تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,240 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,147 |
جایگاه شهرت در اندیشه محقق اردبیلى | ||
فقه | ||
مقاله 26، دوره 3، شماره 9، مهر 1375، صفحه 147-170 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 20 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 20 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
شهرت ، مشهور و اشهر ، در مجمع الفائده و البرهان محقق اردبیلى بسیار به کار رفته است . این واژه و اصطلاح در تمام بحث هاى فقهى و مسائل فرعى این مجموعه ارزشمند ، خود را نشان مى دهد . با سیرى کوتاه و نگاهى گذرا به این اثر ارزشمند محقق اردبیلى ، مى یابیم که موضع ایشان در مساله شهرت یکسان و هماهنگ نیست . و با تعبیر هاى گوناگون و گاه ناهمگون از آن یاد کرده است : مثلا درباره شهرت فتوایى و کاربرد و جایگاه آن این تعابیر به چشم مى خورد ، * شهرت حجت نیست . * مخالفت با مشهور دشوار است . * شهرت برترى دهنده و تایید کننده است . * موافقت با شهرت به احتیاط نزدیک تر است . * همراهى با قول غیر مشهور در صورت همراه نداشتن ، جرات و جسارت مى طلبد . * مخالفت با مشهور ، در فرض وجود دلیل صریح و صحیح ، دشوار نیست . و در رابطه با شهرت عملى نیز این گونه مى گوید : * شهرت عملى ، جبران کننده ضعف سند است . * شهرت عملى نمى تواند جبران کننده سستى سند باشد . * در مواردى اشکال رجالى و سندى را با شهرت عملى ، در خور جبران مى داند . این نوشته ، بر آن است که کند و کاوى کوتاه در این مساله داشته باشد ، تا جایگاه شهرت و موارد کاردبردى آن را در استنباط احکام از دیدگاه محقق اردبیلى بنمایاند و به پاسخى روشن ، به برخى از تعبیر هاى به ظاهر نا همگون و ناسازگار این فقه ، در این زمینه دست یابد . در آغاز ، نگاهى داریم به اقسام شهرت و جایگاه هر یک از گونه هاى آن در فتوا . اقسام شهرت شهرت روایى : شهرت روایى ، در باب برترى دادن ها ( مرجحات ) کاربرد و کارآیى دارد ، هنگامى که دو خبر با یکدیگر ناسازگارند و یکى از آن دو مشهور باشد ، به نظر بسیارى همین شهرت ، معیار برترى و پیش داشتن آن بر خبر دیگر مى گردد . بسیارى از فقهاء و اصولیان روایت مرفوعه زرارة : « خذ بما اشتهر بین اصحابک » (3) و مقبوله عمر بن حنظله : « فیؤخذ بالمجمع علیه عند اصحابک (4) » را بر شهرت روایى برابر کرده اند (5) . در لا به لاى کتاب استدلالى محقق اردبیلى ، نیز به گونه گذرا به این گونه از شهرت اشاره شده و آن را سبب برترى بر روایات مقابل شمرده است . در پاره اى از موارد ، به این تعبیر که اخبار و روایات بسیارند ( کثیر ) و نمى توان آن ها را نادیده انگاشت ، به شهرت روایى اشاره مى کند (6) و گاهى نیز ، با تعبیر بیشترند ( اکثر ) از آن ها یاد مى کند . مثلا در بحث کم و زیادى رکن در نماز که موجب باطل شدن نماز است ، چه سهوى باشد و چه عمدى مشهور بر آنند که باید نماز گزار نمازش را از سر بگیرد . ولى شیخ طوسى بر این نظر است نماز گزار در دو رکعت پایانى نماز ، رکنى کم و یا زیاد کند و بعد از نماز یادش بیاید ، با انجام دادن سجده سهو نمازش تمام است . مستند شیخ طوسى بر این فتواى غیر مشهور ، روایتى است که محقق اردبیلى در سند آن خدشه مى کند و آن گاه مى نویسد : « مع المعارضته باشهر و اکثر و الشهرة بین الاصحاب فى الفتوى ... (7) » . افزون بر این ، آن روایت ها ، ناسازگارند با روایات مشهور تر و فراوان تر و نیز فتواى مشهور بین فقها . تعبیر به اکثر ، در کنار شهرت فتوایى و همراه با اشهر که احتمال مى رود شهرت عملى باشد ، گویاى این نکته است که نقل فراوان یک یا چند حدیث ، میزان و معیار برترى آن بر احادیث دیگر مى گردد و این است کاربرد شهرت روایى که در مساله ناسازگارى اخبار از آن سخن مى رود . شهرت عملى : 1 . آیا شهرت عملى فقها ، جبران کننده ضعف سند روایت و یا روایات هست یا خیر ؟ 2 . آیا روى گردانیدن مشهور از روایتى ، گر چه سند آن صحیح باشد ، سبب سستى آن مى شود یا خیر ؟ بررسى اقوال فقها نشان مى دهد که در این مساله ، دو نظر وجود دارد : برخى عمل مشهور را جبران کننده ضعف سند مى دانند و روى گردانى مشهور را ، موجب سستى آن شمرده اند . برخى در برابر این دیدگاه ، بر آنند که : نه عمل مشهور مى تواند جبران کننده ضعف سند روایت بشود و نه روى گردانى آنان ، سبب سستى آن . به عقیده این دسته ، عمل مشهور تنها معیار درست روایت از جنبه سندى و گویایى آن از جهت دلالى است (9) . با بررسى اجمالى سخنان محقق اردبیلى در این زمینه ، به سه موضع گیرى رو به رو مى شویم : 1 . در پاره اى از مسائل ، ایشان با روشنى این شهرت را در بوته نقد قرار مى دهد و آن را به هیچ روى جبران کننده ضعف سند نمى داند ، مثلا در مساله چگونگى تخلى ، مشهور فقها مى گویند باید به گونه اى این کار انجام گیرد که شخص نه رو به قبله باشد و نه پشت به آن . لکن روایات مربوط به این مساله ، از نظر محقق اردبیلى چنان نیستند که بتوان بر اساس آن ها فتوا به حرام بودن پشت به قبله و یا رو به قبله داد ، زیرا از نظر سند ، نا صحیح و از جهت متن ناتمامند . برخى خواسته اند در این مساله ، ضعف روایات را با شهرت جبران کنند و در نتیجه فتواى به حرام بودن را مستدل و مستند سازند ، لکن محقق اردبیلى مى گوید : « و الجبر بالشهرة غیر مسموع (10) » . جبران ضعف سند ، به وسیله شهرت ، سخنى نا پذیرفتنى است . * در مساله غسل مردگان ، فقها این فرع را مطرح کرده اند : در نبود مرد و یا زن مسلمان براى غسل دادن مرد و یا زن مسلمانى که مرده است ، آیا مرد و یا زن کافر جایز است که مسلمان را غسل دهد یا نه ؟ گروهى بر اساس روایتى ، فتوا به جایز بودن داده اند . محقق اردبیلى مى نویسد : « و اما غسل الکافر المسلم او الکافرة المسلمة فدلیله غیر واضح لان الخبر غیر صحیح و لا یسمع الجبر بالشهرة حتى یکون اجماعا لانه مخالف للاصول ، لوجوب النیة و عدم تحققها عنه عندهم و (11) ... » دلیل جایز بودن غسل دادن مرد کافر و زن کافر ، مرد و زن مسلمانى را که از دنیا رفته اند ، روشن نیست و خبرى هم که این فتوا بر آن استوار شده نادرست است و شهرت هم ، جبران کننده ضعف سند نیست ، مگر به سر حد اجماع برسد . گذشته از این غسل دادن کافر مسلمان را ، با اصول اسلامى سازگارى ندارد ، زیرا در غسل نیت لازم است و از کافر نیت در این زمینه عملى نیست ... بنابراین ، از دیدگاه محقق اردبیلى ، در مواردى که هیچ گونه دلیل روشن و حجتى استوار در مساله وجود نداشته باشد ، جز مساله شهرت ، این شهرت ، توانایى جبران ضعف سند و دلیل را ندارد و نمى توان بر اساس آن ، فتوا داد و حکم صادر کرد . 2 . محقق اردبیلى ، در مواردى بر خلاف آنچه بدان اشارت کردیم ، جبران ضعف و جهل سند را به وسیله شهرت پذیرفته است ، مثلا در کتاب احیاى موات و در بحث تعیین حریم دو چشمه ، روایتى را از عقبة بن خالد از امام باقر (ع) نقل مى کند : « آن گاه که بین دو چاه زمین هاى سخت باشد ، پانصد ذراع و اگر زمین هاى سست باشد ، هزار ذراع باید فاصله باشد . » (12) آن گاه در ذیل روایت مى نویسد : « لعل البئرین محمولان على العینین ، و لا یضر عدم العلم بصحة السند للشهرة و عدم المخالفة . (13) » شاید مقصود از دو چاه در این حدیث ، همان دو چشمه باشد . و علم نداشتن به درستى سند آن ، زیانى به استدلال نمى رساند ، زیرا نادرستى سند و یا ضعف آن ، به وسیله شهرت و نبودن مخالف جبران مى شود . از این گویاتر و روشن تر در این زمینه ، تعبیر هاى زیر است : * « و لا یضر عدم صحة السند للتاید بالشهرة . (14) » * « و لا یضر وجود اسحاق بن عمار مع توثیق غیره للتایید بالشهرة . (15) » * « و فیه روایة ضعیفة یجبر ضعفها بالشهرة فلا یضر منع المعتبر الاجماع و قدحه فى الروایة بعدم الصحة . (16) » . * « ... فهو الروایة الضعیفة المنجبرة بالشهرة و العمل ... (17) » درباره مقبوله عمر بن حنظله مى نویسد : « هذه الروایة مع عدم ظهور صحة سندها ... مقبولة عندهم و مضمونها معمول به (18) » و در جاى دیگر در همین باره مى نویسد : « و یؤیده مقبولة عمر بن حنظله و ابى خدیجه ، فلا یضر عدم صحة السند للقبول و الجبر (19) » . این عبارت ها گواه این معنایند که ایشان ، ضعف سند و صحیح نبودن روایت را به وسیله شهرت فتوایى و عملى در خور جبران مى داند . 3 . در پاره اى از موارد نیز ، با روشنى نظر نمى دهد ، ولى با کلمه « لعل » و مانند آن ، به مساله جبران ضعف سند به وسیله شهرت اشاره مى کند : * « لعله یقولون منجبرة بالشهرة (20) » . * « و لعل العمل بالروایة المعمولة المنجبرة بالشهرة العظیمة اولى (21) » . * « و یمکن جبر ضعف السند و الارسال بالشهرة و هم یفعلون ذلک کثیرا (22) » . روى هم رفته ، در رابطه با جبران ضعف سند ، به وسیله شهرت ، ایشان موضع روشن و ثابتى ندارد ، گاهى مى نویسد : جبران کننده است و گاهى مى نویسد جبران کننده نیست و در مواردى هم ، جبران را به اصحاب نسبت مى دهد و خود اظهار نظر نمى کند . از لا به لاى کلمات ایشان ، شاید بتوان به یک جمع بندى میانه رسید و آن این است : در مواردى که سند ضعیف است ، ولى قول و یا عمل مشهور در برابر آن وجود دارد که هماهنگ با اصول و قواعد کلى فقه و برابر با مذاق شریعت و آهنگ کلى دین است ، پذیرفتن جبران ضعف سند به وسیله شهرت امکان دارد ، لکن در غیر این موارد ، پذیرفتن آن دشوار است . از باب نمونه : در مساله محرمات احرام واجب بودن کفاره بر محرم ، فقها این مساله را مطرح کرده اند که اگر شخصى خود احرام بسته است ، عقد نکاح ببندد براى دو نفرى که هر دو نیز احرام بسته اند و آن دو ، مراحل ازدواج و هم بسترى را انجام دهند ، کفاره بر عقد کننده و آن دو لازم مى شود . دلیل این حکم ، موثقه سماعة بن مهران است . محقق اردبیلى در این باره مى نویسد : « ولکن الحکم فى الاصل خلاف الاصل مع بعده و ضعف السند یکون سماعه واقفیا و ان کان ثقة فکانهم یقولون بجبره بالشهرة ، فینبغى الاختصار على ما قالوه من مضمون الروایة و هو وجوب البدنة على العاقد المحل و المعقود لهما المواقعین العالمین و المراة المحرمة و المحلة العالمة . و کانه لا اجماع هنا و الشهرة لیست بحجة و لا جابرة فى مثل هذا الحکم و الاصل دلیل قوى . (23) » این حکم ، از اساس مخالف با اصل و قاعده است . علاوه بر آن که این گونه فتوا ، دور مى نماد و سند هم به خاطر سماعه ضعیف است . اگر گفته شود که سستى سند به واسطه شهرت ، در خور جبران است ، باید گفت که : در این صورت ، فقط باید به مضمون روایت بسنده کرد که : اگر عقد کننده محل باشد و آن دو نفرى که بر ایشان عقد بسته شده آگاه باشند و در حال احرام آمیزش کنند و زن محرم و یا محل باشد ، ولى آگاه باشد ، واجب است شتر به