تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,230 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,145 |
فتواى تحریم تنباکو و پیامدهاى آن | ||
حوزه | ||
مقاله 8، دوره 9، شماره 51-50، خرداد 1371، صفحه 181-264 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 04 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 04 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
در یکى از مراحل بحرانى تاریخ اسلام که استعمارانگلیس با کسب امتیاز تنباکو مى رفت تا کشوراسلامى ایران را در ردیف مستعمرات خود در آورد عالمى متعهد مرزبانى آگاه و بیدار مرجع عالیقدر جهان تشیع میرزاى شیرازى بزرگ عمق توطئه را دریافت و با صدور فتواى تحریم تنباکو بزرگترین ضربه را بر پیکر دولت استعمارگرانگلیس نواخت واو را دراهداف شوم و شیطانى خود ناکام کرد. این فتواى قاطع و کوبنده استبداد را رسوا ساخت . قوت و قدرت اسلام و رهبران مذهبى را به نمایش گذاشت . براى نخستین بار توانایى مبارزه منفى را در رویارویى با قوى ترین قدرت زمان به اثبات رساند. الهام بخش همه حرکتهاى ضداستعمارى و ضداستبداى کشورهاى اسلامى گردید و... ازاین رو شایسته است که محققان درباره این فتوا و نقش تاریخ ساز آن به بحث و بررسى بنشینند واین مقطع از تاریخ ایران را که در حقیقت سرفصل مبارزات ضداستعمارى امت اسلامى ایران است به دوراز جعل و تحریف به همه انسانهاى به تنگ آمده از قدرتهاى استعمارى و استبدادى بشناسانند. گر چه درباره نهضت تنباکو کتابها رساله ها و مقالات بسیارى نگاشته شده که برخى نیز شایان تقدیر و تشکراست ولى ازاین حقیقت نمى توان چشم پوشید که حرکتهاى ضداستعمارى و ضداستبدادى همواره در طول تاریخ از دست تحریف قلم به مردان و تاریخ نگاران دربارى و استعمارى مصون نمانده اند. هر چه حرکت کوبنده تر عظیم تر و شکننده تر بوده تلاش دشمنان نیز در جعل و تحریف قوى تر و پیچیده تر. تاریخ مبارزات صد ساله ملت مسلمان ایران گواه این مدعاست و نهضت تنباکو بهترین شاهد . براى تبیین اهمیت فتوا قیام امت اسلامى دراین بخش از تاریخ معاصر و براى روکردن دست تاریخ نگاران استعمارى و دربارى در تحریف و وارونه جلوه دادن نهضت تنباکو به مسائل ذیل مى پردازیم : 1. بستر صدور فتوا. 2. عکس العمل مردم و علما در برابر قرارداد رژى . 3. برخورد عالمان دین وامت مسلمان با فتواى تحریم تنباکو. 4. عکس العمل حکومت و کمپانى رژى در برابر مردم و فتواى تحریم . 5. پیامدهاى فتوا. 6. تحریف تاریخ .
بستر صدور فتوا استعمارگران درایران عصر ناصرى . واگذارى امتیازات و ماهیت آنها. اهداف استعمارگران ازاخذامتیازات . امتیاز تنباکو واهدافى که استعمارگران از گرفتن این امتیاز داشتند. بالاخره پیامدهاى زیانبار آن . حکومت ناصرى واستعمارگران لرد کور وزن ایران آن روز را چنین تصویر مى کند: [صحنه ایران مانند صفحه شطرنجى شده بود که حرکت یک طرف با حرکت و اقدام طرف دیگر مواجه مى گشت] 1 . در سال 1280 هجرى قمرى امتیاز تلگرافخانه به انگلیس واگذار شد. روسها در مقابل از سال 1298 به بعد طى چند پیمان امتیازاستفاده از تفتیش خطوط تلگراف را در شمال و شمال شرقى کشور تحصیل نمودند. امتیاز راه آهن در سال 1289 به[ رویتر] و در حقیقت به انگلیس واگذار شد که بااعتراض علماء دینى و دلخورى روس این امتیاز پا نگرفت . ولى پس از چند سال سال 1306 امتیاز تاسیس بانک شاهنشاهى ایران و حق نشراسکناس و... به رویتر داده شد. چند ماه بعد یعنى در سال 1307 هجرى قمرى امتیاز تاسیس بانک استقراضى روس به یک تبعه روس داده شد و پس از چند ماه دولت روسیه این امتیاز را به خود منتقل ساخت . در همان سال امتیازانحصارى ساختن راه تهران به اهواز به انضمام راه بروجرد واصفهان با واسطه اى به انگلیس واگذار شد. در مقابل همان سال امتیاز بهره بردارى از درختهاى زیتون ایالت گیلان که متعلق به مردم بود به یک کمپانى روسى بخشیده شد و در سال 1308امتیازانحصارى بریدن چوب شمشاداز جنگلهاى آستارا تااسترآباد و حمل آنها به خارج به همان کمپانى واگذار شد. امتیاز کشتیرانى در رود کارون وامتیاز رژى به انگلیس داده شد و پیش از آن به عنوان جواز عبور از خاک روسیه براى سومین سفر شاه و درباریان به اروپا امتیاز کشتیرانى در شمال و چندامتیاز دیگر به روسها داده شد. 2 از طرف دیگر در آن زمان ناصرالدین شاه و دربار به خاطر نداشتن پایگاه مردمى به دو دولت روس وانگلیس متکى بودند. آنان نقش تعیین کننده اى را در دربار شاه داشتند. محور عمده حل و فصل مشکلات سیاهى اجتماعى اقتصادى رژیم حاکم را سیاست موازنه مثبت و جلب رضایت دو ابرقدرت از طریق واگذارى امتیازات و منافع مختلف به آنها تشکیل مى داد. تا جائى که این عمل به عنوان شیوه اى سهل الوصول در برابر تکاثر طلبى استعمارگران به کار گرفته مى شد.
ماهیت امتیازات امتیاز تلگرافخانه که درسال 1280 هجرى قمرى به انگلیسیها داده شد به ظاهر کار خدماتى بود ولى انگلیسیها پس ازاخذاین امتیاز در تمام مسیر سیم ماموران نظامى و سیاسى خود را پخش نموده و بناى تحریکات را گذاشتند. علاوه بر آن محل تلگرافخانه ها را به صورت پناهگاه و بست در آوردند و با حمایت از بست نشینان و بسط نفوذ خوداز این طریق دولتى مافوق دولت به وجود آوردند. ژنرال گلداسمیت 4 که به تجزیه دو قسمت از خاک ایران حکم داد به عنوان سرپرست همین سیم کشیها مامور بلوچستان بود و وظیفه شوراندن بلوچها را علیه دولت ایران به عهده داشت . کنت دوگوبینو در گزارش خود به وزیرامور خارجه فرانسه مى نویسد: [ انگلیسیهااصرار دارند که امتیاز کشیدن سیم تلگراف از بغداد به تهران و بوشهر هندوستان رااز شاه بگیرند...این واقعه مساوى با اشغال و تملک تدریجى امپراتورى ایران خواهد بود] 5 . همچنین امتیاز راه آهن و قرارداد رویتر چنانکه ازاسمش پیداست به ظاهر یک کار خدماتى است اما در حقیقت و با توجه به متن آن با واگذارى این امتیاز جمیع منابع مملکت و کلیه حقوق ملت و دولت دربست دراختیار یک تبعه انگلیسى قرار گرفت و در حقیقت به دولت بریتانیاى کبیر بخشیده شد. با توجه به مفاداین عهدنامه اگراین امتیاز پا مى گرفت دولت ایران به درجه عامل نظم و مامور حفظاموال کمپانى تنزل کرده و حکومت واقعى را به عمال کمپانى تفویض کرده بود. لرد کوروزن مى نویسد: [یک چنین امتیاز عظیم و بى سابقه اى در حقیقت یک بخشش نامه از طرف دولت ایران است . و بایداعتراف نمود که اگر بریتانیا مى توانست این بازى را به آخر برساند هم شاه ایران مات مى شد و هم تزار روس در جاى خود میخ کوب مى گردید] 6 . و قس علیها فعلل و تفعلل . بقیه امتیازات از جمله امتیاز رژى هر چند در پوشش خرید و فروش توتون و تنباکوانجام گرفت ولى ماهیتى کاملااستعمارى شبیه امتیاز تلگرافخانه با وسعت بیشتر داشت . انگیزه دربار از واگذارى امتیازات ناصرالدین شاه محض اطمینان دولت علیه از حسن جریان امور! مقرراتى تحت عنوان : دستورالعمل مجلس ترفیقات امتیازات تهیه شد واداره اى با ریاست هوتم شیندلر تبعه انگلیس وازاعضاى تلگرافخانه تشکیل گردید تا هر کس از دولت ایران درخواست امتیازى دارد به این اداره مراجعه کند. 7 لرد کوروزن مى نویسد: [ سرمایه داران خارجى براى اخذامتیاز مانند مور و ملخ به ایران هجوم آوردند... و شاه نیز حاضراست موافقت کند چون که کلى به حساب شخص شاه داده مى شود] 8 . نه تنها مبلغى به عنوان رشوه به تناسب امتیاز به شاه داده مى شد که درباریان را نیزازاین حراج و فروش مملکت سهمى در خور بود. کمتر امتیازى است که بدون رشوه پا گرفته باشد. درآمدى که ازاین طریق به جیب شاه و درباریان ریخته مى شد صرف عیش و نوش و مسافرتهاى بیهوده مى شد. طور کلى هر وقت شاه هوس فرنگ مى کرد به فروش کرو و منابع آن دست مى زد 9 . از دیگرانگیزه هاى واگذارى این امتیازات غربزدگى است . برخى براین باور بودند که براى تنویرافکار ملت ایران وایجاد تحرک اقتصادى باید متصدیان و سرمایه گذاران خارجى را به ایران بکشند. میرزا حسین خان سپهسالار واستادش ملکم به ظاهراز طرفداران این طرز تفکر بودند. قرارداد رویتر نیز براین اساس پا گرفت . البته ما براین باوریم که آنان دراین ادعا نیز صداقت نداشتند. هدف آنان ازواگذارى این امتیازات منافع شخصى خدمت به اربابان خویش و هر چه بیشتر وابسته کردن ایران اسلامى بود و بس . براى تبیین انگیزه هاى شاه و دربار از واگذارى امتیازات لازم است نگاهى داشته باشیم به برخى ازامتیازاتى که در عصر میرزا حسین خان سپهسالار و میرزاعلى اصغرخان امین السطان قهرمانان نامى این سیاست ( امتیازدهى ) به بیگانگان داده شد: میرزا حسین خان سپهسالار که در 29 شعبان 1288 به زور انگلیسیها بر سرکار آمد ازایدئولوژى انحراف آمیز واستعمار مابانه استاد خود میرزا ملکم خان ناظم الدوله که شعار:[ تمدن غرب بدون دخالت ایرانى] را علم کرده بود پیروى مى کرد. [ از خلال مواد عهدنامه رویتر نیز چنین مفهوم مى شود که : هنگام تهیه این مواد آن شعار کاملا ملحوظ ذهن صدراعظم بوده و چنین در نظر داشته اند که تنها راه آباد کردن ایران مداخله تام و تمام خارجى در جمیع اموراین مملکت است . برمبناى این اندیشه سراپا غلط بود که سپهسالار در ضمن قرارداد رویتر امور راه آهنها و ترامواها و راههاى شوسه وارتباطات تلگرافى و جمیع منابع مولد ثروت را اعم از معدنى و صنعتى و فلاحتى و آبیارى و سنگ فرش کوچه ها و گاز واحتیاجات عمومى شهرها و روستاها و بهره بردارى از جنگل ها را در ید قدرت انگلیس قرار داد... شاید سپهسالار همانند استادایدئولوژیک خود میرزا ملکم خان دیده و دانسته به مملکت خیانت مى کرده و در زیراین شعارهاى ظاهرفریب واستعمارانگلیس خدمت مى نموده است . در واقع اگر قضیه رشوه خوارى سپهسالار را در ضمن انعقاد قرارداد رویتر که دکتر فووریه از قول محمد حسن خان اعتماد السلطنه در کتاب خود نوشته باور کنیم باید بگوئیم که سپهسالار هم مثل جمیع وزراى عهد قاجاریه به جزامیرکبیر در خدمت استعمار قرار داشت است] 10 . به هر حال آنچه واقع شداین بود که : سپهسالار در دوران اولیه نخست وزیرى اش به خاطر روحیه غربزدگى و منافع شخصى خویش خیانت را به اوج رساند و تمام مقاصدارضى و سیاسى انگلیسها را به مرحله عمل در آورد. علاوه بر آن به انتزاع نیمى از بلوچستان رضایت داد و سند بخشش مملکت را به صورت قرارداد رویتر به امضاء رسانید و به انگلیسیها تقدیم نمود. 11 هنگامى که متن قرارداد تنظیم شد شاه دستور داد که هیاتى از رجال دولت آن را بررسى و نظر خود رااعلام کنند.این هیات که مبلغ دویست هزار لیره 12از رویتر رشوه دریافت داشته بود در گزارشى به شاه نوشت : [ به جهت ساختن راه آهن درایران اقلا پنجاه کرور پول نقد لازم داریم ...الان یک کمپانى پیدا شده که مى خواهداین پنجاه کرور را براى ما خرج بکند. آیا در برابراین پنجاه کرور چه باید بدهیم ... آنچه به عقل فدویان مى رسید... همه را مشخص کرده ایم ... آنچه داده ایم منحصرا عبارت از مواد عاطله است که تاکنون هیچ نفعى براى دولت نداشته اند] 13 ... پرواضح است هیاتى که از زالوهاى دربار تشکیل شده باشد از دریچه منافع شخصى و آنى خود به ملت و مملکت نگاه مى کند. علاوه براى اقناع شده نیز منابع ثروت کشور را به عنوان [مواد عاطله اى که تاکنون هیچ نفعى براى دولت نداشته اند] جلوه گر سازد. شاه هم با چرخاندن قلم خویش تمام منابع ایران را دراختیار رویتر گذاشت و 200 لیره رشوه رویتر را برایشان حلال نمود! در زمان صدارت میرزا على اصغرخان امین السطان نیز امتیازاتى واگذار شد که دقت در آنها به خوبى ماهیت وانگیزه واگذارى را مى نمایاند. در سومین سفر شاه که امین السلطان وى را همراهى مى کرد میرزا ملکم خان وزیر مختارایران در لندن یکى از مفتضح ترین امتیازها را به نام:[ لاتارى] به نام منشى خود با رشوه اى به مبلغ یک هزار لیره انگلیسى به عنوان پیش کش گرفت . پس از آن به دو شرکت انگلیسى به چهل هزار لیره فروخت ! ولى چون سهم امین السلطان طبق قرارى که در پشت پرده این قضیه با هم گذاشته بودند پرداخت نشد شاه به تحریک امین السلطان امتیاز را لغو کرد و خسارت دو کمپانى انگلیسى را پرداخت . 14 شاه در همین سفر قرار و مدار تفویض امتیازانحصارى دخانیات را با تالبوت گذاشت .
امتیاز رژى از جمله این امتیازات با همان ماهیت و همان انگیزه امتیاز رژى است که در این مقاله به ابعاد گوناگون آن خواهیم پرداخت . در سومین سر ناصرالدین شاه به فرنگ و توقف او درانگلستان (شعبان 1306 ه.ق ) پیشنهاداعطاى امتیاز توتون و تنباکوى ایران به انگلستان مطرح مى شود و قرار آن نیز گذاشته مى شود. دولت انگلیس به شیوه مرسوم خود فردى به نام تالبوت به عنوان طرف قرارداد معرفى مى کند. پس از بازگشت شاه تالبوت نیز در راس یک سندیکاى ساختگى و خلق الساعه وارد تهران مى شود ودر سفارت انگلیس اقامت مى گزیند واز آن جا مذاکرات مربوط به امتیاز را پى مى گیرد. سرانجام در تاریخ 28 رجب 1308 امتیازانحصارى توتون و تنباکوى ایران در 15 ماده تنظیم و به امضاى ناصرالدین شاه مى رسد 15 .
ماهیت امتیاز رژى براساس این قرارداد: 1. هر زارع ایرانى ملزم بود که محصول خود را با قیمتى بسیارارزان به کمپانى رژى بفروشد و با قیمتى گزاف توتون و تنباکوى مورد نیاز خویش را بخرد؟ 2.انگلیسى ها تسهیلات وامکانات فراوانى کسب کردند از جمله : در اختیار داشتن زارعین و حتى حکام ولایات براى کسب هر نوع خبر. در حقیقت جاسوسى به شیوه انگلیس براى آگاهى از چند و چون کشاورزى ایران و در نهایت رسیدن به مقاصداستثمارگرانه و گسترش هر چه بیشتر سلطه خویش . 3. سلب هر نوع حقوق از تاجر کاسب و زارع و مصرف کننده ایرانى در زمینه حمل و نقل و خرید و فروش توتون و تنباکو... مگر بااجازه کتبى صاحبان امتیازنامه . 4. معافیت کمپانى از هرگونه رسوم گمرکى و پرداخت مالیات در مورد ورود جمیع اسباب و آلات لازمه . بااین شرائط مرزهاى ایران بدون قید و شرط به روى انگلیسیان باز مى شد و به آنان اجازه مى داد که هر چه مى خواهند به ایران وارد کنند حتى اسلحه و مهمات جنگى چنانکه بعدا معلوم شد بسته هایى به عنوان اسباب و آلات شرکت رژى ازانگلستان حمل مى شده اما حاوى اسلحه و مهمات جنگى بوده است . کربلایى دراین زمینه مى نویسد: چندین صندوق به نام و نشان رئیس دخانیه وارد گمرکخانه شد. وکیل صاحب امتیاز به وضع سابق خواست بگذارند (یعنى بدون بازرسى ) گمرکیان سخت گرفتند که اکنون وضع سابق به هم خورده باید مراسم گمرک رااجراء داریم ...از مرکز دستور رسید که صندوقها گشوده و تحقیق و بررسى شود. گمرکیان خواهى نخواهى صندوقها را گشوده کلا اسلحه و آلات جنگ مانند: نارنجک و تفنگ و باورتهاى بى رنگ بود 16 . دولت ایران با واگذارى این امتیاز متعهد شد که : 1. در طول مدت قرارداد (50 سال ) بر رسوم گمرک و سایر عوارض آن به هیچ وجه نیفزاید. 2. کسانى را که بدون اجازه کمپانى به خرید و فروش دخانیات اقدام کنند به کیفر سخت برساند. 3. در صورت اختلاف بین کمپانى انگلیسى و دولت ایران یک نفراز سفراى اتازونى (آمریکا) آلمان اتریش به عنوان حکم داورى نمایند. و چندین شرط دیگر که همگى حاکى ازاستعمارى واستثمارى بودن امتیازاست .
