چرا از مردان خیابانى نمى پرسید؟
گفتگو با خانم دکتر فاطمه خاتمى نماینده محترم مجلس شوراى اسلامى
فریبا ابتهاج
مجلس ششم اکنون حدود نیمى از راه را رفته است. دوره اى که در آغاز کار خود را با حضور 11 نماینده زن آغاز کرد و با برگزارى انتخابات میان دوره اى هم اینک داراى 13 نماینده از میان بانوان کشور است.
مجله پیام زن بر اساس روال معمول خود و به منظور معرفى و انعکاس نظرات و فعالیت هاى بانوان نماینده, گفتگوهایى را با ایشان ترتیب داده است; اگر چه فاصله میان این گفتگوها به رغم پى گیرىهاى مجدانه, به دلیل کثرت مشغله نمایندگان گاه بیش از حد انتظار طولانى مى شود و این انتظار البته خود فرصتى است که هر بار بتوان بر شرایط و وضعیت موجود زنان, مسائل و مشکلات آنان در حوزه هاى مختلف فرهنگى و اجتماعى زندگى و تإثیر گذشت زمان بر این مشکلات مرورى تازه داشت.
اینک پس از گذشت نزدیک به یک ربع قرن از انقلاب اسلامى, زنان پرکار, دلسوز و کم توقع ایرانى اگر چه در سطوح علمى و اجتماعى رشد قابل توجهى داشته اند, اما به عنوان مثال با توجه به شرایط جدید اقتصادى و تحولات اجتماعى با مشکل اشتغال روبه رو هستند. امروزه همچنان مشکلات زنان بدسرپرست و سرپرست خانوار مطرح است و به رغم تلاش هاى صورت گرفته در عرصه قانون گذارى و تدوین و اصلاح بسیارى قوانین, هنوز خلإهاى قانونى در زمینه حقوق زنان وجود دارد.
بدون شک توسعه پایدار و پیشرفت کشور بدون حل اساسى و فراگیر مسائل زنان تحقق نخواهد یافت و مشکلاتى که بدان اشاره شد آثار منفى خود را به ویژه بر روى نسل هاى آتى باقى خواهد گذاشت. چنانچه مى توان گفت عدم حل بسیارى از آنها در بحران هویتى که براى اقشارى از دختران جوان ما پدید آمده, موثر بوده است.
در این میان نقش مجلس شوراى اسلامى و به ویژه بانوان نماینده در این زمینه انکارناپذیر است.
به هر حال این بار فرصت دیدار با خانم دکتر فاطمه خاتمى نماینده محترم مردم مشهد که با رإى دوم مردم این شهر به مجلس شوراى اسلامى راه یافته است, میسر شد. بر اساس قرار قبلى در محل کمیسیون بهداشت مجلس که خانم دکتر خاتمى عضو و مخبر آن است با ایشان ملاقات داشته و به خاطر فاصله نسبتا کوتاهى که تا زمان تشکیل جلسه کمیسیون باقى بود, به سرعت گفتگو را آغاز کردیم.
ـ خانم دکتر خاتمى, با تشکر از فرصتى که در اختیار ما قرار دادید, اجازه دهید از معرفى شما به خوانندگان مجله آغاز کنیم. لطفا از خانواده, تحصیلات و سوابق شغلى و فعالیت هاى اجتماعى و سیاسى خود بگویید.
ـ به نام خدا. متولد سال 1336 در شهرستان بیرجند هستم. در خانواده اى متوسط مثل اکثریت خانواده هاى ایرانى با تعهدات دینى و مذهبى بزرگ شدم. فرزند سوم خانواده اى هستم که اکثرا داراى تحصیلات دانشگاهى هستند. من هم تحصیلاتم را در شهرهاى مختلف استان خراسان سپرى کردم و دوره دانشگاهى را در مقاطع پزشکى عمومى, تخصصى و فوق تخصصى در مشهد گذراندم. اضافه کنم تخصص خود را در طب کودکان و فوق تخصص را در طب نوزادان اخذ کرده ام.
