فریبا ابتهاج شیرازى
اگرچه در جریان تحولات سیاسى و اجتماعى اخیر و در میان بازار داغ مباحث روز و برخورد سلایق و دیدگاههاى مختلف, طرح موضوع زنان و مسایل آنان طبعا کمرنگ تر از سابق به نظر مى رسد, اما این موضوع هنوز جایگاه خود را به عنوان یکى از اولویتهاى نخست اجتماعى حفظ کرده و البته این از وظایف خطیر رسانه هاست که با پیگیرى این مهم در مسیرى صحیح به طرح مسایل و مشکلات این قشر پرداخته و همچنان توجه قواى سه گانه کشور را به این اولویت حیاتى جلب نمایند.
مجله پیام زن در ادامه سلسله گفتگوهاى خود با نمایندگان زن مجلس شوراى اسلامى, این بار با خانم دکتر زهرا پیشگاهى فرد, نماینده مردم اصفهان گفتگویى انجام داده تا تإکیدى مجدد بر موضوعات زنان داشته باشد. این گفتگو را مى خوانید:
ـ سرکار خانم پیشگاهى فرد, با تشکر از فرصتى که در اختیار ما قرار دادید, براى آشنایى خوانندگان عزیز مجله, لطفا سخن را با بیان زندگى و سوابق خود آغاز نمایید.
ـ بسم الله الرحمن الرحیم. در سال 1334 در اصفهان و در خانواده اى روحانى به دنیا آمدم. فضاى فکرى و تربیتى خانواده فضایى سیاسى و فرهنگى بود. از سوى مادر, نوه آیت الله خاتونآبادى و از سوى پدر, نوه شهید آیت الله مدرس بودم و پدرم از مبارزین زمان آیت الله کاشانى بود که بعدها به نهضت امام خمینى(ره) پیوستند. به همین جهت از طریق خانواده در جریان بحرانهاى سیاسى قرار گرفته و طبیعتا خانواده نیز از این طریق دچار بحرانهایى مى شد. پدرم شخصیتى فعال و تکنسین ماشینهاى سنگین کارخانجات اصفهان بودند و به دلیل پایبندى شدید به اعتقادات اسلامى خود پس از چندین بار اخراج از کار, روزى پس از بروز کسالتى در سر کار او را به بیمارستان بردند و چنانچه بعدها پرستاران به ما گفتند همان جا با تزریق هوا به شهادت رسیدند.
آن روزها را به خوبى به یاد دارم. در کلاس ششم ابتدایى درس مى خواندم. کارگران کارخانه به دنبال فوت پدر اعتصاب کردند و کارخانه را به تعطیلى کشاندند. چندى بعد برادرم نیز دستگیر و مدتها در زندان بود.
ـ پس در واقع شما در کوران حوادث سیاسى بودید ...
ـ همین طور است. در این فضا به شدت کنجکاویها و گرایشات سیاسى در من رشد مى کرد. سوالات مختلفى داشتم که جو اختناق به آن دامن مى زد. این روند طبعا در انتخابم براى ازدواج نیز تإثیر مى گذاشت. سالها بعد با همسرم که از شاگردان شهید بهشتى و معرفى شده از سوى ایشان بود, ازدواج کردم و با هم راهى لبنان شدیم. سالهاى 55 و 1356 را آنجا گذراندیم و پس از شهادت حاجآقامصطفى خمینى به ایران بازگشتیم و به صف مردم براى مبارزه با رژیم شاه پیوستیم. همسرم در همین رابطه و در درگیریهاى پنجم رمضان در اصفهان مجروح شدند.
پس از پیروزى انقلاب همسرم در جریان فعالیت در سپاه و جهاد قرار گرفتند. آن زمان فعالیتهاى من که بیشتر جنبه فرهنگى داشت, در کنار او صورت مى گرفت. مثلا به خاطر دارم که مدتى به خاطر لزوم حضور ایشان در جهاد سازندگى, وسایل را جمع کردیم و با حداقل آنها به سمیرم رفتیم و به ناچار در چادر زندگى کردیم. در این زمان من هم تلاش مى کردم با تشکیل گروههاى سوادآموزى به فعالیتهاى فرهنگى بپردازم.
