مریم بصیری
اشاره:
انگیزه نمایاندن واقعیات تلخ و شیرین دنیاى بازیگرى در تئاتر و سینما و آشنا ساختن علاقه مندانى که تصور ناقصى از سینما و ایفاى نقش بویژه از سوى دختران جوان دارند, گزارشى پژوهشى را تدارک دیدیم که در کنار نکات مورد نظر, گفته هاى جمعى از بازیگران و علاقه مندان به بازیگرى را نیز منعکس کند. و این مى توانست براى جوانانى که گاه عطش کاذب بازیگرى و عدم آگاهى لازم از فضا و شرایط آن, خسارتهایى را متوجه آنان سازد, نکات راهگشایى را به همراه داشته باشد. آنچه اینک مى خوانید آخرین بخش این گزارش است که امیدواریم به خواندش بیارزد!
با فرزندان چه مى کنید؟
برخى فکر مى کنند که فرزندان تمام هنرمندان باید حتما هنرمند و بازیگر شوند چون که شرایط برایشان فراهم بوده و پدر و مادرى هنرمند داشته اند! اما مى بینیم که همیشه این طور نیست و گاه حتى فرزندان به شدت از کار هنرى پدر و مادر دلزده هستند, آن هم لابد به خاطر سختیهایى است که والدینشان در این راه متحمل مى شوند.
پروین سلیمانى در این باره مى گوید: ((گرچه من بازیگرى را بالاترین کارها مى دانم ولى بچه هایم هیچ کدام بازیگر نشدند و الان خودشان شغلهاى خیلى بهترى دارند.))
O خانم محمودى! آیا شما بعد از ازدواج, بچه هایتان را تشویق مى کنید که کار شما را پى بگیرند؟
ـ خیر. من هرگز این کار را براى فرزندانم توصیه نمى کنم, چون که نمى خواهم در زندگیشان اذیت شوند. من خودم در حال حاضر مى بینم که یک بازیگر براى بازى در یک فیلم چه زجرى را متحمل مى شود و چطور از جانش مایه مى گذارد.
فاطمه طاهرى: با توجه به این سابقه 40 ساله اى که دارم دائما با مشکلات زیادى دست به گریبان بودم, ولى بحمدالله وضع مالى مان طورى بود که توانستم در طول کار فیلمبردارى, براى بچه هایم پرستار بگیرم و بروم سر صحنه, بالاخره همین طورى بود که سه دختر و یک پسر بزرگ کردم و حالا هر کدام براى خودشان کسى شده اند ولى هیچ کدام بازیگر نشده اند.
مینا نوروزى: من هنوز بچه دار نشده ام, یعنى لیاقت مادر شدن را در خودم نمى بینم. تربیت خوب بچه, خود هنر بزرگى است و من وقتى بتوانم نقش یک مادر خوب را بازى کنم آن وقت است که مى توانم بگویم یک بازیگر خوب هستم. الان فقط ادعاى بازى مى کنم. ناگفته نماند که ایشان معتقد است: تا زمانى که صلاحیت مادر شدن را در خودم سراغ نداشته باشم, بچه دار نمى شوم! در عوض چون که دوست داشتم اسم دخترم را ((حورا)) بگذارم, گلدانى دارم که اسمش حوراست. وقتى آن را پرورش مى دهم, مى توانم درکش کنم و با آن حرف بزنم و فکر مى کنم که گل هم حرفهایم را مى فهمد. در شهرى که پر از دود و فلز و ماشین است, آدم به چند شاخه گل دلخوش باشد, زندگیش بهتر مى شود!
O حال اگر شما به قول خودتان, روزى صلاحیت پیدا کردید و بچه دار شدید آیا آنها را هم به طرف بازیگرى سوق مى دهید؟
ـ اگر مى دیدم که فقط علاقه صرف است و توانش را ندارند, حتما منصرفشان مى کردم, اما اگر مى دیدم که تحمل این کار سخت را دارند, آن وقت راهنماییشان مى کردم تا با علم و آگاهى وارد کار شوند و خودشان امکانات را تهیه کنند تا به پیشرفتى برسند. مثلا شوهر من مهندس الکترونیک است ولى چون واقعا به سینما علاقه دارد کارش را رها کرده و یک دوربین عکاسى روى شانه اش انداخته و مجلات سینمایى را زده زیر بغلش و از این سینما به آن سینما مى رود. الان هم در فیلم ((بانى چاو)) به عنوان عکاس و برنامه ریز فیلم همکارى دارد. این بستگى به خود آدم دارد که دنبال کارى را بگیرد یا نه.
