مشاور شما
مشاورین این شماره:
دکتر زهرا آکوچکیان
دکتر آمنه ملاباشى
این شماره:
خواهر م.ن ـ ؟
خواهر ؟
آیا این یک بازى است
خواهر ط.ح ـ ؟
ف.د ـ یزد
یادآورى:
1 ـ خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخهاى خود در اولین فرصت مى باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 ـ آن دسته از نامه هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى, امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست, پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 ـ بخش مشاوره مجله خود را امانت دار نامه ها و مطالب آن مى داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسایل خصوصى صاحبان نامه ها خواهد نمود و با رعایت این مهم, طرح مشکلات و پاسخها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى داند.
4 ـ در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 ـ لطفا در نامه هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.
خواهر م.ن ـ ؟
مشاور: آمنه ملاباشى
حدود سه سالى مى شود که مجله شما را مطالعه مى کنم. از اینکه کسانى در این مجله دلسوزانه, به مشاوره مى پردازند و مشکلات جوانان را برطرف مى کنند, خدا را شکر مى کنم. دخترى 20 ساله هستم. خانواده خوب و مهربانى دارم. اما وضع مالى مان چندان خوب نیست. البته اوایل خوب بود, اما عده اى پدرم را گول زدند, و مإموران او را به جرم فروش مواد دستگیر کردند و فعلا جریمه و وامهاى او را باید بپردازیم و برادرم هم درس را رها کرد و به کارگرى پرداخت. همیشه در رویاهایم مى دیدم که دانشگاه قبول شده ام و پس از اتمام درسم, به سر کار رفته ام, اما همه اینها رویا بودند و من با وجود تلاش و جدیت, در کنکور قبول نشدم. چشمانم هم از کودکى ضعف بینایى دارند و الان که نامه مى نویسم باید برگه را به چشمم نزدیک کنم تا خطوط را ببینم. اینها باعث شد که دیگر در کنکور شرکت نکنم. با اینکه مدرک ماشین نویسى, کامپیوتر, تزریقات و پانسمان دارم, هنوز کار پیدا نکرده ام. علاوه بر این مشکلات, توده اى سخت در سینه راستم وجود دارد که اندازه آن هم به تدریج, بزرگتر شده, اما من این موضوع را از مادرم پنهان کرده ام تا به غصه هاى او افزوده نشود. اگر هم بخواهم به تنهایى نزد پزشک بروم, پول ویزیت ندارم. حدود دو سالى است که در موسسه اى مشغول به کار هستم (کمک مى کنم) اما مشخص نیست که استخدام شوم. لطفا به سوالات من جواب دهید:
1ـ اگر خواستگارى برایم پیدا شد, چه جوابى به او بدهم, آیا او را از وضع جسمانى ام باخبر کنم یا خیر؟
2ـ شما چه راه حلى براى پیدا کردن کار فورى(!) برایم دارید؟
خواهر گرامى!
