تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,764 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,969 |
کتابخانه حوزه | ||
حوزه | ||
مقاله 9، دوره 7، شماره 40، مهر 1369، صفحه 164-173 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 06 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 06 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
کتابخانه حوزه باانگیزه آشنائى خوانندگان مجله با کتابهاى جدید تنظیم مى شود و سعى بر آن است که با نگاهى گذرا نمائى از محتوى کتاب عرضه شود تا خوانندگان از چگونگى کتابها آگاه شوند اما از آن روى که صفحات مجله محدوداست و زیاده گوئى را بر نمى تابد یاد کرد ما نیز تمامى کتابهاى منتشره را شامل نخواهد بود.
برگزیده الاغانى ج 1 قاضى ابوالفرج على بن الحسین بن محمد بن احمد بن الهیثم بن عبدالرحمن بن مروان بن محمد (آخرین خلیفه اموى ) قرشى اصفهانى ملقب به کاتب مورخ و شاعر و نویسنده مشهور قرن سوم و چهارم هجرى است . وى به سال 284.898 دراصفهان در خاندانى مشهور به علم و حدیث متولد شد و به سال 356.968 در بغداد وفات یافت . او هنوز نوجوان بود که با خانواده به بغداد سفر کرد و در آنجا رحل اقامت افکند. ابوالفرج در بغداد به تحصیل علوم رایج زمان واستماع حدیث و جمع نوادر حکایت ادبى و تاریخى پرداخت . اصفهانى هنوز در عنفوان جوانى بود که در بغداد به علم وادب و هوش و لیاقت نامبردار گردید و شهرتش به جایى رسید که شاهان آل بویه ازاو براى علاقه آل بویه به ابوالفرج علاوه بر مراتب فضل او بدان سبب بود که وى از سویى شیعى مذهب واز سویى دیگرایرانى و آشنا به زبان وادب پارسى بود. (صفحه 15 و 16 مقدمه ) الاغانى از زمان حیات مولف آن پیوسته مورد استفاده و تحسین رجال علم وادب و حدیث و سیاست و هنر بوده و همه به دیده اعجاب بدان نگریسته اند. صاحب بن عباد (متوفى 385 ه) درباره این کتاب گفته است : ( الاغانى مشحون به نکته هاى نادر واخبار برگزیده است که از زاهدان را تفکه و تفریح و عالمان را فضیلت و دانش و کاتبان را بضاعت و تجارت مى باشد. روایات آن قهرمانان را دلیرى و مردانگى افزاید و ظریف طبعان را صنعت و هنر آموزد و شاهان را طیبت و لذت بخشد.اخبار عرب و عجم را که در این کتاب آمده است به دقت بررسى کردم و دیدم از آنچه سایر علماء آورده اند جامع تراست . در سیاق عبارت و جمع و تصنیف و وضع و تالیف قصب السبق رااز همگان ربوده است . خزانه کتب من مشتمل بر صدوهفده هزار کتاب است امااز آن همه تنها کتاب الاغانى است که پیوسته مونس من است . الاغانى شامل شرح احوال و منتخب آثار بیش از سیصدوسى شاعر ترانه سراى عرب است .از مضاض بن عمرو جرهمى جدافسانه اى عرب مستعربه گرفته تااصحاب معلقات سبع و سایر شعراى جاهلى واز شاعران مخضرمى گرفته تاابونواس وابوتمام و بحترى کمتر شاعر غزلسراى عرب است که نامش از قلم ابولفرج افتاده باشد. همچنین شرح احوال و آثار حدود نود خواننده و نوازنده و آهنگساز درالاغانى مسطوراست که بیش از دو ثلث آنان ایرانى نژاد واز موالى بوده اند. (صفحه 11 مقدمه . برخى از مطالبى که درالاغانى بیان شده است : 1. آیین کشوردارى و تشریفات دربار و خلقیات خلفاء و رجال دولت ایشان . 2. وضع حرم واندرون زندگى خصوصى خلفاء و رجال دولت عربى . 3. تاریخ واقعى و بدون دستکارى تمدن و فرهنگ عرب تا قرن چهارم هجرى . 4. شعر عرب به خصوص تغزل و نسیب . 5. عدم اهتمام خلفاى عباسى به شعائراسلامى . 6.اخبار باد دستى واسراف خلفاء. 