دوران دانشگاه, در اواخر دوره عمومى با جنبش هاى دانشجویى و تحرکات سیاسى و انقلابى همراه بود که به تبع آن, من نیز همگام با سایر دانشجویان فعالیت داشتم. اما با توجه به شرایط خاص استان خراسان تلاش کردم بیشتر توان خود را در کمک به بیماران محروم صرف کنم. به همین علت همکارىهایى با موسسات خیریه, جهاد سازندگى و هلال احمر داشتم و در همه نقاط استان, روستاهاى دورافتاده و تا مرز ایران و افغانستان در قالب تیم هاى پزشکى فعالیت کردم. در مرحله بعد نیز به کار علمى پرداختم. در حال حاضر نیز به عنوان عضو هیئت علمى دانشگاه داراى مسئولیت هاى آموزشى در رده هاى تخصصى و فوق تخصصى هستم و بر اساس قانون اساسى, همکارىهایم در این زمینه تداوم یافته و سعى مى کنم در فرصت هاى کوتاه ممکن در کنگره ها و کنفرانس هاى علمى شرکت کنم.
هم اکنون عضو هیئت نظارت مرکزى انتخابات سازمان نظام پرستارى هستم و به عنوان عضو منتخب از کمیسیون بهداشت و درمان مجلس و در سازمان نظام پرستارى معرفى شده ام. از ابتدا نیز نماینده ناظر در شوراى عالى نظام پزشکى, همچنین عضو هیئت مدیره انجمن پزشکان و نوزادان بوده ام و در انتخابات شوراها عضو هیئت نظارت استان خراسان نیز هستم.
ـ وضعیت فعلى خانوادگى؟
ـ داراى دو فرزند پسر 17 و 14 ساله هستم و همسرم دانشگاهى هستند. آنچه به عنوان ویژگى خانواده ام مى توانم در حال حاضر ابراز کنم اینکه همکارى بسیار عالى میان ما وجود دارد. همسرم تمامى مسئولیت خانواده را با توجه به شرایط فعلى من بر عهده مى گیرند. گاه پیش مىآید که من روزها و هفته ها فرصت بسیار کمى براى رسیدگى به امور خانواده دارم و ایشان این بار را بر دوش مى کشند. بدون شک اگر غیر از این بود امکان پاسخگویى به مسئولیت فعلى من میسر نمى شد.
ـ به عنوان نماینده مشهد از استان خراسان, به طور کلى وضعیت و شرایط موجود, فرصت ها و تهدیدهایى را که به ویژه زنان استان با آن روبه رو هستند تشریح کنید.
ـ البته اگر مقایسه اى بین استان خراسان و سایر مناطق غیربرخوردار داشته باشیم, شرایط زنان را در این استان نسبتا بهتر مى بینیم. ولى از آنجا که فرصت هاى لازم را کاملا در اختیار زنان قرار نداده ایم, مشابه با سایر نقاط کشور, زنان خراسانى نیز داراى مشکلاتى هستند.
فعالیت هاى بسیار خوبى هم جامعه زنان استان در قالب واحدهاى فرهنگى, بخش بهداشت و درمان و در سطح محدودترى در سایر واحدها انجام داده و از فرصت هاى پیش آمده بهره برده است. از حدود 4 سال قبل نیز فعالیت هاى اجتماعى زنان توسعه بیشتر و بهترى یافته و به ویژه در بخش تعاونى ها و سازمان هاى غیر دولتى بسیار خوب عمل کرده اند.
ـ البته به نظر مى رسد به دلیل گستردگى استان خراسان وضعیت زنان در نقاط مختلف آن قدرى متفاوت باشد. مثلا شرایط زنان در منطقه جنوب استان به خوبى شرایط زنان در مشهد نیست.
ـ بله, همین طور است. اگر بخواهیم مناطق مختلف استان را یکى یکى بررسى کنیم هر چه به طرف جنوب استان برویم, محرومیت ها بیشتر مى شود.
ـ به این ترتیب آیا تقسیم استان مى تواند کمکى به بهبود وضعیت زنان کند؟
ـ بله, در یک استان گسترده, وقتى یک مدیر یا مسئول نتواند به همه نقاط به طور مساوى سرکشى کند, برسد و مشکلات را از نزدیک ببیند, این خود یک ضعف است و در واقع فرصتى است که از مردم منطقه گرفته شده است.
