تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,821 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,981 |
مصاحبه با مهندس میر حسین موسوى | ||
حوزه | ||
مقاله 8، دوره 7، شماره 38-37، فروردین 1369، صفحه 143-164 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 12 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 12 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
حوزه : با تشکر و سپاس از محضر حضرت عالى که لطف کردید و مصاحبه با مجله ما را پذیرفتید لطفا شرحى کوتاه از زندگى خود بویژه از مقطع تحصیلى تحقیقى و مبارزاتى بیان بفرمائید. استاد: من شرح زندگى مشعشعى ندارم کارنامه زندگى من جلو روى مردم است . چه بگویم ؟ قبل ازانقلاب مبارزه مى کردیم . آن مبارزه و حرکتهاى ما در قبال این حرکت عظیم و توفنده اى که مردم به رهبرى امام رضوان الله تعالى علیه داشته اند چیزى نیست . من خودم را در برابراین حرکت عظیم و بزرگ جز قطره اى نمى دانم اما راجع به بخش دیگر سوال یعنى مقطع تحصیلى و... در رشته معمارى فارغ التحصیل شدم . مدتى استادیار دانشگاه شهید بهشتى (ملى سابق ) بودم و در رشته هاى : معمارى و تاریخ فرهنگ تدریس کردم .اکنون خودم را منتقل کرده ام به دانشگاه تربیت مدرس ولى رشته ام را تغییر دادم و علوم سیاسى را اما راجع به فعالیتهاى فرهنگى و تحقیقى : پیش ازانقلاب به علت خلا فرهنگى واعتقادى نسل جوان در سرگردانى فکرى و آشفتگى عقیدتى قرار گرفته بود. سازمانها و گروههایى که از جوانان مسلمان تشکیل شده بود در مسائل عقیدتى وایدئولوژیکى دچارانحراف شدند و گروهى هم در دامن مارکسیسم فرو غلطیدند. براى مقابله بااین انحرافها عده اى بر آن شدند که : به اشکالها والقائات گروههاى غیرمذهبى پاسخ گویند. در همین راستا جلسه هاى قرآن نهج البلاغه و دیگر محفل هاى مذهبى از سوى اندیشه وران مذهبى برگزار مى شد و مسائل ایدئولوژیکى اسلام مطرح مى گردید. من نیز در آن دوران براثر علاقه اى که به قرآن داشتم تحقیقات قرآنى را دنبال کردم . دراینجا لازم است از شهید مطهرى قدس سره یاد کنم : آن مرحوم حرکت عمیق و پرتلاشى را دراین راستا آغاز کردند و با شبه هها و انحرافهاى عقیدتى به مقابله جدى و عمیق پرداختند. نوشته هاى ایشان بویژه : مقدمه جهان بینى علل گرایش به مادیگرى و... ناظر به همین انحرافات عقیدتى و بدعتهاى نو پیداى مذهبى بود.البته پرداختن به آن مسائل[ در آن دوران] روى ضرورتهاى ویژه آن زمان بود. با ظهورانقلاب مقدس اسلامى برداشت جدیدى از دین و مذهب پیدا شد قوت و نیروى نوى ازاندیشه دینى در جهان مطرح گردید . امام رضوان الله تعالى علیه باانقلاب اسلامى بسیارى از معیارهاى تحلیل گران واندیشه متفکران را دگرگونه ساخت و ملاکهاى جدیدى را در تفسیر مذهب عرضه کرد. با ظهورانقلاب اسلامى تلاش من در جهتى قرار گرفت که براى انقلاب مفید بود و تخصص بیشترى در آن زمینه داشتم و آن : عرصه سیاسى اقتصادى واجرایى بود. 1 مدیریت نظام به معناى علمى آن یعنى پایه گذارى تشکیلاتى که محتواى مکتب انقلاب را نهادى کند واز جنبه فردى آن بیرون آورد و باعث آن شود که : عقلانى ترین و منطقى ترین تصمیمات در جامعه به مرحله ظهور برسد و آرمانهایى که در مرحله فکر واندیشه بود شکل نظام و تشکیلات به خود بگیرد. 