7. نفوذ مانویان در درباراموى . 8. شیع بودن بسیارى از هنرمندان عصراموى و عباسى . 9. سیر و مغازى و فتوحات اسلامم وانساب وایام وامثال عرب . 10. تراجم احوال شعراء و مغنیان قدیم شیعه . 11.اخبار مدایح و فضائل ائمه اطهار[ ع] و مظالم خلفاى اموى و عباسى نسبت به ایشان و ستمهایى که به اهل بیت و آل على و شیعیان روا داشته اند. و همچنین الاغانى از جمله مصادر نهج البلاغه است . خطبه جهادیه لااقل پنجاه سال قبل از تدوین نهج البلاغه دراین کتاب مذکور است . (صفحه 12 13 14) مقدمه مترجم دانشمند و توانا جناب آقاى دکتر مشایخ فریدنى قبل از انقلاب اسلامى جلداول این کتاب عظیم را به فارسى درى برگردانیده اند در 1365 ه.ش به همت بنیاد فرهنگ ایران به چاپ رسیده است . اما بعدازانقلاب اسلامى ایران به دعوت رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى از جناب آقاى دکتر مشایخ فریدنى و پیشنهاداین که : گزیده اى ازاخبار واشعار والاغانى که به نحوى با تاریخ و فرهنگ ایران ارتباط داشته باشد به فارسى برگردانده شود برگزیده اى ازاین کتاب توسط مترجم محترم ترجمه و با حواشى دقیق و عالمانه در ردیف کارهاى مفید فرهنگ این مرز و بوم قرار گرفته و با همت موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى به گونه اى زیبا و شایسته چاپ و منتشر شده است. مترجم محترم درباره این ترجمه مى نویسد : کتاب حاضر شامل سى و نه فصل در تراجم احوال شاعران است که در تاریخ ادب وادب ایران مشهورند. در آغاز هر فصل مقدمه مختصرى نوشته شده است تا خواننده را در شناخت صاحب ترجمه کمک کند. قسمتهاى منتخب در ذیل عنوانهایى است که به تناسب هر موضوع نوشته و شماره گذارى شده است . متن اشعاراعراب گذارى شده است با طلاب ادب عربى در خواندن آنها دچار مشکل نگردید. برگردان فارسى شعرهاى عربى در زیر متن آمده و سعى شده است با جدى که به فصاحت فارسى خللى وارد نشود بااصل مطابق باشد. در ذیل هر فصل حواشى کوتاهى افزوده شده که شامل تراجم احوال و تعریف قبایل واماکن و کوهها و رودها و چاهها و چشمه هاى عربستان و سایر توضیحات مربوط به قصاید عزلیات واخبار متن با ذکر ماخذ آنهاست . براى این که سررشته بر خواننده گم نشود گاهى از تکرار بعض حواشى ناگزیر بوده است . درانتخاب مطالب ترتیب اصل کتاب را رعایت کرده است .اخبار مکرر و آنچه از کتاب که ربط شیعى و ایرانى ندارد و نیزاساتیداحادیث و سلسله انساب (جز در موارد لازم ) حذف شده است .از قصاید طولانى فقط ابیاتى را که با موضوع این تالیف ارتباط دارد نقل کرده است . حکایات و قصه هاى خرافى و منافى اخلاق را ترجمه نکرده و تنها آنچه براى تاریخ اسلام وایران و شناخت جامعه عرب و روش حکومت اموى و عباسى لازم بوده دراین کتاب نقل شده است ... چون به نظر نویسنده یکى از مقاصدابوالفرج در تالیف الاغاتى شرح مثالب خلفاى اموى و عباسى و تخطئه حکومت خودکامه و ضداسلامى ایشان بوده است در گزینش اخبار واشعار تا سرحدامکان قلم را به موازات منویات مولف گردانده واز خطاو منحرف نشده است. در سیاق عبارات ترجمه کوشیده است لحن پارسى درى متناسب بااتقان و فصاحت اصل عربى باشد و در رسم الخط تا آنجا که با روش معروف امروزى منافات نداشته باشد از قواعد و دستور زبان فارسى پیروى کند . ما توفیق روزافزون مولف را در خدمت به فرهنگ اسلام وایران از خداوند بزرگ خواهانیم وامیدواریم این ترجمه دقیق و عالمانه مورد استفاده پژوهشگران و طلاب ادب عربى و حوزه هاى علمیه قرار بگیرد.