از اینکه ما را محرم خود دانسته و مشکلات خود را با ما در میان گذاشته اید, متشکریم. ما وظیفه داریم که به مشکلات شما عزیزان رسیدگى کرده و تا جایى که از دستمان برمىآید در جهت راهنمایى تان بکوشیم. خدا را شکر که همان طور که ذکر کرده اید از خانواده اى خوب برخوردارید, اگر چه خود گفته اید که وضع مالى چندان مناسبى ندارید. به هر حال باید قدر نعمتهایى را که دارید بدانید. متإسفانه پدرتان در اثر ندانم کارى و غفلت, دست به کار اشتباه فروش مواد زده و نتیجه آن دامنگیر خودش و خانواده اش شده است. فعلا مشکلات موجود بر روى ذهن و روحیه شما تإثیر گذاشته و باعث شده آن چنان که باید نتوانید به درسهاى خود رسیده, دچار افت تحصیلى شده و چون تمرکز شما به هم خورده, اضطراب و اشتغال ذهنى, موجب شکست شما در کنکور شده است. البته خود اذعان داشته اید که همیشه سعى نموده اید از درگاه خداوند, ناامید نشوید, اما گویى اکنون, فشار مشکلات, شما را دچار یإس و سردرگمى نموده است. اولین مشکل اساسى که با آن روبه رو هستید, وجود توده در سینه تان است که حتما باید آن را پى گیرى کرده به پزشک مراجعه کنید تا خداى نکرده اتفاق بدى رخ ندهد. اگر براى شما اتفاقى رخ دهد, آن وقت صد برابر بر مشکلات و غصه هاى مادرتان افزوده خواهد شد. پس بهتر است هر چه زودتر مشکل را با مادرتان مطرح کنید و در صورت گران بودن ویزیت پزشکهاى خصوصى, با مراجعه به درمانگاهها و کلینیکهاى دولتى, در پى بررسى و درمان آن برآیید. ان شإالله که مسإله حادى نباشد. مشکل چشمتان که بهتر است به درمان و معالجه کامل آن نیز بپردازید تا در خواندن شما مشکلى ایجاد نکند. امیدواریم با رفع مشکلات جسمى و معالجه افسردگى تان نزد روانپزشک و روانشناس, از یإس و ناامیدى دست کشیده, بتوانید با برنامه ریزى صحیح و روحیه اى نو, بار دیگر در صورت مساعد بودن شرایط شخصى, جهت شرکت در کنکور سراسرى, خود را آماده سازید. باز هم از یافتن کار مناسب ناامید نشوید و با فکرى بازتر و کمک گرفتن از آشنایان و اطرافیان در جستجوى آن باشید. در عین حال براى هر دخترى در سن و سال شما مسإله خواستگارى و ازدواج, مطرح است. سعى کنید فرصتهاى مناسب و خواستگاران خود را با دیدى منطقى و به دور از احساسات و با شناخت کافى در نظر گرفته و تحقیق کافى در جوانب امور و وضعیت آنها, در صورتى که فرد مناسب و موافق با معیارهاى مورد نظرتان وجود داشت, دست به انتخاب بزنید. بهتر است از همان ابتداى زندگى و در مراحل آشنایى, هر دو نفر با صداقت و راستگویى با یکدیگر برخورد کرده, مسایل عمده زندگى خود را با هم در میان بگذارند. اما شما بهتر است ابتدا به معالجه بیماریهاى خود پرداخته; در صورت موافقت براى ازدواج, وضعیت خانوادگى خود را تا حد لزوم بیان کنید. ان شإالله با توکل به خداوند متعال و اراده هر چه قویتر, بر مشکلات فایق آیید.
خدا پشت و پناهتان.
خواهر ؟
مشاور: آمنه ملاباشى
خواهر گرامى!
