تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,802 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,977 |
دانش مناظره | ||
حوزه | ||
مقاله 18، دوره 9، شماره 54، بهمن 1371، صفحه 322-326 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 03 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 03 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
مناظره و احتجاج از دیرباز در مجامع فرهنگى مسلمانان رواج فراوان داشته است بلکه باید گفت: مناظره از همان روزگاران صدر اسلام که یهود و نصارا به حضور پیامبر اسلام(ص) مى رسیدند آغاز گشت و رواج یافت.مناظره موضوعى بسیار با اهمیّت است ولى امرى است بسیار ظریف و حساس و سودمند و گاه زیانبار. اگر به صورتى درست انجام پذیرد از مهمترین کارهاى علمى فرهنگى دینى و سیاسى است. و اگر به صورتى غیر صحیح و نامناسب انجام پذیرد نتیجه عکس خواهد داشت. در اواخر قرن چهارم همزمان با عصر شیخ مفید این دانش رواج فراوان داشته است. مفید نیز به این مسأله اهمیت بسیار مى داده است و بخش عمده اى از زندگانى خویش را صرف ترویج این دانش و عمل به آن کرد. وى دیدگاه کسانى که مناظره را ناروا مى دانستند نقد کرد و ضرورت و لزوم آن را اثبات کرد و در برخى از کتابهایش از جمله: تصحیح الاعتقاد والفصول المختاره احتجاج و مناظره را سیره پیامبران و ائمه معصومین(ع) دانسته و روایاتى را نیز در تایید مناظره از ائمه(ع) نقل مى کند و ستایش و عنایت ائمه(ع) را از مناظره کنندگان شیعى دلیل بر اهمیت آنان به این دانش مى داند. الفصول المختاره 284/ و 287. تصحیح الاعتقاد 201/ ـ 203. شیخ مفید در زمینه یاد شده در عمل نیز داراى مقامى است بس ارجمند. روزگار مفید دوره اوج مناظرات عالمان مذاهب اسلامى بود. بغداد که مرکز کشور اسلامى به شمار مى آمد عالمان و صاحب نظران مذاهب گوناگون را در خود جاى داده بود. مجالس بحث و مناظره در ابعاد گوناگون کلامى فقهى یکى پس از دیگرى بر پا مى گشت. مفید در این مجالس شرکت مى کرد و با عالمان فرق گوناگون به مناظره مى پرداخت و به اشکالات و شبهات پاسخ مى گفت و از دیدگاههاى شیعه دفاع مى کرد. با معلومات وسیع و گسترده و با فهم نیرومند و نظرگاههاى دقیق و با بیان زیبایى که داشت بر حریفان پیروز مى شد. براى آشنا شدن با قدرت استدلال و شیوه بحث و مناظرات مفید نمونه اى از مناظرات وى را به اختصار نقل مى کنیم. شیخ مفید مدتى نزد ابویاسر درس خواند. او که دیگر قادر نبود به پرسشهاى شاگردش پاسخ بدهد او راهمراه راهنمایى به نزد على بن عیسى رمانى مفسر معروف قرآن و شاگرد ابن اخشید فرستاد ... مفید در نخستین روز ورودش مشاهده کرد که مردى از رمانى درباره حدیث غدیر و حدیث غار پرسش کرد. او در پاسخ گفت: (حدیث غدیر روایت است و حدیث غار درایت. روایت به اندازه درایت الزام آور نیست.) هنگامى که آن شخص بیرون رفت. مفید از رمانى درباره جنگ با امام عادل سؤال کرد. رمانى گفت: کافر است. سپس گفت: فاسق است. مفید پرسید: آیا على(ع) بر حقّ بوده؟ رمانى پاسخ مثبت داد. مفید درباره جنگ جمل و طلحه و زبیر سؤال کرد. رمانى گفت: آنان توبه کردند. مفید گفت: جنگ جمل درایت است و توبه آنان روایت. رمانى پس از این جلسه مفید را به نزد ابو یاسر بازگرداند و یادداشتى هم به وى داد که به ابو یاسر بدهد. در آن یاداشت به وى لقب مفید داده بود.شبیه همین مناظره را شیخ مفید با قاضى عبدالجبار یکى دیگر از مشایخ معتزله داشته است.
آگاهى از دانش مناظره این علم در گذشته استادان و مربیانى داشته و کتابهایى نیز در این باره نوشته شده است از جمله به کتاب پر ارج منیة المرید فى آداب المفید و المستفید شهید ثانى. وى باب سوّم کتاب خود را به این بحث اختصاص داده است. متأسفانه چندى است که این علم به دست فراموشى سپرده شده است با این که امروزه بیش از پیش به این دانش احساس نیاز مى شود. امید است که حوزه هاى علمیه با الگو قرار دادن مفید و آگاهى از دانش مناظره در مقابل دشمنان اسلام و شگردهاى گوناگون آنان ایستادگى کنند.