ـ تحصیلات را چگونه و در چه زمانى ادامه دادید؟
ـ سه ترم در رشته جغرافیا تحصیل کرده بودم, ولى به دلیل حوادث مختلف آن را رها کردم. بعدها در امتحانات ورودى دانشگاه تهران در رشته فلسفه نفر دوم شدم, اما به دلیل مختلط بودن و شرایط آن روز دانشگاه به تهران نیامده و رشته زبان را در اصفهان برگزیدم. به خاطر ازدواج, این مورد هم مدتى متوقف شد و در واقع پس از انقلاب فرهنگى به دانشگاه برگشتم.
این بار تصمیم گرفتم به عنوان یک زن مسلمان و با پوشش چادر, بهترین نمره ها را بیاورم. حالا دیگر چهار فرزند 6 ساله تا 6 ماهه داشتم و شرایط براى ادامه تحصیل بسیار سخت بود. فشار زیادى را متحمل مى شدم. اما همیشه این جمله از حضرت امام که ((کارها هر قدر مشکل باشد, باز اراده انسان از آن محکم تر است)) عامل محرکه من مى شد. هر بار که خسته مى شدم این جمله را تکرار مى کردم و از خدا کمک مى خواستم. پس از اخذ لیسانس, امتحان دوره دکترا دادم. رشته ام جغرافیاى سیاسى (ژئوپلتیک) بود و شرط فوق لیسانس نداشت. در این امتحان هم به حول و قوه الهى اول شدم و تا دکترا را یکسره خواندم. پایان نامه دوره دکترا را تحت عنوان مکان یابى براى یک مرکز سیاسى و ادارى جدید در ایران تهیه کردم که برنده جشنواره خوارزمى در رشته تحقیق شد و در سال 71 به عنوان محقق نمونه زن انتخاب شدم.
پس از فارغ التحصیلى توفیق داشتم به فعالیتهاى علمى مانند تدریس در دانشگاه تهران به عنوان استادیار, دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه آزاد و تهیه مقالات علمى در رشته جغرافیاى سیاسى و نیز زنان بپردازم. همچنین مدتى مسوول بخش کشورهاى اسلامى در معاونت بین المللى دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهورى, در کمیسیون امور بانوان استان تهران و عضو شوراى فرهنگى, اجتماعى زنان بوده ام و در چند کنفرانس جهانى مانند چهارمین کنفرانس جهانى زن و کنفرانس آگاهى و سواد حقوقى زنان شرکت کرده ام. البته تا زمانى که فرزندانم وارد مدرسه نشده بودند, در جایى اشتغال به کار نیافتم. تإکید داشتم که تا 7 سالگى تا حد ممکن در کنار بچه ها باشم و وقتى آخرین فرزندم وارد مدرسه شد, کار را آغاز کردم.
به هر حال در ادامه فعالیتهایم, براى نمایندگى مردم در دوره پنجم مجلس شوراى اسلامى اقدام کردم که با رإى مردم خوب و موفق اصفهان توانستم به مجلس وارد شوم.
ـ با چه انگیزه اى نامزد نمایندگى مجلس شوراى اسلامى شدید؟
ـ فکر کردم باید توان و تجربیاتم در مهمترین مرکزى که مى تواند پى گیر آمال و آرزوهاى جامعه اسلامى باشد, به کار گرفته شود. البته شوراى فرهنگى, اجتماعى زنان را نیز به نوعى سیاستگزار مى دانستم. اما طبعا در مجلس که بالاترین شإن قانونگزارى و سیاستگزارى را دارد مى توان به حول و قوه الهى منشإ کارهاى بزرگى شد. لذا بدون حمایت از سوى جناحى و با اتکإ به حقوق دانشگاهم که مدتى جمع شده بود و پس از اینکه خمس آن را دادم, در انتخابات شرکت کردم. این کار را نوعى میدان مجاهده فرض کردم که باید با توان جسمى و مالى به آن وارد شد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید 25 سال بود که فقط روزهاى معدودى را براى سر زدن به مادرم به اصفهان مى رفتم. لذا کسى مرا نمى شناخت. 40 روز تا انتخابات فرصت بود. قبلا در باره بر پا کردن ستاد و ارتباطات این قبیل موارد فکر نکرده بودم و وقتى در جریان کار قرار گرفتم بناچار دو ستاد بر پا کردم. یکى در خانه مادرم و دیگرى در خانه خواهرم. نیروهاى داوطلب هم مردمى بودند که وقتى شنیدند نوه آیت الله خاتونآبادى نامزده شده, خودشان براى کمک پا پیش گذاشتند. همه سعى کردیم کار در جهت رضایت خدا باشد, حتى به خاطر دارم شبى که تبلیغات آزاد شد و گروهها براى چسباندن پوسترها مى خواستند بروند, اول دعاى توسل خواندیم و بعد یکى یکى وضو گرفتند و از زیر قرآن رد شدند.
