تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,011,465 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,715,884 |
یک نظریه صورى شده اخلاقى | ||
نقد و نظر | ||
مقاله 11، دوره 12، شماره 46-45، فروردین 1386، صفحه 283-319 اصل مقاله (1001.88 K) | ||
نوع مقاله: تخصصی | ||
نویسنده | ||
هَری جی. گنسلر ترجمه مهدی اخوان | ||
مهدی اخوان | ||
تاریخ دریافت: 12 اردیبهشت 1395، تاریخ پذیرش: 12 اردیبهشت 1395 | ||
چکیده | ||
هَرى جى. گنسلر منطق دان و فیلسوف اخلاق آمریکایى, تلاش مى کند با صورت بندى منطقى ـ صورى دیدگاه خاص خود در فلسفه اخلاق آن را در قالب اصل موضوعى ـ نمادین در آورد. او ابتدا به تعبیر عقلانیت عملى و تفسیر مهمترین جزء آن, یعنى سازگارى مى پردازد. و سپس قاعده طلایى را به عنوان مهمترین اصل اخلاقى صورى مطرح و روایتهاى مناسب و نا مناسب آن را از هم تفکیک کرده و در نهایت برهان قاعده طلایى را هم به صورت فلسفى تنسیق کرده و هم در قالب دستگاه منطقِ صورى نمادین مى کند. گنسلر علاوه بر آثار فلسفى و منطقى محض, در برخى کتاب ها و مقاله هاى خود به تلفیق این دو قلمرو مى پردازد که هم توانمندى هاى منطق نمادین در حوزه هاى مختلف را به نمایش مى گذارد و هم براى احتراز از ابهام و مغالطه هاى مفهومى به صورى سازى براهین فلسفى مى پردازد و این مقاله نمونه اى است بارز از این تلاش ها. او با چنین کارى سعى دارد اخلاق را هم به جمع و جرگه علوم دقیقه وارد کند. | ||
کلیدواژهها | ||
منطق فلسفى؛ فلسفه اخلاق؛ سازگارى؛ قاعده طلایى؛ عقلانیّت اخلاقى و عملى | ||
عنوان مقاله [English] | ||
یک نظریه صورى شده اخلاقى | ||
نویسندگان [English] | ||
mahdi akhavan | ||
مراجع | ||
(1) رویکردى که من در اینجا به عقلانیت اخلاقى مطرح کرده ام, طرحى اجمالى و ناقص دارد. کتاب من تحت عنوان: Foraml Ethics :London and NewYork: Routledge, 1996)
شرح و بیان کاملترى را در بر دارد, فصل 7 تا 9 کتاب من تحت عنوان: Ethics: A Contemporary Introduction (London and NewYork: Routledge, 1998)
همین مطالب را به شکلى ساده تر بیان مى کند. همچنین بنگرید به کتاب کانت تحت عنوان: Groundwork of the Metaphysics of Moral (NewYork: Harppr & Row, 1964)
و کتاب: R. M. Hare Freedom and Reason (NewYork: oxford university press, 1963)
(2) توسل به سازگارى در فلسفه اخلاق اغلب مبهم و محل شک و شبهه است. بخشى از هدف من آنست که هنجارهاى مربوط به سازگارى را واضح و قابل دفاع سازم تا در تفکر اخلاقى سودمند باشد. (3) به نظر من وظایف ناظر به سازگارى نیازمند این چنین قیدى است: (تا آنجا که بتوانید در این صورتها سازگار باشید و در اثر التزام به سازگارى, هیچ فاجعه اى بوجود نیاید…). این قید در مورد قاعده طلایى هم بکار مى رود. این قید را همیشه تلویحى در نظر داریم. (4) براى بحث بیشتر درباره ( c ) و منطقِ ضرورت علّى, بنگرید به صفحات ـ 478ـ 337 کتاب: Arthur, Burk: Chance, Cause, Reason (Chicago:University of Chicago Press, 1977)
(5) از این رو, آنچه خواهید که مردم با شما کنند شما نیز بدیشان همچنان کنید; زیرا این است تورات و صحف انبیاء (ترجمه کتاب مقدس, ترجمه قدیم, 1903, چاپ جدید 2002(انتشارات ایلام)ص 1093. (6) Literal golden rule(LR)
(7) پیشنهاد برخى آن است که ما GR را تنها به اعمال (کلى) (همچون رفتار محبت آمیز با فردى) اطلاق کنیم و نه در مورد اعمال (خاص و جزئى) (همچون برداشتن آپاندیس یک نفر). اما مورد آخر, عملى عام و کلى را بکار برده بود, پس این قید مشکلى را حل نمى کند. (8) براى مبحثى درباره این اصل بنگرید به مقاله من با مشخصات زیر: "Acting commits one to ethical beliefs", Analysis, 42(1983), P. 40-43.
(9) براى مبحثى راجع به اصل(((RAةMA)) بنگرید به مقاله من: How incomplete is prescriptivism? Mind 93 (1984), 103-107.
