تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,055 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,001 |
آزادى عقیده 4 | ||
حوزه | ||
مقاله 3، دوره 6، شماره 35، آذر 1368، صفحه 55-67 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 12 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 12 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
در مقالات گذشته ثابت شد که هدف از تشریع جهاد تحمیل عقیده بر دیگران نیست و مسلمانان نمى توانند براى وادار کردم مردم به قبول اسلام به زور متوسل شوند. با تفحص در آیات و روایات روشن شد که نظریه آنان که براین باورند: جهاد حرکتى است براى وادار کردن مردم به پذیرش دین نه از دلیل معتبر شرعى برخورداراست و نه با روح حاکم بر قوانین اسلام سازگاراست . تحمیلى بودن دین اسلام که توسط برخى از مستشرقین عنوان شده اتهامى است واهى و بى اساس . آنچه اکنون لازم است پى گیرى شود بررسى هدف از تشریع این اصل بااهمیت در معارف اسلامى است .اگر تحمیل عقیده و گسترش اسلام به وسیله جنگ مطرح نیست پس هدف از برگرفتن سلاح و جنگیدن تا مرز کشتن و کشته شدن و ثوابهایى که دراین راستااز طرف شارع منظور شده است بر چه اساس است ؟ از آنجا که تبیین موضوع یاد شده در بر طرف ساختن پاره اى از ابهامات و لغزشهاى فکرى که بیشتراز تبلیغات دشمنان اسلام وایادى خائن آنان سرچشمه مى گیرد موثراست لازم دیدیم که این مقوله به بحث بپردازیم . ضرورت جهاد خدا و شهادت در راه او منظور گردیده است . دراسلام مجاهدین و قاعدین در جایگاه واحدى نیستند که مجاهدین در بالاترین جایگاه قرار دارند: لایستوى القاعدون من المومنین غیراولى الضرر و المجاهدین فى سبیل الله باموالهم وانفسهم فضل الله المجاهدین باموالهم وانفسهم على القاعدین درجه و فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما 1 ان النبى[ ص] قال : فوق کل ذى بربر حتى یقتل فى سبیل الل فاذا فى سبیل الله فلیس فوقه بر . 2 اینها نشانگر جایگاه رفیع جهاد و مبارزه در شریعت اسلام مى باشد. از بعد خارجى صرف نظرازاین گونه تشویقها و تهدیدها اسلام همانند سایرایان الهى نمى توانداز جنگ و درگیرى به دور باشد زیرا مکتبى که داعیه جهانى داشته و رسالت خویش را براى همه انسانها در همه زمانهااعلام مى دارد نمى تواند خالى روحیه شهادت طلبى سد راه استعمار یکى از سلاحهاى برنده اى را که استعمار ناجوانمردانه براى انزواى دین پر تحرک اسلام در دست گرفته تاکید روى آزادى مطلق هر نوع موضوع دفاعى بسیارى از دانشمندان مسلمان در رابطه به این موضوع نشانگر موفقیت آنان در برنامه ها واغراض شوم خود مى باشد.این تبلیغات پر دامنه به دفاع از دموکراسى آزادى انسان تقدس اندیشه و ... سبب گشته که عده اى از مسلمانان جهاد را محدود به[ جهاد دفاعى] نموده و هرگونه توسل به زور را جز در موارد هجوم دشمن ممنوع سازند. عدم درک درست از تعالیم اسلام برخى دیگر را براین داشته که رسالت پیامبراسلام[ ص] را منحصر به ابلاغ و رسالت وانذار لفظى دانسته و غیرازاین وظیفه اى را براى آن حضرت در رابطه با مخالفان نشناسند. سرانجام این اغواگریهاى دشمنان و دفاع ناشیانه موافقین اسلام سبب پیامدهاى تلخى همچون : گسترش روحیه عافیت طلبى و بى تفاوتى در برابر ظلم و ستم واز بین رفتن غیرت دینى و ... گردید. این امر باعث