البته چنانچه به خاطر دارید انتخابات اصفهان یک بار باطل شد, اگر چه در مورد آرإ من اطلاع دادند که تخلفى صورت نگرفته, به هر حال در مرحله بعدى با توجه به اینکه شهر و حوزه انتخابیه کاملا سیاسى شده بود اعلام کردم که هر کس در سایه ولایت باشد, من ائتلاف مى کنم. بدین ترتیب در این مرحله به مجلس راه یافتم, اما ناگفته نماند که به عنوان کاندیداى مستقل و در مرحله اول 40/000 رإى بیشتر آورده بودم.
ـ اصفهان در دوره پنجم مجلس شوراى اسلامى دو خانم را به عنوان نماینده راهى قوه مقننه کشور کرده است. چه تحلیلى از این اقدام دارید؟
ـ من بارها در سخنانم اشاره کردم که حداقل دو خانم از این حوزه به مجلس راه خواهند یافت, ولى کسى قبول نکرد و در مرحله اول به این قضیه بى توجهى شد. اما پس از رإىگیرى متوجه شدند که زنان جایگاه ویژه خود را یافته اند. البته مخالفتهایى هم صورت گرفت, اما متولیان سیاستگزارى در اصفهان اعتراف کردند که بهتر است خانمها هم باشند و خوشبختانه مردم اصفهان نشان دادند که فرزند زمان خود هستند. اگر تا دیروز کمتر زنان به عرصه مىآمدند, این بار مردم این شهر صرف نظر از جنسیت, در مقایسه اى که انجام دادند, این انتخاب را کردند.
ـ خانم پیشگاهى فرد, با توجه به رشته تحصیلى و مطالعاتى که داشته اید ارزیابى شما از موقعیت جمهورى اسلامى ایران در منطقه و جهان, دوستان و دشمنان آن, فارغ از خوش بینیها یا بدبینیها, در آستانه قرن بیست و یکم میلادى چیست؟
ـ پاسخ این سوال به دیدگاه ما نسبت به جهان بستگى دارد. اگر با دیدگاه فرهنگى و تمدنى موضوع را نگاه کنیم, به یک نتیجه مى رسیم, اگر ملاک را دیدگاه اقتصادى که پس از فروپاشى نظام دوقطبى آغاز شده قرار دهیم, نتیجه اى دیگر و اگر بخواهیم آن را با دیدگاههاى نظام تک قطبى یا چندقطبى بررسى کنیم, جاى دیگرى قرار مى گیریم.
اگر منظور عمدتا دیدگاههاى فرهنگى و تمدنى باشد, بعد از فروپاشى نظام دوقطبى, شاید اولین دیدگاه آینده نگرانه توسط شخصى به نام فرانسیس فوکو یاما مطرح شد که معتقد است نهایت رشد اجتماعى یک جامعه ((لیبرالیسم)) است و تجزیه و تحلیل تاریخ نشان مى دهد که همه کشورها نهایتا به نقطه اى مى رسند که الان کشورهاى توسعه یافته رسیده اند.
