تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,251 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,162 |
مقاله رسیده : دامن فکر بلند | ||
حوزه | ||
مقاله 11، دوره 9، شماره 53، آذر 1371، صفحه 161-177 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسنده | ||
احمد عابدی | ||
تاریخ دریافت: 03 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 03 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
سرح العیون فی شرح العیون آیة الله حسن زاده آملى. چاپ اول تهران امیرکبیر 1371 ش 819 صفحه وزیرى. تاریخ فلسفه با تاریخ فکر بشر همراه است. همیشه مسایل فلسفى فکر و اندیشه انسان را به خود مشغول داشته اند. زمان یا مکان خاصى را نمى توان به عنوان مبدء شروع فلسفه معرفى کرد; امّا معمولاً قرن ششم پیش از میلاد را نقطه آغاز فلسفه کلاسیک و مدوّن قرار داده اند. قدیمى ترین حکمایى که ما مى شناسیم و کلماتى از آنان به ما رسیده است از این سده اند. بنابراین 26 قرن از عمر این علم مى گذرد.در طول این مدت تعریفات بسیارى براى فلسفه ذکر شده است: (معرفة الانسان نفسه.)2 و(استکمال النفس الانسانیة بمعرفة حقائق الموجودات على ماهى علیها.)3 (صیرورة الانسان عالَماً عقلیاً مضاهیاً للعالَم العینى.)4 اهمیت معرفت نقس (اقرء کتابک کفى بنفسک الیوم علیک حسیباً.)7 (ولاتکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم.)8 (وخُلِقَ الانسانُ ذا نفسٍ ناطقة إن زکّاها بالعلم والعمل فقد شابهت جواهر اوائل عللها واذا اعتدل مزاجها و فارقت الاضداد فقد شارک بها السبع الشداد.)9 (نفس انسانى شعله آتشى است که از ازلیت الهى برخاسته است.)10 محیى الدین عربى گفته است: (نفس کرسى الهى و عقل عرش الهى است. وعرش تخت است و کرسى یک درجه از تخت پائین تر است. و امر الهى نخست بر عقل نشیند و عقل انسان اول و نفس انسان ثانى است و نفس بر مثال زنى است و عقل فعال بر مثال مردى و الرجال قوامون على النساء)12 و به تعبیر مولوى: آسمان مرد و زمین زن در خرد آنچه آن انداخت این مى پرورد حضرت استاد آیة الله حسن زاده مى فرماید: (انسان راهى نزدیکتر از خود براى رسیدن به مقامات معنوى ندارد. چرا از راه دریا و صحرا و آسمان و زمین در جستجوى حق باشد؟ چرا (من عرف نفسه فقد عرف ربه) را ملاک کار خود قرار ندهد؟ خود که عجیب ترین کتاب الهى است. چرا از خود شروع نکند و کتاب وجود خود را فهمیده ورق نزند و کلمات وجودى خود را درست نخواند و به اسرار این کلمات دست نیابد.)13 آرى بالاترین درجه استعداد نفسانى انسان این است که داراى عقل قدسى شده و کتاب وجود خود را خوب بخواند که در این صورت همه چیز را از درون خود خواهد خواند (کَانّه یعرف کل شىء من نفسه)14. و بدون احتیاج به حواس و آلات بدنى اشیاء را درک مى کند و در خود حالت بى نیازى از هر چیزى را مى یابد. (النفس الانسانى تدرک الاشیاء بلا آلة بدنیة وانها مستغنیة منها).15 (من عرف نفسه فقد عرف ربه.)16 (وقد تحیّر العقلاء فى حقیقتها واعترف کثیر منهم بالعجز عن معرفتها حتى قال بعض الاعلام: انّ قول امیرالموٌمنین علیه شیخ رئیس نیز گفته است: (الوقوف على حقائق الاشیاء لیس فى قدرة البشر ونحن لانعرف من الاشیاء الاّ الخواص واللوازم والاعراض ولا نعرف الفصول المقوّمة لکل واحد منها... فانّا لانعرف حقیقة الاوّل