گیتى نویسى پور: براى من حفظ چهارچوب خانواده خیلى مهم است. اول خانواده و بعد بازیگرى, که البته وقت آن را هم از تفریح و سرگرمى و مهمانى و خریدهاى بیهوده کنار مى گذارم. حالا هم دو پسر دارم که مشوق خوبى براى من هستند. یکى شان که اصلا به این کار علاقه ندارد و آن یکى چند تا فیلم کوتاه بازى کرده است. به نظر خودم تربیت خوب آنها مهمتر از بازیگر شدنشان است همان طور که پدرشان هم این را قبول دارد. ولى در کارهاى خانه و آشپزى کمک حالم است و من در هر صورت نیمى از موفقیتهایم را مدیون صبر و تلاش او هستم که مى توانم راحت به بازیگریم برسم.
پشت دوربین؟!
O خانم محمودى, آیا بازیگرى و مشکلات پشت صحنه در شما تإثیر منفى ایجاد کرده است؟
ـ انسان در این کار باید روحیه اى پولادین داشته باشد. در سینما ظاهر آدمها با باطنشان فرق مى کند. گاهى ظاهرها خوب است ولى در باطن شخص حسادت نهفته است و ما چون افراد را نمى شناسیم زود دچار مشکل مى شویم. بزرگترین مشکل سینما هم تعارض انسان با خودش است. یعنى آدم وقتى درگیر نقشهاى متعدد مى شود, با خودش هم درگیرى پیدا مى کند, بعضى چیزهایى پیش مىآیند که آدم نمى داند باید آنها را بپذیرد یا نه؟ و اصولا چطور رفتار کند؟
مینا نوروزى: بعضیها که فکر مى کنند بازیگرى کار ساده اى است, میل مشهور شدن آنها را به طرف این کار سوق مى دهد, ولى وقتى که یک پلان فیلم بازى مى کنند و سه دیالوگ مى گویند, خودشان عقب مى کشند. چون کار واقعا مشکل و طاقت فرساست. گاه پیش آمده من خودم ساعت دو بعدازظهر رفته ام سر صحنه و تا ساعت سه نیمه شب کار کرده ام. خیلى وقتها فیلمبردارى به شب مى کشد و یا اینکه اصلا شبها فیلمبردارى مى شود و آدم مجبور است تحمل کند. این را هم بگویم که پشت این جعبه جادویى خبرى نیست. آدمهاى این طرف خیلى خاص نیستند, فقط چون عاطفى تر هستند در نتیجه شکننده تر هم مى باشند.
آزیتا حاجیان: اگر عشق نباشد یک بازیگر فقط از لحاظ تکنیکى فوق العاده مى شود ولى پایمردى کافى را ندارد. بازیگرى واقعا مشکل و خسته کننده است. تمامش به زیبایى و جمع و جورى آنچه که در پرده سینما مى بینید نیست. به طور نمونه من در سال 69 که فیلم ((اوینار)) را بازى مى کردم, محل فیلمبردارى در ارتفاعات آذربایجان بود و ما چهار ماه در آنجا بودیم. صبحها از ساعت شش صبح شروع به کار مى کردیم و در آن سرماى طاقت فرساى زمستانى در کوهستان راه مى رفتیم و بازى مى کردیم. یک بازیگر باید متحمل سختیهاى زیادى بشود و در مقابل مسایل پشت صحنه دوام بیاورد.
زن در سینماى قبل و بعد از انقلاب در نگاهى کوتاه
آزیتا حاجیان: زنان قبل از انقلاب در شرایط خاصى کار مى کردند, الان هم خیلیهایشان کنار کشیده اند و نوه دارى مى کنند. در واقع جو آن زمان زیاد خوشبینانه نبود. وقتى به هنرپیشه اى سناریویى مى دادند او حق نداشت که بگوید شما با این فیلم شخصیت زن را خدشه دار کرده اید, تنها کارى که مى توانست انجام دهد این بود که بگوید بازى مى کنم یا نمى کنم; ولى الان ما داراى فرهنگى هستیم که ما را به سوى رشد فکرى سوق مى دهد. ما به علت ارتباطات جمعى و تحولات دنیاى حاضر, روز به روز به تکنیکهاى برتر دست پیدا مى کنیم.
