تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,462 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,406 |
سیاست وحوزه هاى علمیه | ||
حوزه | ||
مقاله 7، دوره 2، شماره 6، شهریور 1363، صفحه 93-110 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 23 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 23 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
[حوزه] امیداست خواننده محترم خود با توجه به آن مدارک و دیگر منابع اسلامى کاستیها و کمبودهاى بحث را جبران کند. تشکیل حکومت وایجاد نظامى براى راهبرى انسان به سوى اهداف شایسته وى از دیدگاه اسلام تقریبا جزء مسائل اتفاقى مسلمین بشمار مى آید. قرآن کریم بااثبات حاکمیت[ الله] واختصاص سالطه ها - تکوینى و تشریعى - با ذات اقدس الهى و نفى تمام حاکمیتهاى غیرالهى و فراخوانى انسان به پذیرش قوانین سعادت زا و شرک برانداز و دست رد زدن به قانون آفرینان فسادگستر در حقیقت بنیانگذاراندیشه تشکیل حکومت[ الله] بر پهندشت زمین است . ! [ ان ا حکم اللاللله امراان لا تعبدواالاایاه]: 1 [یریدون ان یتحاکمواالى الطاغوت وقدامرواان یکفروابه]: 2 این آیه به دنبال دو آیه اى است که به گفته امین الاسلام طبرسى 3 خداوند در یکى مسئولیت رهبر و پیشوا و در دیگرى مسئولیت امت را در مقابل رهبر مطرح ساخته است . و پس از تبیین این حقیقت که باید حکمرانان به اداءامانت در جهت صلاح امت گام بردارند وامت براى عینیت حاکمیت رهبرى الهى مطیع و فرمانبردار باشند آهنگ و فصد کسانى را که در رفع مشاجرات به ستم پیشه گان پناه مى برده اند نکوهیده است . 4 روایات ذیل این همه روشنگراین است که قرآن کریم دراین آیات در پى طرح واجراى یک حاکمیت الهى است به دست پاکمردانى که صلاحیت جانشینى خداوند را دارا هستند 5 . وازاین روى قرآن کریم هرگونه حاکمیت واداره امور و قضاوتى را که براساس قوانین الهى نباشد مساوى با[ کفر] 6 و[ ظلم] 7 و[ فسق] 8 دانسته با پیامبر مومنان امر مى کند که به هنگام حکمرانى و قضاوت براساس شریعت خداوندى حکم کنند [ اناانزلناالیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بمااراک الله:] 9 بدینسان قرآن پایه گذرااندیشه تشکیل نظامى الهى بر نظامهاى نابخردانه جاهلى است . دیدگاه عقل : الطلم فى شیم النفوسفان تجد ذاعقه فلعله لا یظلم ازاین روى باید لجام گسیختگى افراد در جامعه مهار شود و مهار آن جز بوسیله قوانین اجتماعى و مشخص ساختن چهارچوب حرکتها و تلاشهاى انسان و مرزبندى بهره وریهاى وى امکان پذیر نخواهد بود. پر واضح است که این قوانین آنگاه در سلامت جامعه موثر خواهند بود که از صورت کلمات خارج شده تحقق عینى بیابند واین جز با وجود قدرت مجریه قوى و صالح و کارآمدى محقق نخواهد شد. واین همه بالاخره تنها در سایه حکومتى مقتدر و تشکیلاتى منسجم امکان پذیراست . خواجه نصیرالدین طوسى در تبیین ضرورت امامت و پیشوائى مى گوید: چون امکان شر و فصاد در میان مردم وارتکاب معاصى قائم است هرگاه آدمیان را رئیس قاهر بود که حق ظاهر گرداند و از باطل زجر کند تا شریعت که خداوند فرستاده انقیاد کنند تااز وقوع فتنه و ظهور فسادایمن باشند این معنى راامامت گویند12 شیخ الطائفه در تبیین این حقیقت مى فرماید: حکم عقلى فوق دلیل و معیار بسیار روشنى است بر مطلب و تمام کسانى که حجیت عقل را بعنوان یکى از منابع ادله پذیرفته اند چاره اى جز پذیرش آن نخواهند داشت زیرا قابل پذیرش نخواهد بود که خداوند به تمام مصالح انسانها در گذرگاه زندگیشان توجه نموده و براى شکل پذیرى انسانى رفتار و کردارانسان قوانین گسترده اى را وضع بنمایداما مسئله حکومت و حاکمیت و رهبرى و شیوه هاى اجرائى این قوانین را بدون توجه گذارد. در دیدگاه روایات : ازاین روى دراثبات مبحث مورد نظر برخى از روایات و گفتار معصومین را خواهیم آورد و آنگاه به جلوه هاى این حقیقت در عینیت زندگى پیامبران و پیشوایان الهى خواهیم پرداخت . پیامبراسلام[ ص] مى فرماید: [من خلع یدا من طاعه الله لقى الله یوم القیامه لا حجه له و من مات و لیس فى عنقه بیعه مات میته جاهلیه] . 