عنوان کفاره بدهند . ( بنابراین ، اگر عقد کننده محرم باشد ، به طریق اولى کفاره بر او واجب مى شود ) ولى چون اجماعى در مساله نیست و شهرت هم که حجت نیست و در این گونه موارد نمى تواند ضعف سند را جبران کند ، بنابراین فتوا داده به این حکم ( واجب بودن کفاره بر عقد کننده محرم ) مشکل مى شود و اصل واجب نبودن کفاره ، اصلى است قوى ( در برابر شهرت ) . از این که محقق اردبیلى جبران را مقید کرده و گفته است که : « و لا جابرة فى مثل هذا الحکم » روشن مى شود . در برخى موارد ، جبران ضعف سند به واسطه شهرت ، راه دارد و در برخى موارد نیز ، مانند همین موردى که اشاره شد ، راه ندارد . به هر حال ، این بود نگاهى به شهرت عملى از دیدگاه محقق اردبیلى . شهرت فتوایى : در مدرک و مستند حجب بودن این گونه از شهرت ، چند چیز مورد استناد قرار گرفته است : 1 . فحواى دلیل هاى حجت بودن خبر واحد . 2 . مقبوله عمر بن حنظله . 3 . تعلیل در آیه نبا (25) و ... گزیده سخن : « مشهور آن است که شهرت فتوایى حجیت ندارد (26) » . رسیده به موضع ثابت و استوار در این زمینه از محقق اردبیلى دشوار است . ایشان نسبت به شهرت فتوایى ، تعبیر ها و برداشت ها گونه گونى دارد : * در برخى از موارد که به بررسى همه جانبه حکم فقهى مى پردازد و دلیل هاى آن را بررسى مى کند ، اگر مستند حکم و فتوا ، فقط شهرت فتوایى باشد ، آن را نمى پذیرد و با روشنى بیان مى دارد : شهرت حجت نیست . از باب نمونه ، در بحث مزد بر اذان گرفتن ، عده اى از فقها مى گویند دریافت مزد حرام است و این قول ، منسوب به مشهور است ، ایشان مى نویسد : شهرت ، حجت نیست . (27) * پوشیدن لباس ابریشم بر مردان حرام است ، لکن در این مساله که اگر از آن به عنوان زیر انداز استفاده کند ، حرام است یا نه ، مورد گفت و گوست . مشهور از فقها بر آنند که به این عنوان ، اشکالى ندارد . محقق اردبیلى مى نویسد : « مهم ترین دلیل شهرت است و شهرت ، حجت نیست . (28) » * در مساله آب کر و اندازه آن از دیدگاه شرع ، دیدگاه ها ، گونه گون است : قول مشهور 5 / 3 * 5 / 3 * 5 / 3 است . و محقق اردبیلى با استفاده از دلیل ها ، قول 3 * 3 * 3 را پذیرفته و نسبت به قول مشهور مى نویسد : « و الظاهر ان الاتفاق من القائلین بالکر حصل على نجاسة مادون الثلاث و بقى الباقى ظاهر مع تلک الادلة فتامل ، و لا تقلد فان الشهرة لا اصل لها ... (29) » آنچه از میان همه گفته ها به دست مى آید آن است که مقدار آب ، اگر 3 * 3 * 3 ، یعنى 27 وجب کمتر باشد ، با رسیدن چیز نجس به آن نجس مى شود ، اما مقدار بیشتر از این را ظاهر دلیل ها نشان مى دهد در خور تامل است و این که مشهور 5 / 3 * 5 / 3 * 5 / 3 را پذیرفته اند ، نمى توان آن را پذیرفت ، زیرا شهرت ، اصل و اساسى ندارد ... . در مجمع الفائدة از این گونه موارد فراوان به چشم مى خورد که براى شهرت ، اصل و اعتبارى باور ندارد . البته نا گفته نماند که از شهرت ، به عنوان : تایید کننده و برترى دهنده ، بسیار کمک گرفته که به چند نمونه از آن بسنده مى کنیم : * در بحث زیاد و کم شدن رکن در نماز ، قول مشهور آن است که چه سهوى باشد و چه عمدى نماز باطل است . شیخ طوسى ، بر اساس دو روایت در این مساله تفصیل داده و نوشته : « اگر در دو رکعت پایانى نماز ، این مشکل پیش آید و بعد از نماز یادش بیاید ، با دو سجده سهو نماز قابل تصحیح است . » محقق اردبیلى ، این نظریه را نمى پذیرد و آن را ناسازگار با مشهور مى داند و مى نویسد : « مع المعارضة باشهر و اکثر و الشهرة بین الاصحاب فى الفتوى و بالجمله المشهور اولى (30) » افزون بر دلیل هاى دیگر این قول ناسازگار است با شهرت روایى و شهرت فتوایى و قول مشهور برتر است . * در مساله زکات ، این نکته مورد گفت و گوست که زکات بر نه چیز تعلق مى گیرد یا بیش از آن ؟ قول مشهور ، همان موارد نه گانه است . قول غیر مشهور بر آن است که بیش از آن موارد هم ، از پاره اى از روایات استفاده مى شود . محقق اردبیلى پس از بحث و بررسى گسترده ، مى نویسد : « و بالجمله تدل على عدم الوجوب فى غیرها عشرة ( عدة ) اخبار فالکثرة و شهرة الفتوى و اصل البرائه مرحجة (31) » . گزیده سخن آن که : بر واجب نبودن بیش از آن موارد نه گانه ، اخبار فراوان ( یا ده خبر ) وجود دارد . همین فراوانى روایات و شهرت فتوایى و اصل براءت ، برترى دهنده قول مشهور است . * در بحث زکات فطره و تعیین چهار مد طعام ، دلیل هایى مى آورد ، از جمله مى نویسد : « ... و یدل علیه الشهرة ایضا (32) » * در راست دانستن قول کسى که ادعاى فقر مى کند و یا مى گوید دارائیش از بین رفته ، مى شود به او زکات داد . به دلیل هایى اشاره مى کند ، از جمله : حمل کار مسلمانان بر درستى و عموم دلیل ها ، در پایان مى گوید : « و الشهرة ایضا مؤید . (33) » محقق اردبیلى ، با این که شهرت را حجت نمى داند ، موضع گیرى در برابر آن را هم روا نمى شمارد و ایستادن در برابر قول مشهور را امرى دشوار مى شمرد . در کتاب « صوم » فرعى را فقها مطرح کرده اند : آیا روزه در سفر جایز است یا خیر ؟ مشهور بر آنند که روزه واجب ، در سفر حرام است ، اما در روزه مستحب و نذرى اختلاف دارند ، بعضى روزه گرفتن در سفر را ، اگر شخص نذر کرده باشد ، روا دانسته اند و به مشهور نسبت داده اند که روزه نذرى مقید به سفر ، در مسافرت جایز است . محقق اردبیلى پس از نقد و بررسى اخبار و روایات ، در این باره ، مى نویسد : « و بالجمله الخروج عن المشهور بما تقدم مع عدم القائل مشکل و کذا القول به بمجرد هذه الادلة و قوم بعضهم کما قال فى المنتهى (34) » خارج شدن از قول مشهور ، به واسطه روایاتى که در برابر قول مشهور بود ، در صورتى که قول غیر مشهور ، طرفدار نداشته باشد ، دشوار است . گر چه پذیرفتن مشهور هم ، به صرف این دلیل ها و به صرف قائل شدن ، برخى ، چنانکه در منتهى آمده ، مشکل است . * در بحث فقهى ، گرفتن جا در بازار و یا مسجد و پیدایش حق اولویت براى شخصى که بر آن مکان پیشى گرفته است این مساله مطرح شده که آیا دیگرى مى تواند ، مکان آن اولى را در اختیار بگیرد ؟ مشهور بر آنند که حق ندارد و روا نیست شهید ثانى مى نویسد : « اگر آن شخص پس از گرفتن جا ، از آن جا رفت و مدت زیادى گذشت ، کس دیگر مى تواند جاى او را بگیرد و در غیر این صورت ، روا نیست . » محقق اردبیلى ، پس از طرح این مساله ، در رابطه با نظر شهید ثانى ، مى نویسد : « و فیه تامل اذا الخروج - من الامر الثابت بالنص مع الشهرة العظیمة و استحسان العقل ، بمجرد طول الزمان فضلا عن قصره و وجود الفرجة التى منهى ترکها کذلک على الحضار مع الاختیار نهى کراهیة - مشکل (35) . » در کلام شهید ، جاى درنگ است ، زیرا بیرون رفتن است از چیزى که به دلیل نص ثابت است و با شهرت و عقبل موافق ، به خاطر این که مثلا شخصى در نماز مکانش را ترک کرده به مدت طولانى ( چه رسد که کم باشد ) و به واسطه فاصله اى که بین دو نفر در صف پیدا مى شود ( که این فاصله مورد نهى کراهتى قرار گرفته ) این خروج امرى است دشوار . در این جا ، وجود شهرت فتوایى براى محقق اردبیلى مشکل آفرین شده و به آسانى نتوانسته است در برابر مشهور بایستد . افزون بر این ، در برخى از موارد ، به استناد همین مشهور و بدون استناد به دلیل دیگر ، فتوا نیز داده و یا دست کم ، قول مشهور را با سکوت پذیرفته است : * در مساله کیفر شخصى که عمل زشت لواط را انجام داده است مى نویسد : « و بالجمله ما وجدت خبرا صحیحا صریحا على الحکم المشهور فى الموقب بل على قتل الفاعل محصنا او غیر محصن ایضا ولکن الحکم مشهور (36) » خلاصه آن که : خبر درست و روشنى نیافتم بر حکم مشهور در رابطه با شخص لواط کننده ( پرت کردن از کوه ، یا آتش زدن یا گردن زدن ) بلکه بر کشتن این شخص چه محصن باشد و چه غیر آن نیز ، دلیلى نیافتم ولکن این حکم مشهور است . وى تصریح مى کند که هیچ دلیل روشنى بر حکم نیست ، اما مشهور است و در برابر مشهور موضع نمى گیرد و در ضمن آن را نیز مى پذیرد . * در مساله خرید و فورش کنیز آوازه خوان که آیا رواست یا نه مى نویسد : « و ما رایت روایة صحیحة صریحة فى التحریم و لعل الشهرة تکفى مع الاخبار الکثیرة (37) » . روایت درست و روشنى در حرام بودن فروش آن ( کنیز آوازه خوان ) ندیدم و شاید شهرت با کمک اخبار فراوان ، در این مساله ، بسنده کند . * در شمارش ارکان تجارت ، سه چیز را نام مى برد : عقد ، دو طرف عقد ، دو عوض . آن گاه ، در تعریف عقد به قول مشهور اشاره مى کند که گفته اند : صیغه و واژه مخصوص در عقد لازم است ، مانند : بعت و اشتریت . سپس به نقد و بررسى این قول مى پردازد و با چهارده دلیل قول مشهور را رد مى کند و در پایان مى نویسد : « و بالجملة مانرى له دلیلا قویا الا انه مشهور (38) » گزیده سخن آن که : دلیل قوى و محکمى بر این فتوا نیست جز آن که مشهور است . با این که در برابر مشهور ، دلیل هاى روشن و در خورد اعتمادى را ارائه مى دهد ، لکن جرات و شهامت موضع گیرى صریح در برابر آن را نشان نمى دهد . از سوى دیگر ، در لابه لاى مباحث فقهى ایشان ، به موارد بر مى خوریم که نه تنها به قول مشهور فتوا نمى دهد ، بلکه با صراحت در برابر آن موضع مى گیرد و آن را از گردونه استدلال خارج مى سازد ، مثلا در مساله تیمم ، فقها مى گویند اگر شخصى تیمم کرد و پس از آن آب پیدا شد ، تیمم باطل است و باید با وضو وارد نماز شود و اگر نماز را با تیمم شروع کرد و پس از آن ، آب پیدا نشد ، نباید آن را به هم زند و لازم است ، نماز را با تیمم تمام کند . در برابر این قول مشهور ، نظر دیگرى است که اگر پیش از رکوع ، آب پیدا کرد ، مى تواند نماز را به هم بزند و با وضو نماز بخواند . محقق اردبیلى ، به چند دلیل قول مشهور را تقویت و تایید کرده و در پایان مى نویسد : « فال ینفع الشهرة فى مثله (39) » در این موارد ، شهرت سودى ندارد . از آنجا که بر قول غیر مشهور ، روایات صحیحه فراوانى وجود دارد و این روایات ، مقیدند و مفصل . در برابر روایاتى که مستند قول مشهورند ، اجمال و اطلاق دارند . و نیز تیمم ، طهارت ضرورى است که تا هنگام ضرورت اعتبار دارد و ... ایشان در این گونه موارد ، شهرت را کارا نمى داند و بر خلاف آن به روشنى فتوا مى دهد . * در بحث نجاسات ، هنگامى که ادرار و مدفوع را از جمله آن مى شمرد ، در بحث از سرگین و ادرار حیوان هایى مانند : اسب و الاغ که مشهور آن ها را پاک مى دانند ، پاکى ادرار آن ها را مورد اشکال قرار مى دهد ، به دلیل روایات معتبره و صحیحه که به ناپاکى آن تصریح دارند . به هر حال ، گر چه مشهور بر آن است که سرگین و ادرار این گونه حیوان ها پاک هستند ، اما درباره پاکى ادرار آن ها ، قول مشهور را نمى پذیرد و این گونه جمع بندى مى کند : « و فى البول اشکال لان الاصل مندفع بالاخبار المعتبرة و