مثالى مى زنم. وقتى شما در تهران با مشکلى مواجه مى شوید, به اداره مربوطه مراجعه مى کنید. اگر جواب نگرفتید, به اداره کل و به وزارتخانه مربوطه مى روید و اگر باز هم پاسخى نگرفتید به ریاست جمهورى مى روید. ولى در شهرستان فقط یک اداره هست که اگر به شما پاسخ منفى داد, ماهها باید صبر کنید تا کى فرصتى داده شود تا به مرکز استان بروید و اگر بتوانید, مشکل خود را با مدیر یا مسئول استانى موضوع در میان بگذارید.
از این منظر شما تفاوت هاى زیادى را ممکن است بین وضعیت و فعالیت هاى زنان در مشهد با زنان خراسانى در سایر نقاط به ویژه شهرهاى کوچک تر مشاهده کنید.
ـ به دلیل حضور قابل توجه افاغنه در استان خراسان, میان زنان ایرانى و مردان افغانى بخصوص در این استان ازدواج هایى صورت گرفته که به لحاظ قوانین جارى کشور مشکلاتى را براى این دسته از زنان ایجاد کرده است. ممکن است در این مورد توضیح بدهید.
ـ اینها در واقع ازدواج شرعى را انجام داده اند و مشکل آنها قانونى است. نکته اصلى این است که چون افاغنه مهاجر بوده و فاقد مجوز اقامت بودند, اجازه ازدواج با ایرانى ها را نداشتند. بنابراین این دسته ازدواج ها فقط جنبه شرعى دارد. البته مى بایستى در این زمینه اقدامات لازم صورت مى گرفت. به هر حال افغانى ها 20 سال در کشور ما زندگى کرده اند و طبیعى است که ازدواج حق مسلم انسان است. حالا اینها آمده اند در کشور ما همسر ایرانى گرفته اند و داراى فرزند هم شده اند. در حالى که فرزندانشان فاقد شناسنامه هستند. متإسفانه قانون با زنان ایرانى به این شکل برخورد کرده که یا باید خانواده پدرى خود را انتخاب کنید و در ایران بمانید و یا اینکه همسر و فرزندانتان را انتخاب کنید و از مرز خارج شوید و دیگر هم برنگردید, یعنى دیگر ایرانى محسوب نشوید. این بى عدالتى و بى انصافى بزرگى است, براى اینکه ملیت یک انسان با خروج از یک مرز جغرافیایى از او گرفته مى شود.
ـ ظاهرا در این اواخر اقداماتى براى حل این مشکل صورت گرفته است؟
ـ بله, فراکسیون زنان مجلس چند هفته قبل طرحى را تقدیم هیئت رئیسه کرد که همین امروز (19/9/1381) در کمیسیون قضائى مورد بحث قرار گرفت. به این شکل که به زنان ایرانى داراى همسر افغانى اجازه داده شود تا داراى تابعیت دو گانه باشند, یعنى هم بتوانند در ایران بمانند و هم بتوانند به افغانستان بروند.
ـ گفته مى شد فرزندان این زوج ها حتى نمى توانند به مدرسه بروند.
ـ قبلا به این صورت بوده, چون شناسنامه ندارند ولى الان مدتى است که مشکل مدرسه حل شده و مى توانند درس بخوانند, اگر چه هنوز فاقد شناسنامه هستند و مسئله خروجشان نیز به صورتى است که اشاره کردم.
ـ تا چه حد امکان حل این مسئله وجود دارد؟
ـ به احتمال قوى طرح در کمیسیون تصویب خواهد شد و امیدوارم این موضوع به بهترین نحو حل شود. ببینید, کشور ما, کشورى مهاجرپذیر است, چه بخواهیم, چه نخواهیم, همین الان که عراق مورد تهدید قرار گرفته, تعدادى از اتباع آن کشور وارد مرزهاى ایران شده اند. بخصوص اینکه در مناطق مرزى داراى مشترکات فرهنگى با مرزهاى مجاور هستیم. کرد ایرانى و کرد عراقى را از این منظر نمى توان از هم جدا کرد; یا فرهنگ منطقه سیستان و بلوچستان را از نقاط مجاور در افغانستان و پاکستان. بنابراین باید در این زمینه بازنگرى لازم در قوانین تابعیت صورت گیرد تا مشکلاتى از این قبیل در آینده بروز نکند.