دو اصل من یعنى (((RAMA))و (((OAA)) مفروض مى گیرد که نقیض هاى با وجدان بودن مستلزم ناسازگارى عمیق منطقى است. فردى که این مطلب را نپذیرد اما در عین حال گمان کند که نقیض هاى با وجدان بودن به نحوى قابل مناقشه اند, مى تواند این اصول ضعیف تر را تأیید کند((RAMA)) و((OAA)) و روایت هاى ضعیف تر قواعد متناظر استنتاج; برهان قاعده طلایى در پایان این گفتار هم به کار مى آید. (10) Proper names
(11) مورد اخیر به دو قید فنى نیاز دارد. فرض کنید که ما یک سور مشتمل بر یک متغیّر ناظر به عمل را حذف کنیم و زنجیره درست ساخت امرى را جایگزین آن متغیّر کنیم. در آن صورت ما باید مطمئن باشیم که (1) این Wffِ امرى هیچ متغیرى را در بر ندارد که در سورى که در زنجیره درست ساخت مستنتج وجود دارد, یافت شود و (2) اگر ما سورى وجودى را حذف کنیم, زنجیره درست ساخت امرى جایگزین باید حرف بزرگ داراى خط زیرى باشد که متغیر ناظر عمل نیست و پیشتر در برهان مطرح نشد. (12) حروف بزرگ بسته به زمینه اى که در آن به کار مى روند کاربردهاى متنوعى دارند. براى مثال در(M.Ma)ة(MbcةMA) (M)نخست به جاى یک گزاره و سپس به جاى ویژگى یک فرد و سپس به جاى رابطه میان افراد و در نهایت به جاى (مى تواند) به کار رفته است, معمولاً واضح تر آنست که حروف متفاوتى براى این موارد به کار رود. (13) ربط و نسبت میان جملات تجویزى و جملات امریِ استاندارد غامض و پیچیده است. بنگرید به کتاب: " Formal Ethics" Clondon and NewYork: Routledge,1996) pp:185-186(ترجمه توسط مترجم این مقاله) "How incomplete is prescriptivism?" Mind 93 (1984) pp:103-7و مقاله من: (14) اعتقاد به این که یک فعل بلا اشکال است, فرد را به رضایت به این امر ملتزم مى کند که آن کار انجام گیرد (یا به طورمساوى دلش بخواهد که انجام گیرد). ما مى توانیم واژه هایى نظیر (تأیید کردن), (پذیرفتن), (معذور دانستن) (روا داشتن) به یک معنا به کار بریم. معناى (رضایت داشتن) که ذهن ما به آن اشاره دارد نگرش درونى اى مى باشد و در مقابل اکراه قلبى (کراهت داشتن, نپذیرفتن, نهى کردن, مخالفت کردن) از عمل است. رضایت مندى در این جا طرز تلقى حدّاقلى است و لزومى ندارد در بیرون هم از فعل حمایت یا جانبدارى یا پذیرفته شود. این امر هم با رضایت داشتن با این که A انجام گیرد هم با رضایت دادن به این که A انجام نگیرد, سازگار است. (15) (ضابطه قانون جهان شمولِ) من مشابه اصل ایمانوئل کانت است بیان اصل او چنین مشهور است: (بر طبق آن دستورى عمل که بتواند همزمان به صورت قانونى جهان شمول در آید). بسته به این که این اصل چگونه تعبیر و تفسیر شود مى تواند کاملاً با اصل من متفاوت باشد. پى نوشت هاى مترجم: * مشخصات کتابشناسى مقاله به شرح زیر است: A Formalized Ethical Theory: in Harry J.Gensler, Inroduction to logic, NewYork, Routledge, 2002, Ch.11, P.229- 253. 1. to formalize 2. to formulate 3. Practical Rationality 4. Factual understanding 5. biases 6. Self-Knowledge 7. Imagination 8. Consistency 9. Holistic rationality 10. Practical Wisdom 11. intuitively obvious 12. factual acouracy 13. belief logic 14. logicality norms 15. valid 16. ends-means Consistency 17. Conscientiousness 18. Impatriality 19. Golden Rule 20. Formula of universal law 21. different circumstances 22. defective desires 23. same-Situation 24. exactly similar 25. relevantly similar 26. our present reaction to a hypothetical case 27. good form 28. bad form 29. donصt Combine form 30. if-then form 31. Cognitive dissonance 32. may 33. permissive 34. permissibility judgment 35. perscriptivity principle 36. Hareصs law 37. ought judgment 38. Universalizability principle 39. Univesal property 40. evaluative term 41. pointer Word 42. corollary 43. quantifier 44. Individual Varible 45. Individual Constant 46. univessal-property Variable 47. action variable 48. prfixing 49. wff 50. Word prefix 51. permission words 52. deontic worlds 53. hypothetical situation Worlds 54. The Symbolic GR proaf | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 621 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 289 |