تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,437 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,378 |
مسوولیتهاى اساسى و عمل به تکلیف در نگاه امام خمینى | ||
حوزه | ||
مقاله 6، دوره 9، شماره 49، فروردین 1371، صفحه 124-142 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 04 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 04 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
شخصیت امام خمینى از چنان ابعاد عظیم و گسترده اى برخورداراست که اندیشه قدرت درک و قلم توانایى تبیین آن را ندارد. بایداعتراف کرد که : قله هاى بلندى از شخصیت حضرتش تاکنون بر نزدیکترین یاران و عاشقان وى پوشیده مانده و یااز تفسیر درست آن ناتوان مانده اند. یکى از آن ابعاد که گفتار گویندگان و نوشتار نویسندگان کمتر بدان پرداخته شده است واز جمله شاخصه هایى است که مى توانداساس و زیربناى خصلتهاى دیگرامام نیز به شمار آید جایگاه عمل به تکلیف و وظیفه شرعى در حوادث واقعه و شناخت وظایف مهم واستراتژیک از دیدگاه آن امام است . نکته اى که بدون تردید مى تواند براى رهروان راهش درس آموز و تعیین کننده خط مشى آینده باشد. ازاین روى دراین نوشتار برآنیم به اجمال و بااستناد به سخنان آن حضرت ابتدا به این بعداز شخصیت امام اشاره نموده و سپس مسؤولیتهاى مهم واساسى رااز دیدگاه آن امام راحل یادآورى نماییم . هرانسانى بر حسب تشخیص عقل و وجدان و یا مرام و مسلکى که پذیرفته است خود را ملزم به وظایف وانجام مسؤولیتهایى مى داند. کیفیت و قلمرواین مسؤولیتهایى هم بستگى به بینش و نوع تفکراو دارد. از آن جا که عمل به تکلیف همواره با کلفت و مشقت همراه است واین امر با خواسته هاى نفسانى انسان ناسازگاراست انسان مسؤول دائما در معرض عوامل وسوسه انگیز قرار مى گیرد به گونه اى که عمل به تکلیف را براو دشوار مى سازد. عوامل بازدارنده انسان ازانجام مسوولیت بسیارند: سختیها عقیم ماندن فعالیتها حب و بغضها مقام و منصبها ترس از جان و مال حفظ حیثیت و آبرو و بالاخره هواهاى نفسانى هر کدام اینها لغزشگاههایى است که انسان مسؤول را تهدید مى کند. و مسوولیت هر چه دشوارتر باشد عوامل وسوسه انگیز آن نیز بیشتراست . تنها کسانى مى توانند در مقام انجام مسؤولیت و عمل به تکلیف از تمامى این موانع بگذرند که ایمانشان به خدا قوى باشد. هر چه ایمان قوى تر استقامت در راه انجام تکلیف نیز بیشتر خواهد بود. ازاین روى به شهادت تاریخ پیامبران اولیاء خدا بااستقامت ترین افراد بشر در راه انجام مسؤولیت خود بوده اند. خاتم پیامبران رسول معظم اسلام آن قدر در راه عمل به وظیفه تلاش و کوشش داشت که خطاب : طه ماانزلنا علیک القرآن لتشقى 1 سایراوصیاء آن بزرگوار نیز چنین بوده اند و عمل به تکلیف محور زندگى آنان را تشکیل داده است . على ( ع ) آن گاه که مردم به درخانه او هجوم آوردند تااو را به خلافت برگزینند مى فرماید: ...لولا حضورالحاضر و قیام الحجه بوجودالناصر و مااخذالله على العلماءان لایقاروا على کظله ظالم و لاسغب مظلوم لالقیت حبلها على غاربها و لسقیت آخرها بکاس اولها 2 ... و به هنگامى که شایعه کشتن شدن معاویه در جنگ صفین به او رسید چنین فرمود: ... والذى نفسى بیده لن یهلک حتى سوگند به خدایى که جان من در ید قدرت اوست معاویه هلاک نمى شود تا مردم براواتفاق کننداو را به خلافت برگزینند سپاهیان حضرت گفتند: پس چرا بااو بجنگیم ؟ فرمود: مى خواهیم که بین خود و خدایم عذر داشته باشم . عمل به تکلیف کرده باشم . امام حسین ( ع ) نیز قیام خونین خود را بر پایه اداى تکلیف الهى استوار مى سازد واز زبان پیامبر(ص ) چنین نقل مى کند: [...