ولا العقل ولا النفس.)18 ما گرچه با سخن آن بعض الاعلام موافق نباشیم امّا باید پذیرفت که حدیث اشاره به مشکل بودن این دو نوع معرفت دارد. در این جا به برخى از امورى که موجب مشکل بودن این معرفت شده است اشاره مى کنیم: 1 . نبود تعریف دقیق و حدّ مشخصى براى نفس انسان. (ان هذه المسألة دقیقة المسلک بعیدة الغور ولذلک وقع الاختلاف بین الفلاسفة فى بابها ووجه ذلک: ان النفس الانسانیة لیس لها مقام معلوم فى الهویة ولا لها درجة معینة فى الوجود. کسائر الموجودات الطبیعیة والنفسیة والعقلیة التى کل له مقام معلوم. بل النفس الانسانیة ذات مقامات و درجات متفاوتة ولها نشآت سابقة ولاحقة ولها فى کل مقام وعالم صورة اخرى... وما هذه شأنه صعب ادراک حقیقته وعسر فهم هویته.)19 2 . خفاى معناى تجرّد بله نمى توان کلاً به این تعریفهاى سلبى بى اعتناء بود; زیرا وقتى گفته شود کتابخانه حضرت آیة الله نجفى مرعشى قدس سره نرسیده به حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است. گرچه این تعریف سلبى (به عبارت بهتر موجبه معدولة المحمول) است و شاید کسى بگوید چون اصفهان یا شیراز نیز نرسیده به حرم بنت باب الحوائج الى الله است پس آن کتابخانه در اصفهان یا شیراز است. امّا در عین حال انسان از همین تعریف سلبى چیزى به دست مى آورد. هر چند به کُنه مطلب نرسد مى فهمد که آن کتابخانه باید در چند صد قدمى حرم مذکور باشد. 3 . داراى ظلّى از صفات الهى (ان الله خلق آدم على صورته)21 در سفر پیدایش عهد عتیق نیز آمده است: (پس خدا آدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت خدا آفرید.)22 جلوه اى کرد رخت دید ملک عشق نداشت عیـن آتــش شــد ازیــن غیــرت و برآدم زد خواست تا جلوه دهد صورت خود را معشوق خیمه در مــزرعه آب و گــل آدم زد به قول خواجه افضل الدین کاشانى: (نفس آیه و صورتى از عقل فعال است بلکه نیکوتر و بهتر صورتى است از صور آن و صَوَّرَکم فأحسَنَ صورکم.)23 بنابر این هر انسانى سایه و ظلّى از صفات الهى را در خود دارد. امّا چون انسانها غالباً در شناخت صفات الهى (قدم صدق) ندارند در معرفت نفس خود دچار مشکل مى شوند. توحید یا ثنویت جسم و روح در حدیث آمده است: (إنّ رجلاً خَـطَبَ عند النبی صلى الله علیه واله فقال من یطع الله ورسوله فقد رشد ومن یعصهما فقد غوى. فقال رسول الله صلى الله علیه واله وسلم: بئس الخطیبُ أنت. قل: ومن یعص الله ورسوله.)24 یعنى ادب اقتضا مى کرد که نام خداى متعال را پیش از نام پیامبرش ذکر کند. به نظر مى رسد که مقصود حضرت رسول صلوات الله علیه وعلى اله این باشد که چون وحدت حق تعالى وحدت عددى نیست نباید او را با چیزى تثنیه بست همان گونه که هیچ کس نمى تواند جسم و روح خود را تثنیه ببندد. معناى سخن حضرت سجاد صلوات الله علیه که فرمود: (لک یا الهى وحدانیة العدد.)26 به هر حال رسیدن به عمق مسایل توحید میسر نیست مگر از راه معرفت نفس انسانى; زیرا وحدت نفس و بدن انسانى ظلِّ وحدتِ حقّه حقیقیه حق تعالى است و از راه شناخت این ظلّ مى تواند به آن مقام شامخ توحید راه یافت: (ولاتشبیه ولاتنزیه بل امر بین الامرین.) آن کسى که به این معرفت دست یافت (العقاب تعریض النفس غیرِ المستکملة لأن تستکمل ویلحقها فى ذلک اذیً من قبل جهلها و نقصانها. والحال فى ذلک شبیهة بالحال فى المریض اذا عولج بما یکرهه لِیُعقبه ذلک