14 و در روایت دیگرى مى فرماید: [من مات بغیثرامام میته جاهلیه]: 15 على (ع) پس از شنیدن تزانحرافى خوارج مبنى بر نفى حکومت هاى بشرى فرمودند: [ الابد من امیر براوفاجر یعمل فى امریه المومن و یستمتع فیها الکافر]: 16 و در جاى دیگر فرمودند: [سبع حطوم اکول خیر من وال غشوم ظلوم و وال غشوم ظلوم ظلوم خیر من فتنه تدوم]: 17 این دو بیان ارجمند علوى نشانگرایناست که : در هرج و مرج و بى نظمى هاى اجتماعى امنیت از مومن و کافر سلب مى شود ولى در حاکمیت ستم مى توان انتظار نوعى امنیت را داشت و همین نیزا دیدگاه عاقلان او هرج و مرج بهتراست . جابر بن یزید جعفى مى گویدازامام باقر(ع) سئوال کردم : مردم چه نیازى به پیامبر وامام دارند؟امام(ع) فرمود: [لبقاءالعالم على صلاحه و ذلک ان الله عز و جل یرفع العذاب عن اهل الارض اذا کان فیها نبى اوامام]: 18 پر واضح است که اگر حاکمى توانمند با قوانین ارجمند و والا فزونخواهى و تکاثر طلبى انسان را جلو نگیرد انسانها در جریان زندگى هماره به حیطه نفوذ و حوزه اختیارات یکدیگر تجاوز مى کنند. و بدین سان جامعه به تفرقه هاى عزت سوز مبتلا گشته به غذاب الاهى یعنى ناامنى ها هرج و مرج ها مبتلى خواهد گشت زیرا به قول على (ع): 9 الفرقه عذاب : 19 امام صادق (ع) فرمودند: لوکان رجلین لکان احدهماالامام و قال :ان آخر من یموت الامام 20 در سخنى دیگرامام صادق(ع) فرمودند: [زمین هرگزاز مردى از خاندان ما خالى نخواهد بود فردى که حق را مى شناسد و چون از حق بکاهند جلو خواهد گرفت و چون بر حق افزون کنند مانع خواهد گشت] . 21 و نیز فرمودند: [ اگر بر پهنه زمین آگاه مردى پیشوا نباشد حق از باطل شناخته نخواهد شد. بدینسان زمین هماره راهنمائى خواهد داشت تا حق را زنده سازد] 22 امام رضا(ع) مى فرماید: فان قال قائل : ولم جعل اولوالامر وامر بطاعتهم ؟ قیل لعلل کثیره منها:ان الخلق لما وقفوا ععلى حد محدود وامروواان لایتعدوا یلک الحدود لما فیه من فسادهم لم یکن یثبت ذلک ولایقوم الا بان یجعل علیهم امینا یاخذهم بالوقت عندما ابیح لهم و یمنعهم من التعدى على ما حظر علیهم الانه لولم یکن ذلک لکان احد لایترک لدته و منفعته لفساد غیره فجعل علیهم قیم یمنعهم من الفساد و یقیم فیهم الحدود ولاحکام . ومنها لانجد فرقه من الفرق ولامله من الملل بقوا و عاشواالا بقیم و رئیس لما لابد لهم منه فى امرالدین والدنیا فلم یجز فى حکمه الحکیم ان یترک الخلق مما یعلم انه لابد لهم منه ولاقوام لهم الابه: 23 علت دیگر آنکه : هر گوه و ملتى که در تاریخ مانده اند و زندگى کرده اند بوجود حاکم و رئیسى بوده است حاکمى که امور دنیوى واخروى آنان رااداره مى کرده است . با توجه به این خداوند نباید نسبت به چیزى که مى داند مردم به آن نیازمندند و جز به آن امورشان قوام نمى یابد بى توجه بماند. آنچه را تا بدینجا آوردیم قطره ئى بوداز دریاى موج خیز معارف آفتاب وش اهل بیت رهبرى و حکومت وابعاد آن . و مى دانیم امامت که در اصل بمعنئا مطلق پیشوائى است در فرهنگ اسلامى بیشتر به معناى پیشوائى و رهبرى در شئون اجتماعى سیاسى و...اطلاق مى گردد. بویژه در مکتب تشیع هرگاه ازامام سخن بمیان مى آید نه تنهااداره امور اجتماعى بلکه راهنمائى وارشاد فکرى و آموزش دینى و تصفیه و تزکیه اخلاق و جهت بخش سیاسى و ... را نیزاز وظائف وى تلقى مى شود. این است که عالمان گفته اند: الامامه هى الریاسه العامه خلافه عن رسول الله فى امورالذین والدنیا بحیث یجب اتباعه على کافه الامم : 24 امامت ریاست عامه درامور دین و دنیا به جانشینى از رسول الله است بنوعى که اتباعش بر تمام امتها لازم است . بدیگر سخن در بینش شیعى رهبرى سیاسى و آموزش دینى و تهذیب روحى و اخلاقى در خلافت و حکومت الاهى از یکدیگر جدا نیست .