سیاف: قبل از انقلاب فساد در سینما آشکار بود, الان کمتر شده ولى هنوز هم هست. این به خود آدم برمى گردد که در کدام نقطه از اخلاق قرار بگیرد و چه کار بکند. کسانى که پاک نبودند خودشان کم کم عقب مى کشیدند. یکى از بازیگران خوب آن زمان خانم فخرى خوروش بودند که چون با علاقه کار مى کردند همه جا اسمشان به پاکى و خوبى برده مى شد. چون که خودشان را در آن محیط گم نکرده بودند, همان طور که حالا هم کار مى کنند.
O خانم نوروزى, نقش زن را در سینما و تلویزیون گذشته و حال چطور مى بینید؟
ـ فساد در سینما تا حدى حل شده است. قبلا مى گفتند سینما کار مطربهاست ولى حالا مردم قبول دارند که سینما یک هنر است و ما این مسایل را مدیون نظام و آدمهایى هستیم که واقعا هنرمندانه کار مى کنند. اما در مورد تلویزیون زمان حال باید گفت که زنان این فیلمها اغلب خانه دارى مى کنند و فقط بلد هستند غذا بپزند و چایى بدهند; چون که مخاطبان تلویزیون اکثرا افراد عادى و خانه دار هستند و از این ازدواجها و طلاقهاى توى فیلم خوششان مىآید و عبرت مى گیرند. پس سازندگان هم مجبورند به خاطر عمومى بودن مخاطب, زن را یک خانه دار معرفى کنند مثلا به طور مثال در سریال ((صیدى در پى صیاد)) با اینکه زن آدم باشخصیت و فهمیده اى بود ولى عموم مردم دوست داشتند پاى سریال ((پدرسالار)) بنشینند. اما در سینما چون که ما با بیننده هاى خاصى طرف هستیم, زن دیگر فقط سبزى پاک نمى کند بلکه شخصیتهاى قوى و محکمى را به عهده اش مى گذارند مثل شخصیت زن در فیلم ((باشو غریبه کوچک)) و یا در فیلم ((روسرىآبى)). این زنها در زندگى خود و دیگران تغییر و تحول به پا مى کنند.
هالیود, سراب سینما
با پیدایش هالیود و تبدیل آنجا به مرکز محصولات سینمایى آمریکا, فیلمها به سوى تجملات کشیده شدند و فیلم فقط وسیله اى براى سرگرمى مردم شد. استودیوهاى بزرگ فیلمبردارى روز به روز افزایش پیدا کردند و به کار مشغول شدند. شهر هالیود در برابر هجوم سیلآساى دختران علاقه مند قرار گرفت. دخترانى که به شوق دستمزد زیاد و زندگى مرفه از گوشه و کنار آمریکا به سوى هالیود کشیده شده بودند.
در همین راستا آموزشگاههاى مشکوکى براى تربیت ستارگان پدید آمد که وضعیت بعضى از آنها, اوضاع را وخیم تر کرد. اغلب این دختران جوان در رویارویى با سینما به پول و شهرت که نرسیدند, هیچ; بلکه دچار ناامیدى شدند, طورى که مطبوعات آمریکا دائم از فساد هالیود سخن رانده و اشاره مى کردند که هالیود نه تنها پر زرق و برق ترین بلکه, فاسدترین شهر در آمریکا مى باشد.
در حال حاضر هم اوضاع فرقى نکرده است. سینماى غرب چنان از بى هویتى انسان خود به ستوه آمده که زن از زن بودن خود خسته مى شود و فکر مى کند که نمى تواند در همان نقش خود کارساز باشد, پس لباس مردانه مى پوشد و با خشونت هفت تیر مى کشد و آدم مى کشد و مشاجرات خیابانى ایجاد مى کند, که یعنى ما هم آدم هستیم. از فیلمسازانى که با جیمزباندها, سوپرمن و بتمن ها دنیا را به تسخیر خود درآورده اند و با خشونت و قتل و تجاوز, شخصیت زن را زیر سوال برده اند, بیشتر از این هم نمى شود انتظار داشت. این فیلمسازان و بازیگران در دنیاى اقتصادى خود محصور شده اند و مى خواهند به هر شکلى که شده فقط فیلمهاى سودآورد و فروشهاى کلان داشته باشند و صد البته که سخن بر سر محتواست نه تکنیک.
