رابطه ها (4)
قرآن, مائده ربانى
جواد محدثى
خواندنى ترین کتاب
در مطالعه, معمولا در پى آنیم که کتابى بخوانیم سودمند, راهگشا, سازنده, متقن و استوار, آگاهى بخش و بیدارگر, با محتوایى در سطح بالا, با قلمى در سطح فکرمان, با بیانى متناسب با فهممان, از نویسنده اى مطمئن و دلسوز و آگاه, که هم ((نیاز)) ما را بشناسد, هم بهترین ((چاره))ها را براى مشکلات ما ارائه دهد.
کدام یک از این ویژگى هاست که در ((قرآن)) نیست؟
پس قرآن, ((خواندنى))ترین کتاب است. جالب است که نام این کتاب هم از همین واژه قرائت است, قرآن یعنى آنچه قرائت مى شود, آنچه خواندنى است, و ... یعنى خواندن.
رابطه ما با این خواندنى ترین کتاب عالم هستى که سخن آفریدگار جهان را در بر دارد و مخاطبش همه انسانها در همه زمانهایند, چگونه است و چگونه باید باشد؟
گام اول, خواندن
کتاب را اگر مى خرند, یا از کتابخانه به عنوان امانى دریافت مى کنند, یا به صورت جایزه و هدیه به دست مىآورند, براى آن است که بخوانند, نه آنکه دکور تاقچه و زینت کتابخانه قرار دهند.
کتاب آسمانى ما نامش قرآن است و خواندنى. دستورهاى مکرر قرآن هم این است که تا مى توانید قرآن بخوانید:
((فاقروءا ما تیسر من القرآن)).(1)
پیش نیاز انجام این دستور, کسب قدرت و ((توانایى قرائت)) است. و چه زیباست کار آنان که در امر تعلیم و تعلم این کتاب مشغولند.
اگر قرآن داشته باشیم و بهترین خط و نفیس ترین چاپ را هم تهیه کرده باشیم, ولى آن را نخوانیم, یا نتوانیم بخوانیم, ((رابطه)) ما و قرآن قطع شده است.
چطور روزنامه و مجله اى را که مى خرید, در اولین فرصت مى خوانید و با خواندن, چیزهایى مىآموزید یا در جریان اخبارى قرار مى گیرید که نمى دانستید؟ آیا ((تلاوت روزانه)) نسبت به این منشور آسمانى داریم؟ و پس از هر قرائت, افقهاى جدید به روى ما گشوده مى شود و بر بصیرت و بینش ما افزوده مى گردد؟
گام دیگر, فهم و تدبر
اگر نوشته اى را بخوانیم ولى چیزى نفهمیم, باز هم همان ((رابطه)) یاد شده میان ما و آن کتاب و نوشته و نویسنده, قطع است. کلام براى ایجاد رابطه است, چه کتبى باشد, چه شفاهى. اگر سخنى را درک نکنیم, آن ارتباط حاصل نشده است.
مطالعه همراه با اندیشه و تدبر, هم توصیه خود قرآن است (افلا یتدبرون القرآن .. .),(2) هم رهنمود اولیاى دین است. اگر قرآن را یک ((گنجینه)) بدانیم, براى لذت بردن و بهره گرفتن و غنى شدن باید سراغ این گنجینه برویم. اگر ندانیم که در گنجینه چیست, راه بهره گیرى هم بسته است.
بارى ... نگاه متدبرانه و کنجکاوانه به قرآن, آن گونه که امام سجاد(ع) فرمود:
((آیات القرآن خزائن, فکلما فتحت خزانه ینبغى لک ان تنظر ما فیها;(3)
آیات قرآن گنجینه هایى است, هرگاه گنجینه اى را مى گشایى, سزاوار است که به آنچه در آن است بنگرى.))
