تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,442 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,381 |
گزیده نامه ها: ضرورت و چگونگى حضور حوزویان در دانشگاه ها | ||
حوزه | ||
مقاله 36، دوره 7، شماره 42، بهمن 1369، صفحه 166-199 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 05 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 05 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
نامه هاى برگزیده و گزیده برخى از نامه ها که مطالبى سودمند و رهگشا داشته باشند ذیل این عنوان آورده مى شود. چه مانعى دارد صفحه اى را هم به درد دل طلاب جوان که در هفت آسمان یک ستاره ندارند اختصاص بدهید؟ مى خواهم چند پیشنها وانتقاد و درد دل با شما عزیزان داشته باشم .اما پیشنهاد: ببینید دوستان عزیزم ! یکى از مشکلاتى که دست و پاى حوزه هاى علمیه ما و بزرگان دین ما را گرفته است[ نداشتن نثر روان و عصرى فارسى و عربى] است . شاید منظور مرا متوجه شده باشید ولى بد نیست توضیحى بدهم : ما فرهنگ اسلامى بسیار غنى و پرارجى داریم که ازانبیاء وائمه علیهم السلام به ارث برده ایم ولى نچه جاى تاسف است .این است که زبان بیان این فرهنگ را براى نسل حاضر نداریم یا کم داریم . در حالى که نثر فارسى و عربى دچار تحولى بسیار عظیم و چشمگیر شده است . هنوز وقتى ما چیزى مى نویسم و نثر دگرگونى و تحول مى شود. شایداین گفته مرا خیلى اغراق آمیز بدانید ولى اگر مى در نوشته هاى امروز نویسندگان و نوشته هاى نویسندگان 20 و یا حتى 10 سال قبل توجه کنیداین موضوع را بالعیان خواهید دید. آرى فرهنگى که زبان عرضه آن را نداشته باشد جائى دراین دنیا ندارد. بیشترازاین روده درازى نکنم که اگر بخواهم از وضع اسفبار نویسندگى در بین علماى حوزه (چه رسد به طلاب ) حرف بزنم سخن به درازا مى کشد. مطلب دیگر: شما تا حل فکر کرده اید چه تعداداز بزرگان حوزه و روحانیون و حتى طلاب جوان [ مجله حوزه] را مى خوانند؟ براى این امر فکرى کرده اید؟ازاین گذشته بیشتر به نظر مى رسد که شما خطابتان به طلاب جوان و یا میان سال است ولى تا حال با خوداندیشیده اند که : همچنانکه به سراغ بزرگان حوزه مى رویم سرى هم به طلاب جوان بزنیم و درد دل آنها را هم بشنویم ؟ با طلاب درد کشیده و زحمتکش و بى توقع هم به گفتگو بنشینیم ؟ لابد به زحمتش نمى ارزد! آیا تاکنون مقاله اى از طلبه جوانى در مجله چاپ کرده اید؟ آیا فکر نمى کنید که باید به استعدادها بها داد تا رشد کنند؟ چه مانعى دارد صفحه اى را هم به درد دل طلاب جوان که در هفت آسمان یک ستاره هم ندارند اختصاص بدهید؟ آیا فکر نمى کنید که مجل حوزه هیچ کانال ارتباطى با خوانندگان خود ندارد؟ نه سوالى نه جوابى نه راهنمایى مستقیمى ! دوستان عزیز!امروزه در هر موسسه آموزشى چندین مجله ماهانه یا سالانه به چاپ مى رسد که در آن حاصل تحقیقات محققین به معرض استفاده مشتاقان گذاشته مى شود. آیا در حوزه ما هنوزاحساس نیاز نمى شود که مجله اى علمى - تحقیقى هراز چندى منتشر شود و محققین مخصوصا محققین جوان که به هیچ امکاناتى دسترسى ندارند استعدادهاى خود را در آن به نمایش بزرگان حوزه بگذارند؟ تااین که در عین حال سطح اطلاعات علمى طلاب هم هر چه بیشتر بالا رود و نبوغها آشکار گردد؟ چرا حوزه نباید مجله ادبیات مجله منطق مجله فلسفه مجله فقه مجله اصول مجله اخلاق مجله تفسیر مجله رجال ... داشته باشد؟ درد دل یکى دو تا نیست ولى نمى خواهم بیش ازاین وقت شما عزیزان را بگیرم . ازاین که خصوصى و خودمانى حرف زدم و شاید جسورانه خیلى عذر مى خواهم . صابر اکبرى جدى 1. ملى گرائى : واقعیت این است که طلاب کشورهاى اسلامى ساکن در حوزه ها به خاطر جو ملى گرایانه اى که موجوداست از هم بسیار به دور و بى خبرند و حتى در سالى یکبار هم در ضمن کنگره اى از هم احوال پرسى نمى کنند به هم سوءظن دارند. دم در مدرسه فلان آیت الله ... که رساله هم نوشته است اعلامیه نصب است که از پذیرفتن طلاب تابع فلان کشور معذوریم . فلان استاد در درس اخلاق خویش ازافتخارات ایران وایرانیان سخن مى گوید یا به قول آن صاحب کتاب از هنرایرانى بودن تعریف و تمجید مى کند. در مدرسه اى هستیم که مدیر و خادمش از یک شهروند و دلشان مى خواهد طلاب ساکن آن نیز از همان شهر باشند. باافراد آن شهر واستان روى خوش و رفتار دوستانه دارند لکن افراد کشورهاى دیگر و حتى افراداستانهاى دیگرایران اول باید کفاره بدهند و بعد به صورت مبارک آن دو نگاه کنند تا مبادا گزندى تشرى و تحقیرى از ناحیه آن حضرات شرف صدور یابد! بگذریم که من خود بارهااز سوى عده اى از همین طلاب ! تحقیر شده ام[ فمضیت ثمه و قلت لایعنینى] واین همه در حالى است که امام عزیز ( همانطور که شما فرموده اید واز زمان آن حضرت نقل کرده اید) ملى گرائى رااساس بدبختى مسلمین به شمار آورده مى فرماید: [ این ملى گرائى ملت ایران را در مقابل ملتهاى مسلمین قرار مى دهد و ملت عراق را در مقابل دیگران و ملت کذا را در مقابل کذا]. نکند خداى ناخواسته که نداى وحدت خواه امام که از حوزه ها برخاسته بود به اختلاف ما طلاب در همین گلوگاه خفه گشته خاموش گردد. ( العیاذبالله) . 2. جامعیت و همه سونگرى . بنده درس همان استاداخلاق مدتها رفتم گوشم رااز تاکید برانجام مستحبات و فرائض نماز شب پر کرد. نداى [ الحامدون ، الراکعون ، الساجدون] او به اعماق قلبم رسید که خدا خیرش دهاد ولى افسوس واى کاش این آیه شریفه را تا[ الامرون [مع الاسف اسلام همیشه مبتلا بوده به این یک طرف دیدنیها... یک وقت گرفتار عرفا بودیم ... که همه چیز را بر مى گرداندند به آن طرف معنویت یک ... وقت هم گرفتار شدیم به یک دسته دیگرى که همه معنویات را بر مى گردانند به این طرف اصلا به معنویات کارى ندارند]. به امید رسیدن به آرزوهاى امام عزیز والسلام على عبدالله الصالحین . محمدحسن م - د. طلبه خارجى پس از اهداء اسلام احتراما به عرض مى رسد: از آن جا که یکى از رسالت هاى مهم آن مجله گرانمایه پرداختن به مسائل مطروحه در حوزه هاى علمیه و تبیین نقاط ضعف و قوت آنها و پرداخت دقیق و صحیح به مسائل فوق است والحمدلله زحمات زیادى را دراین سیر تحمل کرده است (سعیکم مشکورا) بر آن شدم تا یکى از مسائل مهم حوزه را بازگو نمایم تا با پرداخت آن مجله این مساله ازابعاد گوناگون مورد بررسى و مداقه قرار گیرد و جایگاهش روشن شود . مساله مورد نظر: حضور روحانیون در دانشگاه است . جدائى بین روحانیت و دانشجویان یکى ازاهداف دشمنان اسلام بود.