شد که در غربت اسلام و هنگامه هجوم دشمنان آن دین عزیز به دارالاسلام بسیارى از آنان تن به ذلت بدهند و با منفى بافیها و توجیهاى نامعقول هیچ گونه مقاومتى از خود نشان ندهند تا جایى که عزت و شوکت مسلمانان قربانى راحت طلبى این کژاندیشان عافیت طلب شد. اینک پس از ذکراین مقدمه کوتاه به تبیین موضوع اصلى ( هدف جهاد دراسلام ) مى پردازیم . اهداف جهاد 1 جهاد براى تامین دعوت و دفاع از دعوتگران شریعت اسلام . به تعبیر دیگر جهاد در راه رفع موانع دعوت . 2 جهاد براى رفع ظلم و نجات مظلومان و مستضعفان از زیر سلطه ستمگران و ظالمان . این دو موضوع مى تواندانگیزه هاى مقدسى براى جهاد دراسلام به شمار آید و مشروعیت جهادابتدایى را دلیل باشد که ذیلا به بررسى هر کدام مى پردازیم : 1 جهاد براى رفع موانع دعوت 1 حضرت امام خمینى رضوان الله تعالى علیه مى فرماید: [ انبیا که جنگ مى کردند با مخالفین توحید مقصدشان این نبود که جنگ بکنند و طرف رااز بین ببرند. مقصداصلى این بود که : توحید را در عالم منتشر کنند دین حق را در عالم منتشر کنند آنها مانع بودند. اینها مى دیدند که این مانع را باید برداشت و به مقصد رسید. رسول اکرم[ ص] مقصدشان این نبوده که مشرکین مکه رااز بین ببرند و با مشرکین جزیره العرب رالله مقصداین بود که : دین اسلام را منتشر کنند و حکومت حکومت قرآن باشد... آنها چون مانع بودندازاین که حکومت اسلامى تحقیق پیدا بکند منتهى به جنگ مى شد... آنها معارضه مى کردند با حکومت اسلامى اینها مقابله مى کردند]. 3 [ اسلام ایمان و عقیده است و عقیده بااکراه و جبر پدید نیاید. اندیشه فقط در مقابل دلیل و برهان کرنش مى کند. قرآن کریم در بسیارى از آیات خود همانند: [ لااکراه فى الدین] این مطلب رااعلان کرده است .اسلام اسلحه را در برابر ظالمینى به کار مى برد که در برابر آیات و براهیم الهى قانع نگردیده بلکه با زور و قدرت در راه دعوت اسلام به ایجاد مانع پرداخته اند بنابراین اسلام سلاح را تنها براى دفع تجاوز تجاوزگران مورداستفاده قرار مى دهد نه براى مجبور ساختن آنان به پذیرش اسلام . خداوند متعال مى فرماید:[ و قاتلوهم حتى لاتکون فتنه] پس جنگیدن دراسلام چیزى است که اسلام از روى ضرورت در راستاى دفع فتنه به آن روى آورده است نه براى تحمیل دین و عقیده] . 4 3. اسلام به خود حق مى دهد که دعوتش را در جهان منتشر کند واین فرع براین است که آزادى براى نشر دعوت داشته باشد. دولتى را در نظر بگیرید که مانع ازاین است که مسلمانان صداى اسلام را به توده مردم برسانند. دراینجا جنگ با توده مردم جایز نیست چون آنان بى خبر بوده و گناهى ندارند ولى آیا با آن رژیم فاسد که عقیده پوسیده اى را تکیه گاه خود قرار داده واز آن مانند زنجیرى بر گردن مردم استفاده مى کند و مانع نشر دعوت اسلام در میان مردم مى گردد جایزاست جنگیدن به قصد برداشتن این مانع از سر راه مردم یا خیر؟ و در واقع بااین محیط خفقان جایزاست مبارزه کردن یا خیر؟از نظراسلام این مبارزه جایزاست زیرااین خود یک نوع قیام در برابر ظلم است . این که این مظلوم خود به این ستم توجه نداشته و براى نجات خود تقاضایى نکرده است ولى لزومى ندارد تقاضا شده باشد . 25 4. اسلام دینى است جهانى و براى همه انسانها پیامبر[ص] دعوت خود را براین اساس بنا نهاد و دعوت خویش را به خارج از جریره العرب بسط داد...