زنان روستایى چکیده: زنان روستایـى جمعیت قابل ملاحظه اى از جـوامع مختلف را تشکیل مـى دهنـد. از سال 1349 (1970م) و همزمان بـا طـرح مسایل زنان و نقـش آنان در تـوسعه, تـاثیـر و چگونگى نقـش زنان روستایى در توسعه و بخصوص توسعه کشاورزى مورد توجه بوده است و دلیل ایـن امـر, نقـش انکارناپذیر زنان روستایـى در فعالیتهاى مختلف جـوامع روستایى مـى باشـد. زنان روستایـى در اکثر جـوامع, نیروى عمـده کار کشاورزى را تشکیل مى دهند. شواهد موجـود حاکى است که در آفریقا حدود 75 درصد از نیروى کار کشاورزى را زنان تشکیل مـى دهند. در آمریکاى لاتیـن و خاورمیانه زنان به عنـوان عضـو خانـوار, یا در مـواقع مهاجرتهاى برون مرزى مردان, به میزان قابل تـوجهى درگیر کارهاى کشاورزى هستند. فعالیتهاى مربـوط به کاشت, داشت و برداشت محصول, زن روستایى, تـوسعه روستایـى رفیع افتخار نگهدارى و مـراقبت از دام و طیـور و برخى فعالیتهاى مربـوط به بازاریابـى و فروش محصـولات از جمله زمینه هاى مشارکت زنان در کار کشاورزى به شمار مـى رونـد. در کنار کار کشاورزى, تقـریبـا تمامـى فعالیتهاى مـربـوط به خانه, اعم از پخت و پز, نگهدارى بچه ها و نظافت منزل نیز به عهده زنان روستایى مـى باشد. توجه به نقـش زنان روستایى در تـوسعه روستایى, در برگیرنـده تلاش بـراى شناسایـى هر چه دقیقتر و ارزشگذارى فعالیت آنان و رفع مسایل و مـوانع بر سر راه گسترش فعالیت زنان روستایى در مسیر تـوسعه روستایـى مـى باشـد. پـرواضح است منطق تـوجیه کننـده ایـن تلاش, ضـرورت استفاده از تمامـى ظرفیتهاى بـالقـوه منـابع انسـانـى جهت امـر تـوسعه مـى بـاشد.
مقدمه: بخـش کشاورزى یکى از تواناتریـن بخشهاى اقتصادى کشور است که تـولیدات آن حاصل کار چند میلیـون خانـوار روستایى مى باشد. امروزه ایـن تـولیدات علاوه بر مرتفع ساختـن نیازهاى داخلى, به بازارهاى ملى و بیـن المللى راه مى یابند. اینک, زنان روستایى به عنوان رکنى از واحدهاى تـولیدى مطرح و ساختار اقتصادى جـوامع بدون تلاش و فعالیت آنان تصورى دور از ذهـن بشمار مى رود. به واقع نقـش زنان روستایى در فعالیتهاى اقتصادى و تـوسعه روستایى واقعیتى انکارناپذیر است اما به دلایلى چند, نقـش تعییـن کننده آنان تاکنـون در فرآیند تـوسعه روستایـى چندان به حساب نمىآمده است. توسعه براى تـوسعه تعاریف مختلفـى آورده شده است. بعضـى از ایـن تعاریف به قرار زیر است: تـوسعه به معناى ارتقإ مستمر کل جامعه و نظام اجتماعى به سـوى زندگـى بهتر و یا انسانى تر است ... براى درک معناى درونى تـوسعه باید حداقل سه ارزش اصلى به عنـوان پـایه فکـرى و رهنمـود عملـى در نظر گـرفته شود. ایـن ارزشهاى اصلـى عبـارتنـد از: معاش زنـدگـى, اعتمـاد به نفــس و آزادى که نمایانگر هدفهاى مشترکى است که به وسیله تمام افراد و جـوامع دنبال مى شود.