2 حاکمیت نظام ارزشى واخلاقى برخاسته از مذهب بر نظام و تشکیلات اگر رفتار و سیره حضرت امام دراین دو عرصه بررسى مطالعه کنیم به عظمت دید و هشیارى غیر عادى آن چهره نورانى آگاه مى شویم . در زمینه نهادى کردن اندیشه و تصمیمات باید گفت : یکى از ویژگیها و خصایصى که باعث شدامام را در بین دیگر رهبران انقلابى دنیا چهره اى برجسته و ممتاز کند این است که :ایشان در همان لحظه شروع انقلاب اسلامى طرح نهادى کردن تصمیمات نهضت را دنبال کردند. در همان دوران که در فرانسه بودند واز نظر ظاهرى کسى گمان پیروزى انقلاب را نداشت دستور تهیه پیش نویس قانون اساسى و تشکیل شوراى انقلاب را مى دهند و براساس همان بعدها دولت موقت را تعیین مى کنند. این عمل بدان معناست که : حضرت امام سریعا به سمت ایجاد تشکیلاتى مى روند که به مسائل پیچیده جامعه به طور شایسته پاسخ دسته جمعى داده شود وارکان آن در جامعه استقرار یابد. در تمام دورانى که من به عنوان یک خدمتگزار کوچک به عنوان بازوى اجرایى نظام باایشان تمام داشتم کاملا براى من محسوس بود که : همه تلاش ایشان در جهت استقرار تشکیلات نظام و جاانداختن نهادهاى درون آن بود. دراین راستا حتى ازاعمال نظر خودشان چنانچه اصولى واستراتژیک نبود چشم پوشى مى کردند. نکته برجسته و بارز دیگر در مدیریت حضرت امام رضوان الله تعالى علیه بسط حوزه تصمیم گیرى و دخالت نکردن درامورى بود که مطابق نهادهاى به وجود آمده باید کسان دیگرانجام مى دادند. بدترین نوع مدیریت که استبداد و سپس نابودى آن نظام را در پى دارد فردى کردن وانحصارى کردن تصمیمات است . بسیارى از رهبران دنیا را مى بینیم چون حوزه تصمیم گیرى را بسط ندادند وایده انقلابى خود رااز طریق نهادهاى مستقل و مستمر در جامعه پیاده نکردند با رفتن خودشان انقلاب و نهضت آنان نیز یااز بین رفتن یا به انحراف دچار گردید. ما به برکت این روش و مشى امام یک پختگى در تشکیلات و نظام پیدا کردیم . جناب ایشان با دادن اختیار وامتیاز و عدم دخالت در غیر موارد ضرورت و نظارت دقیق به نیروها رشد مى دادند و آنان و آنان را پخته مى کردند.این یک اصل بسیاراساسى در مدیریت و رهبرى ایشان است واین نوع مدیریت و رهبرى در صدساله اخیر در میان انقلابات و تحولهاى جهان کم نظیر و یا بى نظیر بود. ازاین روى با وجود حوادث بنیانکن و ویرانگر که در جامعه ما کم هم نبود صدمه اى به انقلاب و نظام ما وارد نیامد. خلاصه این مطلب بحث زیادى مى طلبد زیرا باید درباره تشکیلات جدید در صدساله اخیر بحث شود و سهم حضرت امام دراین میان معلوم گردد. در تاریخ بوروکراسى و تشکیلات ادارى جدید بحثى است ازاین قرار: تشکیلات ادارى نو هر نوع شیفتگى به مذهب را از بین مى برد به خاطراین که کارها عقلانى ترانجام گیرد. آنان عقلانى بودند و منطقى بودن یک کار را با گرایش هاى مذهبى در تنافر مى بینند و معتقدند که : یک نهاداجتماعى مبتنى بر بوروکراسى جدید به میزان پختگى و کارآیى اش از مذهب دور مى شود زیرا آنچه از یک اداره انتظار مى رود اجراى بهترین شکل عمل براى تامین اهداف اقتصادى سیاسى و دیگر خواسته هاى جامعه است . براین اساس گرایش مذهبى را در این زمینه دست و پاگیر و مانع کارآیى یک دستگاه ادارى مى دانند. آنچه در نظام جمهورى اسلامى با رهبرى و مدیریت حضرت امام ایجاد شد این بود که :ارزشهاى منبعث از مذهب را با سیستم تشکیلاتى عجین کردند به گونه اى که نه تنهااین نظام ارزشى مانع کارآیى دستگاههاى ادارى نیست که محرک جلو برنده آنهاست و کارآیى بیشتر و بهتر به یک اداره تشکیلات مى دهد. حرکتى که در غرب ایجاد شده زدودن مذهب و آثار آن از قلمرو