ـ سوال بعدى در باره فعالیت سازمان هاى غیر دولتى و به طور کلى فعالیت هاى داوطلبانه زنان در حوزه انتخابیه شماست. این تلاش ها چگونه بوده و چه تإثیراتى داشته است؟
ـ ابتدا اشاره کنم که تعداد این سازمان ها در کل کشور از سال 1376 به سرعت رو به افزایش داشته و قاعدتا مشهد نیز از این وضع مستثنا نبوده است. سازمان هاى غیر دولتى مشهد در همه ابعاد از جمله فرهنگى و اجتماعى و امور خیریه فعال هستند.
ـ خانم دکتر خاتمى, پدیده زنان خیابانى چندى است که در سطح عموم مطرح شده و مورد بحث و بررسى قرار مى گیرد. در حوزه انتخابیه شما نیز این پدیده در ارتباط با یک سرى قتل ها مطرح شد. لطفا ضمن بیان شرایط و وضعیتى که به آن ماجرا انجامید, نظر خود را در باره راهکارهاى مقابله با این پدیده بیان فرمایید.
ـ سوال من این است که چرا همیشه نام زنان خیابانى را مى بریم, در حالى که تا مرد خیابانى نباشد, زن خیابانى نخواهد بود.
ـ درست است. پیام زن نیز در سرمقاله اى که اختصاص به موضوع قتل هاى زنان خیابانى داد همین پرسش را مطرح کرد, به همین علت سوال بعدى در مورد مردان خیابانى است که حالا با طرح موضوع از سوى شما مى توانید هر دو را یکجا پاسخ دهید.
ـ متإسفانه در برخى آداب و رسوم مملکت ما همیشه برخورد با زنان بسیار خشن تر و بدتر از برخورد با وضعیت مشابه در مردان بوده است. یعنى یک سرى امور قبیح نه فقط براى آقایان زشت محسوب نمى شود, بلکه گاهى در بعضى موارد مورد تشویق هم قرار مى گیرد.
در خصوص سوال شما نیز این نکته مهم که وجود مردان خیابانى عامل حضور زنان خیابانى است, یا نادیده گرفته مى شود و یا کمتر به میان آورده مى شود. هر چند که یک زن سرگردان باشد, بى سرپناه باشد یا نیاز مالى یا جنسى داشته باشد, وقتى یک مرد سراغش نرود, بالاخره راه دیگرى پیدا مى کند.
به هر حال متإسفانه پدیده زنان خیابانى, پدیده اى است که در کل دنیا وجود دارد و مختص کشور ما نیست. دلایل متعددى نیز دارد. از مسائل اقتصادى, فرهنگى و اجتماعى گرفته تا مسائل جنسى که البته این موضوع نوعى انحراف جنسى محسوب مى شود. طریقه مقابله با آن نیز در قدم اول, ساماندهى آن است. یعنى این قضیه باید شناسنامه دار باشد بخصوص به لحاظ مسائل بهداشتى. زیرا درصد بالایى از افرادى که اقدام به چنین کارى مى کنند چه زن و چه مرد داراى خانواده هستند و شانس سرایت و انتقال بیمارىها از این طریق به همسران آنها زیاد است. در کشور ما به این دلیل که هیچ گاه نتوانسته ایم چنین اقدام نامطلوبى را بپذیریم, به نوعى این مسئله نادیده گرفته شده و به همین دلیل امروزه شاهد به صدا در آمدن زنگ خطر ایدز در کشور هستیم; بیمارىاى که بخشى از آن به دلیل روابط جنسى خارج از چارچوب خانواده پدید مىآید.
