تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,329 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,288 |
مصاحبه با آیه الله سید محمد حسین فضل الله | ||
حوزه | ||
مقاله 3، دوره 5، شماره 25، فروردین 1367، صفحه 39-68 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 15 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 15 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
آیت الله سید محمد حسین فضل الله صداى رساى مقاومت سرو سرافراز پایدارى طنین پرصلابت حق جویى تندیس آرزوها وامیدهاى انباشته و خشم مجسم مظلومیت لبنان . فضل الله مرزبان همیشه بیدار عقیده نگهبان با روى بلندایمان و بیرقدار بیرق برافراشته حق خواهى لبنان . فضل الله نام همه آن قرین حزب الله پاکترین حماسه سازان جبهه مظلومیت دلیرترین ایثارگران خطه فداکارى و راستترین فریاد لبنان . سید محمدحسین فضل الله مرد طرح واندیشه مرد قلم و نگارش مرد شعر وادب مرد سخن و خطابه مرد رزم و مبارزه مرد اجتهاد و فقاهت . نام فضل الله با نام لبنان آمیخته است و با درگیریهاى سیاسى و نظامى آن خطه از وطن اسلامى واین صدالبته بجاست و بموقع .اما فضل الله قبل از آن که مرد رزم باشد مرداستنباط است واجتهاد مرد فقاهت و حوزه . سالیان زیادى در حوزه نجف زانوى تلمذ زده مدارج کمال را پشت سر گذاشته بر کرسى تدریس تکیه زده و شاگردان زیادى پروریده است . فضل الله مرداندیشه است و واقع بینى نه تقدیس بى جا مى کند و نه تنقیص بى مورد خوبیها را مى ستاید و نابایسته ها را نکوهش مى کند. وقتى سخن از نظام حوزه است رواها را فراموش نمى کند و برنارواها هم چشم نمى بندد با شجاعت ابراز عقیده مى کند و رک و راست آنچه را که بایدانجام گیرد بى پرده از پرده برون مى افکند. نظام مرجعیت را مى ستاید و آن را قدرتى لازم و ضرورى مى شمارد اما آن را نیازمند به تحولى اساسى و بنیادى مى داند تا فقه مقلد بتواند با قدرت و توان برامور اشراف داشته باشد و قیادت دینى یا سیاسى را بنحو مطلوب انجام دهد. کتب درسى حوزه ها را تا هماهنگ با زمان مى داند و آن را به تغییرى بنیادى مفتفر مى بیند. و براین باوراست که کتب درسى باید تنظیمى دوباره یابد واین بار براصول آموزش و تعلیم . نظام درسى حوزه ها را نارسا مى داند و فارغ التحصیلان آن را نه عالم اسلامى که تنها یک متخصص مسائل فقهى و حقوقى مى شمارد و براین اعتقاد است که باید نظام حوزه ترتیبى پیدا کند که فارغ التحصیلان آن به تمام معنى عالم اسلامى و آشنا به علوم دینى باشد. روش حوزه ها را براپ پرورش رهبران فکرى و سیاسى جوامع اسلامى بسیار ناقص مى بیند و معتقداست که در طول تاریخ اگر حوزه ها رهبرانى هم تحویل اجتماع داده اند باید علت را در تلاش شخصى و ویژگیهاى آن قائد جست و نه نظام حوزه . سیدمحمد حسین فضل الله گرچه مصاحبه هاى فراوانى با مطبوعات جهان انجام داده است لکن اینجا سخنى دیگراست و از وادى دیگر. دراین مصاحبه فقیهى با مجله سخن گفته است که با تمام وجود نظام حوزه را لمس کرده و در آن رشد یافته است و آنگاه آموخته هاى خویش را به بوته آزمایش نهاده و با شاغول واقعیت سنجیده است . بایسته هاى آموزه ها رااز نبایسته ها باز شناخته و آن بخش از معارف را که براى قیادت و رهبرى امت اسلامى مفیداست از آن بخش از آموخته ها که بازدهى جز وقت کشى ندارد جدا کرده است .ازاین رو توصیه هاى این مرد علم و عمل فقه و قیادت و دانش و هدایت براى رهروان راه رهبرى بسیارارزشمنداست و آموزنده و براى حوزه ها که امروزه بیرق قیادت را بدوش آشیده اند خواندن آن ضرورى و لازم است .امید که ازاین گفتگوى پربار بهره گیریم . [حوزه] حوزه : با تشکراز فرصتى که به ما دادید.ابتداء مطابق معمول اولین سئوال رااز شرح زندگى و دوران تحصیل شروع مى کنیم به این امید که ما و خوانندگان را ازانبوه تجربیات خاطرات واطلاعات این دوران بهره مند سازید. افزون براین در درسهاى ایشان در تعطیلات ماه رمضان هم شرکت مى کردم . همچنین مدت دو سال در درس آیه الله سید محمود شاهرودى حاضر شدم . و یک سال و نیم در درس آیه الله حکیم [ره] . در تعطیلات مانند ماههاى تابستان و روزهاى پنجشنبه و جمعه به درس مرحوم آمیرزا حسن بجنوردى در بحث هاى قواعد فقهیه مى رفتم. آیه الله خوئى در مسجد حضراء و آیه الله حکیم در مسجد عمران و شیخ حسین حلى در مقبره مرحوم میرزاى نائینى و آیه الله شاهرودى در مسجد هندى و مرحوم بجنوردى در خانه اش درس مى دادند. شمنا در آن موقع همزمان شاگرد واستاد بودم از یک سو در درسهاى علماى بزرگ حاضر مى شدم واز طرف دیگر کفایه لمعه و رسائل را درس مى دادم . همچنین در فعالیتهاى فرهنگى وادبى نجف شرکت مى کردم . شعر هم مى سرودم .