اى مردم رسول خدا(ص ) فرموده است : هر کسى زمامدار ستمگرى را ببیند که به حقوق الهى واحکام دین تجاوز مى کند و پیمان خدا را مى شکند و با سنت پیامبر(ص ) مخالفت مى ورزد و با بندگان خدا براساس ظلم و گناه رفار مى نماید براى تغییر روش چنین زمامدار ستمگرى به گفتار و یا کرداراقدام نکند حقا خداونداو را به همان جایى مى برد که آن ستمگر را مى برد... و من از هر کسى شایسته ترم که وضع موجود را براساس تکلیف شرعى تغییر دهم] 4 ... پیروان راستین کلام و پیامبر نیز هر کدام به نوبه خود و به مقتضاى شرایط زمان و مکانى در طول تاریخ در راه عمل به تکلیف وانجام وظیفه الهى حماسه ها آفریده اند و ثمرات گرانبهایى را براى اسلام و مسلمین از خود به یادگار گذاشته اند. در عصرما امام خمینى تنها شخصیتى بود که بدون تردید مى توان گفت در تمام عمر با برکت خود فقط یک هدف را تعقیب مى کرد و آن عمل به تکلیف بود. آنچه را وظیفه احساس مى کرد به هیچ وجه درانجام آن کوتاهى نمى کرد. هیچ عاملى مانع انجام وظیفه اش نمى شد. ترس از جان در قاموس زندگى او راه نداشت چه آن وقتى که در برابر رژیم تا دندان مسلح شاه قرار گرفته بود و فریاد زد. [...والله به عمرم نترسیده ام . آن شبى که آنها مرا مى بردند آنها ترسیدند من آنها را دلدارى مى دادم] 5 ... و چه آن گاه که دشمنان اسلام دست در دست هم با تمام قواى خویش به ایران اسلامى هجوم آوردند و قصد براندازى نظام اسلامى را داشتند و خود و یارانش را بر برابر کفر واستکبار جهانى مى دید و براى آرامش خاطر یاران مى گفت : [... ما هیچ وقت نبایداز جنگ وارعابها بترسیم . چرا بترسیم ؟ ما تکلیف داریم . به تکلیفمان عمل مى کنیم و ما حقیم وقتى که ما حق هستیم چرا بترسیم] 6 ... سازش و مسامحه کارى در راه انجام وظیفه ازاو به دور بود و منطق او در برابر کسانى که ...من هر کس که آمدازاینهایى که ... مى خواستند راه بروند میانه روى کنند به آنها گفتم که : تکلیف خدایى است تکلیف من نیست که بکنم . با من نیست که یک قدرى آسان راه بروم . من یک تکلیف الهى دارم و مطابق تکلیف الهى ام عمل مى کنم . کشته بشوم عمل کردم به تکلیف الهى ام پیش ببرم عمل کردم به تکلیف الهى ام . شما تکلیف الهى دارید. متکى به خدا باشید 7 ... و درباره عدم سازش با دستگاه شاه فرمود: [... من اکنون قلب خود را براى سرنیزه هاى مامورین شما حاضر کردم ولى براى قبول زورگوییها و خضوع در مقابل جباریهاى شما حاضر نخواهم کرد. من به خواست خدا احکام خدا را در هر موقع مناسبى بیان خواهم کرد و تا قلم در دست دارم کارهاى مخالف مصالح مملکت را بر ملا مى کنم] 8 ... او در راه عمل به تکلیف ملاحظه هیچ کس را نمى کرد هر چندازافراد مورد علاقه و یا نزدیکانش مى بود. و بارها مى فرمود: من با کسى عقد اخوت نبسته ام واگراحساس تکلیف کنم به هرکس آنچه داده ام پس مى گیرم : [... خدا نکند که روزى پیش بیاید که من احساس وظیفه کنم ... نگذارید که احساس وظیفه بشود.اگراحساس وظیفه بشود من به هرکس هر چه دادم پس مى گیرم] 9 ... حضرتش بااین که مریض بود واز درد چشم رنج مى برداما وقتى در برابر سفسطه هاى کفرآمیز کتاب اسرار هزار ساله قرار مى گیرد همه درد و رنجها را فراموش مى کند و به نگارش کتاب کشف الاسلاالا در رد شبهات کتاب اسرار هزار ساله مى پردازد. شعاراو به هنگام بى نتیجه بودن عمل به تکلیف از نظر ظاهرى این بود که : ما مامور به انجام وظیفه هستیم نه مامور به نتیجه . تا آن جا در مسیر عمل به تکلیف پیش مى رود که حتى حاضراست آبرو و حیثیت خود را نیز فدا کند چنانکه در پذیرش قطعنامه وقتى احساس تکلیف کرد که باید آن را پذیرفت اعلان کرد. [... قبول این مساله براى من از زهر کشنده تراست ولى راضى به رضاى خدایم و براى رضایت اواین جرعه را نوشیدم ... در شرایط کنونى آنچه موجب امر پذیرش قطعنامه شد تکلیف الهى ام بود. شما مى دانید که : من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضاى اواز هر آنچه گفتم گذشتم واگر آبرویى داشته ام با خدا معامله کرده ام]... 10 [...ما براى اداى تکلیف جنگیده ایم و نتیجه فرع آن بوده است . ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود... آن ساعتى هم که مصلحت بقاى انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد باز به وظیفه خود عمل کرده است . ...همه مامور به اداى تکلیف و وظیفه ایم نه مامور به نتیجه]... 11 بالاخره جزء جزء زندگى این مرد بزرگ شاهد گویا بر جایگاه رفیع عمل به تکلیف دراندیشه اوست همان چیزى که ملیونهاانسان را مشتاق و علاقه مند به او کرد. به فرموده رهبر معظم انقلاب : ....امام کار را براى خدا و نه براى نتیجه آن که براى اداى تکلیف انجام مى داد.