این جدایى در زمان انقلاب از بین رفت و شاهد بودیم که این دو قشر فرهنگى - علمى جامعه در کنار یکدیگر توانستند تار و پود نظام شاهنشاهى رااز هم بپاشند. در سخنان امام بر همبستگى و وحدت این دو قشر تاکید بسیارى شده است . خود شاهد بودیم که بعداز جریان بسته شدن دانشگاهها قشر وسیعى از دانشجویان مسلمان و متعهد به عشق اسلام وانقلاب چون حوزه ها را جایگاه نشراسلام مى دیدند به طرف حوزه ها آمدند.اما در حال حاضر تقریبا قضیه عکس شده است . هر سال هزاران نفراز طلاب در کنکور شرکت کرده و به دانشگاهها راه مى یابند.این مساله جریان روز حوزه ها شده و مورد بحث و بررسى طلاب و فضلا واساتید حوزه ها قرار گرفته و عده اى این روند را منفى دانسته و نقد قرار مى دهند و عده اى نیز آن را به دیده مثبت نگاه مى کند.البته اذعان دارند که نکات منفى نیز دارد که باید آن موارداصلاح شود. شوراى مدیریت حوزه علمیه قم این جریان را منفى دانسته و سعى در برخورد حذفى بااین جریان ندارد و مشکلاتى در راه این افراد قرار مى دهد که کسى دراین جا چند مساله مورد نظراست : 1اصل حضور طلاب در دانشگاه چگونه است ؟ 2 علل هجوم گسترده طلاب به دانشگاهها چیست ؟ 3 آثار حضور طلاب چیست ؟ 4 برخورد بااین جریان چگونه است ؟ اصل حضور طلاب در دانشگاه واگر عملا مى خواهیم این جریان راایجاد کنیم باید دانشجویان در حوزه حضور یابند واز علوم اسلامى بهره ببرند و طلاب نیز در زمینه هاى جدید آشنائى کسب کنند. البته این بدان معنى نیست که هر طلبه اى که با مبانى اسلام آشناست به دانشگاه برود بلکه بایدافراد با سطح درسى مناسب با توجه و موفقیت در علوم حوزوى به دانشگاه راه یابند و در طول تحصیل از طرف اساتید آشنا و محقق در علوم انسانى هدایت شوند و مبانى اسلام در رشته هاى تخصصى به این افراد آموزش داده شود تااز بحران خطرناک ترویج اندیشه هاى غرب با موفقیت و پیروزى و سربلندى بیرون بیائیم . علل هجوم گسترده طلاب به دانشگاهها 1. نداشتن هدف و آینده مشخص : 2. عدم تغذیه فکرى در تمام ابعاد: 3. عدم برنامه ریزى دقیق و جامع : 4. احساس وظیفه : 5.استفاده از تسهیلات : برخورد غیرصحیح مسؤولین : البته برخوردهاى خطى و حذفى و سیاسى ناصحیح آقایان نیز بى تاثیر نبوده است . آثار حضور طلاب : آثار مثبت 2.ایجادانگیزه براى درمان این دردها یعنى توجه به علوم حوزه و مبانى اسلام و بهره گیرى از آنها در جهت پیاه کردن تفکر واندیشه پاک اسلامى با کسب تخصص مورد نظر در رشته هاى مربوط. 3. تخصص پیدا کردن در علوم دانشگاهى و گرفتن حربه علوم جدیداز دست مشتى فریفته غرب که با سلاح علم جدید مى خواهند درانقلاب حاکمیت کسب کرده و مدیریت و کارشناسى غرب راارائه دهند. 4. آشنایى با سیستم برنامه ریزى شده در دانشگاهها که این خود مى تواند درایجاد نظم و برنامه وامور تحقیقاتى و آموزشى حوزه ها موثر باشد و توان حوزه ها را دراین جهت بالا ببرد. 5. جلوگیرى از رخنه عوامل فرهنگى غرب : یکى از نکات مثبت حضور طلاب تلیغ مسائل اسلامى و فرهنگ قرآنى در بین دانشجویان است که عملا مبارزه اى است با فرهنگ غرب . 6.ایجادانگیزه براى حوزه ها: با توجه به حضور طلاب در دانشگاهها حرکت تخصصى کردن علوم حوزوى نیز تند و سریع مى شود. هم از طرف مسئولین حوزه براى جلوگیرى از ورود طلاب به دانشگاهها و هم از طرف طلاب چون تجربه و تخصص کسب کرده اند. دراین صورت علوم اسلامى در شاخه و رشته هاى مختلف پرورش مى یابد وابعاد گوناگون اسلامى روشن تر مى شود که در حاکمیت اسلام موثراست . 