البته فعالیتهاى فرهنگى وادبیم در حدى بود که با درسهایم مزاحمت و معارضه نداشت . داراى سه دیوان شعر هستم . که 2 جلد آن چاپ شده است به نامهاى [یاضلال الاسلام] که رباعیات است و[ قصاعئد للاسلام والحیوه] و دیوان خطى دارم به نام[ فى قضایاالوجدانیه والادبیه ]. در سال 1985 ه. که انقلاب در عراق علیه رژیم سلطنتى به سرکردگى عبدالکریم قاسم روى داد. جماعه العلماء در نجف فعالیتهاى خود را آغاز کرد و من با آنان بودم . و هنگامى که مجله. [ الاضواء] را منتشر کردیم مرحوم شهیدسیدمحمدباقرصدر سرمقاله پنج شماره آن را با عنوان [رسالتنا] نوشت و من سرمقاله دوم را با عنوان[ کلمتنا] نوشتم و این مقالات را من حتى پس از توقف آقاى صدراز نوشتن افتتاحیه به مدت 6 سال ادامه دادم واین سرمقاله ها را بعدها در کتابى به نام [قضایانا على ضوءالسلام] جمع کرده و چاپ کردم . حوزه : آیا شمااز موسسین جماعه العلماء بودید. با مرحوم سیدمحمدباقر صدر در تشکیل حرکت سیاسى در عراق همکارى مى کردم و با هم مشورت مى کردیم . من در زمینه مسائل سیاسى و دعوت به تشکیل حکومت اسلامى از سال 1958 م . و یا قبل از آن فعالیتهایى داشتم و با کشورهاى خلیج و دیگر کشورهاى عربى روابطى داشتم . مى توانم بگویم که این فعالیت و حرکت را مى توان اولین جنبش و فعالیت سیاسى شیعى در محدوده کشورهاى عربى دانست - گواین که جنبش و فعالیتى در ایران وجود داشت - لیکن جنبش مااولین جنبش در میان کشورهاى عربى بود حوزه : آیا تشکیلات و فعالیتهاى شما صرف مشورت در مسائل سیاسى بود یا آن که منتهى به تشکیل حزب و گروه بندى سیاسى شد؟ آیه الله حکیم [ ره] )ارتباط همکارى نزدیکى داشت . و در آن بعضى ازایرانیها و پاکستانیها بودند. حوزه : درباره فعالیتهاى نویسندگى خود در نجف براى ما صحبت فرمائید. هجرت من به لبنان تقاضاى گروهى از مومنین گروهى از مومنین لبنان از مراجع نجف بود و مراجع تقلید (آیه الله حکیم و خوئى ) نیز مرا به عنوان وکیل اعزام کردند. دراین منطقه ساختمانى که عبارت بود از: مسجد و حسینیه و سالن اجتماعات و کتابخانه عمومى و بیمارستان و حوزه علمیه اى به نام[ المعهدالشرعى الاسلامى] تاسیس کردم .ازاین حوزه علمیه بسیارى از علماء و روحانیون کنون لبنان فارغ التحصیل شدند.از آن جمله : مرحوم شیخ راغب حرب و شیخ رضا و دیگر علماى جوان که هم اکنون در لبنان به فعالیت مشغولند. دراین مدرسه تا سطح رسائل و مکاسب درس داده مى شد و خودم تدریس خارج فقه کتاب[ مستمسک العروه الوثقى] و خارج اصول را به عهده داشتم و همچنین رسائل و مکاسب و کفایه را هم تدریس مى کردم و هم اکنون نیز به جهت کمبوداساتید به تدریس رسائل و کفایه مشغولم . در فعالیتهاى عمومى در میان شهرهاى شیعى و سنى نشین لبنان در رفت و آمد بودم و در آنها در مناسبتهاى دینى واجتماعى به سخنرانى مى پرداختم واز دوراول واز هنگامى که به لبنان هجرت کردم پیشنهاد تشکیل حکومت اسلامى در لبنان را مطرح کردم زیرا به این فکرایمان داشته و فعالیتهاى اسلامى خود را بر مبناى تشکیل حکومت اسلامى درلبنان آغاز کردم . طبیعى است که آقاى سیدموسى صدر که با همدیگراز قدیم در نجف دوستى و آشنایى داشتیم نیز فعالیتهاى داشت البته روش فعالیت ما با یکدیگر تفاوت داشت . زیرا من اسلام را به صورت سیاسى آن مطرح کردم و او معتقد بود که هنوز زمان مطرح کردن آن فرا نرسیده است و لذا طرح آن را مصلحت نمى دید.
حوزه : آیا شما در مجلس شیعى اعلاء شرکت کردید؟ دراین مدت خود به نوشتن کتابهایى مشغول بوده ام در نبعه (سال 197576م .) هنگامى که به مدت شش ماه توسط نیروهاى مسیحى به محاصره در آمدیم - نبعه منطقه اى است اسلام در قلب مناطق مسیحى نشین .این منطقه در آغاز جنگ داخلى لبنان توسط نیروهاى مسیحى به محاصره در آمد و مدتها در زیر بمباران آنان قرارداشت و تمام اهالى آن نیز از آنجا رانده شدند. در آن مدت در آنجا با مردم زندگى مى کردم وامور مادى معنوى معیشتى بهداشتى واجتماعى مردم رااداره مى کردم . دراین مدت در نور شمع کتاب مى نوشتم کتاب[ خطوات على طریق الاسلام] و کتاب[ الاسلام و منطق القوه] و[ الحوار فى القرآن] . پس از آن که نبعه توسط نیروهاى فالانژ اشغال و سقوط کرد من از آنجا خارج شده و در جنوب لبنان ماندم . به جبل عامل آمدم و در آنجا مدت یکسال ماندم و سپس به بیروت آمدم و در صاحیه جنوبى بیروت به فعالیتهاى حوزه ادامه دادم . در آنجا فعالیتهاى خود را در زمینه هاى متعددى ادامه واداره[ المعهدالشرعى الاسلامى] را که حوزه درس بود واز قبل بعهده داشتم ادامه دادم و ضمنااداره موسسات اجتماعى دیگرى مانند[ مبره آیت الله الخوئى] (موسسه اى است خیریه براى سرپرستى ایتام واکنون هفتصد یتیم شیعه را اداره مى کند. سرمایه اولیه این موسسه را آیت الله خوئى تامین کرده اند به همین اعتبار به این نام خوانده مى شود.) را بعهده دارم . همچنین حوزه علمیه اى تاسیس کردم . ضمنا موسسه دیگرى جهت سرپرستى ایتام به نام( مبره الامام زین العابدین[ ع] ) درمنطقه هرمل نزدیک شهر بعلبک تاسیس کردم . همچنین بیمارستانى در جنوب لبنان در دست ساختمان دارم .از طرحهاى دیگر[ مکتب الخدمات الاجتماعیه] است که به گرفتاریها و نیازمندیهاى مستضعفین زنان بیوه و بى شوهر و یتیم و دیگر مستمندان و فقراء و مجرومین رسیدگى مى کند.این موسسه کارمندانى رااستخدام کرده است که با مراجعه به خانه ها و محل سکونت افراد کم بضاعت و مستمند نیازمندیهاى آنان را بررسى و برطرف مى کنند.این کمکها عبارتنداز: حقوق ماهیانه و کمکهاى نقدى جنسى و داروئى (براى مریضها) کمک جهت ازدواج و تحصیل و در صورت لزوم بسترى کردن افراد بیمار در بیمارستان این دفتر امروز با بودجه سالیانه اى در حدود 12 میلیون لیره لبنانى به کار خودادامه مى دهد. همچنین سرپرستى و نظارت بر سه حوزه علمیه را بر عهده دارم یک حوزه علمیه درصور و دیگرى در بیروت و سومى در بعلبک . در آنجااشخاصى هستند که از طرف من امور طلاب را رسیدگى مى کنند و من بودجه لازم را دراختیار آنان قرار مى دهم . تعداد طلاب در بیروت نزدیک به 120 نفر و در صور نزدیک 40 - 50 نفر و در بعلبک 80 نفر ضمنا دو حوزه درس براى خواهران داریم یکى در بعلبک و دیگرى در صور که مجموع طلبه هاى آن 15 نفر مى باشد. همچنین ما به نهضت مقاومت اسلامى کمکهاى معنوى و مادى فراوانى مى کنیم و در راه تبلیغ اسلام نوار ویدئو که در آن خطبه هاى نماز جمعه و دیگر سخنرانیها ضبط شده است براى موسسات و جمعیتها در مناطق مختلف جهان مانند:اروپا واسترالیا و آفریقا به صورت رایگان ارسال مى داریم. در جنوب لبنان مدرسه اى به نام[ مدرسه القرآن الکریم] جهت یاد دادن و تجوید قرآن و حفظ آن تاسیس کرده ام و سعى مى کنم امکانات این مدرسه راافزایش داده تا بتواند دیگر علوم قرآن را به دانش آموزان خود بیاموزد. اما فعالیتهاى اجتماعى : در فعالیتهاى سیاسى در لبنان به نحو وسیعى شرکت جستم و سرپرستى حرکت اسلامى در لبنان را به عهده گرفته ام .