تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,843 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,985 |
مصاحبه با آیة الله یوسف صانعى | ||
حوزه | ||
مقاله 2، دوره 7، شماره 40، مهر 1369، صفحه 35-58 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 06 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 06 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
معرفت و آگاهى سرلوحه کار حوزه علمیه است . فراگرفتن دانش دین و بسط آن در گستره زمین که اسلام آن رااز نخستین وظایف پیروان خود دانسته هدف و برنامه حوزه هاست .ازاین رسالت عظمى حتى در شرایط دشوار و سیاه تاریخ این مرز و بوم غفلت نشده است . عالمان سخت کوش و طلاب پرشور به دوراز جاه و نعمت با جامگانى ژنده و خوراکى ناگوار زندگى پرمشقت ازاین مرز بزرگ با خلوصى تمام وانگیزه اى پاک پاس داشته اند. دراین گفتگو استاد بزرگوار حضرت آیه الله صانعى که برهه اى از تاریخ پرمشقت حوزه ها را درک کرده اند با تاثرى عمیق از حوزه هاى مظلوم و غبار غم گرفته گذشته یاد مى کند و دلسوزانه واز سرآگاهى و درک موقعیت کنونى رهنمود مى دهند که امروز براى حفظ عظمت و عزت حوزه هاى علمیه - عظمتى که آن مرد عظیم و تاریخ ساز با یاران پولادین عزمش به ارمغان آورده اند. چه باید کرد و کدام حرکت اصولى را یشه ساخت که تا براى همیشه حوزه ها پرتوان و پرفروغ جلوه گرى کنند و در جهت دفاع از مظلومان و حفظ کیان دین و نظام آگاهانه و شجاعانه حرکت کنند. پاسدارى از حق ولو بلغ مابلغ حفظ اصول وارزشهاى نظام پیروزى از راه و روش امام مبارزه با زراندوزان بى درد تلاش براى فهم درست دین حفظ جایگاه بلند زجر کشیدگان و کتک خوردگان حوزه حوزه : با سپاس و تشکراز محضر حضرت عالى که قبول زحمت فرمودید و مصاحبه با مجله را پذیرفتید خواهشمنداست شرحى کوتاه از زندگى علمى و سیاسى خود داشته باشید. به نظر من عامل توفیقات این مجله ( همانطور که چند بار در مباحثات بدان اشاره کرده ام ) خلوص نیت شما و دیگر دست اندرکاران مجله است . اینجانب در سال 1316 ه.ش . در روستاى[ نیک آباد جرقویه از توابع شهر اصفهان] متولد شدم . پدرم مرحوم حجه الاسلام والمسلمین شیخ محمد على عالمى مومن متعبد و خدمتگزار بود. آن بزرگوار بسیار بى پیرایه و ساده مى زیست . به تبلیغ وارشاد مردم اشتغال داشت . نسبت به مسائل اجتماعى سیاسى وانقلابى توجه داشت و عالم به زمان بود. سال 1325 پدرم مرا واخوى مکرم جناب حجه الاسلام والمسلمین آقاى شیخ حسن صانعى را براى تحصیل به حوزه علمیه اصفهان آوردند و مشغول به تحصیل شدیم . جوانان گرایشى به فراگیرى علوم دینى نداشتنداین حالت دامنگیر بزرگان و آقازادگان آنان هم شده بود و بیشتر به دیگر کارها از جمله :ادارى گرایش داشتند. شرایطى حاکم شده بود که حتى اگرافرادى مانند پدر ما اقدام به فرستادن فرزندانش به حوزه علمیه مى کرد و آنان را به فراگیرى دانش دینى تشویق مى کرد مورداعتراض واقع مى شد. مردم روى خوشى به طلاب و حوزه ها نشان نمى دادند و براى طلاب براى ادامه تحصیل نه تنها مورد تشویق قرار نمى گرفتند که از طرف عموم طبقات متاسفانه ملامت مى شدند. مدارس علمیه خالى از طالبان علم بود. ذخائر عظیم حوزه به خاطر سیاست ضد فرهنگى و ضد دینى