7.ایجاد وحدت علمى بین حوزه و دانشگاه : طلابى که در حوزه و دانشگاه فعالیت مى کنند مى توانند به عنوان نمایندگان حوزه انتقال دهنده محتوى اسلامى حوزه ها به مراکز آموزش عالى باند و هم انتقال دهنده نظم و سیستم آموزشى دانشگاهها به حوزه ها. 8.ایجاد مدیریت صحیح و قوى : با توجه به جریانات انقلاب بخش عظیمى از مسؤولیتها را روحانیان به عهده دارود و خواهند داشت .از قبیل : وزارت وکالت امامت جمعه قضاوت مسؤولیتهاى اجرائى علمى تحقیقاتى و... که داشتن تخصصهاى لازم درابعاد گوناگون باعث مى شود وظائف و مسؤولیتها براساس تقوى و تخصص واگذار شود و ضعفهاى موجود از بین برود. آثار منفى 2. جذب مراکز دانشگاهى شدن : عده اى از طلاب با توجه به نداشتن انگیزه قوى تحصیل در حوزه و با توجه به ضعفهاى حوزه وقتى وارد دانشگاه مى شوند و نظم و سیستم مدیریت و آموزش و کارآیى علوم دانشگاهى را مى بیننداز حوزه زده مى شوند و کلا به دانشگاه روى مى آورند و رابطه خود را با حوزه قطع مى کنند. 3.ایجاد تذ بذب فکرى : عده اى از طلاب چون در حوزه از جهت مسائل شناختى معرفتى فلسفى ... تعذیه فکرى عمیق و قوى نشده اند و برنامه اى هم دراین جهت وجود داشته است وقتى بااندیشه هاى بیگانه که در دانشگاهها مطرح مى شود واز لحاظ کاربردى به نظر خوب جلوه مى کند برخورد مى کنند اگر آن اندیشه ها را نپذیرند حداقل دچار یک تزلزل فکرى مى شود که در آینده خطرناک خواهند بود. برخورد با این جریان یعنى سعى و تلاش براین است که : مشکلاتى را در راه طلاب قرار بدهند که افراد نتوانند به دانشگاه بروند از قبیل : ندادن تایید مشکلات شهریه و ...اما تجربه و عمل ثابت کرده که برخورد حذفى و منفى اگر زیان بار نباشد حداقل مفید نخواهد بود. پس باید چه کرد؟ راه حل ما در دو محور خلاصه مى شود: 1 پیش گیرى . 2 درمان . 1. پیشگیرى : ب . وحدت عملى بین حوزه و دانشگاهها با تربیت اساتید متخصص از طلاب به وجود بیاید. 2 درمان و هدایت الف . محدود کردن این جریان بدین طریق که براى افرادى که مایل به شرکت در دانشگاه همزمان با تحصیل حوزوى هستند شرائطى از قبیل میزان موفقیت در حوزه مقطع تحصیلى در حوزه در نظر بگیرند. ب .ایجاد گروهاى تخصصى براساس رشته هاى علوم انسانى براى آموزش مبانى اسلام در چهارچوب این رشته ها توسط اساتیداهل فن و هدایت این گروه از طلاب براى تخصص در علوم با کسب مبانى اسلامى . ج :ایجاد تسهیلات درسى از قبیل تعیین اساتیدى از حوزه براى تدریس علوم حوزوى به این افراد تا عقب افتادگى ایشان جبران شود. د.استفاده از تخصص این افراد در حوزه ها براى تخصصى شدن علوم حوزوى وایجاد عملى دانشگاه بزرگ علوم اسلامى که جوابگوى مسائل امروز باشد. ح . گرفتن آزمونهاى مختلف در طول تحصیل براى بالا بردن سطح تحصیلى ایشان . و.ایجاد مرکز تحقیقاتى واستفاده از نیروها در تحقیقات علوم انسانى . خلاصه آن که این یک حرکت است که اصل جریان براساس یک نیازانجام گرفته و مسلما نقاط قوت و ضعفى دربر خواهد داشت و برخورد صحیح آن است که : نقاط قوت تقویت و نقاط ضعف اصلاح شود و بااین جریان حکیمانه و هدایت گرایانه برخورد شود. عبدالله تهرانى طلبه و دانشجو | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 358 |