بنابراین به نظر من باید روى این موضوع کار کرد و طرح هاى پیشنهادى را ابتدا با اولویت ابعاد بهداشتى آن و سپس سایر ابعاد ارائه داد. به عبارت دیگر وقتى قرار باشد وضعیت بهداشتى مشخص شود بالاخره این افراد مجبور مى شوند به جایى مراجعه کنند و از این طریق شناسایى شوند. بعد مى توان از ابعاد روانشناسى دسته اى از این افراد را که قابل درمان هستند, معالجه کرد و آنهایى را که مشکل اقتصادى دارند تحت پوشش قرار داد و به این ترتیب به سمت حل مشکل پیش رفت.
اما به نظر مى رسد مشکل دیگر امروز ما, مسئله دختران فرارى است. دخترانى که خیلى از آنها زنان خیابانى فردا خواهند بود. دختران فرارى پدیده اى است که ما قبل از انقلاب یا نداشتیم یا تعداد آنها اندک بود. اما هم اکنون تعداد آنها رو به افزایش است. متإسفانه نادیده گرفتن و نبود آموزش هاى لازم براى خانواده ها و خستگى بیش از حد والدین براى امرار معاش که سبب شد مشکلات اقتصادى در خانواده بر احساسات, عواطف و رفتارهاى انسانى غالب شود, این ضربه را بر پیکره خانواده هاى ما زده است.
محیطهاى خانوادگى در بسیارى موارد براى جوانان ما قابل تحمل نیست و این عامل فرارى بودن آنها از این کانون سرنوشت ساز است. البته ما پسران فرارى هم زیاد داریم. پسرانى که تا ساعاتى پس از نیمه شب به خانه باز نمى گردند, اما شاید براى آنها چون پسر هستند, پدیده زشتى به حساب نیاید.
و اما در مورد مشهد و مجموعه اى از قتل ها, شاید به این دلیل که مشهد شهرى مقدس و مذهبى است, انتظار از آن بیش از سایر جوامع شهرى است. این در حالى است که به هر حال واقعیات اقتصادى, اجتماعى و فرهنگى مترتب بر سایر شهر در آنجا هم وجود دارد. علاوه بر این به طور مثال مشهد به دلیل آنکه در مسیر تردد قاچاقچیان مواد مخدر قرار دارد, خانواده ها و جوانان آن بیشتر در معرض خطر هستند و آلودگى به مواد مخدر در آن بیشتر است. این شرایط و وجود مجموعه اى از آنچه بدان اشاره کردم, سبب شد در مقطعى فردى به نام سعید حنایى دست به یک سرى قتل ها بزند.
آنچه مسلم است اینکه ما باید در کنار ساماندهى این اوضاع از دستگاههاى آموزشى و تبلیغاتى کشور مانند آموزش و پرورش, وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى, سازمان هاى تبلیغاتى و به ویژه صدا و سیما بخواهیم که در این زمینه روشنگرانه حرکت و تلاش کنند. حتى احزاب ما که بیشتر به مباحث سیاسى مى پردازند باید بدانند که مسئولیت پرداختن به همه ابعاد سیاسى, اجتماعى, فرهنگى و اقتصادى جامعه را دارند و باید در چنین زمینه هاى خطیرى فعالیت کنند. اگر همه این مجموعه ها با کمک روانشناسان و جامعه شناسان وارد عمل شده, مسائل را بررسى و تحلیل کرده و بر اساس آن, دستگاههاى مسئول اقدام به برنامه ریزىهاى صحیح نمایند مى توانیم به حل مشکلات امیدوار باشیم. مثلا من این سوال را دارم که آیا واقعا نیاز امروز جامعه ما به چگونگى برنامه هاى تلویزیونى و موضوعات آن مانند نیازهاى ده سال پیش یا دوران جنگ است؟ طبیعى است که این گونه نباشد و بنابراین باید به نیازهاى روحى, فرهنگى و اجتماعى مردم توجه بیشترى بشود.
ـ شما عضو کمیسیون بهداشت و درمان هستید. وضعیت زنان را چه به لحاظ بهداشتى و درمانى و چه به لحاظ نحوه حضور در کادرهاى مربوطه چگونه ارزیابى مى کنید؟
ـ در مجموعه مباحث بهداشت و درمان غیر از مورد رسیدگى به وضعیت زنان در دوران باردارى و شیردهى, باقى موارد, عمومى و شامل همه افراد جامعه است. خوشبختانه در بخش کنترل جمعیت, رسیدگى در دوران باردارى و شیردهى وزارت بهداشت, درمان و آموزش پزشکى خوب عمل کرده است. فقط نکته قابل اشاره کنترل مرگ و میر زنان در زمان زایمان است که قبلا به طور جدىترى مورد بازرسى و گزارش دهى قرار مى گرفت و اخیرا طى 3 یا 4 سال گذشته به نظر مى رسد با کم توجهى روبه رو است.