رژیم منحوس پهلوى در حال نابودى بود. حوزه اصفهان که در روزگار گذشته عظیم ترین حوزه تشیع بوده و چندین هزار طالب علم در آن به تحصیل اشتغال داشته اند وداراى کتابخانه هاى غنى همچون : هزار طالب علم در آن به تحصیل اشتغال داشته اند و داراى کتابخانه هاى غنى همچون : کتابخانه مجلسى اول و دوم کتابخانه صاحب بن عباد و... بوده است به سبب سیاستهاى غلط درهم فرو رفته بود. یادم هست که : برخى از کتابهاى این کتابخانه ها در دوشنبه بازار به فروش مى رسید! در چنین احوالى تنها مشوق ما مرحوم پدرمان بود. مقدمات را نزدادیب بزرگوار مرحوم معلم حبیب آبادى نویسنده کتاب [مکارم الاثار] فرا گرفتم . این مرد بزرگ که درادبیات بى نظیر بود یا کم نظیر بود براى امرار معاش خود در کتابخانه شهردارى کتابدارى مى کرد و روزى هشت ریال حقوق مى گرفت . بعداز ظهرها هم تدریس مى کرد. امااداره تشکیلات حوزه اصفهان : حوزه اصفهان داراى تشکیلات و مدیریتى نبود. مرحوم آیه الله حاج آقا رضاى خراسانى شهریه اى در حدود پنج تومان به طلاب مى داد که یک سرى شرایط گذاشته بود از جمله : 1. شهریه گیرنده بیش از 18 سال سن داشته باشد. که این شرط در وضعیت فرهنگى آن زمان بى تاثیر نبود. 2. معمم باشد. 3.از طلاب شب خواب مدرسه باشد. 4. حداقل پایه تحصیلاتش لمعتین باشد. و... بزرگوار دیگرى بود به نام مرحوم آیه الله حاج شیخ ابوالفضل پشمى که مرد بى آلایش و با فضیلتى بود.از طرف ایشان و مرحوم کازرونى حواله نان به طلاب ساکن مدرسه کاسه گران داده مى شد. این بود کل تشکیلات مالى و به اصطلاح ادارى حوزه اصفهان واضح است که این اموررا نمى شود گفت : تشکیلات . ازاین برنامه مالى بسیارى از طلاب جوان محروم بودند واین امر ضربه شدیدى به فرهنگ دینى در آن زمان وارد کرد و بسیارى از طلاب خوش استعدادازادامه تحصیل باز ماندند. حوزه : گویا حضرت عالى پس از گذراندن بخش اعظم دروس مقدماتى راهى حوزه علمیه قم شده اید لطفاازاین مقطع تحصیلى خود براى ما سخن بگویید. بخش عمده اى از سطح را نزد مرحوم آیه الله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملى فرا گرفتم از جمله : کفایتین و مقدارى از مکاسب آن مرحوم استاد بسیار دقیقى بودند و نسبت به انقلاب فرد مثبتى بود و به امام رضوان الله تعالى علیه فوق العاده احترام مى گذاشت . بسیارى از بزرگان فعلى درس ایشان شرکت مى کردند از جمله : آیت الله رضوانى که مرد بسیار دقیقى است آیه الله محمدى گیلانى شهید بزرگوار آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى . خواندم موسى صدر قوانین را نزد آیه الله حاج آقا. برخى از دوستان ازایشان تقاضا کردند که مکاسب را تدریس بفرمایند.ایشان قبول نفرمودند و در سر درس فرمودند:ازاین قضیه اى که براى من پیش آمده و برخى از دوستان از من خواسته اند که مکاسب بگویم شدیدا متاثر شدم که وضع به جایى رسیده است که به من مى گویند: مکاسب بگو! مکاسب را باید جناب آقا شیخ عبدالجواد عاملى بگوید نه من . خود آقاى صدر گویا مکاسب را نزد آن مرحوم فرا گرفته بودند و تا آنجا که یادم هست مرحوم شهید حاج آقا مصطفى خمینى هم مکاسب را نزد مرحوم جبل عاملى خوانده بودند. بخشى از رسائل و مکاسب را خدمت آیه الله مشکینى و بخشى از مکاسب و منظومه را خدمت دیگراساتید حوزه علمیه فرا گرفتم . دراصفهان آقایى بود به نام : آیه الله سیداحمد مدرس . آن مرحوم حدود 25 دوره لمعه تدریس کرده بود. مرحوم آیه الله حاج شیخ محمدحسن عالمى هم سالیان متمادى لمعه تدریس مى کرد. سیره علماى گذشته این بود که در دانشى مهارت پیدا مى کردند و سالیان طولانى به تدریس آن مشغول بودنداما متاسفانه امروز این سیره پسندیده فراموش شده است . 