این حرکت که امروزه در شکل[ حزب الله] مى باشد ارشادات معنوى و مذهبى خود رااز من دریافت مى کند.البته این اضراف و سرپرستى تنها در جنبه هاى مذهبى مى باشد و هرگزاز جنبه رسمى و سیاسى ریاست این گروه را بر عهده نگرفته ام بااین که مسوولیت نظارت عام بر حرکت اسلامى در لبنان و دفاع از مسائل و خواسته هاى آنان را به عهده دارم .البته همانطورى که گفتم من تنها مسائل مذهبى و توجیهات وارشادات اسلامى آنان را به عهده داشته ام لیکن به خاطر همین فعالیتهاى اسلامى بود که چهار بار مورد سوءقصد نافرجام قرار گرفتم از طرف بعثیهاى عراق و از سوى دیگر گروهها که آخرین آن انفجارى بود که در منطقه بئرالعبد روى داد و بعدها معلوم گردید که این توطئه با همکارى سازمان جاسوسى آمریکا A I C اسرائیل و عربستان بوده است . و در همین اواخر خاطرات ویلیام کیسى رئیس سازمان سیا منتشر شده دراین کتاب آمده است که عربستان مبلغ سه میلیون دلار جهت مخارج انجام این توطئه پرداخته است . حوزه : شمااز چه وقت با حزب الله همکارى وارتباط داشته اید؟ استفاده مهمى کردم . در عین حالى که آنان سعى در وارونه جلوه دادن مسائل و آلوده کردن چهره مرا داشتند توانستم نداى اسلام را به تمام جهان برسانم . حوزه : شمااز چه تاریخى در بئرالعبد مستقر شدید واین منطقه چه خصوصیاتى را دارد که شما آن را انتخاب کردید؟ حوزه : آیا ممکن است درباره اساتید خود و خصوصیات اخلاقى واجتماعى آنان براى ما سخن بگوئید؟ حوزه : لطفا درباره نوشته ها و آثار علمى و فرهنگى واسلامى خود براى ما سخن بگویید. نوشتم . ضمنا مجموعه اى از بحثها را تحت عنوان[ مفاهیم اسلامیه عامه] نوشتم که تاکنون ده جلد آن چاپ مى شد به نام[ رساله التاخى] که تاکنون چهار جزوه آن چاپ شده است . دو دیوان شعر تاکنون از من چاپ شده است که به نامهاى[ فى ضلال الاسلام] و[ قضائدللاسلام والحیوه] مى باشد. دیوان سومى را نیز نوشته ام به نام[ فى ضلال الشهاده] . همچنین کتاب[ مع الحکمه فى خط الاسلام] که سرمقاله هاى مجله الحکمه است که توسط من بمدت یکسال در بیروت انتشار یافت جمع آورى و چاپ شده است . همچنین کتابى که اول در نجف چاپ شد و سپس در بیروت به آن اضافاتى نموده و آن را چاپ کردم کتاب[ قضایانا على ضوءالاسلام] مى باشد. مچنین کتابى دارم به نام [على خطى کربلا] که مجموعه سخنرانیهاى ماه محرم مى باشد. همچنین تفسیر قرآن دارم که تا کنون به بیست جلد رسیده و هیجده جلد آن چاپ و منتشر شده و جلد نوزدهم آن نیز در حال چاپ است و جلد بیست آن را مشغول نوشتن هستم که تاکنون بهسوره توبه رسیده ام .این تفسیر تفسیرى است نوین و به روشى تازه و به سبک تفسیر[ فى ضلال القرآن] سید قطب بااین تفاوت که نمایانگر نظراهل بیت[ ع]وشیعه مى باشد· کتابى دیگر دارم بنام (تأملات فى مسیرة العمل و العاملین) که مجموعه اى است از بحث هاى سیاسى، فکرى و اسلامى که در آن ، درباره روش فعالیتهاى اسلامى بحث کرده ام ، که در آینده نزدیک به چاپ خواهد رسید. همچنین مقاله هاى متنوعى، در زمینه هاى مسائل اسلامى در مجلات و روزنامه ها از من به چاپ رسیده است. حوزه : در مورد نظام متداول در حوزه هاى علمیه آیا معتقدید که این نظام در شرایط کنونى جهان مفید خواهد بود؟ استاد: من معتقدم که حوزه با نظام کنونى آن قادر به انجام وظایف خود در جهان اسلامى نمى باشد زیرا نظام تدریس در حوزه به نحوى است که تنها فارغ التحصیلان آن افرادى هستند که متخصص در شریعت اسلامى مى باشند و نه دراسلام آنگونه که ملاحظه مى کنیم مى بینیم دروس عقاید مورداهمیت قرار نمى گیرد لذا نمى بینیم پیشرفت و نوآورى و علم به وجود آمده باشد و یا در مورد فلسفه که هرگونه نوآور را فاقداست و یا تفسیر قرن هرگز درس اساسى در حوزه بشمار نمى آید. نمى بینم در حوزه درسهایى در بررسى ادیان جهانى باشد طلبه ها هیچ گونه اطلاعى از یهودى و یا نصراتى و یا بودائى و یا مذاهب هند ندارند. در حوزه بحثهایى درباره بررسى مذاهب اسلامى نداریم ما در حوزه بعنوان جزئى از جهان اسلام مى خواهیم ببینیم نظر دیگر مذاهب اسلامى از جهات عقیدتى مذهبى و شرعى درباره ما چیست ؟ ما در حوزه بحثهایى درباره جریانهاى فکرى و سیاسى معاصراز قبیل مارکسیسم ملى گرایى و ... نداریم .ازاین رو مشاهده مى کنیم حوزه با روش کنونى هرگز نمى تواند براى جامعه علماثى مسلمان مسلمان که قادر به حل مشکلات آنان باشد تقدیم کند.