابر قواى سرکش درون تسلیم نشود و با آنها بستیزد و ایستادگى کند. نگهدارى خانواده به تعلیم وتربیت وساختن محیطى پاک و به دور از آلودگى است. جمله (قوا انفسکم) خود را پاییدن و در مفاسد نیفتادن را مى رساند و جنبه پیشگیرى از آلودگیها را گوشزد مى کند. سستى در مسائل اخلاقى و تربیتى خانواده از این روى پیامبر اکرم(ص) به مسلمانان سفارش مى فرماید از ازدواج با دختر زیبا که در خانواده بدکنش بزرگ شده بپرهیزند. (بپرهیزید از (خضراء الدمن). گفته شد آن چیست؟ فرمود: (المرأة الحسناء فى منبت السوء) قانونهاى بسیارى در اسلام وجود دارد که فلسفه و حکمت تشریعى آنها جلوگیرى از فساد در اجتماع است از آن جمله مى توان به دقت و دوراندیشى و باریک فکرى اسلام در ثابت کردن کارهاى نامشروع و خلاف عفت عمومى اشاره کرد. اسلام گواهى چهارنفر عادل آن هم به گونه اى ویژه را در ثابت کردن آمیزش نامشروع مرد و زن لازم دانسته که اگر از آن چهار نفر یک نفر خود را کنار بکشد و در پیش قاضى گواهى ندهد دیگر گواهان به خاطر تهمت مجازات خواهند شد! همچنین در چگونگى گواهى آنان مقررات و برنامه هایى وجود دارد بسیار دقیق: گواهان همه باید در مکان رویداد عمل نامشروع و زمان آن یک گونه گزارش ارائه دهند. دیگر این که گواهى آنان مستقیم و بدون حکایت از دیگران باشد و... در همین مسأله اگر گناهکار بخواهد در پیش قاضى گناه خود را فاش کند باید چهار بار و در چهار نوبت به زیان خود سخن بگوید. در این جا قاضى حق ندارد متهم را به اعتراف وا دارد یا برانگیزاند. باید کارى کند شرم و آزرم عمومى محفوظ بماند.3 این قانونهاى کیفرى اسلام از آن روى تشریع شده اند که افزون بر پاک به عبارت دیگر تمامى این مقررات این گونه اى براى ایجاد محیط سالم اخلاقى است. شکى نیست که انسان موجودى است اجتماعى و تأثیرپذیر از جایى که در آن زندگى مى کند. جاى تربیت و اوضاع اجتماعى در ساختن شخصیّت اخلاقى انسان اثرى ژرف دارد. همانا این مسأله که در سازندگى انسان اصالت با فرد است و یا با جامعه نظرهاى گونه گونى وجود دارد که اشاره به آنها خالى از فایده نیست. گروهى بر این باورند که زندگى فرد پیروى از چگونگى جاى زندگى اوست. پند و اندرزهاى فردى راه به جایى نمى برد. اینان مى گویند: اخلاق نیز آفریده جامعه است. به باور این گروه فرد در جامعه جزئى است پیرو کل و رفتار و منش او بازتاب اجتماعى است که در آن مى زید. نتیجه این تفکر آن است که نظام اجتماعى باید دگرگون و اصلاح شود تا افراد اصلاح گردند. گروهى بر این نظرند که عامل اصلى و اساسى در شکل دادن به زندگى و چگونگى خلق و خوى آدمى خود اوست و جامعه جز مجموعه افراد چیز دیگرى نیست. اینان فساد و صلاح جامعه را در گرو فساد و صلاح فرد مى دانند و جانبدار اصالت فردند. باور سومّى هم وجود دارد: اصالت آمیخته فرد و جامعه. جانبداران این دیدگاه مى گویند: انسان نه موجودى است صددرصد مستقل و نه صددرصد پیرو جامعه بلکه آمیخته اى است از آن دو. نظام فرهنگى اجتماعى و اقتصادى و سیاسى جامعه بر روى فرد اثر مى گذارد و به بینش و منش او شکل و جهت مى بخشد ولى این تأثیر بدان اندازه نیست که اراده را از او بگیرد و او را پیرو بى چون و چرا سازد. دگرگونیهاى اجتماعى با این که قانون ویژه به خود را دارند به مقدار درخورى هم به آگاهى و تلاش افراد آن جامعه بنابراین براى پیشگیرى از گسیختگى اخلاقى و فروپاشى ارزشها افزون بر پاکسازى فرد باید به پاکسازى جاى زندگى و اجتماع توجه گردد. پهنه جامعه به گونه اى باشد که مردم را به سوى ارزشها حرکت دهد.