این آن چیزى بود که ما را عاشق امام کرد 12 ... حضرتش بااین اندیشه و تفکر خویش تحولى فرهنگى در مسلمانان ایجاد نمود و دوباره روح استقامت و سازش ناپذیرى و شهادت طلبى را زنده نمود. تز ما مامور به وظیفه ایم نا مامور به نتیجه رااحیا کرد. و در جهان اسلام منشا حرکتهاى انقلابى و ضداستکبارى گردید. راهش پایدار باد امام و مسؤولیتهاى استراتژیک ...من هر وقت احساس خطر بکنم براى اسلام براى مسلمین لازم مى دانم تکلیف خودم راادا کنم و مسلمین را آگاه کنم... 13 او بحق درایفاى این رسالت عظیم خویش که برخاسته از آگاهى و تعهد دینیش بود بسیار موفق بود و خروش فریادهاى او تا سالهاى سال در گوشها طنین انداز خواهد بود. وظایفى که امام راحل یادآور آن بود گر چه برخى به ظاهر مقطعى و مخصوص به زمان خاصى مى نمود مانند: برخورد شدید وى با لوایح ضدانسانى واسارت بارانجمنهاى ایالتى و ولایتى کاپیتولاسیون اصلاحات اراضى فرمایشى و.... ولى اینهاازاصول اساسى نشات مى گرفت که در چهارچوب زمان خاصى نمى گنجد و ریشه در عمق مبانى دینى و فکرى امام دارد. در هر صورت آگاهى و شناخت دستورات و وظایف مهم واستراتژیک از دیدگاه امام خمینى مى تواند براى انسانهاى متعهد و عامل به وظیفه راهنما و راهبر باشد. از این روى لازم دانستیم به عنوان تذکار مرورى براین وظایف و مسؤولیتهاى اساسى تبلیغ و پاسدارى از دین در عصر غیبت وظیفه خطیر تبلیغ دین و حراست ازاصول آن بر عهده وارثان و خلفاى راستین پیامبران (ص ) وامام معصوم ( ع ) و عالمان دین گذاشته شده است .اساسا نهاد حوزه علمیه و روحانیت براى تداوم و استمرار رسالت وامامت وانجام مسؤولیتها و وظائف آن تاسیس شده است . به فرموده امام صادق ( ع ) : علماء شیعتنا مرابطون فى الثغرالذى بلى ابلیس و عفاریته بمنعوهم عن الخروج على ضعفاء شیعتنا و عن ان یتسلط علیهم ابلیس و شیعته والنواصب الافمن انتصب لذلک من شیعتنا کان افضل ممن جاهدالروم والترک والخزرالف الف مره لانه یدفع عن ادیان مجبینا و ذلک یدفع عن ابدانهم 14 . عالمان وظیفه شناس در طول تاریخ دین به مقتضاى عصر خویش براى انجام این مهم قیام نموده اند.اکنون این بار مسؤولیت بر دوش عالمان و دانشمندان زمان ما قرار دارد.البته باید توجه داشت که انجام وظیفه تبلیغ وارشاد و حفظ حراست از دیانت در عصر حاضر با گذشته بسیار متفاوت است . آنچه در گذشته به عنوان تبلیغ دین رائج و مرسوم بود امروز یا جاندار و یااز حداقل تاثیر برخوردار است . با پدیدآمدن سیستم خبر رسانى جدید: رسانه هاى گروهى بنگاههاى خبرى و تبلیغاتى و شیوه هاى تبلیغى : مانند تئاتر فیلم رمان و... تبلیغ به شیوه موجود آن کارآیى لازم را ندارد.امروزه باید به زبان زمان مسلح شد و سپس به انجام وظیفه تبلیغ و حراست از مکتب پرداخت . براى رساندن پیام اسلام ازابزار تبلیغ همانند: رادیو تلویزیون مطبوعات و... بهره جست . اینک روحانیت ازاین موقعیت استثنایى وامکانات گسترده اى که در اختیار دارد باید از امام راحل با توجه به این مسؤولیت خطیر در ظرف زمانى حاضر همواره مسؤولیت تبلیغ را گوشزد مى فرمود: شمایى که بایدارشاد کنیداین ملت را باید مجهز بشوید باید مجهز به جمیع انحاءارشادات را دارند.اسلام همانطور که ابعاد مختلفه دارد بر حسب ابعادى که انسان دارد براى انسان آمده است براى انسان سازى آمده است . قرآن کتاب انسان سازى است . همانطور که قرآن ابعاد مختلفه دارد... علما هم همه بایدابعاد مختلفه داشته باشند 15 .... حضرت امام تدوین و تبیین تمام شؤون اسلام و نشر و تبلیغ آن را با استفاده از بهترین و جدیدترین ابزار پیام رسانى به تمام جهان از وظایف اصلى فقهاى اسلام و روحانیت دانسته مى فرماید: [وظیفه فقهاست که عقاید واحکام و نظامات اسلامى ار تبلیغ کنند و به مردم تعلیم دهند تا زمینه براى اجراى احکام و برقرارى نظامات اسلام در جامعه فراهم شود... بر علماى اعلام است که : تمام شؤون اسلام را تدوین و بیان کنند و به تمام دنیا عرضه نمایند واگرامکانات اجازه داد فرستنده اى پیدا کنند و حقایق اسلام را به صورت وسیعترى بیان نمایند... حوادث واقعه چه چیزاست ؟ همه حوادث سیاسى است] 16 . وى تبلیغ وارشاد و دفاع از مبانى اسلام و نظام اسلامى را تنها وظیفه قشر روحانى و وزارت ارشاد نمى شمرد بلکه وظیفه اندیشه وران گویندگان نویسندگان هنرمندان وزارت خارجه جمهورى اسلامى انجمنهاى اسلامى و هر مسلمانى که توان تبلیغ و ترویج شریعت را دارد مى دانست . براین باور بود که :اگراسلام به دوراز کج اندیشها غرض مغرضان و جهل جاهلان در تمام ابعادش به جهانیان معرفى شود دیرى نخواهد پایید که پهنه گیتى را تسخیر خواهد نمود. [... مساله تبلیغ تنها به عهده وزارت گویندگان و نویسندگان و هنرمندان است . باید وزارت خارجه کوشش کند تا سفارتخانه ها نشریات تبلیغى داشته باشند و چهره نورانى اسلام را بر جهانیان روشن و مقابله با هجوم تبلیغاتى دشمنان علیه اسلام را نیز وظیفه دینى و ملى همگان بویژه روحانیون مى دانست و مى فرمود: [...وظیفه دینى و ملى ما و شماست که تبلیغات بوقهاى آمریکایى و صهیونیستى رالله خنثى کنیم] 18 ... تشکیل حکومت اسلامى در یک کلام قوانین و تعلیمات اسلام با حکومت عجین شده است . بحث در این مقوله سخن از بدیهى ترین مسایل دین به شمار مى آید بنابراین ما ازاین زاویه به بحث نمى پردازیم . آنچه دراین جا در پى آن هستیم بیان ضرورت تشکیل حکومت اسلامى به عنوان یک وظیفه و تکلیف شرعى مسلمانان از دیدگاه امام خمینى است . ایشان پس از آن که ازاصلاح نظام شاهنشاهى ناامید گشت مصمم بر نابودى و سرنگونى آن وایجاد حکومت عدل گستراسلامى شد. از همان آغاز در بیانات پیامها و درسهاى خویش ایجاد حکومت اسلامى را براساس اصول دیانت ازاهم وظایف دینى و شرعى مسلمانان بویژه عالمان دین مى دانست : [...برمسلمانان بویژه روحانیون و طالبان علوم دینى واجب است علیه تبلیغات دشمنان اسلام بپاخیزند و با هر وسیله ممکن جو شایعه دشمنان رااز بین ببرند و نشان دهند که اسلام دین حکومت است و قوانین عدالت گستر آن در جهت ایجاد حکومتى است الهى] 19 این امر را منحصر به ایران تنها نمى دانست بلکه وظیفه همه علماء اسلام در تمامى کشورهاى اسلامى مى دانست : [وظیفه علماءاسلام و همه مسلمانان است که به این وضع ظالمانه خاتمه بدهند و دراین راه که راه سعادت صدها میلیون انسان است حکومتهاى ظالم را سرنگون کنند و حکومت اسلام تکشیل دهند] 20 ... حفظ نظام اسلامى روحانیت در برابراین نظام الهى مسؤولیت مضاعف دارد. همچنین مسؤولان نظام نیز هر کدام به هر نسبتى که به هرم اصلى یعنى اسلام و نظام اسلامى نزدیکترند وظایف و مسؤولیتهاى آنان به همان نسبت سنگینتر مى شود. حضرت امام در بیانات و پیامهاى خویش روى این مسؤولیت انگشت گذاشته است : ... تمام اقشار ملت از آنهایى که در سطح کشور کارفرما هستند و دست اندرکاران دولتى هستند... و سایر قشرهاى ملت مکلفند به این که اسلام را حفظ کنند. مکلفند به این که جمهورى اسلامى را حفظ کنند. و این تکلیف از بزرگترین تکالیفى است که اسلام دارد... همه مسؤول هستیم :از من طلبه تا مراجع اسلام تا علماء بلاداسلامى تا دست اندرکاران مجلس رئیس جمهور ارتشیها و پاسدارها و همه قشرهاى ملت در مقابل خدا مسوولند... و نعمت رااز ما سوال مى کنند 21 . امام بزرگوار حفظ و حراست از نظام جمهورى اسلامى را یک اصل غیرقابل انعطاف مى دانست واز آن به عنوان بالاترین واجب یاد مى کرد: [... حفظ نظام جمهورى اسلامى بر همه مسلمانان واجب عینى است حتى از نماز هم واجب تراست] 22 . باید سعى کنیم از عوامل بقاء و تداوم که همان اصول و آرمانهاى بلند جمهورى اسلامى است پاس بداریم و به هیچ قیمتى بر سر آن اصول سازش نکنیم و ضربه بر آن را ضربه به پیکر دین و نظام اسلام و گناهى نابخشودنى بدانیم . وظیفه داریم جلو بهانه هاى واهى را که موجب تضعیف نظام اسلام مى شود بگیریم و به هشدارهاى امام دراین زمینه عمل نماییم که مى فرمود: [تکلیف است براى همه ما که :این جمهورى را که به این جا رسیده است تا آخر حفظ کنیم . تا آخر حفظ کردن این است که هر روز محکم کنیم برادرى خومان را سراغراض جزئیه که زود مى گذرد لطمه اى خداى نخواسته به اسلام وارد نکنیم لطمه اى به جمهورى اسلام وارد نکنیم اشکال اگر هست به من و دیگران اشکال را باید گفت لکن نباید تضعیف کرد قوه مققنه را قوه قضائیه را روحانیت را.اینها جرم است .