سرود فردا نرگس گنجى
دوستان ارجمند: زینب اسکندرى (کرج), مریم نورى (اصفهان), طیبه جلالى پور (نائین)
نامه ها و نوشته هاى شما رسید. سپاسگزاریم و برایتان آرزوى موفقیت مى کنیم.
برادر احمد باقریان ـ جهرم
کتاب ((زمزمه هاى دلباختگان)), رسیده است. برایتان سعى مإجور از خداوند مى طلبیم و امیدواریم تإخیر در پاسخگویى را ببخشید. نسخه اى از کتاب مورد نظرتان براى شما ارسال خواهد شد. پاسخ ما به برادر ((ابراهیم حقى)) را نیز در همین صفحه بخوانید.
خواهر زهرا توکلى ـ فسا
شعرهاى زیبایتان رسید. پیش از این شعرهاى خوب شاعران جوان لامرد و مرودشت, مجله را زینت داده بود و اکنون نوبت شما از فسا. معلوم مى شود که خاک ((فارس)) همچنان شاعرخیز است!
به هر روى, از آشنایى با شما خوشوقتیم و امیدواریم با فرستادن شعرهاى دیگرتان و ذکر مشخصات خود (سال تولد, محل تولد, میزان تحصیلات و ...) اجازه دهید این آشنایى, اندکى بیشتر شود.
براى فتح باب, چند سروده شما را در همین شماره مجله ـ ستون شعر جوانان ـ گنجانده ایم. حرفهاى بیشتر در باره سروده هایتان را براى مکاتبه بعدى مى گذاریم. همین قدر بگوییم که قدر خودتان و شعرتان را بدانید و به خواندن و خواندن و نوشتن و نوشتن ادامه دهید. سپاسگزاریم.
برادر ابراهیم حقى ـ تهران
آنان که دل به عشق ولا آشنا کنند
باید که اقتدا به شه کربلا کنند
عشاق سینه چاک خداوند لم یزل
از کربلا نظر به جمال خدا کنند
جانها فداى مرقد شش گوشه حسین
کز تربتش به دیده جان توتیا کنند ...
((حقى)) به یاد آن شه لب تشنه گریه کن
کاین اشکها ذخیره روز جزا کنند
چنان که مى بینید ابیات گزیده اى از سروده شما ـ با اصلاح مختصرى در بیت آخر ـ نقل شد. مى توانید ـ با توجه به روانى و پیراسته بودن این بیتها از اشکالات معنایى و لفظى ـ سایر ابیات را با آنها بسنجید.
در شعرتان قافیه شایگان نیافتیم, ولى اختلال وزن که در بیت دوم هست از مصادیق ((سکته ملیح)) ـ که از اصطلاحات ادبى از ما بهتران است! ـ نمى باشد و نیاز به تجدید نظر دارد.
به هر حال, با تشکر از حسن نظر شما,امید است عواطف دینى که در سروده هایتان جلوه گر است; موجب اجر و ثواب براى شما گردد. اصولا در هر آفرینش هنرى ((الهام)), نقش اساسى دارد ولى نقش الهامات خاص را در ادب متعهد دینى نباید فراموش کرد و چه بسا یکى از مصادیق ((ان تنصروا الله ینصرکم)) همین باشد که اگر کسى مشتاق است که زبان و قلمش را در صراط مستقیم به کار اندازد خدا نیز زبان قلمش را ـ با الهامات خاص ـ گویا مى سازد. البته شعر ((وحى منزل)) نیست و هر چه هم جوشان و الهام یافته باشد, محتاج بازخوانى و حک و اصلاح است. علاوه بر این, ارزش شعر با استعداد شاعر از یک سو و اطلاعات و زمینه هاى معرفتى او ـ از سوى دیگر ـ کاملا مرتبط است. قطعا اشعارى همچون ((قصیده برده)) بوصیرى و ترکیب بند محتشم کاشانى و مثنوى کنزالاسرار عمان سامانى, از مصادیق بارز توفیق خاص است که نصیب هر سخنورى نمى شود ولى همین شاعران نیز اگر ورود کافى به معارف مذهبى و ادبى ـ هر دو ـ نداشته و هزار نکته باریکتر ز مو نمى دانستند ـ با وجود عواطف لطیف و قریحه شگرف ـ به چنین توفیقى دست نمى یافتند.