پیوستگیهاى اجتماعى به شیوه اى به رشته کشیده شود که راه رشد و کمال را براى همگان فراهم سازد. درست است که پرو راندن افراد از راه پند و اندرز بایسته است و کارساز امّا این به تنهایى کارایى ندارد باید در سالم سازى اجتماع تلاش شود تا مردم بتوانند در ساحت ارزشها نفس بکشند و خود را با آهنگ سازنده آن سازش دهند. از این روى مى بینم پیامبران الهى با آن که خود را اندرز دهنده درستکار5 مى دانستند و با پندهاى نیکو6 روح مردم را شاداب مى کردند همواره از پدیدآوردن جامعه اى براساس قسط و عدل: (لیقوم الناس بالقسط)7 سخن مى گفتند. این نشان مى دهد که براى ساختن انسان صالح و جامعه سالم و سعادتمند تنها به تربیتهاى فردى نباید بسنده کرد بلکه باید زیستگاه و جامعه اى را پى ریخت که در آن زمینه بروز و ظهور استعداد آدمى فراهم آید و جوهره وجود و نیکویهاى اخلاقى او را بنمایاند و به کمال برساند: (بعثت لأتمم مکارم الأخلاق). امام خمینى بر بایستگى پدیدآوردن چنین زیستگاهى تاکید مى ورزند: (عمده در برنامه هاى حکومتى در برنامه هاى دولتى این معناست که محیط اخلاقى درست کنند. محیط برادرى درست کنند. این در رأس همه برنامه هاست. اگر این برنامه درست شد اگر دولت بخواهد کارى بکند در همین راستاست که قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران در اصل سوم بر عهده دولت و نظام مى گذارد که براى رسیدن به هدفهاى اسلامى و انسانى (که در اصل دوم ذکر شده) همه توان و توش خود را به کار گیرند از آن جمله: (ایجاد محیط مساعد براى رشد فضائل اخلاقى براساس ایمان و تقوى و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهى.)
جامعه سالم اخلاقى و جلوه هاى آن مهر و محبت بر پیوندها حاکم باشد. از بى اعتمادى و دورویى خبرى نباشد دوستیها و دشمنیها براى خدا و در مسیر ارزشها قرار گیرد. انسانها همواره خود را به جاى دیگران بگذارند آنچه بر خود نمى پسندند بر دیگران روا دارند و آنچه براى خود مى پسندند براى دیگران نیز بخواهند.در چنین جامعه اى از بخل و فشرده دستى غیبت و زشت یادى تهمت و بى حرمتى اثرى نخواهد بود. در برابر مکارم و محاسن اخلاقى مانند: گذشت عدل و احسان گشاده دستى پاکدامنى احترام خوش برخوردى بر گفتار و رفتار مردمان پرتو افکن خواهد شد. از باب نمونه مى توان از روزهاى نخستین پیروزى انقلاب اسلامى یاد کرد. روزهایى که از جهت اخلاقى و روحى چنان دگرگونى در مردم پیدا شده بود که همه آداب و اخلاق اسلامى را به گونه شایسته پاس مى داشتند و انسانهایى بزرگوار با روحیه هاى شاداب دلسوز پرتلاش فداکار خدمتگزار و هماهنگ مقام معظم رهبرى ترسیم زیبایى از آن روزهاى شکوهمند دارد: (شما در دوران اول انقلاب ناگهان دیدید که مردم ما ظرف مدت کوتاهى تغییرات اساسى در خلقیات احساس کردند. روحیه گذشت در مردم زیاد شد حرص و طمع کم شد حس همکارى گسترش یافته گرایش به دین توسعه پیدا کرد اسراف کم شد قناعت زیاد شد جوانهاى ما به فکر فعالیت و کار افتادند.... این تحول مربوط به همان چند سال اول انقلاب بود. زمانى که تلاش روز به روز دشمن براى پاشیدن بذر فرهنگ و اخلاقیات فاسد متوقف شده بود در این مدت یک نوع گرایش و توجه خاص به اسلام و فرهنگ و اخلاق و آداب اسلامى که در ضمیر مردم ما بود دوباره زنده شد.)9 در جامعه سالم اخلاقى ارزشهاى الهى همواره باید سرلوحه کار و زندگى مردم باشد. تعاون اخلاقى یارى و برابرى و همبستگى فکرى و روحى در میان مردم گسترش یابد و