اما آنچه را که مشاهده مى کنیم که افرادى از حوزه هاى علمیه فارغ التحصیل شده و رهبرى جامعه خود را به دست گرفته اند این اشخاص در واقع با سعى کوشش و تجربیات شخصى و فردى خود توانستند به این مقام برسند و نه از میان نظام کنونى حوزه . لذا ما معتقدیم که در عین حالى که باید جهت عمق درس حوزه باقى باشد بطورى که طلبه را براى رسیده به مرحله اجتهاد آماده نماید و بتوانیم مجتهدینى جهت استنباط احکام شرعى به حوزه ها تحویل دهیم تااین حرکت مستمر قطع نگردد معتقدیم و تاکید مى کنیم که ضرورى است که درسهاى حوزه توسعه داده شده به نحوى که طلبه پس از پایان مراحل درس حوزه حداقل اطلاعات عمومى را دارا باشد. همانطورى که یک دانش آموز در دبیرستان مجموعه اى از معلومات در علوم مختلف را به دست مى آورد تااو را آماده تخصص در رشته معینى در دانشگاه نماید. همین گونه هم در حوزه باید عمل شود که ابتداء طلبه معلومات متفاوتى بدست آورده و سپس با تکیه بر آن معلومات در رشته معینى از قبیل فلسفه و یا غیراز آن تخصص و خبرویت پیدا کند. تا بدین وسیله بتوانیم در درگیریهاى فکرى که میان کفر واسلام وجود دارد ایستادگى کرده و با آنها مبارزه نمود و بر آنها فایق گردیم . حوزه :از صحبتهاى شما این گونه استفاده مى شود که شما معتقدید که نظام حوزه باید نظامى هم چون الازهر باشد واین با آزادى تدریس واستقلال حوزه تعارض دارد! استاد:البته این ضرورى نمى باشد که حتما باید نظام حوزه همچون نظام الازهر بوده باشد بلکه مى توانیم جوانب مثبت این نظام کنونى را گرفته و جوانب منفى آن را رد کنیم . مثلا مى بینیم در حوزه طلبه ملزم است کتابهاى معینى در زبان و قواعد عربى منطق فقه اصول بلاغت و غیره را بخواند به همین روش آزاد مى توانیم طلبه ها را به خواندن کتابهایى در تفسیر فلسفه علم کلام و بررسى ادیان و مذاهب واداریم و سعى کنیم که کتابهایى معین را نیز دراین رشته ها نوشته و در دسترس آنان قرار دهیم . بطورى که وقتى طلبه داخل حوزه مى شود احساس کند همانطورى که درس فقه از دروس اساسى است درس علم کلام بررسى مذاهب وادیان و ... نیز از دروس اساسى او مى باشد. البته با حفظ آزادى تدریس . البته به این نکته نیز باید توجه کرد که آزادیى که ما در حوزه داریم آزادى بى نظم و ترتیب مى باشد. مثلا وقتى شخصى وارد حوزه مى شود هرگونه اطلاعى از سابقه تحصیلات و سطح معلومات و یا سابقه سیاسى فکرى او نداریم و چه بسااین فرد جاسوسى مزدور باشد وازاین گذشته هیچ گونه نظارت و سرپرستى بر نحوه تدریس او نداریم .اماآنچه که امروز متداول است که ازاین افراد در زمانهاى معینى امتحان گرفته و سپس براى آنان حقوق ماهیانه و شهریه قرار داده مى شود این امرى است عادى و بى اهمیت .ازاین رو ضرورى است که به حوزه نظم و ترتیب خاصى بدهیم بطورى که آزادى درس و بحث را تضمین کرده ولى در عین حال بایداین آزادى در ضمن ضوابط معینى قرار بگیرد تا کسى به آزادى تجاوز نکند. مثلا بسیارى از معممین را دیدیم که به قم و یا به نجف یا حوزه دیگرى آمدند یکى دو سال درس خواندند و سپس لباس روحانیت را به تن کردند و به شهر و یا کشور خود مراجعت کردند و مردم آنان را در اعداد علما به حساب مى آوردند (من دون اى رقیب ولاحسیب ) و بدون آن که هیچ مرجع خاصى و یااداره اى این روابط را تنظیم و تحت نظر داشته باشد حوزه : آیا شمااین برنامه را در حوزه هاى علمیه لبنان که تحت نظارت شماست پیاده واجراء کرده اید؟ سر راه پیاده کردن این برنامه قرار دارداز قبیل چند دستگى سیاسى و وارد شدن عناصر سیاسى دراین ونه مسائل باعث شد که به نتیجه مطلوب نرسد. حوزه : در عین بى برنامگى حوزه هاى علمیه ملاحظه مى کنیم که تاثیر حوزه ها در زمینه هاى سیاسى - فرهنگى از نقش دانشگاهها بیشتر بوده است این پدیده را چگونه تفسیر مى کنید؟ حوزه : نظر خود را درباره کتابهاى درسى که هم اکنون در حوزه هاى علمى متداول است بیان بفرمایید. تجدید نظرى در نوشتن و ترتیب مطالب آن با رعیات عمق علمى و تحقیقى موجود در آن را داریم . یعنى این کتاب نیاز به بازنویسى دارد زیرا مطالب و قواعد علمى در آن به نحوى درهم آمیخته است که طلبه پس از خواندن کتاب نمى تواند در ذهن خود و بصورت منظم و علمى اصول و قواعد معاملات در مکاسب را به خاطر بسپارد همچنین در دیگر کتابهاى فقهى متداول مانند: لمعه .این کتاب بر طبق مبانى اصول فقه متداول در زمان شهید بن[ ره] و نیازهاى آن وقت نوشته شده است و پس از آن اصول فقه در زمینه مبانى استدلال پیشرفت فراوانى کرده است .ازاین رو ما نیاز به کتابهایى داریم که در آن دو جنبه مورد توجه قرار گرفته باشد : 1.کتابها واستدلالها و مبانى اصولى آن باید بر طبق قواعداصول فقه متداول و مورد قبول اصولین متاخر به تدوین درآید. 2. بسیارى از فروع زائد و خارج از محل ابتلاء مسلمانان معاصر از کتابها حذف گردد زیرا براى نمونه شهید بن[ ره] کتاب لمعه خود را بنابر نیازهاى وجود در آن وقت نوشته در حالى که آن فروع محل ابتلاء امروزه از میان رفته و فروعات جدیدى موردابتلاء قرار گرفته است که نیاز به پاسخ دارد.ازاین رو ما مجبوریم مسائل فراوانى رااز کتابهاى فقهى حذف کنیم و مسائل جدید و موردابتلاء را جایگزین آن کنیم . مثلا هنگامى که کتاب الشرکه را در هر یک از کتابهاى فقهى مطالعه مى کنیم نمى توانیم اطلاعات فقهى لازمى را در آن زمینه کسب کنیم و قدرت بر پاسخ به سوالات مردم از شرکت را داشته باشیم زیرا روش و کار شرکتهاى امروز با شرکتهاى گذشته تفاوت بسیارى دارد.