تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,316 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,267 |
روش تصحیح انتقادى و نشر متون اسلامى 2 | ||
حوزه | ||
مقاله 24، دوره 2، شماره 4، اردیبهشت 1363، صفحه 131-138 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
تاریخ دریافت: 23 اسفند 1394، تاریخ پذیرش: 23 اسفند 1394 | ||
اصل مقاله | ||
بنابراین پیش از آنکه سخن از روش تصحیح و مقابله بمیان آوریم لازم است خصوصیات نسخه هاى خطى را که با آن مى توان آنها راارزیابى کرد بیان کنیم و دراین مورد باید گفت که نسخه هاى متون را مى توانیم به انواع زیر تقسیم کنیم : 1 بهترین نسخه ها آن نسخه اى است که کامل بوده و عنوان کتاب و نام مولف و همه مطالب آن بوسیله مولف کتابت شده باشد و یا آنکه مولف اشاره به کتابت آن کرده و یا آن رااملا نموده و یااجازه آن را داده باشد و چنین نسخه را نسخه مادر (=نسخه الام ) مى نامند. در برخورد بااین گونه نسخ باید دقت شود که آن محصول کتابت ناسخان نباشد زیرا بسااتفاق مى افتد که ناسخان غیرعالم عبارت مولف را در آخر کتاب ذکر مى کنندواضافه بازنویسى شده و خواننده مى پندارد که آن نسخه به خط مولف است و دراین مورد تحقیق کننده بایداز نوع خط و کاغذ پى ببرد که این نسخه نسخه اصلى است و یا آنکه از روى نسخه اصلى کتابت شده است . خصائص رسم الخطى کتاب : در مقدمه باید درباره رسم الخط کتاب که عبارت ازاتصال وانفصال و حذف و ذکر وابدال حروف است توضیح داده شود خاصه اگر مصحح براى سهولت درقرائت رسم الخط کهن را تبدیل به رسم الخطامروزى کرده باشد رجوع شود به مقدمه کتاب[ لسان التنزیل] که نگارنده آن را تصحیح کرده است . خصائص لغوى کتاب : معمولا مصحح براى اینکه کار کسانى را که در لغت شناسى و لهجه شناسى کار مى کنند آسان سازد در آغاز کتاب لغات نادر و یا لغات که بصورت[ پهلوى] و یا [میانه پهلوى] فارس است . و همچنین لغاتى که در لهجه اى خاص مورد استعمال بوده است یاد مى کند. مقصوداز لغات نادر این است که در متون فارسى استعمال نشده و یا کم استعمال شده و چه بسا که در فرهنگ ها هم آن لغات دیده نمى شود و یاد کردن این لغات مجال تحقیق را براى پژوهشگران باز مى گذارد. چه بسا که این لغات تحریف یا تصحیف شده باشد و پژوهشگران مى توانند صورت درست آن را پیدا کنند مانند مصحح کتاب لسان التنزیل که در مقلمه آن برخى از لغات نادر آن را یاد کرده است مانند: [ اندخسیدن] : پناه گرفتن [ دستادست]: نقد [ غنده] : عنکبوت [ قریچاب]: شبنم [ کدواده]: بناى خانه مثلا در همان کتاب کلمه خلاف به[ برافرود] و شتى به[ برافروده] و اختلاف به[ برافرود شدن] معنى شده بود سپس این حدس به ذهن آمد که در شعر ناصرخسرو: بحکمت و خرد برفزود مردان را و گرنه ما همه از روى شخص همواریم در زبان فارسى برخى از لغات کهن پیش ازاسلام بدون تغییر یا لغاتى که کمى تغییر کرده است دیده مى شود واین قسم دوم بیشتراست زیرا که پس ازاسلام لغات در نتیجه استعمال دگرگونى پیدا کرده و در متون فارسى به صورتى که حالت واسطه میان فارسى میانه (=پهلوى ) فارسى درى است به کار رفته است . همچنین برخى از لغات در متون فارسى به کار رفته که در نواحى مخصوص بکار برده مى شده مثلا در کتاب تفسیر[ کشف الاسرار