الحرج غیر ظاهر فلا یخالف السهلة و الشهرة لا تنفع معها ... (40) » . در پاکى بول ( اسب ، الاغ و ... ) اشکال است ، زیرا استدلالى به اصل پاک بودن ، با وجود اخبار مورد اعتبار و اعتماد ، درست نیست . با ناپاک دانستن ادرار این حیوان ها ، حرج و مخالفت با آسان گیرى دین هم ایجاد نمى شود . شهرت هم ، با وجود این اخبار معتبر ، سودى ندارد . * در بحث فقهى گسترده امام و ماموم در نماز جماعت ، فروع فراوانى مورد بررسى قرار گرفته است . از جمله : جاى نماز امام ، نباید بلند تر از جاى ماموم باشد ، زیرا در این صورت برابر نظر مشهور ، نماز امام باطل خواهد بود . محقق اردبیلى ، در این جا نیز ، با مشهور هماهنگ نیست . و در حکم و فتواى آنان درنگ مى کند : « ولکن الروایة لیست بصحیحة و فى متنها ایضا خفاء ما . فتامل فى الحکم بالتحریم و البطلان بمثلها و ان کان مشهورا ... (41) » روایتى که مورد استناد قرار گرفته ، تمام نیست . متن روایت نیز ، گویا و روشن نیست ، بنابراین ، درباره حرام و باطل بودن باید درنگ کرد ، گر چه مشهور بر آنند ... در برخى از موارد ، واقع نگرى او در برابر سخن مشهور ، سبب مى شود که فتوا بر خلاف مشهور بدهد . به یک نمونه از این موارد توجه کنید : فقها در بحث ضمان ، مساله اى را عنوان کرده اند که اگر پزشکى پیش از انجام کار پزشکى ، از مریض ویا وابستگان او اجازه گرفت و پس از انجام کار و یا در هنگان آن ، مریض از دنیا رفت ، آیا ضامن است یا خیر ؟ قول مشهور و مشهور تر (42) آن است که چون کار او بسان عمد است و از بین بردن ، مستند به کار او شده ، ضامن است . ابن ادریس مى نویسد : « ضامن نیست ، چون : نخست آن که : ضامن نبودن ، برابر اصل است . دو آن که : اجازه گرفته است . سه آن که کار پزشک ، کارى است از دیدگاه شرع ، جایز ، بلکه واجب . محقق اردبیلى ، پس از عنوان کردن این مساله ، در پایان مى نویسد : « ... نعم ان ثبت الاجماع فهو الحجة و الافا الحق مع ابن ادریس و الاجماع لما عرفت فیه (43) » آرى ، اگر اجماع بر ضمان وجود مى داشت ، این قول پذیرفتنى بود . و چون اجماعى نیست ، پس حق در این مساله با ابن ادریس است ( پزشک ، ضامن نیست . ) پس از این که نظر فقهى خود را ارائه مى دهد ، به نکته اى اشاره مى کند که نشان دهنده واقع نگرى و توجه همه سویه او ، به پیامد هاى فتواهایش است : « لان العلاج و امثال ما ذکرناه مما یحتاج الیه فلو لم یکن الاذن موجبا لدفع ذلک و اسقاطه لتعذر العلاج (44) » زیرا درمان ، از امورى است که همگان به او نیازمندند . اگر اجازه در این گونه موارد ، سبب برداشتن ضمان از عهده پزشک نباشد ، بسیارى از درد ها به درمان نمى رسد و بسیارى از پزشک ها هم ، دست به چنین کار هایى نخواهند زد . جمع بندى 1 . با روشنى اعلام مى دارد که شهرت حجت نیست . 2 . در بسیارى از موارد ، از آن به عنوان تایید کننده و برترى دهنده یاد مى کند . 3 . خارج شدن از شهرت و موضع گیرى در برابر آن را نمى پذیرد و آن را دشوار مى شمرد . 4 . به استناد قول مشهور ، فتوا مى دهد و یا دست کم در برابر آن سکوت مى کند . 5 . بر خلاف فتواى مشهور ، فتوا مى دهد و شهرت را رد مى کند . با توجه به موضع گیرى هاى گوناگون محقق اردبیلى درباره شهرت فتوایى ، دست یابى به راه حل و راه جمعى روشن و قطعى ، دشوار است ، لکن به نظر مى رسد از دو راه ، بتوان پاسخى روشن و راهى میانه در بین کلمات ایشان جست : 1 . در مواردى که ایشان با روشنى و بى تردید ، در برابر شهرت مى ایستد و آن را از مدار حجت بودن خارج مى سازد و گاهى نیز ، بر خلاف آن فتوا مى دهد ، هدف وى ، شهرتى است که مدلول آن ، مخالف قواهد فقهى و ظهور دلیل ها بوده است و در برابر آن ، دلیل ها و حجت هاى شرعى دیگرى وجود داشته است که نیازى به شهرت و استناد به آن نمى دیده است . به همین جهت ، حجت نبودن آن را در برخى از تعبیر ها این گونه یاد کرده است : « فلا ینفع الشهرة فى مثله » (45) و یا « و الشهره لا تنفع معها » (46) یعنى با وجود اخبار و دلیل هاى استوار در برابر قول مشهور ، اعتمادى به قول مشهور نیست . از سوى دیگر ، در مواردى که خارج شدن از شهرت را امرى دشوار دانسته و موضع گیرى در برابر آن را یا به سکوت وانهاده و یا بر اساس قول مشهور فتوا داده است ، آن مواردى بوده که : شهرت را هماهنگ با احتیاط عملى دیده است و یا به دلیل هاى دیگرى دست یافته که او را بر اعتماد به قول مشهور ، کمک مى کرده است . گزیده سخن : روحیه احتیاط گرایى وى و نیز احتمال مستند بودن قول مشهور به دلیل هاى استوار و مستحکم ، ایشان را وا داشته که از شهرت پیروى و حکم را مستند به آن سازند . به چند نمونه از اینگونه بسنده مى کنیم : * فقیهان در بحث لقطه حرم ( آنچه که در خانه خدا مکه معظمه پیدا مى شود ) بحث هاى گسترده اى دارند . بعضى ، به ملک در آوردن آن مطلقا حرام شمرده و برخى ماه اندک را مکروه و بیشتر را حرام دانسته اند . محقق اردبیلى ، در جمع بندى نهایى این مساله جانب مشهور را گرفته و مى نویسد : « و بالجمله الظاهر تحریم لقطة الحرم و عدم تملکها کما قال الشیخ على و قال انه المشهور و لا شک انه احوط ، فقول الدروس بعدم الکراهة فى القلیل فى الحرم ، بعید و خلاف المشهور ... (47) » گزیده سخن : به هر حال ظاهر بودن دلیل هاى حرام بودن گمشده در حرم و مالک نشدن آن است ، آن گونه که محقق ثانى گفته است . و این قول