ام هانى, نمونه فضیلتزهرا نساجى زوارهنسبى شرافتمندبا مرور صفحات تاریخ به وجود شخصیتهاى نیک نامى برمى خوریم که عطر وجودشان نه تنها زندگى خود, بلکه اطرافیان و فضاى مقطعى از زمان را دستخوش تغییر و تحول نموده و تابش گوهر وجودشان تا ابدیت به نسل بشر روشنى داده و مشعل هدایت و راهبرى را با دستان باکفایت خود حمل مى نمایند. از میان افرادى چنین, سهم زنان برجسته, لایق و صاحب خصایص ممتاز کم نیست که بعضا مورد کم توجهى قرار گرفته اند. مکتب رهایى بخش اسلام از ابتداى ظهور با پرورش نمونه هاى علمى و عملى, بانوان شایسته و نامى را با اوصاف پسندیده به جهان عرضه داشته که هر کدام به عنوان الگو مى تواند مورد پیروى زنان, به ویژه مسلمانان واقع گردد. از جمله این برگزیدگان, دختر ابوطالب و خواهر حضرت على ابن ابى طالب(ع) ام هانى (فاخته) است که نامش در ردیف زنان دانشمند و راوى حدیث ثبت شده است. نیاى ام هانىوى از پدرى پرهیزگار و مجاهد و مادرى نیکوسیرت و محدثه قدم به جهان گذاشت. پدر ام هانى در خاندانى نجیب و خداشناس در مکه دیده به جهان گشود. او با عبدالله پدر بزرگوار پیامبر(ص) از یک مادر بودند. پدر او عبدالمطلب جد پیامبر اسلام است که بین همه گروههاى عرب به بزرگى یاد مى شد. مردى بااقتدار و باکفایت که مبلغ آیین حنیف ابراهیمى بود. کارهاى صحیح و خداپسندانه عبدالمطلب بهترین کلاس درس و آموزش براى ابوطالب بود. توجه خاص وى و حفاظت از پیامبر و کوشش بى دریغش در پرورش نواده خود, ابوطالب را بر آن داشت که بعد از فوت جد خویش سرپرستى حضرت محمد(ص) را به عهده گیرد و تا پایان عمر از وى پشتیبانى و اطاعت نماید. ابوطالب سعى داشت نمونه کاملى از شخصیت ارزشمند و محبوب پدر باشد. او همانند پدر در مسیر آیین یگانه پرستى ابراهیم خلیل قدم نهاد و منصب آب رسانى به زائران خدا را به عهده گرفت. پناه بى پناهان و مدافع مظلومان و دشمن متجاوزان بود و به نیازهاى اجتماعى مردم واقف بود و جهت برآورده شدن حاجات آنها کوشش مى کرد. نمونه این تلاش را در قحطى مکه مى توان مشاهده کرد. مردم که از کمبود ارزاق و نیامدن باران در رنج و عذاب بودند, به ابوطالب پناهنده شدند و از درماندگى شکوه کردند. ابوطالب به همراه فرزند برادر در حالى که کودک را به کعبه چسبانده بود و دستان کوچکش به سوى آسمان بلند بود, از خدا طلب باران نمود. ناگهان از هر طرف ابر آسمان را فرا گرفت و باران بارید. ابوطالب در حفظ و احترام حضرت محمد(ص) مى کوشید. زمانى که چون پدرش بالش و فرشى برایش پهن مى کردند بر آن مى نشست و وقتى پیامبر مىآمد او را بر فرش مى نشاند و مى گفت: ((فرزند برادرم از بزرگى و شرف بسیار برخوردار است.)) این تعبیر نهایت اعتقاد ابوطالب را به پیامبر مى فهماند.(1) مادرمادر ((ام هانى)) فاطمه دختر اسد بن هاشم است; اول زنى که بعد از حضرت خدیجه مسلمان شد. وى جزء نخستین زنانى است که به مدینه مهاجرت کرد. پسران وى ((طالب)), ((عقیل)), ((جعفر)) و ((على)) هر کدام به فاصله ده سال از دیگرى به دنیا آمد. دخترانش جمانه و ام هانى مى باشند. فاطمه بنت اسد را فضایل بسیار است. او زنى است که خداوند در پاسخ راز و نیاز خالصانه اش دیوار کعبه را برابرش شکافت تا در آن محل امن و مقدس فرزندش را به دنیا آورد. افتخار مادرى شریف ترین شخص بعد از پیامبر و مادر شهید ذوالجناحین ((جعفر بن ابى طالب)) که با فرشتگان به بهشت پرواز کرد, ارزش والایى است که ذات اقدس الهى با قابلیت وجودى فاطمه آن را به وى ارزانى کرد. معدود افرادى در زمان بعثت پیامبر, بر آیین یکتاپرستى ابراهیمى بودند که از آن جمله بانو فاطمه بنت اسد است. ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه گفته است: ((فاطمه نخستین زنى است که با رسول خدا بیعت نمود (پس از خدیجه.))) از ویژگیهاى این زن لطف و کرامتى است که در طول عمرش در حق پیامبر انجام داد. وى در گرامیداشت پیامبر با ابوطالب شرکت مى جست و پیامبر را در مهر ورزیدن و نیکى کردن بر فرزندان خود مقدم مى داشت تا جایى که پیامبر به پاس این محبتها او را به لقب ((اماه)) (مادر) مفتخر گردانید. پیامبر از فاطمه چنین یاد مى کند: ((او پس از ابى طالب بهترین خلق خدا در رفتار با من بود. او مادر دیگر من پس از مادرم بود. ابوطالب نیکى مى کرد و صاحب سفره بود و فاطمه ما را بر طعامى که تهیه دیده بود, گرد مىآورد و از هر غذایى که بود سهم مرا از دیگران بیشتر مى داد تا دوباره برگردم.))(2) زمانى که خدیجه از دنیا رفت و فاطمه خردسال بود, آغوش محبت و مهر مادرى برایش گشود. احترام خاص پیامبر به فاطمه بنت اسد در کتب احادیث فراوان به چشم مى خورد. کلینى در اصول کافى آورده است: ((روزى رسول خدا نشسته بود. امیرالمومنین(ع) گریان نزد او آمد. رسول خدا فرمود: براى چه گریه مى کنى؟ عرض کرد: مادرم از دنیا رفت. رسول خدا فرمود: به خدا مادر من هم.))(3) پس از وفاتش پیامبر او را در پیراهن خود کفن کرد و بر وى نماز خواند و هفتاد تکبیر گفت و در قبر او وارد شد و با دستش قبر را وسیع کرد. پس از تدفین فرمود: ((ملائکه افق را پر کردند و در بهشت را براى او (فاطمه) گشودند و فرشهاى بهشتى را براى او گستردند و ریحان بهشتى به ملاقات او آمدند و او در روح و ریحان و نعمت بهشتى غوطه ور است. قبرش باغى است از باغهاى بهشت.))(4) در خبر دیگر است که حضرت فرمود: ((اى مادر من که بعد از مادرم مرا مادر بودى, خدا تو را رحمت بنماید.))(5) عمر رضا کحاله گوید: ((فاطمه بنت اسد از راویان حدیث پیامبر است که 46 حدیث از حضرت روایت کرده است.))(6) برادران ام هانىابوطالب: برادر بزرگ ام هانى است و پدر ام هانى که عمرا نام داشت به ابوطالب معروف گشت. عقیل: برادر دوم که دانشمندى سیاستمدار, جامعه شناس و روانشناس بود و این ویژگیها را به واسطه تیزهوشى داشت. عقیل اطلاعات بسیارى به تاریخ عرب, جنگها و صلحهاى آنان داشت. وى مردى نسابه (نسب دان) بود. زبانى گویا داشت که کسى را با وى توان هماوردى نبود. از شخصیتى قوى و رإیى ثابت برخوردار بود. از جمله کسانى بود که با درک اسلام به همراهى على(ع) در میدانهاى رزم دلاورانه جنگید و پسرى چون مسلم و فرزندانش را براى یارى حسین بن على(ع) در قیام خونین و حماسى حق علیه باطل تربیت نمود. جعفر: ام هانى افتخار داشتن برادرى چون جعفر طیار را دارد که به ذوالجناحین معروف شد. سومین پسر ابوطالب که ده سال قبل از برادرش على بن ابى طالب به دنیا آمد, از جهت شمایل و اخلاق شباهت زیادى به پیامبر داشت و کمى پس از امیر مومنان به اسلام گروید. وى دلسوز طبقه ضعیف بود تا جایى که پیامبر او را به لقب ((ابوالمساکین)) سرافراز نمود. مسوولیت خطیر فرماندهى مهاجران حبشه را بر عهده داشت و در آن سفر به شایستگى از اسلام تبلیغ نمود و ضمن شناساندن اسلام به پادشاه حبشه, خود و همراهانش را در فضایى از صلح و ایمنى قرار داد. جعفر پس از بازگشت از حبشه زمانى که مطلع شد مسلمانان در نبرد با یهود هستند, با همراهان به خیبر