(1) تـوسعه به مثـابه پـروسه اى بغرنج در واقع تکامل ابزار و وسـایل تـولیـد کالا و ارائه خدمات و شکـوفایى و بالندگى مجموعه نهادها و سازمانهاى مختلف اقتصادى و اجتماعى و فـرهنگـى و تحـول بنـادیـن در کلیه شـوون و عرصه هـاى حیات اجتمـاعى است.(2) توسعه, فرآیندى است که مـوجب رشد کمى تـولیدات کالا و خدمات مى شـود و در روند آن پـدیده هاى ناباب اجتماعى (نظیر فقر و محرومیت یا بیسـوادى و غیره) از بیـن مى روند و ضمـن حصـول استقلال اقتصادى و تقویت بنیه مالى و مادى جامعه, تحقق عدالت اجتماعى, ترقـى فرهنگـى, علمى و فنى صـورت مى پذیرد.(3) تـوسعه به فراگردى گفته مـى شـود که در آن جامعه از وضع نامطلوبى به وضع مطلـوبـى متحـول مى شود. ایـن فراگرد تمامى نهادهاى جامعه را در بر مى گیرد و ماهیت آن اساسا آن است که تـوان و ظرفیت بالقـوه جامعه به صـورت بالفعل در مىآید. به عبارت دیگر در فـرآینـد تـوسعه, استعدادهاى سازمانـدهـى جامعه از هـر جهت بارور و شکـوفا مى شود. چه از نظر اقتصادى و چه از نظر اجتماعى, فرهنگى و سیاسى.(4) بنابرایـن تـوسعه را بایـد جـریانـى چنـد بعدى دانست که مستلزم تغییـرات اساسـى در ساخت اجتماعى, طرز تلقـى عامه مردم و نهادهاى ملـى و نیز تسریع رشد اقتصادى, کاهـش نابرابرى و ریشه کن کردن فقر مطلق است.
توسعه روستایى تـوسعه روستایـى مفهومـى جامع و چند بعدى بـوده که در برگیرنده رشـد کشـاورزى و فعالیتهاى وابسته به آن (صنـایع دستـى و صنـایع روستـایــى),زیربـناهاى اقتصادى ـ اجتماعى, خدمات اجتماعى و تسهیلات مربـوطه و مهمتر از هــمه تـوسعه منـابع انسـانـى در منـاطق روستـایــى است. استراتژیهاى تـوسعه روستایى بر هفت هدف مشخص بنا نهاده شده اند که عبارتند از: رشـد تـولیـدات کشاورزى, استفاده بهتر از منابع کمیاب, کاربـرد بهینه سرمایه, ایجاد فرصتهاى شغلـى, تـوزیع مجـدد درآمـد, ارتقإ سطح زندگـى و مشارکت جمعیت روستایى در تمشیت امور در جامعه. بدیـن ترتیب زنان روستایى با توجه به نقـش و مسـوولیتهایى که در محیط مزرعه و منزل دارند عهده دار وظایف تـولیدى و خدماتـى مختلفـى مى باشنـد که مسلما در نیل به تـوسعه روستایـى بسیار مـوثـر مـى باشـد. بـرنامه هاى توسعه و زنان روستایـى کنفرانـس جهانـى ((اصلاحات کشاورزى و تـوسعه روستایىWCARRD) (() در سال 1358 (1979م) اعلام داشت که زنان روستایـى بایـد به صـورت برابر در روند تـوسعه روستایى مشارکت داشته باشند. ابعادى مانند برابرى در پایگاه قانـونى, دسترسى به منابع روستایى و خدمات, فرصت مساوى در آمـوزش و اشتغال, گردآورى اطلاعات در مورد زنان روستایى و حمایت از تشکلها, مـواضع رسمى برنامه این کنفرانس بود. هدف اصلى ایـن برنامه عبارت بود از پشتیبانى از زنان روستایى به عنـوان ((تـولیدکنندگان)) و اولـویت خاص آنها در دسترسـى به منابع تولید بخصوص تکنولوژیهایى که بتوانند از مشقت, حجـم و میزان کار آنان