اینها گناه نابخشودنى است] 23 . امام در وصیت نامه سیاسى الهى خود مى نویسند: آنچه دراین حکومت اسلامى مطرح وحدت به گفته علامه محمدحسین کاشف الغطاء اسلام بر دو کلمه استوار گردیده است . کلمه توحید کلمه 25 سخنى در ضرورت وحدت و همبستگى میان مسلمانان و جوامع اسلامى چیزى نیست که نیازمند به استدلال و برهان داشته باشد زیرا آیات قرآن و اخبار رسیده ازائمه معصومین ( ع ) بر آن دلالت صریح دارد. ایجاد وحدت اسلامى در میان مسلمانان جزء آرمانها و آرزوهاى همه مصلحان و پیشوایان مسلمان بوده و در راه تحقق بخشیدن به آن سعى و تلاش فراوان کرده اند واز تفرقه به عنوان عامل اصلى شکست و سرافکندگى مسلمانان یاد نموده اند. امام راحل نیز که طلایه دار وحدت واتحاد در عصر حاضر بود وحدت را پیام قرآن و توصیه ائمه دین مى دانست و درباره جایگاه والاى آن در اسلام مى فرمود: [... وحدت همان چیزى است که در قرآن درباره آن سفارش شده است و ائمه ( ع ) مسلمین را به این مساله دعوت کرده اند. واصولا دعوت به اسلام دعوت به وحدت است . به این معنى که همه در کلمه اسلام با هم مجتمع باشند... ] 26 وى درباره پیشینه تلاش و کوشش مصلحان اسلام در راستاى تحقق وحدت براساس توصیه پیامبر وائمه ( ع ) و بیان وظائف مسلمانان دراین عصر مى فرماید: ...عقلا و علماى اسلام از صدراسلام تاکنون کوشش کردند براى این که مسلمین همه با هم مجتمع باشند و هم ید واحده باشند بر غیر مسلمین . در هر جا که مسلمى پیدا بشود باید با سایر مسلمین تفاهم کنند واین مطلبى که خداوند تبارک و تعالى در قرآن کریم سفارش کرده است و پیامبراکرم (ص ) سفارش فرموده است وائمه مسلمین ( ع ) سفارش فرموده اند و علما بیداراسلام دنبال این امر را گرفته اند و کوشش کرده اند به این که مسلمین را در تحت لواى اسلام به وحدت و یگانگى دعوت کنند 27 . بر رهمه اقشار ملت تکلیف الهى و وجدانى است که بااتحاد کلمه بدون هراس از قدرتها وابرقدرتها هدف اسلامى خود را تعقیب .... و با قاطعیت و جدیت به سوى هدف پیش روند که وعده خداوند به مستضعفین نزدیک است 28 . در بیان دیگر حضرت امام وحدت و همبستگى مسلمانان را در برابرابرقدرتها به هر قیمت ممکن لازم و ضرورى مى شمرد و گریزازاختلاف و تفرقه رااز وظایف آحاد مسلمانان مى داند: [....وقتى همه قدرتها علیه ما هستند عقل و دیانت واسلام اقضتاء مى کند که با هم باشیم .این یک تکلیف شرعى است .اگر خداى نخواسته ببینیم مى خواهداختلاف واقع شود تکلیف شرعى مااین است که با هر ترتیبى که مى شود جلویش را بگیریم ولو باافشاء کردن ولو بااین که .یک نفر و یا یک دسته را براى ملت قربانى کنیم] 29 مبارزه با ظلم بنابراین اصول و مبانى مکتبى و باورهاى دنى مااجازه نمى دهد که به اطراف خود ننگریم و سر در لاک خود فرو ببریم و هیچ گونه احساس مسوولیت و تکلیف نسبت له انسانهاى مظلوم و ستمدیده ننماییم . براین اساس امام خمینى مبارزه با ظلوم و ستم را تکلیف مسلم و ضرورى هر مسلمان دانسته و مى فرمود: [تکلیف مااین است که : در مقابل ظلمها بایستیم . تکلیف مااین است که : با ظلمها مبارزه کنیم . معارضه کنیم .اگر توانستیم آنها را به عقب برانیم که بهتر واگر نتوانستیم به تکلیف خودمان عمل کرده ایم] 30 روحیه ظلم ستیزى درامام راحل از همان اوان جوانى دراوج بوده است . تا جایى که مى توان از بارزترین ویژگیهاى امام دفاع از مظلوم و ستمدیده و مبارزه با ظلم و ستم در .... من خون و جان ناقابل خویش را براى اداى واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام . و درانتظار فوز عظیم شهادتم . قدرتها وابرقدرتها و نوکران آن مطمئن باشند که اگر خمینى یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستى است ادامه مى دهد و به یارى خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام این پابرهنه هاى مغضوب دیکتاتورها خواب راحت رااز دیدگان جهانخواران و سر سپرده گانى که به ستم و ظلم خویش اصرار مى نمایند سلب خواهد کرد 31 . مبارزه با آمریکا آمریکا با تبلیغات جهانى خود را بشردوست و مدافع حقوق انسانها جلوه داده است و به نام یارى ملل ضعیف دراندیشه سلطه سیاسى اقتصادى فرهنگى نظامى و گسترش سایه شوم خود بر سر تمام جهان مى باشد. امام با پى بردن به ژرفاى این قدرت شیطانى از همان ابتداء قبل ازاین که شاه را مقصر بدبختیهاى ملت مسلمان ایران بداند آمریکا را مقصر و عامل اصلى جنایات مى دانست و ریشه همه فسادها را در آن سوى مرزها مى دید. آن بزرگوار مبارزه با آمریکا را به عنوان مبارزه با راس ظلم و ائمه کفر ازاهم واجبات و وظایف دینى مى شمرد: [وظیفه ملت غیورایران است که از منافع آمریکا واسرائیل درایران جلوگیرى کنند و آن را مورد هجوم قرار دهند هر چند با نابودى آن بانجامد] 32 . دفاع از سرزمینهاى اسلامى در هر گوشه از جهان اسلام رخنه اى از سوى دشمنان اسلام ایجاد مى شد آن را همانند خارى در دیدگان خوداحساس مى کرد و همواره دراعلامیه ها پیامها و سخنرانیها و...