O خانم حاجیان, نظرتان در مورد زنان هالیود چیست؟
ـ هویت زنان غربى در سینماى غرب به شدت تحریف شده است و پرداختن به آن, یک بحث گسترده جامعه شناسى و روانشناسى مى خواهد که از تخصص من خارج است. ولى نمونه اى هم بیاورم که گاهى اوقات این زنها با قدرت بازى مى کنند. مثلا من اخیرا فیلمى دیدم که یکى از بهترین بازیگران غرب نقش یک زن کارگر را بازى مى کرد. چند دقیقه اول فیلم چنان مرا جذب کرد که تا آخر پایش نشستم. او کاملا به ریزه کاریهاى نقشش واقف بود و به همان خوبى جاى یک زن روستایى بازى مى کرد که در فیلم قبلیش نقش یک پرنس را بازى کرده بود; یعنى آن نقش باعث نشده بود که او مغرور شود, بلکه وى ثابت کرد که یک انسان مرفه مى تواند خنده ها, گریه ها و حالات یک زن روستایى را درک کند و نشان بدهد. پس ما هم باید در کارهاى خودمان بتوانیم از این تکنیکها استفاده کنیم.
O خانم نوروزى, کار بازیگران زن اروپایى را چطور ارزیابى مى کنید؟
ـ بالاخره زنان هنرمندى هم داخلشان هستند, ولى اکثرشان فقط عروسکهاى خیمه شب بازى مى باشند. ما باید از همه ملیتها, فیلمهاى خوب ببینیم و کشته و مرده هالیود نباشیم. ما خودمان افتخارهاى بزرگى در کشور داریم که مى توانند در سطح جهانى مطرح شوند, البته بعضى از بازیگران هم هستند که با دیدى اروپایى کار مى کنند و براى خودشان مسایل پشت پرده ایجاد مى کنند که این اصلا خوب نیست.
چه توصیه اى به علاقه مندان دارید؟
خانم جمیله شیخى بعد از 40 سال بازیگرى مى گوید: اگر علاقه جوانان واقعا صد در صد است جلو بیایند, وقتى هم که با این عشق و علاقه پیش آمدند با صداقت و پاکى کار کنند و اگر غیر از این باشد, باید بروند سراغ کار دیگرى و بیهوده وقت خود را تلف نکنند.
نیکى کریمى: نمى شود گفت که ما دیگر بازیگر نمى خواهیم. در حال حاضر, نسل جدید احتیاج به بازیگر جدید دارد, البته به شرطى که این علاقه مندان دنبال شهرت و یا مادیات نباشند چرا که واقعا هیچ کدام از اینها ماندگار نیستند و فقط هنر بازیگر است که مى ماند. پس چنین شخصى نباید زندگى را سطحى ببیند و خیلى راحت قضاوت کند. یک علاقه مند در هر رشته اى که مى خواهد کار کند, باید علاوه بر مطالب آموزشى همان رشته, در مورد خودشناسى, جامعه شناسى, روانشناسى و غیره هم مطالعه کند تا بتواند موفق شود.
O خانم حاجیان, مى توانیم به علاقه مندان توصیه کنیم که ظرفیت تکمیل است و دیگر سینما کسى را نمى خواهد؟
ـ ما صلاحیت نداریم که بگوییم بس است, دیگر هیچ کس وارد کار سینما نشود. ممکن است بعضیها خیلى بااستعداد باشند و ذاتا بازیگر, و در عوض عده اى دیگر فقط ادعاى بازیگرى بکنند. فقط باید کار را به کاردان سپرد و بى رویه به طرف بازیگرى هجوم نبرد.
نیلوفر محمودى: از قدیم گفته اند خواستن, توانستن است. هر کسى که مى خواهد وارد کار سینما بشود باید به فکر بقیه تبعات آن هم باشد. مثلا در اجتماع, بعضیها برخوردشان با یک بازیگر خوب است و برخیها بد. حتى در خانواده هم مشکلاتى ایجاد مى شود که باید با آن ساخت. به طور نمونه, مادر خود من با این کار موافق نبودند, اصلا طرز فکرشان در مورد سینما خیلى بد بود, تا اینکه بعدها کم کم نظرشان عوض شد و با من کنار آمدند.
کتایون سیاف: هنر باید ذاتى باشد. انسان نباید به زرق و برق هنر دل خودش کند و به خاطر شهرت و خودنمایى وارد این کار شود. من چون این استعداد و علاقه را در خودم کشف کردم, دنبالش را گرفتم. دیگران هم باید اول این استعداد را در خودشان جستجو کنند و ببینند که آیا توانایى بازیگرى را دارند یا نه؟ آن وقت اگر جواب مثبت بود این علاقه را با جدیت پرورش دهند, کارهاى خوب ببینند و از گفته هاى پیشکسوتان استفاده بکنند. یک علاقه مند باید حتما در جامعه حضور فعال و گسترده اى داشته باشد و از نظرات مردم استفاده کند. مثلا جوانانى که در این رشته تحصیل کرده اند, مى توانند به دیگران هم آموزش بدهند و دید جامعه را بالا ببرند و نیروهاى فعال را آماده کنند. اینها مى توانند هم استعداد خودشان و هم استعداد بچه هاى شهرستان را شکوفا و بارور کنند.