1. ریشه یابى و بیان پیشینه تاریخى بحث :این ویژگى ازامتیازات منحصر به فردایشان در قرن اخیراست . آن مرحوم بحثى را که شروع مى فرمودند سعى داشتند اولین صاحب نظرانى را که به آن بحث پرداخته بودند معرفى کنند.این روش براى شاگردان بسیار مفید واز نظر روانى هم موثر بود. 2. تکیه بر فتوا و نظر قدما: تکیه اصلى ایشان در موقع ارائه نظر به فتواى قدماى اصحاب بود گر چه خودایشان آن مطلب رااز روایات نمى فهمیدند. شدیدا به فتواى بزرگان گذشته توجه داشتند واز فتواى آنان و شهرت بین آنان به آسانى نمى گذشتند. فهم بزرگان شیعه رااز روایات معیار مى گرفتند. مرحوم آیه الله بروجردى نظریات عالمان پیشین رااحیا کرد و غبار کهنگى و گذشت زمان رااز آنها زدود به همین سبب بود که کتاب : مفتاح الکرامه که در بردارنده اقوال فقهاست در زمان آن مرحوم رواج یافته و مباحث قصاص و دیات را هم ایشان چاپ کرد. 3. توجه به فتواى فقهاى اهل سنت :ایشان معتقد بودند که با آشنایى به فتاواى آنان بهتر مى دانیم روایات را بفهمیم زیرا روایات ما در زمانى صادر شده است که فقهاى عامه میدان دار و فتواى آنان فتواى رسمى و رایج بوده است واز 4. توجه کافى به روایات :ایشان اصرار داشتند که تقطیعهاى وسائل الشیعه را تکمیل کنند و تمام روایات را بیینند. براین باور بودند که تمام روایات باید دیده شود و چه بسا بخش تقطیع شده در فهم روایت موثر باشد. به خاطر همین اهتمامى که به روایات داشتند لجنه اى براى برطرف کردن نواقص وسائل الشیعه تشکیل دادند که بخشى از نتیجه این تلاش بزرگ تحت عنوان : جامع احادیث الشیعه چاپ و در دسترس محققین قرار گرفته است . ناگفته نماند که مرحوم آیه الله ربانى شیرازى ازاعضاى همین لجنه بودند که با رنج و زحمت فراوان نواقص وسائل الشیعه را تقریبا برطرف کردند و در دسترس اساتید و محققین قرار دادند. 5. تطبیق فقه شیعه با فتاواى اهل سنت : به خاطر همین شیوه و تحقق تطبیق بین دو فقه به همت و تلاش ایشان کتاب خلاف شیخ طوسى رحمه الله علیه که یک فقه تطبیعى است چاپ و منتشر شد. تطبیق بین آراى اهل سنت و نظریات فقهاى شیعه تاثیر فراوانى در حل بسیارى از مسائل فقهى دارد.این شیوه در بسیارى از موارد ما را به مبانى ائمه اطهار[ ع] که در برابر فقه رسمى و حکومتى موضع داشتند آشنا مى کند. البته ناگفته نماند این که مى گوییم اثر دارد به این معنى نیست که تمام اثر دراین شیوه باشد واگر کسى این شیوه را در فقه و برداشتهاى فقهى مراعات نکرد فقه ناقصى ارائه کرده است . 6. جمع بندى : یکى از ویژگیهاى درس مرحوم بروجردى جمع بندى و گزارشى خلاصه از تمام مباحثى که در طول هفته بیان کرده بودند بود.این جمع بندى را به عنوان : [فذلکه] در پایان هفته یعنى چهارشنبه ها بیان مى داشتند. پس ازاین یادآورى بسیار مفید وارد بحث دیگر مى شدند و زمینه آن بحث نتیجه : من از بحثها و درسهاى ایشان به این نتیجه رسیده ام که ایشان فردى عمیق بود.