ازاین روى پیشوائى امت بمعناى پیشوائى دراین هر سه جهت مى باشد. بنابراین برخلاف نظر برخى سطحى نگران که امامت را صرفا یک صفت معنوى و روحى مى شمارند امامت در فرهنگ تشیع رهبرى امت درامور دنیائى و نظام زندگى واداره سیاسى واجتماع جامعه و تعلیم وارشاد معنوى و روحى و تبیین مشکلات فکرى واعتقادى آنان است . نگاهى کوتاه به روایاتى که در شناخت امامت و توصیف امام نقل شده است مى تواند روشنگراین حقیقت باشد.از آن جمله تعبیرات پر محتوائى در موردامامت از قبیل : رشته دین سامان مسلمانان شکوه مومنان بنیاداسلام رتبت پیامبران میراث جانشینان خلافت خداوندگار و جانشینى پیامبر 25 برترین رکن شریعت 26 سرچشمه حرکتها و محور تلاشها [27 قطب] بنیاد نیکیها و منبع جوشان فضائل و خیرات 28 متمم نعمت و نعمتى که در واپسین روز زندگى انسانها همه در پاسخگوئى بدان مسئولند. 29 واوصافى درباره امام نظیر: فزون بخش ثروت عمومى مجرى مقررات و حدودالاهى پاسدار مرزها مدافع حریم خدا آفتاب فروزان ستاره غ راهنماى انسانها در تاریکى هاى شبهاى سیاه امین خدا در میان مردم به خشم آورنده منافقان ویران کننده بنیان کافران عزت آفرین مومنان شعله فروزان بر جایگاهى بلند راهنماى هدایت انسانها 30 ریسمان محکم الهى 31 صراط مستقیم هدایت 32 میزان ارزش و معیار سنجش حرکتها 33 و وسیله تقرب بخدا ودر روایتهائى همبستگى جدائى ناپذیر فلسفه اعتقادى باامامت مطرح شده 35 و نیز دراحادیث بسیارى ثمره بخشى حرکتها واعمال انسان وابسته به پذیرش امامت پیشوایان الهى دانسته شده است 36 . اینک بااین همه توصیف هاى شگفت و چهره نمائى درگیرانه ازامامت و امام باز هم مى شود تصور کرد که امامت صرفا یک منزلت معنوى است و امام هیچگونه مسئولیت اجتماعى و سیاسى و نظامى و ... ندارد.اگر امام اجراء کننده مقررات و ویرانگر بنیاد کافران و ...است آیااین همه جز باایجاد یک تشکیلات منسجم و حکومت الهى امکان پذیراست ؟! بنابراین طرح امامت و حق ولایت از سوى ائمه چیزى جزادعاى حق حکومت و راهبرى انسان براسا قوانین الاهى نیست . امام صادق (ع) در روایتى فرموده است : همه امتیازات و نیز همه تعهدات پیامبر را على (ع) وامامان دیگر دارا هستند. 37 صدها روایت پراکنده در باب هاى مختلف از کتابهاى گوناگون بصراحت مفهوم امام وامامت در فرهنگ شیعى را زمامدارى واداره امورامت مسلمان دانسته وامامان اهل بیت را صاحبان حقیقى حکومت معرفىکرده است . سیره پیامبران و تشکیل حکومت : لقدارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم بالقسط وانزلناالحدید فیه باس شدید و منافع للناس : 38 تکیه بر[ حدید] بعنوان عامل قدرت و در هم کوبنده موانع راه الله است واین بدان جهت است که پیامبران گرانباراز رسالت نجات و رهائى انسان و در جهت سودمندى مستضعفان و فرودستان و تعالى اندیشه آنان با بعثت و نبوت خویش تحولى عظیم را در جامعه بوجود مى آورند تا دنیا را بشکلى نو بسازند تا نابسامانیها را ریشه کن کنند تا بارهاى سنگین و ننگین نظامهاى استکبارى رااز دوش انسانها برگیرند و زنجیره هاى تفکرات پلید شیطانى را در هم درند وانسان رااز حقارتهاى تحمیل شده رهانده به عزت و کرامت شایسته رسانند. پر واضح است که وقتى زورمداران و زراندوزان و راه بندان اندیشه انسانى که رسیدن به هوسها و آمال خویش را در جهل مردم و مالا در حاکمیت ستمگرانه شان مى دانند بااین تحول شگرف که آمریت هوس آلود و حاکمیت سلطه جویانه شان را در