نهج البلاغه نهج البلاغه گزینه اى است از: خطبه و فرمان نامه به این و آن حکمت واندرز پند پذیران که این کتاب شریف از آغاز تاکنون در بین مسلمانان و صاحب نظران از اهمیت و مرتبت والایى برخوردار بوده است و در عرصه هاى گوناگون : اخلاقى سیاسى اجتماعى تاریخى ادبى و حتى قضایى مورداستفاده و بهره بردارى قرار مى گرفته ازاین روى درباره آن گفته اند: [ اخ القرآن ، دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق] [ کلام على کلام على ، و ما قاله المرتضى مرتضى] . ( الذریعه ج 14.111). علاوه بر دوستان و شیفتگان آن حضرت دشمنان کینه توز و پلید وى از سخنان آن امیرسخن بهره مى بردند.ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفى کوفى مى نویسد: چون نیروهاى معاویه بر محمد بن ابى بکر پیروز شد و وى را به شهادت رساندند عمر و بن عاص همه نوشته ها و نامه هاى او را جمع کرد و نزد معاویه بن ابى سفیان فرستاد و معاویه پیوسته دراین نامه ها نظر مى کرد و آن را خوش مى داشت . ولید بن عقبه که نزد معاویه بود چون دید معاویه از آن نامه ها خوشش مى آید و در شگفت مى شود به معاویه گفت : فرمان بدهید تااین نامه ها را بسوزانند. معاویه در پاسخ ولید گفت : خاموش باش اى پسرابى محیط. تو داراى راى و نظر نیستى . ولید بن عقبه گفت : آیا راى و نظراین است که مردم بدانند نامه هاى ابوتراب نزد توست و آن را یاد مى گیرى و به حکم او قضاوت مى کنى . پس چرا بااو مى جنگى ؟ معاویه گفت : واى بر تو. به من مى گویى دانشى این چنین را بسوزانم . به خدا سوگند من دانشى نشنیدم که از آن جامع تر و محکم تر و روشن تر باشد... معاویه اندکى خاموش شد و آنگاه به اطرافیان نگاه کرد و گفت : [ ما نگوییم که این نوشته هااز على بن ابى طالب است بلکه بگوییم :از نوشته هاى بکر صدیق است که نزد پسرش محمد بوده و ما طبق آن قضاوت مى کنیم و فتوا مى دهیم . پیوسته این نامه ها در خزائن بنى امیه بود، تا عمر بن عبدالعزیز بر سر کار آمد و آشکار کرد که این نامه ها از على به ابى طالب(ع) است] . ( الغارات ج 1.251) به خاطراهمیت و جایگاه رفیع نهج البلاغه در بین مسلمانان و نیاز جامعه اسلامى به آن سخنان حکیمانه دانشمندان اسلامى شرح تمام و یا قسمتى از خطبه ها نامه ها و کلمات کوتاه نهج البلاغه را وجهه همت خویش قرار داده اند و دراین راه تلاش فراوان کرده اند که در خور تقدیر است. شیخ آغا بزرگ تهرانى رحمه الله علیه شماراین گونه شرحها را بیش از صد مى دانند: (الدریعه ج 14.161111،ج 24.412). علاوه بر گامهاى فوق درایران اسلامى در راه شناساندن نهج البلاغه فوق درایران اسلامى در راه شناساندن نهج البلاغه ترجمه هایى از آن به پارسى به همت فاضلان و آشنایان به زبان عربى انجام پذیرفته است که آخرین آن ترجمه زیبا استوار و فخیم مطابق با من و مسجع دانشمند بزرگوار جناب آقاى دکتر سیدجعفر شهیدى است . این ترجمه داراى مقدمه مفیدى درباره اهمیت سخنان حضرت امیر[ ع] در نزد خطبا و بلغا بلاغت و تاریخچه اى از ترجمه هاى نهج البلاغه و... است . استاد بزرگوار در همین مقدمه روش خود را در ترجمه چنین بیان مى کنند: از سالها پیش چون فرصتى دست مىداد برخى از ترجمه هاى فارسى نهج البلاغه را با متن