انگیزه واگذارى امتیاز رژى ناظم الاسلام کرمانى مى نوسد: [در سنه 1309 کمپانى رژى امتیاز دخانیات رااز ناصرالدین شاه گرفت] 17 ... و در عوض چند کرور به شاه و درباریان داد... بزرگان ایران از علماء و غیرهم بر معایب و وخامت این عمل واقف شدن که امروز دخانیات محدود شد فردا نمک و روز دیگر هیزم و ذغال و آب و غیره و به ازاى آن مبالغى گرفته خواهد شد و صرف آبادى مملکت نخواهد شد. یا تفاوت مواجب فلان شاهزاده است یا مدد معاش فلان آقازاده یا خرج مسافرت فرنگ یا نیاز خانم قشنگ ملت متضرر شده و نفع را خارجه برده و بر مملکت هم تسلط و نفوذ تامى حاصل خواهند کرد 18 . برخى از مورخین از جمله : شیخ حسن کربلائى محمدرضا زنجانى و...از سومین سفر شاه به فرنگ وانگیزه واگذارى امتیاز تنباکو سخن گفته اند. ما براى روشن تر شدن انگیزه واگذارى این امتیاز شمه اى از نوشته هاى این مورخین را ذکر مى کنیم : انگلیسى ها دراین سفر بیش از پیش در پذیرایى شاه و همراهان کوشیدند. ملکه انگلستان به هر یک از همراهان شاه نشانهایى اعطاء کرد که هیچ کدام از آنان انتظارش را نداشتند. دراین سفر به شاه پیشنهادى از جمله امتیاز توتون و تنباکوىایران را دادند. وزیر مختارانگلیس درایران که در آن زمان درانگلستان بود و تالبوت با امین السلطان واعتمادالسلطنه دراخذاین امتیاز گفتگو کردند. امین السلطان هم این موضوع را با شاه در میان گذاشت و منافع آن را برشمرد.اضافه کرد: پولى که ازاین امتیاز به دست مى آید گنج بادآورده است ! ناصرالدین شاه که مى پنداشت با پولى که ازاین راه به دست خواهد آمد نه تنها هزینه این سفر جبران خواهد شد بلکه خرج سفر دیگرى نیز تامین خواهد گردیدازاین روى مصمم شداین امتیاز را به انگلیسى ها واگذار کند. 19 علاوه براین ماژور تالبوت که نقاط ضعف شاه و درباریان را مى دانست براى مفتون ساختن وى و همراهان دخترکى پانزده ساله را که به قول خود وى بسیار خوشگل بود به شنا وادار کرده بود! 20 آیا مى شود پیشنهاد به این خوبى آن هم از طرف شخصى که دخترش مقبول شاه است رد شود؟ رشوه هایى که شاه و درباریان در واگذارى این امتیاز گرفتند بسیار کلان بود. تالبوت وقتى که عازم ایران شداز پاریس نامه ذیل را فرستاد: [ این جانب ماژور تالبوت تعهد مى کنم که براى حضرت اشرف امین السلطان واعلیحضرت شاه ایران به حضرت اشرف مبلغ چهل هزار لیره استرلینگ بپردازیم : ده هزار لیره ازاین مبلغ را روز نفویض امتیازنامه رژى ده هزار لیره دیگرازاین مبلغ را دواولین روزى که امتیاز رژى به موقع اجرا گذاشته شود. بیست هزار لیره بقیه را دو ماه پس ازامتیاز رژى] 21 . پاریس 1889 [شرکت انگلیسى این امتیاز را با دادن رشوه هاى گزاف که به دو میلیون فرانک بالغ مى شود گرفته و حق این است که تحصیل آن به این خرج مى ارزیده است] 22 . رئیس کمپانى در ضیافت سفیر روس مى گوید: [زیاده از چهار کرور به رشوه و تعارف و مواجب و تعمیرات ... خسارت کشیده ام] 23 . عباس میرزا ملک آراء پس از آن که از واگذارى انحصار تنباکو با قیمتى نازل و بدون شرائط صحیح یاد مى کند علت آن رااین چنین بیان مى کند: [چون مبلغى گزاف به اطراف شاه داد و هر کسى که احتمال مى رفت منشاء اثرى شود باقى نماندالا آن که پولى گرفت لهذا همه تصدیق و تحسین نمودند. و کمپانى در ضمن شرایط متقبل شد که سالى پانزده هزار لیره انگلیسى به شاه بدهد] 24 . وى درادامه گفتارش از شرایط پنهانى کمپانى باامین السلطان و دیگران براى دریافت رشوه سخن مى گوید.
اهداف انگلستان
قلعه نظامى یااحداث محل کمپانى شیخ حسن کربلایى دراین زمینه مى نویسد: نخست نقطه اى خیلى عمده و خیلى مرغوبى را در حوالى 25ارک دولت معروف به باغ ایلخانى است به معادل چهل و پنج هزار تومان عین اشرفى خریده و به معادل یکصد و پنجاه هزار و چیزى تومان عمارت عالى خیلى ممتازى بنا کردند. دورادور عمارت را به سور خیلى مستحکم بسیار بلندى که مشرف و مسلط برارگ دولت و سایر نقاط شهراست با گچ و آجر در قطر قریب چهار ذرع ساخته به طورى که
هجوم فرنگیان به ایران مرحوم شیخ حسن کربلائى که خوداز معاصرین واقعه رژى است مى نویسد: [ ایران فرنگى بازار درست و حسابى گردید. بخصوص تهران که دراین تازگیهااز فرنگى قیامت و محشر شده بود. هرجا مى رفتى فرنگى خانه فرنگى دکان فرنگى بازار فرنگى کوچه فرنگى بالجمله این جماعت خارجى .... در هر بلدى پس ازاستقراراز هر سو مسلمانان بیچاره در دامهاافکنده و دانه هاافشاندند. شرح این اوضاع فرنگى بازار جدید ایران در حیز تقریر و توصیف نگنجد] 28 .
رفتار فرنگیان با مردم ایران مرحوم شیخ رضا زنجانى و کربلائى دراین زمینه مى نویسند: [دراین پایتخت بزرگ اسلام در موضع ایستگاه ماشین حضرت عبدالعظیم در
استخدام مسلمانان کربلائى و زنجانى مى نویسند: [علاوه براین همه خلق خارجى که درایران گرد آمده بودند روى هم رفته هر یکى براى خدمت و کار چندین نفر زن و مردم مسلمان رااجیر کرده خاصه زنان مسلمان را که براى خدمتکارى و دایگى اطفال با شهریه و مواجب گزافى به خانه هاى خود برده بودند چنانکه دراین تهران از هر کوچه که مى گذشتى یک زن مسلمان را که بچه خارجى ها در بغل گرفته مى دیدى . بسان هم مى شد که یک و دو به دنبالش به زبان فارسى نه نه گویان مى دویدند] 30 .
ترویج فحشاء شیخ حسن کربلائى و شیخ محمدرضا زنجانى شرح جامعى ازاوضاع آن زمان و موارد فوق داده اند که اجمالى از آن را مى آوریم : [ دختران فرنگى براى تاراج عقل و دین جوانان مسلمان وارد شدند. زنان بدکاره خارجى نیز همراه آنها به کسب درآمد پرداختند. در هر شهرى مخصوصا تهران چندین تاثر و فاحشه خانه تشکیل گشت . کافه هاى قمار و رقص و مشروب رایج شد. مبلغین مسیحى همراه با خواهران مقدس و عمله طرب به تبلیغ مسیحیت پرداختند تا مسلمانان را به راه راست دعوت کنند!این گونه اعمال شدیدا باعث ناراحتى روحانیت و مردم گردید. بالجمله آن درجه ازانحطاط و ضعفى که اسلام واسلامیان را دراین قرن روى داده و آن طرحى که خارجیان براى استثمارایران پیش خود ریخته و بدین وضع پیش آمده بود هرگاه لطف خداوندى تدارک نفرموده بود و چندى بدین وضع تیره برایران گذشته بود هر آینه تنقریب اسمى ازایران واسلام به جا نمانده و بالمره محو مى شد] 31 . اقدامات ابتدائى کمپانى هجوم فرنگیان به ایران در آن سطح وسیع و گسترده رفتار ناهنجار واستعمارگرانه انگلیسى ها به ظاهر عضو کمپانى ترویج فساد و فحشا تاسیس کلیساها و مدارس استخدام بسیارى از مردان و زنان مسلمان و... بیانگراین است که کمپانى رژى و انگلستان با تحصیل این امتیاز خوابى همچون هند براى ایران دیده بودند و بااین کارها به گونه غیرمستقیم مى خواهندایران را به سرنوشت هند دچار سازند و آن را به صورت یکى از مستعمرات خویش در آورند.این مساله آن قدر واضح بود که عباس میرزا ملک آراء (برادر شاه ) نیز با بدبینى به این قرارداد مى گرد و توطئه هاى پشت پرده آن را درک مى کند: انگلیسیان هم به ایران آمده مانند دولتى که ایران را فتح کرده باشند به تمام بلاد مامورین فرستادند و در هر بلدى سوار گرفتند که اجراى احکام آنان را نمایند و این گزارش نشان مى دهد که رویاى پیوستن ایران به مستعمرات انگلستان دراین دوره به سرعت به دست کمپانى رژى در حال تعبیر بوده است . کمپانى رژى درایران نز از همان شیوه اى که انگلیسى ها در تصرف هند وایجاد کمپانى شرقى و سپس حضور نظامى به بهانه حفظامنیت این کمپانى داشتنداستفاده مى کردند. در آن زمان مقاله به قلم یکى از علماء نوشته شده و در میان مردم پخش شده است . نویسنده دراین مقاله اهداف حقیقى کمپانى رژى را به گونه اى مشروح تبیین مى کند. و ما به سبب طولانى شدن بحث از آوردن آن معذوریم ولى محققان را به مطالعه آن توصیه مى کنیم 33 .
آغازجنبش دراین که نهضت تنباکواز چه زمانى واز کجا و به وسیله چه گروهى شروع شد چگونه استمرار پیدا کرد سخن بسیاراست . هر مولفى براساس افکار واندیشه ها و گرایشهاى سیاسى اجتماعى خویش به این واقعه نگریسته است . برخى آغاز حرکت رااز تبریز و برخى از شیراز و برخى دیگراز تهران دانسته اند. عده اى هم بدون آن که از نقطه آغاز سخنى به میان آورده باشند به تشریح نهضت پرداخته اند. پزشک مخصوص ناصرالدین شاه دکتر فووریه مى گوید: [نخستین آشوبها در مه 1891 در پایتخت در گرفت واندکى بعد دامنه هیجان به شهرهاى بزرگ ایالات گسترش یافت] 34 . ناظم الاسلام کرمانى پس از آن که از شروع کار کمپانى رژى در بلادایران و رفتار ناهنجار آنان سخن مى گوید مى نویسد: بزرگان ایران از علماء و غیرهم بر معایب و وخامت این عمل واقف شدند... جمعى از عقلاء خدمت مرحوم حاج میرزا حسن مجتهد آشتیانى رسیده معایب متضمنه و منتشره دراین کار را عرضه داشتند و هم به 35.علماءاصفهان ضرر و عاقبت امتیاز و نتایج مترقبه بر آن را نوشتند... ناظم الاسلام سپس مى افزاید: آشتیانى دست به کار شد و حرمت استعمال دخانیات رااعلام کرد و میرزاى شیرازى آن را تائید کرد. احمد کسروى مى نویسد: [...از گام نخست مردم ناخشنودى نمودند و بازرگانان به میانجى گرى امین الدوله به شاه نامه نوشتند و دادخواهى کردند ولى چون شاه و امین السلطان خودشان امتیاز را داده و هوادار آن بودند نتیجه اى از دادخواهى دیده نشد واز آن سوى چون کارکنان کمپانى به همه شهرها رفته و به کار پرداخته بودند ناخشنودى فزونتر گردیده و کم کم رو به تکان و جنبش به خود گرفت . پیش از همه تبریز به کار برخاست ... پس از تبریزاسپهان به تکان آمد و پس از آن در تهران شور و جنبش پیدا گردید. در همه جا علماء پیشگام بودند. در تبریز حاجى میرزا جواد دراسپهان آقا نجفى و در تهران میرزاى آشتیانى و دیگران پا در میان داشتند] 36 ... مرحوم کربلائى آغاز شورش و نهضت رااز شیراز مى داند و پس از آن که قضایاى شیراز و درگیرى مردم به رهبرى علماا و تبعید فال اسیرى را نقل مى کند: [...ازاین پس کمپانى امتیاز وکلاء خود را به سایر ممالک محروسه نیز روانه داشته ...اکثر بلد عمده ... خالى از آشوب نبوده] 37 .... ما براین باوریم که تحقیق و بررسى دراین زمینه که نهضت دقیقا از چه زمانى واز کجا آغاز شد در عین حالى که مشکل است چندان مفید فائده نیست . مهم آن آنچه مسلم است این که : مردم به رهبرى علماء در تمامى شهرها در مقابل این امتیاز عکس العملهاى خشم آگینى نشان دادند.
شیراز و تبریز علماى تبریز ضمن تلگرافى به شاه نوشتند: [با کمال حیرت مشاهده مى کنیم که پادشاه ما کافه مسلمین را مثل اسراء به کفار مى فروشد... مسلمانان مرگ را بر زیردست شدن کفار ترجیح مى دهند] 38 . در تلگرافى دیگر نوشتند: [ 42سال است سلطنت مى کنى محض طمع مملکت خودت را قطعه قطعه به فرنگى فروخته اى . خود دانى .اما مااهالى آذربایجان خودمان را به فرنگى نمى فروشیم] 39 . در تبریز کمپانى رژى دولت وایادى آنان حرى مردم و علماء نشدند و با خشم و خروش مردم و رهبرى روحانیت و پیشوایى میرزا جوادآقا مجتهد تبریزى رو به رو و تسلیم شدند. و شاه مایوسانه ضمن تلگرافى به امیرنظام گروسى (پیش کار آذربایجان )اظهار مى دارد: [کمپانى مى گوید:...اما در کار آذربایجان هر نوع تسهیلات مردم بخواهند مى دهم .اگر حرف آنها در فرنگى است مامورین فرنگى را بر مى دارم سهل است خارج از مذهب هیچ نمى گذارم . کارهاى آذربایجان را به خود آذربایجانیها رجوع مى کنم . تاجر ملا سید هر کس را مجتهد تعیین کند... در وضع خریدن یا فروختن هر عیبى به نظر علماء آمده است بگویند رفع مى کنم به طورى اصلاحات مى دهم که خود مجتهدین راضى شوند.این است حرفهاى کمپانى] 40 . مردم و علماء باز هم مقاومت مى کنند و در نتیجه کمپانى رژى تصمیم مى گیرد که موقتااز آذربایجان صرف نظر کند. در شیراز همزمان با ورود ماموران انگلیسى رژى بازار تعطیل شد و مردم در مساجداجتماع کردند. رهبرى مردم را دراین حرکت عالم مجاهد سیدعلى اکبر فال اسیرى برعهده داشت . فال اسیرى بر فراز منبر شمشیرى از زیر عبایش بیرون کشید و فریاد برآورد که : [موقع جهاد عمومى است .اى مردم بکوشید تا جامه زنان نپوشید. من یک شمشیر و دو قطره خون دارم هر بیگانه اى را که براى انحصار دخانیات به شیراز بیاید شکمش را بااین شمشیر پاره خواهم کرد] 41 . رژیم براى مقابله با نهضت با کسب تکلیف از مرکز به دستگیرى و تبعید آن روحانى بزرگ مبادرت کرد و مردمى را که دراعتراض به این عمل جمع شده بودند به گلوله بست . روحانیون از رفتن به مساجد خوددارى مى کنند و مقاومت مردم همچنان ادامه مى یابد.
اصفهان شاه ضمن دستورات اکید به کارگزاران خود دراصفهان براى مقابله با علماء و مردم ضمن تلگرافى به آقا نجفى مى نویسد: [بى جهت عالم آسوده را آشفته نکنید و مردم با خون خود بازى نکنند و آسوده مشغول دعاگوئى و رعیتى باشند] 42 . اما علماى اصفهان با بى اعتنائى به تهدیدات شاه به مقاومت خود ادامه داده و دیروز... آقانجفى و شیخ محمدعلى اعلانات چندى درب مساجد چسبانیده استعمال تنباکو را حرام و حمایت کنندگان فرهنگى را مرتد و عمله جات دخانیات را نجس خوانده و نوشته اند: کسى ازاین جماعت را که دخالت در کار فرنگى دارند به حمام و مسجد و سقاخانه راه ندهند. در حمامها و قهوه خانه ها و مجالس علماء و تجار و غیره قلیان موقوف است . طلبه ها در هر نقطه که قلیان دیده اند شکسته اند... هر جا فرنگى دیده مى شود مردم دنبالش کرده داد و فریاد راه مى اندازند 43 . حاکم اصفهان با هماهنگى حکومت مرکزى آزار واذیت علماء را آغاز کرد و آنان را سخت تحت فشار گذاشت تا جائى که منیرالدین از علماى سرشناس بر جان خود ترسید و ناگزیر شبانه به نزد میرزاى شیرازى در سامرا مهاجرت کرد. مردم و تجاراصفهان همچنان به مقاومت خودادامه مى دهند تا جائى که عده اى تنباکوى خود را به جاى فروش بین فقراء تقسیم مى کنند و گروهى هم محصول خود را به آتش مى کشند. 44 مشهد [به قدر هشتاد نفر طلبه در مسجد گوهرشاد جمع شده قدرى زن داخل خودشان کرده بودند. یکى از آنها روى منبر رفته بعضى از نامربوطها گفته سرکشیکان آستانه هر چه به آنها نصیحت کرده نشنیدند... تا دیشب ساعت پنج آنچه کرده اند که اینها را بیرون کنند فایده نکرده است] 46 .