از تقریرات اصول ایشان پیداست که دراین رشته هم تبحر داشته است . براى هر چه بیشتر آشنا شدن به تواناییهاى فقهى ایشان لازم مى دانم که دراینجا به خاطره اى که از حضرت امام رحمه الله علیه دارم اشاره کنم : پس از رحلت حضرت آیه الله بروجردى روزى در خدمت حضرت امام راهى تهران بودم که ایشان فرمودند: در سفرى که به نجف اشرف مشرف شدم در جلسه اى که حضرات آقایان علما شرکت داشتند پیشنهاد دادم که : براى زعامت حوزه هاى علمیه و مرجعیت شیعه پس از مرحوم آیه الله سیدابوالحسن اصفهانى آیه الله بروجردى را به نجف دعوت کنید تا درس و بحث را شروع کنند. در آن جلسه گفتم :این پیشنهاد را به دو جهت ارائه مى کنم : 1.این که حضرت ایشان اثباتااعلم هستند. 2. مردى است اجتماعى و براى مرجعیت و حفظ کیان حوزه هاى علمیه شایسته ترین فردى است که مى توان روى او حساب کرد. مدتى که ازاین جلسه گذشت یکى از آقایان به من گفت : آقایان حاضر در آن جلسه گفتند: حاج آقا روح الله حوزه نجف را نمى شناسند دراین در این حوزه فحولى از علما هستند. گفتم :از قول من به آقایان بگویید: شما متوجه حرف من نشدید. من گفتم : فردى است اجتماعى .اجتماعى بودن غیرازاعلمیت است واین مطلب جاى انکار نیست . همچنین گفتم : حضرت آقاى بروجردى در مقام اثبات اعلم است ( البته منافاتى ندارد که دیگر آقایان ثبوتااعلم باشند) گر چه ایشان ثبوتا هم اعلم اند. کسى را که حضرت امام رضوان الله تعالى علیه با همه دقت و دانشش شهادت به پراطلاعى و پختگى او مى دهد پایه علمى و صلاحیت و مهارتش براى ما روشن مى شود. همینجااز فرصت استفاده مى کنم و به محققین واهل فن که داراى تالیفاتى هستند عرض مى کنم :اهل وسواس نباشند.اگر آثارشان خلاى را پر مى کند و براى دانش پژوهشان اثرى است مورداستفاده و به غناى فرهنگ کمک مى کند چاپ و عرضه کنند. به هر حال انسان همیشه و همواره در حال تکامل است و راه کمال را مى پوید و ممکن است مطلبى را که اکنون تهیه کرده چند سال بعد بخواهد تجدید نظر کند.این امر نبایست سبب گردد که محققین از چاپ و نشر آثارشان دریغ ورزند. ¸ اما ویژگیهاى درس فقه واصول امام : من مفتخرم که موفق شدم حدود نه سال در درس فقه واصول حضرت امام شرکت کنم دراین مدت برخى از نکات و ویژگیهاى آن مردالهى برخود کرده ام که اینک براى فضلاء و طلاب حوزه هاى علمیه بیان مى کنم : شاگرد پرورى : روش و شیوه امام درارائه مطالب : امام داراى ابتکار بود و با سبک خاص خودشان به بحث وارد و خارج مى شدند. روش ایشان درارائه و عرضه مطالب به نحوى بود که شاگرد وادار به کار مى شد مثلا وقتى که خارج مکاسب مى فرمودند مکاسب شیخ حاشیه مرحوم سید کاظم فقیه یزدى حاشیه مورد تحقیق مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانى مستند نراقى تذکره علامه و... را مورد مطالعه و بحث قرار مى دادند و نظرات دقیق خود را هم بیان مى داشتندازاین روى شاگرد ناگزیر بود که به منابع مراجعه کند تا بتواند رد و قبول مطالب رااز طرف استاد درک کند. ما با آن که پیش از درس به مطالعه و مباحثه مى پرداختیم و منابع درس را مطالعه مى کردیم ولى باز هم در موقع درس احساس مى کردیم که مطالعات ما کافى نبوده است .