تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,289 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,206 |
مصاحبه با آیة الله شیخ محمود یوسفى غروى | ||
حوزه | ||
مقاله 3، دوره 8، شماره 48، بهمن 1370، صفحه 35-53 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 04 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 04 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
حوزه هاى علوم دینى در بستر تاریخ چنان کانهاى نور مشعلهاى فروزان بسیارى را فرا راه بشر نهادند. عالمانى که به دوراز هر نام و عنوان عمل به تکلیف را قائمه مشى و عنوان رفتار خویش کردند. آیه الله حاج شیخ محمود یوسفى غروى از عالمانى است که بااولین برخورد شیفته ارزشهاى وجودى واندیشه ناب امام گردید. با تبعیدامام به نجف تکلیف خویش را در یارى امام دید. در بیرونى منزل امام راحل در نجف مسائل شرعى را پاسخ مى گفت . در محافل عالمان کوته نگر به روشنگرى مى پرداخت . عالمان متهتک را با منطق گفتار رسوا مى ساخت . از برخورد جاهلان متنسک و عالمان متهتک حوزه نجف درد دلى داشت . ولى تقوا و پارسایى اش مانع بیان آنها مى گردید. او با مرحوم آقا مصطفى انسى خاص داشت . در تحقیقات و تتبعهاى اصولى و فقهى مددکاراو بود. با شکوه و عظمتى خاص از آن مرحوم یاد مى کرد و بر شهادت او دریغ مى خورد. سوک او را مصیبتى عظیم برامت اسلامى مى دانست . او نه تنها در دوران حضورامام مدافع سرسخت او بود که در دوران غیبت هجرت امام از نجف بویژه دوران جنگ تحمیلى که بر نجف خفقانى ویژه حاکم بود براندیشه و آرمانهاى انقلابى حضرت امام پایى افشرد و دراین راه مقدس دستگیرى شکنجه و شهادت فرزندان خود را به جان خرید. دراین حوزه مقدسه مقدارى از سطح را که باقى مانده بود فرا گرفتم و آن گاه در درس خارج حضرات آیات عظام : حکیم و شاهرودى قدس سرهما شرکت کردم . چند ماهى هم از محضر حضرت آیه الله العظمى خوئى بهره گرفتم .اما عمده مباحث فقه واصول را در محضر حضرت آیه الله العظمى شاهرودى تلمذ کرده ام . حوزه : چه فردى در روى کرد حضرت عالى به تحصیل علوم دینى تاثیر داشته است . وى مجتهدى بود بسیار متواضع .از جمله کارهاى نیکى که انجام مى داد تشویق و ترغیب مردم بود براین که : [یکى از فرزندانتان را که از هوش واستعداد خوبى برخورداراست براى تحصیل علوم دینى به حوزه علمیه بفرستید]. نوجوانى براى فراگیرى علوم دینى آمده بوداصفهان خدمت آقا سید على نجف آبادى . اما پدر وى به این امر رضا نمى داد. مرحوم آقا سید على نجف آبادى از روى مزاح خطاب به پدر آن نوجوان گفت :[ خیلى اصرار مکن وگرنه آقا شیخ احمد را مى فرستم که علاوه بر بچه هاى شما مردان شما را هم طلبه کند]! حوزه : درایامى که حضرت عالى مشغول تحصیل بودید بزرگانى که در حوزه اصفهان به امر تعلیم و تربیت طلاب اشتغال داشتند چه کسانى بودند. آقا شیخ اسماعیل معزى مردى زاهد و متقى بود. از آن جا که بنده با فرزندایشان شیخ ابوالفضل معزالدین دوست بودم و تابستانها به همراه ایشان به اصفهان مى رفتم ناظر فعالیتها و برنامه هاى آن مرحوم در مدرسه[ نوریه] بودم . ایشان مدرسه را با برنامه خوبى