ـ لطفا در مورد علت مرگ و میر زنان در زمان زایمان کمى توضیح دهید.
ـ در باره باردارى, به غیر از کنترل هاى 9 ماهه این دوران, زمان زایمان نیز داراى اهمیت بسیار زیادى است. اینکه زایمان در چه شرایطى انجام مى شود, توسط چه فردى صورت مى گیرد و آموزش هاى لازم آیا به همه رده هاى درگیر با موضوع داده شده است یا نه؟ باید افرادى که مسئول این امر هستند اطلاعات لازم را در مورد زنان پرخطر داشته باشند و حتما آنها را به موقع به مراکز مجهزترى منتقل کنند تا شاهد آن نباشیم که مادرى پس از زایمان به دلیل پارگى رحم یا به دلیل باقى ماندن جفت و خونریزى جان خود را از دست مى دهد. این موارد باید با دقت بیشترى گزارش شود و اقدامات لازم براى پیشگیرى آنها صورت گیرد.
ـ و در مورد کادر بهداشتى و درمانى زنان در کشور؟
ـ خوشبختانه درصد قابل توجهى از کادر بهداشتى و درمانى را در رده هاى مختلف, خانم ها تشکیل مى دهند. از کوچک ترین عضو در روستاها که بهورزان عزیز ما هستند تا بالاترین رده ها در دانشگاهها. اما اینجا انتظارى که از مسئولین کشور مى رود, دادن مسئولیت هاى اجرایى و مدیریتى به زنان لایقى است که سال ها در این عرصه خدمت کرده و تجربه اندوخته اند.
به بیان دیگر در عرصه کارى, هر جا ملاک توانمندى فردى زنان است و معیار علم و اطلاع و تجربه آنان است, خودشان ارتقا پیدا مى کنند, ولى آنجا که انتصابى مى شود و مسئولى اقدام به انتخاب مى کند, خانم ها همیشه عقب هستند. این موضوع فقط در بخش بهداشت و درمان نیست, بلکه در همه جا سارى و جارى است. به عنوان مثال در همین مجلس و در کمیسیون هاى آن وقتى مى خواهند هیئت رئیسه انتخاب کنند به منشى که مى رسند خانم ها را انتخاب مى کنند. در حالى که هیچ تفاوتى به لحاظ توانایى ها و شایستگى ها وجود ندارد و گاه خانم ها در شرایط مطلوب ترى قرار دارند. بنابراین حقشان این نیست و با توجه به شایستگى ها بدون دیدگاه جنسیتى باید انتخاب شوند.
ـ خانم دکتر خاتمى, مجلس ششم بیش از نیمه راه را رفته است. در چنین موقعیتى عملکرد این دوره مجلس را چگونه ارزیابى مى کنید؟
ـ من فکر مى کنم مجلس ششم, مجلس فعالى چه در ابعاد سیاسى و چه در ابعاد غیر سیاسى بوده است. البته از آنجا که کل جو کشور سیاسى است آنچه بیشتر ابراز مى شود یا به اطلاع مردم مى رسد جنبه هاى سیاسى کار است. اما کارهاى بسیار خوبى نیز به عنوان مثال در مورد قانون مالیات ها یا قانون تجارت و سرمایه گذارى خارجى داشته ایم. هم اکنون نیز لایحه تجمیع عوارض است که دارد روى آن کار مى شود. در مجموع وقتى عملکرد دوره ششم را با عملکرد مجالس قبلى مقایسه مى کنم, آن را رضایت بخش مى دانم. اگر چه فرصت هاى بیشترى مى توانست مورد استفاده قرار گیرد که چنین نشد. فرصت هایى که کمیسیون ها و نمایندگان با دادن طرح بهتر مى توانستند از آن بهره ببرند; طرح هایى به دور از دیدگاههاى جناحى یا بعضى اقدامات نظارتى که بتواند براى کنترل مشکلات مانند مسائل اقتصادى کشور به جریان افتد و بسیار مفید باشد. متإسفانه در این قسمت ها گاهى اغماض شد که البته مسائل سیاسى در این زمینه بى تإثیر نبوده است.