امروز حوزه هاى علمیه شدیدا نیاز به این چنین دروسى دارند. دروسى که مطالب آن عمیق و با توجه به همه ابعاد بحث مطرح شود. روى این اصل شایسته است که اساتید محترم به شیوه درسى حضرت امام مباحث را ارائه کنند. در دروس خارج نباید تنها به نقل اقوال اکتفا شود. نقل اقوال بودن تحقیق و دقت دراطراف آن و تحقیق جدى روى روایات و آیات باعث رکود علم و عقب ماندگى حوزه هاى علمیه مى شود . شناخت موضوع : امام به خاطر آگاهى و بینش بالایى که درمسائل گوناگون داشت از روى آگاهى و شناخت دقیق موضوع فتوا مى داد.از باب نمونه : در قضیه سلمان رشدى و تالیف کتاب آیات شیطانى توسط او و نشر و ترویج آن توسط استکبار جهانى وایادى مرموزاو حضرت امام به درک عمق توطئه وابعاد گسترده این حرکت ضداسلامى و ضدفرهنگى فتوا داد. فتواى مبارک و میمون آن بزگوار زخم عمیقى تکیه برارزشها: علماء طلاب فضلاء و روحانیون عظام بایدامام را در همه ابعادالگو قرار دهند. باید روى ارزشهایى که آن مردالهى تکیه داشت تکیه کنند واز کسانى که به ارزشها و معیارهایى که حضرت امام و یاران باوفاى او براى تحقیق واستقرار آن تلاش کردند واز جان و مال مایه گذاشتند تکیه نمى کنند واساسا با آن بیگانه اند دورى کنند وارتباطشان را با چنین افرادى قطع کنند گر چه از نظر فقهى و علمى قوى باشند. امام به فقه سنتى و جواهرى تکیه و به آن سفارش مى کردند ولى این بدان معنى نیست که ما به کسانى گرایش پیدا کنیم که فقط روى جواهر و فقهه سنتى تکیه مى کنند و دراین زمینه از دانش بالایى هم برخوردارنداما هیچ توجهى به انقلاب وارزشهاى آن و تلاشگران دراین راه ندارند. حرکت مرموزى در حوزه هاى علمیه شروع شده است که این چنین افرادى مورد تشویق و توجه قرار مى گیرند و جبهه رفته ها و کتک خوردگان و مبارزین دلسوز به بهانه این که موشکافانه و دقیق عبارات معالم کفایه و... را نمى توانند بیان کنند واصطلاحات را حفظ نیستند مورد بى توجهى و بى مهرى قرار مى گیرند. نبایدارزشگذارى روى افراد بر محوراصطلاحات فقه واصول دور بزند و آقایانى که در طول عمرشان حرکتى براى محرومان انجام نداده اند و در راه اسلام سختى نکشیده اند و سیلى نخورده اند و همیشه در ناز و نعمت زندگى کرده اند اما به انقلاب شجره طیبه اى است که همه برکات امروز در سایه اوست . سزاوار نیست که از سایه شکوهمنداین شجره طیبه بهره بردامااز شجره اى که بال و پرش سایه گسترى کرده فراموش کرد. دراین برهه حساس و سرنوشت ساز دفاع ازانقلاب شکوهمنداسلامى دفاع ازاسلام است . حفظ انقلاب و کمک به آن ارزش است . خدمت به محرومین و ستیز با زراندوزان بى درد ارزش است . فقه و فقاهت بدون توجه به این ارزشها هیچ سودى نخواهد داشت . حوزه :امروزه جامعه و نظام یک سرى مشکلات دارد به نظر مى رسد که درس مطلوب درسى است که در راستاى اندیشه حضرت امام رضوان الله تعالى علیه در چگونگى بحث وانتخاب موضوع نیز ناظر بر نیازهاى جامعه وانقلاب باشد و موضوعاتى از فقه براى تدریس انتخاب شود که کمکى به حل مشکلات جامعه و نظام باشد. نظر حضرت عالى دراین زمینه چیست و حوزه ها براى رسیدن به این چنین موقعیتى باید چه کنند. البته ناگفته نماند که : بسیارى از مشکلات و معضلات اجتماعى مربوط به حوزه هاى علمیه نیست بلکه برگشت به قوه مجریه مى کند که دیگر کشورها هم دارند.