ملکه رنجبر: بازیگرى کار ساده اى نیست بلکه خیلى هم مشکل و نفس گیر است. تنها عاملى که ما را وا مى دارد به کارمان ادامه دهیم, علاقه است و بس. اگر کار بازیگرى با خلاقیت توإم باشد, باعث ایجاد انرژى مى شود تا یک بازیگر در کنار کارش به زندگیش هم برسد. کسانى که به این کار علاقه دارند بهتر است به طور معقول دنبال یکى از رشته هاى هنرى بروند و با تحصیل پیش بیایند.
فرحناز منافى ظاهر: دخترها با توجه به استعدادشان باید به کلاسهاى مختلف هنرى مراجعه کنند تا اینکه تکنیکهاى بازیگرى را فرا بگیرند. در ضمن, این بازیگران نوپا باید همیشه دقت کنند که خودشان باشند و از فیلمهاى خارجى تقلید نکنند. این فیلمها پر از اکشن و خشونت است که نشانه افکار و حالات جوامع غربى است و ما نباید ناخواسته در دام آنها بیفتیم.
مینا نوروزى: بازیگر باید از خودش بگذرد و مثل پروانه عاشق شمع باشد. او باید همیشه در حال تحول و فرو رفتن در نقش تازه اش باشد. بازیگر اختیارش دست خودش نیست, هر وقت که خواستند مجبور است در بدترین شرایط سر کار حاضر شود. این را هم بگویم که جوانها فقط به خاطر تحسین به این کار روى نیاورند چرا که این تحسینها و تغییر شخصیتها به خاطر نقشهاى متعدد, آدم را معتاد مى کند و بدترین اعتیاد, اعتیاد پیدا کردن به عالم هنر و سینما است. این اعتیاد اگر آگاهانه باشد, باز هم آزاردهنده است و اگر ناآگاهانه باشد که بدترین اعتیاد است چون که شخص نمى داند چه بکند و براى چه به کارش ادامه دهد. پس خودشناسى و آشنا بودن به تواناییهاى شخص اولین مرحله در امر بازیگرى است.
O براى دخترانى که مشکلات خانوادگى دارند چه توصیه اى مى کنید؟
ـ یک بازیگر باید حتما پشتوانه محکمى داشته باشد و پدر و مادرش را واقعا راضى کند. پدر خود من از غیرتیهاى آذربایجان بود و سینما را مطربى مى دانست. وقتى من مى خواستم از املش به تهران بیایم پدرم مخالف بود تا اینکه خودش به تئاتر شهر تهران آمد و از نزدیک محیط را دید و بالاخره راضى شد که من در تهران بمانم و از طریق کار تئاتر وارد سینما شوم.
گیتى نویسى پور: نسل جوان در وهله اول باید با اجتماع و مردم آشنا شود و بعد شروع به فعالیت بکند. دخترى که فقط در خانه بوده و برخوردهاى اجتماعى نداشته وقتى بیرون مىآید, تحت تإثیر جو قرار مى گیرد و راه را به خطا مى رود. همین طورى که نمى شود آدم سرش را پایین بیندازد و دنبال بازیگرى برود. به نظر من وجود یک راهنما و مربى خوب, حتمى است و سپس مى ماند تجربه کارى و اطمینان از انتخاب راه.
چه باید کرد؟
دست اندرکاران و مسوولان امور فرهنگى همه به نوعى به ضرورت وجود زن در سینما واقف هستند و این امر, چیزى است که به خودى خود قابل قبول و ضرورى است, اما نکته مهم این است که از طریق چه سازمانى؟ چطور؟ با چه امکاناتى و چقدر؟
با توجه به شرایط موجود, ساده ترین و بهترین راه عضویت در انجمن سینماى جوان و یا انجمن نمایش هر شهر است. این مراکز که زیر نظر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامى اداره مى شوند, باعث مى گردند که یک علاقه مند در درجه اول با هنر آشنا شود و بداند که هنر چیست؟ هنرمند کیست؟ و جامعه چه انتظاراتى از این افراد دارد؟ پس در اصل این انجمنها باعث مى شوند که دید یک علاقه مند نسبت به دنیاى هنر گسترده تر شود و او طریقه اصولى رسیدن به بازیگرى را فرا بگیرد. در این کلاسها یک هنرجو با کلیات سینما و تئاتر آشنا مى شود از جمله نویسندگى, بازیگرى, کارگردانى, فیلمبردارى, .. .