التزام به این امرى است اختیارى و بر حسب آیه شریفه [لااکراه فى الدین] اجبار نمى پذیرد. ولى اکثرمردم به فطرت خدایى خود متمایل به این حق اند و مستعد پذیرش آن که اگر به طور صحیح بر آنان عرضه شود مى پذیرند. حال اگر چنانچه حکومتهاى کافر و ظالم مانع از عرضه دین به مردم شوند چنانکه نوعا چنین است جهاد و مبارزه براى رفع شر آنان از سراینها لازم است : و قاتلوهم حتى لاتکون فتنه . 5 : هرگاه دعوتگران به اسلام به سرزمینى روى آوردند تا مردم آن سرزمین را با حکمت و موعظه حسنه و جدال احسن به سوى اسلام رهنمون سازند اگر درها براى نشر دعوت به روى آنان گشوده گردد به هدف دست یافته اند و برخوردى روى نخواهد داد و مردم بر جان و مال خویش در امانند ولى اگرافرادى لوله هاى اسلحه را به سوى آنان نشانه رفتند و مانع آزادى ابلاغ رسالت به مردم گشتند آنان تجاوز کار به دین و مردم هستند و جنگ با آنان روا خواهد بود . و همین نویسنده در جاى دیگر مى نویسد: دعوت به اسلام با حجت و برهان همراه است نه با نیزه و شمشیر. پس هر گاه دشمنان اسلام مانع از دعوت به دین که خداوندابلاغ آن را بر همه مردم واجب کرده است گردیدند و دعوتگران مورد تهدید و یا قتل قرار گرفتند تجاوزکار به دین محسوب شده و جنگ با آنان به قصد حمایت از آزادى دعوت روا خواهد بود... تجاوز به زیانبارتراز تجاوز به اموال و جانها به شمار مى آید و دفاع از دین از دفاع از جان و مال واجب تراست . 7 6 7 عبارتنداز دفاع از نفس تامین دعوت . و نهایت مشروعیت قتال دراسلام عبارت است از: تحقق آزادى عقیده براى مردم و منع اکراه و شکنجه کردن مردم توسط دشمنان . جنگ دراسلام از آن جهت تشریع گردید تا فتنه از بین برود و دین از آن خدا باشد وامن و صلح در سرتاسر زمین حاکم گردد]. 9 این نظر راافراد دیگرى همانند وهبه زحیلى و ... قائل اند. نتیجه این که : نظریه جهاد به انگیزه رفع موانع دعوت از پایگاه عمیقى در میان فقهاء و محققان فریقین برخورداراست . ادله این نظریه : 1 جهانى بودن دین اسلام . 2وظیفه دعوت و تبلیغ اسلام . 3 جواز توسل به زور براى رفع موانع . توجه به سخنان و گفته هاى مذکور نشانگراین است که آنان نیز به این مطلب توجه داشتند و در مقام استدلال به آن تمسک جسته اند.اینک ما به بررسى و تشریح هر یک مى پردازیم . اسلام آیینى جهانى اسلام مى خواهد که همه جهان در سایه حکومت واحد واندیشه یکتاپرستى اداره گردد و تعالیم حیاتبخش الهى به آگاهى همگان برسد. قرآن خود را کتاب هدایت براى همه انسانها معرفى مى کند. قرآن از پیامبراسلام به عنوان رحمت براى جهانیان (رحمه للعالمین ) یاد مى کند. تمامى افراد بشر از هر نژاد و سرزمین مى توانند با پذیرش اندیشه حیاتبخش و وحدت آفرین توحیدى عضو جامعه جامعه اسلام باشند بنابراین اسلام منحصر به حوزه و مرکز خاصفى نیست بلکه جهانى و همگانى است . احساس مذکور همواره نیروئى مولد و بالنده به جامعه اسلامى مى بخشید و به این وسیله اسلام در صحنه هاى بین المللى مطرح مى شود. در همین راستا به آیاتى از قرآن کریم که به جهانى بودن دعوت اسلام و مسئولیت تبلیغ و دعوت دلالت دارند اشاره مى کنیم : 1. ما ارسلنا الا کافه للناس بشیرا و نذیرا و لکن اکثر الناس لایعلمون . 10 دراین آیه جهانى بودن دعوت پیامبر به صراحت بیان شده است . 2. قل یاایهاالناس انى رسول الله الیکم جمیعا . 