رهبرى میرزاى شیرازى در نهضت تنباکو
موضع گیرى گام به گام میرزا [...نظر به تواصل اخبار به وقوع وقایعى که سکوت از آن بر خلاف رعایت حقوق ملت و دین و دولت است معروض مى دارد که اجازه مداخله اتباع خارجه درامور داخله مملکت و مخالطه و تردد آنها با مسلمین و اجراى عمل ( انحصار) بانک و راه آهن و غیره ها از جهاتى چند منافى ضریح قرآن مجید و نوامیس الهیه و موهن استقلال دولت و مخل نظام مملکت و موجب پریشانى عموم رعیت است . چنانچه واقعه شیراز و قتل جماعتى از مسلمانان در حماى حضرت احمد بن موسى علیه السلام و هتک آن بقعه مبارکه و تبعید جناب شریعتمدار حاج سیدعلى اکبر سلمه الله به وضعى ناشایسته نمونه اى ازاین نتایج است] 47 ... تلگراف فوق توسط نایب السلطنه به شاه داده شد. 48 وعده پاسخ متقابل از جانب ناصرالدین شاه نیز به وسیله ایشان به مرحوم شیرازى مخابره گردید. 49 .البته هیچ وقت به آن وعده وفا نشد. از طرف دیگر پس ازاین تلگراف شاه از کار پردازایران در بغداد (مشیرالوزاره ) مى خواهد تا میرزا را نسبت به امتیاز تنباکو توجیه کند. وى براى انجام این کار به نزد میرزاى شیرازى رفته و به تفصیل ازاجبار دولت در واگذارى این امتیاز سخن مى گوید و مزایاى بسیارى براى آن ذکر مى کند.از جمله : ضرورت قرابت به دول اروپا براى استخلاص از روسیه تزارى لزوم تقویت قشون و رفع نقائص کشورى و لشگرى و کمبود بودجه و کافى نبودن مالیاتها موهن بودن الغاءاین امتیاز به سبب بى اعتبار شدن امضاى شاه وارد آمدن خسارات بیش از حد و عدم توان دولت در پرداخت آن و اساسا عدم امکان این عمل به جهت نقل و تحویل این امتیاز به چندین دست به طورى که هم اکنون طرف معامله چند دولت بزرگ است 50 . هر چه مشیرالوزاره بیشتراز فوائد و منافع امتیاز سخن مى گفت زیادتراصرار در لغو آن مى کرد. تااین که میرزا در پایان با روشن بینى تمام و مطرح کردن توانایى مردم در رویارویى باانگلیس و با اشاره به جدایى بین خواست مردم و تصمیم دولت فرمود: و بالاخره در مقابل تاکید مجدد مشیرالوزاره بر ضعف دولت چنین تهدید مى کند: اگر دولت از عهده بر نمى آید من به خواست خدا آن را بر هم مى زنم . 51 مجددا مرحوم میرزا تلگراف دومى مى فرستد که لحنش تندترازاولى است . که بخشى از آن را در ذیل مى آوریم : [سابقا دعاگو عریضه اى تلگرافا در باب مفاسد مداخله خارجیه در داخله مملکت ایران به حضور مبارک عرضه نموده بود جوابى از جانب اولیاء قوى شکوت نقل نمودند که کاشف بودازاین که به مفاسداجراى این امور حق التفات نفرمودند. چون اغماض از آن منافى رعایت حقوق اسلام بود لهذا ثانیا به عرض حضور مبارک مى رساند که مفاسدانفاذاین امور به مراتب اعظم از مفاسد صرف نظراز آنهاست . کدام مفسده است که بااختلال قوانین ملت و عدم استقلال سلطنت و تفرقه کلمه رعیت و یاس آنهااز مراحم ملکانه برابرى مى کند. چگونه مى شود که در قرون متطاوله اولیاء دین مبین و سلاطین مسلمین شکرالله تعالى مساعیهم با آن که اتلاف نفوس و بذل اموال خطیره دراعلاء کلمه اسلام فرمودند به اندک فایده یا ترقب و ترتب مفسده از تمام اغماض نموده و کافرین را بر وجوه معایش و تجارات آنها مسلط کرد تا بالاضطرار به آنها مخالطه و مراوده کنند و به خوف یا رغبت نوکرى آنها را دراختیار نمایند و کم کم بیشتر منکرات شایع و متظاهر شود و رفته رفته عقایدشان فاسد و شریعت اسلام مختل النظام گشته و خلق ایران به کفر قدیم خود برگردند. البته شدت اضطراب و وحشت رعیت واستنکاف علماءاعلام را درانفاذ این امور به عرض مبارک نرسانیده و بر دولت اغفال نموده اند زیرا که این امور قابل انفاذ نیست و نخواهد شد هر چند منجر به اتلاف نفوش شود والااز حزم خسروانه متوقع و مامول نبود رضا دهند رعیت که ناصرالدین شاه تلگراف دوم میرزا با لحن بى ادبانه اى که ناشى از عصبانیت وى بوده چنین پاسخ داده است : [جناب ! تلگراف شما به حضور ما رسید. تلگرافى هم سابق کرده بودید. جواب آن را مفصلا به توسط میرزا محمودخان مشیرالوزاره کارپرداز سابق بغداد به آن جانب فرستادیم .البته تماما را حالى و خاطرنشان آن جناب کرده است واگر تکلیف باشد چون جوابهاى این اظهارات شما خیلى حطول است که مطالب حالى آن جناب شودالبته بهتراست که با تلگراف (شاید پست باشد) داده شود. به جناب امین السلطان فرمودیم که : فرمان ما را مفصلا با پست به ودى به آن جناب بنویسد خواهد فرستاد. البته بعداز ملاحظه آنها خواهید فهمید که دولت هرگز شان واستقلال و حفظ ناموس و منافع و آزادى رعیت خود را به دیگران نداده است . و در کمال سختى نگاه داشته است و خواهد داشت ان شاءالله تعالى] 53 . روشن است که نصایح میرزاى شیرازى به گوش شاه و دربار نرفته . ناصرالدین شاه به هیچ وجه در صدد لغواین امتیاز نیست . پاسخهاى منفى شاه واولیاى امور به علماء و مردم به اعتراضات و حرکتهاى انقلابى مرد شتاب بیشترى داد. فکر مقاومت منفى در حل شکل گرفتن بود. این جا و آن جا سخن از تحریم بود. حرکتهاى آغازین دراصفهان از جاهاى دیگر مشتکل تر و عملا موثرتر بود. شیخ حسن کربلائى مى نویسد: [ .... علماءاعلام اصفهان کثرالله امثالهم خودشان را بالمره ممتنع کرده و مسلمانان را نیز نهى فرمودند. مردمان معقول و متدین را منع ایشان پذیرفته افتاد. روى هم رفته کلمه ایشان دراصفهان و توابع اصفهان پیشرفت و نفوذى یافت] 54 . تلگراف هاى متقابل شاه و میرزاى شیرازى اعتراض علماء شهرستانها شورش مردم وقت گذارنى شاه و دربار و همچنین زمینه هاى مبرم براى تحریم تنباکو نشانه هاى آن را در درخواستهاى مکرر علماء و مردم به چشم مى خورد و در بخشى از کشور به کار گرفته شد و به عنوان سیاست منطقه اى موفقى تلقى گردید سرانجام میرزا
بسم الله الرحمن الرحیم حرره الاقل محمدحسن الحسینى
سرعت گسترش کربلائى مى نویسد: [بالجمله سواداین حکم مبارک در همان نیمروز همه جا حتى در اقصى بلدایران منتشر شد... صبح روز بعد در تمامى ایران هیچ کس از مرد و زن کوچک و بزرگ برزگر و تاجر نمانده بود که اطلاع و آگاهى از تفصیل این حکم نیافته باشد] 56 ...
حوزه نفوذ فتوا [ این حکم جهان مطاع چنان نفوذى در دلها یافته بود که همه اصناف دارالخلافه با همه آن طبایع مختلف و آراء چنان در کمال تمکین و انقاید همگى بر سراین نقطه متفق و مجتمع شدند که تا عصر جمعه در تمامى ایران از هیچ نقطه و حکم تحریم دربار شاه واندرون و حرمسراى وى را نیز در بر گرفت به نحوى که : [در آبدارخانه و حرمسراى ناصرالدین شاه تمام خواجه ها و غلامان قلیانها و سرقلیانها را شکسته براى اطلاع شاه در جلو خوابگاه همه را جمع کردند... شاه به اندرون انیس الدوله که در واقع ملکه و بى اندازه مورد علاقه و توجه ناصرالدین شاه بود وارد شد در حالى که کلفتهاى انیس الدوله مشغول پیاده کردن سرقلیانهاى نقره و طلاى مرصع بودند و خودانیس الدوله ناظر به عمل خدمتکاران بود. شاه از انیس الدوله پرسید: خانم چرا قلیانها رااز هم جدا و جمع مى کنند؟ جواب داد: براى آن که قلیان حرام شده . ناصرالدین شاه روى در هم کشیده با تغیر گفت : که حرام کرده ؟ انیس الدوله هم با همان حال گفت : همان کس که مرا به تو حلال کرده است . شاه هیچ نگفت و برگشت و براى آن که مبادا به احترامش لطمه اى وارد آید بعداز آن به هیچ یک نوکران خود دستور نمى داد که قلیان بیاورند. در تمام دربار قلیانها را جمع کردند] 58 . [...از قهوه خانه سلطنتى هم دخانیه برداشته شد. به جایى رسید که یهود و نصارى نیز به متابعت ازاسلام دخانیه را در ظاهر متارکه نمودند] 59 . نفوذ حکم به حدى بود که حتى افراد بى قید نسبت به دین هم پیروى از آن حکم را بر خود لازم دانستند. معروف است که عده اى از شراب خوارها گفته بودند: [ما شراب را علانیه و بر ملا مى خوریم واز هیچ باکى نداریم ولى چپق را تا آقاى میرزا حلال نکند رو نخواهیم آورد] 60 . نفوذ حکم از دیدگاه خارجیان [فتوایى که از عتبات رسیده و به مردم امر شده که براى برچیدن بساط کمپانى ازاستعمال دخانیات خوددارى کنند این فتوا باانضباط تمام رعایت شده . تمام توتون فروشان دکانهاى خود را بسته و تمام قلیانها را بر چیده اند واحدى نه در شهر نه در میان نوکران شاه نه در اندرون او لب به استعمال دخانیات نمى زند] 61 . یک ناظر فرانسوى در آن زمان چنین گزارش مى دهد: [ناگهان همه تجار تنباکو دکان خود را بستند. همه قلیانها کنار گذاشته شد و دیگر کسى سیگار نکشید] 62 . سفیر شوروى که ازاقدامات بعدى میرزاى شیرازى در هراس بوده مى گوید: [رئیس اسلامیان ... دو کلمه در خصوص منع مسلمانان نوشت و فرستاد. این نوشته به محض وصول در ظرف نیمروز دراین شهر بدین عظمت همه جا منتشر گردید و به محض انتشاراین یک - دو کلمه نوشته تمام مسلمانان بااین که صحت و صدق این نوشته براکثر واغلب ایشان محقق نشده بود منتهى به احتمال این که شاید صحیح باشد این چنین عادت پانصدساله را به یک دقیقه چنان که مى بیند متارکه نمودند] 63 ... عکس العمل حکومت و کمپانى رژى امااین اقدامات نیز تاثیرى در جوش و خروش مردم نگذاشت . لذا شاه و درباریان با توسل به نیرنگى دیگر (تفرقه میان علماء) دست به دامن برخى از علماء نجف و علماى داخلى ایران شدند.امین السلطان براى این منظور چند نفر از جمله : علاءالدوله را به عراق مى فرستد ولى اقدامات آنان کوچکترین تاثیرى در علماى نجف نمى گذارد و همگى در پاسخ مى گویند: [آنچه را میرزاى شیرازى فرموده اند حکم است نه فتوا واطاعت آن بر همه لازم است] 64 . از سوى دیگر نایب السلطنه نیز در تهران با میرزاى آشتیانى ملاقات مى کند و مى گوید: این حکم از طرف میرزاى شیرازى صادر شده او مجتهداست و شما 65.مجتهد. دولت از شما خواهش مى کند به اباحه و تجویز دخانیات حکم کنید. میرزاى آشتیانى همچون علماى نجف شاه و درباریان را به کلى مایوس مى کند که حکم میرزاى شیرازى را جز خوداو نمى تواند تغییر دهد واضافه مى کند: [ این حکم اصلاح بر نمى دارد باید متوقف شود...این امتیازات باید برگردد و تا برنگردد میرزا آرام نمى گیرد] 66 . استمداداز علماء درارائه راه حل [بر حسب امر همایونى شما که علماى شریعت واولیاى ملتید مواد امتیازنامه را ملاحظه بفرمایید و هرگونه تعهد و شرطى را که دولت به موجب این امتیازنامه بر خلاف و با خواندن اولین جمله ازامتیازنامه علماء مى گویند: [ التزامى که ازاین امتیازنامه براى مردم ایجاد مى گردد بر خلاف احکام اسلام و مخالف[ الناس مسلطون على اموالهم] مى باشد]. دولتیان هر چه کوشش کردند که براى تخلص ازاین اشکال راهى پیدا کنند ممکن نشد.امین السلطان که دیداز راه مذاکره و مسالمت نمى توان به جایى رسید شروع به تهدید مى کند: [آقایان ! بى پرده مى گویم :اعلیحضرت همایون شاهنشاهى صریحا فرموده اند: تغییر و تبدیل این عهدنامه از هیچ روى را ممکن نیست . این معنى محال و ممتنع است . شماازاین معنى صرف نظر کنید و فکرى دیگر بکنید]. علماء نیز در جواب مى گویند: ما هم بى پرده مى گوئیم : حرام شریعت رااز هیچ رو نتوانیت حلال نمود. مساعدت با دولت درخصوص این عهدنامه از ما نیز محال و ممتنع است . اگر غرض دولت در عقداین مجلس تدبیرى براى برداشتن منع و متارکه دخانیات است شما خود مى دانید که دراین منع ما را از هیچ رو مدخلیتى نبوده و نیست .این حکم از جانب رفیع الجوانب حضرت حجه الاسلام نائب امام میرزاى شیرازى است . و حکم جنابشان درباره مجتهد و مقلد نافذ و واجب الاتباع است ... ما نیز دراین خصوص مثل آحاد مردم اطاعت نمودیم . پس از آن مشیرالدوله به تهدید عالمان در مجلس پرداخته و مى گوید: [آقایان این امر براى شما خوبى ندارد]. لغوامتیاز سخن آخر [بایدانحصار دخانیات لغو شود و خسارت دولت را باید کسانى بپردازند که از امین السلطان بنا به مصلحت موضوع صحبت را به صحت و سقم فتوا کشانده و علماء که درانتساب این فتوا به میرزاى شیرازى بزرگ شک نداشتند براى تایید سخن خویش به نخستین تلگراف میرزااشاره کرده و فرمودند: [حکمى را که این تلگراف متضمن است به مراتب شدیدتراز حکم جدید است زیرا در آن عمل انحصار را مخالف با صریح قرآن و محاربه با خداى تعالى دانسته و حال این که دراین حکم تازه مخالف و محاربت با امام زمان ( ع ) مى داند] 69 . وقتى شاه و درباریان تمام نیرنگها را به کار بستند و حتى از سیاست تهدید وارعاب و توسل به خشونت طرفى نبستند و هر چه کردند علماء و مردم را مصمم تر و مقاومتراز پیش دیدند به فکر لغوامتیاز و تسلیم در مقابل خواسته هاى علماء و مردم افتادند. سرانجام در حالى که فقط دو هفته از صدور حکم تحریم مى گذشت شاه به الغاى انحصار داخلى توتون و تنباکو پرداخت . با تشکیل جلسه اى (به فاصله یک هفته از جلسه اول ) ضمن ابلاغ حکم دولت خطاب به علماء گفتند: [ با دولت انگلیس گفتگوها کردیم و بالاخره قرار بر این شد که امتیاز داخله مملکت ایران بالمره برداشته شود.... جاى دیگر بروید به مساجد و در منابر صریحااعلام به حیلت دخانیت بدهید و از مراحم دولت که اطاعت ملت نموده وامتیاز را برداشت تشکر و قدردانى نمایید] 70 .... علماء با زهم مقاومت مى کنند و مى گویند: هنوز پاى مداخله فرنگى در میان است و خواتسار لغو کام لا متیاز مى گردند. 71 ولى بااصرار وزراء و تجار حاضر در مجلس قرار براین مى شود که شرح ماوقع به میرزاى شیرازى تلگراف شود. 72 ولى به جاى آن تلگرافى با محتوایى دیگر با پیک مخصوص از بغداد براى میرزاى شیرازى ارسال مى گردد] 73 . اطلاع مى دهند. 74 جناب میرزا پس از تشکراز لغوامتیاز داخلى خواستار قطع ید خارجى بالمره نه تنها در مساله تنباکو مى شود 75 پس از گذشت یک هفته از نشست امین الدوله با علماء برحسب حکم حجه الاسلام آقاى میرزاى شیرازى اگر تا 48 ساعت دیگرامتیاز دخانیات لغو نشود یوم دوشنبه آتیه جهاداست . مردم مهیا شوید. 76 این شایعه به زودى در همه شهر منتشر مى شود. مردم در صدد تدارک و تهیه سلاح مى افتند. فرنگیان مقیم تهران : سفراء و غیره مضطرب و پریشان مى شوند واز دولت براى حفظ جان خویش کمک مى خواهند.اولیاء دولت شاه و حرمسراى سلطنتى ازاین درخواست خارجیان به هراس مى افتند. با این که شایعه تکذیب مى شود خارجیان دسته دسته چادر به سراز شهر مى گریزند. شاه نامه تهدیدآمیز و بى ادبانه اى به میرزاى شیرازى مى نویسد. 77 آن نامه از طرف ایشان پاسخ داده شد. شاه عقب نشینى کرد نامه اى ملاطفت آمیز به میرزا نوشت . 