ـ در مورد عملکرد مجلس براى زنان چه نظرى دارید؟ لطفا در مورد آخرین اقدامات مجلس در خصوص بهبود وضعیت زنان نیز توضیح دهید.
ـ در مورد قوانین مربوط به بانوان اگر نگاهى به مطبوعات پنج دوره قبل داشته باشیم ـ اگر چه همه آن مصوبات براى ما ارزشمند است ـ ولى شاید به دلیل شرایط خاص کشور در آن سال ها بیشتر مصوبات مربوط به خانواده هاى محترم شهدا و ایثارگران و بانوان مرتبط با این خانواده ها و تعدادى هم سایر گروهها بوده است.
اما در مجلس ششم تعداد قوانینى که اصلاح شده یا براى اولین بار به تصویب رسیده, زیاد است. این مصوبات را حتى اگر به سبب عملکرد کلیه دوره ها مقایسه کنیم باز هم رقم بالایى دارد. هم اکنون در فراکسیون زنان بازنگرى کل قانون مدنى و اصلاحات مربوط به خانم ها در دستور کار قرار دارد. این کار البته به همت خانم هاى حقوقدانى که قبلا زحمت کشیده اند و مجموعه اى را گردآورى کرده اند صورت گرفته و ان شإالله طى ماههاى آینده اصلاحیه کلى بر قانون مدنى را به مجلس ارائه خواهیم داد.
ـ آیا ملاقاتى که اخیرا تعدادى از بانوان نماینده مجلس با علماى عظام در قم داشتند در مورد این اصلاحیه بود؟
ـ خیر, علت آن ملاقات, موضوع دیه زن و مرد بود که بحث بسیار سنگینى است و آن را کمیته زن و خانواده کمیسیون فرهنگى در دست بررسى دارد. این بحث نیاز به کار کارشناسى طولانى دارد. اگر کمیسیون فرهنگى زودتر به نتیجه رسید آن را به عنوان طرح ارائه مى دهد, اگر نه احتمالا با بقیه اصلاحیه ها که هم اکنون در دستور کار است, ارائه مى شود.
در مورد سایر اقداماتى که شده, یکى بحث حق طلاق زنان است که خوشبختانه اخیرا شوراى محترم نگهبان نیز آن را تإیید کرد و پس از این زنان مى توانند در همه مواردى که آقایان مى توانند همسر خود را طلاق دهند, تقاضاى طلاق کنند.
بحث اعزام دانشجویان دختر به خارج که قبلا بدون همسر و شرط تإهل نمى توانستند اعزام شوند و دیگرى اجرت المثل بعد از فوت همسر است. در مورد سن ازدواج که قبلا 9 سال براى دختر و 13 سال براى پسر بود, به 13 و 15 سال افزایش یافت. اگر چه این مصوبه مجلس نبود و پس از ارجاع به مجمع تشخیص مصلحت نظام در این سنین تعیین شد.
مصوبه دیگر در مورد دادن حق عائله مندى به زنانى است که تکفل فرزندان خود را بر عهده دارند. اصلاحیه اى بر قانون تإمین اجتماعى را نیز در دستور کار داریم. در این مورد که هم اکنون تعلق حقوق همسر اول به زن زمانى صورت مى گیرد که همسر دومش فوت کند. اما پیشنهاد ما این است که در هر صورت با فقدان همسر دوم چه فوت و چه طلاق بتواند به حقوق همسر اول برگردد.
در مورد بودجه براى بیمه زنان خانه دار و نیز اختصاص بودجه به زنان سرپرست خانوار نیز تلاش زیادى صورت گرفته است. در واقع قوانینى از قبل براى بهبود وضعیت زنان سرپرست خانوار وجود داشت که اجرا نمى شد, مانند بحث اختصاص بودجه که تلاش هایى در این زمینه صورت گرفته و تداوم نیز دارد.