زندگى اجتماعى مردم جهان بود. آنان سعى کردند در غرب و کشورهاى تحت سلطه خود مذهب وارزشهاى الهى رااز متن جامعه به کنج کلیسا و مسجد و خانه ببرند. حضرت امام این ارزشها را به عرصه زندگى بشر آوردند و نظام اجتماعى پى ریخت که مقوم آن ارزشهاى الهى بود. واین در دوران چند صد ساله اخیر بى سابقه است . برگرداندن انگیزه هاى مذهبى به ادارات اجرایى واقعا یک کاراستثنایى در جهان امروزاست . ما براى اولین بار مى بینیم : کارکنان یک سیستم ادارى کارادارى خود را چنان انجام مى دهند که عبادات روزانه را. نهادهاى انقلابى ما ازاین نظراهمیت فوق العاده اى دارند زیرا تشکیلات جدیدى هستند که در آن وظیفه عمومى و کار اجرایى بارارزشهاى الهى را با خود دارد. از باب نمونه : سپاه که وظیفه آن دفاع از کشوراست این دفاع از قداست مذهبى برخوردار مى شود و مفهوم جهاد به خود مى گیرد و به عنوان یک عبادت به آن عمل مى شودازاین روى یک سپاهى انگیزه اش دفاع از یک وجب خاک نیست بلکه مفاهیمى چنان : جهاد شهادت ایثار واسوه قرار دادن عاشورا و مدینه رسول با حرکت و جهاد او آمیخته است . یا در جهاد سازندگى انگیزه جوانان جهادگر یک انگیزه خدایى است . جوانى که دوران تحصیلش در حال اتمام است واگر یک سال دیگرادامه مى داد عناوینى چون : مهندس دکتر و... را با خود یدک مى کشید واز نظر دنیایى هم براى او خوب بود ولى عاشقانه به این عناوین و مزایاى زندگى پشت مى کند و به دورترین و محرومترین نقطه این کشور مى رود و براى خدا به خدمت خلق مى پردازد واز همه آینده اى که براى مردم امروز و در دنیاى امروز پسندیده است مى گذرد. به گفته جامعه شناسها: عقلانى بودن و منطقى بودن کار منهاى ارزشهاى الهى او را به کار وا نمى دارد بلکه انگیزه الهى است که او چنین خدمتى را به جامعه و مردم مى کند. براى همین وقتى جهادگرى از ما در تصادف رحلت مى کرد شهیدش مى نامیدیم چون او انگیزه اش خدایى بوده است و کارش صرفا براى حق . امروزه بایدازاین ذخیره بزرگ الهى حراست کنیم واین ارمغان امام راحل را که براى ما بلکه براى تمام بشر به راث نهاده است محافظت نماییم . نباید بگذاریم به هیچ عنوانى این انگیزه الهى که در پشت کارهاى اجرایى ماست وافراد خدمت خود را همانند یک عبادت و وظیفه مذهبى انجام مى دهند کم رنگ گردد. نباید به این قانع شد که کارهاانجام مى گیرد و به انگیزه آن حساس نباشیم . اگراین اصل اساسى وارمغان الهى از ما گرفته شود انقلاب اسلامى از ما گرفته خواهد شد واگراز آن پاسدارى کنیم انقلاب فساد ناپذیر مى گردد و مردم ازاسارت و بوروکراسى و پیچ مهره اى بودن نجات پیدا مى کنند. چنانچه این اصل را گسترش دهیم مسیر تاریخ بشر تغییر خواهد کرد. ایجاد چنین حالتى در جامعه و پیدایش تشکیلاتى چنین هدف انبیاى الهى در طول تاریخ بوده است که به دست تواناى حضرت امام قدس سره در جامعه ما ایجاد شد. حوزه :اینک مى بینیم در جامعه ما انگیزه هاى الهى دارد کم رنگ مى شود و برخى این امر را ناگزیر مى دانند چگونه بایدازاین آفت جلوگیرى کرد؟ آنان که مى گویند: برگرداندن مذهب به صحنه عمل مدیریت و تشکیلات کشور خلل ایجاد مى کند تحت تاثیر فرهنگ غرب مى باشند.اینان بدون این که خود بدانند مبتلا به مرض غربزدگى اند.