وعده الابرار] ابوالفضل رشیدالدین میبدى یزدى برخى از واژه هاى گویشى دیده مى شود که مخصوص نواحى یزد بوده است . بنابراین مصحح کتاب باید خصائص لغوى را که عبارت از همین سه نوع باشد در آغاز کتاب یاد کند. خصائص صرفى و نحوى : مراد کیفیت بکار بردن افعال در معانى لازم و متعدى آن و تنسیق اجزاء جمله و بکار بردن سایر خصوصیاتى که افاده معنى رااستوار مى بخشد براى نمونه مى توان به مقدمه[ التفهیم بیرونى] به قلم استاد همائى و مقدمه وجوه قرآن مراجعه کرد. کتاب شناسى و نسخه شناسى : مصحح در آغاز کتاب باید نسخه هائى که مورداستفاده قرار داده معرفى کند. مقصوداز کتاب شناسى این است که مطالب زیر را معین سازد: 1 کتابخانه اى که نسخه خطى در آنجا وجود داشته و شماره آن . 2 سال تالیف و تاریخ کتابت کتاب . 3اشاره اجمالى به تقسیم بندى فصول وابواب آن . 4اشاره به افتادگى ها و نقصان نسخه . 5اشاره به حواشى وزیرنویس نسخه اگر داراى حواشى وزیرنویس است . مقصوداز نسخه شناسى این است که قطع کتاب و نوع کاغذ و نوع خط و تذهیب و تجلید آن را معین نماید. براى آشنائى کامل با ثبت کتاب شناسى و نسخه شناسى باید به فهرست هاى کتب خطى مراجعه کرد زیرا فهرست نویسان معمولا مشخصات نسخه خاى خطى رااز هر دو جهت ثبت مى کنند براى نمونه برخى از آنها را یاد مى کنیم : 1 فهرست نسخ خطى کتابخانه عمومى آیه الله مرعشى سیداحمد حسینى و سیدمحمود مرعشى . 2 فهرست نسخ خطى کتابخانه مجلس شوراى ملى عبدالحسین حائرى . 3 فهرست نسخ خطى کتابخانه ملى ایران عبدالله انوار. 4 فهرست نسخ خطى کتابخانه مرکزى محمدتقى دانش پژوه . 5 فهرست نسخ خطى فارسى موزه بریتانیا (بانگلیسى ). 6 فهرست نسخ خطى فارسى کتابخانه ملى پاریس (بفرانسه ). 2 پس از نسخه مادر بهترین نسخه ها آنست که از روى نسخه مادر کتابت شده باشد و پس از آن نسخه اى که از روى نسخه اخیر کتابت شده باارزش تراست . و بهمین ترتیب بر حسب مرتبه تاخیر زمان کتابت نسخه ازارزش کاسته مى شود. بنابراین ملاک برترى نسخه مادر و نسخه هاى نزدیک به آن همان ملاک[ الاقدم هوالاصح] است ولى گاهى اتفاق مى افتد که این ملاک تضعیف و سست مى شود مانند موارد زیر: الف : نسخه قدیم تر ناقص و نسخه متاخر کامل باشد چنانکه در کتاب [ اللمع فى التصوف] ابونصر عبدالله بن على بن محمد بن یحیى السراج الطوسى الصوفى متوفى 378 دیده مى شود.این کتاب بوسیله نیکلسون NIKELSON از روى دو نسخه خطى مورد تصحیح قرار گرفته و در سال 1914 در لیدن منتشر شده است . قدیمترین ازاین دو نسخه در سال 548 کتابت شده و دیگرى در سال 683 و نسخه قدیمتر نقص وافتادگى باندازه یک سوم کتاب دارد. ناچار مصحح درامر تصحیح نسخه متاخر رااصل قرار داده واز نسخه قدیمتر فقط در تصحیح متن استفاده کرده است . ب : نسخه قدیم تر ناواضح و نسخه متاخر واضح باشد که دراین صورت نمى توان نسخه قدیم تر رااصل قرار داد زیرا کلمات آن پر وضوح خوانده نمى شود. پس بهتراست که نسخه متاخراصل قرار گیرد واز نسخه قدیم تر فقط براى تصحیح موارد شک استفاده شود. ج - گاهى مقایسه نسخه قدیمى با نسخه متاخر در دو نسخه بخط خود مولف صورت مى گیرد که یکى[ مسوده] و دیگرى[ مبیضه] است و مسوده هر چند که قدیمى تراست ولى بمرحله کمال واتمام نرسیده در حالى که مبیضه صورت نهائى و کمال یک اثراست . د- اگراتفاق اقتد که نسخه متاخر سلسله کاتبانش خوداز علما بوده انداین نسخه ترجیح دارد بر نسخه قدیمى که بر ما ثابت شود که کاتب آن بى بهره از علم بوده است . 