صحةً.)29 العیون و سرح العیون اما این برداشت و تصوّر غلط معلولِ برخورد بسیار سطحى با مباحث بسیار عمیق فلسفه است. اگر کسى مى خواهد وجه ارزشى فلسفه و پاسخ آن را به عشق به کمال و حس حقیقت جویى انسان و ارتباط آن را با زندگى روزمره و راه حلّهایى که در این باب عرضه نموده است و تاثیرى را که بر اخلاق و بینش خواننده آن مى گذارد دریابد مى تواند با مطالعه عیونِ 66 گانه کتاب گرانقدر و شریفِ (عیون مسایل النفس) پاسخ خود را دریابد. در این کتاب که از مهمترین تالیفات حضرت استاد علامه ذوالفنون آیة الله حسن زاده آملى است نفس از ابعاد گوناگون تحقیق شده است. ایشان با طرح مباحثى که متکى به آیات و روایات و عرفان و برهانند کتاب انفسى حق را عالمانه و عارفانه ورق زده و انسان را در بهتر شناختن خودش مدد رسانده است. اهمیت این موضوع باعث شده که حکماى بزرگ کتابها و رساله هاى زیادى به آن اختصاص داده اند که به برخى از آنها اشاره مى کنیم: 1 . کتاب النفس ارسطو. 2 . کتاب ماهیة النفس ابوالقاسم على بن احمد کوفى. 3 . نُه رساله مستقل مربوط به نفس از شیخ رئیس ابن سینا که آقا بزرگ تهرانى 4 . نفس انسانى عزیز نسفى. 5 . النفس برهان بغدادى بن عبد الصمد. 6 . النفس کل القوى ملا على زنوزى. 7 . النفس و حقیقتها عبدالنبى عراقى. 8 . رسالة فى النفس امیر غیاث الدین دشتکى. 9 . معرفة النفس و قواها مولا نظر على جیلانى. اما هیچ تردیدى نیست که فیلسوف و عارف کامل حضرت آیة الله حسن زاده آملى بَـلَّغَه الله افضلَ مایوٌملّه و حفظه عن کل سوء در این زمینه گوى سبقت را از دیگران ربوده و به تدریس و تألیفات زیادى در این زمینه همت گماشته اند و مشتاقان را از برکات معنوى خود بهره مند نموده اند. در سال 1361 ش. کتاب: (دروس معرفت نفس) ایشان در سه مجلد و مشتمل بر یکصد و پنجاه درس در معرفت نفس طبع و منتشر گردید و هنوز متأسفانه تکمیل نشده است. و اینک ده سال پس از انتشار آن کتاب در دو اثر ارزنده دیگر از ایشان در این زمینه به نامهاى: (عیون مسائل النفس) و (سرح العیون فى شرح العیون) در یک مجلد به طبع آراسته گردید. در هنگام مقایسه این کتاب با دیگر کتابهایى که در این موضوع نوشته شده اند چاره اى نیست جز ترنّم به کلام حافظ: هزار نقش برآید زکلک صنع و یکى به دلپذیرى نقش نگار ما نـرسـد هزار نقد به بازار کائنات آرند یکى به سکه صاحب عیار ما نرسد33 عیون مسائل نفس در 29 صفحه مشتمل بر 66 (مطابق با عدد لفظ مبارک الله) عین یا اصل از اصول معرفت نفس انسانى است. ظاهراً حضرت استاد این کتاب شریف را در آغاز ماه رمضان سال 1406 هـ.ق. شروع و در پایان همان ماه (لیلة الجوائز لیلة الفطر) به انجام رسانده اند. پس از متن شرح با عنوان: سرح العیون فى شرح العیون شروع مى شود و حدود هشتصد صفحه از کتاب را به خود اختصاص مى دهد. روش استاد در این کتاب آن است که: در هر عینى از عیون 66 گانه در ابتداء در هر (عین) و مبحثى که وارد مى شود اقوال حکماى معروف و بزرگ را پیش از سقراط تا عصر حاضر با ذکر مأخذ نقل مى کند. این براى اهل تحقیق بسیار مفید است. معمولاً شرح هر عینى را با نقل کلام یکى از بزرگان شروع مى کند. حضرت استاد با این روش تلاش مى کند ردّپاى تحقیقات خود را در کلام دیگران بیابد و آنها را از زبان دیگران بیان بفرماید. همان گونه که شیخ الرئیس در ابتداى طبیعیات شفا