را نیز سخن مشهور شمرده است . بنابراین ، سخن شهید در دروس که فتوا به کراهت مالک شدن در مال اندک گمشده حرام داده ، فتوایى دور مى نماد و افزون بر آن ، خلاف مشهور نیز هست . در این جا ، قول مشهور را تقویت کرده و فتواى خلاف آن را نپذیرفته است . در جاهاى دیگر نیز ، شهرت را با احتیاط در آمیخته و بر اساس آن ، فتوا داده است . در بحث وقت شرعى نماز مغرب ، قول مشهور آن است ناپدید شدن سرخى که در جانب مشرق است ( ذهاب الحمرة المشرقیة ) نشانه غروب شرعى است و مى توان بر اساس آن نماز گزارد محقق اردبیلى ، در این مساله با بررسى همه جانبه دلیل ها و نقد قول مشهور پرداخته و ناپدید شدن خورشید را کافى دانسته ، ولى در پایان ، دو مرتبه به همان سخن مشهور گرایش پیدا کرده و آن را با احتیاط نزدیک تر دیده است : « فاالاستدلال بمثل هذا المفهوم فى مقابل تلک مشکل نعم انه المشهور الاحتیاط معه . (48) » بنابراین ، استدلال به این مفهوم ( حمره مشرقیه ) در برابر دلیل ها ، دشوار است . آرى ، این سخن مشهور است و احتیاط عملى رعایت قول و فتواى مشهور است . در این گونه موارد ، گر چه با بررسى هاى فراگیر و منطقى ، بستر فتواى بر خلاف مشهور را فراهم ساخته و راه را براى پژوهشگران گشوده و زمینه نقد علمى سخن مشهور را آماده کرده است ، اما خود ، قول مشهور را با احتیاط در آمیخته و آن را مستند فتوا قرار داده است . به هر حال ، یکى از راه هاى جمع ، به نظر ما این بود که بدان اشارت کردیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید . 2 . راه دیگرى که مى توان براى جمع گفته هاى محقق اردبیلى در رابطه با شهرت ، از آن سود جست و آن را در دید قضاوت و بررسى پژوهشگران قرار داد ، این است که : شهرت در یک نگرش کلى و با زاویه اى دیگر ، از دید فقهاى شیعه در بستر تاریخى فقه و فقاهت به دو بخش تقسیم مى شود : الف . شهرت پیش از زمان شیخ طوسى . ب . شهرت پس از زمان شیخ که به وى نسبت داده مى شود . شهرت به معناى نخست را تقریبا همه فقها پذیرفته اند و آن را هماهنگ با اجماع از دیدگاه استدلالى مى شمردند و مى گویند : همان معیارى که در اجماع وجود دارد ، در این گونه شهرت ها ( که به اصطلاح شهرت بین قدما معروف است ) نیز موجود است . اما شهرتى که پس از شیخ بر سر زبان ها افتاده و در نوشته ها آمده ، آن است که شیخ طوسى بر اساس اجتهاد خود فتوایى را بیان کرده و پیروان ایشان هم ، آن را پذیرفته اند و براى آیندگان نقل کرده اند که کم کم ، عنوان شهرت به خود گرفته است . این گونه شهرت را بسیارى از فقهاى پسین رد کرده و آن را گونه اى تقلید از شیخ شمرده اند صاحب معالم ، از جمله شاگرد برجسته محقق اردبیلى ، در این باره مى نویسد : « آن شهرتى که مفید گمان قوى است و در نتیجه ، شایستگى جبران ضعف روایت را دارد ، شهرت پیش از زمان شیخ طوسى است و اما شهرتى که پس از عصر شیخ ، تحقق یافته و در سخنان علما ادعا شده ، غیر در خود اعتماد و استناد است ، زیرا چنانچه پدرم در کتاب : « الرعایة فى علم الدرایة » بیان کرده ، بیشتر فقهایى که پس از عصر شیخ روى کار آمده اند ، در فتوا و راى ، به خاطر اعتقاد زیاد و گمان نیکى که به شیخ داشته اند ، از او پیروى و تقلید مى کردند و اساس و مصدر این شهرت هاى پس از عصر شیخ ، به یک نفر مى رسد که خود شیخ ، به یک نفر مى رسد که خود شیخ باشد ، بنابراین ، اعتبار و اعتمادى به این شهرت ها نیست (49) » واقعیت انکار ناپذیر آن است که در تاریخ فقه شیعه ، پس از زمان شیخ طوسى ، تا مدت ها ، مدار فهم و اجتهاد ، دقت در مبانى شیخ طوسى بوده ، تا آن جا که ، سید بن طاووس از جدش ، ورام بن ابى فراس ، حکایت مى کند که شیخ محمود حمس ، به وى گفت : « انه لم یبق للامامیة مفت على التحقیق بل کلهم حاک (50) » . در میان علماى شیعه ، صاحب فتواى محققى نبود ، بلکه همه حکایت گر فتواى شیخ طوسى بودند . البته معناى این سخن آن نیست که فقهاى پس از شیخ بر آرا و فتواى فقهى خود استدلال و برهانى اقامه نمى کردند و بى مدرک فتوا مى دادند ، بلکه منظور این است که : موارد اجتهاد و استدلال پس از شیخ ، تا مدت هاى زیادى در دایره افکار و آراى شیخ طوسى بوده و تلاش براى نقد و بررسى آن افکار و یا یافتن فکرى و اجتهادى نو ، کم تر انجام مى گرفته است ، تا این که ابن ادریس به میدان تحقیق و پژوهش قدم نهاد و با دقت هاى موشکافانه و ژرف ، راهى براى بررسى و نقد سخنان شیخ طوسى گشود (51) این تقسیم بندى شهرت ، در دو بستر تاریخى که در کلمات فقهاى پسین به چشم مى خورد ، در نظر فقهاى معاصر نیز ، مورد تایید و تقویت قرار گرفته و پذیرفته است . آیة الله بروجردى ، این تقسیم بندى را با اصطلاحى که خود به وجود آورده مورد بررسى قرار داده و آن را پذیرفته است . ایشان ، بر این باور است : آنچه از مجامع روایى در بین ما موجود است ، همه آن چیزى نیست که از معصومان )ع) به ما رسیده ، بلکه جوامع روایى دیگرى نیز وجود داشته که فقیهان پیشین ، آن ها را در نوشته ها خود ، از پیشوایان دین (ع) گرفته اند ، که آن ها را اصول متلقات مى نامند . این اصول ، مشهورند و حجت ، در برابر ، پاره اى از شهرت هاست که در مسائل تفریعى فقهى رخ داده و از اجتهاد و استنباط فقیهان برخاسته است . این گونه شهرت ها در خور اعتماد نیستند و با شهرت آغازین ، همسویى و هماهنگى ندارند : « فتلخص مما ذکرنا ان