11 3. هوالذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله ولو کره المشرکون . 12 و در آیات ذیل بر مسئولیت مسلمانان در برابر دعوت دیگران به دین اسلام تاکید شده است : 1. الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله و کفى بالله حسیبا . 13 در آیه فوق استوارى وایستادگى مبلغان دین خدا و نترسیدن از هیچ کس بجز خداوند مورد ستایش و تقدیر قرار گرفته است . 2. قل : هذا سبیلى ادعواالى الله على بصیره انا و من اتبعنى . 14 3. فاستقم کماامرت و من تاب معک و لاتطغوانه بما تعملون بصیر .15 از مطالعه آیات مذکور و دیگر آیات قرآن در مى یابیم که موضوع جهانى بودن رسالت پیامبر و موطف بودن مسلمانان به ابلاغ آن به جهانیان ازاصیل ترین متن اسلام یعنى قرآن سرچشمه مى گیرد. بر حسب این تعالیم است که باید همیشه مرزهاى فکرى و عقیدتى اسلام در حال توسعه بوده باشد و ماموریت تبلیغى اسلام در مقایس جهانى صورت پذیرد. سیره پیامبر قال رسول الله( ص) : فضلت با ربع ... وارسلت الى الناس کافه . 16 و در آیات دیگر مى فرماید: و بعثنى الى کل اسود واحمر بالعربیه . 17 افزون بر آنچه که گذشت پیامبراسلام[ ص] عملا درانجام این رسالت گامهاى بلندى برداشت از جمله : فرستادن نمایندگانى براى ابلاغ پیام دعوت به اسلام به سرتاسر جهان . 18 جواز توسل به زور براى رفع موانع . 1. رفع فتنه گر چه معناى اصلى فتنه امتحان و آزمایش است ولى در معنانى آزار و شکنجه و کفر نیز به کار رفته است . بدون تردید ایجاد مانع در راه دعوت مردم به سوى اسلام وایجاد جو خفقان از مصادیق بازر فتنه انگیزى است . طبق قراین موجود در دو آیه شریفه و نیز توجه به شان نزول مراد از فتنه همان آزار و شکنجه اى است که مشرکان نسبت به مسلمانان روا داشته اند تا تازه مسلمانان رااز حق باز دارند و مانع گسترش اسلام گردند. قرآن ازاین گونه تلاشهاى تخریب گرایانه مشرکان به نام فتنه یاد کرده و آن را بالاتراز قتل شمرده است : الفتنه اشد من القتل . 19 بنابراین ایجاد مانع بر راه دعوت اسلام و جلوگیرى از رسیدن پیام توحید به گوش مردم از مصادیق فتنه انگیزى است که به حکم آیات شریفه براى رفع آن باید به جنگ پرداخت و موانع را بر طرف کرد و محیط را آماده نشر دین کرد تاانسانها بتوانند و در جو آزاد و بى ارعاب و وحشت به انتخاب دین دست یازند . نجات مستضعفان و نریدان نمن على الذین الستضعفو فى الارض و نجعلهم الامه و نجعلهم الوارثین . 20 خداوند در آیه شریفه : و ما لکم لاتقاتلون فى سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان . 21 گر چه آیه شریفه در مورد مستضعفان ظاهرى و گرفتاران در چنگ ظلم و ستم ظالمین است و مورد آیه نیز مربوط به مسلمانان ناتوان مکه مى باشد که کفار و مشرکان راههاى هجرت آنان را به دارالاسلام (مدینه ) مسدود کردند و مانع آزادى آنان دراجراى مراسم عبادى شدند ولى آیه عمومیت دارد و شامل همه مستضعفان مى گردد و مستضعفان فکرى از مصادیق مهم آن است زیرااستضعاف فکرى به مراتب بدترازاستضعاف جسمى است .ایجاد جو مسموم و منع از رسیدن صداى توحید و عدالت به گوش انسانها و نگهداشتن آنان در خرافات و جهل از مهمترین مصادیق به ضعف کشانیدن آنان است که به حکم یه شریفه براى نجات آنان به جهاد و مبارزه باید روى آورد. 3. ابلاغ رسالت مقصودازابلاغ چیست ؟ این مطلب سخنى است نااستوار زیرا درست است که وظیفه پیامبر انذار وابلاغ رسالت است ولى باید بررسى کرد که مقصود از ابلاغ کدام است ؟ آیا منظورازابلاغ تنهاابلاغى است حسى و در حدابلاغ مامور اخطار محکمه به متهم ؟! یااین که خیر وظیفه بالاتراست .از مفهوم ابلاغ بر مى آید که مبلغ علاوه بر حسن رساندن پیام خود به انسانها وظیفه بالاتراست .از مفهوم ابلاغ بر مى آید که مبلغ علاوه بر حسن رساندن پیام خود به انسانها وظیفه دارد آنچنان پیام خود را ادا کند که در دلها واندیشه ها نیز نفوذ نماید.[ و ما على الرسول الا البلاغ المبین] قید مبین که در بیشتر موارد همراه باابلاغ در قرآن آمده شاهدى است بر مدعى . باید براى مکلفى که در روز واپسین براى تکالیفش مورد بازخواست قرار مى گیرد دین و دستورات آن بگونه اى واضح و روشن رسیده باشد و گر نه چگونه مى شود که مورد بازخواست قرار گیرد. پر واضح است که لازمه یک چنین ابلاغى زدودن تمامى موانع راه ابلاغ رسالت مى باشد. حضرت موسى (ع) پس از آن که مامورابلاغ رسالت به فرعونیان مى شود از خداوند چنین درخواست مى کند: قال رب اشرح لى صدرى و یسرلى امرى واحلل عقده من لسانى یفقهوا قولى . 22 موسى[ ع] طبق این آیه شریفه از خداوند شرح صدر و توانائى بر تفهیم دعوت خویش را طلب مى نماید.ازاین درخواست موسى[ ع] مى فهمیم هدف موسى[ ع] به تنهایى رساندن پیام خدا به گوش آنان نبوده بلکه تفقه و تفهیم را منظور داشته است . واین چنین ابلاغى در درجه اول با عقول واندیشه سرو کار دارد تا آنها را بیدار کند و دفینه هاى اندیشه را برانگیزاند و به این وسیله ابلاغ رسالت را بر آنان کامل گرداند. على[ ع] رمز بعثت انبیا را چنین به تصویر مى کشد: و اصطفى سبحانه من ولده انبیاءاخذ على الوحى میثاقهم و على تبلیغ الرساله امانتهم لما بدل اکثر خلقه عهدالله ... فبعث فیهم رسله و واترالیهم انبیاه لیستادوهم میثاق قطرته و یذکروهم و منسى نعمته ویحتجوا علیهم و یثیروا لهم دفائن العقول ویروهم آیات المقدره . 23 پس روشن کردن افکار واندیشه و تبین معارف الهى براى خفتگان و غفلت زدگان و زدودن موانع تفکر واندیشه ازاهداف اصلى پیامبران الهى است . مویداین مطلب روایتى است ازامام سجاد[ ع] در جواب سوال گروهى که از آن حضرت چگونگى دعوت به اسلام را جویا شده بودند: تقول : بسم الله الرحمن الرحیم .ادعوک الى الله عزوجل والى دنیه و جماعه امران :احدهما معرفه الله عزوجل والاخرالعمل بر ضوانه وان معرفه الله عزوجل ان یعرف بالوحدانیه والرافه الرحمه والعزه و القدره والعلو على کل شى ء وانه النافع الضارالقاهر لکل شى ءالذى لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هواللطیف الخبیر وان محمدا عبده و رسوله وان ما جاء به هوالحق من عندالله عزوجل و ما سواه هو الباطل ... 24 روشن است که شناخت این مفاهیم با عظمت و تبیین آنها براى مشرکان محتاج به ابلاغ درست و تفکر شنوندگان پیام است که این محیطى آرام و بدون ترس و وحشت را مى طلبد.ایجاد چنین محیطى از باب مقدمه واجب بر هر مکلفى در صورت امکان واجب است . 4. سیره پیامبر ( ص ) مقارن این جریان پیامبراسلام در ماه جمادى الاول همان سال حارث بن عمیر را با نامه اى روانه دربار فرمانرواى شام نمودند. فرمانرواى شام در آن زمان شرجیل ابن عمر عسانى بود که به نمایندگى از قیصر در آنجا حکومت مى کرد. فرستاده رسول خدا قبل از رسیدن به دربار توسط شرجیل فرماندار سرزمینهاى مرزى شام دستگیر شد و بقتل رسید. پیامبر[ص] پس ازاطلاع فرمان جهاد صادر نمودند و لشکرى متشکل از سه هزار نفر براى سرکوبى مزاحمان تبلیغ اسلام اعزام نمودند. 