همکارى در همه میدانهاى اجتماعى بر خود محورى و بدخواهى پیروز گردد. برآوردن سود شخصى هدف نباشد. فضاى جامعه انگیزاننده اى باشد براى پرورش خویهاى نیک و زمینه اى فراهم سازد براى شکوفایى و بالندگى ارزشهاى انسانى. کوتاه سخن آن که: در مدینه سالم اخلاقى ارزشها حاکمیت دارند در همه طرحها و برنامه ها و عرصه هاى سیاسى اجتماعى و اقتصادى. براى روشن شدن چهره جامعه اخلاقى و ترسیم و دورنماى کلى آن به چند رکن و جلوه اشاره مى کنیم; چه جلوه ها و آثار هر چیز راهى است براى شناخت بهتر آن: پرهیزگارى (التقى رئیس الأخلاق)10 اگر سنگ زیرین جامعه بر تقوا و تعهد گذارده شود و بنیان جامعه بر این کمالها استوار گردد اجتماع از گزندها به دور خواهد ماند و از هرگونه ضدارزش در امان خواهد بود. زیرا تقوا دژى فولادین و پناهگاهى است امن که مى تواند سیل ویرانگر پستیها و زشتیها را مهار کند و از آفتها و مفاسد اخلاقى جامعه جلو بگیرد. تقوا به معناى گریز از جامعه نیست. تقوا پدیدآوردن حالتى است در آدمى که در بدترین برهه ها به او توان دگرگونى جامعه فاسد و آلوده را مى دهد. اگر روح پرهیزگارى بر جامعه پرتو بیفکند دشواریها یکى پس از دیگرى از بین مى روند. تقوا در مصرف بیت المال تقوا در مسائل سیاسى و اجتماعى نظامى و... تقوا در اظهار نظرها انتقادها و... اگر این معناى گسترده تقوا بر جامعه دامن گسترد ریشه هاى به فرموده على(ع): (الا بالتقوى تقطع حمة الخطایا)11
راستى و درستى (ان الله عزوجل لم یبعث نبیا الا بصدق الحدیث واداء الأمانة)12 در جامعه اى که راستى و درستى کم رنگ گردد و نیرنگ و خیانت رواج یابد طبیعى است که دیگر ارزشها نیز گرفتار آفت خواهند شد و به افول خواهند گرایید. چو زیراندر آمد سر راستىپدید آمد از هر سوى کاستى (الصدق صلاح کل شئ والکذب فساد کل شئى)13 در فرهنگ اسلام عبادات و مناسک مذهبى براى نزدیک ساختن انسان به رستگارى است. بنابراین اگر در جامعه اى تمام شعایر دینى بزرگ شمرده شود و بایسته ها به درستى انجام گیرد ولى راستى و درستى کم فروغ گردد و به شایستگى در جامعه رواج نیابد آن جامعه جامعه اسلامى نخواهد بود. و رسول خدا(ص) فرمود: (لاتنظروا الى کثرة صلاتهم وصومهم وکثرة الحج والمعروف وطنطنتهم باللیل ولکن انظروا الى صدق الحدیث واداء الأمانة)14 بنابراین جلوه دیگر از جامعه سالم اخلاقى راستى و درستى است که بدون نگاهداشت این دو اصل جامعه اخلاقى شکل نخواهد گرفت. اگر حکومتى بخواهد بر اساس ارزشها راه بپوید باید در برخورد با مردم راستگو باشد. وعده هاى بى پشتوانه ندهد و به وعده هاى داده شده درست عمل کند در تبلیغات و ارائه برنامه ها واقعیتها را در نظر بگیرد و از آن طرف مردم نیز در کارها و امور مربوط به خود کم کارى بدکارى کارشکنى و... نکنند و همواره دولتیان و مردم این سخن خداوند را حدیث نفس کنند که: (... رب ادخلنى مدخل صدق و اخرجنى مخرج صدق واجعل لى من لدنک سلطاناً نصیراً.)15 کسى که سرش از پندارهاى خام گرم است و خودبین و خودمحور سخن حق را نمى تواند بشنود; چه این که: (شقایق به باران نروید زسنگ). پاس حق در برخوردهاى اجتماعى نشان از آن مى دهد که انقلابى ژرف در مسائل اخلاقى و انسانى پدید آمده است. این اصل در پیوندهاى اجتماعى کاربردى گسترده و راه گشا دارد. پایبندى به این سرشت انسانى بسیارى از ستمها وحق کشیها و نابسامانیهاى اخلاقى را ریشه کن مى سازد. داورى به حق پیروى از راستى پذیرفتن حق از نشانه هاى جامعه سالم و پایبند به ارزشهاست. از حق پذیرى