تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,071 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,021 |
مصاحبه با حضرت آیة الله سید رضا بهاء الدینى | ||
حوزه | ||
مقاله 5، دوره 6، شماره 32، خرداد 1368، صفحه 63-68 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 12 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 12 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
مصاحبه با حضرت آیت الله سیدرضابهاءالدینى حضرت آیه الله بهاءالدینى به صرف آگاهى از رحلت جانگداز حضرت امام رضوان الله تعالى علیه با دلى آکنده از غم واندوه سطورى در عظمت امام به عربى نگاشته اند که ترجمه آن را بگونه اى آزاد در اینجا مى آوریم . حضرت آیه الله العظمى خمینى که بیکران رحمت خداوند براو باد حدود شصت سال دراحیاءاسلام وارائه چهره ناب معارف و علوم آن :از عرفان فقه و سیاست دینى با تمام توان کوشید و در مقابل سختیها و رنجهاى حوادث در مسیر مبارزه با کفر و شرک والحاد نستوه ایستاد. مقاومت استوارامام در راه هدف و در مقابل ظلم و در مقابل ظلم و ستم و فراخوانى امت اسلامى به خدا و رسول جبهه کفر و شرکت را به واکنش واداشت و بدینسان استکبار با تمام قدرت و توان مادى و فکرى علیه آن بزرگوار به توطئه برخاست . خداوند آن بزرگوار را پاداش خیر دهاد و باائمه اطهار[ ع] که مصابیح هدایت کشتى نجات و مشعلهاى فروزان راهند محشور فرماید. بارى حضرت امام در مقابل کفر و نفاق و شرک و ظلم و غرب ایستاد و رسالت بزرگ الاهیش را بدون سستى و درنگ ادا نمود. و بر حوادث شکننده و ناگوارى که از جباران شرق و غرب و واپس گرایان خارجى و داخلى در راه دید شکیبائى ورزید. رضوان خداى براو باد که دراین راه به اجداد بزرگوارانش اقتداء نمود چرا که اواز فرزندان گرانقدر آن بزرگواران و نور چشم حضرت زهرا[س] و رسول اکرم[ ص] وامتداد وجود آن عزیزان بود. با وجود حضرت امام در دوران غیبت حضرت ولى عصر[عج] و در هنگامه جولان کفرو قدرت مابى و طغیان شرک با تمام تجهیزات و نیرو تشیع و اسلام زنده شد. بدینسان امام بااحیاء دین و سنت الاهى احیاگر شریعت اسلام و تجدید کننده حیات روحانى مسلمانان در تمام ابعاد آن است : دراصول و فروع اخلاق و عرفان و سیاست دینى . گزیده سخن آن که :امام ذخیره اى از گنجینه اهل بیت عصمت[ ع] بود. خداونداو را پاداش خیر دهاد و بااجداد بزرگوارش محشور گرداند. حوزه : حضرت عالى از دوستان و افراد مورد علاقه حضرت امام رضوان الله تعالى علیه بوده اید لطفا از ویژگیهاى آن بزرگوار براى ما و خوانندگان مجله مطالبى را بفرمائید. اما خصوصیات ایشان : 1. خدمت گذار روحانیت : من خودم شاهد بودم که کسى را که به روحانیت اهانت کرد از فیضیه بیرون کرد.این قضیه مربوط مى شود به شصت سال پیش . در گرفتاریهاى طلاب امام به آنان کمک مى کرد.ازاجاره خانه اش و ملکى که در خمین داشت به طلاب کمک مى کرد. من خودم خبر دارم که در یک ماه رمضانى بود (در شصت سال پیش ) به به طلاب کمک کرد. 2.اخلاق و فضل : 3.احترام به شاگردان : 4.احترام به دوستان : حوزه : در جلسات و گفتگوهائى که باامام داشتید چه موضوعاتى مطرح مى شد؟! از ما دعوت کرد چه باید کرد؟ تا وقتى که ما خواستیم فکر کنیم و یک چیزى بگوییم که ما به ما فرست نداد و فرمود: ما قبول نخواهیم کرد.این حرف راامام در جمع نزد چون اطمینان به نفوس نبود و فقط به ما گفت . ما هم ذخیره کردیم و جائى بروز ندادیم . البته رضاخان آخوندها را رها کرد و گفته بود: نمى شود سر به سر اینها گذاشت .از روحانیت دعوتى براى آن کار به عمل نیامد زیرا عده اى مخالفت کرده بودند و گفته بودند:اگر سرمان هم برود تن به این چنین کارى نمى دهیم .این حرف را نسبت به روحانیت تهران مى دهند. حوزه : حضرت امام درس فصوص مرحوم شاه آبادى مى رفتنداگر دراین باره مطلبى دارید بفرمائید. حوزه : حوزه هاى علمیه باید چه دیدى نسبت به حضرت امام داشته باشند؟ امام را هم همینطور خدا را هم همین طور و... مثلا قرآن نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را آنجورى که خدا مى خواست على[ ع] مى خواست و یاامام سجاد[ ع] مى خواست معلوم نیست انسانها بتوانند بفهمند. مفسرین طبق افق دید خودشان قرآن را مى فهمند نه آن طور که در واقع هست . یک نامه معمولى را ى آدم ساده و عامى یک جور مى فهمد و یک انشان عمیق جورى دیگر. بالاخره افق دیداشخاص در فهم مطالب خیلى دخالت دارد. مى بینید که تفاسیر عامه خیلى اش ادبى وان قلت و قلتهاى نحوى و صرفى است بعضى ها هم علمى است . مجموع اینها به حسب افق دید مفسراست . مفسراگر حکیم بوده بیانات حکیمانه دارد ادیب بوده بیانات ادبى دارد مورخ بوده بیانات تاریخى و ... حضرت فرموده :[ الموعظه اذا صدرت من اهله وقعت فى محله]. باید هم محل قابلیت داشته باشد و هم گوینده . امام دلش مى خواست روحانیت در یک سطح عالى حرکت کنند ولى آن جورى که ایشان مى خواست نشد. والسلام من خواستار جام مى از دست دلبرماین راز با که گویم واین غم کجا برمجان باختم بحسرت دیدار روى دوست پروانه دور شمعم واسپند آذرم این خرقه ملوث و سجاده ریاآیا شود که بر در میخانه بر درمگراز سبوى عشق دهد یار جرعه اىمستانه جان زخرقه مى هستى در آوردم پیرم ولى بگوشه چشمى جوان شدملطفى که از سراچه آفاق بگذرم | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 282 |