3 گاهى اتفاق مى افتد که متن اصلى مفقود شده است ولى پیش از مفقود شدن آن تمام آن یا برخى از آن بوسیله دانشمندى نقل شده است مانند بسیارى از کتبى که ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه آنها را نقل کرده است همچون کتاب[ صفین] و کتاب[ غارات] و مانند آن . و شکى نیست که نقل دانشمندى متبحر برارزش متن مى افزاید زیرااطمینان پیدا مى شود که منقولات اوازاغلاط وافتادگى ها و زیادت و نقصان کاتبان بر کناراست . چگونگى تصحیح و مقابله و ضبط نسخه بدلها معمولاافزودن یا کاستن آن کلماتى که لازم مى نماید در خود متن انجام مى شود فقط نشانه آن مشخص مى گردد و مثلامیتوان از نشانه ( ) براى جاى دادن کلماتى که افزودن آن لازم است واز نشانه براى نشان دادن کلماتى که وجود آنها زائد بنظر مى رسداستفاده کرد. برخى ازمصححین شماره صفحه نسخه خطى را در حاشیه کتاب یا در میان خط مى آورند تااگر کسى بخواهد در موردى به اصل کتاب مراجع کند لازم به کوشش و جستجوى زیاد نباشد.اگر شماره صفحه در حاشیه کتاب آورده شود باید در میان خط آخرین کلمه صفحه گذشته اصل کتاب ازاولین کلمه صفحه آینده با علامت جدا گردد واگر شماره در میان خط آورده شود مى توان آن را در میان دو پرانتز( ) قرار داد. براى نمونه مى توان کتاب[ وجوه قرآن] ابولفضل حبیش بن ابراهیم تفلیسى را یاد کرد.که دکتر مهدى محقق آن رااز روى نسخه منحصر به فردى که متعلق به کتابخانه عاطف افندى بوده تصحیح و منتشر کرده است . اگر نسخه هاى خطى متعدد بود بایدامر مقابله صورت گیرد معمولا در امر مقابله دو روش معمول است : یکى آنکه از میان چند نسخه یکى که بنظر درست تر مى آید متن قرار داده مى شود واختلافات آن با نسخه هاى دیگر در پاورقى یاد مى گردد و دیگر آنکه از میان چند نسخه هر جا که اختلافات مشاهده شد آنرا که حدس زده مى شود درست است در متن و نادرست در پاورقى قرار داده مى شود.البته بیشتراوقات براى انتخاب تردید بین درست و نادرست نیست بلکه بین راجح و مرجوح است . معمولااین روش را[ روش التقاطى] مى گویند پس روش اول را مى توان روش[ غیرالتقاطى] نامید. براى ثبت نسخه بدلها و تفاوتها نیز دو روش معمول است : یکى اینکه بر روى کلمه اى که نسخه بدل دارد شماره مى گذاریم و در پاورقى طى همان شماره پس از ذکر علامت اختصارى نسخه خطى مربوط کلمه اى که در آن نسخه آمده مى آوریم . بیشتر کتابها بااین روش تصحیح گردیده . روش دیگراینکه سطرهاى هر صفحه را شماره گذارى مى کنیم سپس در هر سطرى که کلمه نسخه بدل دار وجود داشت شماره سطر را در پاورقى مى گذاریم و عین کلمه متن را مى آوریم بعد بااشاره به علامت اختصارىنسخه هاى دیگر نسخه بدل را یاد مى کنیم . کتابهایى که به کوشش[ هانرى کربن] در موسسه فرهنگى ایران و فرانسه چاپ شده این روش در آن معمول گردیده است . مانند مجموعه مصنفات شرح اشراق سهروردى . مزیت این روش بر روش اول این است که متن کتاب با عددها آمیخته و زشت نمى گردد حتى برخى از مصححین ترجیح میدهند که کتاب پاورقى هم نداشته باشد. بنابراین همه نسخه بدلها را که باهمین روش دوم