اما باید توجه داشت که این انجمنها وسیله اى براى هنرپیشه شدن نیستند و به هیچ وجه ایجاد شغل نمى کنند بلکه یک علاقه مند مى تواند به وسیله آموزشهاى این مراکز خود را محک بزند و ببیند که آیا علاقه و استعداد او واقعى است یا نه؟ عضویت تنها چاره ساز نیست چون او در این کلاسها فقط آموزشهاى اولیه را پشت سر گذاشته و هنوز تا بازیگر شدن راه درازى در پیش دارد, چرا که باید با مطالعه و تجربه به کارش قوام دهد. با شروع به بازیگرى و فیلمسازى آماتور, گفتگو با اساتید, و در معرض نقد قرار دادن نمایشها و فیلمها, یک علاقه مند اولین مراحل تلاش و تجربه را پشت سر خواهد گذاشت تا بتواند همه جانبه رشد کند و با تفکرى صحیح علاقه اش را دنبال کند. البته صدا و سیماى بعضى از شهرستانها با ایجاد کلاسهایى براى هنردوستان, جوانان را تحت آموزش قرار مى دهند و سپس از آنها براى کارهاى مراکز صدا و سیما کمک مى گیرند. سازمانهاى دولتى و همچنین مراکز خصوصى و نیمه دولتى هم در برخى از شهرستانها فعال بوده و اقدام به تشکیل کلاسهاى هنرى و بازیگرى مى کنند که علاقمندان مى توانند از طریق این کلاسها کسب تجربه کنند; ولى باید توجه داشت که تمام این کلاسها تجربى هستند و گاه نیز با کمبود دروس آموزشى و یا آموزش ناصحیح توإم مى باشند, پس آخرین و بهترین راه همان تحصیل است, تا یک علاقه مند با توجه به تجربیات پراکنده اش, از طریق کنکور هنر وارد رشته سینما و یا تئاتر بشود و آن موقع تازه اول کار است.
براى پى گیرى بیشتر این موضوع, بازدیدى داشتیم از کانون تئاتر بانوان, تا از نزدیک با فعالیتهاى این مرکز آشنا شویم. گفتنى است که تئاتر بانوان سال 74 دست به کار جالبى زد و اولین جشنواره تئاتر بانوان سراسر کشور را برگزار کرد. در گفتگویى با خانم پروین حاتم نژاد, مسوول آموزشى این مرکز, از نحوه کار کلاسهاى بازیگرى سوال کردیم.
ـ ما در این مرکز بازیگرى, نمایشنامه نویسى, طراحى و نقاشى, گریم و عروسک سازى آموزش مى دهیم, ولى اکثر مراجعه کنندگان ما فقط به خاطر بازیگرى و گریم ثبت نام مى کنند, چون که فکر مى کنند از این دو راه, بهتر و سریعتر مى توانند جذب کار شوند و زودتر معروف گردند!!
O کلاسهاى بازیگرى شما چگونه و توسط چه استادانى اداره مى شود؟
ـ این کلاسها حدودا دو یا سه ترم است و علاقه مندان مى توانند در این دوره ها, آموزشهاى لازمه را ببینند و اگر با موفقیت دوره را به پایان بردند و تز پایان کارشان را به ما ارائه دادند, پایان نامه هم دریافت مى کنند. در حال حاضر کلاسها توسط خانم ((تانیا جوهرى)) و ((فهیمه راستکار)) اداره مى شود.
O با توجه به اینکه شما از استادان قدیمى سینما و تئاتر براى آموزش استفاده مى کنید, آیا تا به حال بازى درخور توجهى از هنرجویانتان دیده اید؟
ـ از سال 64 که این مرکز شروع به فعالیت کرد نمایشنامه هاى زیادى در اینجا نوشته و اجرا شد, از جمله کارهاى خانم اعظم بروجردى که خود مسوول مرکز هستند. ایشان براى اجراى کارهایشان از هنرجویان همین جا کمک گرفتند. من هم خودم در حال حاضر روى نمایشنامه اى به نام ((ریحانه و رعنا)) کار مى کنم که بازیگران آن خواهران همین مرکز هستند.
O آیا شما هنرجویانتان را به مراکز فیلمسازى معرفى مى کنید؟
ـ بله, وقتى براى بازیگرى فیلمى به ما مراجعه مى کنند, ما سعى مى کنیم کسانى را که سابقه بیشترى دارند و مى توانند از عهده کار بر بیایند, به دفاتر سینمایى معرفى کنیم.