الفصول المختاره در این کتاب مناظرات شیخ مفید با عالمانى از رده ابوبکر باقلانى رمانى ابن اخشید قاضى عبد الجبار معتزلى قاضى ابوبکر سیار و... در کلام فقیه و اخلاق درج گردیده است. این گفتگوها از سویى گسترش دامنه شناخت و اطلاعات مفید را مى رساند و از سوى دیگر قدرت بحث و مناظره فکرى بحث و مناظره اى به دور از هرگونه تعصب و جانبدارى بى جا. وى در این مناظرات به دور از جار و جنجال توهین و ناسزا حقایق را با ستدلال به قرآن و سنّت و دلائل مورد پذیرش طرف گفتگو روشن مى کند. به گونه اى که عالمان در برابر دلائل استوارش سرتسلیم فرود مى آورند. شیخ مفید در این کتاب گاه از مناظراتى که بین عالمان بزرگ شیعه و سنّى در گذشته واقع شده است استفاده مى کند.براین اساس در این کتاب مناظراتى از على بن میثم با ابوالهذیل علاف و نصرانى در عقائد و مناظراتى از هشام بن حکم باضرار و یحیى برمکى... از فضل بن شاذان با برخى دیگر از عالمان اهل سنّت کتاب یاد شده چنانکه از نام آن پیداست گزیده اى است از دو کتاب شیخ مفید: المجالس المحفوظه فى فنون الکلام والعیون والمحاسن. این گزینش به دست با کفایت یکى از شاگردان برجسته اش سید مرتضى انجام گرفته است. سید مرتضى در مقدمه کتاب به این امر تصریح مى کند. با این حال کتاب به نام: الفصول المختاره من العیون والمحاسن شهرت یافته است و به المجالس المحفوظه در پشت جلد چاپ شده آن هیچ اشاره اى نشده است. این کتاب تاکنون در نجف چندین بار به چاپ رسیده و در قم افست شده است. در اواخر قرن یازدهم این کتاب را آقا جمال الدین بن آقا حسین محقّق خوانسارى به تقاضاى یکى از مقامات دولت شاه سلیمان صفوى ترجمه کرده است. وى مقدمه کوتاهى را که سید مرتضى بر این کتاب داشته و در آن به انگیزه تالیف و نام کتاب اشاره کرده نیاورده است! خان بابا مشار مصحح این اثر آن را در پاورقى ذکر کرده و ترجمه آن را نیز در متن گنجانده است.مترجم توضیحات اضافى خود را بین دو قلاب با (یا م ـ ت) آورده است. زندگینامه مختصرى از شیخ مفید سید مرتضى و آثار آنان و مترجم در مقدمه کتاب آمده است. امّا آقاى خان بابا مشار که مصحح کتاب است عین احادیث مورد استناد را آورده است. در ترجمه کتاب عین آیات مورد استناد آمده و پس از آن ترجمه شده ولى در احادیث به ترجمه فارسى آن اکتفاء شده است. علامّه شیخ آقا بزرگ تهرانى پس از آن که این کتاب را با استناد به مقدّمه آن گزینشى از کتابهاى مفید دانسته و به نُسخ موجود و گوناگون آن اشاره مى کند و نسخه سید محمد على بن السیّد محمد الموسوى اللاریجانى را داراى تعلیقاتى مى داند که دانش و فضل و تبحر کاتب را نشان مى دهد مى نویسد: (هو غیر المجالس المحفوظه وان اشترک بعض مطالبهما معاً وعدّهما فى کشف الحجب واحداً.) الذریعه ج244/16 شماره 970. (هو (المجالس المحفوظه) مع کتاب العیون والمحاسن اصل لکتاب الفصول الّذى انتخبه السّید المرتضى.) ولى عبارت کشف الحجب در ذیل عنوان: الفصول المختاره این چنین است: (وتعرف هذه الفصول الآن بمجالس وسپس خطبه و مقدمه کتاب را مى آورد که مطابق نسخه چاپ شده الفصول المختاره مى باشد. شاید علامه تهرانى با توجه به عبارت فوق این نظر را ابراز کرده است.
ارزش و اهمیّت این کتاب مفید در خاتمه کتاب روایتى را درباره اهمیّت بحث و گفتگوى دینى آورده که با نقل و ترجمه آن معرفى این کتاب را به پایان مى بریم: یکى از اصحاب امام صادق(ع) مى گوید: عازم مدینه بودم. براى خداحافظى خدمت امام رسیدم. آن حضرت فرمود: (ابلغ موالینا السلام و او صهم بتقوى اللّه والعمل الصالح وان یعود صحیحهم مریضهم ولیَعُد غنیهم على فقیرهم وان یشهد حیّهم جنازة میتهم وان یتلاقوا فى بیوتهم. وان یتفاوضوا علم الدین فان فى ذلک حیاة لامرنا رَحِمَ اللّه عبداً احیى امرنا. واَعلمهم یا خیثمه انّه لایغنى عنهم من اللّه شیاً الا العمل الصالح فان ولایتنا لاتنال اِلاّ بالورع وانّ اشد الناس عذابا یوم القیامه من وصف عدلا ثم خالفه الى غیره.)287. به پیروان ما سلام برسان و آنان را به تقوى و عمل صالح سفارش کن. بگو: تندرستان به عیادت بیماران بروند. توانگران به ناتوانان برسند. زنده ها در تشیع جنازه مرده ها حاضر شوند. براى دیدار به خانه هاى یکدیگر بروند و اطلاعات دینى و اعتقادى را با هم در میان بگذارند و درباره آن بحث و گفتگو کنند. زیرا این کار سبب زنده ماندن امر ماست. خدا بیامرزد کسى که امر ما را زنده نگه دارد. اى خیثمه به شیعیان بگو که در پیشگاه خداوند جز عمل صالح و کار خوب هیچ چیز به کار نمى آید و داخل شدن در جرگه ولایت ما جز با پارسایى امکان پذیر نیست. و در روز قیامت سخت ترین عذاب به کسى خواهد رسید که در دنیا درباره عدالت و حق سخن بگوید ولى خود در عمل راه دیگرى پیموده باشد. امام صادق(ع) در حدیث فوق به مسأله گفتگوى دینى بسیار اهمیت مى دهد و شیعیان را بدان فرا مى خواند زیرا که از این طریق بر آگاهى و رشد آنان افزوده شده و زمینه تعهّد آنان بیشتر مى گردد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 433 |