تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,336 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,290 |
شیوه نویسندگى و نگارش | ||
حوزه | ||
مقاله 9، دوره 3، شماره 17، آبان 1365، صفحه 105-157 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 22 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 22 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
اینک ازانواع ادبى به نمایش (= تآتر) و نمایشنامه نویسى و به انواع متفرع از آن مى پردازیم : به عنوان مقدمه این نکته را که از قول یکى از بزرگان ما نقل شده است در صدر مقال مى آوریم که گفته است: [سخنانى که پشتوانه هنرى نداشته باشد ماندگار نیست] . براستى سخنانى ماندنى است که علاوه بر محتواى ارزشمند با فصاحت و بلاغت و هنرمندى توام باشد. مصداق اعلا واجلاى این سخن معجزه باقیه رسول گرامى اسلام(ص) قرآن کریم است که در آن کتاب عظیم از آن چنین تعبیر شده است : الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها مثانى تفشعر منه جلودالذین یخشون ربهم ثم تلین جلودهم وقلوبهم الى ذکرالله ذالک هدى الله یهدى به من یشاء .... [خداوند بهترین سخن را نازل کرد کتابى که آیاتش ( از نظر لطف و زیبائى و عمق و محتوا) همانند یکدیگراست آیاتى مکرر دارد ( اما تکرار شوق انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه براندام کسانى که در برابر پروردگارشان خاشعند مى افتد سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خداى مى گردد این هدایت الهى است که هر کس را بخواهد به آن راهنمائى مى کند] 1 و حضرت على(ع) درباره این کتاب کریم چنین مى فرماید: وان القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق ... 2 . براستى قرآن کتابى است که ظاهرش شگفت انگیز و باطنش ژرف و عمیق است . پس از قرآن مجید پیامبراکرم(ص) وائمه معصومین(ع) و پیشوایان گرانقدر و خطباء و بلغاء نامور و سخندانان نکته سنج و شاعران سخته گوى سنجیده سخن متعهد نمونه هاى عالى سخنان شیوا و ماندگار را به جهان اسلام و دنیاى هنر وادب عرضه کرده اند که هر یک را بنابر مرتبت خویش ارزشى است والا و مقامى است در خور.از سخنانى این چنین که پایگاهى الهى و مقامى ملکوتى دارند بگذریم حتى سخنان شوق انگیز و گفتارهاى پندامیز نیز وقتى موثراست که علاوه بر زیبایى و هنرمندى از درونى آگاه و جانى تافته وروحى گداخته از آتش شوق برخیزد تا لاجرم بر دلها نشیند و تاثیرى عمیق بر جاى گذارد. همه سخنان ماندگار و هنرمندانه از اصلى که بدان در بالااشارت رفت - کم و بیش - مایه مى گیرد. بارى یکى ازانواع ادبى که مى تواند در جامعه تاثیرى بسزاکند و در تربیت ابناا بشر و آحاد مردم و راهبرى آنان بسوى کمال واصلاح بسیار پر تاثیر باشد نمایش (تاتر) ود کلاماسیون (با روح ادا کردن مطلب ) و سخنورى (در حد هنرمندى و دراوج فصاحت و بلاغت ) سینما وانواع دیگر هنر مطلوب و مشروع است . اینک دراین بخش به اجمال به نوع ادبى نمایش و نمایشنامه نویسى مى پردازیم : تاتراز نوع هنرهاى نمایشى (دراماتیک) است که گوشه اى از زندگى را به کمک سخن آهنگ حرکات حالات غم و شادى سکوت و هیجان و صحنه متناسب (دکور) به یارى بازیگر یا بازیگران ورزیده به نمایش مى گذارد. کلمه تاتر خوداز ریشه یونانى . Theonai گرفته شده که به معنى (من تماشا مى کنم )است . آنچه حوادث و پیشامدها را در بر داردو هیجانات و حرکات ناشى از آنها را به هر یک