مسائل الفقه على قسمین :ذ فبعضها اصول متلقاة عنهم (ع) و قد ذکر ها القدماء فى کتبهم المعدة لنقلها ، و یکون اطباقهم فى تلک المسائل بل الاشتهار فیها حجة شرعیة لاستکشاف قول المعصوم (ع) بذلک ، و بعضها تفریعات تستنبط من تلک الاصول باعمال الاجتهاد ، و لا یکون الاجماع فیها فضلا عن الشهرة مغنیا عن الحق شیئا (52) » . گزیده سخن این که : مسائل فقه بر دو گونه اند : پاره اى از آن ها اصول و قواعدى هستند برگرفته از معصومان (ع) که در نوشته هاى فقهاى پیشین گرد آمده و اجماع و شهرت در آن ها حجت شرعى است ، زیرا سخن معصوم (ع) را نشان مى دهند . و پاره اى از مسائل هم به عنوان فرع سازى از راه استنباط و اجتهاد شهرت یافته که در این گونه مسائل ، اجماع فقها حجیت ندارند ، تا چه رسد به شهرت آنان . امام خمینى (ره ) نیز با شرح بیشتر ، این دیدگاه را به بوته بررسى گذارده و در نوشته هاى اصولى خویش ، به تبیین آن پرداخته است . از جمله مى نویسد : « بدان که شهرت در فتوا دو گونه است : شهرت پیش از زمان شیخ طوسى و پس از آن ، شهرتى که فقهاى پسین بر آنند ، آن شهرتى است که در تفریع فروع فقهى پیدا شده و حجت نیست و دلیلى نیز بر حجت بودن آن وجود ندارد . آنچه هم که به عنوان دلیل بر آن اقامه شده ، از قبیل : فحواى دلیل هاى حجت بودن خبر واحد ، یا تنقیح مناط ، یا تعلیل آیه نبا ، دلالت مقبوله و یا تعلیل آن بر حجت بودن شهرت ، هیچ کدام پذیرفته نیستند . و اما شهرتى که در بین اصحاب پیشین و پیشینیان از فقها به چشم مى خورد ، آن است که : روش آن ها در ضبط و حفظ مطالب دینى آن بوده که آنچه از نوشته هاى بر گرفته شده از سخنان معصومان (ع) مى گرفته اند ، بدون دگرگونى در کتاب هاى خود مى نوشته اند و روش آن ها در استنباط مسائل فقهى ، با روش فقهاى پسین ، به کلى فرق داشته است ، آن گونه که در آغاز کتاب مبسوط شیخ طوسى ، به این مطلب تصریح شده است . این گونه شهرت ها ، هم حجت شرعى هستند و هم نشانگر وجود دلیل معتبرى هستند که آنان به آن دست یافته اند . گزیده سخن آن که : این گونه از شهرت ، مانند اجماع است از لحاظ معیار ، بلکه مى توان گفت : اجماع جز این چیزى نیست . بنابراین ، شهرت پسینیان ، مانند اجماع آن ها حجت نیست و نمى توان تنها بر اساس آن فتوایى را استوار ساخت (53) » با کند و کاو و دقت در کلمات محقق اردبیلى مى توان به این تقسیم بندى از دیدگاه ایشان نیز دست یافت و به گونه اى براى تعبیر هاى گوناگون ایشان درباره مساله شهرت ، راه جمعى جست . * در مساله نماز مسافر و این که آیا آغاز مسافت شرعى . پیدا نبودن دیوار و شنیده نشدن اذان محل اقامت است ؟ یا اینکه اگر یکى از آن دو انجام یافت ، کافى است ؟ دو دیدگاه است : یکى مشهور بین پیشینیان و دیگرى مشهور بین پسینیان . محقق اردبیلى با اشاره به این دو گونه شهرت ، شهرت پیشینیان را بر شهرت فقهاى پسین ، پیش مى دارد و مى نویسد : « هو المشهور بین المتاخرین ، و الاکتفاء باحدهما هو المشهور بین اکثر المتقدمین على ما قیل ، فکانه اظهر ، لصدق الضرب على الارض ، و السفر و الخروج من بیته ، فیدخل بخفاء احدهما تحت ادلة القصر : من الآیة و الاخبار ، و لانهم اعرف بالاخبار و الاحکام ، لکونهم اقرت الى الماخذ ... (54) » پیدا نبودن دیوار و نشنیدن اذان ، هر دو به عنوان آغاز مسافت شرعى قولى است که در بین فقهاى پسین شهرت یافته است و بسنده کردن به یکى از آن دو ، نظرى است که بیشتر فقهاى پیشین بر آنند . گویا این قول دوم ( شهرت پیشینیان ) با دلیل ها سازگار تر و ظاهر تر است ، زیرا : حرکت از مبدء به سوى مقصد ، با نشنیدن اذان محل اقامت و نیز خارج شدن از آن محل ، با این مقدار از مسافت ، سازگار است ، بنابراین ، ( با پیدا نبودن و دیواره شنیده نشدن اذان ) این موضوع در دلیل هایى که نماز را در مسافرت ، به قصر تبدیل مى کند ( چه آیه و چه روایات با این مقدار داخل مى شود . افزون بر این که فقهاى پیشین به فهم اخبار و احکام آشناتر بودند ، چون که به منابع و مآخذ نخستین نزدیک تر بودند . بنابراین ، از مجموع این سخنان محقق مى توان برداشت کرد که ایشان شهرت پیشینیان اصحاب را که پیش از شیخ مى زیسته اند ، پذیرفته و در مقایسه با شهرت پس از شیخ ، آن را مقدم مى دارد و آن را با اصول و قواعد سازگارتر مى بیند . گذشته از این ، مى توان ادعا کرد که از ظاهر برخى از سخنان ایشان پیداست که شهرت و حتى اجماع پسینیان را تضعیف کرده و در پرده اى از ابهام و تردید قرار داده است . در بحث قبله و این که اشخاص نزدیک و دور چگونه باید به هنگام نماز ، قبله را رعایت کنند ، بخش هاى گسترده و پیچیده را فقها مطرح کرده اند ، از قبیل ملاک هایى که به علم هیئت مربوط مى شود و تحصیل آن ملاک ها به گفته محقق اردبیلى بر خواص دشوار است تا چه رسد به عوام و عمرى دراز لازم است ، تا آدمى به آن علوم دست یابد . در پایان بحث گسترده فقهى و فنى اظهار مى دارد : « من مساله قبله و تعیین آن را آسان ترین چیز مى بینم آن گونه که ظاهر آیات قرآن کریم بر آن دلالت دارند : 1 . فاینما لو لوا فثم وجه الله . 2 . ... و شطر المسجد الحرام . 3 . وسنت شریف ، ما بین مشرق و مغرب ، قبله است . 