سپس نوبت دیدگاههاى اقتصادى مى رسد که در این زمینه پهنه بندیهاى ژئوپلتیکى را بر اساس یک ژئواستراتژى جهانگرایانه مطرح کردند. شخصى به نام تافلر و همسرش, بر اساس دیدگاه اقتصادى خود, جهان بشرى را داراى چند موج معرفى کردند. یعنى از ابتداى بشریت تا کنون سه مرحله تکاملى را انسان گذرانده که شامل موج اول (کشاورزى), موج دوم (صنعتى) و موج سوم (تمدن فراصنعتى) مى شود. آنها زمین, سیاست و اقتصاد را عوامل اصلى شکل دهى زندگى بشرى دانستند. پس از این دو, دیدگاه جالب و نویى از طرف شخصى به نام هانتینگتون مطرح شد که جهان را در قالب سرزمینهاى هم فرهنگ و هم تمدن دید. وى پیش بینى کرد که در آستان قرن 21 میلادى, این ایدئولوژى یا اقتصاد نیست که در مقابل هم مى ایستند, بلکه قطبهاى فرهنگى و تمدنى هستند که در برابر هم صفآرایى مى کنند. او در کتاب خود, هفت قطب فرهنگى را مطرح کرده که به تدریج تجزیه و ترکیب مى شوند تا اینکه سه فرهنگ تمدنى شامل فرهنگ غربى, اسلامى و کنفوسیوسى را تشکیل مى دهند. آقاى خاتمى روى این تز حرف دارند و مى گویند ما برخورد نداریم, بلکه گفتگوهاى بین تمدنها به وجود مىآید, اما من قبول ندارم. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم جهان به پهنه هاى تمدنى تقسیم مى شود, البته با این تفاوت که هانتینگتون مرزهاى این تمدنها را مرزهاى خونینى تلقى مى کند. ولى من تصور مى کنم این امر با نزاع و اسلحه ممکن نیست و منطق در مقابل منطق خواهد ایستاد. اندیشه ها با هم برخورد خواهند کرد و آن روز است که مسلسلها به قلم تبدیل شده و قلمها در برابر هم مى ایستند. امام نیز آرزو کردند که روزى برسد مسلسلها به قلم تبدیل شود. به هر حال جهان پس از فروپاشى نظام دوقطبى در بستر ژئوپلتیکى صلح حرکت مى کند و در چنین مسیرى به نفع هیچ کس نیست که به نزاع مسلحانه برخیزد. بنابراین در آینده اى نه چندان دور جهان را در ظرفى خواهیم دید که همه با هم در صلح هستند و تنها نزاعهایى رخ مى دهد که نزاعهاى فکرى با ابزارهایى چون قلم است. حال در چنین فضایى و یا در مسیر چنین فضایى جاى ما کجاست؟
ما معتقدیم که منشإ یک حرکت نو و تعریف جدید از اسلام بوده ایم و نهضتها و جنبشهاى اسلامى در سطح جهان بعد از انقلاب ما جان گرفته اند و سایه اى از انقلاب ما بر آنها افتاده است. اسلام ما اسلامى تعریف شده از جانب یک مرجع تقلید است که به صورت یک حکومت متجلى شده است. این اتفاق هرگز در تاریخ رخ نداد, یعنى یک اسلام اجتماعى که قرنها آرزوى امت بود, در ایران محقق شد و امواجش از کشور ما به سوى سایر کشورها رفت. بنابراین مى توان ایران را هارتلند (قلب سرزمینى) پهنه تمدن اسلامى دانست و درست به همین دلیل نوک تیز حمله تمدن غربى به سوى این هارتلند است.