نامه پرمهر شما را خواندیم. بهتر بود مختصرى از وضعیت تحصیلى, شغلى و خانوادگى خود را نیز براى ما توضیح مى دادید تا بیشتر با شرایط شما آشنا شویم. اما در خصوص مشکلات شما نوشته اید که مواردى اختلافات خانوادگى و طلاق در اقوام و خانواده نزدیکتان روى داده و اینها سبب ایجاد نگرانى, دودلى نسبت به ازدواج و بدبینى در شما و مادرتان شده است. البته مادر شما, همانند هر مادر دیگرى, باید نگران سرنوشت فرزندان خود باشد و نسبت به آن احساس مسوولیت کند, اما این دلیل نمى شود که عدم موفقیت زندگیهاى دیگر و یا بروز اختلافات در آنها, سبب یإس و ناامیدى نسبت به ازدواج و تشکیل زندگى خانوادگى شود. همان طور که روى دادن هر مسإله اى را نمى توان به مسایل مشابه تعمیم داد. مثلا اگر دوست ما در امتحانى موفق نشد و دلیل آورد که آن امتحان مشکل بوده, نمى توانیم نتیجه بگیریم که ما هم در آن امتحان موفق نمى شویم. در بروز اختلافات خانوادگى عوامل زیادى نقش دارد که از جمله عدم تفاهم و یکرنگ بودن سلیقه هاى دو طرف, لجبازى و ناآشنایى با روشهاى برخورد صحیح, دخالتهاى بى جاى اطرافیان و کلا عدم شناخت کافى و مناسب قبل از ازدواج است. شما با توجه به این مسایل و بررسى کافى و کامل در زندگى اطرافیانتان مى توانید به کشف این علل و عوامل نایل آیید. در کنار آن به زندگى هاى موفق نیز نظرى انداخته و عوامل دخیل در موفقیت آنها را نیز بیابید. اینها مى تواند باعث شود که شما و مادر گرامیتان با درایت بیشتر و چشمى باز در میان خواستگاران شما به بررسى و کنکاش پرداخته, مورد مناسب را که با بیشتر ملاکها و معیارهاى مورد نظرتان تناسب دارد, انتخاب کنید. از یکى از افراد یا بزرگان فامیل که روى مادرتان نفوذ دارد بخواهید تا با او صحبت کرده و ذهن او را روشن نماید. تا با برخورد منطقى و تحقیق لازم به بررسى خواستگاران شما بپردازد. و شما نیز با شناخت صحیح دست به انتخاب بزنید و تحت تإثیر احساسات آنى یا جو اطراف قرار نگیرید. در همه موارد هم یکطرفه به قاضى نروید. مثلا آیا نزدیکان خود شما مثل خواهرتان, قصورى در زندگى خود داشته اند یا فقط همسر او را در این زمینه مقصر مى دانید؟ بهتر است بى طرفانه به قضاوت بپردازید. اما در خصوص سوال دومتان, مشکلات جسمانى مختلفى در افراد ممکن است وجود داشته باشد. یکى از کوچکى و بزرگى بینى خود مى نالد و کسى دیگر از نامناسب بودن اندامها یا قد خود. مشکل شما یعنى داشتن موهاى زاید صورت, ممکن است علل مختلفى داشته باشد که در ابتدا بهتر است با مراجعه به متخصص پوست یا غدد بررسیهاى آزمایشگاهى و جسمانى لازم صورت پذیرد و علت آن کشف شود که در صورت وجود مشکلاتى از قبیل اختلال هورمونى مصرف دارو لازم مى شود. در کنار آن روشهاى مختلف رفع این موها مثل مواد موبر, الکترولیز, لیزر و ... که امروزه به کار مى رود و تا حدود 80% موثر است, براى رفع آنها وجود دارد. پس با مراجعه به پزشک و اقدام لازم, تا حد زیادى نگرانى شما رفع خواهد شد. سعى کنید همیشه به تصویر مثبتى از خود نایل آیید و نواقص جزیى یا حتى کلى را زیر ذره بین نبرید و براى خود بزرگ نکنید, و در کنار آن به ارزشها و نکات مثبت وجود خود نیز وقوف یابید. در این صورت نظر دیگران نیز در مورد شما مثبت تر خواهد بود.
دست خدا همراهتان.