بالاتر و ارزشمندتر از خودگذشتگى (ایثار) است. گروهى افزون بر این که حقى را از کسى پایمال نمى سازند بلکه پیش مى آید که در راه حق از حق خود مى گذرد. از خود گذشتن بزرگترین و والاترین نیکیهاست: (الإیثار اعلى المکارم)16. و از پرشکوه ترین نمونه هاى جلال و جمال انسانى است. این خوى عالى ترین احساسها و دلبستگیها و مهربانیهاى انسانى را بنمایش مى گذارد و استوار کننده پیوندهاى اجتماعى در میان مردم است. آنچه به تاریخ بشر زیبایى و شکوه بخشیده صحنه هاى دلپذیر حق پذیرى و از خود گذشتگى است. داستان ایثار على(ع) و خاندان گرامى آن عزیز که نمونه کامل حق پذیرى و بزرگوارى و سرمشق ایثار و از خودگذشتگى هستند در آیات دلنشین سوره (هل اتى) انعکاس یافته است. آنان با همه نیاز به نقش سازنده حق پذیرى و از خود گذشتگى در جامعه اخلاقى بر کسى پوشیده نیست. على(ع) اهمیت این دو سرشت انسانى را در پیوندهاى انسانى و اسلامى این گونه ترسیم مى کند: (عامل سائر الناس بالأنصاف وعامل المؤمنین بالأیثار)17 پاکدامنى و آزرم پاکى در کلام پاکى در شکم و بهره بردارى درست از نیروى شهوانى نشانگر سلامت نفس و پاکى روح است. اگر همه افراد جامعه به این سوى حرکت کنند و دامن خویش را از رذایل و زشتیها پاک گردانند جامعه اخلاقى شکل مى گیرد و اگر در جاى زندگى اخلاق و ارزشها حاکم باشد و پاکدامنى و آزرم در جاى جاى زندگى نمود قوى داشته باشد آلودگیها میدان نمى یایند تا ساحت زندگى را بیالایند. (لاتکمل المکارم الا بالعفاف...)18 از این روى على(ع) در اهمیت این خوى پسندیده مى فرماید: (ما المجاهد الشهید فى سبیل اللّه بأعظم اجراً ممّن قدّر فعفّ لکاد العفیف ان یکون ملکا من اگر پاکدامنى در همه شؤون زندگى ما راه پیدا کند چهره جامعه دیگرگون مى گردد و نسیم پاکى و انسانى بر تمام پیوندهاى اجتماعى و داد و ستدهاى ما مى وزد. از این روى امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: (الحرفة مع العفة خیر من الغنى مع الفجور)20 ناپاکدامنى و شهوت پرستى شکم بارگى بى فرهنگى و گمراهى از خویهاى زشتند. پیامبر اکرم(ص) بر امت اسلام از آنها بیم داشت: (ثلاث اخافهن على امتى بعدى: الضلالة بعد المعرفة ومضلات الفتن وشهوة البطن والفرج)21 آزرم از نتیجه هاى پاکدامنى به شمار مى رود و نقش کلیدى در سالم سازى جامعه اخلاقى دارد. آزرم استوار کننده ایمان و از پایه هاى اصلى دین است. کسى که از این ویژگى بى بهره است ایمانش کاستى دارد. جامعه اى که این خوى پسندیده در آن جریان دارد و این چشمه جوشان و پرخیر و برکت عطشها را فرو مى نشاند در بهره ورى از دیگر خویهاى نیک توانا خواهد بود. به فرموده مولى على(ع): (الحیاء مفتاح کل خیر)22 این حقیقت که شرم و آزرم جلو افسار گسستگیها را مى گیرد و باز دارنده از (انظر یا مفضل الى ماخصّ به الأنسان دون جمیع الحیوان من هذا الخلق الجلیل قدره. العظیم غناؤه اعنى الحیاء فلولاهُ لم یقرَ ضیف ولم یوف بالعدات ولم تقض الحوائج ولم یتحرالجمیل ولم یتنکّب القبیح فى شىء من الأشیاء حتى ان کثیراً من الأمور المفترضة ایضاً انما یفعل للحیاء فان من الناس من لولا الحیاء لم یرع حق والدیه ولم یصل ذا رحم ولم یؤد امانة ولم تعف عن فاحشة.)23 این بود نگاهى گذرا به برخى از جلوه هاى جامعه اخلاقى در دیدگاه اسلام. اینک مى پردازیم به بررسى شیوه ها و راههاى رسیدن به جامعه سالم اخلاقى.
پدیدآورنده هاى جامعه سالم اخلاقى در ادامـه این نوشتـار اشاره اى خواهیم داشت به بازدارنده هاى جامعه اخلاقى.