بکاهد و بر بهره ورى آنها بیفزاید. گزارش بررسى جهانى سال 1363 (1984م) نشان مى دهد که تا پیـش از ایـن تاریخ هیچ کشور کـم توسعه یافته اى در برنامه تـوسعه بخـش کشاورزى خود, زنان روستایى را در نظر نـداشته است, ولـى از سال 1364 (1985م) تغییـرات اسـاسـى در ایـن دسته از کشـورها رخ داده است. سازمان خواروبار و کشاورزى در نود و چهارمیـن نشست خـود در نـوامبر 1988 بـراى حضـور فعال زنان روستایـى و مشارکت آنان در تـوسعه, یک برنامه کار طرح کرد و به کشورهاى در حال توسعه تـوصیه نمـود. برخى از کشـورها مانند برزیل, پرو و کاستاریکا با پشتیبانیهاى مالىFAO برنامه ملـى براى زنان روستایـى خـود تهیه کرده اند. کشـور تایلنـد در بـرنامه بیست ساله 1361 ـ 1381 (1982 ـ 2002م) خـود بخـش عمده اى را به زنان کشاورز روستایى اختصاص داده است. هند در هفتمیـن برنامه پنجساله 1364 ـ 1369 (1985 ـ 1990) و بنگلادش در برنامه پنجسـاله 1359 ـ 1364 (1980 ـ 1985) بـراى مشـارکت زنان و بهره منـدى آنـان از منافع توسعه, سیاستهاى خاصى طرح کرده اند. در تمامى ایـن برنامه ها مشخص شده که منظور اصلى فقط توزیع منافع تـوسعه نیست, بلکه مشارکت کامل و برابر زنان براى پیشگیرى از سـوء تخصیص منابع و سرمایه هاى ملـى و بیشتر کردن تـولید و بهره ورى مـورد نظر است. در گزارش بررسـى جهانى سال 1368 (1989م) که اطلاعات دوره زمانى 1364 ـ 1367 1985 تا 1988 را ارائه نمـوده است, تغییر مهم دیگرى نسبت به دوره قبل دیده مى شود. قبل از سالهاى 1364 (1985), کشورهاى در حال تـوسعه اى که نسبت به مسایل زنان روستایى آگاهى داشته اند غالبا تـوجه خـود را معطوف به پروژه هاى کـوچک و خاص زنان کرده و در صـدد فراهـم آوردن رفاه بیشتـر از طریق آمـوزشهاى خانه دارى بوده اند. به عبارت روشنتر, پروژه هاى ((رفاهى)) بیشتر مورد نظر بـوده است. در حالـى که در دوره بعد از 1364 (1985), بحث از پـروژه هاى ((تـوسعه اى)) است که هـدفهاى بسیار فراتـر از پـروژه هاى رفاهـى را دنبال مـى کننـد و به جاى طراحى پروژه هاى کوچک و غالبا پراکنده در جهت تإمیـن رفاه بیشتر, قرار گرفتـن زنان روستایى در جریان اصلى تـوسعه در تمام سطـوح و مراحل برنامه ریزى و اجرا, از سیاستگذاریهاى کلان تا فعالیتهاى گوناگون در پروژه هاى خـود مورد تـوجه واقع شده است. در ایـن تغییر جدید, انتظار مـى رود که زنان روستایى در سطح کلان و در متـن سیاستها و برنامه ها به صورت یک مجموعه واحد با مردان روستایى دیده شـوند و در سطح خرد نیز زنان در تمامـى فعالیتها و پروژه هاى مختلف حضـور فعال داشته باشند. به طـور کلى حمایت از زنان روستایى به عنوان ((تـولیدکنندگان کشاورز)) علاوه بر مادران و مـدیران خانـواده مـورد نظر است. بـدیـن ترتیب روش طراحـى و اجراى پروژه هاى کـوچک, ناپایدار, پراکنده و دورافتاده از برنامه اصلـى تـوسعه کنار