ازاین روز ما نیازمند کتابهاى فقهى تازه اى هستیم که طلبه با مطالعه آنها خود را با واقع بیشتر منطبق دیده و بداند که قادراست پاسخ گوى آنها بااستدلال به روشهاى علمى متداول است . لذااحساس مى کنیم که باید تمام کتابهاى اصولى و فقهى را تغییر داده تا با شرایط فعلى و پیشرفتهاى جوامع بشرى مطابقت پیدا کند البته با رعایت ضوابط کتاب و سنت . توجه به این نکته ضرورى است که هرگزاین تغییرات در حوزه و کتابهاى آن به وجود نخواهد آمد مگر آن که حوزه از صورت کنونى آن به درآمده و در قالب موسسه و تشکیلات منظمى اداره گردد. بطورى که افراد و گروهى متخصص به وجود آید که کار آنها بررسى آخرین پیشرفتها در زمینه کتاب نویسى و روشهاى تدریس باشد تا بتوانند با در نظر گرفتن روش مناسب کتاب مناسب را براى طلاب حوزه آماده کنند.. 1. این روشى است که امروزه در تمام مراکز علمى جهان انجام مى پذیرد و ما مشاهده مى کنیم که تمام دانشگاههاى جهان هر ده سال تمام روش درسى و کتابهاى و مضامین و محتویات آنها رابر طبق نیاز روز تغییر مى دهند بدین وسیله است که حوزه مى تواند خود را با پیشرفتهاى جهانى همگام کرده و علمائى تربیت نماید که نیازاندکى به تلاش جهت مرتبط کردن آنان به عصر و دوران خود را داشته باشد. حوزه : شهید صدر این برنامه را با نوشتن کتابهاى [ المعالم الجدیده] و[ الاصول على المنهج الحدیث] آغاز کرد لیکن این کتابها نتوانستند خود را به عنوان کتباهاى درسى رسمى در حوزه هاى علمیه جایگزین دیگر کتابها کنند! مورد کتاب شهید صدر طلبه هنوز مرحله پایانى از بحث نرسیده گفته مى شود که دنباله بحث در حلقه آینده و یا در درس خارج خواهد آمد بطورى که طلبه پس از درس به یک نتیجه گیرى کلى که بتواند خواسته او را (حداقل در آن مرحله از بحث ) برآورده واو رااقناع کند نخواهد رسید. بنظر من این عیب بسیار بزرگى است و لیکن این کتاب اگرازاین عیب اصلاح گردد یکى از بهترین کتابهاى اصول بشمار خواهد آمد زیرااو جامع تمام آراء و نظریات علماء پیشتر مانند: شیخ انصارى و آخوند خراسانى و میرزاى نائینى و شیخ محمدحسین اصفهانى و آقا ضیاء عراقى و خوئى مى باشد.این کتاب یکى از جدیدترین کتابهایى است که تا کنون به روش علمى در علم اصول نوشته شده است . حوزه :از جواب شما این گونه استفاده مى شود که تنها راه تغییر روشهاى درسى و حوزه علمیه آن است که نویسنده کتاب در بالاترین مراتب علمى از لحاظ طبقه بندى حوزه قرار داشته باشد. تعلیقاتى است بر کتاب تهذیب و خود تهذیب هرگز نمى تواند بعنوان متنى منطقى کتاب درسى قرار گرفته و طلبه هااز آن نظریات منطقى بدست آورند و شاید نصادف و یا خواست یکفرد که او را مناسب دیده این کتاب را در زمره کتابهاى درسى قرار داده است . و همچنین کتاب[ باب حادى عشر] چگونه است که این کتاب که بیان گر طرز تفکر واندیشه رایج در زمان صدوق[ ره] بوده بعنوان تنها کتاب کلامى حوزه مورداستفاده قرار گیرد. در حالى که مشاهده مى کنیم شیخ مفید [ره] باانتقاد شدیداز صدوق[ ره] معتقداست که صدوق در موقعیتى قرار نداشته است کهمسائل حوزه هرگزاز روى بررسى و مطالعه برنامه ریزى نمى گردد.ازاین رو مااز حوزه هاى علمیه دعوت مى کنیم که اگر قصد کوتاه نمودن راه و کم کردن زحمات بیهوده و برطرف کردن بسیارى از تنگناها را دارند تنها راه آن ایجاد هیئتها و گروههاى متخصص و خبره مى باشد که بتوانند روش تدریس مناسب و کتابهاى درسى را پس از بررسى ! تشخیص داده وافرادى را وادار به نوشتن کتاب مناسب کرده و یا در صورت عدم نیاز از کتابهاى موجوداستفاده کنند. حوزه : هیئتهاى متخصصى که فرمودید تنها وقتى مى تواند کار خود را آغاز وادامه دهد که از سوى مراجع تقلید مورد تایید قرار گیرد. با توجه به فضاى فرهنگى واجتماعى کنونى حوزه هاى علمیه آیا تصور مى فرمائید که چنین تحولى پدید آید؟ آنچه را که ما باید به آن توجه داشته باشیم آن است که ما میان مرجعیت و تقلید خلط کرده ایم . ما تصور مى کنیم که هر مقلدى باید مرجع تقلید مردم در تمام مسائل زندگى آنان باشد و قلد بایداعلم مردم در فقه واصول بوده باشد. چه بساافرادى باشند که اعلم مردم به فقه واصول بوده لیکن همین شخص عاجزازاداره خانه خود مى باشد زیرا که اواز هنگامى که درس خواندن را شروع کرده است در محدوده مخصوصى بوده و این نحوه زندگى او را بگونه اى بار آورده که قدرت فهم و درک واقع راازاو سلب کرده است .این شخص را چگونه مى توانیم مرجع تقلید قرار دهیم البته با قطع نظراز جنبه هاى سیاسى ما هم اکنون درباره حکوومت و سیاست و ولایت صحبت نمى کنیم - نه حتى در مسائل حوزوى چگونه چنین شخصى مى تواند سرپرستى و نظارت بر درسهاى حوزه نماید در حالى که کمترین آگاهى از روشها و طریقه هاى تدریس را ندارد و تنها نقشى را که دارد آن است که آنچه را که از قبل تدریس مى کرده اند به آن وابستگى پیدا کرده و آن راادامه دهد.ازاین روست که مى گوئیم : تنها راه حال این مشکلات آن است که مرجعیت را به صورت موسسه و تشکیلات در ورده و بر آن سازمان دهى دهیم . باید گروهى از کارشناسان و متخصصین خبره دراین زمینه را تشکیل داد و دراختیار مرجع قرارداد. بطورى که او حق دخالت در هیچ کارى را پیش از نظر خواهى و مشورت با آن گروه نداشته باشد.اما مشکل این است که همواره مشاور مرجع تقلید یکى از نزدیکان به مسائل شخصى او مى باشد بطورى که تمام حوزه مجبورند براى انجام کارهاى خود به او مراجعه کنند افرادى که شاید اصلااطلاع و آگاهى در مسائل حوزه هم نداشته باشند. در واقع در مسیر حرکت مرجعیت با مردم خطا و اشتباهى رخ داده است . این است که ما را وا مى دارد بگوییم که یا باید وظیفه مقلد را تنها فتوى دادن قرار دهیم و موضع اداره حوزه را به گروههاى تخصصى دیگرى واگذاریم و یا آن که گروهى مشورتى را در کناراو قرار داده تا مورد مشورت مقلد قرار گیرند بطورى که او حق ابراز نظر واعلان مساله اى را تنها پس از مشورت و بررسى با آن گروه داشته باشد.