بازدارنده ها (العسر یفسد الأخلاق)25 (منکرات هم اخلاقى هم سیاسى و هم اقتصادى است)26 وظیفه دینى و قانونى مدیران کشور است جلو کارهاى ناپسند را بگیرند و این با پند و اندرز امکان پذیر نیست. هر دشوارى را باید از راه مناسب با آن بر طرف کرد. اگر تشکیلات اقتصادى جامعه ناسالم باشد گونه هاى فساد و کژ روى را در خود پرورش مى دهد. از این روى مى بینیم امیرالمؤمنین(ع) در تعریف و ترسیم جامعه کوفه روى این مسأله انگشت مى گذارد: (ما اصبح بالکوفة احداً الا ناعما ان ادناهم منزلة لیأکل البرّ ویجلس فى الظّل ویشرب من ماء الفرات.)27 نا رساییهاى زندگى اجتماعى در رگ و ریشه هاى حیات مردم اثر مى گذارد و صفا و معنویت زندگى را از آنان مى گیرد. در نتیجه گاه پرداختن به خود و زدودن زشتیها و پستیهاى اخلاقى فرا نمى رسد. زیاده روى (اسراف) بیهوده هزینه کردن (تبذیر) و خوشگذرانى فراموشى آفرین (اتراف) سلامت و سعادت جامعه را تهدید مى کنند. زندگى آرایى بى حدّ و مرز آشیانه فساد است و سبب دلمردگى و بى تحرکى مى شود. همنشینى و رفت و آمد با ثروتمندان خوشگذران و بى درد و بى احساس سبب دلمردگى مى شود و بسان نشستن با مردگان است28. اگر جامعه اى بخواهد به فضاى سالم اخلاقى و محیط صالح انسانى دست یابد باید زمینه هاى اتراف و اسراف را از بین ببرد و فاصله بین نادار و دارا را به پایین ترین درجه آن برساند. هنگامى روح حاکم بر جامعه میدان دادن به ثروتمندان باشد بر پا داشتن جامعه اخلاقى دشوار بلکه غیر ممکن است. البته مقصود از این مطالب این نیست که مال و جلوه هاى زندگى پلیدند و شر بلکه سخن این است که رذائل و رفتارهاى ناپسند و زشت بیشتر از سوى کسانى به جامعه راه مى یابند و دامن خانواده ها را مى گیرند و سبب بى خانمانى و... مى شوند که بى رنج و تلاش به اندک زمانى به ثروتهاى کلان دست یابیده اند و غیر مسؤولانه و بدون این که در برابر سرنوشت جامعه آینده کشور و... احساس مسؤولیتى بکنند در راه خواسته هاى نابحق خود هزینه مى کنند. از این روى دولت و نظام اسلامى براى مبارزه با ناهنجاریها ابتدا باید این مردابهاى نفرت انگیز را بخشکاند و با برنامه ریزى زمینه به دست آوردن ثروتهاى کلان را که بیشتر از راههاى نامشروع به دست آمده از بین ببرد و نگذارد که تمامى سرمایه هاى ملى در چند خانواده بى فرهنگ و بى درد دست به دست شوند و پرواضح است که این انقلاب عظیم و خانه تکانى جدّى از هر کسى بر نمى آید. کسانى مى توانند دست زالوصفتان را از بین ببرند که بسان زالو در پیکر جامعه در مقام و موقعیتى بالا جا خوش نکرده باشند و منابع و ثروتهاى عمومى را به بهانه هاى گونه گون هزینه نکنند و زندگى آن چنانى و رفت و آمدهاى دور از شأن جامعه اسلامى نداشته باشند و در کنار سفره رنگین ثروت اندوزان بى درد و بى احساس ننشسته باشند. چه زیباست که مسؤولان و کارگزاران نظام اسلامى این فراز از نامه حضرت امیر(ع) را به عثمان بن حنیف سرلوحه کار خویش قرار دهند: (... پسر حنیف! به من خبر رسیده است که مردى از جوانان بصره تو را بر خوانى خوانده است و تو بدان جا شتافته اى. خوردنیهاى نیکو برایت آورده اند و پى در پى کاسه ها پیشت نهاده. گمان نمى کردم تو مهمانى مردمى را بپذیرى که نیازمندشان به جفا رانده است و بى نیازشان خوانده. بنگر ـ کجایى ـ و از آن سفره چه مى خوایى. آنچه حلال از حرام ندانى بیرون انداز و از آنچه دانى از حلال به دست آمده در کار خود ساز.)29 3 . پوشیدگى برنامه ها: پوشیدگى