تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,474 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
آزادى تفکر4 | ||
حوزه | ||
مقاله 14، دوره 5، شماره 27، مرداد 1367، صفحه 97-120 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 12 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 12 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت چهارم عقلائى آن رجوع به صاحب نظران و خبرگان است .البته دراین مکتب تقلید در فروع دین به معناى پیروى کورکورانه و سرسپردن بى چون و چرا به آراء دیگران نیست که تقلیداین چنین را قرآن نکوهش کرده است . قالوا بل نتبع ماالفینا علیه ابائنااولوکان ابائهم لایعقلون شیئا ولایهتدون. 1 ادعواالى الله على بصیره انا و من اتبعنى. 2 پر واضح است این که ما به پیروى از مکتب اهل بیت پا مى فشاریم و نجات را دراین مسیر مى جوییم بخاطر توصیه پیامبر[ ص] است که فرمود: [ انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى] 4 قرآن گر چه یگانه منبع براى دریافت احکام الهى است لکن قرآن نیاز به تفسیر دارد که ما طبق رهنمودهاى پیامبر آیات مشکل ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه اساسا قرآن را بر عترت آن حضرت عرضه مى کنیم تا حقیقت را بر ما بنمایانند. مقاله اى که اینک در پیش روى دارید براساس همین باور تنظیم شده است . اهل بیت طریق وسطى تفریطى اشاره اى گذرا به جریان معتدل و طریق وسطى که طریق اهل بیت پیامبر[ص] است و همواره در کنار آن جریانات انحرافى روشنگراسلام حقیقى بوده است لازم و ضرورى به نظر مى رسد. لازم به یادآورى است که مسلمانان صدراسلام تا زمانى که پیامبر[ ص] در میان آنان بوده در فهم مسائل اسلامى مشکلى نداشتند. پس از وفات آن حضرت و وسعت یافتن قلمرو حکومت اسلام مسلمانان با رویدادها و مشکلات اجتماعى تازه اى روبرو شدند. که این آنان را وادار به تحقیق و کنکاش براى دست یابى به حل مشکلات و یافتن پاسخى مناسب از شریعت ساخت . دراینجا بود که مساله اجتهاد واستنباط بصورت یک ضرورت اجتماعى رخ نمود. دراین گیروداراجتهاد واستنباط بود که جریانهاى انحرافى هم زمینه رشد یافتند. در برابر جریانهاى افراطى و تفریطى دراستنباط احکام که ذکر آن رفت امامان شیعه را مى بینیم که راه اعتدال را پیموده اند. آن بزرگواران هم بااصحاب راى و قیاس و هم با ظاهربین واهل حدیث به مخالفت برخاسته اند. ظاهریین واهل حدیث به مخالفت برخاسته اند. تلاش کردند که کتاب خداوند را در متن واهرم استنباط قرار بدهند و به مردم سفارش کردند: دلیل مدعى رااز کتاب الله بخواهنداگر چه ادعا کننده از بیت وحى باشد.امام باقر[ ع] مى فرماید: اذا حدثتکم بشى ء فاسالونى من کتاب الله. 5 افزون براین پیروان دانشمند خویش را فرموده اند که اصول و کلیات رااز آنان بگیرند و خود تفریع در فروع کنند: انما علیناالقاءالاصول و علیکم ان تفرعوالله. یعرف هذا واشباهه من کتاب الله. مااجعل علیکم فى الدین من حرج. 6 ائمه اطهار براى جاودانگى دین و حفظ آن تلاش کرده اند که راه صحیح اجتهاد را به یاران دانشمند خود بیاموزند و در همین راستاست که در حل تعارض گفته هاى خود مى فرمایند: سخنان ما را بر قرآن عرضه کنید موافق آن را بپذیرید و مخالف آن را دور بیندازید 8 . با توجه به آنچه که گذشت روشن شد که قرآن باید ملاک اصلى استنباط حکم باشد واجتهاد مایه اصلى اش رااز قرآن بگیرد و گرنه باطل و بى ریشه خواهد بود. وادى اجتهاد وادى پر لغزشگاهى است . خروج از مدار قرآن همان و فروافتادن در چاه ویل همان . روى همین اصل است که بزرگان دین و فرزندان بیت وحى لعزشگاهها را براى پیروان مى نمایانند و آنان رااز نزدیک شدن به آن بر حذر مى دارند. یکى از آن لغزشگاهها قیاس است که شدیدا با آن برخورد کرده اند.