78 میرزا نیز در جواب پس از تعارف معمول آن زمان نوشتند: [ لکن مساله قلیان را... نباید معترض شد که بر امر به شرب واستعمالش جز ترتب مفسده ثمره اى مرتب نخواهد شد و تامردم مشاهده حکم تجویز و تحلیل از آقاى حجه الاسلام میرزا سلمه الله ننمایند مرتدع نخواهند گردید] 79 . از سوى دیگر شدت اوضاع و تنگناهایى که براى فرنگیان پدید آمده بود باعث شد که مسوولین کمپانى از سوى سفراء و سیاسیون اروپا در ضیافتى که سفیر روس راه انداخته بود 80 تحت فشار قرار گیرند. رئیس کمپانى امین السلطان را دراتخاذ دو راه مخیر مى سازد: لغوامتیاز و پرداخت خسارت لغو تحریم و آرام کردن مردم . شاه وامین السلطان شق دوم را برمى گزینند. 81 براى وادار کردن علماء بویژه میرزاى شیرازى به لغو تحریم با دسیسه امین السطان و به درخواست رئیس کمپانى و با فتنه یکى از روحانى نمایان حکم تبعید میرزاى آشتیانى در دستور کار قرار مى گیرد.از جانب شاه به ایشان ابلاغ مى شود که :[ یا در مجالس و منابر مردم را به کشیدن قلیان رخصت مى دهید یااز تهران خارج مى شوید]. نقض حکم حجه الالسلام میرزااز هیچ رو برایم ممکن نیست ولى از تهران مى روم . 82.امروز را مهلت دهید تا وسیله سفر فراهم کنم . فرداالبته خواهم رفت . با شنیدن این خبر بسیارى از مردم و علماء خود را براى همراهى و مهاجرت آماده مى کنند. روز بعد شهر تهران یک پارچه تعطیل مى شود. مردم دسته دسته با پیشتازى روحانیت به خانه میرزاى آشتیانى سرازیر مى شوند. نزدیک ظهر جمعیت به سوى ارگ سلطنتى راه افتادند. زنان نیز دراین حرکت شرکت کردند. هر دکانى را باز دیدند بستند و پس از آن با شعارهاى تند روانه میدان ارگ شدند و فریاد مى زدند: [ اى خدا مى خواهند دین ما را ببرند علماى ما را بیرون کنند تا فردا عقد ما را فرنگیان ببندند اموات ما را فرنگیان کفن و دفن کنند بر جنازه ما فرنگیان نماز گذارند] 83 . نائب السلطنه خطاب به زنان با کمال ملاطفت و ملائمت گفت : [ همشیره ها فرنگى را بیرون مى کنیم هیچ یک از علماء را نمى گذاریم بیرون بروند خاطرتان جمع باشد] 84 ...... ازاین پس زنان خسمگین به مسجد شاه رفتند وامام جمعه داماد شاه که مشغول تهدید مردم بوداز منبر به زیر کشیدند و دو مرتبه به جانب ارگ برگشتند و..... عمال شاه که از هراس آرام نداشتند به تعجیل توپها و تفنگها را آماده کرند... بالاخره عبدالله خان والى مامور مى شود که نزد میرزاى آشتیانى برود و به او بگوید: [منظور شما چیست ؟ هر چه مى خواهید بگوپید تا شاه انجام دهد]. میرزا در جواب لغو کامل امتیاز را خواستار مى شود. پس ازابلاغ پیام میرزا ناصرالدین شاه فورى با دستخط خود به نایب السلطنه مى نویسد: [نایب السلطنه امتیاز مداخله را که برداشته بودیم حال امتیاز خارجه را هم برداشتیم و مردم مجبور به کشیدن قلیان نیستند تا حکم از جانب میرزا برسد] 85 . بااین فرمان براى مردم خوانده شد ولى از آن جایى که مردم اعتمادى به گفته هاى دربار نداشتند به تظاهرات و شورش خودادامه دادند. [میرزاى آشتیانى که از پذیرش هدایاى شاه که براى استمالت او فرستاده بود خوددارى ورزید ختم غائله را در گرو سه پشنهاداعلام داشت : 1. دادن خونبهاى مقتولین . 2. مصونیت دیگر کسانى که در تظاهرات شرکت جسته بودند. 3. برچیدن کلیه امتیازهاى خارجى] 87 . بااین که شاه تسلیم شده بود ولى چون به وعده هاى شاه و درباریان چندان امید نبود میرزااصرار کرد که شرکت انگلیسى باید راسا لغوانحصار رااعلام کند. شاه نیز بى قید و شرط مى پذیرد واز سفیر انگلیس برآوردن این خواسته ها را مى طلبد. رئیس کمپانى طى اعلانى که سند درخشانى ب رتسلیم وطن فروشان و پیروزى مردم و روحانیت است مى نویسد: [چون اعلان دولت اعلیحضرت اقدس شاهنشاهى خلدالله ملکه و سلطانه منو پول وانصحار دخانیات را کلیتااز داخله و خارجه موقوف فرمودند و به من رسما نوشتند لهذا به عموم تجارى که به اداره مرکزى تنباکو و توتون فروخته انداعلان مى نمایم هرکس بخواهد تنباکو و توتون خود را پس بگیرد اداره دخانیات رفته و قیمتى را که براى آن دریافت نموده رد کنند و حنس خود را تحویل بگیرند] 88 . آرنستین [حالیا که امتیاز بالکلیه رفع شده چرا رخصت نمى فرمایید تا مردم قلیان بکشند؟] [ .... وضع این حکم از من نبوده تا رفع آن نیزاز من و به دست من باشد. منبع این حکم از حضرت حجه الاسلام بوده ... رفع این منبع نیز همان موکول به خود جناب ایشان است] 89 . شاه و درباریان از آشتیانى و دیگر علماء که پایان کار را به حکم میرزاى شیرازى مربوط مى دانند مى خواهد که ضمن تلگرافى حکم به اباحیت تنباکو را خواستار شوند. در عین حال که تلگرافهایى از علماء به ایشان مخابره مى شود ولى رهبر دوراندیش و هشیار قیام میرزاى بزرگ براى بستن هرگونه راه نیرنگ و فریب در لغو تحریم شتاب نمى کند و نامه اى به میرزاى آشتیانى مى نویسد که در بخشى از آن چنین آمده است [.... چون تلگراف دراین وقت محل اعتماد نیست متوقع آن که : به خط شریف تصریح فرموده که اختصاص بالکلیه از داخله و خارجه به حسب واقع ازایران مرتفع و دست اجانب راازاین عمل بالمره قطع نموده اند واحتمال عود و تبدیل و تبعیض به هیچ وجه نیست ت سبب خاطرجمعى این جانب شود والابه موجب شریعت مطهره استعمال دخانیات جایز نیست و حکم به حرمت کمافى السابق برقراراست و تغییر نخواهد یافت] 90 . محمد حسن الحسینى عزت مسلمانان [..... جمعى از آنها در لباس زنانه اسلامى که از مسلمانان اتباع خودشان با هزاران تملق به عاریت رگفته بودند شبانه گریخته از شهر بیرون رفتند. و سایرین در شهر وامانده بودند بالمره خودشان را پنهان داشتند.از آن همه اوضاع فرنگى بازار تهران به هیچ وجه اثرى نبود سهل است که در تمامى کوچه و بازار دارالخلافه دراین ایام چه ازاجزاء کمپانى چه ازاجزاء سفارتخانه هاى خارجه و چه در غیراز اینها یک نفر فرنگى در تمامى این شهر براى درمان پیدا نمى شد] 93 . ..... کوکب سعادت و نیک بختى مسلمانان دگرباره در برج سعادت و اوج استقامت رخ نمود. مهر منیراسلامیت در آفاق به تابش آمد. رغبت گذشته مردم به اسلامیت یک به چندین بیفزود.الحاصل رشته مقطوع گردید. بحمدلله دوره مسلمانى درایران تجدید شد... کربلائى درادامه نوشتار خویش از ماهیت پلید فرنگیان و کشف آن براى مردم سقوط اعتبار و سلطه آنان ذلت و خوارى آنان و.... سخن گفته و دگربار مى نویسد: [.....الحمدلله دوره مسلمانى درایران از نو تجدید شد. در ماه مبارک رمضان ...علانیه و برملا ( همانند گذشته ) روزه خوارى نود. رغبت و میل مردم به مسلمانى و دیندارى دست داده . نشاطى به طاعت و عبادت پیدا کردند.ازدحام در مساجد و مجامع بسیار منبر و محراب به طورى جلوه نمود که موجب تعجبات عامه گردید] 94 . شکست استعمار زنده یاد جلال آل احمد دراین زمینه مى نویسد: [وقتى میرزاى بزرگ با یک فتوا به تحریم تنباکوامر مى دهد به اتفاق همه نویسندگان تاریخ مشروطه کمر یک کمپانى خارجى را مى شکند (رژى ) و در عین حال آبروى روشنفکر زمان خود را مى برد (ملکم)] 96 . افزون براین لغوامتیاز یک کشوراستعمارى و عقب زدن استعمار در یک اتحاد همه جانبه مردم به آنان آموخت که در صورت تشکل و مبارزه مى توان بر قدرتهاى استعمارى پیروز گشت . پیروزى درالغاى این امتیاز همچنان که بزرگترین توفیق شکست استبداد ولى متاسفانه شاه و درباریان به جاى این که با درس آموزى و عبرت گیرى ازاین جریان با تکیه به مردم و عالمان دینى آن عزت و سربلندى و بریدگى ازاستعمار را حفظ کنند و بر آن مداومت نمایند به خاطر ماهیت ضد دینى و ضد مردمى خویش ازاین پس تکیه گاه خویش را روسیه قرار دادند 97 ! یحیى دولت آبادى پس ازاظهار نظراین مطلب که : عموم روحانیون تلاش دارند تا در سیاست دخالت کنند مگراندکى . (که از آنان به عنوان وجودهاى مقدس و منزه روحانى یاد مى کند) ورود روحانیت را به صحنه سیاست مایه لکه دار شدن مقام و دامن روحانیت و تزلزل اساس سیاست مى داند و مى نویسد: [..... به هر صورت دخالت اضطرارى میرزاى شیرازى درامر سیاست گرچه براى حفظ استقلال مملکت و نگاهدارى از تجاوزات بیگانگان بسى سودمند بود و لکن بذرى در مزرعه روحانیت پاشیده شد که معلوم نیست چه حاصلى برویاند و چه نتیجه افزایش قدرت روحانیون این قدرت به حدى است که ایادى خائن استعمارگران ازاین مساله نگران مى شوند. در 24 دسامبر 1891 لاسلز به سالیسبورى مى نویسد: [ اگر ملایان دراثبات قدرت خودشان و روى کارآوردن یک حکومت متعصب ضداروپایى توفیق یابند باید همه امید خودمان را براى اصلاح ایران از رهگذراقدام بازرگانى از دست بدهیم] 100 . حامدالگار دراین زمینه مى نویسد: [خاتمه موفقیت آمیز لغوامتیاز درایران یک نتیجه مستقیم داشت و آن افزایش شایان توجه قدرت روحانیون بود.اندکى پس از لغو تحریم ناصرالدین شاه خود را ناگزیر به احضار علماى تهران دید تااز آنان به سبب تقویت کردن اساس دولت سپاسگذارى کند و به آنان قول داد که در تمام کارهاى مهم به صلاح دید و مشورت آنها رفتار خواهد کرد 101 و نامه تلمق آمیزى هم به میرزاحسن شیرازى نوشت 102 و در 8 شعبان 1312 که مرگ این مجتهد بزرگ جهانى را سوگوار کرد بر خود واجب دید که در مجلس یادبوداو در مسجد شاه حضور یابد. 103اما در باطن از تسلیم اجبارى خود در برابر علماء خشمناک بود واز نفوذ علماء با امین الدوله درد دل مى کرد] 104 . این پیروزى مقدماتى به ضرر نهایى روحانیت تمام شد چرا که هم کمپانى و هم حکومت هار دست نشانده و هم روشنفکر خدمتکار حکومت دریافتند که حریف اصلى مسیت تا به آن طریق که مى دانیم در مشروطه و پس از آن دستش را کوتاه کنند. 106 آرى از همین جا بود که استعمارگران دانستند بر سر راه نفوذ خویش و پایه گذارى حاکمیت خود در کشورهاى اسلامى چه موانع و چه گردنه هاى سخت گذرى در پیش است .از آن روز به بعد با تلاش همه جانبه براى برداشتن آن موانع دست به کار شدند.اسلام و روحانیت را هدف قرار دادند. با تمام توان دست به کار تضعیف روحانیت و قطع ارتباط با مردم آنان شدند. شایعه پراکنى و برچسبهاى ناچسبى را به افراد موثر در همان نهضت زدند از جمله: میزراى آشتیانى را که نماینده میرزاى بزرگ بود و رهبرى تهران را به عهده داشت رشوه خوار معرفى کردند. آقانجفى را که دراصفهان نقش بزرگى داشت محتکر غله و همدست ظل السلطان قلمداد کردند. این سیاست همچنان ادامه دارد.از همین جا بود که انگلیس به هماره ایادى خائن خود کتاب[ ملانصیرالدین] را براى کاهش نفوذ واعتبار روحانیون نوشت و منتشر کرد. بااین همه خوشبختانه دین و علما دینى وارتباط آنان با مردم همچنان باقى ماند و با همه دسایسى که به کار گرفتند مردم به علماء دینى در مشکلات دینى و دنیایى خود مراجعه مى کردند و.... حرکت ضد استعمارى علماء عراق شیخ آقا بزرگ تهرانى در شرح اقدامات این مجاهده نستوه مى نویسد: ...از آن جمله موضع گیرى با عظمت وى بود در برابر دولت انگلیس در برابر واقعه شورش عراق و طلب حقوق بر باد رفته مردم وامر به دفاع و صدور آن فتواى پراهمیت که عراق را زیرو رو کرد. واین به خاطر عظمت او بود در جامعه و جایى که در دلها داشت .او بحق هر چه داشت و هر نیرو وامکاناتى که در توانش بود دراین راه گذاشت حتى فرزندان خویش را چه در همین جریان بود که پسرش میرزامحمدرضا دستگیر شد. آرى او استقلال کشوراسلامى عراق را به بهاى جان خویش و فرزندان خویش خرید 106 . به یقین وافکار و بینش سیاسى استاد در شاگرد که سالهااز محضر او بهره برده و در غیاب او متصدى کارهاى او بوده دخالت داشته است . نیکى ریچارد کدى مولف تحریم تنباکو درایران مى نویسد: اعتراض به امتیاز تنباکو نخستین جنبش موفیت آمیز مردم در تاریخ جدیدایران بود که به شکست دولت و پیروزى اعتراض کنندگان در مورد تقاضایشان براى ( القا همه جانبه امتیاز منجر شد.این موفقیت بى تردید به مخالفان هوشیار دولت و خارجى جسارت بخشید تا آن جا که براى نخستین بار دریافتند که مى توان در مقابل دولت نیزایستاد حتى در موضوعى که پاى منافع قدرتهاى اروپایى در میان باشد.این جنبش متضمن نخستین اتحاد موفقیت آمیز میان علماء اصلاح طلبان متجدد و جماعت ناراضى ایران بخصوص تجار بود.اتحادى که مى بایست مجددا در اعتراضهاى بعدى ظاهر شود و درانقلاب مشروطه به ثمر رسد. 107 دکتر مهدى ملک زاده در کتاب[ تاریخ انقلاب مشروطیت ایران] و احمدقاسمى در مجله رزم از تاثیر نهشت تنباکو درانقلاب مشروطیت سخن گفته اند. انقلاب اسلامى [نهضتهائى دراین صد و چند سال واقع شده یکى از آنها قضیه تنباکو بود.... میرزاى شیرازى بزرگ امر فرمود...... و سایر علماى ایران جان فشانى کردند زجر ( 223 ) و در جاى دیگر در تاثیر آن فتوا مى فرمایند: آن مرحوم میرزاى بزرگ رحمه الله علیه که در سامره تنباکو را تحریم کرد براى این که ایران را تقریبا دراسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو وایشان یک سطر نوشتند که : تنباکو حرام است . و حتى بستگان خود آن جائرهم و حرمسراى آن جائز هم ترتیب اثر دادند به کن فتوا و قلیانها را شکستند. و در بعضى جاها تنباکوهایى که قیمت آن هم زیاداست در میدان آوردند و آتش زدند و شکست دادند آن قرارداد را و لغو شد قرارداد.109