اداره مى کرد و به همه جوانب زندگى طلاب . مدرسه اعم از مادى و معنوى توجه داشت . آن بزرگوار وجوهات و کمکهاى مالى را دقیا بین طلاب تقسیم مى کرد و براى خود بااین که عائله مند بود به اندازه سهم یک طلبه اختصاص مى داد. گاهى اتفاق مى افتاد که از ما پول به قرض مى گرفت ! دراصفهان معمم کم بود زیرا رضاخان نسبت به عمامه حساسیت نشان مى داد و براهل علم و حوزه هاى علمیه بسیار سخت مى گرفت . حوزه : حضرت عالى فرمودید بیشترین استفاده رااز محضر آیه الله شاهرودى برده اید. لطفااز ویژگیهاى درس ایشان و خصوصیات اخلاقى آن مرحوم صحبت بفرمایید. آن بزرگوار علاوه بر بیان مطالب عمیق و علمى دقت خاصى بر موعظه و مسائل اخلاقى داشت . به مناسبتهاى گوناگون به موعظه و بیان مسائل اخلاقى مى پرداخت .اگر کسى از شاگردان اعتراض مى کرد که : پرداختن به مسائل اخلاقى باعث مى شود درس طول بکشد. در پاسخ مى فرمود: [ اصل مسائل اخلاقى است]. خصوصیت دیگرى که داشت رعایت ادب واحترام نسبت به بزرگان بود بخصوص هنگامى که نظر آنان را در درس مطرح مى کرد.اگر نظر مرحوم نائینى یا دیگرى را رد مى کرد مى گفت : [ احترام این آقایان محفوظ است .اشکال ما به حرف ایشان است نه به خودشان] بالاخره مرحوم آیه الله شاهرودى بسیارى متواضع و پارسا بود. یادم هست مى گفت : مرحوم آیه الله بروجردى حکمى درباره بهائیها دارد ولى غیراز مردم نجف آباد در سایر شهرها مردم اقدامى نکردند. مااگر حکمى بدهیم و مردم متابعت نکنند باعث وهن مرجعیت مى شود. در مواردى که احتمال تاثیر مى داداقدام مى کرد از جمله : 1. در نجف اشرف عده اى از عالمان منورالفکر و مجاهد جمع شدند و تشکیلاتى به نام[ جمعیه العلماء] تشکیل دادند. هدف این آقایان مبارزه با بى دینى و مفاسداجتماعى بود. موسس این جمعیت شیخ مرتضى آل یا سین و سیدمحمدتقى بحرالعلوم بود. نشریه بسیار خوبى هم منتشر مى کردند. آیه الله شاهرودى فرزند خود آقا سیدمحمد را به عنوان نماینده خود به[ جماعه العلماء] فرستاد و کارهاى این آقایان را تایید مى کرد. 2. به هنگام رفراندم ششم بهمن علماى نجف به عنوان اعتراض مجالسى تشکیل دادند. در مسجد هندى هم از طرف آیه الله شاهرودى مجلسى تشکیل شد. آیه الله خویى و برخى دیگراز علماء در آن مجلس شرکت کردند و آقا سیدجواد تبریزى منبر رفت که بسیار جالب بود. 3. در جریان حمله شاه به مدرسه فیضیه آیه الله شاهرودى به نماینده خود در کاشان دستور داد که فیضیه را ترمیم و به وضعیت طلاب رسیدگى کند. 4. در جریان پانزده خرداد آیه الله شاهرودى به شاه اعتراضى کرد و شاه در جواب گفت : مااگر جلوشان را نمى گرفتیم خیلى بیشترازاینها کشته مى شدند! از حوادث پانزدهم خرداد بسیار متاثر و ناراحت بود در آن موقع شبهااز ناراحتى نمى خوابید. 