مقابله مى کردم . ضمن این بررسى دیدم : مترجمان - که بدین رو کوشیدم تا حد توانایى خویش ضمن برگرداندن عبارت عربى به فارسى چندانکه ممکن است صنعت هاى لفظى را نیز رعایت کنم . نیز کوشیده ام تا در ترجمه هر واژه فارسى برابر واژه عربى قرار گیرد و اگر نیازى به آوردن کلمه اى یا جمله اى برون از متن افتاده است آن را میان دو خط تیره نهاده ام . این ترجمه تعلیقه هاى بسیار مفید کارکشا دارد که در پایان کتاب قرار گرفته است : نخست تعلیقه خطبه ها تعلیقه نامه و تعلیقه کلمات قصار. استاد درباره تعلیقه ها مى نگارد: [تعلیقه ها که بر خطبه ها نامه ها و کلمات قصار نوشته شده در روشن ساختن وضع اشخاص و یااجتماع و یا معنى واژه ها و کاربرد آن و یا تاثیر گفتارامام درسرایندگان و نویسندگان متضمن فایدت خواهد بود]. دراین ترجمه ارزشمند ترجمه در برابر متن عربى قرار گرفته است تا خواننده به هنگام لزوم متن عربى را هم پیش چشم داشته باشد. استاد متنى را که اساس کار سترگ خود قرار داده اند متن مصحح مرحوم شیخ محمد عبده مفتى دیار مصراست جز در مواردى که خطا و یا نقصان آن متن مسلم بوده است که دراین صورت به شرح ابن ابى الحدید و یا نسخه صبحى صالح مراجعه کرده اند. اما شماره خطبه ها و نامه ها در کلمات قصار براساس نسخه صبحى صالح است و خوشبختانه این شماره گذارى با معجم المفهرس نهج البلاغه که به اهتمام آقایان : محمد دشتى و کاظم محمدى تنظیم شده واز سوى موسسه انتشارات اسلامى چاپ و منتشر شده است مطابقت دارد. این ترجمه در پایان فهرستهاى گوناگونى دارد که بهره ورى ازاین ترجمه ارزشمند را آسان مى کند. بااین که در چاپ واصلاح آن کوشش فراوانى شده در عین حال از خطاهاى مطبعى مصون نمانده است به عنوان نمونه : صفحه[ ى] اصلح که درست آن :[اصلع] است و نامه 1 صفحه[ 271 عند سیره من المدنیه] که درست آن:[ عند مسیره من المدنیه] است و نامه 24 صفحه 258 [وقام الامره بعده] که درست آن[ وقام الامربعده] است و در نامه 72 صفحه 356 عبدالله بن عباس در ترجمه عبیدالله پسر عباس آمده است و... در فهرست احادیث نبوى برخى ازاحادیث پیامبر که در متن به آن تصریح شده ذکر نشده است . علت این امر شاید این باشد که برخى از احادیث نبوى که در متن به آن تصریح شده داخل گیومه نیامده است . در هر حال با توجه به مرتبت علمى وادبى حضرت استاد شهیدى و دقتهاى فراوان مراعات صنایع لفظى و... به جرات مى توان گفت :این ترجمه بهترین و مفیدترین ترجمه هاى موجوداست . به امید آن که با اخلاصى که در حضرت استاد سراغ داریم ترجمه ایشان رواج کامل بیابد و فرهنگ دوستان و عاشقان و شیفتگان اهل بیت از آن بهره یاب گردند. آمین . معانى قرآنى قرآن کریم در بلاغت و فصاحت در حداعلاى اعجازاست، یعنى هم از حیث انتخاب کلمات و ترکیب جملات شیوا و روان است و هم از حیث مفهوم و معنى رساى به مقصود. اما مع الاسف بسیارى از ترجمعه ها و تفسیرهایى که از قرآن مجید عرضه شده پیچیده و نارساست .این امر سبب گردیده است که مسلمانان و شیفتگان قرآن مجید از قرآن بهره اى نبرند وازاحکام و معانى بلند و زندگى ساز قرآن محروم بمانند.