از بازیگران متناسب با نقشى که در تیاترایفا مى کنند منتقل مى کند نمایشنامه (پیش تاتر) است . نمایشنامه را کسى مى نویسد که استعداد آفرینش هنرى دارد و مى تواند محتواى آن رااز زندگى روزمره تاریخ داستان کوتاه یا بلند و... بگیرد و به آن نظمى استوار ببخشد و جهات مختلف را دقیقا به صورتى منظم و منسجم در آورد. نمایشنامه نیز مانند داستان هدف معینى را دنبال مى کند و به نتایج خاصى منتهى مى گردد. هر نمایشنامه یا پیس تاتر داراى حرکت (آکسیون ) وانتریک (وقایع اساسى نمایشنامه است . آکسیون (= حرکت) عبارت است از عصاره و موضوع اصلى است که نویسنده مى خواهد آن را بپروراند واز آن نتیجه بگیرد. انتریک - عبارت است از سلسله پیشامدهاى مختلف که در جریان آنها موضوع اصلى نمایشنامه گسترش و پرورش مى یابد تا در آخر به نتیجه برسد. هر نمایشنامه مانند داستان تقسیماتى دارد: 1- عرضه و نمایشExposition: که در حکم مقدمه است و در جریان آن بازیگران اصلى با روحیه و خصال و روابط آنان با یکدیگر معرفى مى شوند و بتدریج با جریان حوادث نیز آشنائى حاصل مى گردد. 2- گره یا گره خوردگى - جائى است که کلاف حوادث چنان در هم پیچیده مى شود که خوانندگان یا تماشاگران نمى توانند پیش بینى کنند که حوادث به کجا خواهدانجامید و کدام قهرمان پیروز و سر بلند یا شکست خورده و رسوا خواهد شد. 3- گرهگشائى - قسمت پایانى نمایشنامه است که افق روشن مى شود و کم کم نتیجه آشکار مى گردد و نمایشنامه ختم مى شود. **** معمولا نمایشنامه ها به سه نوع منقسم مى شوند: 1- تراژدى - که معمولا غم انگیزاست و به مرگ یا نابودى شخصى خاتمه مى یابد مانند: نمایشنامه (اتللو) از شکسپیر. 2- کمدى - که گر چه در معنى دردآور و متنبه کننده است ولى به ظاهر مسرت بخش و خنده آوراست زیرا خصال زشت افراد بشر را به نمایش مى گذارد و نقطه هاى ضعف بشرى را نشان مى دهد. مانند نمایشنامه هاى (مولیر). 3- درام - که معمولا بدان غم انگیزاطلاق مى شود ولى از جهت اصطلاح هر نمایشنامه اى است که نتیجه آن غم انگیز باشد یا مسرت بخش 3 . :در هر نمایشنامه واجراى آن چند عامل تاثیر مى گذارد و آن را عالى یا متوسط یابد معرفى مى کند: جنبش (ژست ) حالت - بیان - و آهنگ کلام و ... هر یک از نکات مزبور دخالت تام دراجراى نقش بازیگر دارد. مثلااگر آهنگ کلام را در نظر گیریم ملاحظه خواهیم کرد که چقدر آهنگ دراداى مطلب موثراست براى نمونه کلمه (مادر) را در نظر بگیرید. خوش بیان مى تواند همین کلمه چهار حرفى را در جاهاى مختلف به چندین نوع ادا کند واز هر نوع ادائى یک منظور را بخواهد. آخرین نکته اى که دراین مختصر باید یادآور شویم این است که : تاتر مى تواند عمیق ترین پیامها را به بهترین صورت به تماشاگران ابلاغ کند. نیز باید بدانیم که نوشتن نمایشنامه مرحله اول است ولى مرحله اى مهم و فنى . بعداز آن نوبت به بازیگران و گزینش آنان مى رسد که بسیار دقیق است و باید بازیگران ابتدا چندین بار نمایشنامه و نقشهاى مختلف آشنا شوند و پس از آنکه نقش خود را - با توجه به جمیع جهات - انتخاب کردند زیر نظراستادان کارآزموده و متخصص تمرین کافى کنند. و باز آخرین سخن آنکه : قبل از همه چیز در کار نمایشنامه نویسى و بازیگرى تاتر استعداد و شوق و علاقه شرط اساسى است . | ||
مراجع | ||
پاورقى ها 1- زمر ، 25 . 2- نهج البلاغه خ، 18 .
3- محسن سهراب فن تاتر. چاپ امیرکبیر. تهران 1348ش .
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 259 |