گردآورى شده در آخر کتاب مى آورند براى نمونه این روش مى توان دیوان ناصر خسرو تصحیح مجتبى مینوى و مهدى محقق را ذکر کرد . روش تصحیح انتقادى و مقابله متون چون نخست بوسیله اروپائیان اعمال شده و آنان کتابهائى نظیر تاریخ طبرى و معجم البلدان و معجم الادباء و مروج الذهب والاثارالباقیه واختلاف الفقهاء و ده ها کتاب دیگر را باهمین روش تصحیح کرده اند و سپس دانشمندان مسلمان این شیوه رااز آنان اقتباس کردند این توهم را بوجود آورد که دراسلام این روش معمول نبوده و واضع و مبتکر آن غربى ها بوده اند در صورتیکه واقع امر چنین نیست . حسین بن اسحاق فهرستى از 129 کتاب جالینوس که بوسله او و همکارانش مورد تصحیح و مقابله و ترجمه قرار گرفته در رساله اى یاد کرده که در آن این روش کاملا مشهوداست واو در زمانى مى زیسته که غربى ها کمترین توجهى به متون علمى خود نداشته اند.این رساله بوسیله دکتر مهدى محقق ترجمه شده و در بیست گفتاراومنتشر گردیده است . مقدمه متون شرح حال مولف نام کتاب اصالت کتاب خصائص رسم الخطى کتاب خصائص لغوى کتاب خصائص صرفى و نحوى کتاب کتاب شناسى و نسخه شناسى نسخه هاى که مورداستفاده قرار گرفته روش مقابله و تصحیح عکس برخى از صفحه هاى نسخه هاى خطى . حال به توضیح بیشترى درباره هر یک مى پردازیم . شرح حال مولف : برخى از کتابها خصوصا آنها که نسخه شان منحصر بفرداست و نسخه ها آغاز وانجامى ندارد هیچ نشانى از نام مولف بدست نمى آید ولى بیشتر کتابها نام مولف در آغاز آمده است . سابق براین رسم چنین بود که مولف پس از بسمله و تحمید کتاب را با نام خود آغاز و سپس علت تالیف را بیان مى کرد و در پایان به ذکر نام کتاب و شرح فصول وابواب آن مى پرداخت . بنابراین بهترین ماخذ براى نام حقیقى مولف همان کتاب خوداوست ولى مولفان چون منظورشان نوشتن کتاب بوده نه معرفى خود در کتاب مستقیما به معرفى خود نمى پردازند بنابراین وظیفه مصحح است که براساس مدارک و منابع معتبر شرح حال او را تدوین کند. مدارک و منابعى که براى روشن ساختن زندگى دانشمندى مورداستفاده قرار مى گیرد سه نوع است : نوع اول عبارتست از: الف - شرح حالى که خود مولف براى خود نوشته باشد. ب - شرح حالى که یکى از نزدیکان او نوشته باشد. ج - شرح حالى که یک از شاگردان او نوشته باشد. - شرح حالى که معاصران او نوشته باشند. براى نمونه در مقدمه اى که نگارنده بر کتاب شرح منظومه حکمت حاج ملاهادى سبزوارى نگاشته نخست شرح حال او را به قلم خودش و دامادش و فرزندانش آورده سپس آنچه را که[ ادوارد براون] و[ کنت و دوگوبینوو] واقبال لاهورى درباره او گفته اند ذکر کرده است . نوع دوم عبارتست از: الف - آنچه که از کتاب مولف درباره خودش به دست مى آید زیرا بسیارى از نویسندگان و شعرا در کتاب خوداشاره به وضع سیاسى و اجتماعى و دینى زمان خود مى کنند و نام اشخاص را هم بهمین مناسبت مى برند و در همین ارتباطهااز خود نیز یاد مى کنند. ب - آنچه که از آثار دیگر مولف درباره او بدست مى آید. نوع سوم عبارتست از: الف - آنچه که در کتابهاى شرح حال درباره مولف آورده شده باشد. ب - آنچه که جسته گریخته بطوراتفاق در کتابها درباره مولف آمده باشد. متاسفانه صاحبان کتابهاى شرح حال خصوصا متاخران روشن علمى را در ترسیم خطوط زندگى دانشمندان بکار نمى بردند