تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,743 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,961 |
یوسف نجیب ما | ||
حوزه | ||
مقاله 13، دوره 6، شماره 32، خرداد 1368، صفحه 182-184 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 12 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 12 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
تواز کهن ترین زخم عشیره سخن مى گفتنى . واز داغ هاى باغ داغهاى هزار ساله ! تو در سال 57 فرعون را غرق ساختى . برخى[ قیام] را دون شان خود مى دانستند. و حتى[ نوافل] را نشسته مى خواندند. چرا که قیام حال مى خواهد و آنهااز[ حال] بى خبر بودند. و مستقبل را تنها تا مسافت سه سانتى مى دیدند. آنان طى دهسال انقلاب سنگ اندازى شان هرگز قضا نرفت . یوسف نجیب من ! مى ترسیدم حسودان تو را به چاه اندازه . تو چگونه استخوان[ تهتک] و خار[ تنسک] را سالها تحمل مى کردى ؟ دل شیفتگانت ژرف ترااز چاه و رازدارتراز نخلستان ها بود. چرا داغ ها و رازهایت را با ما باز نمى گفتى ؟ در حوزه ها [ الفیه ابن مالک] سینه ها رااشغال کرده بود. و تفسیر آیات مهجور از دروس جنبى حوزه بود. و[ اصول فقه] نباید[ اصول دین] را تحت الشعاع قرار دهد. بارى ... دل تو[ عرش الرحمان] بود و دیرى بود که بى کمترى مقاومتى . به اشغال خدا در آمده بود. تو نهال کدامین سرو را در ذهن حجره مرطوب کاشتى . که اکنون در دشت فیضیه . جنگلى از کاج و سرو و صنوبر قامت افراشته است ؟.. اى تناور سرسبز سرفراز! آیا تو خود را غرس کرده بودى که همه جوانه ها به جوانى تو مى مانند؟... انفاس قدسى تو در دروس فلسفه آن سالها چه کرد که مدرس زیر کتابخانه دیوار به دیوار عرش تکیه زده است ؟ و درس فقه تو با دلها چه مى کرد که آجر آجر دیوارهاى مسجد سلماس هنوز هم عشق را مى فهمد؟ آهوى چشمانت پلنگ خمارى بود خفته درانبوه بیشه مژگان . وابروانت تفسیر[ ن والقلم] . خط عارضت معنى[ ومایسطرون] . مژگانت به نماز که قامت بسته بود اینچنین موزون ؟!... ما در مدرسه عشق ثبت نام کرده ایم . تا در محضر چشمانت [ حکمت الاشراق] بیاموزیم . تو[ ابوالبرکات] بودى . [مفاتیح الغیب] در میان دستان تو بود. به گواهى آیه[ قل الروح] توازامر خدا بودى !... و ما در روزگار دیگراز زادان چون تویى عقیم است . تو حتى بعدازانقلاب هم انقلابى ماندى . چشمان رمق دیده تاریخ براى اولین بار بود که دید: چکمه هاى سرخ در وادى مقدس تو خلع شدند. و چشم کفر ورشکسته . براى نخستین بار در عرش خدا را زیارت کرد. دریچه اى که تو قصد گشودن آن را داشتى . به خاطر عدم قابلیت قابل] مفتوح نشد. وگرنه ایرادى به فاعلیت تو نبود. و...این طبیعت خفاش است که از پنجره مى گریزد 1 -------------------------------------------------------------------------------- پاورقى : | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 245 |