تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,469 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
مراسم آب پاشی در نوروز، پیشینه عید نوروز -سنگر تکانی، پیامک های نوروزی، عید نوروز | ||
سلام بچه ها | ||
مقاله 7، دوره 27، فروردین 95 - شماره پیاپی 313، اردیبهشت 1395، صفحه 10-11 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
تاریخ دریافت: 27 اردیبهشت 1395، تاریخ پذیرش: 27 اردیبهشت 1395 | ||
اصل مقاله | ||
عیدانه فراوان باد! رامین باباگلزاده مراسم آبپاشی در نوروز از امام صادق(علیه اسلام) روایت شده است: «یکى از پیغمبران به نام حزقیل(علیه اسلام)به سرزمینی رسید که اهل آن همگى مرده بودند. حزقیل عرض کرد: «خداوندا! اینها را چگونه زنده خواهى کرد؟» امر شد که: «مقدارى آب روى خاک آنها بریز و بخواه تا زنده شوند.» حزقیل مقدارى آب ریخت و از خداوند، برگشتِ (به عربی: عود) آنها را به حیات و زندگانى خواست. فوری همگى زنده شدند و دوباره بین سى تا هفتاد سال زندگى کردند و این قضیه در روز اول فروردین، یعنى روز اول بهار واقع شد.» برای همین روز اول فروردین را «عید» میگویند و کلمهی «عید» از «عود و اعاده»، به معنای «برگشتن» است و به همین دلیل، پاشیدن آب در ایام نوروز از سنتهاى متداول شد. *** پیشینهی عید نوروز نوروز، جشن ایرانیان، از روزگاران کهن، پرشکوهترین جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز، شروع فروردین یا «فرودگان» است که یادآور اجداد و نیاکان ما بود و چنان میپنداشتند که در پنج شب، ارواح پاک مردگان، برای دیدار وضع زندگی و احوال بازماندگان به زمین فرود میآیند و در خانه و آشیانهی خویش، سرگرم تماشا و سرکشی میشوند. اگر خانه روشن و پاکیزه و ساکنان آن راحت و شاد باشند، ارواح، شاد و سرافراز برمیگردند؛ اما در غیر این صورت، آنان غمگین و ناراحت به منزل خویش بازمیگردند و تا سال آینده به انتظار مینشینند. *** سنگرتکانی قبل از تحویل سال، آداب نوروز رعایت میشد و رزمندهها سنگرتکانی میکردند؛ مثلاً سنگرها را با گل و گیاههای اطراف سنگر و شقایقهایی که در اطراف روییده بوده، تزئین میکردند، زیراندازشان را نو میکردند و آن را از گونی به پتو تغییر میدادند و به جای ماهی، قورباغه داخل تنگ میگذاشتند! هنگام تحویل سال، بچهها در یک سنگر جمع میشدند و با هم دعای تحویل سال را میخواندند. بعد از تحویل سال، برای دید و بازدید عید، به سنگر همدیگر میرفتند و حتی عیدی هم میدادند! *** پیامکهای نوروزی ـ ای خدای دگرگونکنندهی دلها و دیدهها! ای تدبیرکنندهی روز و شب! ای دگرگونکنندهی حالی به حالی دیگر! حالِ ما را به بهترین حال دگرگون کن. ـ آمد بهار و گُلرُخ من در سفر هنوز / خندید و ابر چشم من از گریه تر هنوز / آمد درخت گل به بر امّا چه فایده؟ / کان سرو گلعذار نیامد به بر هنوز (اللهم عجّل لولیک الفرج!) ـ در شکفتن جشن نوروز، برایت در همهی سال، سرسبزی جاودان، شادی، اندیشهای پویا، آزادی و برخورداری از همهی نعمتهای خدادادی را آرزومندم. ـ نوروز، این رفاقت را نگاهبانی میکند که باور کنیم قلبهایمان جای حضور دوستانمان هستند. ـ با آرزوی 12 ماه شادی، 52 هفته پیروزی، 365 روز سلامتی، 8760 ساعت عشق، 525600 دقیقه برکت، 3153000 ثانیه دوستی، سال نو مبارک باد! ـ نوروز، پیامآور مهر است که مرا وامیدارد تنها به خاطر تو، دوست داشتن را یاد بگیرم. ـ نوروز، شعر بیغلطی است که پایان رؤیاهای ناتمام را تفسیر میکند. ـ پیام نوروز این است: دوست داشته باشید و زندگی کنید. زمان همیشه از آنِ شما نیست. ـ اگر در نوروز کسی برات اساماس خالی فرستاد، ناراحت نشو؛ بدون اونقدر دوستت داره، نمیدونه چی بگه! ـ از نوروز میآموزیم که هیچوقت شخصی را ناامید نکنیم؛ شاید امید تنها داراییاش باشد! ـ سال نو میشود، زمین نفسی دوباره میکشد، برگها به رنگ درمیآیند، گلها لبخند میزنند، پرندههای خسته برمیگردند و من این رویش سبز را به تو تبریک میگویم. ـ چه افسانهی زیبایی! زیباتر از واقعیت... راستی مگر هر شخصی احساس نمیکند که نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است؟ ـ بهار یک نقطه دارد؛ نقطهی آغازِ بهار زندگیتان بیانتها باد! ـ با خوبیها و بدیها، هر آنچه بود، برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد، برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد و سالی دیگر گذشت. روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد! ـ عید آمد و عید آمد / یاری که رمید آمد / عیدانه فراوان باد / تا باد چنین بادا! ـ گلها جواب زمیناند به سلام آفتاب؛ نه زمستانی باش که بلرزانی و نه تابستانی باش که بسوزانی؛ بهاری باش تا برویانی! ـ مثل ماهی زنده، مثل سبزی زیبا، مثل سمنو شیرین، مثل سمبل خوشبو، مثل سیب خوشرنگ و مثل سکه ارزشمند باش. ـ عطر نرگس، رقص باد/ نغمهی شوق پرستوهای شاد/ خلوت گرم کبوتران مست/ نرم نرمک میرسد اینک بهار/ خوش به حال روزگار! *** عید نوروز سپیده رحیمی عید نوروز میرسد از راه شادی از روی خانه میبارد پدرم با چه دقتی دارد بوتههای بنفشه میکارد مادر مهربان من از صبح شستوشو کرده هرچه را بوده پرده را شسته، شیشه را شسته نیست در خانه، ذرهای دوده تازه وقت غروب هم مادر خسته، اما برای شادی ما مینشیند لباس میدوزد تا بپوشیم روز عید آن را | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 405 |