این شماره گفتگو با
خانم مهرانگیز مظاهرى تهرانى ـ رئیس دانشکده هنر
مریم یعقوبى
میهمان عزیز این شماره ((جوانى بزرگ ترها)) خانم ((مهرانگیز مظاهرى تهرانى)), رئیس و استادیار دانشکده هنر, دانشگاه الزهرا مى باشد. وى در شهر قزوین متولد شده و سپس تحصیلات خود را تا مقطع دکترا پشت سر گذاشته است.
خانم ((مظاهرى)) در دانشگاههاى مختلف کشور همچون: دانشگاه الزهرا, دانشگاه هنرهاى زیبا, دانشگاه تهران, دانشگاه طباطبایى, دانشگاه صدا و سیما, دانشگاه زاهدان, دانشکده تربیت مدرس و ... واحدهایى چون آشنایى با هنر در تاریخ, هنر اسلامى, بررسى هنر صفویه, طرح اشیإ و تحول صنایع دستى در جهان, آشنایى با فرهنگ ایران و جهان, تاریخ هنر اسلامى و غیره را در مقطع کارشناسى, کارشناسى ارشد و دکترا, تدریس کرده است. همچنین استاد راهنماى صد دانشجو در مقطع کارشناسى و بیست دانشجو در مقطع کارشناسى ارشد بوده است.
وى تا به حال مقالات بسیارى به چاپ رسانده و عضو چندین مجمع علمى داخلى و خارجى مى باشد; از جمله عضویت در مجمع علمى ششمین کنفرانس بین المللى فرش, عضو شوراى مرکزى امور زنان و دانشجویان, عضو شوراى پژوهشى دانشکده صدا و سیما, عضو ستاد برگزارى زنان فیلمساز آسیایى در ایران, عضو فرهنگستان هنر و ...
براى آشنایى بیشتر با ایشان, سر صحبت را با خانم ((مظاهرى)) باز مى کنیم و ابتدا مى خواهیم در مورد تحصیلاتشان و همچنین راه دشوار و شیرینآموزش, براى دختران بهارى سخن بگویند.
بعد از اخذ دیپلم, تصمیم به ادامه تحصیل در رشته تربیت معلم قزوین گرفتم و در سال 1342 از دانشگاه تربیت معلم قزوین مدرک فوق دیپلم خود را دریافت کردم. پس از اشتغال به شغل معلمى دیدم که هنوز به تمامى آنچه که مى خواستم نرسیده ام و میل شدیدى براى آموختن در وجود من مى باشد. لذا در رشته زبان هاى خارجى در مقطع کارشناسى دانشگاه عالى دختران تهران به تحصیلات خود ادامه دادم. سپس بعد از ازدواج براى ادامه تحصیل با همسرم هر دو عازم بلژیک شدیم. وى مدرک فوق لیسانس مکانیک را گرفت و من فوق لیسانس زبان شناسى. پس از آن با توجه به علاقه من براى تحصیلات بسیار و همچنین اشتیاقم براى آموختن در رشته تاریخ هنر, باعث شد که به فرانسه برویم. در آنجا نیز با گذراندن 20 واحد در عرض یک ترم و موفقیت من در آزمون دانشگاه, اجازه ورود به دوره کارشناسى ارشد را پیدا کردم و در نهایت مدرک فوق لیسانس تاریخ هنر را نیز دریافت کردم. سپس به تحصیلاتم ادامه داده و در سال 1358 در رشته تاریخ هنر, دکتراى خود را نیز گرفتم. البته هنوز هم اشتیاق به آموختن در وجود من شعله ور است و علاقه زیادى به مطالعه دارم.O امیدواریم که تمامى نوجوانان و جوانان کشور ما نیز بتوانند چون شما با علاقه و پشتکار بسیار به تحصیلات خود ادامه دهند. حال برایمان از دوران نوجوانى خود و نظر والدینتان در زمینه تحصیلاتتان بگویید.
پدرم تاجر بود و در عین حال تحصیلات دبیرستانى داشت. ایشان بسیار مذهبى و در عین حال روشنفکر بود. تمایل پدرم به مذهب به قدرى زیاد بود که اگر براى سفرهاى زیارتى و تجارتى در خارج از کشور نبود, هر ماه به زیارت حضرت عبدالعظیم و یا حرم حضرت معصومه(س) مى رفت.
تدین و روشنفکرى پدرم باعث شد که محیط مناسبى براى رشد ما چهار خواهر و چهار برادر ایجاد شود. پدرم بر خلاف مردان آن زمان عقیده داشت که دختر و پسر باید هر دو درس بخوانند و همین امر موجب تشویق ما براى تحصیل مى شد. مادرم نیز زنى متدین بود که با افکار پدرم کاملا موافق بود.O پس از ازدواج با توجه به امور خانه دارى چگونه به تحصیلات خودتان ادامه دادید؟
من و همسرم پس از ازدواج به صورت جدى شروع به درس خواندن کردیم و این خودش شروع موفقى براى زندگى مشترک ما بود. در حال حاضر نیز مانند دو دوست رابطه صمیمانه اى با همدیگر داریم. وقتى تمام اعضاى خانواده عاشق یکدیگر باشند و به حقوق همدیگر احترام بگذارند, با یک برنامه ریزى صحیح همه کارها به پیش مى رود. چون همه به وظایف و مسئولیت هاى خود کاملا واقف هستند و دیگر هیچ مشکلى پیش نمىآید.