( 224 ) تحریف زدایى از چهره فتوا ولى ما براساس مستندات تاریخى براین باوریم : دستى که مردم را به حرکت درآورد مذهب بود. عالمان دینى بویژه میرزاى شیرازى به عنوان رهبران این نهضت عمل مى کردند. سرانجام حکم میرزاى شیرازى بود که نهضت را به پیروزى رساند. هر چند سخنان این مورخان استعمارى احتیاجى به تحلیل و بررسى ندارد و کسى که اندک مطالعه اى در تاریخ داشته باشد نقش علماء میرزاى شیرازى و صحت صدور فتوا راازایشان به روشنى مى بیند ولى براى روشن تر شدن موضوع و روشدن دست کسانى که بااشاره استعمارگران وایادى آنا فتوا را جعلى و یا مشکوک دلائل و شواهد 1.از هنگامى که میرزا در جریان حوادث ایران قرار مى گیرد با واگذارى مطلق امتیاوات به خارجیان مخالفت مى کند و باارسال دو تلگراف در فاصله بسیاراندک واگذارى امتیاز تنباکو و غیر آن را منافى صریح قرآن مجید و نوامیس الهیه و موهن استقلال دولت و مخل نظام مملکت و موجب پریشانى عموم رعیت مى داند. 14 2. مدر ملاقاتى که مشیرالوزاره کارپردازان ایران در بغداد به دستور ناصرالدین شاه براى توجیه میرزا داشت پس از عذرهاى بسیار و عدم توان دولت در برهم زدن این امتیاز میرزاى شیرازى مى فرماید: [ اگر دولت از عهده برنمى آید من به خواست خدا آن را بر هم مى زنم .] 115 3. وقتى میرزاى شیرازى از جانب یکى از شاگردانش مورد مواخذه قرار مى گیرد که : چرا حکم تحریم صادر نمى کنید؟اگر مى ترسید که این قضیه به نابودى شما تمام شود مگر خون شمااز خون حسین بن على ( ع ) گرانبهاتراست که در راه حق شهید شد. میرزا پس از مدتى سکوت در پاسخ مى فرماید :[نه . من به یارى خدا دخالت کردم و حکم تحریم را هم دو روز پیش نوشتم و به تلگرافخانه فرستادم] 116 . 4. وقتى علال الدوله از جانب شاه به عراق مى رود تا بلکه از دیگر علماء حکم به جوازاستعمال تنباکو را بگیرد علماى نجف در جواب مى گویند: [آن چه را میرزاى شیرازى فرموده اند حکم است و فتوا واطاعت آن بر همه لازم است] 117 . 5. پس از صدور حکم نایب السلطنه که براى گرفتن حکم جواز به میرزاى آشتیانى مراجعه مى کند وى در جواب مى گوید: [ این حکم اصلاح برنمى دارد...این امتیازات باید برگرددو تا برنگردد میرزا آرام نمى گیرد] 118 . 6. در جلسه مشترکى که علماى مشهور تهران و دولتیان حضور دارند پس از گفتگوى بسیار علماء مى گویند: [ اگر غرض دولت در عقداین مجلس تدبیرى براى برداشتن منع و متارکه دخانیات است شما خود مى دانید که ما را دراین منع هیچ مدخلیتى نبوده و نیست .این حکم از جانب میرزاى شیرازى است و حکم جنابشان درباره مجتهد و مقلد نافذ و واجب الاتباع است] 119 . 7. وقتى امین السلطان از صحت حکم در همان مجلس سئوال مى کند علماء که درانتساب فتوا به میرزا شک نداشتند براى تایید سخن خویش به تلگراف میرزااشاره کرد و فرمودند: [حکمى را که این تلگراف متضمن است به مراتب شدیدتراز حکم جدید است زیرا در آن عمل انحصار را مخالف با صریح قرآن و محاربه خداى تعالى دانسته و حال این که دراین حکم تازه مخالفت و محاربت با امام زمان ( ع ) دانسته است] 120 . 8. در جلسه اى که یک هفته بعدازاین جلسه برگزار مى شود امین السلطان مى گوید: [ امتیاز داخله برداشته باشد...حالا دیگر بروید به مساجد...اعلام به حلیت دخانیات بدهید].... علماء در جواب مى گویند: [متارکه وامتناع مردم ازاستعمال دخانیات .... مستند به حکم و منع ما نبوده تااگراکنون رخصت دهیم مردم ارتکاب بجویند بلکه امتناع مردم مستند به حکمى است که از رئیس علماءملت در آن خصوص صادر شده و مردم اطاعت نموده اند] 121 . 9. وقتى لغو امتیاز داخله به میرزاى شیرازى اطلاع داده مى شود میرزا خواستار قطع ید خارجى به طور مطلق ازایران مى گردد. 122 10. وقتى میرزاى آشتیانى مخیر مى شود که یا حکم جواز بدهد و یا تهران را ترک گوید در جواب مى فرماید: [نقص حکم حجه الاسلام میرزااز هیچ رو برایم ممکن نیست ولى از تهران مى روم] 123 . 11. پس از لغوامتیاز داخلى و خارجى امین السلطان مجددااز میرزا حکم به جواز را مى خواهد ولى میرزا مجددا در جواب مى گوید: [وضع این حکم از من نبوده تا روفع آن نیزاز من و به دست من باشد. منع این از حضرت حجه الاسلام بوده .... رفع این منع نیز موکول به جناب ایشان است] 124 . 12.در نامه اى که آشتیانى به شاه در پاسخ نامه تهدیدآمیزش مى نویسد مى گوید: [تحریم به حکم میرزاى شیرازى بوده جوازاستعمال نیز بایداز جانب ایشان باشد] 125 . 13. در تلگراف هایى که از جانب علماء پس از لغوامتیاز داخلى و خارجى مخابره شده و خواستار حکم به اباحیت تنباکو مى شوند میرزاى شیرازى در جواب مى نویسند: [تلگراف محل اعتماد نیست ... حکم به حرمت کمافى السابق برقراراست .] 126 14. در نامه محرمانه خوداذن به جواز را منوط به شرائطى مى داند و تصریح مى کند که تا تفصیل مطلب براحقر معلوم نشود اذن به جواز نخواهم داد. 127 15.افزون بر همه اینها در همان موقعى که دربار شایعه جعلى بودن حکم را پخش کرد میرزا حسن آشتیانى و سایر علماء تهران صحت حکم را تایید کردند و عده اى از علماء تهران تبریز شیراز اصفهان یزد کرمانشاه سبزوار و... مستقیمااز سامره صحت حکم را پرسیدند که صحت صدور حکم از جانب میرزا به طور جداگانه براى همه ارسال شد 128 . 16. مقاله اى سودمند توسط یکى از علماء منتشر شد که در آن مقاله نیز حکم تحریم نقل شده و به آن استاد شده است و در بخشى از آن آمده است : [وسوسه در بودن حکم از جناب ایشان مثل وسوسه در قرآن است که آیا کلام خلق است یا فرمایش خالق . گذشته ازاین که خط و مهرایشان بالعیان دیده شده] 129 17. پس ازاعلام جوازاستعمال دخانیات بااستناد به سوال و جوابى که از میرزاى شیرازى شده بود و آگاه شدن میرزاى شیرازى توسط آشتیانى نوشتند: [در باب رفع امتیاز دخانیه واعلان به ترخیص استعمال به موجب نوشته احقر رسید.البته آن چه صلاح دانسته اید عین صواب است و من بعد هم منعى ازاستعمال چنانچه فرموده اید نیست] 130 . 18. نیرنگ دیگرى که امین السلطان به کار مى گیرد ولى تیرش به سنگ مى خورد این است که : برخى از روحانى نمایان را وامى دارد که از فقیه معروف کربلاء شیخ زین العابدین مازندرانى سئوال کنند که : مثلا من مقلد شما هستم . تکلیف من با صدور حکم میرزاى شیرازى چیست ؟ آن مرحوم پاسخ نمى دهند. چون مجدداسئوال واصرار بر جواب مى شود مرحوم حاج زین العابدین پاسخ مى دهد: [ هر چه میرزاى شیرازى امر فرموده براى همه مطاع است] 131 . 19. در نامه تملق آمیزى که امین السلطان پس از لغوامتیاز به میرزاى شیرازى مى نویسد به حکم آن حضرت استناد کرده و آن حکم رااز الطاف غیبه دانسته است . 132 روسیه و نهضت تنباکو امین السلطان از کسانى است که در نامه اش به شاه و در گزارشاتش به نماینده انگلیس قیام و نهضت اسلامى تنباکو را در نتیجه تحریکات روسها مى داند 133 . ابراهیم صفایى که در زمان شاه معدوم ماموریت بررسى اسناد تاریخى را دارد بااستناد به نامه ها و گزارشات امین السلطان مى نویسد: از محتواى مندرجات بعضى ازاسناد به خوبى دانسته مى شود که در غوغاى رژى سررشته تحریکات در دست روسها بوده است . 134 انگیزه ابراهیم صفایى از سخنان فوق روشن است .او به خاطر وابستگى اش به تاج و تخت شاهان و بالتبع به استعمارگران وظیفه دارد بذر یاس و ناامیدى را دراعماق قلوب امت اسلامى بپاشد. تا مردم به فکر مقابله با شاهان واستعمارگران و به دست گرفتن مقدرات خویش بدون تکیه بر خارجیان نیفتند . ما قبول داریم که روسیه بر مبناى همان سیاست رقابتى خویش با انگلستان از نفوذ بیش از حدانگلستان توسط این امتیاز بویژه در منطقه شمال ناراحت است ولى این ناراحتى هرگزاورا بر آن نمى دارد که جانب احتیاط رااز دست بدهد و در تحریک مردم علیه قرارداد رژى بکوشد چرا که شورش مردم علیه دربار و کمپانى رژى آن هم با رهبرى عالمان دینى با توجه به تجربه تاریخى روزگار فتحعلى شاه چیزى نبود که منافع دولت روسیه را تامین کند. و بر فرض که بگوئیم دولت روس خواستار لغواین امتیاز بود هرگز راضى نبود که این کار به دست مردم و با رهبرى عالمان دینى باشد. افزون براین ما هیچ گونه سند معتبر تاریخى که حضور جدى و یا تحریک روس را دراین نهضت برساند نداریم . تنهااقدامى که دولت روسیه دراین نهضت انجام داده پس ازاوج نهضت و لغوامتیاز داخلى و شایعه جهاد مجلس ضیافتى است که با حضور سیاسیون و سفراى کشورهاى خارجى برگزار مى کند و نسبت به این امتیاز و بنابراین این حرکت سفیر روس هم بیانگر حضور جدى او دراین مبارزه نیست . علاوه براین ما قرائن و شواهدى در دست داریم که از قیام مردم ناراحت بوده و با دربار در جهت فرونشاندن خشم مردم بلکه سرکوبى آنان همکارى داشته است . به عنوان نمونه : 1. در هنگامى که شورش در تهران به اطراف کاخ سلطنتى کشیده شود و مردم به نایب السلطنه حمله مى کنند نایب السلطنه به ارگ سلطنتى فرار مى کند ولى از وحشت بیهوش مى شود. دراین زمینه عباس میرزا ملک آراء مى نویسد: [ غرابت دراین است که کلنل روسى رئیس قزاقخانه حکایت مى کرد که سه چهار مرتبه به نایب السلطنه پیغام دادم که : تمام قزاقها با توپ و تفنگ حاضرند فرمایش چیست ؟ تااطاعت شود. نایب السلطنه غش کرده بودند و به هیج وجه جوابى براى من نفرستادند. تا غروب آفتاب خود وابواب جمعى من مسلح منتظر ماندیم] 136 . دکتر فووریه پزشک مخصوص ناصرالدین شاه راجع به تبریز مى نویسد: [ 29 محرم .امروز معلوم شد که : در تبریز از چند روز قبل جمعیتى حلوى عمارت ولیعداجتماع کرده با تهدید و به سختى رعایت احکام قرآنى را مطالبه مى کنند. چون دولت مى ترسد که این مردم از قول به فعل بپردازند از سفیر روس خواسته است که دولت روسیه در کار تبریز مداخله کند] 137 . سفیر روسیه قول مى دهد که : به سرکنسول روس در تبریز دستور دهد تا نفوذ خود را براى ممانعت ازاختلال و بى نظمى به کار برد. در نتیجه شاه ازاعزام سربازان به تبریز براى مقابله با مردم صرف نظر مى کند. 138 آیااین وعده و عمل تحریک و پشتیبانى مردم است یا مقابله با مردم ؟ حضور حضرت مستطاب اشرف امین السلطان وزیر اعظم مدظله العالى امروز شارژ وافر روس ملاقات و سوال کرد که در فقره استیونس رعیت انگلیس واجماع طلاب و ریختن به کاروانسرا و مهر کارگزارى را شکستن وایضا کاغذ به دیوارها چسباندن که پروتستانها اگراز شهر تبریز بیرون نروند خواهند رسید و باید خارجیها را بیرون کرداطلاع دارید؟ گفتم : بعضى چیزها شنیده ام . گفت : معرکه اى است و به توسط تلگراف رمز به ما خبر دائم مى رسد و حاجى میرزا جواد مجتهد خیلى به جرات و جسارت حرکت مى کند واین کار دنباله خیلى بدى خواهد داشت که اصلاحش دیگر به آسانى مقدور نشود.اگر دولت مى توانست بى صدا حاجى میرزا جواد رااز تبریز بخواهد و به شیراز بفرستد دفع این حالات و سایر ملاها از سایر بلاد هم مى شد. بعد آن فقرات را که آن شخص سیداز قول جناب میرزاى شیرازى به مردم مى نمایداظهار کرد. و گفت : خود جناب میرزا هرگز در آن مقامها نیست .این مجتهدین براى خیالات خود دست به این کارها زده اند. باید یک نفر را که او رااز طرف دولت ندانند و با اطلاع به همه این مطالب باشد به جناب میرزا حالى نماید و مخاطرات این وضع حالیه را بفهماند که ایشان ملتفت باشند. تااگر وقتى دولت مجبور به بعضى اقدامات شد ملاها نتوانند دست به پاره اى وسائل بزنند. و مى گفت :اگر کسى کتابچه خوبى مى نوشت که درست بصیر به وضع علماء باشد و مفاسد حالات آنها را توضیح مى کرد من مى توانم به واسطه کنسول بغداد به میرزا حالى کنم (چنانکه احدى نداند به اطلاع دولت است ) و وادار نمایم که به علماء وخامت را بفهماند و حدود خود را آنها بدانند و در موقعش این اقدامات خیلى مفید بدون شرح و تفصیل سند فوق پاسخ گویى کسانى است که روس را دراین نهضت دخیل مى دانند. 4.افزون بر همه اینها دولت روسیه پیش ازاین امتیاز کشتیرانى در شمال راه آهن و... را به عنوان حق العبوراز خاک روسیه براى سومین سفر شاه به اروپا و همچنین امتیاز دیگرى (بانک استقراضى ) را به عنوان حق الکسوت در تاریخ سوم مه 1890" 1307 دریافت داشتند. و نیز در تاریخ اول جمادى الاول 1308 امتیازاداره بیمه و حمل و نقل را براى مدت 75 سال به خوداختصاص دادند. مشروط براین که صاحب امتیاز ده ساله اولیه سالى سیصد تومان و در ده سال ثانوى سالى پانصد تومان و بعد سالى هزار تومان به شاه بپردازد. 140 روسیه که دراین شرائط و در مقابل امتیاز رژى چنین امتیازى را به دست آورده البته که خواهان قیام و تحریک مردم نیست . لذا همچنان که یادآور شدیم تااواخر نهضت هیچ گونه حرکتى که بیانگر مخالفت جدى روسیه باشد انجام نداد. تنها وقتى در برابر شورش مردم عکس العمل نشان مى دهد که بران خودایمن نیست . همانند بقیه سفراى خارجى اظهار نارضایتى مى کند واز ترس و وحشتى که اطاعت مردم از فتواى شیرازى ایجاد کرده سخن مى گوید تا مى رسد به این جا: [.... که اگراین شخص نافدالکلمه حکم بتى بدهد که بر مسلمانان حتم و لازم است که تمام فرنگیان که در بلاداسلام منتشر قتل واعدام نمود هیچ مى دانید آن گاه چه خواهد شد و چه قدرها نفوس تلف شده] 141 ...... نقد و بررسى 1.گزارشات امین السلطان به شاه و نماینده انگلیس . به دلیل وابستگى امین السلطان به انگلیس گزارشهاى وى نمى تواند مستند ما براى داورى در این امر 2. گزارشهاى نمایندگان انگلیس درایران . تمام هم و غم انگلیسیان دراین است که در گزارشاتشان تمامى تقصیرات را به گردن روسها بیندازند. اصولا روس وانگلیس به دلیل رقابت با یکدیگر هر دام در واقعه اى که رخ مى نموده به دنبال جاى پاى دیگرى مى گشته اند واگر ردپایى مى یافته اند با بزرگ نمایى آن را تا حد مسبب اصلى بالا مى برده اند. انگلیسیان نیز در جریان نهضت تنباکو چنین عمل کرده اند. 3. سومین سند نقل قولى است از کاساکوفسکى فرمانده بریگاد قزاق درایران در سالهاى 1894- 1895 به گفته او در روز شورش تهران فرماندهان روسى قزاقها به جاى حمایت از شاه به خوش گذارنى مشغول بوده اند. 142 درباره این گزارش باید گفت : اولا کاساکوفسکى که ناقل این گزارش است . خود چهار سال پس از واقعه براى نخستین بار به ایران آمده و هرگز شاهداین ماجرا نبوده است . ثانیا با مطالعه کامل خاطرات شش ژانویه کاساکوفسکى که بیان واقعه رژى قسمتى از آن است به خوبى به انگیزه او در طرح این گونه مباحث مى توان پى برد. او دراین روز ملاقاتى با فرمانفرما داشته و با شکایت ازاین پاداشهایى که به افسران قزاقخانه وعده داده شده بود هنوزاعطاء نشده است . در مقام بیان خدمات قزاقخانه است و براى اثبات فعالیت خویش و پیشرفت قزاقخانه ترسیمى مبارزه آمیرزاز وضع ناگوار آن جا قبل از ورود خود ارائه مى کند و آن گاه ترقیات کن را تحت توجهات خویش بازگو مى نماید. با ت؟وجه به عرض ناقل چنین نقلى نم تواند اعتبار و سندیت داشته باشد. علاوه با سندى کاملا معارض روبه روست از قول فرمانده قزاق در آن زمان. افزون براین کاساکوفسکى فردى نیست که در منقولات خویش دقیق باشد او ازاین روى معدود مدارک ارائه شده بسى بى پایه تراز آن است که بتواند ثابت کند که روس سلسله جنبان حوادث تنباکو بوده است .افزون براین همگانى بودن نهضت که همه مورخین داخلى و خارجى نهضت 145از آن سخن گفته اند حاکى از جدى بودن نهضت است . نماینده انگلیس در تبریز به کارگزارانگلیس در تهران مى نویسد: [بى نهایت مشکل خواهد بود که شخص بخصوصى را دراین آشوب مقصر بدانیم چون محدود به یک فرقه نیست و روشن است که تمام مردم از وضیع و شریف به عنوان کوششى براى دخالت در حقوق ملى و مذهبى خود شدیدا به آن دامن مى زنند] 146 . بااین همه قدر مسلم است که روس ازامتساب این نهضت به خویش به دلائل زیر خرسنده بوده است : 1.این شایعه را مى توند به عنوان انعکاسى از نفوذ و سلطه خود برافکار عمومى به رخ انگلیسیان و دیگر سیاستمدارات بکشد واحیانا در موقع مقتضى از آن بهره بردارى نماید. 2. بااین انتساب مى تواند زمینه اى در روحیه پروسواس و کابوس زده شاه و درباریان براى اخذامتیازات جدید و وابستگى رژیم به دولت روسیه ایجاد کند. چنانکه چنین شد.از آن پس ناصر الدین شاه و دربار به دولت روسیه بیشتر متمایل شدند 147 تا جائى که اعتماد السلطنه چنین گزارش مى دهد: .... شارژدافر روسى مى گفت : ما با امین السلطان صلح کردیم . به سفارت روس آمد شرط و عهد بست و قسم خورد که منبعد با ما خلاف نکند. دیروز هم وزیر مختار روس خدمت شاه رفته بود. شاه هم ضامن صدق قول 3.