استاد بزرگوار جناب آقاى محمدباقر بهبودى که سالیان متمادى در سخنان اهل بیت غور و بررسى کرده اند و مطالعات عمیق در تاریخ فرهنگ عرب فقه و دیگر دانشهاى اسلامى داشته اند اینک با کوله بارى از تجربیات ارزنده و با همتى بلند به ترجمه و تفسیر قرآن بااسلوبى روان روشن دست یازیده اند . استاد براین ترجمه و تفسیر مقدمه اى عالمانه نگاشته اند و در آن ازاین مقوله بحث مى کنند که : ترجمه ها و تفسیرهاى قرآن کریم از نظر معنى و مفهوم روشن نیست و دانشمندان اسلامى در فهم آنها به اختلاف و پراکندگى سخن گفته اند پذیرفتن این پراکندگى و درج اختلافات (بى آن که به حل آن موفق شده باشند) به منزله آن است که در بلاغت قرآن تردید کرده باشند در حالى که بلاغت قرآن قابل تردید نیست . این اختلاف و پراکنده گویى از کمى تدر و تحقیق صحابه و تابعین صدر اول ناشى شده است که دیگران را هم دنبال خود کشانده اند نه آن که نقصى در جمله بندى والقاى معانى وجود داشته باشد. این اختلافات علل مختلفى دارد از جمله : گاهى نقص تحصیلات و بى اطلاعى از فرهنگ عرب و گاهى بى اطلاعى از تاریخ اسلام شناخت واقعیتها را دچارابهام و تردید کرده است . استاد آنگاه نمونه هایى رااز ترجمه و تفسیر آیات که حاکى از نقص تحصیلات و عدم تسلط مترجمان و مفسران به مبانى فرهنگى عرب تاریخ اسلام و...است ارائه مى کنند.از جمله : نوشته اند. گاهى ریشه اصلى لغت را به دست فراموشى سپرده اند و جمله را بر طبق عرف فارسى معنى کرده اند: [فان عثر على انهمااستحقاانما فاخران یقومان مقامهما من الذین استحق علیهم الاولین] (سوره مائده آیه 107 [مستوجب گناه شود]. در حالى که ریشه اصلى آن چنین نیست . بلکه[ استحق] یعنى حرف خود را حق شمرد. چنانکه مى گوییم :استکبر یعنى مقام خود را والا و بزرگ شمرد. پس ترجمه آیه چنین خواهد بود:[ واگر مدرکى ظاهر شد که دو تن به هنگام شهادت دروغى را که خود جعل و تزویر کرده اند براى شما راست و حقیقت قلمداد کرده اند دو تن دیگر برخیزند و در جایگاه شهود قرار گیرند]. مفسرین گاهى در تشخیص مصادر دچاراشتباه و خطا مى شوند مثلا در کلمه[ راى] فعل ماضى .[ براى] : مضارع و سایر تصریفات آن توجه نکرده اند که گاهى از باب رویت در چشم و گاهى از باب رویت در رویا و گاهى از باب رویت در فکر و نظر موارد فراوانى است که رویت از باب رویاست واز دید مفسرین نهان مانده است مانند آیه 75 سوره انعام . موارد فراوانى است که رویت از باب رویت علمى و نظرى است که مفسرین به آن توجه نکرده اند مانند آیه 19 سوره عنکبوت و... از جمله مواردى که مفسرین به قواعدادبى توجه نکرده اند حذف وایصال است . حذف وایصال صورتهاى مختلفى دارد واز جمله در قرینه بندیهاى قرآن است که میان دو جمله تقابل برقرار مى شود و قسمتى از دو جمله متقابل حذف مى شود و قسمت دیگر به جا مى ماند و قسمت به جا مانده در یک طرف به حذف آن طرف دیگر گواهى مى دهد.