آیا این یک بازى است
خواهر ل ـ کرمانشاه
مشاور: زهرا آکوچکیان
دخترى 21 ساله, دیپلمه و مجرد هستم. على رغم داشتن مدرک کامپیوتر و علاقه فراوان به کار, هنوز شغلى ندارم. در پى چند نشست فامیلى با خواهرشوهر خواهرم که دخترعمویم هم هست, توسط او مرتبا تحریک مى شوم با پسر دخترعموى دیگرم رابطه دوستى برقرار کنم. او مرتب از علاقه آن پسر به من مى گوید و اصرار دارد با او نامه نگارى کنم یا تلفنى بزنم. در ظاهر این دخترعمو خیلى به من ابراز محبت مى کند و با هیجان از علاقه پسر مى گوید گرچه پسر دو سال از من کوچکتر است. هر وقت در مهمانیهاى فامیلى او را مى بینم, بسیار موقر و سر به زیر است و حتى از نگاه مستقیم پرهیز مى کند ولى حرفهایى را دخترعمویم از جانب او به من مى گوید که مرا شگفت زده مى کند. مى گوید پسر گفته بدون من هیچ است و در دنیا فقط به من علاقه دارد و ... . به دلیل پاىبندى به مسایل اخلاقى تا کنون اعتنایى به حرفهاى دخترعمویم نداشته ام ولى حرفهاى مکرر او باعث شده آرام آرام توجهى به پسر پیدا کنم. یک بار هم دخترعمویم وادارم کرد علاقه خود نسبت به پسر را بر زبان بیاورم. ولى تا حالا على رغم تحریکات دخترعمویم حاضر به صحبت یا تلفن کردن به پسر نشده ام. حتى یک بار به دخترعمویم گفتم اگر واقعا پسر به من علاقه دارد به او بگو با من تماس بگیرد ولى دخترعمویم چندین بهانه آورد و آخرش گفت اگر قرار است تماسى باشد بایستى من هم حضور داشته باشم که از خیرش گذشتم. این موضوع به شدت موجب اشتغال فکرى من شده و احساس مى کنم بازى خورده ام. بازىاى که غرور مرا شکسته است.
خواهر گرامى!
باید به شما براى داشتن چنین اراده و پاىبندى به مسایل اخلاقى و رعایت شوون دینى تبریک بگوییم. هم اکنون حدود یک سال است توسط دخترعمویتان براى برقرارى یک رابطه دوستى نامتعارف تحریک مى شوید و على رغم این همه تحریک مقاومت کرده و حاضر نشده اید به بازى تن بدهید. اندیشیدن به کارى که مى خواهید انجام دهید حاکى از درایت و شعور بالاى شماست. گرچه به مقتضیات سن خود و اینکه کم کم لازم است براى زندگى برنامه ریزى کنید, توجه تان به سوى این فرد جلب شده ولى اقدامى غیر معقول که باعث نگرانى باشد انجام نداده اید.
با توجه به آنچه گفته و از رفتار دخترعمویتان تعریف کرده اید به نظر مى رسد گرچه او به شدت به شما ابراز علاقه مى کند و به نظر خودش یک بازى هیجان انگیز را شروع کرده, این بازى محکى است براى استوارى شخصیت و اراده شما. نمى دانیم آیا در روابط خانوادگى شما با آنها, یا خواهرتان که زن داداش این دخترعمو است, چگونه روابطى حاکم است و نزدیک شدن شما به این پسر چه عواقبى را براى خانواده در بر خواهد داشت ولى هر چه که باشد باید احتیاط بیشترى در برخورد با چنین مسایلى داشته باشید. اگر خوب فکر کنید مى بینید قبلا توجهى به آن فرد نداشته اید و همچون هر فرد محرم یا نامحرم دیگر فامیل برخوردتان با وى محترمانه بوده و فکر خاصى در مورد او نداشته اید. این احساس علاقه اى که اخیرا در شما ایجاد شده به دلیل تحریک و تشویق دخترعمویتان بوده است. او چنان در نظر شما علاقه آن پسر جوان را جلوه داده که فکر مى کنید علاقه مندى است که منتظر لبیک شماست! یک اجبار درونى براى پاسخ دادن به او در شما ایجاد شده است, احساسى که اگر خوب موشکافى شود, بیشتر تحریک عواطف است تا انگیزشى درونى.
خواهر محترم, چنان که تا کنون در مقابل وسوسه هاى دخترعمویتان مقاومت کرده اید, چنین کنید. پیشنهادى که به دخترعمو کردید مى تواند مشت او را باز کند. در صورت تماس تلفنى پسر, حتما به او بگویید اگر حرفى و علاقه اى هست, بایستى از مجراى خانواده بیان و اقدام شود. هوشیار باشید زیر بار تماس یا نوشتن نامه یا درخواست ملاقات حضورى نروید. مبادا این وسوسه ها وسیله اى باشد براى تخریب شخصیت شما و خانواده تان. گرچه ممکن است تنها یک بازى کودکانه باشد که از طرف دخترعمویتان شروع شده است و عاقبت آن به مسخره کردن شما و تحقیرتان و بازى با احساستان باشد. و در هر صورت توجه داشته باشید که وى دو سال از شما کوچکتر است. ارجاع ایشان به خانواده شما نیز باید با در نظر گرفتن این امر باشد و الا اگر چنین آمادگى در شما یا خانواده اتان وجود ندارد که با کوچکتر از خودتان ازدواج کنید, اساسا ایشان را فراموش کنید و به خانواده اتان نیز ارجاع ندهید.