زوال مى بینند به مقابله برخیزد و با تمام توان براى شکست این حرکت بکوشند. این است که پیامبران الهى پس ازارائه نشانه هاى روشن وایجاد جنبش عقیدتى و سیاسى و عرضه معیارهاى سنجش براى ایجاد حکومتى خدائى براى زدودن موانع راه دست به حرکت مسلحانه زده با ستم پیشه گان به نبرد بر مى خیزند: وکایین من نبى قاتل معه ربیون کثیر فما وهنوا لمااصابهم فى سعبیل الله و ماضعفوا ومااستکانوا والله یحب الصابرین: 39 على (ع) فرمودند: الخیر کله فى السیف و ماقام هذاالدین الا بالسیف اتعلمون ما مضى قوله تعالى وانزلناالحدید فیه باس شدید هذا هوالسیف: 40 و در روایت دیگرى على (ع) حدید را به مطلق[ سلاح] تفسیر فرموده است . 41 این آیه یکى از آیاتى است که فلسفه و علت نبوت و به نگاهى دیگر وظیفه مسئولیت پیامبران را مشخص مى سازد: گسترش عدالت ایجاد قسط و براى تحقق آن[ حدید]! و روشن است که اگر پیامبران دراندیشه در هم شکستن سلطه ستمگران نبودند و نجات انسانها رااز نظام شیطانى آنان هدف قرار نمى دادند نه نیازى به شمشیر بود و نه نیروى مسلح و نه نبرد و درگیرى . صهرف تبلیغ معارف بدون اجراء آن در محیط اجتماع چه ضررى به مفسدان دارد که از گسترش آن جلو گیرند و در جهت خفه کردن فریاد رساى رهبران الهى بکوشند.اگر حاکمیت با ستم باشد و سلطه جویان و جباران فسادگستر فرمانروائى کنند چند جمله موعظه بدون هیچ گونه درگیرى چه اثرى خواهد داشت که آنان را وادار به مقابله کند چرا که به گفته آن شاعر: یارى زحق مجوى که تا ظلم حاکم است حق نیز جز به یارى باطل نمى رود بدینسان هیچ گونه تردیدى باقى نیست دراینکه : هماره پیامبران در کار در هم شکستن سلطه هاى نابخردانه و رذالت بار مشرکان سلطه هاى نابخردانه و رذالت بار مشرکان بودند تا بر ویرانه هاى آن حکومت الهى بنیان نهند وانسان را بسوى والائیها و بالائیها و رهائى از شرکت و فساد فراخوانند. قرآن بصراحت مى فرماید: فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب والحکمه و آتینا هم ملکا عظیما: 42 علامه طباطبائى در تفسیر گران ارج[ المیزان] مى فرماید: مراداز[ ملک] تسلط به امور مادى و معنوى است که شامل نبوت و ولایت و هدایت و مالکیت بردگان و ثروتها مى گردد. 43 گزیده سخن اینکه دقت دراهادف انبیاا و شیوه برخورد آنان با قدرتهاى زمان و ... همه و هه نشانگراین است که آنان درپى ایجاد حکومتى الاهى تلاش مى کردند. جریان گزینش طالوت 44 قیام و حرکت موسى تعیین جانشین و حاکم از سوى موسى براى مدت اندک میقات 46 حکومت یوسف 47 داود 48 سلیمان 49 واقعیتها شورانگیز و درگیریهاى ستم سوز پیامبران شاهد زنده و گویائى است براین حقیقت که تبیین و تفصیل آن فرصتى گسترده تر مى طلبد. پیامبراسلام و حکومت : من شما را بدو سخن - که در گفتن سبک و در عمل واجراء سنگین است - فرا مى خوانم بااین دو سخن شما فرمانرواى عرب و عجم خواهید شدو همه امتها بر حاکمیت شما گردن خواهند نهاد. و بااجراء و گسترش آن نکته قابل تامل و توجه این است که پیامبرا ز همان آغاز گستره اهداف خود را از سپیده دمان حرکت در پیشدیداینان مى نهد یعنى حاکمیت بر ملتها و منقاد ساختن امتها تا آنجا که بر صحنه زندگى انسان و صفحه ذهن او هیچ حاکمیتى غیراز حاکمیت الله نباشد. واز همان آغاز کسى را مى طلبد که او همراه وى بار سنگین گسترش این رسالت واجرا و بپا داشتن آن را بدوش کشد و همان کس نیز در آینده و پس از وى راه او راادامه دهد واین اهداف را بپا دارد. بدینسان مى نگرید که چگونه دراین بیان ارجمند پیامبر پس از جهانشمولى این عالیم و طرح مسئله توحید و رسالت خلافت و تداوم رسالت مطرح شده است . و وابستگى جدائى ناپذیر اینهااز همان آغاز گوشزد شده است . به این معنى که تداوم و رهبرى و فلسفه سیاسى وادامه حاکمیت و حکومت به هیچ عنوان قابل قابل اغماض و چشم پوشى نست . پیامبر که در آغاز حرکت اینگونه بر فلسفه سیاسیى پا مى فشارد در فرجام آن دگربار - پس از بارهاى بار - در غدیر خم با آن تمهیدات و مقدمات فراموش نشدنى براین مسئله تاکید مى کند و خداوند کریم پیامبر را هشدار مى دهد که عدم ابلاغ امامت و رهبرى بمعناى نفى رسالت واز بین بردن تلاشهاى 23 ساله اوست . 