از همه مهمتراین که : با گسترش این شایعه مى توان درافکار گروهى نسبت به این نهضت سوءظن ایجاد کرد واز گسترش دامنه این نهضت والگو شدن آن براى نسلهاى آینده جلوگیرى کرد. همان مامورتى که قلم به مزدانى همچون :ابراهیم صفائى وامثال وى به دنبال آن هستند. سیدجمال الدین اسدآبادى در مقابل برخى برآنند که : نامه سیدجمال پس از صدور حکم تحریم به دست ایشان رسیده و لذا هیچ گونه تاثیرى در صدور حکم نداشته است . پیش از آن که به تحلیل و بررسى این دو دیدگاه بپردازیم برخى از گفتار طرفین را دراین زمینه مى آوریم :از معاصرین واقعه تنباکو تنهااعتمادالسلطنه و شیخ محمدرضا زنجانى به این نامه اشاره کرده اند.اعتمادالسلطنه وزیرانطباعات ناصرالدین شاه نامه سیدجمال الدین را سبب صدور حکم تحریم بلکه بالاتر اصل حکم رااز سیدجمال الدین اسدآبادى مى داند که آن را به نظر میرزاى شیرازى رسانده و به گونه اى مضار و معایب انحصار دخانیات را به وى جلوه داده است که او جز تایید آن حکم چاره اى دیگر نداشته است149 . در مقابل شیخ محمدرضا زنجانى براین باوراست که : سیدجمال الدین درصدور فتوااز جانب میرزا نقشى نداشته و نامه وى پس از صدور حکم 150.به دست ایشان رسیده است ولى سیدجمال از صدور حکم آگاه نبوده است . در میان کسانى که پس از نهضت اسلامى تنباکو به تحلیل و بررسى آن پرداخته اند همین اختلاف نظر وجود دارد. استاد سیدمحسن امین رحمه الله علیه پس از آن که از قول یکى از نویسندگان حقیقت این است که میرزاى شیرازى هنگامى که از ماهیت امتیاز واگذار شده به انگلستان با خبر شد پیش از آن که نامه سیدجمال به دست وى رسیده باشد فتواى تحریم تنباکو را صادر کرده است . بنابراین نامه سید محرک میرزا در صدور حکم نبوده است . و بر فرض که آن نامه پیش از صدور حکم رسیده باشد اگر میرزا خودازاحساس دینى بزرگى برخوردار نبود نامه سید به هیچ وجه نمى توانست دراو تاثیر کند و او را به صدور فتوا وادارد.اساسا مردم زمانى که به شخصى تمایل پیدا مى کنند هر واقعه اى را در عالم به او نسبت مى دهند 151 . حامدالگار دراین باره مى نویسد: [ اى - جى براون معتقداست که : نامه او به میرزاحسن شیرازى تاثیرى قاطع داشت . 152 هر چند درست است که میرزاحسن میل نداشته از قدرت سیاسى خوداستفاده کند. چنانچه نشان داده خواهد شد جمال الدین او را به استفاده ازاین قدرت ترغیب نکرده است . ظاهرا در گیرودار هیجان علیه انحصار تنباکو جمال الدین بر جریان واقعى رویدادها هیچ نفوذى نداشته است] 153 . محیط طباطبائى در کتاب:[ نقش سیدجمال الدین در بیدارى مشرق زمین] پس از آن که از ملاقات سیدجمال و فال اسیرى در بصره و تاثیر و نفوذ وى در فال اسیرى و پس از آن از تاثیر فال اسیرى در صدور فتوا مى نویسد متذکر مى شود: [ فتواى مرحوم شیرازى که بدون شک محصول تمهید مقدمات سیاسى سید بود شاه وامین السلطان را در مقابل هیات روحانى عتبات تهران مغلوب ساخت] 154 ... [ فتواى مرحوم شیرازى که بدون شک محصول تمهید مقدمات سیاسى سید بود شاه وامین السلطان را در مقابل هیات روحانى عتبات تهران مغلوب ساخت] 154 ... صدر واثقى مولف کتاب:[ سیدجمال الدین پایه گذار نهضتهاى اسلامى] از کسانى است که حدودى مفصل تراز دیگران دراین باره به بحث پرداخته است . وى پس از نقل سخن زنجانى و نادرست خواندن آن و با رداعتراض استاد سیدمحسن امین بر شکیب ارسلان دلائلى را بر نقش اساسى سید در صدور حکم به شرح زیر مى آورد: 2. سید در ربیع الثانى 1309 در لندن بود و حکم تحریم اول جمادى الاول 1309 صادر شده است . بنابراین در هنگام فرستادن نامه مسلم در بصره بوده است و تا آن ایام به طور قطع چنین فتوایى صادر نشده بود. 3.اقوال متعددى وجود دارد که فتواى میرزاى شیرازى را در نتیجه ارسال نامه سید مى دانند.از جمله سخن اعتمادالسلطنه . پس از ان به شرح زیر نتیجه مىگیرد: [...از تاریخ انعقاداین قراداد اقدامى از طرف آیه الله شیرازى دیده نمى شود اما همین که سید نامه خود را جهت میرزاى شیرازى مى فرستد معظم له در تاریخ 19 ذیحجه سال 1308 تلگراف مذکور را براى ناصرالدین شاه ارسال مى دارد] 155 . نقد و بررسى نتیجه بنابراین عامل اصلى در صدور فتوا بینش سیاسى شخص میرزااست که پس از دریافت اطلاعات لازم چه از علماء تهران و شهرستانها و چه از طریق نامه سیدجمال الدین تصمیم نهایى را با رعایت تمامى جوانب گرفته است . یادآورى 1. ما هر چند نامه شورانگیز سیدجمال را به میرزاى شیرازى عامل اصلى در صدور فتوا نمى دانیم ولى این به معناى انکار نقش وى در نهضت تنباکو نیست . ما معتقدیم که آن نامه و دیگر نامه هایش به رهبران مذهبى ایران و همچنین بیدارگریهایش به استاد شهید مرتضى مطهرى (ره ) پس از آن که از سیدجمال به عنوان سلسله جنبان نهضتهاى اصلاحى صدساله اخیر یاد مى کند واز بیدارگریهاى اودر کشورهاى اسلامى واز مبارزه اش بااستبداد واستعمار وازاعتقاد وى به روحانیت شیعه سخن مى گوید مى نویسد: [روش سیدجمال روحانیت شیعه تاثیر فراوانى داشت . هم در جنبش تنباکو که منحصرا به وسیله علماء صورت گرفت و مشتى آهنین بود بر دهان استبداد داخلى واستعمار خارجى و هم در نهضت مشروطیت ایران که به رهبرى و تایید علماء صورت گرفت] 163 . 2. محیط طباطبائى پس از آن که فتوا را محصول تمهید مقدمات سیاسى سید مى داند مى نویسد: [مرحوم شیرازى که از جریان حوادث ایران و تاثیر فتواى خود چندان رضایت نداشت سیدجمال را مسوول مى پنداشت] 164 . روشن نیست که ایشان عدم رضایت مرحوم شیرازى رااز کجا به دست آورده اند.این سخن سخنى است بسیار سست و بى پایه .اسناد و مدارک عکس آن را نشان مى دهد. مرحوم میرزا وقتى که مى بیندامتیاز داخلى لغو شد تشکر مى کند و خواستار لغو کلیه امتیازات مى شود. 165 علاوه هنگامى که امتیاز داخلى و خارجى لغو مى شود برخى از علمااز محضرایشان مى خواهند که حکم به تجلیل تنباکو بدهند. 166 ایشان در جواب مى نویسد: [تااطمینان کامل از لغوامتیاز بالمره حکم تحلیل صادر نخواهد شد] 167 . همچنین نامه محرمانه اى به آشتیانى مى نویسد و در آن نامه لغو حکم تحریم را منوط به سه شرط اساسى مى داند. 168 این گونه برخوردها بیانگراین است که نه تنها میرزااز صدور حکم رضایت داشته است بلکه مى خواسته است که کار به نحواحسن انجام بگیرد. ناصرالدین شاه و دربار دوستعلى خان معیرالممالک مى نویسد: [پس از آن که ناصرالدین شاه امتیاز دخانیات را به دولت انگلیس واگذار نمود چندى نگذشت که دولت روس هم خواستارامتیازى شد. شاه دانست که قافیه را باخته واین عمل تسلسل خواهد یافت ... پیوسته در اندیشه چاره بود تااین که علاءالدوله را در خلوت طلبیده به وى گفت : 169 ... خدمت میرزاى شیرازى مى شتابى و سلام مرا به وى رسانده مى گویى : من در دادن امتیاز دخانیات مرتکب خبط بزرگى شده ام و علاجى براى بازستاندن آن جز تحریم دخانیات به حکم شما باقى نیست و باید در این خصوص با من به مکاتبه پرداخته میرزا حسن آشتیانى را هم از ماجرا آگاه سازید. علاءالدوله امر شاه را به موقع اجراء گذاشت و میرزاى شیرازى که حق را به جانب شاه دید به دستور وى عمل کرد]. یحیى دولت آبادى در تایید گفتار فوق فرض مشابهى راارائه داده و دشمنى کامران میرزا نایب السلطنه باامین السلطان را سبب درخواست حکم از میرزاى شیرازى مى داند. و مى گوید: چون امین السلطان سخت دراعطاى امتیاز تنباکو دست داشت لغو آن به منزله ضربه شدیدى به او محسوب مى شد. 170 حامدالگار پس از آن که این رض رااز معیر نقل مى کند مى نویسد: به ظاهر بسیار بعید به نظر مى رسد ناصرالدین شاه به کار خطرناک تحریک و بر آغالیدن هیجان مذهبى دست زده باشد زیرا چنان هیجانى ناگزیر علیه خوداو و صدراعظمش به کار مى رفت . دولت آبادى مى نویسد که : تهدید به اخراج میرزاحسن آشتیانى آخرین نقشه اى بود که طرح شده بود تا پیش از لغوامتیاز به سفارت انگلیس چنین وانمود کنند که شاه حسن نظر دارد و مویدامتیازاست و سرانجام ناگزیر به لغو آن شده است . و بااین که ناصرالدین شاه از هوش سیاسى عارى بوده ولى از خطرى که تبعید یک مجتهد سرشناس به دنبال داشته آگاه بوده است و میل نداشته جز با اقدام جدى با آن خطر روبه رو شود.ازاین گذشته لحن نامه اش به میرزا حسن آشتیانى نیک واقعى مى نماید... شاید معیر مى خواسته با نوشته خود ناصرالدین شاه رااز رسوایى ن اقدام ملى تبرئه کند و دولت آبادى هم مى خواسته اقدام علماء را ناچیز جلوه دهد 171 . فراگیر بودن نهضت مکاتبات شاه و میرزاى شیرازى مکاتبات شاه و میرزاى آشتیانى مکاتبات امین السلطان و آشتیانى نامه هاى تهدیدآمیز شاه به علماء و مردم تبریز و همچنین به شیراز اصفهان تبعید فال اسیرى کشتار مردم شیراز و تهران و تهدید علماء تهران اصرار بر لغو حکم تحریم و... حاکى ازاصیل بودن نهضت تنباکواست . به برخى از مستندات که بیانگراین مساله است در ذیل اشاره مى کنیم : 1. شاه از شورش مردم در شهرها و پیروى آنان از علماءاظهار نگرانى مى کند و مى نویسد: [...گاهى اصفهان گاهى شیراز گاهى مشهد کرمان بلکه همه جا در شورش وانقلاب است .اگر چه شهرى و مملکتى را به تهدید ساکت مى کنیم امااین سکوت موقتى است وابدا تمام نشده و نخواهد شد.این بازى تازه را که تمام علماء در آورده و کشیدن تنباکو را قدغن و حرام کرده اند و مردم هم اطاعت کرده اند و نمى کشند این یک شورش و نافرمانى ساکت و پنهان است] 172 . سیر مکاتبات میرزاى شیرازى با دربار و علماء تهران و پاسخ درباریان پاسخ شاه به دومین تلگراف میرازى شیرازى با لحنى بى ادبانه و حاکى از عصبانیت دستخط مفصل شاه به امین السلطان راجع به تلگراف میرزاى شیرازى که در ذیل جملاتى از آن را مى آوریم نیز حاکى ازاصیل بودن نهضت است: [حقیقه حالت این علماء و مردم محل تعجب است که چقدر در جهالت هستند و هیچ نمى فهمند که حالا دنیا در چه حالت و وضع است . خیال مى کنند حالا عهد و زمان امیر تیمور گورگان است یا نادرشاه یا کریم خان زند. هر وقتى هر زمانى اقتضایى دارد. حالا نمى توان به طورها و وضعهاى سابق رفتار کرد. آمدیم بر سر دخانیات و بانک و راه آهن ... دولت عثمانى و سلطان ن که خود را خلیفه پیامبر... مى داند حالا پنج سال است که تمام اینها بلکه چندین صد دفعه ازاینها بالاتر را به دول خارجه اروپا و کمپانى آنها... داده است .اگر مى دانستند که خلاف قرآن و شریعت و خلاف استقلال سلطنت است چرا دادند. ما یک فرسنگ راه آهن حضرت عبدالعظیم را داده ایم آنها پانصد فرسنگ راه آهن داده اند2] 173 . پس ازاشاره به قرارنامه رویتر وابطال آن و توضیح امتیاز نامه بانک و قرارنامه دخانیات مى نویسد: حالا به قول میرزا حسن شیرازى این قراردادها و کمپانیها را جواب داده مى گوییم : نمى خواهیم بروید. مگر آنها و دولت انگلیس ... به همین یک حرف ما که خلاف شرع است و بروید خواهند رفت و قبول خواهند کرد؟... هنوز آن فقره جهادیه علماى کربلا و نجف که آمدند طهران و فتحعلى شاه بیچاره را واداشته با دولت روسیه به جنگ و جدال انداخته از نظرها دور نشده است . و هر چه دولت ایران تا به حال مى کشداز نتیجه همان نصایح علماى آن وقت کربلا و نجف است . و حالا یقینا تجدید آن لازم نیست... حاج میرزا حسن البته اعلم علماست لیکن اگراز ساعت سازى و نجارى نداند عیب او نیست .اگراز کارها و رموز دولتى عارى و عاطل است بحثى ندارد...ایشان راازاین مقوله که نوشتم اطلاع دهید... پس آدم عاقل چرا بایداین حرف ها را بزند. 3. گفتگوها و مکاتبات میرزاى آشتیانى با دربار و شخص شاه تهدید و حکم و تبعیدایشان درخواست مکرر تحلیل تنباکواز وى بویژه نامه خشونت آمیز شاه به آشتیانى . دراین نامه شاه مى نویسد: [...آیا عوام فریبى به نظر شما رسیده یا مسند خود را مى خواهید به این واسطه رونقى بدهید. بازهم در مجالس و محافل خودتان در عوض تحسین و تمجید بر ضد دولت واولیاى دولت حرف مى زنید یعنى چه ؟ من شما را آدم فقیر و شخص ملاى بى غرض و دولتخواه مى دانستم حالا بر ضد آن مى بینم که اقتباس به مجتهد تبریز (میرزا جوادآقا) و آقانجفى اصفهانى و غیره مى کنید. آیا نمى دانید که کسى نمى تواند بر ضد دولت برخیزد] 175 . 4. وقتى جنبش بالا گرفت و براثر آن تنگناهایى براى فرنگیان پدید آمد مسؤولین کمپانى از سوى سفرا و سیاسیون اروپا در تهران تحت فشار قرار گرفتند. رئیس کمپانى امین السلطان را دراتخاذ دو راه مخیر ساخت : لغوامتیاز و پرداخت خسارت یا لغو تحریم و آرام کردن مردم . شاه وامین السلطان شق دوم را بر مى گزینند. شاه و دربار براى چاره جویى مجلسى با حضور علماى معروف و برخى از دولتیان تشکیل مى دهند. دراین جلسه پس ازاصرار علمادر لغوامتیاز امین السطان مى گوید: [ اعلیحضرت شاهنشاهى فرموده اند که : تغییر و تبدیل این امتیازنامه دولت را ممکن نتواند بود.این معنى محال و ممتنع است . فکرى دیگر بکنید]. وقتى که علماء در جواب مى گویند: [مساعدت با دولت در خصوص این امتیازاز ما نیز محال و ممتنع است]. از جانب مشیرالدوله این چنین تهدید مى شوند: [آقایان این امر براى شما خوبى ندارد]. آقا سیدعلى اکبرتفرشى ازاین سخن تهدیدآمیز بر مى آشوبد و مى گوید: [ این نامربوطها چیست ؟ چه معنى دارد. چه مى کنند ما را؟] قوام الدوله گفت : [برداشتن این امتیاز محال و ممتنع است]... پس از آن جناب سید محمدرضا طباطبائى فرمودند: [ اگراین حکم را دولت داده است که باید به امضاى ملت باشد واگر شخص شاه داده است ... که چنین حقى نداشته و ندارد] 176 .... 5. پس از واقعه رژى هر وقت از نهضت تنباکو و پیروزى علماء و مردم دراین نهضت سخن به میان مى آمد شاه ناراحت شده وابراز تاسف مى کردامین الدوله پس از آن که ترس و وحشت دربار را در دوران نهضت ترسیم مى کند مى نویسد: [... کار به کام آقایان شد. شاه بعد متوجه پیروزى علماء شد و در محضر وزراء به مناسبت وقایع این ایام از مطاعیت واستیلاء و قوت و استعلاء ملاها شکایت مى فرمود] 177 . نه تنها ناراحت بود و شکایت مى کرد که خواستار در هم شکستن قدرت آنان نیز بوده است : [ناصرالدین شاه که در قضیه تنباکواز مرحوم میرزاى شیرازى و مرحوم میرزاى آشتیانى که جریان مبارزه را در تهران خوب رهبرى کرده بودند سخت رنجیده بود. و با وجودى که على الظاهر رنجش خود را نهفته مى داشت در باطن خواستار وسیله اى براى در هم شکستن قدرت آشتیانى در تهران بود] 178 ... بااین که امتیاز داخلى و خاجى لغو شده بود ولى بایکوت و حکم تحریم تا 25 جمادى الثانى 1309 همچنان ادامه داشت .ازاین تاریخ به بعد با مکاتبه علماء و درخواست لغو تحریم باز هم جناب میرزاى شیرازى احتیاط رااز دست نمى دهد و فرمان لغو تحریم را منوط به دستخط میرزاى آشتیانى مى داند و پس از آن بایکوت خاتمه مى یابد. افزون براین تمام تاریخ نویسان خارجى از جمله انگلیسیها این نهضت را نهضتى جدى واصیل دانسته اند به عنوان نمونه : هانرى حاویس نویسنده و شاعر معروف [...