از آن به عنوان بزرگترین جنایت نسبت به اسلام و مسلمانان یاد مى کرد. کوتاه کردن سلطه غاصبان از سرزمینهاى اسلامى را بر همگان مبارزه بااسرائیل [...این جانب به حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر مى کنم . قرآن کریم واسلام در معرض خطراست استقلال مملکت و اقتصاد آن تحت قبضه صهیونیستهاست ...این ماده فساد که در قلب ممالک اسلامى با پشتیبانى دول بزرگ جایگزین شده است ریشه هاى فسادش هر روز ممالک اسلامى را تهدید مى کند. باید با همت ممالک اسلامى و ملل بزرگ اسلام ریشه کن شود] 33 . حضرتش نه تنها خود براساس احساس وظیفه شرعى به مقابله با اسرائیل وایادى او برخاست که مبارزه براى نابودى اسرائیل و کمک به مبارزان فلسطین رااز مهمترین وظایف عقلى و شرعى مسلمانان مى دانست . ملت اسلام به حکم وظیفه انسانى واخوت و طبق موازین عقلى واسلامى موظفند که در راه ریشه کن کردن این گماشته استعماراسرائیل از هیچ فداکارى دریغ نورزند و با کمک مادى و معنوى .... برادران خود را که در جبهه جنگ اسرائیل هستند یارى کنند 34 . پس از پیروزى انقلاب اسلامى تا لحظات آخر عمر پربرکت خویش براین مسوولیت مهم هشدار مى داد و مى فرمود: من نزدیک به بیست سال است که خطر صهیونیسم بین الملل را گوشزد نموده ام ....امروزاین زالوهاى جهانخوار با فنون مختلف براى شکست مستضعفان جهان قیام واقدام نموده اند. ملتها و ملل آزاد جهان باید در مقابل در خصوص حمایت از فلسطینیان امام از جمله کسانى بودند که لحظه اى از حمایت مادى و معنوى آنان غفلت نکرد. دراعلامیه ها پیامها و بیانات نجاتبخش خویش همیشه به عنوان مظهر قهر و خروش ملت محروم و آواره فلسطین علیه صهیونیزم فریاد برآورده است . حمایت از مردم مظلوم فلسطین را تکلیف شرعى هر مسلمان بیان فرموده است : [ هان اى مسلمانان جهان و مستضعفان گیتى بپاخیزید و مقدرات خود رابه دست گیرید.... تا کى نشسته اید که مقدرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین کند؟ تا کى باید قدس شما در زیر چکمه تفاله هاى آمریکا اسرائیل غاصب پایکوب شود؟ تا کى سرزمین قدس فلسطین لبنان و مسلمانان مظلوم آن دیار در زیر سلطه جنایتکاران به سر برند و شما تماشاچى باشید] 36 . و در جهت جاودانه شدن حمایت از فلسطین و مظلومان آن دیار روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان را به عنوان روز قدس و سرآغاز فصل مبارزه مستقل و جدى مسلمان براساس تکلیف شرعى به منظور نجات همه مستضعفین بویژه آزادى قدس پى ریخت و دراین باره فرمود: [من از عموم مسلمانان جهان و دولتهاى اسلامى مى خواهم که براى کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت مى کنم : آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدراست و مى تواند تعیین کننده سرنوشت فلسطین نیز باشد به عنوان روز قدس انتخاب و طى مراسمى همبستگى بین المللى مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونى مردم مسلمان اعلام نمایند] 37 . و در بعد عمل و عینى تر شدن مبارزه بااسرائیل و حمایت از فلسطین با توجه به این که آن حضرت از سران کشورهاى اسلامى ناامید بود تشکیل هسته هاى حزب الله را در سراسر جهان پیشنهاد کرد و فرمود: [مسؤولین محترم کشورایران و مردم و ملتهاى اسلامى از مبارزه با این شجره خبیثه ریشه کن کردن آن دست نخواهد کشید و به یارى خداوند از قطرات پراکنده پیروان اسلام و توان معنوى امت محمدى صلى الله علیه وآله وسلم وامکانات کشورهاى اسلامى بایداستفاده کرد و با تشکیل هسته هاى مقاومت حزب اللفه در سراسر جهان اسرائیل رااز گذشته جنایتبار خویش پشیمان و سرزمینهاى غصب شده مسلمانان رااز چنگال آنان خارج کرد] 38 . امروز در آن دیار مقدس سرزمین پاکان و پیامبران بزرگ شاهد حرکتى عمیق و بنیادینى به الهام از حرکت پیروزمندایران اسلامى هستیم که همگان به اصالت اسلامى [..... جوانان مبارز داخل سرزمینهاى اشغالى مارکسیسم سوسیالیسم و تمام دیگرانواع تئوریها را در طى 40 سال گذشته آزموده و در جنگ با صهیونیسم شکست خورده اند.