گفته است: (ونحن نرجوا ان... نجتهد ما امکن فى ان ننشر عمّن قبلنا الصواب و نعرض صفحاً عمّا نظنّهم سهوا فیه).34 حضرت استاد پس از نقل کلام حکیمان و عارفان و شرح و تفسیر انفسى آیات و روایات به استدلال حکمى که در آن عین مطرح نموده است مى پردازد و با استعانت از برهان و عرفان مطلوب خود چون مباحث مربوط به نفس پایان ندارند و استقصاى کامل آنها میسر نیست حضرت استاد تنها به امهات مباحث اکتفا فرموده است که به برخى از آنها اشاره مى کنیم: 1 . با توجه به آن که کثرت زیر سرماده است کثرت ملائکه و عقول چگونه قابل تصور است؟ مگر آن که گفته شود که آنها موجودند به وجود واحد جمعى و تکثّرى در آنها نیست مگر با اضافه به مادون و تعلق تکمیلى اشراقى به آن. 253 تا 255. اگر کسى اهل دقت باشد مى داند که این مسأله چقدر عمیق و شریف است و در حقیقت از مهمترین تحقیقاتى است که در این کتاب به این سبک از آن بحث شده و منحصر به این کتاب است. 2 . ریشه یابى مباحث اصلى حکمت متعالیه در کتب عرفانى. 303. 3 . در ابتداى کتاب قصیده تائیه ینبوع الحیاة در 426 بیت به عنوان براعت استهلال کتاب قرار گرفته و حضرت استاد بسیارى از مسایل اخلاقى فلسفى و عرفانى را در ضمن این قصیده بیان فرموده است. 69 تا 88. 4 . اثبات وجود نفس انسانى. 109. 5 . وجه تسمیه نفس انسانى به (نفس ناطقه) آن است که نطق وسیله تعلیم و تعلم و اظهار ما فى الضمیر و مهمترین مظهر ادراک کلیات است. 387. 6 . خواص نفس انسانى عبارتند از: نطق استنباط صنایع شگفت علمى تعجب انجام بعضى کارها و ترک بعضى آنها یعنى حب و بغض خجل خوف تروّى براى آینده یادآورى امور فراموش شده تصور معانى کلّى اتصال بعضى نفوس به عالم اِلاه وحد یقف نداشتن. 622 8 . بحث مفصلى از تکامل برزخى. 685 تا 698. 9 . انشاء بدنهاى مثالى به وسیله نفس و معناى ظهور اولیاء الله در مواضع متعدد در زمان واحد. 635.. 10 . حقیقت روٌیا. 649. 11 . نترسیدن از مرگ و سرّ حدیث: (والله لابن ابى طالب انس بالموت من الطفل بثدى امه.)37 666 12 . بدن مرتبه نازله نفس است. 227. 13 . موت ارادى. 762. 14 . حقیقت ذکر و معنى عرش. 764. 15 . علم مطلقا حضورى است چون صور علمیه راسخ در متن جوهر نفس و عین هویت آنند. 521. 16 . مواردى که شیخ رئیس در ابتداء عقیده اى داشته و سپس مستبصر شده است. 235. 17. اطلاقات عقل فعال. 419. 18 . امکان تعقلات کثیره در نفس دفعةً واحدة و سرّ حدیث شریف: (انّ رسول الله صلى الله علیه و اله علّمنى الف باب من الحلال والحرام و مما کان الى یوم القیامة کل باب منها یفتح الف باب) 38 549 573 575. 19 . گاهى مباحث ادبى تاریخى ریاضى ارثماطیقى نیز در کتاب مطرح شده است. 201 703 35 51. و دهها مسأله از این قبیل در این کتاب یافت مى شود که کمتر در کتاب دیگرى یافت مى شود. این کتاب شریف کتابى نیست که با یک بار مطالعه انسان از آن مستغنى شود بلکه کتابى است که محققِ در علوم عقلى را همیشه به کار آید و حتى سزاوار است که در زمره کتابهاى آموزشى قرار بگیرد. مطلبى را که با دریغ و افسوس باید گفت این که: کتاب با همه عظمت و شکوه به گونه شایسته و در خور چاپ نشده و زحمات مخلصانه و بى شائبه حضرت موٌلف نمایانده نشده است. حروف بسیار ریز ناآراستگى صفحات کمى حاشیه صفحات نبود عناوین نبود فهرستهاى گوناگون راهنما و... از جذابیت کتاب شدیداً