بطلان این امتیاز فقط به واسطه اعمال متفقه و حرکات شجاعت آمیز ملاها بوده است که پادشاه را مجبور به بطلان آن نمودند... و کار را به جایى رساندند که اعلیحضرت اقدس همایون ملتفت شدند که اگر بخواهند بیش ازاین در برابر مردم و ملت مقاومت وایستادگى کنند نه تنهااز پلتیک دور بود بلکه اقدامات خودشان را درانجام این امتیازنامه و متداول نمودن آن محا و غیرممکن پنداشتند] 179 . نیکى ریچارد کدى مى نویسد: [...اعتراض به امتیاز تنباکو نخستین جنبش موفقیت آمیز مردم در تاریخ جدیدایران بود که به شکست دولت و پیروزى اعتراض کنندگان در مورد تقاضایشان براى الغاء همه جانبه امتیاز منجر شد] 180 ... ملک التجار [بالاخره حاج محمدکاظم ملک التجار که مردى متهور و جسور بود... فتوایى به امضاى میرزاى شیرازى منتشر مى کند] 182 . این سخن آن قدر بى پایه است که یحیى دولت آبادى با همه دشمنى که با نهضت مقدس تحریم تنباکو دارد پس از آن که متن حکم را به دنبال عبارت فوق مى آورد اعتراف مى کند که :این نسبت دروغ است . ولى در عین حال براى خشنودى اربابان خویش همانند دیگر مورخان استعمارى در اصالت فتوا تشکیک کرده و مى نویسد: [گر چه این نسبت دورغ است ولى چنان معلوم مى شود که میرزاى شیرازى اجازه داده است که دیگران به نام او قدام نمایند اگر پیشرفت نمودانکار ننماید که از ناحیه او بوده است] 183 . دکتر فووریه دراین زمینه مى نویسد: با توجه به این که مااصالت فتوا را با دلائل و شواهد متعدد به اثبات رساندیم بیش ازاین بحث و بررسى را درباره دیدگاهى که ناقلان آن نیز به نادرستى آن اقرار دارند لازم نمى دانیم . یادآورى این نکته نیز لازم است که ملک التجار همانند بقیه مردم بااین امتیاز مخالف بود. هر چند برخى براى مخالفت وى انگیزه هاى دیگرى نقل کرده اند. 185 فتوا و بینش سیاسى میرزا شیخ آقا بزرگ تهرانى مى نویسد: وقتى شیخ انصارى از دنیا رفت مردم جهت تعیین تکلیف درامر تقلید پیوسته به شاگردان شیخ مراجعه مى کردند.این امر باعث شد که افاضل شاگردان شیخ در خانه میرزا حبیب الله رشتى گرد آیند و به چاره جویى بنشینند. پس از مقدارى مشاوره به میرزا در پاسخ گفت : [ من آمادگى این مهم را در خود نمى بینم و توانایى رآوردن احتیاجات مردم را هم ندارم . جناب آقا شیخ حسن فقیه زمانه است و شایسته تراز من بدین کار]. میرزا آقا حسن گفت : به خدا سوگند این امر بر من حرام است و نتیجه ورود من بدان جزافساد چیز دیگرى نیست .این مساله یک واجب عینى است بخصوص بر شما. برآوردن احتیاجات مردم ساده است ولى این زعامت دینى است که نیازمند مردى جامع الشرائط عاقل سیاستمدار آشنا به امور و کامل النفس مى باشد واین در هیچ کس جز شما جمع نیست . 186 پس از سخنان میرزا بقیه نیز به همین شیوه سخن گفتند و بر وجوب تصدى این امراز جانب میرزا حکم کردند 187 . شیخ آقا بزرگ تهرانى در جاى دیگر مى نویسد: [ واما عقله فقد حیرالسیاسیین من الملوک والسلاطین والوزراءالکاملین و اذغن لعقله و تدبیره اهل العلم بالتدبیر و لم یبق احد من عقلاء الدنیاالا و صدق انه اعقل منه و] 188 ... سیاستمداران آن روز:از پادشاهان و وزراء از عقل و بینش او در حیرت بودند و همگى به تدبیر واندیشه کاملش اعتقاد داشتند. اندیشه وران دنیا او رااز خود برتر مى دانستند و هر کدام از آنان که بااو هم نشین بود خویشتن را کوچکترازاو یافته بود.این براى هیچ یک از علماء پیش ازاواتفاق نیفتاده بود به گونه اى که به بینش سیاسى عالمى تمامى سلاطین واهل علم اقرار داشته باشند. جلال آل احمد مى نویسد مرحوم : [...وقتى با چنین فتوا دهنده اى طرفیم نمى توانیم گمان کنیم که آخوندى است و قدمى از سر تعصب برداشته و یااز سر خشکه مقدسى یا براى حفظ مقام و عنوان . اقدامات سیاسى و میرزاى شیرازى شیخ آقا بزرگ تهرانى دراین زمینه مى نویسد: [ از میان اصحابش عده اى را براى مشاوره و کارهاى عمومى مردم برگزیده بود تا در شهرها نماینده او باشند.از همین طریق مسائل مهمى همچون : تحریم تنباکو تاراج چهارمحال قضیه یهود همدانیها گرفتارى شیعیان به دست افغانها خریدارى زمینهاى طوس به وسیله دولت روسیه امثال اینها را به بهترین وجه حل و فصل کرد] 190 . روشن است که اینها نیز بخشى ازاقدامات سیاسى آن بزرگواراست . چنانکه شیخ آقابزرگ تهرانى با کلمه[ وامثال اینها] به دیگراقدامات ایشان اشاره مى کند. براى روشن تر شدن این بخش از گفتار لازم است به برخى از کارها واقدامات وى اشاره اى گذرا داشته باشیم : 1. قضیه تنباکو و نحوه اقدام ایشان بیانگر بینش سیاسى گسترده آن جناب است . وقتى از مجارى گوناگون اخبار و حوادث ایران به سامرا رسید عده اى از شاگردان میرزا عقیده داشتند که میرزا نباید دراین امر دخالت کند زیرا ممکن است 7 .میرزاى شیرازى مردى دوراندیش و با کیاست بود و هیچ گاه کارى که منجر به ضعف قدرت ناصرالدین شاه و پیشرفت نفوذ خارجیان مى شد نمى کرد. ولى در مورد دادن انحصار توتون و تنباکو که سلطه خارجیان را به دنبال داشت جدا تصمیم به مبارزه مى گیرد و مخالفت با دربارایران را تجویز مى کند 192 . براساس همان سیاست است که میرزا در صدور حکم تعجیل نمى کند و مبارزه را براساس مراحل و شرائط امر به معروف و نهى از منکر با تذکر خطاها به دولت آغاز مى کند و وقتى با وقت گذرانى شاه و درباریان در پاسخ تلگرامهایش مواجه مى شود حکم تحریم تنباکو را صادر مى کند. با پیروى مطلق علماء و مردم سرانجام پیروزى به دست مى آید رهبر دوراندیش و هشیار قیام همانگونه که در صدور حکم تحریم شتاب نکرد در لغو آن نیز تعجیل نمى کند. براى ایمنى از دسیسه درباریان و بستن راه هرگونه فریب که ممکن بود به وسیله نامه ها و تلگرامهاى ارسالى انجام شود (بااین که امتیاز به طور کلى لغو شده و خبر آن به وسیله تلگرافهاى متعدداز جانب علماء به ایشان رسیده چون تلگراف دراین وقت محل اعتماد نیست متوقع آن که به خط شریف تصریح فرموده که اختصاص بالکلیه از داخله و خارجه به حسب واقع از ایران مرتفع و دست اجانب راازاین عمل بالمره قطع نموده اند و احتمال عود و تبدیل و تبعیض به هیچ وجه نیست تا سبب خاطر جمعى این جانب شود والا به موجب شریعت مطهره استعمال دخانیات جائز نیست و حکم به حرمت کما فى السابق برقراراست و تغییر نخواهد کرد 193 . و در تلگراف محرمانه دیگرى که براى ایشان ارسال مى کند نکات بسیار مهمى را یادآورى مى کند که آن نیز سند گویایى بر دوراندیشى این بزرگ مرداست . از جمله به ایشان توصیه مى کند که : باید مسائل به نحوى حل شود که فساد دیگرى که دین و مردم را گرفتار سازد فراهم نشود. و نیز توصیه مى کند که : عین آن سندى که دولت به فرنگیها داده مسترد کند وافزون براین بایداز جانب دولت اطمینان کاملى به مردم داده شود که این امتیاز بالکلیه رفع شده است . 194 2. قتل عام شیعیان افغانستان عبدالرحمن محمدزائى که ازانگلستان لقب رئیس دلاوراعلم و نشان ستاره هند را دریافت کرده بود ماموریت مى یابد که هویت اسلامى مردم افغانستان رااز بین برده و شخصیت آنان را خرد کند. و با تفرقه بین شیعه و سنى مانع ازاقدام هماهنگ مسلمانان در برابرانگلیس گردد. وى پس از دریافت آن لقب و آن نشان اقوام خویشان خود را بى غیرت و نامرد و... مى خواند و دست به کشتار گسترده اى از مردم آن سامان مى زند.اقدامات بسیار گسترده اى را در جهت تفرقه بین شیعه و سنى انجام [باید مردم افغانستان دماراز روزگار شیعه ساکن هزاره بکشند و ایشان رااز مملکت افغانستان نیست و نابود کنند واراضى واملاک آنان را تصاحب کنند] 195 ... او کشتار شیعیان را بر هر فردافغانى واجب مى داند و حکم تکفیر آنان را صادر مى کند حتى عالمانى که حاضر نیستند حکم به تکفیر شیعه بدهند به قتل مى رساند. او با صد و بیست هزار پیاده نظام و سواره نظام از مرکز چهل فوج و ده هزار سواره نظام و صد عدد توپ از شرق و غرب و شمال و جنوب به شیعیان هزاره حمله مى کند اموال آنان را ضبط کرده و به قتل و غارت آنان مى پردازد. عالمانى را که حکم به تکفیر شیعیان هزاره اى نداده اند در منطقه یقمان و پل محمود دار مى زند.این قضیه همچنان ادامه دارد که خبراین جنایت هولناک به وسیله یکى از علماى افغانستان (ملاکاظم درفشانى ) به میرزاى بزرگ مى رسد. وى پس ازاطلاع بلافاصله اقدام مى کند. دو تلگراف : یکى به انگلستان به ملکه ویکتوریا و یکى به ناصرالدین شاه ارسال مى دارد و آنان را براین اعمال وحشیانه مواخذه مى کند. در تلگراف به ناصرالدین شاه او را موظف مى کند که :از ملکه انگلستان مواخذه کند که به چه دلیل عبدالرحمن جیره خوارانگلیس به قتل عام شیعیان هزاره اى پرداخته است . ناصرالدین شاه که از تلگراف میرزا سخت به وحشت افتاده وزیر خارجه انگلستان رااحضار مى کند واو را در جریان قرار مى دهد.او نیز به حکمران هند که امیرافغانستان مادون اوست جریان رااطلاع مى دهد. عبدالرحمن پس ازاطلاع از واکنش مرجعیت جهان اسلام نسبت به اعمال وحشیانه اش و به دستورارباب خود انگلستان از کشتار شیعیان دست مى کشد . 196 3. در راه تفاهم اهل قبله [مساله به زودى اصلاح خواهد شد واین حادثه کوچکتراز آن است که نیاز به مداخله ماموران حکومتى باشد] 197 . آنان هم بازگشتند. دراین زمینه از حضرت آیه الله العظمى نجفى مرعشى (ره ) نقل شده است : [مرحوم میرزا در منزل خود نشسته بودند که دو نفراز ماموران سرى انگلیس با هدایا و پولهاى کلان پشتیبانى دولت انگلیس رااز منافع اقلیت شیعه سامراء در آن گیروداراعلام مى دارند. میرزا بسیار ناراحت و متغیر مى گردند و رو به یکى از برادران اهل سنت و شیعه که در آن جلسه حضور داشتند و طرفین قضیه بودند مى کنند و مى فرمایند: این دو برادراسلامى و مسلمان هستند و میان دو برادر تنى هم گاهى نزاع و برخورد مى شود دیگران چه مى گویند] 198 ! میرزا پس از مدت با کفایت و تدبیر خویش آتش فتنه را خاموش ساخت و امور مردم به مجراى طبیعى خود بازگشت نمود. پس از آن اهالى سامراء با حضور در نزد یکى از نویسندگان به نام عبدالرحیم محمدعلى حادثه دیگرى را دراین زمینه نقل مى کند که آن نیزاز هشیارى سیاسى و دینى میرزا حکایت دارد. وى مى نویسد: یکى از دوستان موثق من واقعه اى نقل کرد که بدین مضمون : کسى از مردم سامراء که به دلیل عاطفى نسبت به میرزاى شیرازى کین مى ورزید پسر بزرگ میرزا (میرزا محمد شیرازى ) را مضروب ساخت و میرزا محمد به علت این ضربت درگذشت . میرزاى شیرازى دراین واقعه لام تا کام نگفت و کمترین واکنشى نشان نداد. دشمنان آن روزاسلام واقعه را مورد توجه قرار دادند و خواستند براى ایجاد فتنه اى در دنیاى اسلام از آن بهره بردارى کنند. بدین منظور عده اى به سامرا آمدند واز وى درخواست کردند: تا در مورداز دست رفتن فرزندش و کار ناشایستى که بخصوص با توجه به مقام میرزا واقع شده است اقدام کند و دستوراتى بدهد. مى خواهم خوب بفهمید! شما حق ندارید در هیچ یک ازامور مربوط به ما مسلمانان و سرزمینهاى ما مداخله کنید.این یک قضیه ساده است که میان دو برادراتفاق افتاده است. آن عده با بینیهاى به خاک مالیده از حضور میرزا مرخص شدند.این جریان در آن ایام در استانبول به[ باب عالى] رسید. خلیفه عثمانى ازاین موضع گیرى هوشمندانه مرجع شیعه شادمان شد و به والى بغداد دستور داد که : خود به حضور میرزا برسد واز وى تشکر کند واز وقوع حادثه اعتذار جوید وابراز تاسف نماید 200 ... میرزاى بزرگ به شدت آنان را از خود راند و فرمود: 4. میرزاى شیرازى در سفر حج خویش با حاکم وقت مکه برخوردى دارد که آن هم نیز حاکى از بینش سیاسى ایشان است . حاج ملا محمدباقر تسترى مى نویسد: [میرزاى شیرازى در سال 1287 در زمان خلافت شریف عبدالله حسنى به حج میرزا براى شریف پاسخ فرستاد که : اذا رایتم العلماء على باب الملوک فقولوا بئس العلماء و بئسن الملوک واذا رایتم الملوک على باب العلماء فقولوا نعم العلماء و نعم الملوک . اگر علماء را براى سراى پادشاهان یافتید بگوئید:اینان بدترین علماء هستند و بدترین پادشاهان واگر پادشاهان را براى سراى علماء دیدید بگوئید:اینان بهترین علماء هستند و بهترین پادشاهان . شریف چون این سخن بشنود خود مبادرت به دیدار میرزا کرده و پس از آن او را به خانه خویش برد] 201 . 5. در مسافرتى که ناصرالدین شاه به عراق و نجف دارد همه علماء به دیداراو مى روند جز مرحوم شیرازى . ناصرالدین شاه پیغام مى فرستد و اصرار مى کند میرزا نمى پذیرد. تااین که بنا مى شود میرزا به حرم مشرف شود و ناصرالدین شاه هم براى دیدار وى به حرم برود. در آن جا دیدارى با کیفیتى خاص صورت مى گیرد. 202 این حرکت که مدتها قبل از نهض رخ مى دهد حاکى از عدم رضایت میرزااز ناصرالدین شاه است . واگر از همان هنگام و یا پیش از آن با وى به مخالفت بر نمى خیزند مصالح مهمترى را مد نظر دارند که بدان اشاره کردیم . با توجه به آنچه آوردیم مى توان به این نتیجه رسید که : فتواى تحریم تنباکو برخاسته از عقل و تدبیر و بینش سیاسى واحسان تکلیف شخص میرزا بوده است . سخن به درازا کشید به برخى از بافته هاى تاریخ نگاران دربارى و استعمارى در گفتارى دیگر پاسخ خواهیم گفت .ان شاءالله . | ||
مراجع | ||
پاورقى ها 1. عصر بى خبرى یا 50 سال استبداد درایران تیمورى .89. 2. در زمینه امتیازات واگذارى از جانب شاه به انگلیس و روس ر.ک : میراث خواراستعمار دکتر مهدى بهار .506 تا 524 ایران در برخورد بااستعمارگران دکتر سیدتقى نصر .360 تا 379.
3. دولت روسیه دراخذامتیاز دراکثر موارد بى واسطه و مستقیم به میدان مى آمد ولى انگلیس همواره یکى ازاتباعش را به عنوان طرف قرارداد معرفى مى کرد منتهى هر وقت منافع این افراد یا کمپانیها به خطر مى افتاد انگلیس وارد میدان مى شد.
4. وقتى که دولت ایران درصدد رفع شورش بر آمد انگلیسیها به بهانه حفظ امنیت خطوط تلگرافى به مخالفت برخاستند. و گلداسمیت را میان دولت مرکزى و یاغیان تحریک شده بلوچ حکم قرار دادند و در نتیجه نیمى از بلوچستان جدا شد و کشورى به نام کلات ایجاد شد و هم اکنون متصل به پاکستان است . در سال بعد (1288 ه) با حکمیت این شخص نیمى از 506.ایالت سیستان منتزع و به افغانستان متصل شد .میراث خواراستعمار
5میراث خواراستعمار .504.
6 همان مدرک .508.
7 عصر بى خبرى یا 50 سال استبداد درایران .91.
8 ایران در برخورد بااستعمارگران .361 دکتر سید تقى نصر.
9ر. ک: عصر بى خبرى یا 50 سال استبداد درایران .91 به میراث خواراستعمار .515.
10میراث خواراستعمار .507. رشوه خوارى ملکم و سپهسالار رااز قول اعتمادالسلطنه کتاب از گاتها تا مشروطیت محمدرضا فشاهى .443 نیز آورده است .