امام صادق(ع) نیز کلام زیبایى دارد, مى فرماید:
((کسى که قرآن بخواند, لیکن در پیشگاه خدا خضوع نیابد و دلش نرم نشود و در سویداى قلبش احساس حزن و خشیت نکند, شإن والاى خدا را سبک گرفته است. ببین که نامه پروردگارت و منشور ولایتت را چگونه مى خوانى؟ و چگونه اوامر و نواهى آن را اطاعت مى کنى و حد و حریم آن را فرمان مى برى. آنجا که قرآن وعده و وعید مى دهد, بایست و درنگ کن, در مثلها, حکمتها و عبرتهاى قرآن بیندیش, مبادا پرداختن به ظاهر و حروفش تو را از توجه به باطن و حدودش غافل سازد ...))(4)
این هم نوعى رابطه داشتن با قرآن است.
و ... بالاخره, عمل
و این رابطه, مهمترین, کارسازترین و لازم ترین رابطه با قرآن است.
اگر قرآن کتاب قانون است, باید به مقرراتش پایبند بود.
اگر کتاب هدایت و ارشاد است, باید از آن رهنمود گرفت.
اگر سرچشمه موعظه و پند است, باید گوش دل به مواعظش سپرد.
و اگر قرآن منشور حکمت و حکومت و مرام نامه مسلمانى و آیین نامه ((حیات طیبه)) و دستورالعمل ((انسان زیستن)) و برنامه ((کمال)) است, باید آن را سرلوحه و سرمشق و الگوى رفتار فردى و اجتماعى قرار داد و مودب به ((ادب قرآنى)) شد.
در احادیث و کتب قرآنى, به عنوان مثل ((ادب باطنى قرائت)) برمى خوریم, یعنى جز آنکه قرآن را باید محترم شمرد, بى وضو دست به آن نزد, هنگام قرائت با طهارت باید بود, هنگام تلاوت باید به آن گوش فرا داد, قرآن را نباید کثیف و آلوده کرد, نباید زیر دست و پا انداخت, نباید روى آن چیزى گذاشت و دهها نکته دیگر که ((ادب ظاهرى))در برخورد با قرآن است, مضامینى در روایات است که به ادب باطنى و داشتن حس و حال و توجه و اقبال مربوط مى شود.
روایات مى گوید: قرآن را کلام خدا و هادى خلق بدانید, عهدنامه خدا و بندگان بشناسید, پندنامه الهى اش بدانید, همراه قرائت به تفکر و تدبر بپردازید, دریچه دل و چشم باطن را بر حقایقش بگشایید, به دستورهاى قرآنى عمل کنید, نگاهتان به آیاتش هشیارانه باشد و پندگیرانه نه غافلانه, قرائتتان آموزنده باشد نه لغو, آهنگ قرآنى را در باطن و درون خویش تإثیر دهید, با حزن ظاهرى خشیت قلبى برایتان حاصل آید, اینها گوشه اى از تلاوت راستین و ارزشمند است که خداى متعال از چنین قرآن خوانانى ستایش مى کند: ((یتلونه حق تلاوته ....))(5)
تلاوت, نباید فقط زبانى باشد, همراهى دل هم لازم است.
گوش دادن به قرائت, فقط با گوش سر نباشد, ((گوش جان)) را هم باید به تلاوت آیات حق سپرد.
احترام ظاهرى قرآن, ما را از حرمت عملى نهادن به قرآن باز ندارد. نکند که به عنوان احترام و توسل, ((قرآن بر سر)) بگیریم, ولى رفتارمان معنایى جز ((قرآن به زیر پا)) نباشد!
نکند ((قرآن خوانى)), حرفه و شغل گردد و قارى نان حنجره و لحن خود را بخورد و طراوت آیات از لبهاى او نگذرد و جانش را شاداب نکند.
با قاریان قرآن
به نظر مى رسد که رابطه قاریان و حافظان با قرآن بیش از دیگران است. البته این موهبتى است که خداوند نصیب آنان کرده است. ولى ... خود آنان هم مى دانند که ممکن است اگر هوشیارى کامل نداشته باشند, به ضایعه ((اقامه الحروف و اضاعه الحدود)) دچار شوند. که هشدارى است از صادق آل محمد که فرمود:
((و احذر ان تقع من اقامتک حروفه فى اضاعه حدوده;(6)
بپرهیز از اینکه از رهگذر برپا داشتن حروف و کلمات, به تباه ساختن حدود آن در افتى!))