گذاشته شـد و اعلام گردید که برنامه هاى تـوسعه با پروژه هاى خاص زنان و یا اختصاص بخشـى از پـروژه چنـد منظوره به بـا زنان, در تحقق بهبـود وضعیت زنان, مـوفقیت بسیار محـدودى داشته است و بـایـد زنان روستایـى را همـراه مـردان در مجموعه برنامه هاى توسعه دید. نقـش تولیدى زنان روستایى بر اساس مدارک و واقعیات موجود, زنان سهم عمده اى در فعالیتهاى اقتصادى و تولیدى کشورهاى در حال توسعه دارند. در ایـن کشورها حوزه فعالیت اقتصادى آنها عمدتا بخـش غیر رسمى (سنتـى) اقتصاد ملى است و به عنـوان تـولیدکنندگان جزء, فروشندگان کالا و یا کارگران خدماتـى فعالیت مـى کنند. ایـن تقسیم بندى بویژه در بخش کشاورزى مصداق روشنترى دارد. در عیـن حال دستمزد زنان بـراى کـارهـاى مشـابه بسیـار کمتـر از مــردان است. به طـورى که در اکثر کشـورهاى در حال تـوسعه زنان 25 درصد بیشتر از مردان کار مـى کننـد ولـى حقـوق آنها 40 درصـد کمتـر از مـردان است. به نظر کـانـدیـوتـى DENIZ KANDIYOTI)) کار در مقابل دستمزد در بخـش رسمـى اقتصاد, زمانـى به زنان پیشنهاد مـى شـود که به خاطر دستمزد کمتر آنان, منافع کارفرما در استخدام زنان مشهود باشد. اگر چه اصـولا کار و تـولید در بخـش سنتـى سخت و طاقت فرسا است ولى علاوه بر آن, کارهاى سخت ترى نظیر جمعآورى هیزم و نشإ بـرنج در شالیزارها و یا کشاورزى در مزارعى که در شـرایط مناسبـى قرار ندارنـد, به عهده زنان روستایـى واگذار مى شود. ایـن مسـوولیتها در شرایطى است که آنان وقت و انرژى فراوانى را صرف تـولید و نگهدارى فرزندان و خانه دارى مـى کننـد. با وجـود همه ایـن مشکلات, زنان شاغل در بخـش کشاورزى با درآمد ناکافى از منزلت و موقعیت اجتماعى متناسب با نقـش اجتماعى خود نیز برخـوردار نیستنـد. در چنیـن شرایطـى زنان امکانات و ابزار لازم را بـراى تغییـر وضع و بهبـود فعالیتهاى اقتصادى و مـوقعیت اجتماعى خـود ندارنـد. از جمله, راههاى دسترسـى به آمـوزش, کسب مهارت و تخصصها به روى آنها بسته است. تشکیل سـازمـانهاى رسمـى اقتصـادى به وسیله آنها بـا مشکلات اجتماعى, فـرهنگـى و ادارى بسیارى روبه رو مـى شـود. به منابع مالـى و اعتبـارى (دولتى و غیر دولتـى) به علت نداشتن وثیقه معتبر و به رسمیت نشناختـن آنها به عنـوان اعضاى فعال اقتصادى جـامعه به وسیله نهادهاى سنتـى و سـازمانهاى رسمـى اعتبارى, کمتر دسترسـى دارند و اگر هـم داشته باشنـد, امکان هزینه کردن مستقل وامها به ایشان داده نمى شود و... بسیارى از تحقیقات در زمینه اشتغال زنان و مـوقعیت اقتصادى و تـولیدى آنان در جامعه روستایـى به ایـن نتیجه رسیده است که عوامل بنیانـى و مـوثر در پیدایـش مشکلات فـوق الذکر در کشورهاى در حال تـوسعه (و حتى کشـورهاى صنعتـى) عبارت است از: 1ـ بـى تـوجهى به فعالیتهاى اقتصادى زنان بـویژه در جامعه روستایـى و مطرح نشدن و عدم تعریف