52 پیامبر پس از سالیان تبلیغ وارشاد در مکه آهنگ هجرت به مدینه مى کند و در آنجا براى تشکیل حکومت الهى واستقرار در مدینه بیانیه اى را بعنوان پیمانى در جهت زندگى مسالمت آمیز بین مسلمانان و دیگر طوایف موجود دراطراف مدیه صادر مى کند که مى توان آن رابه عنوان اولین قانون اساسى دولت پیامبر دانست . 53 آنگاه باایجاد سپاهى منظم و بستن پیمانهاى دیگر با طوائف و شکل دادن به شئون اقتصادى واجتماعى وانتخاب مرکزى براى دادخواهى و قضاوت وارسال نامه هاى گوناگون به پادشاهان و روساى ممالک زمان و نیروهاى سنگین و طاقت فرسا و ... نشان داد که در پى ایجاد حکومتى صالح با تشکیلاتى منظم و عزت آفرین است . پیامبر در نامه اى به پادشاه عمان مى نویسد: :درود بر پیروان هدایت شما را به آپین اسلام مى خوانم اسلام بیاورید و در پناه اسلام و در آرامش زندگى کنید. من فرستاده خداوند به همگانم اگرایمان آوردید شما را والى حوزه حکومت خودتان قرار خواهم داد و گر نه حاکمیت شما زایل شده و سپاه پیروزمنداسلام میدان حاکمیت شما را خواهند گرفت . و نبوتم بر حاکمیت شما چیره خواهد گشت . 54 مى نگرید که سخن از پذیرش اسلام است و حاکمیت آن و گرنه نبرد مسلحانه و رهائى مردم از ستم جباران وایجاد نظم الاهى و چیرگى حق بر باطل ! پیامبر با فرستادن سفیران وارسال نامه هاى سیاسى و ... به زعماى کشورها حرکت جدید و عظیمى را در جهت بوجود آوردن سیاستى سالم آغاز کرد. محمد عبدالله عنان مى گوید این سفیران و نامه هاى پیامبر از کارهاى تازه وابتکارى دیپلماسى در روابط سیاسى است بلکه مى توان گفت : نخستین عملى است که اسلام دراین وادى بدان پرداخته است . 55 بدینسان پیامبر ضمن اینکه سفیرالاهى است درابلاغ مکتب و قانون گذارى در جهت هدایت انسان بسوى الله بنیانگذار دولت اسلامى و رهبر سیاسى و مرامى مردم نیز هست . در آیات مربوط به شخصیت پیامبر [ص] این دو منزلت بصراحت بیان گشته است . قرآن مجید در تبیین قانونگذارى وابلاغ مکتب مى فرماید : محمد رسول الله والذین معه اشداا على الکفار رحماء بینهم: 56 و نیز: ماکان محمدابااحد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین : 57 و یا: ما على الرسول الاالبلاغ: 58 و در تمام آیاتى ازاین قبیل سخن از رسالت و قانون آورى است و نه چیز دیگر. همچنین دررابطه بااثابت حاکمیت و ولایت و تصدى اموراز طرف آن حضرت مى فرماید: النبى اولى بالمومنین من انفسهم : 59 یعنى مومنان در آنچه که حق دارند در زندگیشان تصرف کنند پیامبربدان شایسته تراست تا خود مومنان درابعاد گوناگون زندگى اقتصادى سیاسى حقوقى و ... این آیه بیانگرابعاد ولایت و سرپرستى و دولتمردى پیامبراکرم است .امام باقر (ع) در تفسیر آیه مى فرماید[ :نزلت فى الامره] یعنى این آیه درارتباط با حاکمیت و حکومت وامارت پیامبراست . 