
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,257 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,543 |
نقد حوزه نجف | ||
حوزه | ||
مقاله 4، دوره 11، شماره 62، خرداد 1373، صفحه 57-62 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسنده | ||
محمد جواد مغنیه | ||
تاریخ دریافت: 03 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 03 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
در ایّام پیشین دانشورى در صدر مجلس جاى گرفت . رقیب او پرسشى کرد و او گفت : نمى دانم . هماوردش زبان به اعتراض گشود که اگر نمى دانى چرا در صدر مى نشینى ؟ مرد دانشور پاسخ داد: واى بر تو! این جایگاه مکان کسى است که چیزهایى مى داند و چیزهایى را نمى داند. اما آن که همه چیز را مى داند که مکان ندارد! همچنین افلاطون مى گوید: <مردمان به تمامى حق ره نیافتند. همانگونه که در تمامى ابعاد هم خطا نکردند. > حقیقت فوق بر هر واقعیتّى چون نجف و غیر آن منطبق است ... بسیارى از مشایخ و پژوهندگان مخلص و فهیم آن حوزه مسائل را درک مى کنند و این نکته را مى دانند که نجف احتیاج به اصلاح عاجلى دارد که آن را به سوى پیشرفت وتعالى سوق دهد... در پاسخ خواسته هاى اینان ملاحظات و نقدهاى ذیل را مى نگارم . هر چند به مذاق آنان که تمجید دروغین رابر کلام حق و درست ترجیح مى دهند ناخوشایند بیاید. سرّ مطلب آن است که نجف در عزلت مى زید. نجف به سکوت خود را پایبند مى دارد. در لاک خود فرو رفته و پیرامون خویش با هیچ یک از ابزار نشر سخنى و پیامى را ارائه نمى کند. نه رادیویى دارد که به مسائل و شؤون نجف بپردازد نه روزنامه کثیر الانتشارى دارد ( تا از آن طریق خود را معرّفى کند ) و نه گروهى اعزامى را سامان مى دهد که به نقاط مختلف سفر کنند و پیرامون حوزهء نجف سخن بگویند و اهداف آن را باز گشایند و مردمان را به حقیقت نجف و چگونگى عملکرد آن آگاه بسازند. با این که مى دانیم که تبلیغ اسلام است .( و از سوى دیگر ) امکانات براى این تبلیغ آماده است و یا حداقل مى توان در راستاى آن امکانات را فراهم آورد. 2 ریاست حوزهء دینى نجف خط و مرز مشخّصى و نظام معیّنى ندارد که ریاست و مرجعیّت کبرا خود را ملتزم بدان بداند. بلکه هر کس که ریاست را بر عهده مى گیرد براى خود نظام و شیوه اى مستقل دارد و شاید بتوان گفت : نظام و سیستم (اداره ء حوزه نجف ) آمیزه اى است ( از افکار و خواسته هاى ) حاشیه نشینان و مستشاران مرجع . و در میان آنان کسانى 3 اموال فراوانى از شهرهاى شیعه به عنوان خمس و زکات به نجف منتقل مى شود. رئیس حوزه هر گونه که بخواهد تصرف مى کند. کسى از او نمى پرسد که چه مقدار و در کجا صرف شده اند؟ ما در پاکدامنى و امانت آنان شک نداریم . همچنین در توانمندى ایشان در تدوین حلّ مشکلات علمى و جواب درس استفتائات و سؤالاتى که روز و شب به سویشان مى آید. ولى عدالت و توانمندى علمى مسأله اى است ومدیریت و نظام دهى نکته اى دیگر. تفاوت میان آن و همانند تفاوت میان قواى قضائیه و نیروهاى انتظامى است . دانشور دانش را گسترش مى دهد و در جان شاگردان نهال ملکه اجتهاد را غرس مى کند و آنان را بر تحقیق و آزمون تمرین و ممارست مى دهد; امّا مدیریّت واجرا زمینه ها و قلمرو خاص خود را مى طلبد همچنین استحکام بخشیدن بنیاد یک دانشگاه چه در ابعاد داخلى و چه قلمرو خارجى توانایى ویژه را برمى تابد. بنابراین بدیهى است که این مسائل بایستى به آگاهان توانمند احاله شود. زیرا هیچ ربط و پیوندى میان قدرت علمى و توانایى اجرایى نیست . البتّه نکتهء یاد شده با این راه همساز است که مرجع دینى کسانى را که توانایى اجرایى این مهم را دارند برگزیند. آنان با ژرفکاوى و امانت امور را بر عهده گیرند حسابرسى کارها را انجام دهند و به او ارائه کنند و مرجع دینى در تدریس و فتوا خودرا ممحّض کند. حتى اگر وى خبرویّت و توانایى کامل مدیریتى داشته باشد در عین حال او نمى تواند دو مسأله عمده یعنى تدریس و مدیریت دانشگاهى را که هزاران دانش پژوه دارد همزمان برعهده گیرد. 4 دانش . پژوه به خود واگذار مى شود هر چه بخواهد مى آموزد. در هر حلقهء درسى که تمایل پیدا کند حضور مى یابد بدون امتحان بدون ناظر و بدون هر چیز دیگر ( که به نقد و بررسى کار او بپردازد ). به همین جهت ادعاهاى دروغین و القاب دهن پرکن فراوانند و رداى علم و دانش را کسانى بر تن کرده اند که هیچ ارتباط سببى و یا نسبى با آن ندارند. ملاحظات فوق نقد شتابزده اى است که به مناسبت بدان اشارت کردم . افراد گوناگونى از اهل فضیلت ودرک و اخلاص من را ترغیب کرده اند که کتاب ویژه اى در زمینهء اوضاع نجف بنگارم و راهى باز گویم که بتواند نجف را از تقلیدهاى موروثى که نسل بعداز نسل فرا گرفته اند رها کند. استدلال آنان چنین بود که چنین نوشته اى گر چه دستاورد و ثمرهء آن در آینده اى نزدیک به دست نیاید ولى آثارى نیک در آینده بر جاى خواهد نهاد. به زودى تلاش خواهم ورزید ( و از خداوند توفیق آن را خواهانم ) که به چنان کارى اقدام کنم . گرچه به خوبى آگاهم که چنان نوشته اى فریاد و نالهء آنان که فضاى نجف را مسموم کرده اند و صفاى آن را آلوده اند بر مى انگیزاند. اما من مبناى معروف خویش را دارم که اگر در مقوله اى یقین پیدا کنم به < قیل و قال > اعتنایى نخواهم داشت . زیرا خویشتن را از مخلص ترین شاگردان نجف مى شمرم و نهایت آرزوى من است که نجف پیوسته پیشتاز سواران ( دانش و فضیلت ) باشد و چرا چنان تمانایى نکنم که اگر نجف نبود من چیزى نبودم که به یاد آید ( فلولا هالم اک شیئاً مذکوراً ) | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 321 |