کلاسهاى خصوصى بازیگرى که اکثرا در تهران دایر است و در شهرستانها هنوز تشکل رسمى و ادارى به خود نگرفته است, یکى از مراکز ثبت نام علاقه مندان بازیگرى است. یکى از این کلاسهاى معتبر و موفق توسط آقاى ((حمید سمندریان)), یکى از پیشکسوتان تئاتر اداره مى شود و دیگرى ((کارگاه آزاد بازیگرى)) است که توسط آقاى ((امین تارخ)) بازیگر باسابقه سینما به فعالیت مشغول است.
در همین راستا پاى صحبت یکى از علاقمندان مى نشینیم و مى پرسیم آقاى اکبرى, شرایط ورود به کارگاه بازیگرى چیست و شما چرا به اینجا مراجعه کرده اید؟
ـ هر کسى که مى خواهد وارد این کلاسها شود باید ابتدا دو هزار و پانصد تومان بابت تست شدن به موسسه بپردازد و بعد اگر قبول شد طى یک سال, آموزشهاى مختلفى را از قبیل یوگا, اسب سوارى, بدنسازى, آموزشهاى بازیگرى, تمرین صدا, تمرکز و غیره ببیند. مسإله اصلى این کلاسها شهریه گران آن است که دست کم به دویست هزار تومان مى رسد, گرچه جاهایى هستند که بیشتر از اینها پول مى گیرند و این دست اندرکاران امور هنرى هستند که باید توجه داشته باشند یک علاقه مند از کجا باید این همه پول را فراهم کند؟!
O تستتان چطور بود, موفق شدید؟
ـ در آن گروهى که ما را براى تست بردند حدود بیست نفر پسر جوان بودیم. اولش رفتیم توى اتاق بزرگى که دیوارهایش همه آینه بود و سقف و کف چوبى زیبایى داشت که حسابى همه را تحت تإثیر قرار داد. اولین کارمان این بود که همه جلوى دوربین برویم و خودمان را معرفى کنیم. شرایط طورى بود که همه داشتیم از خجالت عرق مى ریختیم و پشت سر هم پنهان مى شدیم! ولى آنجا چند دوربین بود که دائما از حرکات ما فیلمبردارى مى کردند و آقاى ((تارخ)) در تلویزیون کارهاى ما را مشاهده مى کرد. در ادامه آقاى تارخ گفتند هر کسى آوازى بخواند و سپس بدون اینکه قبلا با هم هماهنگى شود همه آوازها یکى شود. در نتیجه هر کسى چیزى مى خواند تا اینکه بالاخره از همه مان یک صدا بیرون آمد. بعد گفتند با یک آهنگ خیالى شروع به حرکت کنید. هر کسى ادایى از خودش در مىآورد. صحنه چنان تماشایى شده بود که حد نداشت! سپس نوبت کتکارى و دعوا بود. باید طورى رفتار مى کردیم که انگار با کسى دعوایمان شده و بعد کلى مشت و لگد بود که از همدیگر نوش جان کردیم! مدتى هم از سرماى خیالى لرزیدیم. یک بار هم به ما گفتند که فکر کنید در این اتاق یک مار است. همه شروع به بالا و پایین پریدن کردند و به گوشه اى پناه بردند. وقتى آقاى ((تارخ)) گفت مارها دارند از بدنتان بالا مى روند, داد و فریادها بلندتر شد و هر کسى سعى مى کرد به شکلى مار را از خودش دور کند. بالاخره تا آخر تست دائما در حال انجام حرکت عجیب و غریب بودیم!
O مى دانید که یک بازیگر مجبور است در تمام حس و حالهاى خیالى فرو برود و در بدترین شرایط آب و هوایى و جغرافیایى به کارش ادامه دهد؟ پس مى بینید که تمام این کارها لازم است و تازه پیش درآمد قضیه مى باشد.
ـ بله اینکه هست. با اینکه از تست قبول شدم ولى کلاسها را رها کردم چون خودم دیدم که واقعا اهل این کارها نیستم و با توجه به این تست, هرگز نمى توانم در حرفه بازیگرى دوام بیاورم. یک بازیگر باید حوصله زیادى داشته باشد که از توان هر کسى بر نمىآید.