ما دو فرزند داریم. دخترم 24 ساله است و دانشجوى سال ششم پزشکى دانشگاه شهید بهشتى, پسرم هم 20 سال دارد و دانشجوى رشته معدن مى باشد. با همکارى دو فرزندم و همسرم من نیز مى توانم با خیال راحت به تمام وظایفم رسیدگى کنم.O برخى معتقدند که هنر با روحیه زنان بیشتر سازگار است, نظر شما در این مورد چیست؟
زن روحیه لطیفى دارد. زن آرامش دهنده است و به خوبى مى تواند رابطه معنوى و احساسى قوى را برقرار سازد. البته این به آن معنى نیست که مردان از هنر دورند بلکه بسیارى از آنان نیز به راحتى با هنر ارتباط برقرار مى کنند.O حالا دوست داریم کمى هم از سرگرمى هاى خود برایمان بگویید.
تلویزیون زیاد نگاه نمى کنم, مگر برنامه اى علمى و پزشکى و یا تاریخ هنر داشته باشد. به ورزش هم به عنوان عنصرى مهم در سلامتى مى نگرم و اگر فرصتى دست بدهد حتما به کوه مى روم و یا قدم مى زنم. براى رسیدن به اهداف بزرگ, سلامت جسم و روح بسیار مهم است و این مهم با ورزش بدست مىآید.
بهترین سرگرمى ام مطالعه کتاب است, مخصوصا خواندن کتاب هاى مربوط به تاریخ هنر. همچنین چیزى که هیچ وقت در برنامه روزانه ام حذف نمى شود, خواندن روزنامه است. اگر روزى, روزنامه نخوانم, آن شب نمى توانم بخوابم. آشپزى و خانه دارى نیز از جمله برنامه هاى دوست داشتنى و سرگرم کننده روزانه ام است.O لطف مى کنید بهترین خاطره تان را در زندگى بگویید.
خاطره اى که هیچ گاه آن را فراموش نمى کنم, احساس مادر شدن است. من براى تولد فرزندانم لحظه شمارى مى کردم و خودم را براى پذیرش آنها آماده مى کردم. به نظر من حس و افتخار مادر شدن بین تمام زنان مشترک است. در مورد کارم هم باید بگویم که من عاشق تمام لحظات تدریس و کارم هستم. تدریس امروز من در دانشگاه دقیقا به همان شیرینى تدریس روز اولم در 18 سالگى است. یعنى لحظات درس دادن هنوز هم که هنوز است براى من عادت نشده و احساس خستگى نمى کنم.O با توجه به این همه نشاط و سرزندگى که دارید, چه توصیه اى براى افزایش دلگرمى و پشتکار در جوانان و موفقیت آنها دارید؟
پدر و مادرها باید به فرزندان خود نزدیک تر شوند و مثل دوست با آنها برخورد کنند تا روح امید در زندگى جوانان دمیده شود و آنها انرژى لازم را براى فعالیت پیدا کنند. یک جوان موفق و یا یک دختر موفق باید خود را خوب بشناسد, اعتماد به نفس داشته باشد و در کار و زندگى متعهد و مسئول باشد تا بتواند با موفقیت به خواسته هاى خود برسد.
ما باید همگى با هم دوست باشیم و با امید به زندگى, خداوند را همیشه ناظر بر اعمال خود بدانیم. جوانان امروزه عشق و علاقه به زندگى و انرژى لازم را ندارند. همین ناامیدى هم توانایى کار زیاد را از آنها مى گیرد.O حال مى خواهیم بدانیم به نظر شما چقدر باید به جوانان بها داد و آنها را در کارهایشان آزاد گذاشت؟
امروزه آزادى در تمام جهان مطرح است و فقط مربوط به ایران نمى شود. در هر جامعه اى یک سرى قوانین بر اساس نظام و عقاید وجود دارد که مردم جامعه باید آنها را رعایت کنند تا جامعه پیشرفت کند. آزادى جوانان به معناى هرج و مرج نیست. آزادى این نیست که هر کس هر چه دلش خواست انجام دهد و به حقوق دیگران تجاوز کند. ما باید به جوانانمان قوانین خوب را آموزش دهیم و به آنها درست زندگى کردن را یاد بدهیم. البته باید تا حدى به جوانان, چه دختر و چه پسر میدان داد تا خود را نشان بدهند. در کل نباید با برخى باورهاى سنتى و اشتباه, جلوى آزادى عملى و فکرى جوانان را بگیریم.O در کلام آخر, هنر از دید شما چه تعریفى دارد و یک هنرمند باید چه ویژگى هایى داشته باشد؟
هیچ کس نمى تواند هنر را به طور کامل تعریف کند, اما آنچه که نظر من است, این مى باشد که هنر وسیله بیان احساسات درونى است که به شکلى متجلى مى شود. هنرمند نیز کسى است که متعهد مى باشد و مى تواند با هنرى که خلق مى کند به درجات عالى معنوى برسد. هنرمندى که هنرش او را به درجات عالى معنوى نرساند, متعهد نیست و به هنر واقعى نرسیده است.O با تشکر از فرصتى که در اختیار ما قرار دادید, آرزو مى کنیم بعد از این نیز همچنان در همه کارهاى خود موفق باشید.