در حال حاضر آمریکا و تمدن غرب بر اساس پذیرش دیدگاههاى فرهنگى ـ تمدنى, نوعى استراتژى را روى ما پیاده مى کنند که اسم آن را مى گذارم استراتژى ((شکاف و کشمکش)). این استراتژى در چند بخش در حال پیاده شدن است, در بخشهاى فرهنگى, آموزشى, سیاسى, اقتصادى و متإسفانه امروز در بخش نظامى. اگر دقت کنید پس از پایان یافتن دفاع مقدس, قشربندیها و طبقه بندیهایى آرام آرام در جامعه آغاز شد. در بخش آموزش و آموزش عالى با انواع دانشگاهها مواجهید, در بخش فرهنگ مى توانید جامعه یکدست 20 سال پیش را به چند بخش تقسیم کنید. از آنهایى که شدیدا تحت تإثیر انقلاب هستند تا کسانى که با درصدهاى مختلفى تحت این تإثیر قرار دارند. در بخش اقتصاد با شیوه هاى مختلفى بین مردم قشربندیها و طبقات اجتماعى ایجاد شده و در میان مردم دسته بندیهاى سیاسى بیشتر شده تا آنجا که بحث احزاب پیش آمده است. در بخش نظامى با لایحه اى که در تبصره بودجه آمده, عده اى مى توانند سربازى فرزندانشان را بخرند. این طبقه بندى اینجا هم دیده مى شود و این بد است. این استراتژى است که قطب یا تمدن مقابل, براى صدمه به این هارتلند اسلامى در نظر گرفته, یعنى با تضعیف رمز پیروزى ما که وحدت و یکپارچگى بوده است مى خواهد به اهداف خود برسد.
ـ با فرض اینکه این تحلیل درست باشد, راه مقابله را چه مى دانید؟
ـ باید تا حد ممکن در زمینه هاى مختلف اختلافات و تبعیضها را کاهش دهیم و به نوعى همسان سازى فرهنگى دست پیدا کنیم. در این صورت, نیروها براى مبارزه با اندیشه و قلم متمرکز مى شود. این کار سرزمین اسلام را که از آفریقا شروع مى شود و تا مناطق پهناورى از آسیا ادامه دارد, تقویت مى کند. اگر این قلب تکه تکه شود نمى تواند اعضاى خود را تغذیه کند. جغرافى دانهاى سیاسى به این کار ((یکپارچگى ملى)) مى گویند و ملاط این یکپارچگى ملى در کشور ما خود اسلام و ولایت فقیه است. یعنى به هر نسبت که به ولایت فقیه حساس تر باشیم این مهم بیشتر تحقق مى یابد.
ـ مجددا به بحث در مورد زنان باز گردیم. حرکتهاى سیاسى در کشور ما در دو سطح توده و نخبه از روند منطقى برخوردار بوده است, طبعا طى سالهاى اول تکیه بر حرکت در سطح توده بوده و با جا افتادن انقلاب و نظام, حرکتها در سطح زنان نخبه تداوم یافته است. ارزیابى شما از شرایط فعلى و نحوه حضور سیاسى زنان در دو سطح مذکور چیست؟ آیا این حضور به اندازه کافى و در زمینه هاى لازم محقق شده؟ و اگر نقاط ضعفى وجود دارد آن را در چه مى بینید؟
ـ سوال شما, جواب را هم در خود دارد. روند حرکت زنان نشان مى دهد که در تاریخ انقلاب, آنها حرکتهاى توده اى و جماعتى داشته اند و به تدریج که از عمر آن گذشته, از بین همین توده, انسانهایى پیدا شده اند که از آن حرکتهاى مقطعى که خاص حرکت توده اى است رد شده و به یک سرى فعالیتهاى سیاسى, اجتماعى و فرهنگى مستمر و بادوام دست یافته اند. آن زمان که توده اى بود, در واقع منقطع بود, مىآمدیم و مى رفتیم و این حالت خاص این حرکت است. امروز که نخبگانى از این پل رد شده اند به یک ثباتى دست یافته و آمده اند که بمانند و به تناسب ثبوت, کثرت را هم به همراه خواهند داشت و هر چه ادامه یابد نخبگان بیشترى به این حرکت خواهند پیوست.
قابل پیش بینى است روزى که ملت ایران صرف نظر از جنسیت, نخبگان را انتخاب کنند, چه در بخش قانونگزارى, چه در بخش اجرایى و ... نخبگان زن بیشتر حضور مى یابند و مردم نیز بیشتر انتخاب مى کنند. این روند مثبت است چون به تدریج ثابت شده و استمرار مى یابد.