حوزه : به نظر شما چه روشهایى براى پیشبرد و به نتیجه رساندن تبلیغات اسلامى مفیدتر مى باشد؟ مبلغ انسانى است که داراى این ویژگى است که نفسیات مردم و وضع اجتماعى و سیاسى جامعه را برسى کرده تا بتواند در زمینه تبلیغ موفق باشد. حوزه : عادت در حوزه هاى علمیه این گونه است که معمولااشخاصى که به دروس خودادامه مى دهند از تبلیغ و وعظ وارشاد دورى مى گزینند نظر شما دراین مورد چیست ؟ حوزه : شماالان در شرایط جنگى هستید. آینده لبنان را چگونه پیش بینى مى کنید؟ تشکیل گردید که در برگیرنده مسیحیان و دروزیها و گروهى اندک از مسلمانان بود و سپس سیاستهاى استعمارى قسمتهاى دیگرى از لبنان را که مسلمانان نشین بود همانند:ایالت طرابلس در شمال لبنان و بقاع در جنوب را ضمیمه این دولت کردند و هدف آنها ازاین عمل آن بود که اگر مسلمانان را در دولت واحدى ضمیمه مسیحیان نمایند دولتهاى استعمارى ازاین راه بهتر مى توانند در مسائل مسلمانان منطقه دخالت کنند و بدین وسیله دروازه هاى کشورهاى اسلامى بر روى آنان گشوده خواهد شد و خواهند توانست با تبلیغات مسیحى (تبشیر) از یک سو مسیحیت راانتشار داده واز سوى دیگر با دعوت و تبلیغ به بى دینى و علمانیت و ملى گرایى باعث تضعیف اسلام گردند. گذشته ازاینها اصاله لبنان بعنوان مرکز و پایگاهى براى جمع آورى اطلاعات و جاسوسى در خاورمیانه و همچنین بعنوان پایگاهى براى فعالیت در منطقه و جهت دادن به حرکتهاى ضداسلامى و تخریبى و تضعیف بنیه کشورهاى اسلامى تشکیل شده است . مثلا هنگامى که استعمار قصدایجاد درگیرى میان مسلمانان و مسیحیان در منطقه را دارد تا بدنى وسیله بتواند مسیحیان را علیه مسلمانان و شورانده و آنها را وادار به عکس العمل وابراز شخصیت و هویت کرده و خواستار حقوق و مزایاى اقلیمى و مذهبى گردند.استعمار مسلمانان و مسیحیان لبنان را تحریک نموده تا به جان هم افتاده و بدین و سیله مسیحیان مصر و سودان تحریک شده و خواستار تامین حقوق و جدایى از کشورهاى اسلامى گردند. و بدین وسیله باایجاد جنگ مسیحى واسلامى از راه نمونه کوچک آن در لبنان کل منطقه را به آشوب مى کشند و نظیر همین مساله را میان سنى و شیعه در لبنان از راه بعضى درگیریها میان دو طائفه همانند جنگ اردوگاهها و یا بعضى جنگهاى سیاسى دیگر بدست آورند تا بدین وسیله جنگ سنى و شیعه راه انداخته و سنیان منطقه را به طرفدارى از سنیان لبنان و شیعیان منطقه را به طرفدارى از شیعیان لبنان به جان هم انداخته و تمام اینها رااز راه نمونه کوچک آن در لبنان انجام مى دهند. و همچنین استعمار در لبنان به مطبوعات آزادى فراوان داده تاازاین راه نیز بتواند آرامش و جو سیاسى منطقه را به تلاطم درآورد و یااز راه آزادى مطبوعات بتواند تمام طیفها و گروهها را جمع آورى کرده و بدین وسیله شرق و غرب بتواند جریانات منطقه را تحت نظر داشته و تحولات آنها را بررسى کنند.ازاین رو این آزادى برا مطبوعات در لبنان آزادى به نفع مردم نبوده بلکه آزادیى است در جهت منافع سازمانهاى جاسوسى واطلاعاتى براى نمونه هنگامى که استعمار قصد بررسى طیفهاى طرفدارانقلاب اسلامى درایران را دارد نیاز به آمدن به ایران و بررسى آنها را ندارد بلکه کافى است که به این طیف در لبنان آزادى عمل و فعالیت داده و سپس طرز تفکر و عمل کرد و نحوه مبارزه و دیگر مسائل آنان را بررسى نمایند.1 ازاین رو لبنان بهمین خاطر وجود آمد که از یک سوى از آنجا بتوان کل منطقه را تحت نظر و بررسى داشت واز سوى دیگر بتوان از کثرت و تنوع دطوایف استفاده کرده و منطقه را به آشوب و ناامنى کشانید. در لبنان هفده طایفه وجود دارد. سه طایفه عنوان اسلامى دارند که عبارتند از: در روز سنى شیعه و بقیه طوایف مسیحى هستند و هر یک ازاین طوایف منطقه معین و مجلس ملى و منافع مخصوص به خود را دارند. دقت مى کنید که لبنان را بعنوان سرزمینى براى همه طوایف نساختند بلکه صرف یک هم پیمانى میان این طوایف به وجود آوردند تا حداقل در هر ده سال آشوبى را در منطقه بپا کنند و در واقع ازاو بعنوان بمبهاى ساعتى استفاده کنند. لذا در لبنان بااین که اسلام توانست وجود خود را بصورت فعال و خوبى عرضه کند لیکن ما معتقدیم که طبیعت بازیهاى سیاسى جهانى اقتضاء مى کند که وضعیت کنونى در لبنان تا مدتى طولانى ادامه پیدا کند زیرا شرایط جهانى امکان هرگونه تغییر کلى را در لبنان روا نمى بیند. حوزه :از شما نقل شده است که مردم را به تشکیل جمهورى اسلامى در لبنان دعوت مى نمائید. گذشته ازاینها ممکن است جریانهاى ملى گرایى و وطن پرستى مسلمانان را به سوى خود جذب کند لذا معتقدیم که یکى از اشتباهات مبلغین اسلامى آن است که آنان مسلمانان را تنها به جنبه هاى عبادى و به بعضى از جنبه هاى اخلاقى و یا سیاسى که تنها نماینگر گوشه اى از واقعیات اسلام است دعوت کرده اند. مثلا هنگامى که تجربه آیه الله کاشانى و مصدق را بررسى مى کنیم مى بینیم تنها گرفتارى آن دو سخن گفتن از بریتانیا و نفت مى باشد در آن هنگام مسلمانان تنها از مساله بخصوصى که همان نفت بود سخن مى گفتند وازاندیشه درباره کل نظام بدور بودند و در واقع اصل و ریشه تمام گرفتاریهااز رژیمى بود که بعض از پیامدهاى حاکمیت آن مساله نفت بشمار مى رفت .