آمد و شاهد پیروزى سپاه اسلام علیه یهود به همت والاى خیبرشکن دلاور على بن ابى طالب شد. در دشت موته جنگى بین اسلام و سپاهیان روم در گرفت. جعفر که فرماندهى را بر عهده گرفته بود در حین مبارزه به محاصره سربازان رومى در آمد. او براى دفاع از اسلام, پرچم سپاه را حفاظت کرد تا دو دستش قطع گردید ولى نگذاشت پرچم واژگون شود و آن را به زید بن حارثه سپرد. بعد از پایان جنگ جنازه جعفر را یافتند که بیش از هفتاد زخم در جلوى بدن او بود. این بیانگر آن است که هیچ گاه به دشمن پشت نکرد. پیامبر در همان روز فرمود که اکنون جعفر با دو بال در بهشت با فرشتگان هم پرواز است.(7) على(ع): دیگر شرف این بانوى پاک سیرت داشتن برادرى چون على بن ابى طالب(ع) بزرگ مرد تاریخ بشریت است و زبان از وصف وى قاصر است. مرورى بر زندگى ام هانىفاخته دخترعموى پیامبر مشهور به ام هانى است. ((او از زنان مجلله و نامى اسلام بوده است.))(8) ام هانى 46 حدیث از پیامبر نقل کرده است. طبرانى نزدیک به 109 حدیث از ام هانى نقل کرده که بیشتر در باره نماز و روزه است.(9) ام هانى از راویان حدیث ثقلین است. او حدیث غدیر را نیز روایت کرده است که رسول الله فرمود: ((هر که من مولاى او هستم على مولاى اوست.))(10) از امتیازهاى ام هانى آن است که عروج پیامبر به آسمان از خانه وى آغاز شد. (11) پیامبر طى روایت زیر از ام هانى به عنوان بانویى نمونه, ممتاز و شایسته یاد مى کند و وى را مورد تمجید و ستایش قرار مى دهد: ((آیا مى خواهید بهترین عمو و عمه را معرفى کنم؟ حسن و حسین عمویشان جعفر طیار است که با ملائکه پرواز مى نماید و عمه آنها ام هانى است که در بهشت است.)) بنا بر فرمایش رسول خدا, ام هانى اهل بهشت است و این نوع یاد کردن بیانگر پاکى و ایمان وى است.(12) از دیگر مقامات ام هانى حضور پیامبر در موقعیتهاى مختلف در خانه او و احترام خاص به آن بانو است. ابن اثیر از عبدالرحمن بن ابى لیلى به چند طریق از ام هانى روایت مى کند که رسول خدا(ص) در روز فتح مکه به خانه او وارد شد. غسل انجام داده و هشت رکعت نماز به جاى آوردند. در ادامه ام هانى چنین گوید: ((آن نماز با آنکه رکوع و سجود داشت به قدرى سریع و کوتاه بود که من ندیده بودم آن حضرت به این راحتى و سادگى نماز بخواند.))(13) نیز نقل مى کنند در روز فتح مکه حارث بن هشام و به نقلى دو نفر از خویشان شوهر ام هانى که مشرک بودند به خانه او پناهنده شدند. خبر به حضرت على(ع) رسید. صورتش را پوشاند و به طورى که شناخته نشود, به خانه ام هانى وارد شد. ام هانى به دفاع از آن دو نفر با حضرت سخن گفت که: تو کیستى و چرا به خانه دخترعموى رسول خدا و خواهر على وارد شدى؟! مى روم به رسول خدا شکایت مى کنم. سپس هر طور بود شمشیر را از دست على بیرون آورد. در این وقت على(ع) نقاب از چهره برداشت. ام هانى برادر را شناخت. عرض کرد: جان من فداى تو باد. قسم یاد کردم شکایتت را به رسول خدا بنمایم. هر دو خدمت پیامبر رفتند. حضرت در چادرى مشغول غسل کردن بود. حضرت فاطمه نیز آنجا بود. پیامبر صداى ام هانى را شنید. آن را شناخت. به او گفت: خوش آمدى, ام هانى ماجرا را تعریف کرد. پیامبر فرمود: ((امان دادم هر که را امان داده اى, لیکن على را خشمگین نکن, زیرا خدا به واسطه خشم على خشمگین مى شود.)) سپس فرمود: ((اگر همه مردم فرزند ابوطالب بودند, همه آنها افراد دلاور و شجاعى بودند.))