و این, کم آفتى نیست که انسان فقط به تمرین آهنگ و صدا و لحن بپردازد, نه ورزش روحى و تمرین معنوى و الگوگیرى از قرآن هاى مجسم یعنى اهل بیت پیامبر.
یعنى هم باید به ((مخارج حروف)) توجه داشت, هم به ((مصادر اعمال و حرکات)),
هم ((قرائت)) باید صحیح باشد, هم عمل و اخلاق,
هم در جلسات ((شبى با قرآن)) باید شرکت کرد, هم عمرى با قرآن باید بود, یعنى نه تنها حافظه و سلولهاى مغز, بلکه زبان و دل و رفتار یک قارى هم باید ((حافظ قرآن)) باشد و البته که این حفظ, مشکل تر است و ثوابش هم بیشتر.
قارى اگر در زمینه معنویت و صدق هم تمرین کافى داشته باشد, اگر در کسب اخلاق متعالى هم دوره ببیند و زیر نظر استاد و مربى باشد, از حالات روح و قلبش هم به اندازه حنجره و صدایش مواظبت کند, امتیازاتش بیشتر خواهد بود.
مقام و عنوان, نباید قارى را به این طرف و آن طرف بکشاند. باید مواظب باشد که همیشه در ((اوج اخلاقى)) باشد نه در ((فرود))! او پیوسته در حال ارائه برنامه است و مراقب دارد.
بگذارید این را هم بگویم که: داوران الهى و فرشتگان ((رقیب)) و ((عتید)), مإمور ثبت و ضبط خطاها و امتیازهاى قاریان قرآنند. جمع بندى امتیازات در ((نامه اعمال)) است. صحراى محشر حضور در مرحله نهایى مسابقات بین المللى ((ایمان و عمل)) است. آنجا برترینها انتخاب مى شوند و جایزه مى گیرند. و چه خسارتى است که انسان نتواند در آن مرحله, امتیازى بیاورد!
رابطه ما با قرآن, از جهات گوناگون باید ایجاد, تقویت, تصحیح و تکمیل شود, جهاتى چون: رابطه قرائتى, رابطه فهمى, رابطه تدبرى, رابطه عملى, رابطه الگوگیرى, رابطه ادب ظاهرى و باطنى, رابطه آموزشى.
پایان سخن را دعایى قرار مى دهیم که امام صادق(ع) هنگام قرائت قرآن داشت, وقتى که مصحف شریف را مى گشود, پیش از قرائت چنین مى گفت:
((خدایا, گواهى مى دهم که این کتاب توست که بر بنده ات محمد(ص) نازل شده, سخن توست از زبان محمد, که آن را وسیله هدایت مردم و رشته پیوند خلایق با خویش قرار داده اى. خدایا! من اینک عهدنامه و کتابت را گشوده ام. پس, نگاهم را در آن, عبادت و قرائتم را فکر و اندیشه ام را عبرت گیرى قرار بده. مرا از آنان قرار بده که از پندهاى قرآنى ات پند گیرم و از نافرمانى ات بپرهیزم. آنگاه که قرآن مى خوانم, بر گوشم مهر و بر چشمم پرده میفکن. قرائتم را بى تدبر قرار مده, بلکه چنان ساز که در آیات و احکامش تدبر کنم, دستورهاى آیین تو را محور عمل قرار دهم, نگاهم را در این کتاب, غافلانه و خواندنم را بیهوده مساز, که تو مهربان و رووفى.))(7)
باشد که در میان رابطه ها, بهترین, استوارترین, کارآمدترین و نجات بخش ترین رابطه ها را با قرآن داشته باشیم. و چنان باشیم که ((اقبال لاهورى)) گفت:
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابى نیست, چیزى دیگر است
چون که در جان رفت, جان دیگر شود
جان چو دیگر شد, جهان دیگر شود
ادامه دارد.
پى نوشتها:
1ـ سوره مزمل, آیه 20.
2ـ سوره محمد, آیه 24.
3ـ وسائل الشیعه, ج4, ص849.
4ـ بحارالانوار, ج82, ص43.
5ـ سوره بقره, آیه 121.
6ـ الحیاه, ج2, ص166.
7ـ بحارالانوار, ج89, ص207.