برنامه مردم را سر در گم مى کند و اعتماد و امنیت آنان را از بین مى برد و دست و دل آنان را از کار باز مى دارد. زیرا گمان مى برند آنچه امروز ساخته شده فردا به دست کارگزارى دیگر ویران مى گردد. این از مسائل مهم و اساسى است که اگر مردم به مسؤولان و مدیران کشور بى اعتماد شوند و به برنامه ریزیهاى آنان به دید شک بنگرند پیامدهاى ناگوارى براى اجتماع خواهد داشت. ارتباط مستقیم دست اندرکاران با مردم و گوش فرا دادن به دشواریهایى که گریبان گیر مردم است زمینه هاى اعتماد را به وجود مى آورد و مسؤولان را از لغزشگاهها و خود محوریها و خودبزرگ بینیها به دور نگه مى دارد. على(ع) به مالک اشتر مى فرماید: (وان ظنّت الرعیّة بک حیفاً فأًصحر لهم بعذرک واعدل عنک ظنونهم بأصحارک فان فى ذلک ریاضة منک لنفسک ورفقا برعیّتک واعذاراً تبلغ به حاجتک من تقویمهم على الحق...)30 ابهام زدایى روشنگرى و ارائه جهت و هدف برنامه ها از سوى مسؤولان زمینه ساز گمان نیک و اطمینان مردم مى شود. در نتیجه جامعه اى براساس تفاهم و تعاون بین دولت ومردم پدید مى آید. 4 . ترک رفت و آمد با ناصالحان: از راههایى که جامعه را به فساد و کژروى اخلاقى گرفتار مى کند رفت وآمدهاى نارواست. تأثیر معاشرت در اصلاح یاتباهى فرد و جامعه جاى انکار ندارد. رفت وآمد با نااهلان روح را تاریک و جامعه را تباه مى سازد. در روایت آمده: (مجالسة الاشرار توجب سوء الظن بالأخیار)31 از سوى دیگر رفت وآمد و نشست و برخاست بانیکان در تهذیب و پرورش نیکوییهاى انسانى نقش سرنوشت ساز و پراهمیتى دارد. اسلام براى جلوگیرى از تباهیهاى اخلاقى و پى ریزى جامعه سالم و معنوى راههاى بسیارى پیشنهاد مى کند که از آن جمله است: آمد و شد نکردن با ناصالحان و پرهیز از جایهاى بدگمانى و انجمنهاى آلوده به گناه و... بى شک تا این فسادهاى انسان سوز و ویرانگر در اجتماع باشد چشمداشت سایه گسترى معنى و اخلاق در جامعه نابجاست. در اصل در معارف دینى بر این نکته اخلاقى تکیه شده که گفتار و رفتارى که گمان بد در مردم پدید مى آورد و حسّ کنجکاوى و جست وجوگرى آنان را بر مى انگیزاند باید پرهیز شود. به گونه اى باید پیوندهاى اجتماعى و رفت وآمدهاى بین افراد برنامه ریزى شود که زمینه هاى بدبینى و بدگمانى را از بین ببرد. دقت روى این مسأله اخلاقى اجتماعى براى حفظ سلامت جامعه بر همگان بایسته است ولى براى کارگزاران و روحانیان که چراغ هدایت مردم را در دست گرفته اند بایسته تر. اگر دورى از جایهاى بدگمانى براى مسلمانان یک دستور دینى و اخلاقى است نگهداشت این اصل براى کارگزاران و مدیران مهم ترین وظیفه به شمار مى رود: (پیامبر اکرم(ص) با یکى از همسران خود در کنار کوچه گفت وگو مى کردند. یکى ازیاران از آن جا گذشت و سلام کرد. رسول خدا(ص) پاسخ سلام وى را داد. پس از این که آن شخص چندگامى دور شد پیامبر(ص) وى را صدا زد و فرمود: این زن که با او سخن مى گفتم همسر من است! حضرت فرمود: وسوسه هاى شیطانى بسان خون که در تمام بدن جارى است در فکر و روح انسان جریان دارد.)32 از این نمونه تاریخى مى توان آموخت که جایگاه افراد در فکر مردم مسائلى را به وجود مى آورد که گاهى کارهاى درست و برابر شرع آنان را نمى توانند درست ارزیابى کنند. از این روى بر ر هبران و مسؤولان جامعه بایسته است: نخست خود را در دید بدگمانیها ننهند. دیگر این که در روشنگرى مردم و آگاهاندن آنان کوتاهى نکنند. على(ع) مى فرماید: (من وقف نفسه مواضع التهمة فلابد من اساء الظن