این سخن سوغات غرب است . هیچ تناقضى نه از جهت عقیدتى و نه از جهت اجرایى بین تشکیلات ادارى نو و نظام ارزشهاى الهى نیست ازاین روى ما باید در حفظ این مطلب مقاومت کنیم چنانکه امام مقاومت کردند. مااگرازاین عطیه الهى حراست نکنیم از درون مرز و بیرون مرز ضربه خواهیم خورد. امام که پیشروترین و مترقى ترین رجل جهان بود که باایجاد یک تحول جهان را دگرگونه کرد نه تنها هیچ تنافرى بین این ارزشها و تشکیلات نو نمى دید که ترقى و تکامل جامع را در حاکمیت این ارزشها مى دانست .اگرامام اسوه حسنه اى براى ماست ما باید به هیچ قیمتى از این امر حیاتى عقب نشینى نکنیم چنانکه امام به هیچ قیمت و عنوانى ازاین مساله صرف نظر نمى کردند. حوزه : چگونه باید حاکمیت ایده ها وارزشهاى اسلامى را در مدیریت و تشکیلات کشور حفظ کرد؟ نباید بگذاریم این دستاورد بزرگ یعنى بها دادن به حزب الله از بین برود. اگر حزب الله کنار زده شود ارزشهاى اسلامى انقلاب از پیکره نظام و مدیریت کشور رخت برخواهد بست . حضرت امام روى حاکمیت حزب الله والهى کردن انگیزه ها در نظام ادارى واجرایى کشور حساسیت فوق العاده اى داشتند.اگرامام اسوه حسنه ماست که هست باید در حراست این مهم تلاش کنیم تبلیغ کنیم و از نیروهاى متدین و مومن به هیچ وجه نباید صرف نظر کنیم . تصور غلطى که ممکن است براى بعضى پیش بیایداین که : مشى حزب الله مرتجعانه است و حساسیت نسبت به ارزشهاى اخلاقى منبعث از مذهب یک کار قرون وسطایى است و ما باید به دنبال نظام ادارى مترقى براى حل مشکلات جامعه باشیم باارزشهاى پانزده قرن پیش که نمى شود جامعه امروز رااداره کرد. مشى و سیره مملکت دارى و رهبرى امام براین اوهام خط بطلان کشید.اعتقادات امام هیچ تنافرى بااداره صحیح و مدرن جامعه نداشت . مى بینیم که : جناب ایشان بین سیستم علمى ادارى و ارزشهاى عمیق مذهبى پیوند ناگسستنى به وجود آورد و بااین عمل خود تشکیلات و نظام نوى را به جهان عرضه کرد. در صدراسلام هم چنین بود. با وجود تمدن رم وایران قدیم پیامبراسلام آمد و طرحى نو را در شکل زندگى جوامع پى ریخت . این مطلب که : با توجه به ارزشهاى مذهبى نمى توان سیستم مدرن و علمى پى ریخت واین دو مقوله با هم ناسازگارند یک سوغات غربى و برداشت اسلام ناشناسانه است . حوزه : برخى نظر مى دهند که : بااستقرارارکان نظام و علمى کردن سیستم ادارى اقتصادى و سیاسى کشور حزب الله در آینده کنار زده خواهد شد و نیروهایى که مارک تخص را بر پشانى دارند ولى باارزشهاى اسلامى وانقلابى بیگانه اند روى کار خواهند آمد نظر حضرت عالى دراین زمینه چیست ؟ نکته دیگر: بین حفظ نظام الهى و نیروى حزب الهى یک ارتباط ناگسستنى منطقى و عقلانى است .ارزشهاى یک انقلاب راارزشمداران حراست و حفاظت مى کنند.این یک مساله مبنایى واساسى است که باید در زمینه آن کتابها نوشته شود.اگراین مساله درست براى مردم و مسئوولین ما روشن نشود ممکن است جمهورى اسلامى آهسته آهسته به سمت آمریکایى واروشهاى منبعث از آن که مورد تنفر وانزجار حضرت امام و ملت ماست برود. به طور کلى انقلاب باانسانهاى انقلابى اش مى ماند اگر شهید فهمیده را رهبر دانستید و ملاک ارزش آن باشد انقلاب اسلام به صورت صحیح خودش باقى خواهد ماند. ولى اگر شهید فهمیده ها نادیده گرفته شوند وارزشهاى مکتبى که افرادى چونان : شهید فهمیده تربیت مى کند کنار گذاشته شد نظامى به ظاهراسلامى خواهیم داشت ولى در جهت مطامع قدرتهاى خارجى حرکت خواهد کرد. دراین راستاست که یکى ازارکان واصول وصیت نامه شان توصیه و سفارش به حفظ نیروهاى مومن است .