بلکه هر چه را که در هر جا مى دیدند و یااز کسى مى شنیدند به عنوان شرح حال در کتاب خود مى آوردند. نگارنده شرح حالى از پزشک و فیلسوف ایرانى محمد بن زکریاى رازى تحت عنوان[ فیلسوف رى] نوشته و در آن شرح حال آن دانشمند را حتى المقدور براساس همین روش علمى روشن ساخته است . نام کتاب : براى تعیین نام واقعى کتاب نیز بهتراز همه باید به مقدمه مولف توجه کرد زیرا بسیارى از کتابها با نام دیگرى غیراز آنچه مولف خود آن را بدان نام نامیده شهرت دارند. براى نمونه کتابى که طلاب علوم قدیمه بنام[ سیوطى] در صرف و نحو مى خوانند نام واقعى آن[ البهجه المرضهیه فى شرح الالقیه] است ولى بنام مولف آن[ جلال الدین عبدالرحمن سیوطى] شهرت یافته است و یا کتابى که نزد طلاب به شرح لمعه شهرت دارد نام اصلى آن[ الروضه البهیه فى شرح اللمعه الدمشقیه] است . و گاهى چون نام کتاب درازاست شهرت آن به یک یا دو جزءاز نام واقعى است مانند[ التفهیم] بیرونى در نجوم که نام کامل آن[ التفهیم لاوائل صناعه التنجیم] است و[ کشف الاسرار] ابوالفضل رشیدالدین میبدى یزدى که نام کامل آن[ کشف الاسرار وعده الابرار]است . اصالت کتاب : کلمه اصالت را دراین جا بدو معنى مى گیریم یکى آن است که به انگلیسى AUTHENTICITY و دیگرى آنه به انگلیسى ORIGINALITY مى گویند در معناى اول مصحح کتاب باید با شواهد و قرائن قطعى که در دست دارد ثابت کند که کتاب اصیل است و مجعول و منسوب و منتحل نیست . درگذشته اتفاق مى افتاد که کتاب مجهول المولفى را بحدس و گمان برایش مولف تعیین مى کردند. و یا بر حسب حب و بغض کتابى را به کسى نسبت مى داند و یا با دلائل ضعیف کتابى را به مولفى دیگر غیراز مولف واقعى منسوب مى داشتند. تا چندى پیش کتاب [ انباد] ENNEADE یا تساعات پلوتن را بنام ( اثولوجیاى )ارسطو و[ ترجمان البلاغه ) محمد به عمر رادویانى را بنام فرخى مى دانستند. مصحح کتاب اشترنامه منسوب به عطار در مقدمه آن با شواهد و قرائنى که از کتاب بر مى آمده بدین نتیجه رسیده که آن کتاب از عطار نبوده بلکه شخصى که مى پنداشته روح عطار دراو حلول کرده آن کتاب را برساخته و حتى در آن خود را نویسنده[ اسرارنامه] و [مصیبت نامه] و[ منطق الطیر] که کتابهاى خود عطاراست دانسته است . واثبات اصالت به معناى دوم این است که مصحح ارزش علمى کتاب راثابت کند زیرا هر کتاب خطى ارزش تصحیح و مقابله و نگاشتن مقدمه و حاشیه را ندارد بلکه کتابى داراى ارزش است که با یکى از جنبه هایش کمبودى را جبران کند مثلا: گاه کتابى منظوم یا منثوراز جهت استوارى واستحکام به درجه اى ازاهمیت است که مى باید پس از تصحیح و مقابله به عالم علم عرضه شود و گاه ممکن است از جهت استوارى واستحکام سبک داراى اهمیت نیست ولى مطالب و فوائدى از جهت لغوى و دستورى و تاریخى و جغرافیائى واجتماعى و دینى و غیر ذلک در کتاب هست که نشر آن کتاب کمک بسیارى به محققان و پژوهشگران مى کند.از جمله کتابهائى که داراى هر دو مزیت است مى توان کتاب [ النقض] عبدالجلیل قزوینى رازى را نام برد که بسیارى لغت و ضرب المثل و فوائد تاریخى و جغرافیائى و مطالب دینى و مذهبى و سوابق عادات و رسوم از آن کتاب استفاده مى شود که در جاى دیگر نمى توان نظیر آن را یافت . | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 268 |