5. وقتى که در عراق رژیم کمونیستى روى کار آمد ایشان فتوا داد: [ انتساب به حزب شیوعى به هیچ وجه جایز نیست] . حوزه :اگراز خصوصیات آیه الله شاهرودى مطلبى به یاد دارید بیان کنید خصوصیت دیگرایشان علاقه شدید به ائمه اطهار( ع ) بود. درایام زیارتى با کهولت سن پیاده به کربلا مى رفت . عشایر بین راه کربلا که به ایشان علاقه زیادى داشتند جلو آن مرحوم گوسفند مى گشتند و براى دیدار با آن عالم ربانى در بین راه اجتماع مى کردند. حوزه : حضرت عالى از محضر حضرت آیه الله حکیم نیز استفاده کرده اید لطفا درباره روش درس ایشان صحبت کنید. رئیس جمهور عراق که در آن زمان عبدالکریم قاسم بود به ایشان توجه داشت . حتى وقتى که وى در بیمارستان بسترى بود رئیس حکومت به عیادتشان رفت . ولى وقتى حکومت عراق قانون احوال شخصیه و مساوات زن و مرد را درارث و قانونهاى غربى دیگر در عراق مطرح کرد آیه الله حکیم احساس وظیفه نمود بااین اقدامهاى دولت به مخالفت برخاست . به گونه اى که وقتى عبدالکریم قاسم مى خواست به ملاقات ایشان بیاید آن مرحوم فرمود: تااین قوانین لغو نشود من با وى ملاقات نخواهم کرد. در جریان شط العرب من در منزل امام رحمه الله علیه خدمت آن مرحوم بودم که بعثیها خدمت امام آمدند تا شاید مطلبى به نفع خود و علیه ایران بگیرند.امام رحمه الله علیه به آنان پاسخ منفى داد. دراین هنگام یکى از بعثیها گفت : لازم نیست ! چون مطلبى دستگیرشان نشد گفتند: لازم نیست ! سپس به منزل آیه الله حکیم رفتند وازایشان خواستند که درباره الغاى یک طرفه قرارداد 1316از طرف دولت ایران بیانیه اى بدهد. در آن جلسه قرار شد ه فرداى آن روز در صحن نجف اشرف در صحن مطهر حضرت امیرالمومنین ( ع ) بیانیه ایشان خوانده شود. من براى شنیدن پیام به صحن مطهر رفتم .امکان شلوغى مى رفت . بیانیه اى که مرحوم آیه الله حکیم تنظیم کرده بود بدین مضمون بود: [براى رفع گرفتاریهاى مسلمین در گذشته به امامان شیعه ( ع ) مراجعه مى کردند منظورشان همان ولایت فقیه بود. یعنى زمان امور باید به دست علماى ربانى باشد. پس دراین اختلافها بین کشورهاى اسلامى باید شما مدارک و شواهد خود را نزد ما بیاورید تا در آن زمینه قضاوت کنیم .این که شما یکسرى مقاصد داشته باشید و بخواهید براى اعمال آنها از نفوذ معنوى و محبوبیت مردمى مراجع استفاده کنید]. مجلس که تمام شد دست اندرکاران حکومت متوجه شدند که آیه الله حکیم مانع بزرگى در راه اجراى مقاصد شوم آنان است .ازاین روى در جهت تضعیف آیه الله حکیم دست به کار شدند.از جمله : با تبلیغات فراوان اعلام کردند: [سید مهدى حکیم فرزند آیه الله حکیم جاسوس است]! براساس این اتهام فرزندایشان را تحت تعقیب قرار دادند و... آیه الله حکیم مبارزه با مفاسداجتماعى و جلوگیرى از تصمیمهاى خلاف شرع حکومتها رااز وظایف بسیار جدى مراجع و علماء مى دانست و خود دراین زمینه بسیار فعال و اهل اقدام بود. در جریان حمله ماموران شاه به مدرسه فیضیه نیز اقدامهاى جدى کرد. بالاخره آن مرحوم خانه نشین و مریض شد و همین مریضى منجر به فوت آن مرحوم شد. حوزه : حضرت عالى از محضر آیه الله آقامیرزا عبدالهادى نیز بهره برده اید لطفا درباره سبک تدریس آن مرحوم صحبت بفرمایید. مرحوم شیخ کاظم شیرازى هم که یک مدتى در محضرشان حاضر مى شدم همین سبک را داشت . آن مرحوم بااصراراز شاگردان مى خواست که نظرشان را بگویند. مى گفت :[ شما فقهاى آینده هستید]. آن مرحوم آن قدراین مساله اهمیت مى داد که در مجالس غیر درس هم یک فرع را مطرح مى کرد واز فضلاء نظر مى خواست . حوزه : حضرت عالى از مقربین امام راحل در نجف اشرف