ایشان به خوبى رابطه حفظ نظام و در صحنه بود حزب الله را لمس کرده بودند و در زمان حیات خود دائما روى این مساله تکیه و بر همان اساس مشى مى کردند. خاطره اى دراین زمینه دارم که بیان مى کنم : در رابطه با یک وزارتخانه مشکل قانونى پیدا کردیم . عده اى ازافراد متخصص غربگرا کارشکنى مى کردند و نیروهاى حزب الله و متدین را مورداذیت و آزار قرار مى دادند.ایشان حکم دادند که ما خارج از حوزه قانونى وادارى آنان را بر کنار کنیم . فرمودند: اینجا حیثیت اسلام در میان است و حرام است اینان دراین وزارتخانه باشند. بعد دراجراى این حکم مشکلات و موانعى پیدا شد واینان درصددانکاراین حکم و دستوراز جانب امام برآمدند. حضرت امام به برادر گرامى آیه الله موسوى اردبیلى مطلب را فرمودند.ایشان به صدوراین حکم از سوى حضرت امام شهادت دادند و کار به انجام رسید و مساله حل شد. حوزه : چون کم و کیف اطلاعات در مدیریت و رهبرى نقش عمده اى را دارند درباره اطلاعات حضرت امام از مسائل کشور حوادث جهان و وقایع انقلاب مطالبى بفرمایید. مرتب از طریق کانالهاى متنوع و منبعهاى متعدد و گسترده در جریان امور بودند.این وضع تا آخرین روزهاى حیات ایشان ادامه داشت . نکته مهم دیگر: معمولا انسان که پیر مى شود و عمرى ازاو مى گذرد فعالیت ذهنى اش کاهش پیدا مى کند و مطلب را دیر دریافت مى کند.امام به هیچ وجه این حالت را تا دقایق آخر عمر پربرکت پیدا نکردند. هر دفعه که باایشان روبرو مى شدم احساس مى کردم :از نظر سرعت انتقال و برخورد با مساله با وجود کهولت سن مثل یک جوان بیست و دوسه ساله بودند یعنى همان سرعت انتقال و شاید سریعتراز آن را داشتند. در وهله اول درر موقع گزارش زیاد توضیح مى دادم به زودى متوجه شدم که نیازى به این توضیحات نیست .ازاین روى مسائل را تلگرافى و فشرده خدمت ایشان مطرح مى کرد. همیشه احساس من این بود که : سریعامطالب مطرح ده را دریافته اند. دریافتهاى ایشان هم دریافتهاى بسیار دقیق و عمیق بود. مثلا در جریان حزب توده به ما تلفن زده شد که : حزب توده توطئه وسیعى را پى ریخته و مساله چنین مطرح بود که : ظرف 48 ساعت یا 24 ساعت ممکن است اتفاقاتى بیفتد. ما تلفن کردیم به : برادرمان جناب هاشمى رفسنجانى و مساله با بقیه مسوولین بالاى مملکتى مطرح شد. گویا حضرت آیه الله خامنه اى با آیت الله موسوى اردبیلى آن وقت تشریف ندشتند. بالاخره فورا خدمت امام رفتیم . برادران اطلاعات مساله را گزارش دادند. حضرت امام با دقت مساله را گوش دادند. سپس تحلیلى در ظرف چند دقیقه از روند حرکت شرق و غرب ارائه کردند و فرمودند: این اطلاعات کاملا نادرست است . هیچ مساله اى پیش نخواهد آمد. اصرار شد که آقا چنین نیست خود آنان اعتراف کرده اند. ایشان فرمودند: من نمى گویم مواظب نباشید و تحقیق نکنید ولى بدانیداین مسائل واطلاعات دروغ است . بعد هم تحلیل حضرت امام درست درآمد و نظرایشان ثابت شد ازاین روى از کوردلى و غرض ورزى است اگر کسى ادعا کند: ( همانطور که یکى دو بار لیبرالهاادعا کردند) مطالب فقط از کانالهاى خاصى به ایشان مى رسد. حوزه :امام راحل قدس سره در نخستین برخورد با حوادث شکننده چه عکس العملى را خود نشان مى دادند؟ آنچه در قاموس وجود حضرت امام نبود: ترس دستپاچگى و جا خوردن و نظایراینها بود. نسبت به این واژه ها و حالات حساسیت داشتند. حوزه : حضرت امام در جهت حل مشکلات و بحرانها چه مى کردند؟ من مطمئن بودم که امام در جریان گرفتاریها هستند و در جایى که لازم باشد تصمیم قاطع خود را مى گیرند و چنین هم بودند. یک وقتى بود که : ذخائر سیلوها کم شده بود کالا و کشتى در دریا متراکم شده بود و جو سیاسى کشور هم غلیظ بود. در چنین شرایط و احوالى عده اى کامیونداران را تحریک به اعتصاب مى کردند. حضرت امام با یک کلمه بحران را حل کردند فرمودند: چرا کامیونداران مومن را نمى فرستید. با همین یک کلمه کامیونداران باایمان که نقش مهمى در طول جنگ داشتند و بایداز آنان تشکر کرد چنان هجومى به سمت ساحل بردند که مشکل دولت به طور کامل حل شد. چیز شگفتى که اینجاست این است که : کسى ازامام که یک روحانى بود و داراى سن زیاد توقع نداشت که نسبت به این مساله خاص هم حساسیت داشته باشند واین را به عنوان یک امراستراتژیک بدانند. واقعا این مساله ازامورى کلیدى و شکننده نظام مى تواند باشد. ما موارد زیادى داشتیم که امام در موقع خودش دخالت کرده و مساله را حل مى کردند ایشان حوادثى که پیش مى آمد دقیقا ارزیابى کرده به طور کامل مساله را حل مى کردند. حوزه : گاهى بین مدیران بالاى نظام اختلاف فکرى و سلیقه اى پیش مى آمد حضرت امام بااین امر چگونه برخورد مى کردند؟ ایشان در رابطه با مسائل اساسى نظام با هیچ کسى تعارف نداشتند و ملاحظه هیچ کس و هیچ چیز را نمى کردند و مصلحت نظام را بر هرامرى مقدم مى داشتند.این مطلب براى همه جاافتاده بود و بسیار موثر هم بود. به اعتقاد من این اختلاف در بیشتر موارد در مرحله اول حل مى شد.اگرادامه مى یافت با توصیه وارشادایشان حل مى شد. خیلى کم مواردى پیش مى آمد که : منجر به دخالت مستقیم واقدام از طرف ایشان مى شد. در سطح عموم ایشان معیارها واصولى را در گستره فرهنگ اسلام از جمله : صدورانقلاب مقابله با آمریکا طرفدارى از مستضعفین و ... را عرضه مى کردند.این مطلب اولا جناحها را تعدیل مى کرد و در مرحله بعد آن جناحى که براساس این اصول حرکت مى کرد تایید مى شد حضرت امام برخورد فردى نداشتند. معمولا با سیاست گذارى که مى فرمودند جناحى که در راستاى اصول حرکت میکرد تقویت مى شد و جناحى که مخالف خط ایشان در زمینه اقتصادى و سیاسى بود طرد یا ضعیف مى گردید. مثلا درانتخابات مجلس معیارهایى را فرمودند. مردم مى رفتند سراغ کسانى که داراى این معیارها بودند لذا در مجلس آن جناحى که طبق معیارها کاندیدا داشت اکثریت مى یافت .این روش باعث پختگى نظام رشد جامعه و مردم مى شد و بسیار خوب بود. حوزه : حضرت امام قدس سره در عزل و نصبها بر چه معیارهایى تکیه مى کردند؟ درباره سیره ایشان دراین زمینه توضیح دهید. در رابطه با دولت که من مسوول آن بودم حتى یک نمونه ندارم که امام بااسم فرموده باشند: فلان کس باشد یا نباشد.این را به عنوان یک شهادت تاریخى عرض مى کنم . بله یک مورداستثنایى داشتیم و آن وزى اطلاعات بود که باید فردى صاحب نظر در مسائل اسلامى باشد. در جلسه اى که خدمت ایشان شرفیاب شدم فرمودند: هر وقت دراین زمینه تصمیم گرفتید به من اطلاع دهید.این از مواردى است که حتما باید در جریان باشم . من منتظر بودم ایشان فردى را معرفى کنند و چند مرتبه به این نیت خدمت ایشان رفتم افرادى که به ذهنم رسیده بود خدمت ایشان عرض کردم . برخوردایشان چنین نبود که بگویند: فلان کس بداست و یا فلان فرد خوب است . هیچ گاه تکلیف نمى کردند که :این فرد را دراین پست نصب کن بلکه مى فرمودند: فلان فرد مناسب است . نتیجه سخن این که : ایشان به شدت مقید و کاملا مراقب بودند که کارها در چهارچوب قانونى آن پیش برود. در حالى که چون مسؤولین عشق به حضرت ایشان مى ورزیدند اگر نظرامام را مى فهمیدند براساس همان عمل مى کردند. بااین