این مشکلات قابل حل است که برخى ازاین مشکلات در هیچ کجا قابل حل نهایى و جامع نمى باشد. و لکن ما نسبت به دیگر کشورهاى جهان بحمدالله والمنه مشکل کمتر داریم . نتیجه سخن : بله اگر حوزه هاى علمیه به جزئیات و مصادیق بپردازند هم از کلیات مى مانند و هم هرجى و مرجى که یادآور شدم پیش مى آید. البته تاکید مى کنم که : حوزه هاى عملیه باید بر حفظ اصول نظام روش فقهى حضرت امام حفظاسلام ناب محمدى[ ص] اصل نه شرقى و نه غربى اصل مبارزه با زراندوزان طرفدارى جدى از مستضعفین سرمایه گذارى کنند و دراین راستا حرکت کنند و جهت گیرى تحصیل و تفکر خود را به این سمت و سو قرار بدهند. روحانیت نبایداز مردم فاصله بگیرد واطلاعى از مسائل اجتماعى و آنچه که دراطرافش مى گذرد نداشته باشد. و کار به جایى برسد که بگوید: ما به اخبار واطلاع ازاوضاع جامعه و جهان کارى نداریم و روزنامه نخواند رادیو گوش ندهد و بگوید ما را جواهر بس است ! به نظر من از خطرهایى که به طور جدى حوزه هاى علمیه را تهدید مى کند عبارت است ازاین که : بناى کار به نحوى پى ریزى شده و مى شود که سر و کار طلاب و محصلین حوزه هاى دینى با جامعه کم و یا قطع مى گردد.این برنامه سبب مى گردد طلاب و فضلاء با واقعیات جامعه آشنا نباشند واین امر در بینش فقهى آنان موثر خواهد بود. حوزه اى که با دردهاى مردم نابسامانیهاى اجتماعى و مسائل جارى بیگانه است چطور مى تواند در تربیت نیرو و درارائه اسلام طرفدار پابرهنگان و خصم زراندوزان بى درد موفق باشد؟ حوزه اى که با درد مردم آشنا نیست هیچ گاه دنبال درمان نمى رود.این چنین حوزه اى چه بسا خلاف مصلحت و واقعیتها نظر بدهد. نظام ما نظام اسلامى است . بسیارى از نیروهاى مورد نیاز نظام باید در حوزه هاى علمیه تربیت شوندازاین روى باید براى این مهم فکرى بشود. براى انجام این منظور علاوه برنامه ریزى دقیق و همه جانبه مسؤولان حوزه بایداعلان کنند: روحانیونى که در خارج از حوزه به امر تبلیغ وارشاد مردم بپردازند از مزایاى مادى و معنوى حوزه برخوردار خواهند بود. این برنامه سبب مى گردد افرادى که نقش خود را در خارج از حوزه مفیدتر مى بینند در حوزه ماندگار نشوند مانع عزیمت طلاب به خارج از حوزه ها قطع مزایا وامتیازات حوزه است . روحانیون وقتى مى بینند به کارى در بیرون از حوزه مشغول مى شوند مزایاى آنان قطع مى شود و در موقع برگشت به حوزه براى گرفتن شهریه باید چند نوبت کتبى و چند نوبت شفاهى امتحان بدهند واز دهها مانع بگذرند هیچگاه حوزه را ترک نمى کنند. مسؤولان حوزه باید براى این مهم فکرى بکنند و براى این افراد که خدمت به اسلام و مردم را بر آسایش و راحتى خود ترجیح داده اند مزایایى قرار بدهند نه این که مورد بى مهرى قرار بدهند و شهریه او را که کمکى است به هزینه زندگیش قطع کنند. من با مشکلات این قشراز آقایان آشنا هستم . درد دلها را مى شنوم . خود من چون مى خواستم آزاد زندگى کنم 18 سال بین تهران و قم رفت و آمد کردم جلسات هفتگى داشتم . البته حوزه جاى مقدسى است و خدمات و تلاشهاى فراوانى در جهت اعتلاى کلمه توحید داشته و دارد و به حق امید همه مسلمانان است . حوزه مرکزانقلاب و حوزه : بااجازه حضرت عالى بحث رااز زوایه دیگر پى مى گیریم . لطفااجمالى از عناصر واصولى که دراستنباط فقهى دخالت دارند بیان بفرمایید. عقل واجماع هم