(14) ام هانى همسر هیبره بن عمر بن هائذ مخزومى بود. شوهر وى مشرک بود و زمانى که متوجه شد ام هانى به اسلام گرویده است از مکه فرار کرد و به نجران رفت و در حال شرک از دنیا رفت. بعد از اسلام آوردن ام هانى و فرار هیبره رسول خدا از ام هانى خواستگارى کرد. وى گفت: یا رسول الله, به خدا قسم! در جاهلیت تو را از همه کس بیشتر دوست مى داشتم. اکنون که زمان اسلام رسیده است چگونه تو را دوست نداشته باشم؟! تو از چشم و گوشم نزد من محبوب تر و عزیزترى, اما اداى حق شوهر کارى سنگین و بزرگ است و من بیم آن دارم از انجام آن ناتوان باشم. من زنى مصیبت دیده ام و چند فرزند دارم (اگر به فرزندان برسم حق شوهر را ضایع کرده ام و اگر به شوهر برسم حق فرزندانم ضایع مى شود) و براى تو جز زنى آزاد از گرفتارى و مشکلات زندگى نمى تواند کارساز باشد. پیامبر وقتى این بیان را از ام هانى دید فرمود: ((هیچ زنى در شترسوارى و مهربانى با اطفال و مدارا و رعایت حال اقتصادى همسر چون زنان قریش نیست.))(15) ام هانى در تربیت فرزندانش نهایت تلاش را نمود و زمانى که بین او و شوهرش جدایى افتاد وظیفه تربیت و نگهدارى آنان با مادر شد. رسول خدا که از غنایم جنگى به اشخاص مختلف حقوق پرداخت مى کرد به ام هانى و فرزندانش نیز کمک مى کرد. از فرزندان وى یکى جعده نام داشت که مردى شجاع, و فقیهى با زبانى گرم و گویا بود. او از صحابه اى است که به هنگام فتح مکه پیغمبر را درک کرده و با مادر خود به حضور پیغمبر رسیده است. جعده از شیعیان امیرالمومنین بود که از طرف حضرت والى خراسان شد. جعده میان قریش داراى مقام و شرافت بلندى بود. زمانى که در جنگ صفین مى جنگید عتبه بن ابى سفیان به او گفت: تو به خاطر عشق و محبت به دایى خود علیه ما مى جنگى, وى گفت اگر تو هم دایى به این عظمتى داشتى پدر خود را فراموش مى کردى.(16) ام هانى تا بعد از شهادت امیرالمومنین(ع) زنده بود, حتى زمان قیام حضرت سیدالشهدإ(ع) حیات داشت. در بحار از کامل الزیاره از امام باقر(ع) نقل مى کند: چون حضرت خواست از مدینه حرکت کند زنان و فرزندان عبدالمطلب جمع شدند و صدا به گریه بلند کردند. در این وقت عمه حضرت (ام هانى) آمد و سخت گریه کرد و گفت: اى نور دیده من حسین, شنیدم حسن را که با ناله این اشعار را سرود: ((و ان قتیل الطف من آل هاشم اذل رقابا من قریش فذلت حبیب رسول الله لم یک فاحشا ابانت مصیبتک الانوف وجلت))(17) اخلاق و رفتار ام هانى, نمونه یک زن مومن و متعهد است. وى چه در زمان جاهلیت و چه اسلام حامى افراد ضعیف, درمانده و بى پناه بود. این پاک بانوى صاحب نام تا سال 60 هجرى در قید حیات بود, ولى از محل دفن و تاریخ وفات وى اطلاعى در دست نیست. (18) پى نوشتها:1ـ ابوطالب آموزگار پاسدارى, محمد محمدىاشتهاردى. 2ـ الامام على رجل الاسلام النحله, به نقل از فاطمه بنت اسد, نوشته على محمد على دخیل, ترجمه صادق آئینه وند. 3ـ اصول کافى, ج3, کتاب الحجه. 4ـ ریاحین الشریعه, ج3, ص11. 5ـ همان. 6ـ محدثات شیعه, دکتر نهلا غروى نائینى; زنان نمونه, على شیرازى, ص77. 7ـ سیماى فداکاران, سیدمحمدکاظم دانش. 8ـ ریاحین الشریعه, ج3, ص449, ذبیح الله محلاتى. 9ـ بانوان عالمه و آثار آنها, ص9. 10ـ محدثات الشیعه. 11ـ زندگانى حضرت محمد خاتم الانبیإ, سیدهاشم رسولى محلاتى. 12ـ محدثات الشیعه; زنان قهرمان. 13ـ همان. 14ـ ریاحین الشریعه, ج;3 زنان نمونه ـ زنان قهرمان, دکتر احمد بهشتى, ذیل شرح حال ام هانى. 15ـ کافى, ج5, ص326. 16ـ ریاحین الشریعه, ج3, ص452. 17ـ همان. 18ـ زنان نمونه, على شیرازى, ص77.
|