60 در آیه دیگرى چنین مى خوانیم : اطیعواالله واطیعواالرسول واولى الامر منکم : 61 در آیاتى که اطاعت رسول تکرار شده است اذعات از رسول اطاعت ازاوامر حکومتى و ولایتى آن حضرت است چرا که تبیین قوانین و تشریع احکام اطاعت از خداست . و دراین گونه آیات سخن ازاطاعت[ امر رسول] است یعنى اوامرى که یامبر با عنوان تصدى امور و حق دخالت در زندگى مومنان صادر مى کند باید مورد اطاعت و پذیرش قرار گیرد. 62 بنابراین پیامبر فقط ابلاغگر یک رشته تعلیمات اخلاقى و پند واندرز نبود تا خود واعظى باشد واندرزهایى بدهد و بگذرد! بلکه وى بنیانگذارى بود پر صلابت که[ جامعه اعلون] را پى ریزى کردو قرآن را بعنوان نظامنامه حکومت و حاکمیتش در پهنه زمین بگستراند و براى اجراى آن و گسترش حاکمیت الهى خلفاء و جانشینانش را تعیین و نصب فرمود. بگذریم ازاندیشه هاى نا صحیح برخى از واقعیت نبینان سطحى نگر که مى گویند[ :شان انبیاء و جانشینان آنان اجل ازاین است که تشکیل حکومت دهند]!! شگفتااین شناخت ازانبیاء را چه مى شود نامید؟! درست نشناخت اسلام وابعاد آن ؟! کم توجهى به سیره پیامبران و حرکتهاى ستم سوز و عز آفرین آنان ؟! تحقیق نکردن در فلسفه و نظام اجتماعى اسلام و مسائل مربوط به روابط داخلى و خارجى ؟! نمى دانم . ادامه این بیان نا صحیح را بنگرید[ : ائمه دین و جانشینان پیغمبران بعنوان وصایت در صورتى که مردم رجوع به آنها نکردند ماموریت ابتدائى براى تبلیغ احکام ندارند]! 63 باید پرسید فریادهاى طاغوت شکن حرکتهاى بت سرنگون کن و تلاشهاى فرهنگى عقیدتى سیاسى و ...امامان به چه عنوان بود؟ پیشوایان الهى که با تربیت فرزندان راستین اسلام و قرآن و هدایت حرکتهاى شورانگیز و شکننده سلحشورانى مانند[ زید بن على] و ... که خواب خوش جباران را بر آنان کابوس وحشتناک ساخته بودند به چه عنوان بوده است ؟ بارى اگر برخى از روى کم تعمقى در شناخت هویت اصلى اسلام اینگونه بیراهه رفته اندگروهى دیگر به داعیه روشنفکرى و آزاداندیشى از آن سوى بام به بیراهه غلطیدند و فریاد زدند که[ : اصولااسلام براى انیکه بشریت را آماده کند تا رسالت رهبرى جامعه اش را خود بدست بگیرد و براساس مقتضیات زمان حاکمیت مطلوب و زمان پسند را تشکیل دهد و چهارچوب و حدود مشخصى براى حکومت و حاکمیت و چگونگى انتخاب حاکم و ...ارائه نداد! و پیامبر نیز هرگز دست به چنین کارى بعنوان اسلام و پیامبرى نزد! که این کار در حوزه ماموریت او نبوده است] ! اما آگاهان و پژوهشگران بخوبى مى دانند که حقیقت غیرازاین است و اسلام آئینى است با طرحها و شیوه هاى والا در جهت جامعه ئى الاهى و محیطى سالم و حکومتى هماهنگ با فطرت پاک انسان . تفصیل این اجمال را باید با کاوش در سیره پیامبر و نگرش نمونه هاى عالى سیاست الهى پیامبر جستجو کرد. امامان و تشکیل حکومت اسلامى : ژرف نگرى در زندگى امامان و بررسى واقعیات زندگى آنان و جمع بندى موضع گیرى رهبران الاهى در مقابل قدرتهاى مسلط ایجاد شور و حماسه در یاران در برابر ستمها و شکنجه هاى جباران و ... همه و همه - چنانکه برخى از پژوهشگران اسلامى گفته اند - نشانگراین است که پیشوایان الاهى حکومت و حاکمیت واداره امور زندگى مردم را حق خود مى دانستند و براى باز پس گرداندن رهبرى و زمامدارى به چایگاه اصلى آن و تشکیل حکومت اسلامى تلاش مى کردند. پیش تر برخى از گفتارامامان را دراین مورد آوردیم اینک به پاره اى از نمودها و نشانه هاى این واقعیت صادق در زندگى ائمه اشاره کرده واندکى از موضع گیریهاى جباران و ستم خویان اموى و عباسى را در مقابل اهل بیت بازگو مى کنیم . امیداست عالمان آگاه و روحانیون توانمند با بهره ورى از سرچشمه زلال معارف آفتاب گون فرزندان فاطمه[ س] این حقایق را براى آگاهى نسل هوشمند وانقلابى و مومن در پیشدید آنها نهند. على (ع) و تشکیل حکومت : [بیادت مى آورم روزى که همراه همسرت دست در دست فرزندانت براى دادخواهى و یارى جوئى به سوى خانه مهاجر وانصار مى رفتى] . 65 فاطمه اطهر(ص) دریارى همسر بزرگوار و رهبر عالیقدرش براى بیرون کشیدن فدک از چنگ غاصبان و روشنگرى نسبت به امامت و شخصیت والاى على(ع) تلاش عظیمى را آغاز کرد. بانوى اکرم اسلام در خطبه بسیار مهم و والایش ازامام و چگونگى کار آنان چنین یاد مى کند: [ویحهم انى زعزعوها عن رواسى الرساله و قواعدالنبوه والدلاله و مهبط الروح الامین والطبین بامورالدنیا والدین ؟