بوده اید لطفا بیان کنید از چه زمان با آن بزرگوار آشنا شدید. حوزه : گویا حضرت عالى حاشیه حضرت امام رحمه الله علیه را بر عروه الوثقى تطبیق و تصحیح کرده اید لطفا دراین باره توضیح بدهید. حوزه : حضرت عالى هنگام ورود حضرت امام رحمه الله علیه به عراق در نجف اشرف مشرف بودید لطفا از ورود آن مرحوم به نجف اشرف واقدامهایى که از طرف مردم و حوزه علمیه انجام گرفت سخن بگویید. استقبال با شکوهى ازایشان به عمل آمد. گروهى براى استقبال به کربلا رفتند. گروهى تا نیمه راه کربلا رفتند. پلاکاردهایى به عنوان خیر مقدم از طرف مردم در خیابانها نصب شده بود. حتى در صحن حضرت امیرالمومنین ( ع )از طرف کلیدار و خدمه آستان مقدس حضرت پارچه اى نصب شده بود که ورود آن بزرگوار را تهنیت گفته بودند. آن بزرگوار وقتى وارد نجف اشرف شد در منزلى که آیه الله شیخ نصرالله خلخالى وکیل آیه الله بروجردى براى ایشان تهیه کرده بود سکنى گزید. هجوم دیدار کنندگان آن قدر زیاد بود که منزل گنجایش دیدار کنندگان را نداشت ازاین روى مجلس دیدارایشان را به مدرسه آیه الله بروجردى منتل کردند. در آن مدرسه مجلس بسیار با شکوهى برگزار شد. شعرا قصایدى در مدح ایشان مى سرودند. در شب سوم برگزارى مجلس دیدار آقا شیخ محمدهادى ما که کم سن و سال بود قصیده اى غرا سرود.این قصیده بسیارى از دیدار کنندگان را تحت تاثیر قرار داد . حضرت امام آقا شیخ محمدهادى را تشویق کرد. حضرت امام در مسجد شیخ انصارى خارج مکاسب شروع کرد. بنده هم در این درس شرکت مى کردم .ایشان شهریه اى براى طلاب مقرر کرد.البته بعداز آن که طلاب در نزد ممتحنین که از طرف امام تعیین شده بودند امتحان مى دادند و قبول مى شدند شهریه به آنان تعلق مى گرفت . بنده هم در گروه ممتحنین بودم و رسائل و مکاسب امتحان مى گرفتم . اقدامى که براى اولین بار آن مرحوم در نجف اشرف انجام داد و قبلا سابقه نداشت مساوات در شهریه ایرانى و غیرایرانى بود. تبعیض شهریه بین ملیتها رااز میان برداشت این برنامه روى طلاب خارجى خیلى موثرافتاد. برنامه امتحانى هم سبب گردید که طلاب به طور جدى درس بخوانند. حوزه : روابط مرحوم شهید آیه الله صدر و مرحوم امام چگونه بود. مرحوم شهید صدر از نبوغ خاص و فکر فوق العاده اى برخوردار بود. به همین خاطر همه از جمله تحصیل کردگان اعم از حوزویان و دانشگاهیان به ایشان علاقه مند بودند. حوزه : حضرت عالى با مرحوم شهید آیه الله آقا سید مصطفى خمینى مراوده داشته اید لطفا توضیح بدهید که کار شما باایشان در چه زمینه اى بود و در ضمن اگر خاطره اى هم از آن مرحوم دارید بیان کنید. [شما را براى این کار از دیگران افضل مى دانم لذااز شما مى خواهم در حاشیه بر عروه با من همکارى کنید]. بدین منظور جلسات خصوصى داشتیم و در آن جلسات مسائل و نظریات مطرح شده درباره مسائل عروه الوثقى را بحث مى کردیم و در پایان ایشان نظریه خود را یادداشت مى کرد. این همکارى ادامه داشت تااین که شب پیش از رحلت آن بزرگوار در مجلس ترحیمى قرار گذاشتیم که : فردا در فلان ساعت همدیگر را ببینیم ! البته یکى دو شب قبل از رحلت آن بزرگوار خواب دیدم : گویا در مقبره مرحوم آیه الله سیدابوالحسن اصفهانى که