این گونه قرینه بندى در علم [بیان] به نام[ صنعت احتباک] خوانده مى شود و به کثرت در قرآن دیده مى شود واغلب از دید مفسرین و مترجمین به دور مانده است . مثلا[ کما] حرف تشبیه است و میان دو جمله همسان قرار مى گیرد ولى فراوان دیده مى شود که در قرآن میان دو جمله همسان قرار ندارد. گاهى یک جمله همسان به کلى حذف مى شود مانند: آیه 5از سوره انفال که مى گوید: [کمااخرجک ربک من بیتک بالحق وان فریقا من المومنین لکرهون] . [ آن سان که خداوندت در جنگ بدر با حق و حقیقت از خانه برون برد تا مشرکان را سرکوب سازى با همان حق و حقیقت در جنگ احداز خانه برونت برد تا در خارج شهر با مشرکان به جهاد بپردازى] . از نمونه هاى بارز حذف وایصال حذف معطوف علیه است که در قرآن به کثرت دیده مى شود. مثلا به وضوح مى بینیم که در پنج مورد قرآن مجید مى گوید: [ الم یروا] که حرف عطف ندارد و بیش از ده مورد مى گوید: اولم یروا ، که حرف عطف دارد. جمله [اولم یروا] در اصل : [ والم یروا] بوده است و همزه استفهام به خاطراین که صدارت طلب است هماره بر حرف عطف مقدم مى شود. پس باید توجه کنیم که جمله[ وللم یروا] با حرف عطفى که دارد بر جمله اى مشابه خود عطف شده است واگر در متن دیده نمى شود باید به قرینه سابق ولاحق و یا مراجعه به موارد مشابه متن معطوف علیه را که گاهى چند جمله طولانى است استخراج و در تفسیر و ترجمه اضافه نمائیم . و... استاد پس ازاین مقدمه عالمانه و هشدار دهنده که در واقع روش ترجمه و تفسیرایشان را هم روشن مى کند به ترجمه و تفسیر مى پردازند. به امید آن که پیروان راستین قرآن ازاین ترجمه و تفسیر بهره یاب کردند.
موسوعة سلسلة ینابیع الفقهیه 25 ج مجموعه اى است از متون کهن فقهى که براساس کتابهاى فقهى تنظیم و تبویب شده است برخى از کتابهایى که ابواب آنها آمده است عبارتند از: مفتع، هدایه صدوق مراسم سلار عنیه ابن زهر مقنعه مفید انتصار سیدمرتضى نهایه شیخ و... مجموعه کتابها فقهى تبویب شده 24 کتاب است که خواننده آقاى مروارید در مقدمه کوتاهى که نگاشته اند یادآورى کرده اند که : متون مجموعه 24 جلد را با کهنترین نسخه هاى موجود مقابله و تصحیح کرده اند امااز چگونگى نسخه ها یاد نکرده اند. وى در نظر دارند فهرستهاى فنى و مفصلى براى کتاب ترتیب دهند که بهره رسانى آن را افزون خواهد ساخت . کتاب در هیئتى شکیل و بسیار چشم نواز عرضه شده است .
منیه المرید فى ادب المفید والمستفید منیه المرید اثر گرانقدر و جاودانه چهره خونین و منور سلسله فقیهان تشیع مرحوم شهید ثانى از مایه ورترین و رهگشاترین آثارى است که دراخلاق و سلوک علمى نگاشته شده است . منیه المرید تاکنون بارهاى بار بگونه اى ناشایسته و آکنده از اغلاط چاپ و منتشر شده بود. در میان چاپهاى پیشین تنها چاپ تا حدودى مطمئن به لحاظ متن چاپى است که عالم بزرگوار جناب آقاى حاج شیخ حسن مصطفوى تصحیح و چاپ کرده اند.اما آنچه اینک عرضه مى شود نمونه والاى یک تصحیح دقیق گسترده و فرابنیادى است که ما پیشتر در چگونگى آن سخن گفته ایم (حوزه شماره 29.164) محقق پس از دست یافتن به 36 نسخه خطى و گزینش پنج نسخه مهم و معتمد به مقابله و تصحیح پرداخته وافزون براین مقابله به چاپهاى متعدد نیز مراجعه کرده است . برخى ازاین نسخه هااملاء مرحوم شهید را به همراه دارند و برخى به حکم شاگردان وى نگارش یافته اند محقق محترم ماخذ تمام راویان احادیث اقوال اشعار وامثال را به دقت استخراج کرده اند و مقدمه اى بسیار مفصل و پژوهشگرانه درباره شهید آثارى وى نوشته اند. واهمیت منیه المرید و چگونگى تصحیح را نیز آورده اند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 370 |