آنها در اسناد رسمى کشـورها و برجاى ماندن نگرش سنتى به کار آنها 2ـ تسلط فـرهنگـى, اجتمـاعى و اقتصـادى مـرد در جـامعه و بخصـوص در بخـش روستایى و نقش فرعى و وابسته زنان 3ـ تبعیض در شـرایط اشتغال و کـار زن در جـامعه که عمـدتـا محصول تسلط مردان است 4ـ فرصتهاى اندک زنان براى تحصیل و کسب مهارتهاى جـدید به علت اشتغال در خانه و عدم دسترسى کافى و لازم به نهادها. بدیـن ترتیب عدم حضـور زنان روستایى در سازمانها و نهادهاى رسمى, واقعیتى است که ریشه در کمبـودها, نارساییها, بـى تـوجهى ها وامکانات دارد که زمانـى که بـا عناصر فرهنگى و اصـول حاکـم بر تفکر و تلقى برنامه ریزان و مدیران و عامه مردم همراه مى شـود, به مرور زمان زن روستایى را به بى قابلیتى و بـى منزلتى مى کشاند. زنـان روستـایـى و تـولیـد محصـولات کشـاورزى در خصـوص میزان مشـارکت زنـان در فعالیتهاى کشاورزى برخـى آمارهاى غیر رسمى حاکى است آنان به میزان 60 درصد در زراعت برنج, 90 درصد در تـولید سبزى و صیفى, 50 درصد در زراعت پنبه و دانه هاى روغنى و 30 درصد در امـور داشت باغها مشارکت دارند. اما چگـونگـى ایـن مشارکت بستگى تام به خصـوصیات فرهنگـى مناطق, نـوع نظام بهره بردارى از اراضـى, ترکیب اعضاى خـانـوار, نـوع فعالیت کشـاورزى, خصـوصیات طبیعى منطقه و عوامل اقتصادى اجتماعى دارد. به عنـوان مثال, در مناطق شمالى کشـور که زراعت برنج رایج است, به دلیل حجـم بالاى کار, زنان عهده دار بیـش از 60 درصد مراحل تولید ایـن محصول هستند و یا در منطقه گرگان و رشت که 70 درصد پنبه کشور تـولید مى شـود به دلیل ظرافتى که عمل برداشت پنبه دارد سهم زنان بیـش از 66 درصد عنوان مى شـود. زنان در بخـش کشاورزى در هر سه مرحله کاشت, داشت و بـرداشت دخالت دارنـد. در مرحله داشت مشاهده شـده که زنان در بذرپاشـى و نشاکارى مشارکت دارند. در داشت, نقـش زنان بسیار با اهمیت است; به طـورى که در آبیارى پا به پاى مردان کار مـى کنند و در وجیـن کردن و هرس گیاهان, از نیروهاى اصلـى به حساب مـىآیند و بالاخره در مرحله بـرداشت, تقریبا مـى تـوان گفت نقـش زنان تعییـن کننـده است. البته بایـد خاطرنشان ساخت که سهم زنان در مراحل سه گانه بستگى به نـوع کشت در مناطق مختلف دارد. به عبارت دیگـر تقسیـم کار بـر اساس جنـس, وابسته به درجه تـوسعه منطقه روستایـى, میزان ارتباط محصـول با بازار و مقـدار در دستـرس بـودن نیـروى کار مردان مـى باشـد. در برخـى نقاط ایران, تقسیـم کار کشاورزى میان زن و مرد, بـر اساس تنـوع محصول صـورت مـى گیرد. مثلا مردان در زراعت گنـدم و زنان در تـولیـد تـوتـون دخالت دارنـد. در بعضـى نقاط دیگـر, زنان و مـردان نقـش مکمل را ایفا مـى کنند. مثلا در شمال ایران زن و مرد در مراحل مختلف تـولید برنج انجام وظیفه مـى کننـد. فعالیت کشـاورزى زنان در روستاهاى ایـران در سه مقطع تـاریخ معاصـر توسعه روستایى تحت تإثیر عوامل توسعه اى بـوده است. قبل از اصلاحات ارضى 1341, طبق قـوانیـن عرفـى مـوجـود در ایران, زنان از دستـرسـى به زمینهاى زراعى دور نگهداشته شـده بـودنـد. بـر طبق سنت رایج, اگر کشاورز در نظام مزارع به کشت و زرع مشغول بـود و در عیـن حال مقـدار نسق زراعى او زیاد بـود, مجبـور بـود از نیروى کار خانوار و از جمله نیروى کار زن خانـوار استفاده کند. اگر مقدار نسق زراعى کـم بود, زن خانـوار در بعضى مـوارد مجبـور به کار در مزارع سایریـن به صـورت دستمزدى بـود. در بعضـى مـوارد نیز زنان مجبـور به کار در سـایـر بخشها مـى شـدنـد. قبل از اصلاحات ارضـى به علت سنتـى بـودن ابزار و وسایل تـولید, در محصـولات کـاربـر نقـش, زنـان عمـدتـا مـربـوط به مـراحل داشت و بـرداشت بـود. در کشت محصول, در اکثر مزارع چیدن پنبه انحصارا در اختیار زنان بود. در همیـن مقطع (قبل از سـال 1341), در کشت بـرنج نقـش زنـان آشکـار است. در شخـم زدن و آمـاده کـردن زمیـن, در مـاله کشـى نـوبت سـوم, شـرکت مـى کـردنـد. همچنیـن در تهیه کـود طبیعى نقـش فعالى داشته اند. تهیه بذر و آماده ساختـن آن بـراى انتقال به خزانه, کار زنان بـوده است. نشاکارى یا مهمتریـن مرحله زراعى بـرنج کاملا به وسیله زنان انجام مـى گرفت. وجیـن کارى که کارى طاقت فرساست تـوسط زنان صورت مى پذیرفت. مرحله دوم درو به وسیله مردان و زنان مشترکا و خرمـن کوبى به وسیله مردان صـورت مـى گرفت. خشک کردن برنج و پـوست گیرى آن اختصاصا به عهده زنان بـوده است. بالاخره باید از مشارکت زنان در کشت گندم قبل از اصلاحات ارضـى نام برد. در کشت ایـن محصول, مراحل کاشت و داشت عمدتا با مردان است, اما زنان به هنگام برداشت درو, خرمـن کـوبـى, باد دادن محصـول و خـوشه چینى فعالانه شرکت داشتند. زنان روستایى و صنایع دستى یکى از مهمتریـن فعالیتهاى زنان روستایى اشتغال در زمینه صنایع دستـى مـى باشـد و ایـن صنایع اهمیت بـالایـى در خـوداشتغالـى زنان روستـایـى دارنـد. از نظر اقتصـادى, کـار در زمینه صنـایع دستـى نیــاز به سرمایه گذارى چنـدانـى نـداشته و هر خانـواده روستایـى با هـر میزان سـرمایه اى مى تواند در این زمینه مشغول باشد. خـوداشتغالـى زنان روستایـى از طـریق گستـرش و تـوسعه صنایع دستـى در روستاها مـى تـواند تا حـد زیادى نقـش زنان را ارتقا داده و شرایط مناسبترى را از لحاظ اجتماعى براى آنان فراهم نماید. از اهـم تإثیر اشتغال زنان روستایى در زمینه صنـایع دستـى مـى تـوان به مـوارد زیـر اشــاره داشت: ـ افزایـش بهره ورى در تـولیـدات بخـش کشـاورزى و کاهـش ضایعات ـ ارتقإ کیفیت تـولیدات صنایع دستـى در مناطق روستایـى ـ انتقال ارزش افزوده بیشتر به مناطق روستایـى و افزایـش درآمـد روستاییان ـ اشتغال بخـش عمـده اى از نیـروهاى فعال جامعه روستایـى ـ اشاعه فرهنگ فنـى