به)33. بدین سان مى یابیم که مسأله رفت وآمد با نااهلان شرکت در انجمنهاى گناه از بازدارنده هاى پدید آمدن جامعه اخلاقى اند. 5 . خودنمایى به گناه: از راههاى مهم و اساسى جلوگیرى از کج رویهاى اخلاقى در اجتماع بازداشتن بزه کاران از خودنمایى به بزه است. سلامت جامعه در این است که زشتى گناه در دید انسانها بزرگ نمایانده شود. اگر پرده ها دریده شود و مردمان بر گناه گستاخ شوند جایى براى نیکیها و رفتارهاى ستوده باقى نمى نماند و جامعه از نظر اخلاقى رو به پستى مى رود. بدترین گناه و ناپسندیده ترین رفتار اجتماعى آن است که انسان گناه و رفتار زشت خود راکوچک و ناچیز بینگارد و در خودنمایى به گناه ترسى به خود راه ندهد. اسلام براى انسانهاى وظیفه شناس و وارسته احترام ویژه قائل است. از دید امّا کسى که خودنمایى به فسق مى کند و آشکارا پرده مى درد و شرم و آزرمى ندارد اسلام براى وى حرمتى روا نمى دارد: (من القى جلباب الحیاء فلا غیبة له)34 غیبت و آشکار کردن زشتیهاى رفتارى گفتارى جسمى و... افراد گناه است. امّا اگر کسى آشکارا بزه کارى کرد و در بزه مندى هیچ پروایى نداشت غیبت او اشکالى ندارد. (اذا جاهر الفاسق بفسقه فلا حرمة له ولاغیبة)35 اسلام مى گوید: کسى که ساحت معنوى و پاک جامعه را با کارهاى زشت و ناپسند خود بیالاید و گناهان بزرگ را آشکارا انجام دهد و پروایى از زشت کارى نداشته باشد باید در پیش جمع تنبیه شود تا دژى که او با گناه شکسته ترمیم شود و گناهى که به خاطر انجام او کوچک شمرده شده بزرگ جلوه داده شود. … ولیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین.)36 این دستورهاى ارزنده نشان مى دهد که از دیدگاه اسلام سلامت و سعادت جامعه انسانى در گرو پاس حرمتها و حریمهاست. باید شرایط اجتماعى به گونه اى باشد که کسى جرأت پیدا نکند آشکارا ازشعائر و ارزشهاى دینى روى برگرداند و حقوق و حدود اجتماعى را درهم بشکند و جامعه را جولانگاه خواسته هاى پست خود قرار دهد. صاحب نظران مسائل فرهنگى و تربیتى روان شناسان جرم شناسان و... روح انزجار و نفرت و گریز از گناه را در کالبد جامعه بدمند و مردم را به گونه اى تربیت کنند و آموزش دهند که در برابر گناه حساسیّت و واکنش نشان دهند و بسان چیز گندیده و بوناک از بزه و بزه کار دورى گزینند تا خود به خود دامنه گناه جمع شود. اگر مى بینیم که جامعه ما شکر خدا به بسیارى از گناهان آلوده نیست به خاطر واکنش و حساسیّت مردم مسلمان است که اگر دشمن بتواند این حساسیّت را از ما بگیرد فساد دامن خواهد گسترد. پس باید تلاش ورزید که دشمن به این باروى عظیم راه نیابد و ملت ما همیشه در اوج حساسیّت و تعصب در برابر گناه جلوه گرى کند. 6 . دروغ پراکنى: شایعه سازى و شایعه پراکنى از رفتارهاى ناپسند است که پایه هاى جامعه را ناپایدار و ذهن و فکر مردم را آشفته مى سازد. در جامعه اى که دروغ رواج داشته باشد و دروغ پردازان و شایعه سازان میدان دار باشند تفاهم و تعاون شکل نمى گیرد. بـدبینى و بى اعتمادى به بدنه جامعه راه مى یابد و از درون آن را نابود مى کند. بلاى شایعه بسان آتش است. در هر نقطه اى از جامعه در گیرد اگر مهار نشود به سرعت پیش مى رود و همه چیز را در کام سیرى ناپذیر خویش فرو مى برد. زیان دروغ پراکنى دامن فرد و گروه خاصى را نمى گیرد.