ازاین رو دیدیم که هنگامى که اصل رژیم سالم ماند و تنها مسلمانان ایستادگى کند و آنان رااز میدان بدر ببرد. لیکن درمقابل هنگامى که جنبش حضرت امام خمینى[ حفظه الله] را ملاحظه مى کنیم مى بینیم که او پیکان خود را به سوى قلب رژیم نشانه گرفت و هنگامى که او مردم را علیه کل نظام و بر مبناى اسلام و حکومت اسلامى به طغیان واداشت رژیم قدرت مهار مردم رااز دست داده و نتوانست در برابر تمام مردم و در همه زمینه هاایستادگى کند. ما معتقدیم که مسلمانان هرگز قادر به نجات خوداز چنگال تمام افکار سیاسى ضداسلامى والحادى و دیگراندیشه هاى انحرافى نبوده مگر آن که مااسلام را بطور کامل و بدون نقص به آنها عرضه کنیم .ازاین رو ما آگاهیم که دراین شرایط بسیار مشکل است که بتوانیم دولت اسلامى را در لبنان بر پا داریم لیکن ما قصدآگاه کردن مسلمانان را داریم و قصد داریم به آنها بفهمانیم که اسلام دینى است کامل و شامل و ممکن نیست یک فرد در آن واحد هم مسلمان باشد و هم کمونیست و یا مسلمان باشد و مارکسیست و یا مسلمان باشد و ملى گرا. گذشته ازاین هدف ماازاین طرح آن است که از تاثیر مسیحیان بر مسلمانان کاسته و بتوانیم مسیحیان را قانع کنیم که اعتقادات ما مسلمانان براین است که دولت اسلامى را جزئى از دین خود مى دانیم و ما داراى دین و مذهبى هستیم که از زمان پیامبر[ص] تاالان در حال اجراء و پیاده شدن بوده است . منتهى این تطبیق بیشتر در زندگى فردى و خصوصى افراد بوده است . اما شما مسیحیان داراى چنین مذهبى نیستند شما معتقدید که:[ آنچه از آن خداست براى اوست و آنچه از آن قیصراست براى او و ما در سیاست دخالت نمىکنیم . پس بر شما مسیحیان است در وقتى که نه دولتى مذهبى دارید و نه قانون و نه سیاست و نه حکومت مذهبى نباید با ما مسلمانان در تشکیل دولت اسلامى بر طبق معتقداتمان مخالفت کنید.این آنچه است که ما داریم . همان گونه که شما زندگى در سایه حکومتهاى مارکسیستى و کمونیستى را مى پذیرید زندگى در سایه حکومت اسلامى را هم بپذیرید. در واقع هدف ماازاین مى خواهیم اسلام رااز حالت گروه و طایفه گرایى عشایرى خارج کرده و آن را به جریانهاى فکرى سیاسى و حقوقى مطرح و عرضه کنیم . گذشته ازاینها کشور لبنان از مزیتى برخورداراست که همان ارتباط بسیار گسترده آن با جهان مى باشد.ازاین رو هر آنچه که در آن مطرح شود در مدت کوتاهى تمام وسایل ارتباط جمعى جهانى آن را دریافت کرده و به آن اهمیت مى دهند. زیرا که غرب لبنان را دریچه و درگاه شرق بشمار مى آورد همان گونه که لبنان خود نیز درگاه و دریچه غرب در خاورمیانه بشمار مى نآید و بدین خاطراست که ما مى خواهیم از شرایط و وضعیت کنونى لبنان استفاده کرده و نداى اسلام را به غرب برسانیم و دراین چند ساله بحمدالله توانستیم با برقرار کردن روابط با روزنامه ها و وسایل ارتباط جمعى جهانى و شبکه هاى تلویزیونى و غیره حرفهاى خودمان رااعلام و طرحهایمان را براى روزنامه هاى آمریکایى واروپایى و چینى و ژاپنى و حتى مطبوعات و شبکه هاى تلویزیون کمونیستى اظهار کنیم . و خلاصه آن که هدف ماازاین طرح از یک سو آن است که مسلمانان را بااین فکر آشنا و تربیت کرده واز سوى دیگراین اندیشه و فکر را به مسیحیان و دیگران رسانده تا بتوانیم اسلام رااز روح فردگرایى و فرقه گرایى بدر آوریم . حوزه : به نظر مى آید طرح شما باعث اختلافات عمیقى در میان علماء لبنان شده است ! حال میان ما در نحوه عملکرد و روش و کیفیت این طرح اختلاف نظر وجود دارد لیکن این اختلاف هرگز به مرحله درگیرى نرسیده است زیرا ما ضوابط و معیارهاى اساسى دراین زمینه وضع کرده ایم تااز بروز درگیرى جلوگیرى شود . حوزه : لطفا درباره کوششهایشان در جهت نزدیک کردن گروههاى شیعه صحبت کنید. حوزه : به نظر شما حوزه هاى علمیه و طلاب و علماء پس از پیروزى انقلاب اسلامى واحیاء فرهنگ اسلامى چه مسوولیتى را به عهده دارند؟ گرفتاریها و مشکلات تو سخن بگوید لذا کسى نمى توانداین حقیقت را منکر شود که انقلاب اسلامى توانست اسلام و تشیع را با نیرویى قوى و موثر در تمام جهان مطرح کند. حال وظیفه ما دراین برهه از زمان آن است که از جو و شرایط موجود بیشترین استفاده را کرده و خود را در مقام رهبرى و هدایت جوامع بشمار آورده و باالهام از دو آیه شریفه[ قلنا لاتخف انک انت الاعلى] و[ لاتهنوا و لاتحزنوا وانتم الاعلون ان کنتم مومنین] در خود این روحیه راایجاد کنیم که ما قدرت بر رهبرى جوامع جهانى را داشته و داریم .ازاین رو باید بر آگاهیها و دانشهاى فرهنگى و علمى و سیاسى خود بیافزائیم تا بدین وسیله بتوانیم اسلام را با زبانى که جهان آن را درک مى کند ابلاغ و بتوانیم طلاب حوزه هاىعلمیه را سربازانى فداکار در راه اسلام تربیت کنیم واین گونه نباشد که حوزه علمیه ازاموال مسلمانان و سهم امام بر طلاب خرج کند و سپس آنان آزادانه درس خوانده و به اختیار خود محل سکونت و تبلیغ خود را انتخاب کنند. هرگز نبایداین طور باشد که او آزادى درس خواندن و یا نخواندن و یا تبلیغ و عدم آن را داشته باشد بلکه باید طلبه را بر این پایه پذیرفت که آنان مبلغین و داعیان اسلام بوده و در برابراین مسوولیت احساس وظیفه کنند.ازاین رو ما باید نحوه تطبیق این امر مهم را بررسى کنیم زیرا آن چه را که ما مسلمانان و بخصوص در محدوده تبلیغات شیعى فاقد آنیم همانا مبلغین آگاه مى باشد. معمولا مبلغین ما در مراکز و پایتختها جمع شده واز رفتن به روستاها و مناطق دور خوددارى مى کنند و یا آن که از مهد تا لحد در حوزه عملیه مانده و نه به کسى فایده اى و نفعى مى رسانند بلکه حوزه نیز از وجود آنان سودى عایدش نمى گردد. هر طلبه اى باید بفهمد هنگامى که خمس و یا سهم امام و یا زکاةو رد مظالم را دریافت مى کنداین بدان معنى است که اسلام بر وى آنان سرمایه گذارى مى کند وازاین رو بر هر کس که قادر به خدمت به اسلام است واجب است در مقابل آن سرمایه گذارى خدمات خود راارائه داده و تبلیغ کند. لذا ما باید در فکر روش و راهى باشیم که به طلبه ها بفهمانیم که اموالى را که از بیت المال دریافت مى کنند تنها بدین خاطراست که درس خوانده و به قوم خود مراجعت کرده و آنها را آگاه کنند.[ ولینذروا قومهم اذارجعواالیهم] پس ما باید براى انجام این هدف برنامه ریزى کنیم .
حوزه : به نظر شمااولویت در تبلیغات براى کدام یک از کشورها و مناطق جهان است حوزه : شما یکى از موسسین و شرکت کنندگان در مجله[ الاضواء] بودید تجربیات و پیشنهادات خود را در مورد پیشبرد و بالا برد سطح مجله حوزه بیان کنید. به اعتقاد من ارزش مجله الاضواء به این که توانست محیط و جو ساکن و راکد نجف را تحرک سیاسى اسلامى داده و باعث ایجاد یک جنبش اسلامى در حوزه نجف گردد.این تحرک سیاسى اسلامى از سوى مرحوم آیه اله حکیم که مخارج مجله را نیز تامین مى کرد مورد پشتیبانى و تایید قرار گرفت و شایدارزش آن نشریه بدان بود که فعالیتهاى خود را با مطرح کردن مسائل و خواستهاى مردمى که در محیط آن زندگى مى کردند ادامه مى داد. لذا با واقعیات محیط اطراف خود انسجام و هماهنگى کامل داشت . به عقیده من مجله اى را که بعهده دارید و حامل نام[ حوزه] مى باشد باید در درجه اول به تمام مسائل و موضوعاتى که در رشد و اعتبار حوزه دخیل است اعتبار واهمیت داده شود. مثلا مى توانید با خیلى از بزرگان و شخصیتهاى فکرى حوزه مصاحبه کرده و نظرات آنان را درباره مشکلات و گرفتاریهاى طلاب حوزه اعم از مشکلات فکرى و مادى یا معنوى و یا تربیتى واصلاحى جویا شوید بگونه اى که طلبه حوزه احساس کند که مجله در فکر مشکلات او و بررسى راههاى حل آن مى باشد. همچنین مجله مى تواند موضوع نحوه تدریس در حوزه را مطرح کند همان گونه که در بعضى از سوالات شما دراین مصاحبه مشاهده کردیم . بدین صورت که در هر شماره یک سوال را با چند نفراز شخصیتهاى حوزه در میان گذاشته و پاسخهاى آنان را دریافت کرده و پس از نشر آن مجموعه پاسخ ها را مورد بررسى و تجزیه و تحلیل قرار داده تا بدین وسیله بتوانیداز آنها نتیجه گیرى واستفاده کنید. از سوى دیگر چون این مجله در داخل جمهورى اسلامى به فعالیت مى پردازد ضرورى است که به مسائل و موضوعات فکرى سیاسى واسلامى توجه خاصى مبذول دارد تا نشریه شما بتواند با پیشرفتهاى فکرى جمهورى اسلامى هماهنگ گردد. حوزه: مشاهده مىشود قسمتى از اصلاحات مذهبى مرحوم سید محسن امینى (ره) بخصوص در رابطه با نحوه برگزارى مجالس عزادارى و آنچه که در لبنان در این مراسم از قبیل قمه زنى و غیره روى مىدهد، به هدر رفته باشد. نظر شما در این خصوص چیست ؟ استاد:ما مدتى است که نظر خود رااعلام کرده ایم . ما به جنگ خستگى ناپذیر و بى امانى با موضوع قمه زنى پرداخته ایم زیرا معتقدیم که این عمل سیماى نورانى و روحانى قضیه امام حسین[ ع] و دیگر مسلمانان را خدشه دار و زشت مى نماید. چون قمه زنى روشى است که امروز مورد تمسخر و استهزاء جهانیان قرار گرفته واحساس به تخلف و عقب ماندگى را مى رساند و بخصوص آن که مشاهده مى شود که وسایل ارتباط جمعى و تلویزیوهاى جهان سعى در فیلم بردارى از مراسم قمه زنى کودکان خردسالان و عرضه آن در جهان را دارند تا بدین وسیله به اصطلاح چهره ضدانسانى شیعیان واین که این افراد چگونه خود و کودکان را آزار مىدهند نشان دهند. ما بااین مسائل مبارزه کرده و خواهیم جنگید لیکن این مسائل معمولااز سوى طرفهاى معینى مورد حمایت مالى قرار مى گیرد و ما کوشش در بر طرف کردن آنها داریم . ما در جنوب لبنان ازاین کار جلوگیرى کردیم لیکن گروهى این کار را تایید کردند. حتى گروهى درایران از عمل آنها پشتیبانى مى کنند لکن در هر حال ما بر ضدآنیم . حوزه :این کارها را ما نیز در قم شاهدیم که از سوى گروهى از برادران عراقى انجام مى گیرد. حوزه :استادازاین که وقت گرانبهایتان را دراخبار ما گذاشتید و به سوالات ما پاسخ دادید متشکریم . | ||
مراجع | ||
پاورقى : تذکر:این گفتگو پیش از درگیریهاى حزب الله و جنبش امل انجام یافته است . | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 317 |