در باره مجموعه شعرى که سراغ آن را گرفته اید, باید گفت متإسفانه بى سامانیهایى که در کار توزیع کتابها در بازار فرهنگ و نشر موجود است, گریبانگیر آن نیز شده است و مشکل نیافتن کتاب را غیر از شما, دوستان دیگر نیز داشته اند. با امید به حل این مشکل, نسخه اى از آن را برایتان مى فرستیم.
خواهر نسترن قدرتى, برادر نصرت الله قدرتى (سمنان)
سروده هاى خوب شما رسید. از اینکه به مکاتبه با مجله خودتان ادامه مى دهید, سپاسگزاریم. امید است دیگر سروده هاى خود را نیز برایمان بفرستید. در فرصتهاى مناسب از آثار شما استفاده خواهد شد. موفقیت شما را آرزومندیم.
خواهر عذرا کوده کرونى ـ رضوان شهر (تیران و کرون)
نوشته هاى شما رسید. گفته اید در هر شغلى که در آینده داشته باشید, نوشتن را ادامه مى دهید. فکر درستى کرده اید. مقاله اى ادبى با عنوان ((دوست و جدایى)) فرستاده اید, هر چند مخاطب شما نامعین است; گاه با دوستان و همدرسان سخن گفته اید و گاه از دوستى آسمانى و غایب از نظر, حکایت کرده اید. در مجموع حرفهاى شنیدنى بسیارى دارید. در جایى پرسیده اید: آیا شما باور دارید. دوستى اتفاق است, جدایى قانون طبیعت.
ما در درستى این ادعا تردید داریم! و مى گوییم آنجا که مقصد یکى باشد جداییهاى جغرافیایى و ظاهرى اهمیتى ندارد. پیوند واقعى در پیوند دلها و مقصدها و جدایى واقعى ـ با وجود همنشینى ظاهرى ـ در پراکندگى هدفها و نزاعهاى دنیوى است. چنان که مولوى گفت:
جان گرگان و سگان از هم جداست
متحد جانهاى شیران خداست
او حتى مرگ را جدایى نمى بیند و مى گوید:
جنازه ام چو ببینى مگو فراق, فراق
مرا وصال و ملاقات, آن زمان باشد!
جداییهاى ظاهرى هر چند دلشکن و حزنآور است ولى با تکیه بر این باور که همه ما به سوى یک مقصد در حرکتیم و چون رودها به سوى یک دریا روان, قابل صبر و تحمل ـ و گاه به شیرینى آمیخته ـ است. از این رو است که باباطاهر مى گوید:
من از هجران و وصل و درد و درمان
پسندم آنچه را جانان پسندد
به هر حال از شما تشکر مى کنیم و امیدواریم باز هم نوشته هاى خود را براى ما بفرستید. با توجه به روحیه استفاده از عمر و فرصت که مقاله شما از آن حکایت مى کند و اینکه بسیار جوان و خوش فکر هستید, با توکل بر خدا نوشته هاى زیباتر و توفیقات بیشترى در انتظار شماست. خدا نگهدارتان.
خواهر زهرا لرستانى ـ کرمانشاه
نامه صمیمانه و سروده هاى شما رسید. شعرتان روان و بى تکلف است و به راحتى با خواننده ارتباط برقرار مى کند. با آمادگى و استعدادى که دارید, مطالعه و تمرین بیشتر, بهترین راهنما و یار شماست. آثار دیگر خود را ـ که حتما بهتر نیز خواهد بود ـ براى ما بفرستید. در باره محتواى مجله پیشنهادهاى خوبى کرده اید که ضمن تشکر, به مسوولان قسمتهاى دیگر مجله ارجاع مى دهیم. موفق باشد.