4 . شریعت آسان و آسان گیر 5 . نبود چیزى که شایستگى دلیل بودن را داشته باشد . اگر ترس از مخالفت با مشهور نبود ، به ظاهر آیه شریفه : شطر المسجد الحرام ، بسنده مى کردم (55) » مساله قبله را در کتاب زبدة البیان فى احکام القرآن نیز ، به گونه اى گسترده مورد بحث و بررسى قرار داده ، سپس از مجمع البیان ، جمله اى به این گونه نقل مى کند : « و هذا موافق لما قاله اصحابنا ان الحرم قبلة من ناى عن الحرم من اهل الافاق (56) » ( کعبه ، قبله کسانى است که داخل بیت باشند و بیت ، قبله اشخاصى است که در حرم باشند و حرم قبله کسانى است که دور از کعبه و بیت زندگى مى کنند ) و همین سخن ، موافق آن چیزى است که اصحاب گفته اند : حرم قبله کسانى به شمار مى رود که در سراسر جهان زندگى مى کنند و از حرم دورند . محقق اردبیلى ، بر این باور است که سمت و سوى عرفى به جانب مسجد الحرام داشتن کافى است و این دقت ها ، لازم نیست ، از این روى ، بر گفته اصحاب که در مجمع البیان طبرسى حکایت شده اشکال مى گیرد و مى نویسد : « لعله یرید بعض الاصحاب و هو الشیخ و من تبعه و قد ضعفه المتاخرون اذ دلیله بعض الروایات الغیر الصحیحة (57) » شاید طبرسى مراد و مقصودش از کلمه اصحاب ، گروهى از آنان باشد که شیخ طوسى و پیروانش هستند و فقهاى پسین قول این بعض ، یعنى شیخ و پیروان او را ضعیف شمرده اند ، زیرا دلیل هاى شیخ در پاره اى فتاوایش روایات نادرست و ضعیف بوده است . از این بیان روشن مى شود که محقق اردبیلى ، همان گونه در گفته هاى شاگردش ، صاحب معالم به روشنى پیدا بود ، شهرت پسینیان از زمان شیخ را نمى پذیرد و حتى آن را ضعیف مى داند . البته این که تعبیر به « بعض الاصحاب » کرد ، اشاره به این است که این مساله اجماعى نیست آن گونه که از ظاهر سخن امین الاسلام طبرسى بر مى آید ، بلکه مشهور است و شهرت فتوایى پس از زمان شیخ هم به تنهایى در خور اعتماد و اعتبار براى استناد و فتوا نیست . بدین سان مى توان گفت دومین راه جمع آن است که موافقت و مخالف محقق و مقدس اردبیلى نسبت به شهرت ، ناظر به شهرت پیش از زمان شیخ طوسى و پس از آن است . | ||
مراجع | ||
پى نوشت ها : 1 . « الدرایة ، فى علم مصطلح الحدیث » ، شهید ثانى 27 ، فیروز آبادى . 2 . « همان مدرک » . 3 . « مصباح الاصول » سید ابوالقاسم خویى ، تقریر محمد سرور بهبودى ج 2 / 141 و 201 ، چاپ نجف . 3 . « مستدرک الوسائل » ، میرزا حسین نورى ، ج 17 / 303 ، موسسه آل البیت ، قم . 4 . « وسائل الشیعه » ، شیخ حر عاملى ج 18 / 76 ، دار احیاء التراث العربى بیروت . 5 . « مباحث الاصول » ، شهید صدر ، تقریر سید کاظم حسینى حائرى ، تقریرات درس شهید صدر ، جزء دوم از قسم اول / 30 - 325 - « مصباح الاصول » ج 2 / 145 - 141 . 6 . « مجمع الفائده و البرهان فى شرح ارشاد الاذهان » محقق اردبیلى ، ج 9 / 213 ، ج 11 / 455 - 450 ، ج 4 / 41 . انتشارات اسلامى ، وابسته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم . 7 . « همان مدرک » ، ج 3 / 85 . 8 . « مصباح الاصول » سید ابوالقاسم خویى ، ج 2 / 143 ، « اصطلاحات الاصول » ، على مشکینى ، 153 . 9 . « مصباح الاصول » سید ابوالقاسم خویى ، ج 2 / 143 و 201 . 10 . « مجمع الفائده و البرهان » ، ج 1 / 89 . 11 . « همان مدرک » ، 180 . 12 . « همان مدرک » ، ج 7496 . 13 . « همان مدرک » . 14 . « همان مدرک » ، ج 4 / 268 و 99 . 15 . « همان مدرک » . 16 . « همان مدرک » ، ج 1 / 247 و 339 . 17 . « همان مدرک » . 18 . « همان مدرک » ، ج 12 / 10 . 19 . « همان مدرک » ، ج 7 / 546 . 20 و 21 . « همان مدرک » ، ج3 / 85 و 185 . 22 . « همان مدرک » ، ج 13 / 367 . 23 . « همان مدرک » ، ج 7 / 31 . 24 . « اصطلاحات الاصول » / 153 . 25 . « مصباح الاصول سید ابوالقاسم خویى ، ج 2 / 146 - 143 . 26 . « علم اصول الفقه فى ثوبه الجدید » ، محمد جواد مغنیه / 232 ز دار العلم للملایین ، بیروت . 27 . « مجمع الفائده و البرهان » ، ج 8 / 91 . 28 . « همان مدرک » ، ج 2 / 85 . 29 . « همان مدرک » ، ج 1 / 361 . 30 . « همان مدرک » ، ج 3 / 85 . 31 . « همان مدرک » ، ج 4 / 41 . 32 . « همان مدرک » / 254 . 33 . « همان مدرک » / 192 . 34 . « همان مدرک » ، ج 5 / 229 . 35 . « همان مدرک » ، ج 7 / 512 . 36 . « همان مدرک » ، ج 13 / 107 . 37 . « همان مدرک » ، ج 8 / 56 . 38 . « همان مدرک » / 142 . 39 . « همان مدرک » ، ج 1 / 242 . 40 . « همان مدرک » / 301 . 41 . « همان مدرک » ، ج 3 / 281 . 42 . « همان مدرک » ، ج 23 / 380 . 43 . « همان مدرک » / 381 . 44 . « همان مدرک » / 379 . 45 . « همان مدرک » ، ج 1 / 240 . 46 . « همان مدرک » / 379 . 47 . « همان مدرک » ، ج 10 / 455 . 48 . « همان مدرک » ، ج 2 / 22 ، « زبدة البیان » / 57 . 49 . « معالم الدین » / 176 - 177 . انتشارات اسلامى ، وابسته به جامعه مدرسین ، قم . 50 . « الدرایة فى علم مصطلح الحدیث » ، شهید ثانى / 28 ، انتشارات فیروز آبادى . 51 . « همان مدرک » . 52 . « البدر الزاهر فى صلوة الجمعة و المسافر » ، حسینعلى منتظرى ، / 10 ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى . 53 . « انور الهدایه فى التعلیقة على الکفایة » ، ج 1 / 262 - 261 ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى . 54 . « مجمع الفائدة و البرهان » ، ج 3 / 397 . 55 . « همان مدرک » ، ج 2 / 59 . 56 . « زبدة البیان فى احکام القرآن » / 57 . 57 . « همان مدرک » . | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 530 |