در حقیقت باید به کتاب و سنت برگردد و در نهایت به آن دو مربوط شوند. پس از کتاب و سنت فقهاى عظام علوم و تواناییهاى دیگرى را نیز برشمرده اند که عمده آنها: علم اصول و علم رجال است . رجال شناسى به معناى اعم که روایت شناسى و درایه را هم شامل مى شود. آشنایى به ادبیات عرب منطق تفسیر و نظریات مفسرین (حداقل آیات الاحکام ) نیز لازم است . نکته اى که دراینجا لازم است یادآور شوم این که : حضرت امام به این مطلب عنایت داشتند که اصول ما گستردگى پیدا کرده واز حد لازم فراتر رفته است . علم اصول جنبه مقدمى داشته ولى اکنون از ذى المقدمه بیشتر شده است .این گستردگى علم اصول شاید متاثراز شیوه اهل سنت باشد ( البته این بدان معنى نیست که مبتکر علم اصول اهل سنت باشند( زیرا آنان سنت را منحصر در سخنان رسول اکرم[ ص] مى داننداز این روى براى استنباط همه احکام منبع ندارند لذا ناگزیرند به عقل ذوق قیاس استحسان و... مراجعه کنند واین مساله و بحث و نقد علماى شیعه باعث شد که علم اصول گسترش یابد. دراین باره چند مثل مى زنم : در بسیارى از کتابهاى اصولى دلیل انسداد با شرح و بسط مورد بحث قرار گرفته است . وقتى ثابت شد که خبر واحد اجماع شهرت و ... حجت است دیگر نوبت یا برخى از مسائل عقلى وارداصول شده و کلى بر حجم اصول افزوده است در صورتى که کاربرد مسائل عقلى درامور تکوینى و واقعى است نه اعتبارى و فقهى . و همچنین بحث از ترتب به این طول و تفصیل . و بحث ازالفاظ و... در مقدمه واجب آخرین و عمیق ترین نظریه از حضرت امام ارائه شده که ایشان مى فرمایند: معقول نیست مقدمه واجب واجب باشد. بنابراین باید دنبال همین مطلب رفت که معقول هست یا نه . وقتى ثابت شد که معقول نیست دیگر لزومى نداردادامه بدهیم و بااین تفصیل از آن سخن بگوییم . بله مباحثى مانند:اوامر و نواهى عام و خاص مطلق و مقید و... مباحث مفید و ضرورى است . حوزه هاى علمیه باید در نظام درسى طلاب واقعا بیندیشند و مباحث غیرضرور رااز مواد درسى حذف کنند و یک سرى بحثهاى مفید و لازم را جایگزین کنند. متاسفانه وقت طلاب در مباحث غیرضرورى صرف مى شود و بحثهاى ضرورى مورد غفلت قرار مى گیرد و یا فرصتى براى فراگیرى آنها باقى نمى ماند. حوزه : براى بهره مندى بیشتراز آثار فقهى واصولى حضرت امام رضوان الله تعالى علیه چه پیشنهادى دارید. البته تقریرات حضرت امام نگاشته شده است اما رسا و گویا نیست . باید ترتیبى داده شود که افکار و مبانى حضرت امام در حوزه هاى علمیه مطرح شود همانگونه که نظرات شیخ و صاحب جواهر و آخوند خراسانى مطرح است .امتحانان حوزه باید بر محوراندیشه امام باشد و به آن اهمیت داده شود. مثلا کتاب الرسائل حضرت امام درس بشود و براساس آن امتحان گرفته شود. ممکن است که گفته شود: برخى از عبارتهاى این کتابها دشواراست . عرض مى کنم : چنین نیست . اگر خداوند توفیق بدهد مشکلات آسان خواهد شد. علاوه براین ما فکر مى کنیم وقتى عبارت روان و آسان شد مطلب هم حل خواهد شد. امتیاز حوزه در تحقیق و تتبع است .اگرازاین روش غفلت شود دیگر امتیازى نخواهد بود. کتابهایى چون : قوانین معالم الاصول و... نظریات افراد متبحر و کارشناس است که با قلمى روان تنظیم کرده اند. البته در کتابى مثل قوانین یک سرى مطالب زاید و غیر ضرور هست که باید حذف بشود نه این که کل کتاب مورد مراجعه قرار نگیرد.