یکى از عواملى که موجب درگیرى ذهنى با مسایل مختلف مى شود و فرصتى به افکار مزاحم و فضول مى دهد که دایما ذهن ما را پر کنند و یا ما را به انجام کارى وسوسه کنند, بیکارى و بى تحرکى است. گرچه فعلا براى تحصیلات دانشگاهى موفق نشده اید ولى تلاش دوباره براى شرکت در آموزشهاى عالى یا دانشگاهها یا مراکز فنى و حرفه اى, نیز رفتن به کلاسهاى ورزشى (که در مورد شما بسیار ضرورى است) مى تواند از رکود و اشتغالات ذهنى و در نتیجه وسوسه براى انجام کارهایى که بعدا موجب پشیمانى باشد, جلوگیرى کند. ارتباطتان را با دخترعمویتان کمتر کنید. فقط در حد سلام و علیک اکتفا کنید. مدت زیادى را در منزل خواهر خود نمانید, چرا که فرصت بیشترى براى بودن با دخترعمو و تحریک شدن توسط او خواهید داشت. رابطه شما با مادر یا خواهر بزرگترتان چگونه است؟ سعى کنید با هر کدام که صبورى و حوصله بیشترى دارد, مورد را مطرح کنید تا از مسایل آتى پیشگیرى کنید و از تجربه هاى آنها بهره بگیرید.
دست حق یارتان.
خواهر ط.ح ـ ؟
مشاور: زهرا آکوچکیان
خواهر گرامى!
از وضعى که در خانه با آن دست به گریبان هستید, متإسف و متإثریم. ان شإالله والدین شما با دوراندیشى و توجه بیشتر به فرزندان خود عمل کنند تا شرایط آشفته خانواده بهبود یابد. در مورد خود, با توجه به آنچه نوشته اید مثل بى خوابى یا پرخوابى, نداشتن تمرکز براى درس خواندن, خیالبافى, افسردگى, بى علاقگى, بدخوابى, کابوسهاى شبانه و ... همه نشان از بروز افسردگى در شماست و نیازمند پى گیرى درمانى مى باشید. بایستى متذکر شویم علت مشکلات شما هر چه که باشد, نتیجه فشارهاى روانى و استرسها, افسردگى شماست. بایستى اقدام به حل مشکل افسردگى خود بنمایید که به خاطر آن لازم است به روانپزشک مراجعه کنید. حتما مسایل داخلى خانواده خود را عنوان کنید چرا که مداخله درمانى روابط خانوادگى شما, ضرورى است. روشهاى درمانى مثل مشاوره فردى یا مشاوره خانوادگى جهت شناخت مشکلات خانواده و سعى در حل مسایل خانواده وجود دارند که در حد چشمگیرى مى تواند معضلات درون خانواده و روابط نابه سامان بین افراد خانواده را کاهش داده یا حل کند. ممکن است بعضى خواهرها یا برادران شما یا حتى والدینتان مبتلا به اضطراب یا افسردگى باشند. وجود افسردگى یا اضطراب یا برخى دیگر از بیماریهاى روانى مى تواند اثر مستقیم بر فرزندان داشته باشد و آنها نیز دچار افسردگى یا اضطراب یا اختلالات رفتارى شوند. مجددا تإکید مى کنیم هم شما یا برخى از اطرافیانتان و یا تمام خانواده, بایستى پى گیرى درمانى داشته باشید. امیدواریم در شهرى که اقامت دارید یا مرکز استانتان, روانپزشک یا تیمهاى مشاوره و روان درمانى وجود داشته باشند تا بتوانند به حل نابسامانى هاى شما و خانواده کمک کنند. مطمئن باشید با درمان مناسب, مشکلات فردى شما مثل افسردگى و اختلال خواب درمان خواهد شد و خواهید توانست بعد از درمان با اراده بیشترى به تغییر وضع خود در خانواده اقدام کرده, راه خود را در زندگى بیابید. از فضل خدا بعد از تلاش خود مإیوس نباشید که او دست ما را مى گیرد و هدایتمان مى کند. لازمه هدایت همت انسان است.