امام صادق[ ع] به ابان بن تغلب مى فرماید : ان السنه لاتقاس الاترى ان المره تقضى صومها و لا تقضى صلواتها. یا ابان !السنه اذا قیست محق الدین. 9 انحراف از مسیر: 1. سوء برداشت 2. سلف گرائى : متاسفانه هنوز ریشه هاى این تفکر غلط و هراس ازابتکارات جدید مثل موریانه بنیه علمى جامعه ما را به تحلیل مى برد که این خطر بزرگ و مرگ زا مقابله جدى را مى لبد. در محیط علمى که از نوآورى و تحول آفرینى حمایت نشود و در موضوعاتى که فقهاء بزرگ اظهار نظر نکرده اند کسى را یاراى اظهار نظر نباشد یک فاجعه است فاجعه اى که یقینا دامن جامعه را خواهد گرفت . عدم تکاپوى علمى و سخن گذشتگان را تکرار کردن و هراندیشه و تحقیق نوى را بدعت دانستن همان تقلید باطل وادامه تفکراخباریگرى و جمودگرائى است . گر چه نظرات شیخ انصارى در برابراخباریین ذکر محفل باشد. بدون شک آنچه ثابت و تغییر ناپذیر مى باشد شریعت است فهم انسانها از شریعت امرى است تغییر پذیر چه کسى مى تواندانکار کند که در تاریخ گذشته همین معارف ثابته در آیینه ادراک متفکران جلوهائى گوناگون نموده است چرا باید تحول را بسته دانسته و فهم هاى نو و تجلیات تازه شریعت را ممنوع و یا محرم بدانیم . مگر فکر جز تفکر و فقه غیراز تفقه است واین دو را مگر جداى از رد و قبول و نقض و ابرام آراء وافکار مى توان تصور کرد. بنابراین نباید فهم مخصوص از شریعت (مانند فهم گذشتگان ) را به عنوان نظراسلام مفروض داشت و دگرگون شدن آن را مخالفت با فقه سنتى دانست . نتیجه را نمى توان قبل از پیمودن مقدمات تعیین کرد بلکه مقدمات و مبادى ما را به هر نتیجه اى برسانند همان حق و مطلوب است . البته پیروى از سنت حسنه فقهاى عظام دراجتهاد و پاسخگوئى به نیازهاى روز در چهارچوب اصول و قواعد کمال مطلوب است . آنچه مردوداست تقلید کورکورانه است . 3. تقدم فرع براصل دانش اصول فقه بااین که نقش بسیاراساسى و بزرگى دراستنباط احکام ایفا کرده و باعث رونق و تحول در حوزه هاى علمیه وافکار گردیده که تبلور آن را در کتاب ارزشمند رسائل واستنباطهاى پرارج کفایه در مى یابیم ولى بتدریح این دانش از مسیر واهداف خود فاصله گرفت تا جائى که براى بسیارى ازاربابان فن بصورت یک هدف درآمد و نقش وسیله اى آن فراموش گردید و علمى که روزى به عنوان مقدمه و وسیله اى براى دریافت حقائق و معارف در تفسیر و روایات مطرح بود تبدیل به گردابى گردید که عمرهاى گرانبها را در کام خود فرو مى برد و مهارت یک استاد در گسترش فروع و حل مسائلى گردید که گاه کوچکترین اثر علمى و عملى در فهم قرآن واستنباط احکام ندارد. مهمتر این که صرف سالها عمر دراین راه افتخار محسوب گشته و چنین وانمود شده است : کسى از نیروى اجتهاد و فقاهت بیشترى برخورداراست که به مسائل اصول بیشتر پرداخته و آثار بیشترى دراین زمینه داشته باشد. این برداشت غلطى است که در پى غلبه اجتهاد براخباریگرى بر ذهنها سایه افکنده و متاسفانه هنوز این روحیه بر حوزه هاى علمى حاکم است . مرحوم صاحب کفایه در راه تهذیب و تنقیح این علم گامهاى موثرى برداشت که سیره علمى او در درس و تدریس مى تواند براى روش تدریس حوزه هاى علمى نمونه باشد. وى زوائد علم اصول را حذف کرد. با آوردن نظرات و آراء تازه و مطرح ساختن افکار بلند فلسفى و گستردگى فکرى و در عین حال رعایت ایجاز این علم را تدریس کرد و به همین سبب بود که طلاب و فضلاءاز مجلس درس او بهره ها بردند