اصول مرحوم مظفر در بسیارى از مراکز درسى کتاب درسى شده در حالى که هم از جهت عبارت مشکل است و هم از حیث محتوا.ایشان بیشتر روى مطالب مرحوم نائینى نظر دارد که براى طلاب مبتدى مشکل است . کتاب اصولى شهید محمدباقر صدر کتاب دشوارى است . علاوه ایشان نظم چند صد ساله اصول را به هم ریخته که به آن نیازى نبود. حوزه : در مباحث درس خارج بیشتر روى چه منابعى تکیه مى کنید واز آنها بهره مى برید. اگر کسى خواسته باشداستنباط کند این چند کتاب را که ببیند و در کنارش به روایات هم مراجعه کند کافى است . جواهر هم حاوى تحقیقات مرحوم صاحب جواهراست و هم در بردارنده تحقیقات دیگران البته در تحقیق شیخ در درجه اول قرار دارد ولى جواهر در جمع تحقیقات در مرتبه نخست است . کسى که آثاراین دو بزرگوار را ببینند براى آشنایى با نظریات دیگر فقها کافى است . دیدن نظریات مقدس اردبیلى به فقیه جرات و اطمینان مى دهدازاین روى مفیداست که به آنها مراجعه شود. براى دسترسى به روایات آن هم با دسته بندى بسیار جالب کتاب حدائق خیلى مفیداست . مطلب دیگرى که دراینجا یادآور مى شوم این که : دراستنباط احکام باید به فتواى اصحاب و آراى فقها مخصوصا است افکار ما با یک سلسله از مسائل وامورى انس گرفته باشد که مانع فهم درست گردد. البته این حرف به این معنى نیست که ما تحقیق نکنیم و به نظرات آن بزرگان اکتفا کنیم بلکه باید به فهم آنان از روایات به خاطر قرب زمانى به ائمه اطهار[ ع] توجه کنیم : قدما در فهم روایت از متاخرین قوى تر بوده اند و متاخرین در تحقیق تواناتر هستند یعنى قدما کلیات رااز روایات بهتراستفاده مى کردند ولى متاخرین در تطبیق این کلیات بر مصادیق بهترند. یک نکته اى که از شیوه حضرت امام آموخته ام دراینجا براى حوزه ها بیان مى کنم : در موقع مراجعه به روایات یک نکته را همیشه در نظر داشته باشد و آن این که دنبال چه جهتى و چه مطلبى است ؟ آیا آن مطلبى را که مى خواهد روایت به آن دلالت مى کند یا خبر؟اگر غیرازاین باشد و جهت نامعلوم مطلب خلط مى شود و نتیجه مطلوب به دست نمى آید. خلاصه : یک روایت را ممکن است چندین بار مورد مطالعه قرار داد ولى در هر بار باید معلوم باشد براى چه جهت از جهات حدیث و کدام مدلول از مدالیل و مضامین حوزه : لطفا راجع به منابع اصول و شیوه اى که دراین علم دارید توضیح بدهید. 1. مبانى حضرت امام در اصول باید مورد مطالعه و توجه دقیق قرار بگیرد. زیراایشان به اصول فلسفه و مسائل عقلى و فرهنگ مردم و مسائل عرفى دقیقا آشنا و مسلط بود. 2. دراصول بیشترین تکیه به نظریات عرف است . داشتن فرهنگ عرف در فهم آیه و روایت موثراست . زبان و فرهنگ مردم تقریبا همان زبان گذشته است مصادیق تغییر کرده است . یک سلسله کلیات در همه زمانها و فرهنگها یکسانند مانند :[قید] که آیا مفهوم دارد یا خیر[ امر] لازم الاتباع است یا خیر. براین اساس آشنایى بااجتماع زبان و فرهنگ مردم در فهم مسائل اصولى نقش اساسى دارد. حوزه :ازاین که قبول زحت فرمودید و وقت شریفتان را دراختیار ما گذاشتید. صمیمانه متشکریم واز خداوند بزرگ خواهانیم که به حضرت عالى توفیق روزافزون در خدمت به اسلام و مسلمین عنایت کند 1360/09/8 | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 326 |