26 این موضع گیرى پیامبر ( ص ) بیانگر آن است که حضرت درابلاغ رسالت تا سرحد جهاد و مبارزه پیش رفته است . 5. نهى از منکر کنتم خیرامه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر .27 حق و عدالت از مهمترین مصادیق منکراست .این حرکت باز دارنده سبب محروم شدن مردم از کمال سعادت خواهد شداز این روى مبارزه براى رفع موانع تبلیغى در صورتى که چاره اى به غیر ازاین نباشد از موارد نهى از منکر به شمار مى آید. 6. دفاع از حقوق انسانى 7. دفاع از آزادى آنان اایجاد محیط خفقان وایجاد نظامهاى جاهلى انسانها را در بند عبودیت سردمداران انحصار طلب شرکت و جاهلى قرار داده و با تورهاى نامرئى شرک و خرافات و جهل و فقر و تبلیغات گمراه کننده آزادى آنها را سلب و به عبودیت بندگانى همانند خود وادار نموده اند. با مقررات شیطانى و تحمیل عقاید و آداب موهوم و خرافى استعدادهاى خدائى آنان را گرفته و آنان را به ابزارى به اراده تبدیل کرده اند. بدین جهت از وظایف اساسى پیامبران الهى برداشتن غلها و زنجیرهاى عبودیت غیر خدا اوهام خرافه پرستى از دست و پاى انسانهاست . ویضع عنهم اصرهم والاغلال التى کانت علیهم . 28 امام باقر[ ع] ماموریت سپاه توحید را در جبهه نبرد توحیدى چنین اعلام مى کنند: الدعاه الى طاعه الله من طاعه العباد والى عباده الله من عباده العباد والى ولایه الله من ولایه العباد . 29 همین معنا را نماینده مسلمانان در نبرد قادسیه در برابر پرسش فرمانده سپاه ایران از علت هجوم عرب به مرزهاى ایران بیان مى کند: الله جاء بنا و هو بعثنا لنخرج من یشاء من عباده من ضیق الدنیا الى سعتها و من جورالادیان الى عدل الاسلام . 30 لازم به تذکراست که مبانى مذکور نه استقراء کامل همه مبانى که از باب نمونه به مقدار وسع این نوشتار آمده است . و جهاد با انگیزه رفع ظلم و تجاوز و حمایت از مظلومان وانسانهاى دربند که بهترین نوع جهادابتدایى دراسلام است به نوشتار آینده موکول مى گردد.ان شاءالله . | ||
مراجع | ||
پاورقى ها 1. سوره نساء آیه .95. 2. وسائل الشیعه ج /10/11
3. صحیفه نور ج 7.4454.
4. المثل العلیا فى الاسلام لا فى بحمدون کاشف الغطاء .64.62.
5. جهاد شهید مطهرى .30.
7. الجهاد والحقوق الدولیه .183185 به نقل از الجهاد و المشروع فى الاسلام .720.
8. الجهاد والحقوق الدولیه .196 به نقل از: الجهاد فى سبیل الله فى القرآن والحدیث .
9. الجهاد والحقوق الدولیه .192 به نقل ازالجهاد فى الاسلام .
10. سوره سبا آیه 28.
11. سوره اعراف آیه 158.
12. سوره توبه آیه 33.
13. سوره احزاب آیه 40.
14. سوره یوسف آیه 108.
15. سوره هود آیه 112.
16. بحارالانوار ج 16.321322.
17. بحارالانوار ج 16.316.
18. سیره ابن هشام ج 4.254 طبع داراحیاءالتراث العربى .
19. سوره بقره آیه 191.
20. سوره قصص آیه 5.
21. سوره نساء آیه 75.
22. سوره طه آیه 2825.
23. نهج البلاغه خطبه اول .
24. وسائل الشیعه ج 11.31.
25. طبقات ابن سعد ج 127/02.
26. همان مدرک .128.
27. سوره آل عمران آیه 110.
28. سوره اعراف آیه 157.
29. وسائل الشیعه ج /07/11
30. کامل ابن اثیر ج 2.463. طبع دار صادر بیروت . | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 278 |