در جنب دراصلى صحن حضرت امیرالمومنین ( ع ) واقع است با مرحوم آقا مصطفى هستیم . مسوول تشریفات آن مقبره براى ما قالى پهن کرد و آقا مصطفى نشست . به نظرم رسید که حضرت امیرالمومنین ( ع ) و مرحوم آیه الله سید اتفاقا مقبره آن مرحوم هم درایوان حضرت پهلوى مناره قرار گرفت که هیچ کس را دراین اواخر در آن جا دفن نکرده اند. خدا درجاتش را عالى کند. وى بر فقه واصول خیلى مسط بود. مفسر واقعى بود. دراخلاقیات واقعا فوق العاده بود. تظاهر به تقدس نمى کرد. وقتى که مرحوم شد تجلیلى از وى در نجف اشرف به عمل آمد که حتى درباره مراجع برزگ هم کم سابقه بود. حوزه : وضعیت نجف اشرف پس از پیروزى انقلاب اسلامى درایران چگونه بود. گویا دو - سه روز بعداز رفتن امام به خارج از عراق بود که حزب بعث به جهت واهمه اى که ازاقدامات علماء و طلاب داشت نسبت به علماء و طلاب غیر عراقى سخت گیرى را آغاز کرد. من همان روزها به شهرى نزدیک بغداد مسافرت کرده بودم . در برگشت بر خلاف انتظار گذرنامه مطالبه کردند. چون گذرنامه ام تمدید نشده بود باز داشتم کردند. جو نجف به گونه اى بود که بسیارى از مردم اخبارانقلاب اسلامى ایران را پى گیرى مى کردند واز موفقیتهاى مسلمانان ایران در براندازى رژیم وقتى خبر پیروزى انقلاب اسلامى به نجف اشرف رسید بسیارى از علماء فضلاء طلاب و مردم خوشحال شدند. همسایه هاى ما به هنگام حمله مردم مسلمان ایران به رادیو تهران به منزل ما آمدند واخبار رادیوایران را گوش مى دادند. آقا شیخ محمدتقى جواهرى در همان روزها انقلاب اسلامى را تشبیه به جنگ احزاب مى کرد که پیغمبر فرمود: الیوم برزالایمان کله الى الشرک کله . در هرصورت آنان که درک وانصاف داشتند ازاین مطلب خوشحال بودند. حتى مخالفان پیش روى ما که معروف به طرفدارى از حضرت امام وانقلاب بودیم جرات نمى کردند چیزى بگویند. اگر در مواردى مى دیدیم افرادى کوتاهى مى کنند با آنان برخورد مى کردیم از جمله وقتى که حضرت امام در پاریس اقامت گزید مصادف بود با دهه محرم . در مدرسه صدر مجلس گرفتیم . منبرى آن مجلس آقایى بوداهل افغانستان . در پایان منبر حضرت امام را دعا نکرد. وقتى که از منبر پایین آمد به اواعتراض کردم . زیرا دلم راضى نمى شد حال که حضرت امام مبتلاست واسلام مبتلاست در مجلسى که منسوب به ابا عبدالله ( ع )است منبرى حضرت امام را دعا نکند.البته اصحاب بعضى از مراجع شنیده بودند به من اعتراض کردند پاسخشان را دادم . برخى هم بى تفاوت بودند و مى گفتند :[ما را به این کارها چه کار ما باید حوزه را حفظ کنیم و به تربیت طلاب مشغول باشیم]. برخى هم از ترس آلت دست حکومت مى شدند! به یاد دارم روزى با مرحوم سیدنصرالله مستنبط داماد آیه الله خویى در زمینه جنگ صحبت کردم . وى گفت : [در جنگ جهانى دوم من به آقاى سید على آقا قاضى گفتم : آلمان در فلان منطقه پیروز شده است ! ایشان فرمود:اینها به من و تو چه کار دارد. ما باید کار خودمان را بکنیم]! من به مرحوم مستنبط گفتم : [بین جنگ ایران و عراق با جنگ جهانى دوم بسیار فرق است .این جنگ بین مسلمانهاست . فرزندان ما کشته مى شوند. هم مذهبیهاى ما در رنج واذیت هستند. وظیفه مسلمان است که نسبت به احوال مسلمانان بى تفاوت نباشد.