و بسیارى از آنها به درجه فقاهت نائل آمدند. از قول مرحوم میرزا حبیب الله رشتى نقل کرده اند که فرموده بود: [من اگر بخواهم یک دوره کامل اصول تدریس کنم حداقل سى سال طول مى کشد] 10 . مرحوم آخوند فرموده بود: [ این تباهى عمراست که طلبه اى بعداز خواندن مقدمات که خود چندین سال طول مى کشد بیاید و سى سال فقط اصول بخواند. پس کى مى تواند فقهش را بخواند. کى مى تواند ترویج دین کند] 11 . قبل از تالیف[ مفایه] مرحوم آخوند یک دوره اصول را در 6 سال تدریس مى کرد. پس از تالیف[ کفایه] این مدت به 3 سال تقلیل یافت . چه بسیاراز علماى بزرگ را مى بینیم که آنان با وجوداقتصار واکتفا بر مسائل لازم و ضرورى علم اصول بدور ماندن از فروعات غیر لازم آن علم که جز تضییع عمر سودى در بر ندارد به استنباط هاى بزرگ فقهى و حل معضلات آن نائل آمدند که به عنوان نمونه از قدماء شیخ طوسى واز متاخرین آیه الله بروجردى را مى توان نام برد. شهید مرتضى مطهرى درباره استاد خویش مى فرماید: اغلب نسبت به آیه الله بروجردى[ ره] ایراد مى گرفتند که استاد کم دیده است از نظر ما حسن آقاى بروجردى در همین بود.اگر چه آن مرحوم برخلاف عقیده منتقدان 10 - 12 سال استادهاى درجه اول دیده بود... بااین حال حضرات[ نجفى] قبولش نمى کردند و مى گفتند: باید سى سال استاد دیده باشد در حالى که مرحوم آیه الله بروجردى به همین علت ابتکارش از اغلب علماى معاصرش بیشتر بود چرا که فکر مى کرد یعنى مجال فکر کردن داشت . 12 مقصوداز نگاشتن این سطور بى توجهى به ارزش و عظمت این علم و گذشتن از کنارانبوه زحمات و خدماتى که عالمان دراین راه متحمل شده اند نیست بلکه مقصود بیان دردى است که امروز حوزه هاى علمى ما بدان دچار گشته اند که اجتهاد را عده اى در فهم اصطلاحات خاص و حل معضلات کتابهاى پیچیده وافزون بر موضوعات خلاصه کرده اند. آنچه جامعه ماازاجتهادانتظار دارد تفقه سازنده و فهم درست و روشنى است از کتاب و سنت و تطبیق آن بر معضلاتى که جوامع اسلامى با آن دست به گریبانند. که ریشه بسیارى از مشکلات در گرو حل اینها و به دست آوردن مبانى فقهى و تبیین صحیح آن بدون کلى گوئى مى باشد. این رسالتى است که حوزه هاى علمیه باید آن را به سامان رسانند. بر عهده حوزه هاى علمیه است که با برنامه ریزى و هدایت اندشیه و سالم سازى محیط و طرد عناصر غوغاگر و جنجال برانگیز که بااندیشه هاى عوامانه خود مانع رشداندیشه ها مى شوند زمینه را براى اجتهاد و کنکاش علمى مهیا کنند و بااندیشه هاى واپس گراو خشک که جدا آفتى براى حوزه هاى علمى و جامعه اسلامى هستند بگونه اى علمى و منطقى برخورد کنند زیرااگر دراین امر خطیر سهل انگارى شود بیقین تفکر اخباریین بخاطر زمینه هائى که دارد سایه شومش را بر حوزه هاى علمى خواهد گستراند . اگر بناست اداره امور براساس کتاب و سنت صورت بگیرد باید تحول عمیق در باورها و چگونگى تحقیق و کنکاش علمى رخ بدهد و به مسائل اساسى و سرنوشت ساز که حل بسیارى از مشکلات به آنها بستگى دارد دگر بار با توجه به شرایط روز و عهده دارى اداره مردم نگریسته شود. | ||
مراجع | ||
پاورقى ها 1.سوره بقره .170. 2.سوره یوسف .108.
3. المنتقى من اخبارالمصطفى ابن تیمیه ج 2.762.
4.مسند احمد حنبل ج 366.4 بحارالانوار ج 23.132.
5. المیزان ج 4.188 به نقل ازاصول کافى .
6.وسائل الشیعه ج 1.327.
7.وسائل الشیعه ج 1.291.
8. اصول کافى ج 1.55 - 56
9.وسائل الشیعه ج 25.18 اصول کافى ج 1.57.
10.مرگى در نور.100.
11. همان مدرک .101.
12. تعلیم و تربیت در اسلام /07
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 278 |