ـ در مسایل داخلى و ملى تا چه حد موضوع زنان را که یک موضوع فرهنگى است, دستخوش حرکتهاى سیاسى مى دانید؟ به هر حال شاهدیم که گاه متإسفانه با این موضوع برخوردهاى سیاسى شده و بدان به عنوان یک ضرورت فرهنگى نگریسته نمى شود. مثلا در حرکتهاى تبلیغى و ارشادى, تمهیدات عمیق فرهنگى کمتر از حرکتهاى شعارى بنا به مناسبتهاى سیاسى مد نظر قرار مى گیرد. به این مورد بویژه در برنامه هاى صدا و سیما بیشتر برخورد مى کنیم, ریشه هاى این معضل را در چه مى بینید؟
ـ شاید بدین دلیل بسیارى اوقات با موضوع زنان برخوردهاى سیاسى مى شود که دیدگاههاى خود را نسبت به فعالیتهاى اجتماعى زنان بر مبناى پسند بیگانگان قرار مى دهیم. اگر دیدگاه نسبت به زن, بر اساس اسلام باشد, این مشکل کمتر پیش مىآید. من این نگرش آقاى خاتمى را ستایش مى کنم که زن خانه دار را هم مى بینند و با دیدگاه اسلامى با این موضوع برخورد مى کنند. اگر این نظر فراگیر شود دیگر به زن به عنوان یک بازیچه سیاسى نگریسته نخواهد شد.
اگر باور کنیم که هر جا خلائى هست باید فرد شایسته اى باشد و این امر مرد و زن ندارد, به اسلام نزدیک شده ایم. قبلا نگاه جنسیتى بدین شکل بود که مردها باید همه کاره باشند و زنان کارى نمى توانند انجام دهند, حالا در مقابل آن یک دیدگاه افراطى درست شده که اگر بخواهیم موفق شویم باید چند زن حتما در مصدر کار باشند. در حالى که باید شایسته سالارى جایگزین این دیدگاه شود.
ـ شما از شهرى نماینده مجلسى شده اید که ویژگیهاى اجتماعى, اقتصادى, سیاسى و نیز فرهنگى, موقعیت خاصى بدان بخشیده است. شهرى که از یک سو شهرت جهانى دارد و از سوى دیگر حضور فعال و فداکارانه در صحنه دفاع مقدس آن را به عنوان شهر شهیدان قرار داده است. شما در حال حاضر وضعیت فرهنگى, اجتماعى اصفهان را در یک تحلیل منصفانه چگونه مى بینید؟
ـ اصفهان به لحاظ فرهنگى و اجتماعى قلب تپنده کشور است. پویایى این شهر در مسایل سیاسى به مراتب بیش از بسیارى از شهرهاست و سیاست در آن مختص قشر خاص یا زن و مرد نیست. همه سیاسى هستند, حتى بچه هاى کوچک نظر سیاسى دارند و سرمنشإ بسیارى از امور سیاسى در این شهر است. چنانچه اگر در مراکز سیاستگزارى قانونگزارى ریشه یابى شود, این ادعا ثابت خواهد شد. اما از نظر اقتصادى با تإسف باید بگویم یکى از دردهایم همین است که در حوزه انتخابیه ام تفاوت زیادى میان طبقه غنى و فقیر مى بینم. اصفهان عروس زیبایى است که در دل, دردهاى زیادى دارد. خانواده هایى که براى تهیه ابتدایى ترین نیازهاى خود مشکل دارند و زنان بد سرپرست و بى سرپرستى که در سیر کردن شکم خود و بچه هایشان مانده اند. باید براى وضعیت اقتصادى در اصفهان فکر اساسى شود.