الا ذلک هو الخسران المبین:] 66 گروهى از یاران با وفاى امام پس از جریان سفینه بنى ساعده هسته مرکزى مقاومتى را در خارج مدینه ریختند که سرکوب گردید67 و گروهى دیگر در موقعیتهاى مناسب به روشنگرى و بیدارى دست یازیدند68اما چون تلاشهاى روشنگرانه در آن موقعیت زمانى به ثمر نرسید امام (ع) براى حفظاسلام و کیان امت درگیرى رویاروى را بیک سو نهاده و سکوتى آموزنده و دردناک را پیشه کردند سکوتى که پس از سالها و بهنگام تشکیل حکومت الاهیش از آن بااین تعبیر زیبا و غمبار یاد کردند فصبرت العین قذى وفى الحلق شجى ارى تراثى نهبا: 69 امام خوب مى دانست که جامعه نو پاى اسلامى با وجود دشمنان قدرتمند و ضربت خورده خارجى و با وجود عناصر تازه مسلمان بهیچ وجه تاب دو دستگى و کشمکش صفوف را ندارد. و کمترین رشنه ئى در پیکر استواراین جامعه مى تواند تهدیدى نسبت به اصل واساس آن باشد. واز سوى دیگر امام زاویه انحراف واقعیت از حقیقت را نیز بخوبیمى داند. بدینسان او که دلسوزترین و متعهدترین مسلمانان نسبت به مکتب و آرمانهاى آن است طبیعى است که اگر براى حفظ بنیادها و کیان آن سکوت مى کند این سکوت سکوتى باشد روشنگرانه .ازاین روى امام رسالت بیدارى آفرینى و روشنگرى نسبت به مقام و مرتبت خود و چگونگى حاکمان و حاکمیتها رااز دست نگذاشت .اگر براى حراست از تمامیت مکتب و جلوگیرى ازاضمحلال آن از دخالت فعال و حمایت دلسوزانه نسبت به جامعه مسلمانان دسن نکشیدواز پاسخ ها و راهنمائیهاى بسیارى درباره مسائل سیاسى و نظامى واجتماعى و غیره دریغ نورزیدازاعلان حق و جلوگیرى ازانحرافها و روشن کردن اذهان نیز دست نشست و بارهاى بار از حق خلافت خود سخن گفت و مظلومیت خود را فریاد کرد و فرمود: ؟ مازلت مظلوما منذ قبض الله رسوله حتى یوم الناس هذا : 70 على (ع) در یکى از روزهاى زندگى مظلومانه اش کسى را دید که ناله مى کند و فریاد مظلومیت سر مى دهد فرمود: هلم فلنصرخ معا فانى مازلت مظلوما : 71 تااینکه مردم بستوه آمدند و بپا خواستند وامام را به یارى طلبیدند تا حکومت را به مجرى اصلیش برگردانند وامام نیز پذیرفت و از آن بعنوان یک مسئولیت خطیر و وظیفه سنگین یاد کرد و چنین سخن گفت : . لولا حضر الحاضر و قیام الحجه بوجودالناصهر وع ماخذالله على العلماءان لایقاروا على کظه طالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها على غاربها: 72 وقتى زمینه آماده مى شود امام حکومتى الاهى را پى مى نهند و با موانع راه تحقق اهداف والایش به نبرد برمى خیزد تااینکه به گفته جبران خلیل جبران:[ بخاطر گسترش عدالت و قاطعیت دراجراى آن شهد شهادت مى نوشد]. | ||
مراجع | ||
1. یوسف .40. 2. مجمع البیان ج 3.63. 3. نساء.60. 4. نساء. 59 58. 5. تفسیر برهان ج 1.387 - 381. 6. مائده .44. 7 و8. مائده .4547. 9. نساء.105. 10. در مباحث شناخت انسان و چگونگى هاى آن اجتماعى بودن انسان جایگاه عظیمى دارد. در کتابهاى مربوط به آن در تحلیل اجتماعى بودن انسان سخن بسیار گفته اند که باید به آنها مراجعه کرد.از جمله نگاه کنید به : مقدمه ائى بر جهان بینى اسلامى .314 یادنامه فارابى (نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامى مشهد شماره 13) صحه 20. 5 11. تلخیص المحصل .406و426. تلخیص الشافى ج 1.60 و نیزنگاه کنید به نساء.58 مائده .49 ص .26 نساء.65. و نیز نگاه کنید به : تمهیدالاصول .348 ترجمه آن .767 کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد .284. مجموعه مقالات هزاره ابن سینا مقاله تشکیل حکومت دینى درفلسفه ابن سینا 98.کلیات عقایدابن خلدون 151. اللوامع الهیه فى المباحث الکلامیه .11 .262. 12. تلخیص الشافى ج 1.70. 13.