حال روش ایشان این بود که افراد خودشان تصمیم بگیرند و دراین بستر مجرب و پخته شوند. وقتى دولت افرادى را معرفى مى کرد و مجلس تایید مى نمود هیچ گاه نشده که پس از تصویب مجلس باانتخاب فردى مخالفت کنند. با سعه صدر بسیار با مصوبات مجلس و دولت برخورد مى کردند. یک بار اختلافى بین وزراء پیش آمد ایشان فقط فرمودند: آنهایى که نمى توانند با هم به سازند در جاى دیگر خدمت کنند. از ویرگیهاى بارز حضرت امام ارزش گذارى و بهادادن به نیروهاى خدمتگزار بود.اگر ما در نظر جمهورى اسلامى اختلافها و درگیریهاى حادى نداشتیم مرهون این منش و روش بزرگوارانه و بردبارانه حضرت امام بود. حوزه : با مسائل مطرح شده در سطح جهانى چگونه برخورد مى کردند؟ سخنرانیها پیامها در تصمیم گیرى و برخوردهاى آن مرحوم ظهور و بروز داشت . این شیوه عمل برخاسته از متن مذهب و باوراعتقادى حضرت امام و مهمترین عامل حفظ نظام بود. همین برائت صریح و همه جانبه بود که ما رااز هجوم و توطئه هاى استکبار جهانى نگه داشت . حساسیت نسبت به مظلومان و دفاع از آنان بود که مردم پابرهنه را فدایى انقلاب کرد واین انقلاب ماندگار شد.ایشان بسیار دل تنگى براى محرومان و مستضعفان جهان داشت و دل پرکینه اى از قلدرها وستم پیشگان . به طور کلى شخصیت حضرت امام ضد قلدران و زورمندان بود.این برائت از ظالمان و سوز براى مظلومان بود که در غالب مسائل و تصمیم گیریها و توصیه هاى حضرت ایشان تاثیر مى گذاشت همین امر در قالب مسائل اقتصادى به یک نوع در قالب مسائل فرهنگى به نوعى دیگر و در سیاست خارجى به نوع دیگر چهره مى نمود. ایشان دنیا را چنین مى دیدند که : در یک طرف گرگهاى درنده اى است در کمین بلعیدن و در طرف دیگر و سیاست خارجى به نوعى دیگر چهره مى نمود. ایشان دنیا را چنین مى دیدند که : در یک طرف گرگهاى درنده اى است در کمین بلعیدن و در طرف دیگر ملتهاى مظلومى که سالها طعمه این گرگها و شکار آنها بودند.امام به همه انسانها نهیب مى زدند که متحد شوید گرد هم آیید طعمه استکبار جهانى نگردید و سرنوشت خودتان را خود به دست بگیرید لذا در وصیت نامه وقتى توصیه به حکومتها مى کنند بلافاصله مطلبى بدین مضمون مى فرمایند: حق تعیین سرنوشت گرفتنى است .اگر بپانخیزید به شمااین حق را نمى دهند. باید با چنگ و دندان این حق را بگیرید. طرفدارى از ملتهاى مظلوم به عنوان یک عقیده و نیز یک راهبرد براى ایشان مطرح بود. براى همین در سخت ترین شرایط جنگ ما با عراق از مسلمانان افغانستان لبنان و محرومان جهان با قدرت دفاع کرده و بر سر دشمن نهیب مى زدند.ایشان مساله افغانستان را به طور کلى قابل معامله نمى دانستند و مى فرمودند:این حق مردم مسلمان افغانستان است که سرنوشت خود را چنانچه ملت مسلمان افغانستان مى خواهد به دست بگیرد. خلاصه : من از نزدیک تا آنجا که در زمینه چگونگى برخورد با مسائل خارجى و داخلى باایشان تماس داشتم اصل دفاع از مظلوم و ستیز با ظالم به عنوان یک عقیده و یک محوراساسى در تمام تصمیم گیریها و برخوردهاى ایشان متبلور بود. حتى در برخوردهاى خصوصى امام این مساله ظهور بروز داشت . حوزه : چنانچه توصیه اى به طلاب و دست اندرکاران مجله حوزه در جهت حفظ دست آوردهاى انقلاب دارید بفرمایید. ما باید در زمینه تربیت انسانهایى که صفات امام را دنبال مى کنند جدى باشیم .