ـ در مراجعات و تماسهایى که با مردم دارید بویژه با بانوان و دختران چه مسایلى بیشتر مطرح مى شود و آیا اصفهان مشکلات خاصى در این زمینه دارد؟
ـ عمده مشکلات مانند هر جاى دیگر, مشکلات فرهنگى است. اعتیاد نیز یکى از معضلات مهم است که البته داراى ریشه هاى فرهنگى است. در اصفهان تهاجم فرهنگى در شکل اعتیاد رخ نموده است. من معتقدم از آنجا که این شهر, دیار فداکاریها و شهدا بوده, دشمنان برنامه ریزیهاى خاصى روى آن انجام مى دهند و براى علیل کردن شهر بهترین راه, اشاعه اعتیاد است. از سوى دیگر در حاشیه شهر, روستاهاى زیادى وجود دارد با مشکلات فراوان و زنان ما بلاکش این روند هستند. زن روستایى, همسر کشاورزى دارد که آب بهاى کشاورزىاش را گرانتر از بنزین مى خرد, پسر جوانى دارد که از سربازى بازگشته و براى ازدواج مشکل دارد. فرش او که همه سرمایه زندگى خود و دخترش است هم گاه دسترنجى است که خریدار ندارد.
ـ آیا واقعیتى که امروز پیش رو دارید قبل از نمایندگى با تصورات شما همخوانى داشت و آیا از شرایط کنونى خود و مسوولیت خطیرى که بر عهده گرفته اید راضى هستید؟
ـ تصورى که قبلا داشتم عمدتا در مورد کار قانونگزارى بود. از ابتدا با مراجعه کنندگان بسیار زیادى که باید مسایل آنان در بخش اجرایى حل و فصل مى شد, اما این کار صورت نگرفته بود, روبه رو شدم. با جمعیت عظیمى که باعث شد کارى را که فکر مى کردم در حاشیه باشد, پا به پاى کار اصلى ام پیش رود. ساعات زیادى از اوقات من غیر از زمانى که باید در صحن مجلس یا کمیسیون باشم, حتى بخشى از اوقات خانوادگى ام صرف این قسمت از کار مى شود. البته به این فعالیتها به عنوان فرصتى گرانبها نگاه مى کنم که خداوند در اختیارم قرار داده تا اگر او بخواهد در راه آباد کردن دنیاى مردم و آخرت خود و خانواده ام صرف کنم.
ـ آیا بدین ترتیب میان مسوولیتهاى اجتماعى و خانوادگى تان تزاحم ایجاد نمى شود؟
ـ خوشبختانه همکارى همسر و فرزندانم و تشویق همه جانبه آنها باعث شده که با خیال آسوده این بار را بر دوش بکشم. چنانچه در کنار مسوولیت نمایندگى, نایب رئیسى شوراى فرهنگى, اجتماعى زنان را نیز بر عهده دارم و از آنجا که رشته تحصیلى ام, متخصص کمترى در داخل کشور دارد, ناچارم تدریس هم داشته باشم.
ـ به عنوان آخرین سوال, در خصوص موضوع زنان قصد دارید چه مواردى را در مجلس پى گیرى کنید؟
ـ در خصوص این موضوع دو طرح را مورد پى گیرى دارم. اول طرح محرم سازى فضاهاى آموزشى دخترانه که با کمال تإسف در کمیسیونهاى مربوطه رد شده است; اگر چه آن را بجد دنبال خواهم نمود.
ـ چرا رد شده است؟ چه ایرادهایى را بدان مى گیرند؟
ـ وزارت آموزش و پرورش با آن مخالف است, چون مى گوید بار مالى دارد. متإسفانه فکر مى کنند که همه جا مثل تهران است که ساختمانهایى براى فضاهاى آموزشى اشراف داشته باشد. در حالى که این کار در شهرستانها و روستاها کاملا امکان پذیر است. هشت میلیون دختر جوان از دبستان تا دبیرستان به خاطر 15 هزار نیروى مردى که در فضاهاى آموزشى حضور دارند, نباید از وضعیت مطلوب و راحتى که مى توان آن را ایجاد کرد, بهره ببرند!
طرح دوم نیز ایجاد بانک زنان جمهورى اسلامى که در آن اموال منقول زنان پشتوانه یک سرى عملیات بانکى قرار گیرد و با این پشتوانه بتوانند فعالیتهاى تجارى انجام دهند. بخشى از تجارت خارجى نیز در انحصار این بانک در بیاید.
ـ ان شإالله موفق و موید باشید.
ـ من هم تشکر مى کنم.