و مهیا کردن زمینه لازم جهت دیگر برنامه هاى تـوسعه روستایى زنان روستایـى و فعالیتهاى دامـدارى یکـى دیگـر از نقشهاى مهم زنان روستایى مشارکت اساسى در فعالیتهاى دامدارى مى باشد. در ایـن خصوص مى توان به آمارهاى غیر رسمى زیر اشاره داشت: ـ انجام 90% فعالیتهاى مربـوط به پـرورش کرم ابـریشـم ـ مشارکت زنان روستایـى منطقه ایلام در پرورش دام و صنایع دستـى به میزان 65% متـوسط درصد سهم زنان در مـراحل مختلف را مـى تـوان به صـورت زیـر خلاصه نمـود: مراحل متـوسط درصد سهم زنان ملاحظات چرا23%با استفاده از درصد موجود در 15 استان کشور تعلیف41%با استفاده از درصد موجـود در 20 استان کشور مراقبت از دام42%با استفاده از درصد موجود در 19 استان کشور شیردوشى86%با استفاده از درصد موجـود در 20 استان کشـور مإخذ: نقـش اجتماعى اقتصادى زنان روستایى در تـولید, مرکز تحقیقـات روستـایـى و اقتصـاد کشـاورزى وزارت کشـاورزى, 1370. بدیهى است فعالیت زنان روستایـى در مراحل مختلف پرورش دام, داراى تإثیر مثبت در درآمـد خانـوار روستایى بـوده و صرفه جـویـى در هزینه ها را به دنبال خـواهد داشت. از طرف دیگر این فعالیتها به لحاظ تإمین پـروتئیـن مـورد نیاز کشـور و تـولیـد ملـى نیز حـائز اهمیت فـراوان مـى بـاشـد. اشتغال و زنان روستایـى بـر اساس آمارگیرى جمعیت سال 1370 مـرکز آمار ایـران, بیـش از 6 / 23 میلیون نفر (3 / 42 درصد) از جمعیت کشور در روستاها سکنى دارند که نزدیک به 5 / 11 میلیون نفر آنها (6 / 20 درصد جمعیت کل کشـور و 06 / 48 درصد جمعیت روستایى) را زنان تشکیل مى دهند. با وجـود کاهـش نسبت جمعیت روستایى ـ شهرى در طـول سالهاى 1335 تا 1370 قدر مطلق آن و همچنیـن قدر مطلق جمعیت زنان روستایى پیوسته رو به افزایـش بـوده است. جمعیت روستایـى از حـدود 13 میلیـون به 6 / 23 میلیـون نفر و تعداد زنان روستایـى از 4 / 6 به نزدیک 5 / 11 میلیـون نفـر رسیـده است. از ایـن تعداد نزدیک به 1 / 7 میلیـون نفر یعنى 6 / 61 درصد زنان روستایى در سـن فعالیت هستنـد که از ایـن عده, تعدد 6 / 6 میلیـون نفـر از لحـاظ اقتصــادى فعالنـد. ایـن آمار اهمیت زنان روستـایـى را در نظامهاى بـازتـولیـدى نمـایان مى سازد. زنان روستایى در سه نظام بازتولیدى (بازتولید زیست شناختـى, بازتـولید نیروى کار, بازتـولید اجتماعى) به طـور اساسى و تعییـن کننده مشارکت دارند. در رابطه با بازتولید زیست شناختـى, باردارى ـ و تـولیـد مثل در واقع تکثیر نیروى کـار است که باعث گـردیـده تا به زنان در روستـاها به عنـوان مـوجـود بـاارزش نگریسته شـود. به علت خصلت کاربر بـودن اکثر نظامهاى بهره بردارى (چه در زمینه کشـاورزى و چه در سایـر زمینه ها), یکـى از نقشهاى اسـاسـى و فـرهنگـى زنان در روستاها, بازتولید زیست شناختى و نیروى کار است. ازدواج زنان روستایى در سنیـن پایین مبین ایـن