امروز پى برده اند که پیروزى از جانب الله مى آید] 39 . نشریه صهیونیستى جزوزالم پست مى نویسد: [ این قیام از آیه الله خمینى الهام مى گیرد]. حال که مبارزات مردم فلسطین براساس اسلام و تکلیف شرعى به اوج خود رسیده است نباید مسلمانان متعهد لحظه اى ازاندیشه حمایت از فلسطین و آزادى قدس غفلت نمایند خداى ناخواسته مشکلات و سختیها آنان را به خود مشغول سازد و به تفاوتى یا سازش کارى منتهى شود. باشد تا نخل انقلاب اسلامى فلسطین به زودى به ثمر نشیند و میوه آزادى وطن اسلامى را بار آورد. مبارزه با شوروى او در نخستین روزهاى پیروزى انقلاب اسلامى که درگیر باانواع توطئه هاى استکبار جهانى بع سرکردگى آمریکا بود که این خود مى بایست موجب گرایش به ابرقدرت شرق گشته و یا لااقل اسباب خشم و خصومت او را فراهم نیاورد با قاطعیت و صراحت بى نظیر مکررا اشغال سرزمین اسلامى افغانستان را محکوم کرد و حمایت بى دریغ خویش را در طول مدت اشغال بدرقه راه مبارزان آن دیار نمود: [.... من بار دیگراشغال سبعانه افغانستان را توسط چپاولگران شرق متجاوز شدیدا محکوم مى نمایم وامیدوارم هر چه زودتر مسلمانان افغانستان به پیروزى واستقلال حقیقى برسند واز دیت این به اصطلاح طرفداران طبقه کارگر نجات پیدا کنند] 40 . امام با شناختى که ازافغانستان و سلحشورى مردان آن سرزمین داشت شوروى راازاین حرکت جاهلانه بر حذر داشت اما شوروى سوار بر پیل مست هوس و غرور به نصایح واعلام خطرهاى امام راحل گوش فرانداد و با یک محاسبه غلط به افغانستان یورش برد که به فضل الهى زمین گیر و در باتلاق عمیقى گرفتار شد.امام تاسف خود رااز این [.... من متاسفم که شوروى به تذکر و هشدار من در موردافغانستان عمل نمود و به این کشوراسلامى حمله کرد. بارها گفته ام واکنون نیز تذکر مى دهم که ملت افغانستان را به حال خود رها کیند. مردم افغانستان سرنوشت خودشان را تعیین نموده واستقلال خود را تضمین مى کنند. و به ولایت کرملین یا قیومت آمریکااحتیاج ندارند] 41 . حمایت او محرومان و مستضعفان تنها در حرکتى که در طول تاریخ بحق حمایت و طرفدارى از محرومان و مستضعفان را در راس برنامه هاى خود قرار داده است نهضت انبیاء و پیروان راستین آنان بوده است .این معنى هم درادیان آسمانى گذشته سابقه دارد و هم در شریعت اسلام از جایگاه خاصى برخورداراست در آیات بسیارى خداوند پیامبر گرامى اسلام را به همنشینى و حمایت از محرومان و مستضعفان فرا مى خواند واز طرفدارى مال اندوزان بر حذر مى دارد.از باب نمونه : واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالعذاوه والعشى یریدون و جهه ولا تعد عیناک عنهم ... ولا تطع من اغفلتا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه و کان امره فرطا 42 در ذیل این آیه حدیثى وارد شده است که بیانگر شان نزول آیه نیز مى باشد و ترسیمى گویااز رفتار پیامبر(ص ) با مستضعفان و محرومان است . عده اى از مولفه قلوبهم سران مشرکین که پیامبر براى جلب دلهاى آنان به اسلام مشتاق بود واز آنان دلجویى مى کرد نزد پیامبر آمدند و گفتند: پیامبر!اگر در صدر مجلس نشینى واین پشمینه پوشان بدبوى و کثیف رااز ما دور کنى . نزد تو مى آییم و دینت را مى پذیریم . مانع از شرکت در جلسات تو جزاینان چیزى نیست . دراین هنگام آیه شریفه نازل شد. در حکومت على ( ع ) حمایت از طبقه محروم جامعه در راس برنامه هاى حکومتى حضرتش بود.