11فریدون آدمیت و کسروى و بسیارى از قلمزنان به اصطلاح روشنفگر به عنوان مردى اصلاح طلب و ترقیخواه از وى تمجید و ستایش به عمل آورده اند. فریدون آدمیت مى نویسد:
میرزا حسین خان به نیت احیاءاقتصادى و عمران ایران امتیاز کشیدن خط آهن را درایران از رشت به تهران واز پایخت به خلیج فارس به یک نفرازاتباع خود به نام بارون جولیوس رویتر واگذار کرد... میرزا حسین خان و دوست هم مشرب قدیم او میرزا ملکم خان مدافع و پشتیبان جدى این طرز فکر بودند و مخصوصا ملکم که اکنون مستشار صدرات اعظمى است در تنظیم امتیازنامه رویتر دست قوى داشت . .
ملایان متعصب ... به پیشوائى حاج ملا على کنى میرزا حسین خان را مرد بى دین و کارهاى ترقى خواهانه او را محصول کارخانه فرنگ و خلاف شرع شمردند.
فکر آزادى و مقدمه نهضت مشروطیت آدمیت .87 و 90.
12. میراث خواراستعمار .508.
13. همان مدرک .508.
14. این امتیاز عبارت بوداز:امتیاز کل معاملات بالاتارى و استقرانهاى عمومى بالاتارى و ترتیب کمپانیهاى لاتارى و فروش بلیطهاى لاتارى و بازیهاى عمومى بالاتارى از قبیل چرخ رولت . در کل ممالک ایران به مدت 75 سال به طورانحصارى. میراث خواراستعمار .513. 15. ر.ک: قرارداد رژى .1922.
برخى از جمله : کربلائى تاریخ قرارداد را 1308 و برخى از جمله : فووریه 1307 ذکر کرده اند. ظاهرا 1307 درست است .
16. قرارداد رژى .150.
17. ظاهرا 1307 درست است .
18. تاریخ بیدارى ایرانیان ناظم الاسلام کرمانى ج 1.19.
19. قرارداد رژى .1819 تحریم تنباکو تیمورى .2425.
20. همان مدرک .19. تیمورى در کتاب : تحریم تنباکو .26. مشروح سخنان شاه را دراین باره آورده است .
21. تحریم تنباکو .177. دنیس رایت در کتاب انگلیسى ها در میان ایرانیان .217 دو رشوه سنگین پرداختى به شاه وامین السطان را آورده است .
22. سه سال در دربارایران .312.
23. قرارداد رژى 150. تاریخ بیدارى ایرانیان ج 1.57.
24. شرح عباس میرزا ملک آراء .114.
25در محل خزانه دارى جنب بانک ملى خیابان فردوسى که پیش از آن منزل محمودخان کلانتر بوده است .
26. قرارداد رژى .30.
27. همان مدرک .25.
28. همان مدرک 25. تحریم تنباکو زنجانى 32.
29. همان مدرک 25. تحریم تنباکو زنجانى 32.
30. قرارداد رژى 28. تحریم تنباکو زنجانى .34.
31. تحریم تنباکو زنجانى 61 قرارداد رژى .2825.
32. شرح حال عباس میرزا ملک آراء .114.
میرزاى شیرازى شیخ آقا بزرگ تهرانى ملحقات 238. تحریم تنباکو تیمورى 43.
33. تاریخ بیدارى ایرانیان ج 47.1 قرارداد رژى .7478.
34. دین و دولت .309.
35. تاریخ بیدارى ایرانیان ج 1.19.
36. تاریخ مشروطه ایران احمد کسروى .21.
37. قرارداد رژى .30 تا 32.
38. میرزاى شیرازى ملحقات .241. به نقل از روس وانگلیس در ایران فیروز کاظم زاده .243.
39. پیکار پیروز تنباکو .42 به نقل از خاطرات اعتماد السلطنه .766.
40. اسناد سیاسى دوران قاجاریه .19.
41. تحریم تنباکو ابراهیم تیمورى .69.
42. پیکار پیروز تنباکو نهاوندیان .47. به نقل از زندگى خاطرات سیاسى اتابک اعظم .
43. اسناد سیاسى دوران قاجاریه ابراهیم صفایى .40.
44.سه ساله در دربارایران فوریه 319. تحریم تنباکو تیمورى .79.
45. دین و دولت حامدالگار ترجمه ابوالقاسم سرى .312.
46. اسناد سیاسى دوران قاجاریه .44.
47. قرارداد رژى .40. کربلائى زمان این تلگراف را در ذى حجه 1307 مى داند.
48. همان مدرک .41.
49. همان مدرک .41.
50مشروح سخنان مشیرالوزاره را مرحوم کربلائى آورده است . قرارداد رژى .4342.
51. همان مدرک 44 تحریم تنباکوابراهیم تیمورى .89 و 90. قسمت آخر را کربلائى نیاورده است .
52. همان مدرک 44 تحریم تنباکو زنجانى 84. تاریخ بیدارى ایرانیان ناظم الاسلام .24.
53. همان مدرک .49.
54. همان مدرک .56.
55. همان مدرک 55. تحریم تنباکو زنجانى .100.
56. تحریم تنباکو زنجانى 101. قرارداد رژى .69.
57. همان مدرک 101. قرارداد رژى .70.
58. تحریم تنباکو تیمورى 104و105.
59. تحریم تنباکو زنجانى 103. قرارداد رژى .70.
60. قرارداد رژى .70.
61. سه سال در دربارایران خاطرات دکتر فووریه .323.
62. همان مدرک .20.
63. قرارداد رژى .105.
64. تحریم تنباکو تیمورى 119و120.
65. قرارداد رژى .81.
67.از علماء: میرزاى آشتیانى سیدعلى اکبر تفرشى آقا شیخ فضل الله نورى امام جمعه سیدمحمدرضا طباطبائى ملا محمدتقى کاشانى و سیدعبدالله بهبهانى واز جانب شاه : نایب السلطنه وزیراعظم امین السلطان امین السلطنه امین الدوله مشیرالدوله قوام الدوله مخبر الدوله دراین جلسه شرکت داشتند. 66 .میرزاى شیرازى ملحقات .260. کربلایى در قرارداد رژى مى گوید: جواب سختى داداما نوع جواب را مشخص نمى کند.
68قرارداد رژى .84 تا 87 تحریم تنباکو تیمورى سخنان طباطبائى را کربلائى نیاورده است .
69 همان مدرک .
70 همان مدرک .88 و89.
71 همان مدرک .89.
72 همان مدرک .90.
73 همان مدرک .91.
74 همان مدرک .96تا99.
75 همان مدرک .99.
76 همان مدرک .99.
77 همان مدرک . کربلائى عین نامه را نیاورده و مى گوید: چون آن نامه را شاه پس گرفت متن آن در دسترس نیست . ولى بعدا دیگران متن آن نامه را آورده انداز جمله: سه سال در دربارایران 18. تحریم تنباکو تیمورى .135.
.78قرارداد رژى .101.
79. همان مدرک .102.
80. همان مدرک .104تا107.
81. همان مدرک .108و109.
82. همان مدرک .109.
83. تحریم تنباکو زنجانى 185. قرارداد رژى .112.
84قرارداد رژى .112.
85قرارداد رژى .114.
86فووریه تعداد کشته ها را 7 نفر و زخمى را 20 نفر مى داند .333 و 335. کربلائى مى نویسد: عدد کشته ها مشخص نشد...از یازده نفر کمتر نگفته اند. سى و پنج و هفده نیز گفته اند. .117.
87میرزاى شیرازى ملحقات به نقل از تحریم تنباکو در ایران نیکى . ر. کدى . .140.
88 همان مدرک .270.
89قرارداد رژى .123.
90 همان مدرک .129.
91 همان مدرک .134.
92میرزاى شیرازى 272. پیکار پیروز تنباکو 92. قرارداد رژى 136.
93قرارداد رژى .103و104.
94 همان مدرک .151و152.
95بیدارگران اقالیم قبله حکیمى .96.
96خدمت و خیانت روشنفران جلال آل احمد ج 2.67.
97سه سال در دربارایران 342 و .343 دین و دولت حامدالگار 325تحریم تنباکو تیمورى .215.
98حیات یحیى یحیى دولت آبادى ج 1.137.
99 دین و دولت حامدالگار .324 تحریم تنباکو تیمورى .204. دراین نامه امپراطور روس ازاقدام میرزا در تحریم تنباکو تشکر مى کند و ضمنا مى نویسد:
سرکنسول روس در بغداد پس از تقدیم نامه دو - سه روزى در سامرا مى ماند و تقاضاى ملاقات مى کند ولى مرحوم میرزا که از نیات باطنى آنها مطلع است او را به حضور نمى پذیرد و جواب نامه امپراطور روس را هم نمى دهد.امپراطورانگلیس هم براى این که از رقیب خود عقب نماند نامه اى به همان مضامین به میرزا مى نویسند و قید مى کنند که انتظار جواب ندارند. فقط ممنون مى شوند که میرزا نامه را بپذیرد.
100 همان مدرک .323.
101 همان مدرک 324. تحریم تنباکو تیمورى .196.
102 همان مدرک تیمورى .201و202.
103حیات یحیى ج .133.1 دین و دولت .324 به نقل از: مستوفى ج 1.508.
104 همان مدرک به نقل از :خاطرات سیاسى امین الدوله .164.
105خدمت و خیانت روشنفکران جلال آل احمد ج 2.67.
106نقباءالبشر ج 1.261264.
107تحریم تنباکو درایران ریچارد کدى .1 قطع جیبى براى آگاهى از گفته هاى دیگر مورخین دراین زمینه ر.ک : تحریم تنباکو تیمورى .10و11.
108صحیفه نور ج 1.259.
109 همان مدرک ج 13.175.
110. به حیات یحیى یحیى دولت آبادى ج 105.1 ایدئولوژى نهضت مشروطیت فریدون آدمیت .38 و استاد سیاسى دوران قاجاریه ابراهیم صفائى .
111یادداشتهایى اززندگى خصوصى ناصرالدین شاه معیرالممالک .177.
112 اعیان الشیعه ج 282.16 نقش سیدجمال الدین در بیدارى مشرق زمین محیط طباطبائى .32.
.113به اسناد سیاسى دوران قاجاریه تحریم تنباکو تیمورى .113.
114قرارداد رژى .40و48.
115 همان مدرک تحریم تنباکو تیمورى . بااین تفوات که کربلائى مى نویسد:اگر دولت از عهده بر نمى آید ملت توان آن را دارد. 116تحریم تنباکو تیمورى .115و116.
117 همان مدرک .117.
118میرازى شیرازى ملحقات .260. کربلائى مى گوید: جواب سختى داداما نوع جواب را مشخص نمى کند.
119قرارداد رژى .84تا87.
120 همان مدرک .
121 همان مدرک .89.
122 همان مدرک .99.
123 همان مدرک .109.
124 همان مدرک .123.
125 همان مدرک .102.
126 همان مدرک .129. مرحوم کربلائى متن نامه هایى که آقایان : میرزا محمدحسن آشتیانى سید على اکبر تفرشى شیخ فضل الله نورى سیدمحمدرضا طباطبائى امام جمعه تهران براى درخواست لغو تحریم نوشته اند آورده است .
127 همان مدرک .134.
128 همان مدرک .130. متن برخى از نامه ها را آورده است .
129قرارداد رژى .75.
130قرارداد رژى .140.
131تحریم تنباکو تیمورى .131.
132قرارداد رژى .132. 133تحریم تنباکو درایران ریچارد کدى .97.
134 اسناد سیاسى دوران قاجاریه ابراهیم صفایى .87. براى آگاهى از وابستگى صفایى به شاهان و نحوه قرارداد وى با رژیم شاهنشاهى براى بررسى اسناد تاریخى ر.ک : مجله حوزه 21.160.
135قرارداد رژى کربلایى .104.
136تحریم تنباکو تیمورى . به نقل از عباس میرزا ملک آراء.
137سه سال در دربارایران فووریه .314.
138 همان مدرک 315. روس وانگلیس درایران .242.
.139پیکار پیروز تنباکو .127. به نقل یادنامه علامه امینى گردآورى محمدرضا حکیمى مقاله چند سند درباره سیدجمال الدین نوشته محمد گلبن .
140براى آگاهى از چگونگى این امتیازات و تفصیل آن نگاه شود به : میراث خواراستعمار .523.
141قرارداد رژى .104.
142پیکار پیروز تنباکو .129130. به نقل از خاطرات کلنل کاساکوفسکى ترجمه : عباسقلى جلى .190.
143 همان مدرک .
144 همان مدرک .
145تحریم تنباکو کدى .
146 همان مدرک .98.
147سه سال در دربارایران .242243.
148روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه .793.
149تحریم تنباکو تیمورى .113.
150تحریم تنباکو زنجانى .104.
151 اعیان الشیعه ج 16.283.
152دین و دولت .302. به نقل از انقلاب ایران ادوارد براون .22.
153دین و دولت .302303.
154نقش سیدجمال الدین در بیدارى مشرق زمین محیط طباطبائى .2832.
156خاطرات سیاسى امین الدوله 143 تحریم تنباکو تیمورى .50 و 72. ضمنا محتواى خود نامه بهترین دلیل است که حامل نامه فال اسیرى است . سیدجمال در آخر نامه مى نویسد: چون مجتهد عالم حاجى سیدعالى اکبر عازم بصره بوداز من درخواست کرد نامه اى به رئیس مذهب بنویسم واین مفاسد را متذکر شوم و من هم درخواست او را پذیرفتم .
155سیدجمال الدین پایه گذار نهضتهاى اسلامى .215 214.
157مرحوم شیرازى در نخستین تلگراف از واقعه شیراز و تبعید فال اسیرى واز پناه آوردن وى به سامراء سخن مى گوید .قرارداد رژى .4041.
158تحریم تنباکو تیمورى 87. قرارداد رژى تاریخ تلگراف را ذکر نکرده است ولى پاسخ تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه را به میرازى پیرازى هفتم محرم الحرام 1309 مى داند. .41.
159تحریم تنباکو تیمورى 103. سه سال در دربارایران فووریه 323. قرارداد رژى .67.
160. براى آگاهى از محتوا و متن عربى نامه سیدجمال الدین به مرحوم شیرازى نگاه شود به : تاریخ بیدارى ایرانیان 9296. نقش سیدجمال در بیدارى مشرق زمین .208215 مشرق زمین .207 197 تحریم تنباکو تیمورى .5258.
161تاریخ بیدارى ایرانیان 9296. نقش سیدجمال در بیدارى مشرق زمین .208215 مشرق زمین .207 197 تحریم تنباکو تیمورى .5863.
162نگاه شود به: قرارداد رژى 37. تحریم تنباکو تیمورى .86.
163بررسى اجمال نهضتهاى اسلامى صدساله اخیر شهید مطهرى 1617.
164نقش سیدجمال الدین در بیدارى مشرق زمین .33.
165قرارداد رژى .124.
166 همان مدرک .129.
167 همان مدرک .129.
168 همان مدرک .134.
169یاداشتهایى از زندگانى خصوصى ناصرالدین شاه معیر الممالک .177.
170حیات یحیى ج 1.150.
171دین و دولت حامدالگار .322.
172پیکار پیروز تنباکو 6566 به نقل از : استاد سیاسى .29.
173 ایدئولوژى نهضت مشروطیت ایران فریدون آدمیت .42.
174 همان مدرک . ضمناایشان در پاورقى آورده اند که عکس سند در تصرف ماست .
175دین و دولت .319.
176تاریخ بیدارى ایرانیان ج .49.1 قرارداد رژى 8487.
177 ایران در برخورد بااستعمارگران دکتر سیدتقى نصر .371.
178نقس سیدجمال الدین در بیدارى مشرق زمین محیط طباطبائى .35.
179 همان مدرک .316.
180تحریم تنباکو درایران نیکى ر.د. کدى قطع جیبى .
181تحریم تنباکو تیمورى .از کارهاى امین السلطان و کمپانى رژى براى خنثى کردن حکم میرزاى شیرازى این بود که توسط درباریان و روحانى نمایان وابسته انتشار دادند:این حکم جعلى است و جاعل ن ملک النجاراست . به همین سبب امین السطان او را به قزوین تبعید کرد.
182حیات یحیى ج 1.1081.
183 همان مدرک .109.
184سه سال در دربارایران .324.
185براى مخالفت ملک التجار عللى ذکر کرده اند از جمله این که : مى گویند: چون ملک التجار پیشنهاد کرده بود که با کمپانى شریک شود و آنان قبول نکردند مصمم مى شود که با کمپانى مخالفت کند .تحریم تنباکو تیمورى .105 پاورقى .
186میرزاى شیرازى شیخ آقا بزرگ .38و39.
187 همان مدرک .
188 هدیه الرازى الى الامام المجددالشیرازى شیخ آقا بزرگ .31.
189خدمت و خیانت روشنفکران ج 2.67. 190. هدیه الرازى الى الامام المجددالشیرازى شیخ آقا بزرگ .33 و 34. 191. تحریم تنباکو تیمورى .87.
192. همان مدرک .
193. قرارداد رژى .132.
194. همان مدرک .134.
195. فقهاء نامدار شیعه عقیقى بخشایشى .374 تا 376. به نقل از معراج التواریخ .439 و 462 و 1030.
196 همان مدرک .
197. میرزاى شیرازى شیخ آقا بزرگ تهرانى 266 فقهاء نامدار شیعه .377.
198. فقهاء نامدار شیعه .
199. میرازى شیرازى .226.
200.شیخ آقا بزرگ تهرانى حکیمى 2829. به نقل از شیخ الباحثین .42 و 43.
201. میرازى شیرازى .40.
202. اعیان الشیعه ج 23.130.این برخورد در سال 1287اتفاق افتاده است .
--------------------------------------------------------------------------------
امام خمینى قدس سره : خیلى از زمان میرزاى بزرگ مرحوم حاج میرزا حسن شیرازى نگذشته است .این پیرمرد متفکر که داراى عقل بزرگ بود و در شهر کوچک سامرا اقامت داشت و بیش ازسیصد نفر طلبه دورش نبود وقتى ملاحظه کرد که براى کیان اسلام خطر پیش آمده است و شاه جابر آن روز مى خواهد با وسیله کمپانى خارجى ازاسلام رااز بین ببرد خود راموظف دید که سلطان مستبد را نصیحت کند. لیکن وقتى که با سرپیچى و خودسرى و بى ادبى و تعبیرات سوء آن شاه جابر روبه رو شد ناچار گردید کلمه اى بگوید که استقلال برگردد در جستجوى راه از کلام امام دفتر شانزدهم .57 | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 554 |