موفق و پیروز باشید.
ف.د ـ یزد
مشاور: آمنه ملاباشى
خواهر گرامى!
وسواس یکى از اختلالات شایع روانپزشکى است که منشإ اولیه و اصلى و هسته آن اضطراب است و در آن, فکرى تکرارى در خصوص ترس از موضوعى خاص مثل آلودگى به سراغ شخص مىآید و براى رفع آن, اقدام به عملى تکرارى مثل شستشو مى نماید.
مشکل بوجود آمده در ارتباط با خواستگارى پسرعمه تان و عدم تمایل شما, برایتان ایجاد اشتغال ذهنى و اضطراب نموده و منجر به انجام اعمال وسواسى و سپس عادت به تکرار آنها شده تا حدى که اگر به این اعمال دست نزنید, اضطراب تشدید مى یابد. در جوار آن, خلق شما افسرده شده, یإس و ناامیدى بر وجودتان مستولى مى گردد. بهتر است به بررسى ریشه هاى مشکل خود پرداخته و با همراهى صاحب نظران در این امر, به رفع آن همت گمارید. جلوى ضرر را از هر کجا بگیرید, منفعت است.
ذهنیت بدبینى نسبت به مردان و ازدواج دارید که بیشتر بر اساس برداشتى است که از زندگى خواهرتان داشته اید. خوب از آب در نیامدن زندگى یک زوج, دلیل بر عدم موفقیت سایر ازدواجها نیست. نباید تصور کنید تمامى وصلتها به شکست مى انجامد. در برخورد با معضل و مشکل نباید آن را به سایر موارد مشابه تعمیم داد. در این امور نوعا بایستى دیدى نسبى گرا, نه مطلق گرا داشت. در بررسى زندگى خواهرتان, از کجا معلوم که خواهر شما در موفق نبودن زندگى اش سهمى نداشته و تمامى مشکلات از جانب همسر او بوده است؟
پسرعمه شما بر اساس معیارها و ملاکهاى مورد نظرش شما را براى ازدواج پسندیده است. اما او را مناسب ازدواج ندانسته اید, ولى چرا با تندى و خشونت با او برخورد کردید؟ آیا نمى توانستید با منطق و زبان خوش و ذکر دلایل براى رد پیشنهاد او, مخالفتتان را ازدواج بیان کنید؟ شاید با پیشداورى و بدون بررسى همه جوانب شخصیتى و رفتارى او (که شاید مى توانست مورد پسندتان واقع شود) دست به مخالفت زده اید؟ او نیز به این نتیجه رسیده که با وجود عدم علاقه و مخالفت شما, بهتر است از خواست خود دست بکشد و شاید مسإله را این طور مطرح کرده که استخاره بد آمده است. به هر حال, اینک که شما با این مسإله, کنار آمده اید, بهتر است بر زندگى خود بازبینى داشته باشید. در ابتداى امر, جهت معالجه وسواس و افسردگى به روانپزشک و روانشناس مراجعه کنید, تا درمان دارویى و روان درمانى, به خصوص رفتاردرمانى و شناخت درمانى برایتان شروع شود. که تفکرات شناختى اشتباه شما در باب جوانب مختلف زندگى بررسى و تصحیح شود. بایستى از سایر جنبه هاى زندگیتان غفلت نکرده و به آن امور نیز رسیدگى کنید.
پیروز و سربلند باشید.