وصول الاخبار 72. درایه الحدیث .11 و نیز نگاه کنید به آثارى که پیرامون حدیث شناسى نگاشته شده است . 14. و .15کنزالعمال ج 1.103 ح 464. 16. نهج البلاغه خطبه 40.82 صبحى صال. 17. غررالحکم ج 4.145 چاپ دانشگاه . 18. ثورالثقلین ج 2.152. 19. 20. علل الشریع .196. 21. همان مدرک .201. 22. همان مدرک 200. بحارالانوار ج 23.37. 23.عیون اخبارالرضا 2.100 مسندالامام الرضا ج 1.110. 24. کلم الطیب .320. 25. الاصول من الکافى 200.1 الاحتجاج ج 134.1 نهج البلاغه حکمت .252 نهج البلاغه خطبه 146.203. .26 الاصول من الکافى ج 2.18. .27نهج البلاغه خطبه 119.175 صبحى صالح . .28 الاصول من الکافى ج 1.374 10 اختیار معرفه الرجال .291 چاپ دانشگاه . .29ینابیع الموده 11 112. اهل البیت فى القرآن .397 تفسیر صافى ج 3.87 چاپ بیروت . 30. گزینشى از روایت طولانى امام رضا ع نگاه کنید به الاصول من الکافى ج 1.200. .31 البرهان فى تفسیرالقرآن ج 1.306. .32تفسیرالقمى ج 1.28. .33تفسیرالقمى ج 352.2 البرهان فى تفسیرالقرآن ج 1.264ع .34نورالثقلین ج 1.627626. .35 غررالحکم ج 514.2 عیون اخبارالرضا 135 الحیاه ج 2.392. .36 الاصول من الکافىج 376 الحیاه ج 397. بحارالانوار 96.89 المستدرک ج 1.21. .38 الاصول من الکافى ج 1.196. 38. حدید.25. 39. آل عمران .146. .40شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 20.308. .41نورالثقلین ج 5.250. 42. نساء.54. .43 المیزان ج 4.400 و ترجمه آن ج 247/08. 4. بقره .251 - 246. 45.اعراف .137 - 103طه .2479 شعراء.1068 46.اعراف .142. 47. یوسف .5556. 48.انبیاء.5557. 49. نمل .1543. 50. شعراء.214. 51. الارشاد.:29اناادعوکم الى کلمتین خفیفتین على اللسان ثقلیتین فى المیزان تملکون بهماالعرب والعج و تنقاد لکم بهما الامم و تدخلون الجنه و تنجون بهما من النار: شهاده ان لااله الا الله وانى رسول الله فمن یجیبنى الى هذاالامر و یوازنى علیه و على القیام به یکن اخى و وصیى و وزیرى و وارثى و خلیفتى من بعدى . 52. در چگونگى ابلاغ پیام و نیز در محتوى آیه نکات جالب توجهى است دراهمیت رهبرى وامامت نگاه کنید به المیزان ج 6.42. 50 1.1 البدایه والنهایه ج 3.224226 مولف محقق کتاب ارجمند النظام السیاسى فى الاسلام تحلیل جالبى پیرامون این پیمان بعمل آورده است نگاه کنید به : کتاب یاد شده .155156. 54.سیره حلبى ج 284.3 اعیان الشیعه ج 83.2 مکاتیب الرسول147. مجموعه نامه هاى پیامبراسلام به سلاطین و روساى دولتهاى زمان اوى نکات ارجمند والائى است که اینک در روزگار تابش انوار سپیدگشاى تعالیم الاهى باید مورد تامل و توجه قرار گیرد و در سیاست خارجى کشور راهنما و رهگشا باشد. مجموعه این نامه ها را محققانى چند در کتابهائى گرد آورده انداز جمله : محمد ص و زمامداران مکاتیب الرسول الوثائق السیاسیه فى عهد رسول الله اعیان الشیعه ج .53 .7884.2 سیره ابن هشام ج 55.مواقف حاسمه فى تاریخ الاسلام .208 و ترجمه آن صحنه هاى تکان دهنده در تاریخ اسلام .355. 56. فتح .29. 58.احزاب .40. 58. مائده .99 و بهمین مضمون در آیات : 2. نور.54 عنکبوت .18. 59. احزاب /06/ 60.البرهان فى تفسیرالقرآن ج 291.3 مجمع البحرین ج 1.457. 61. نساء.59. 62. المیزان ج 4.413. 63.نگاه کنید به : کتاب هفته ساله چرا صدا در آورده ؟ و نیز به سالار شهیدان حسین ابى على ع . 64. . رک : الاسلام واصول الحکم على عبدالرزاق . 65. شرح ابن ابى الحدید ج 2.47. 66. الاحتجاج 1.147. .67حماسه غدیر .271. 68. رک : الاحتجاج ج 1.157 149 188185 229228. 69. نهج البلاغه خطبه 3 صبحى صالح .48. 70. نهج البلاغه9 ج 2.448. 71. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 9.3067. 72. نهج البلاغه خطبه 3 صبحى صالح .59. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 284 |