((پروانه پزشکى)) دانشجوى رشته نمایش که کلاس بازیگرى را زیر نظر آقاى ((سمندریان)) گذرانده است مى گوید: ((این تو نیستى که شرایط را مى سازى, بلکه این شرایط است که براى آدم تصمیم مى گیرد. من در حال حاضر بعد از چهار سال تلاش به بن بست رسیده ام. باور کنید حاضر نیستم بازیگر این سینما باشم. دلم مى خواهد هر طورى که شده خودم را از این جریان بیرون بکشم.))
با خبر شدیم انجمن بازیگران که در خانه سینما واقع است یکى از مراکز هجوم علاقه مندان مى باشد. در همین راستا پاى صحبتهاى آقاى داود رشیدى مسوول انجمن مى نشینیم.
O آقاى رشیدى! لطفا مختصرى در مورد نحوه کار این مرکز برایمان توضیح دهید.
ـ خانه سینما به منظور کمک و گردهمایى بازیگران سینما, انجمن بازیگرى را افتتاح کرد. ما در این انجمن بابت حق عضویتى که از بازیگر مطالبه مى کنیم, در عوض ماهیانه اى براى بازیگران نیازمند پرداخت مى کنیم. به طور مرتب هم جلساتى داریم که بازیگران و خبرنگاران علاقه مند در آن شرکت مى کنند.
O آیا این مرکز براى علاقه مندان به بازیگرى فکرى کرده است؟
ـ نخیر. این انجمن مختص بازیگرهاى حرفه اى است و آموزشى نمى باشد. البته علاقه مندان زیادى به اشتباه به اینجا مراجعه مى کنند ولى ما نمى توانیم کارى انجام دهیم.
O پس, به نظر شما, این جوانان چه کار باید بکنند؟
ـ آنها مى توانند به مراکز خصوصى, دانشکده هاى هنر و کلاسهاى بازیگرى سازمانهاى دولتى بروند.
یکى دیگر از راههاى هنرپیشه شدن, همان مسإله اتفاقى و یا شانسى بودن آن است که قبلا در قسمت فیلم ((سلام سینما)) به آن اشاره شد. آقاى ((پوراحمد)) هم در مورد انتخاب بازیگر براى فیلم ((خواهران غریب)) گفت: ((ما براى یافتن یک جفت دوقلوى دختر به روزنانه آگهى دادیم و سپس هشتاد جفت خواهر را براى تست انتخاب کردیم. من از آنها خواستم که خودشان را معرفى کنند, یک شعر بخوانند و سپس سر چیزى با هم دعوا کنند تا من به میزان هوش و اعتماد بنفس آنها پى ببرم. دست آخر از این تعداد 5 زوج را انتخاب کردم و آخر یک زوج نهایى برگزیده شد. پدر آنها با اینکه ابتدا مى خواست بچه هایش در فیلم بازى کنند, ولى ناگهان پشیمان شد و دلیل آورد که بچه ها بعد از بازى در فیلم از مسیر عادى زندگیشان منحرف شده و دچار مشکلات مى شوند. من به او گفتم که حرف شما را قبول دارم ولى اگر بچه ها را محدود کنید, ناراحت تر مى شوند, اما این آقا قبول نکرد که نکرد! ما هم مجبور شدیم از یک جفت دیگر که مناسب تر بود کمک بخواهیم.))
مى بینیم که تمام این ((بازیگران یک شبه)), بعد از یک فیلم عمدتا کنار گذاشته مى شوند چون که آنها به ریزه کاریهاى بازیگرى واقف نیستند و به طور شانسى داراى خصوصیات آن نقش ویژه بودند, پس در دیگر نقشها کارساز نیستند. این افراد با خاطره همان یک فیلم به زندگى ادامه مى دهند و اکثر خوشحالند که دیگر در هیچ فیلمى بازى نمى کنند. احساس حقارت و سرشکستگى از اینکه کارگردان در مقابل همه از آنها بخواهد که کارى را انجام بدهد و او نتواند, خود مهمترین دلیل روانى براى کناره گیرى این اشخاص است. در ضمن نداشتن آینده شغلى, پیرى زودرس و تإمین نشدن مادى, خود دلایلى هستند که بسیارى از بازیگران و علاقه مندان را خانه نشین کرده اند.
دنیاى سینما, دنیایى است هم زیبا, هم زشت, پر از شیرینى و پر از تلخى, پر از احساس, و در ضمن کاملا بى احساس, دنیایى پر از عشق, ولى عشقى که معشوقش, عاشق را به زانو در مىآورد و او را تا حد از خودبیگانگى, پیش مى برد. پس سینما را به سینماگرها بسپاریم و امیدوار باشیم که آنها بتوانند سینماى کشور را سر و سامان دهند. ان شإالله