در برنامه سیاسى حکومتى على ( ع ) به مالک اشتر مى فرماید: ... ثم الله الله فى الطبقه السفلى من الذین لا حیله لهم من المساکین والمحتاجین واهل البوسى والزمنى ..... از متون دینى و سیره پیامبر(ص ) وامامان معصوم ( ع ) چنین استفاده مى شود که بى توجهى به قشر محروم جامعه واحساس وظیفه و مسوولیت نکردن نسبت به آنان از فرهنگ اسلام به دوراست . حضرت امام که تبلوراسلام راستین بود در طول حیات پربرکت خویش شیفته محرومان بود وانقلاب و پیروزى آن را وامدار آنان مى دانست . تعبیرات امام بزرگوار در ستایش و حمایت پابرهنگان مستضعفان از حد و حصر بیرون است . حضرتش توجه به محرومان جامعه رااز وظایف مهم انقلاب مى دانست و تاکید فراوان داشت که باید جهت گیرى انقلاب و نظام اسلامى به سمت حمایت او محرومان باشد. وظیفه قانونگذارى و سیاستگذاران کشور مى دانست که در وضع واجراى احکام و قوانین الهى حقوق محرومان را دقیقا در نظر داشته باشند. دراین رابطه خطاب به شوراى نگهبان مى فرماید: [ شما بیاییداحکام الهى رااجرا کنید. باید قوانینى وضع شود که حقوق محرومین و فقراء به آنها باز گردانده شود.این وظیفه شماست] 44 . امام به خوبى آگاه بود که اگر قشر محروم جامعه ازانقلاب و نظام اسلامى سرخورده گردند میدان بر زراندوزان بازو مهار هدایت اقتصاد فرهنگ و سیاست جامعه رااز آنان به عهده خواهند گرفت ازاین روى به مسؤولین هشدار مى دهد که مبادا در دام صاحبان ثروت گرفتار آیند و مسیر حمایت از آنان را در پیش بگیرند که این با سیره معصومان ( ع ) در تضاداست : [... خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسؤولین کشور ما پشت کردن او محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد....این با سیره و روش انبیاء از رهنمودهاى جاودانه امام به طراحان آینده انقلاب در سیاست داخلى و خارجى کشور اسلامى حمایت از محرومان و پابرهنگان بود: [.....ما باید براى پیشبرداهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزى کنیم . ما باید در درارتباط با مردم جهان و رسیدگى به مشکلات و مسایل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم . واین را بایدازاصول سیاست خارجى خود بدانیم ... ما بایدازاصول سیاست خارجى خود بدانیم .... ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب جبهه قدرتمنداسلامى انسانى با همان نام و نشان اسلام وانقلاب ما تشکیل شود و آقایى و سرورى محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود] 46 . اینها نمونه اى بوداز وظایف و مسؤولیتهاى مهمى که همواره امام راحلمان آنها را به مردم مسلمان یادآور مى شود. به امیداین که هماننداو اندیشه عمل به به تکلیف و وظیفه الهى بر سراسر زندگى فردى واجتماعیمان حاکم باشد تا همچون او در تصمیم گیریها قاطع و در سختیها ومشکلات آرام واستوار در برابر دشمنان سازش ناپذیر و در درون خود مطمئن باشیم | ||
مراجع | ||
پاورقى ها 1. سوره طه آیه 1. 2. نهج البلاغه خطبه 3.
3. بحارالانوار ج 41.298.
4. تاریخ طبرى ج 4.304.
5. سرگذشتهاى ویژه از زندگى امام خمینى ج 1.20.
6. از سخنان امام در تاریخ 59/10/16.
7. صحیفه نور ج 5.102.
8. نهضت امام خمینى ج 1.375.
9. صحیفه نور ج 14.40.
10. همان مدرک ج 20.241.
11. پیام امام به حوزویان .
12. نامه انقلاب اسلامى شماره 62 سال 1369.
13. صحیفه نور ج 17.13.
14. احتجاج طبرسى چاپ بیروت ج 1.17.
15. پیام نورروز سال 1358.
16. سخنرانى امام در تاریخ 58/03/28. 17. وصیتنامه سیاسى الهى امام . 18. صحیفه نور ج 15.212.
19. کتاب البیع امام خمینى ج 2.460.
20. ولایت فقیه امام خمینى 38.
21. صحیفه نور ج 17.253.
22. سخنرانى امام در تاریخ 64/11/23.
23. صحیفه نور ج /05/2
24. وصیتنامه سیاسى الهى امام .
25. کتاب وحدت .203.
26. صحیفه نور ج /04/16
27. صحیفه نور ج 13.163.
28. صحیفه نور ج 3.44.
29. سخنرانى امام در تاریخ 65/12/24:.
30. صحیفه نور ج 12.192.
31. سخنرانى امام در تاریخ : 66/05/8.
32. صحیفه نور ج 1.207.
33. پیام امام در سال 1341 مطابق با 29 صفر 1387ق .
34. پیام امام در 16 رمضان 1393ق .
35. صحیفه نور ج 14.63.
36. صحیفه نور ج 15.73.
37. پیام امام بمناسبت روز قدس 1358/05/17.
38. صحیفه نور ج 20.115 در تاریخ 66/05/10.
39. اندیشه هاى امام خمینى .471.
40. پیام امام در تاریخ : 59/01/1.
41. صحیفه نور ج 20.113.
42. سوره کهف آیه .28.
43. الحیاه ج 2.5352.
44. در جستجوى راه امام از کلام امام دفتراول .8187.
45. همان مدرک مستضعفین و مستکبرین .
46. همان مدرک . | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 468 |