از باب مثال : در عرصه جنگ جهاد ایثار و دفاع از کشور وانقلاب حضرت امام شهید فهمیده راالگو قرار مى دهد و فرمود: رهبر ما آن طفل سیزده ساله است . امام در حقیقت به پیروى کردن از آن نظام ارزشى اشاره وارشاد کردند که شهید فهمیده ها را مى تواند در داخل خودش پرورش دهد. خوشبختانه این سند کتبى شده است و در یک اسکناس به جاى عکس امام عکس شهید فهمیده آورده شداست . یعنى باید نظام ما چنین افرادى را به جامعه تحویل دهد. سیستم تربیتى وارزشى ما به طرف ساختن چنین روحیه ها واشخاصى باید حرکت کند.اگر خداى نکرده نظام ما از تحویل افرادى همچون : شهید فهمیده و ... درایثار اخلاص گذشت فداکارى از خود گذشتگى و خداخواهى عقیم ماند و عکس شهید فهمیده بر روى اسکناس جمهورى اسلامى فقط به عنوان یک سند تاریخى حفظ شود به تدریج از محتوا خالى خواهد شد. دراین صورت گر چه نام اسلام را در ظاهر با خود داشته باشد اما از مشى حضرت امام واسلام ناب محمدى دور خواهد شد . ما باید این اصل مهم را به یکدیگر توصیه کنیم و تذکر دهیم روحانیت نقش خوبى دراین زمینه مى تواند ایفا کند. چون مجله مجله حوزه است این نکته را هم خدمت برادران باید بگویم : من در یک سخنرانى چند سال پیش عرض کردم :امام یک رهبر طبیعى و پیشتاز به معناى واقعى بود. در همه ابعاد جلو جامعه حرکت مى کرد. من در آنجا شرح دادم که : که مثلا در رابطه با شناخت زمان و مسائل جهانى نقش پیشتاز داشتند. برخورد مى کردند موضوع مى گرفتند وانقلاب را جلو مى بردند. امام همانطور که براى همه اقشار ملت ما و مستضعفان جهان اسوه اند اسوه اى ویژه براى طلاب و روحانیت اند. روحانیت اگر بخواهد میراثى را که امام براى آن باقى گذاشته است که همان نقش هدایت و رهبرى است پاس بدارد باید تلاش کند همانندامام بطور طبیعى رهبر و مرشد مردم باشد یعنى در حل و شناخت مسائل عمده مستضعفان مردم و توده هاى عظیم در سطح جهان نقش پیشتاز را داشته باشد.اگر روحانیت عاجز باشداز درک همه جانبه مسائل زمانه واز نیازهاى انسانى دنیاى امروز عقب بیفتد و نقش جلودار را نداشته باشد و به زور قانون بگوید: ما در راس و جلو هستیم خود بخود نقش خود را به عنوان رهبرى جامعه از دست داده و ازاین ناحیه آسیب جدى به انقلاب اسلامى و آرمانهاى حضرت امام وارد خواهد آمد. براى همین مى گویم : ما به چهره نورانى امام که نگاه مى کنیم مى بینیم :الهام دهنده به همه قشرهاى اجتماعى است ولى براى روحانیت این مساله بایداهمیت بیشترى داشته باشد. روحانیت لازم است شخصیت عظیم امام را در سرنوشت خود جذب کند و کل موضوع و موقعیت را به طور طبیعى داشته باشد که امام داشتند.امام هیچ جا نشد که حقى مطرح باشد و طرفدار آن نباشد. ایشان درکشان از مسائل جهان بسیار گسترده و واقع بینانه بود. کشف الاسرارایشان با وجود که خیلى قدیمى است ولى برخى از مطالبش همچنان نواست . ایشان در همان زمان در جریان روند کار مجلس آن روز بودند. جریان مبارزات شهید مدرس و سیر جوامع بخصوص جوامع اسلامى را دنبال مى کردند و همیشه در کانون حوادث حضور فعال داشتند. امام امام مستضعفین وامام توده هاى میلیونى مردم بودند نه رهبرى براى عده اى خاص و خواص . صحبت درابعاد و ویژگیهاى حضرت امام خیلى زیاد مى باشد. کتابها و نوشته هایى را درابعاد مختلف مى طلبد. به امید آن که : همه ما توفیق پیروى واقتدا به آن بزرگمرد را پیدا کنیم . حوزه :ازاین که وقت شریف خود را دراختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم .امیداست در مجال دیگر بهره بیشتر ببریم .ان شاءالله . | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 257 |