اگر مردم در برابر این بلاى خانمانسوز بسیج نشوند و از آن جلو نگیرند دامن همگان را اگر جمعى در کشتى نشسته باشند و فردى بخواهد به کشتى زیان برساند دیگران نباید تماشاگر باشند زیرا شکستن مقدارى از کشتى همان و غرق شدن سرنشینان آن همان. شایعه و وارونه گویى در بدنه نظام و جامعه شکاف پدید مى آورد و بسان موریانه درخت اعتماد و اطمینان بین دولت و ملت را از بین مى برد. امکان دارد در جامعه پیچیدگیها و پرسشهایى براى مردم پیش آید که سرچشمه آن را ندانند و یا درست توجیه نشوند. در این صورت نباید به گسترش شایعه دامن زنند بى توجه به پیامدهاى گفتار خود هر چه به فکرشان رسید بر زبان برانند بلکه باید به افرادى که آگاهى کامل بر مسائل دارند رجوع کنند و پاسخ درست و مناسب را دریافت دارند. قرآن مجید به افرادى که بدون آگاهى و تنها با تکیه بر شنیدنیهاى خود حرف مى زنند و از آثار بد سخن خود بى خبرند مى فرماید: (اذا جائهم امر من الأمن او الخوف اذاعوا به ولو ردوه الى الرسول او الى اولى الأمر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم...)37 در طول تاریخ همواره شخصیتهاى پاک و وارسته مانند: پیامبران وامامان معصوم(ع) آماج تیرهاى زهرآلود خبرسازان بوده اند. دشمن همیشه مى کوشد که با ایجاد جنگ روانى و جعل و پخش خبرهاى بى اساس علیه شخصیتهاى محبوب کارا و قدرتمند آنان را از چشمها بیندازد و با بزرگ کردن نقاط ضعف آنان بذر یأس و بى اعتمادى در جامعه بیفشاند. روشن است در چنین جامعه اى برادرى خوش بینى و صداقت و دیگر فضایل انسانى زمینه رشد و شکوفایى نخواهد داشت. این بود نگاهى به برخى از بازدارنده هاى جامعه اخلاقى. به این امید که در ادامه مجال یابیم تا گذرى داشته باشیم به وادارنده ها. | ||
مراجع | ||
پاورقىها 1 . (تحریم) آیه 6. 2 . (مستدرک الوسائل) محدث نورى ج14/167 تحقیق و نشر مؤسسه آل البیت قم.
3 . (وسائل الشیعة) شیخ حر عاملى ج18/371 372 و 374 دار احیاء التراث العربى بیروت.
4 . (شناخت اسلام) شهید بهشتى با هنر و غفورى/348 351 دفتر نشر فرهنگ اسلامى تهران.
5 . سوره (اعراف) آیه 68.
6 . سوره (نحل) آیه 25.
7 . سوره (حدید) آیه 25.
8 . (صحیفه نور) مجموعه رهنمودهاى امام خمینى ج7/73 ارشاد اسلامى.
9 . روزنامه (جمهورى اسلامى) 22/5/71.
10 . (نهج البلاغة) صبحى صالح حکمت 478.
11 . (همان) مدرک ترجمه سید جعفر شهیدى خطبه 157 سازمان انتشارات انقلاب اسلامى تهران. 12 . (میزان الحکمة) محمدى رى شهرى ج5/288 انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم. 13 . (همان مدرک)/285.
14 . (همان مدرک)/288.
15 . سوره (اسراء) آیه 29.
16 . (غررالحکم) تمیمى آمدى تصحیح محدث ارموى ج1/242 دانشگاه تهران.
17 . (همان مدرک) ج4/372.
18 . (میزان الحکمة) ج1/5.
19 . (نهج البلاغة) حکمت/474.
20 . (همان مدرک) فیض الاسلام نامه 31.
21 . (المواعظ العددیه) 137; میزان الحکمة ج6/362.
22 . (میزان الحکمة) ج2/562.
23 . (بحارالأنوار) علامه مجلسى ج3/81 مؤسسة الوفاء بیروت.
24 . (فروع کافى) ثقة الاسلام کلینى ج5/73 دارالتعارف بیروت.
25 . (غررالحکم) ج7/311.
26 . روزنامه (اطلاعات) 8/5/71.
27 . (بحارالانوار) ج40/327.
28 . (وسائل الشیعة) ج8/421.
29 . (نهج البلاغه) صبحى صالح ترجمه دکتر جعفر شهیدى نامه 45.
30 . (همان مدرک) نامه 53.
31 . (میزان الحکمة) ج5/627.
32 . (شرح نهج البلاغه) ابن ابى الحدید) ج18/380 دار احیاء التراث العربى بیروت.
33 . (همان مدرک).
34 . (مکاسب محرمه) شیخ انصارى/44.
35 . همان مدرک).
36 . سوره (نور) آیه 2.
37 . سوره (نساء) آیه 83. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 313 |