کاسته است. اگر ناشر محترم دستخط موٌلف را این در حالى است که برخى از موٌسسه هاى انتشاراتى بیروت از محضر حضرت آیة الله حسن زاده آملى حفظه الله تعالى خواسته بودند که کتاب را در بیروت به زیور طبع بیارایند و در کشورهاى گوناگون اسلامى عرضه بدارند. امّا ظرافتها و نکات اخلاقى باریکتر از مو که از ویژگیهاى حضرت موٌلف است سبب گردیده بود که بگوید: (من طلبه این حوزه مقدسه هستم و اهل این سرزمین اسلامى از این روى نباید نوشته من در کشور دیگر و به نام آثار فرهنگى آن جا به طبع برسد. من مى خواهم که اثرم به نام آثار فرهنگى کشور خودم به چاپ برسد.) ولى با کمال تأسف ناشر محترم نه به فکر موٌلف بوده است و نه به فکر خواننده! با این که حضرت مؤلف چند بار کتاب را تصحیح کرده است گویا بر اثر کم توجهى دست اندرکاران چاپ اشتباهات فراوانى رخ داده است که به برخى از آنها اشاره مى کنیم: ملاحظه مى کنید که پنج مورد اخیر از در پایان از خداوند بزرگ سلامتى و طول عمر حضرت استاد را خواهانم. امید آن که حضرت حق ضعف ما را قرین قوت روحمان قرار دهد که: نفس و بدن در قوت و ضعف متعاکس اند35 و در سیر و سلوک علمى از خود شروع کنیم که: ارجع الى نفسک36 و به همان نیز پایان بریم که: سالها دل طلب جام جم از ما مى کرد آنچه خود داشت زبیگانه تمنا مى کرد. | ||
مراجع | ||
* . عنوان از این بیت گرفته شده است:
دامن فکر بلند آسان نمى آید بدست
سرو مى پیچد بخودتا قامتى موزون کند
1 . (هزار و یک نکته ج2 /824 سرح العیون/42.
2 . (الاسفار الاربعة) ج120/.
3 . (شرح منظومه) حکمت 2/.
4 . (نامه کندى به المعتصم باللّه / 63.
5 . (غرر الحکم) ج1 /72 ش1813.
6 . (سوره اسراء) آیه /63.
7 . (سوره حشر) آیه 20.
8 . (غرر الحکم) ج1 /459 ش75. بعضى در انتساب این کلام به حضرت امیر صلوات الله علیه تردید کرده و قرائنى نیز بر آن اقامه کرده اند. ر . ک: شرح محقق خوانسارى بر غرر الحکم ج4/221.
9 . (اصول فلسفه و روش رئالیسم) ج1/کب.
10 . (فصوص الحکم) فص حکمة قلبیة فى کلمة شعیبیة /125.
11 . (جامع الحکة) / 339.
12 . (مجموعه مقالات) 74/.
13 . (النجات) / 923.
14 .(التعلیقات) 23/.
15 . (غرر الحکم) ج2/ 625 ش301;. (عوالى اللالى) ج4/102.
16 . (اربعین) شیخ بهائى /355.
17 . (التعلیقات) / 34.
18 . (الاسفار الاربعة) ج8/343.
19 . (سوره اسراء) آیه 84.
20 . (اصول الکافى) ج1/104. براى شرح و تفسیر این حدیث رجوع شود به (سرح العیون) /53.
21 . (عهد عتیق) (تورات) سفر پیدایش باب 1/28.
22 . (جامع الحکمة) 45/ 23 . (مسند الامام) احمد بن حنبل ج256/4 (الجامع لاحکام القرآن) ج232/14 (مستدرک الحاکم) ج289/1(سنن البیهقى) ج1/86. (صحیح مسلم بشرح النووى) ج159/6.. 24 . (لسان العرب) ج67/15 مادة عصا; (صحیح مسلم بشرح النووى) ج 159/6
25 . (الصحیفة السجادیة) دعاى 28 فى التضرع الى الله /157.
26 . (اساس التوحید) / 30.
27 . (رسائل حکمیه) /172.
28 . (التعلیقات) / 114.
29 . (غرر الحکم) ج2/619 ح187.
30 . (غرر الحکم) ج2/619 ح188.
31 . (الذریعة الى تصانیف الشیعة) ج24/259.
32 . (دیوان حافظ) تصحیح پژمان بختیارى /152.
33 . (الطبیعیات من الشفا) ج1/1.
34 . (الخصال) / 643.
35 . (مفاتیح الغیب) /526.
36 . (شرح الاشارات والتنبیهات) ج2 نمط3 فصل 1/292. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 421 |