ادعا مـى تـواند باشـد. زنان روستایـى با نگهدارى از فرزندان, تهیه غذا, تمیز کردن منزل, تیماردارى از مریضان و افراد مسـن و غیره, در واقع به ((بازتـولید)) نیروى کار مـى پردازند. در حقیقت زنان روستایـى هستنـد که با تلاشهاى بـى وقفه خـود محیط زندگـى را جهت ادامه حیات نیروى کار تنظیـم مى کنند. بالاخره باید خاطرنشان ساخت که زنان با مشارکت در تولید, در واقع در بازتـولید اجتماعى سهم مهمـى دارنـد. جـریان بـازتـولیـد اجتماعى شـامل تعدادى از وظایف تـولیدى است که با ساختار خانه گره خـورده است. مراقبت از حیـوانات اهلى, کار کشاورزى, تـولید محصولات صنعتى و ارائه خدمات مختلف مثل آب آوردن و تهیه هیزم, همه و همه از عوامل اصلى بازتـولید اجتماعى است که عمدتا بر دوش زنان روستایى است. به همیـن لحاظ ارزش بازتـولیدى زنان روستایى را دو چندان مى کند. در واقع بازتـولیـد اجتماعى به وسیله زنان, رجـوع به دائمـى کردن و بازآفـرینـى روابط تولیدى اصلى در جامعه روستایى است. نتیجه گیـرى از آنجایـى که زنان روستایـى در جامعه ما و بسیارى از کشـورهاى در حال تـوسعه گرفتار معضلات و کاستیهاى فراوان هستند, پرداختـن به نقـش و پایگاه اقتصادى ـ اجتماعى آنان در فرآیند تـوسعه روستایـى از اهمیت ویژه اى برخـوردار است. چنانچه معتقـد بـاشیـم زنان روستایـى در جامعه روستایـى, نظام تـولیـد و بازخـور مسایل فرهنگـى و اجتماعى نقـش مـوثر و تعییـن کننده اى ایفا مـى نمایند, بنابرایـن لاجرم در پژوهشها و تحقیقات باید جایگاهى خاص و مرادف اهمیت وجودى و نقششان را بیابنـد. به همیـن نسبت ضرورى است در آمـوزشهاى متناسب با فعالیت و پیشه در ابعاد و عرصه هاى مختلف زنـدگـى جهت ارتقإ بینـش, دانـش و نگـرش آنان اهتمامى خاص داشت. دیگـر منـابع: 1ـ شادىطلب, ژاله, زنان کشاورز ایرانـى در بـرنامه هاى تـوسعه, فصلنامه اقتصاد کشـاورزى و تـوسعه, سـال ســوم, بهار 74, ص 30 و 31. 2ـ انصـارى, حمیـد, تعاونیهاى زنـان روستـایـى ضـرورت یــا موج,همان منبع,ص122,123,125. 3ـ بررسى وضعیت مـوجـود زنان روستایى ایران, ج 2, انتشارات دفتـر تحقیقـات و بـرنامه ریزى معاونت تـرویج و مشـارکت مـردمـى جهاد سازندگى, ص 216, 221, 222, 227. 4ـ لهسایى زاده, عبدالعلى, بررسى جامعه شناختـى نقـش زن در کشاورزى, فصلنامه اقتصاد کشاورزى و تـوسعه, سـال سـوم, بهار 74, ص 67, 68, 74, 75. پى نوشت ها: 1ـ مـایکل تـودارو, تـوسعه اقتصـادى در جهان سـوم, متـرجــم: غلامعلـى فـرجـادى, چـاپ 1363, ج 1, تهران, وزارت بـرنـامه و بـودجه. 2ـ دکتر گلابـى, سیاوش, فرآیند تـوسعه جامعه ایران, نشریه تازه هاى اقتصاد, سال اول, شماره 12, مهر 1369. 3ـ دکتر گلابـى, سیاوش, سازمان مدیریت و منابع انسانى, انتشارات فردوسى, 1369. 4ـ دکتر اسدى, على, تـوسعه بر جاده تکنـولـوژى مى تازد, نشریه تدبیر, شماره 3, مرداد1369.
|