امیرالمومنین ( ع ) فرمود: عالم باید آگاه به زمان باشد.اسلام که فقط نماز و روزه نیست . همه جهات مسلمانان را اعم از دنیا و آخرت بایداداره کند. کسى که بى تفاوت باشد و بگوید: کار ندارم از قسمتى ازاسلام جدا افتاده است . نمى شود فقط آن قسمت ازاسلام را که بى ضرراست گرفت. [ من لا معاش له البته خیلى ازافراد هم از پلیس مخفى عراق شدیدا مى ترسیدند و اظهار نظر نمى کردند. حوزه : دولت عراق در دوران جنگ از حوزه علمیه نجف به نفع خود بهره بردارى مى کرد یا خیر. یک وقتى هم شایع کردند که : [ ایرانیان زندانیان را کشته اند]. بعد بعثیها آمدند مجلس گرفتند که این چه اسلامى است ! چطور دولت ایران مى گوید: دولت اسلامى است ! بالاخره تبلیغات زیادى علیه جمهورى اسلامى ایران مى کردند. برخى از جلسات را مستقیما حزب بعث تشکیل مى داد و سعى مى کرد بزرگان و معنونین عرب را بااجبار به آن مجالس بکشاند. مثلا همزمان با[ کنفرانس همیارى ملت عراق] [ کنفرانس همیارى ملت ایران] در رواق امیرالمومنین ( ع ) تشکیل شد واز طرف صدام آقایان و بزرگان حوزه حتى آیه الله خویى آیه الله مستنبط (که البته شرکت نکردند) سیدمحمد صدر (صاحب کتاب تاریخ الغیبه الصغرى و تاریخ الغیبه الکبرى ) و سیدمحمدرضا حکیم ملزم به شرکت شدند. چون ریاست جلسه ایران با سید محمدباقر حکیم بود در عراق هم ریاست جلسه را با نام سید محمدرضا حکیم اعلان کردند. اتفاقا سید محمدرضا حکیم را هم الان دستگیر و آقازاده ایشان را اعدام کرده اند. حتى در یک جلسه مرحوم آقا شیخ محمدرضا آل راضى را که ازاصحاب امام بوده حوزه : با توجه به این که حضرت عالى مشهور به طرفدارى از حضرت امام وانقلاب اسلامى بودید آیا با شما بدرفتارى نمى کردند. حوزه :اوضاع کنونى نجف اشرف چگونه است . در حال حاضر در حوزه نجف اشرف طلبه بسیار کم است . جامعه النجف که زیر نظر آقاى کلانتراداره مى شود سیصد حجره دارد امااکنون ده طلبه در آن ساکن است . دولت عراق سعى دارد که اوضاع را عادى کند و به توافق با علماء و حوزه تظاهر مى کند حوزه چطور شد که حضرت عالى بعداز شروع جنگ در عراق ماندگار شدید. حوزه : با توجه به این که بعداز جنگ تحمیلى مدارس ایرانى را رژیم عراق تعطیل کرد حضرت عالى براى تحصیل فرزندانتان چه کردید؟ آیا آنان را به مدارس عراقى فرستادید؟ تقوا مراحلى دارد.اگر ما همت کنیم طى مراتب تقوا آسان و تقوا در وجودمان ملکه مى شود. خداوند ان شاءالله شما آقایان را که به اسلام خدمت مى کنید موفق بدارد واز لغزشها همه ما را حفظ بکند. صلى الله على محمد وآله الطاهرین | ||
مراجع | ||
پاورقى : 1. بخشى از آن قصیده بدین شرح است : بشرى فقدانجزالرحمان ما وعدانجم الخمینى فى افق العراق بدا لله آیته العظمى و حجته الکبرى و نجابه علم انجبت اسداتعجبوا من هلال العید یطلع فى الجماد امر عجیب فط ماعهدا فمن موال یوالى الحمد مبتهلاو مخلص یستدیم الشکر مجتهداوذى ضغائن طارت روحه شفقامنه و طاحت شطایا نفسه قدداعلما بان الحسام الهاشمى غذامجردا والشهاب الفاطمى و بداوانه انسد شعب کان منصدعابه وامرع شعب کان محتصدا | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 389 |