ـ به رغم همه اقدامات مثبتى که پس از انقلاب اسلامى براى بهبود وضعیت زنان انجام شده, نسل جوان ما شاید به دلیل آنکه توان مقایسه میان این دوره با دوره قبل از انقلاب را ندارد در بسیارى موارد با ناباورى نسبت به شرایط فعلى برخورد مى کند. به نظر شما ضعف نیروهاى انقلابى و وفادار به آرمان هاى نظام در جذب بخش عمده اى از این نسل در کجا بوده است و چه باید کرد؟
ـ من فکر مى کنم ما در انتقال اطلاعات به نسل بعد روش هاى درستى را اتخاذ نکردیم. شاید به دلیل تفاوت سنى نتوانستیم درک درستى از نسل جوان داشته باشیم. در واقع آنچه که باید بیان مى شد, مى بایست با زبان همین نسل و رفتارهاى مناسب جوانان امروز بیان مى شد, اما ما این گونه رفتار نکردیم. بنابراین نه فقط در بسیارى جاها تإثیر مثبت بر نسل جوان نداشتیم, بلکه تإثیرات منفى نیز بر جاى گذاشتیم.
ـ در این مرحله چه باید بکنیم؟
ـ به نظر من بر خلاف آنچه که مى گوییم حوزه و دانشگاه باید با یکدیگر ارتباط نزدیک و صمیمى داشته باشند, فاقد چنین رابطه اى هستیم. حتى اگر نزدیکى وجود داشته, هم اکنون به سردى گرایید, و ما باید تلاش کنیم آن را مستحکم و نزدیک سازیم. باید فهم متقابلى از افکار و سخنان یکدیگر به دست آوریم.
ببینید, ممکن است یک دانشگاهى فاقد دیدگاه فکرى و اعتقادى حوزه باشد و به همین ترتیب یک حوزوى آن بینش علمى دانشگاهى را نداشته باشد ولى وقتى اینها با هم توإم شود, نتیجه مثبت مى دهد. از جوان امروز مى پرسیم چرا انقلاب را درک نمى کنى و یا اگر درک مى کنى چرا نمى خواهى به آن متعهد باشى؟ پاسخ را خود داریم. طبیعى است اگر جوان به هر دو جنبه لازم دست یابد بسیارى از مشکلات حل مى شود. او باید بتواند آموزه هاى دینى را متناسب و به زبان علومى که در دانشگاه یا در جامعه مىآموزد, فرا گیرد; همچنین متناسب با ظرفیتى که دارد.
ـ ارتباط شما با مردم حوزه انتخابیه تان چگونه و در چه حدى است. آیا از آن راضى هستید؟ و آیا موکلانتان راضى هستند؟
ـ با توجه به جمعیت شهرستان مشهد که نزدیک 2/5 میلیون نفر است, قطعا نحوه تعامل نسبت به شهرستان هاى کوچک تر متفاوت بوده و امکان حضور و برقرارى ارتباط رو در رو مشکل است. ولى در همه این مدت سعى داشته ام از مناطق حاشیه اى شهر که محروم ترند و نیز روستاها بازدید داشته باشم و نیز با حضور و ملاقات مردم در دفتر کار, مشکلات آنها را بررسى کنم.
همان طور که مى دانید شهر مشهد و کلات داراى پنج نماینده است که اگر مجموعه پنج نفر منسجم و هماهنگ کار کنند نتایج خیلى بهتر و مطلوب تر مى شود. ولى چون این نتیجه حاصل نمى شود نهایتا کار سنگین و برآیند آن نیز مورد نظر و دلخواه و خوب نخواهد شد. رضایت موکلان عزیز را نیز باید از خود آنها پرسید.
ـ علاقه مندیم بدانیم شما که براى نخستین بار در مجلس حضور یافته اید, آیا پیش از ورود نسبت به نقش خود تصورى متفاوت یا منطبق با وضعیت کنونى داشته اید؟
ـ تصور من کاملا متفاوت از آن چیزى است که اتفاق افتاد. وظایف نمایندگى که تعریف نشده است و توقعات مردم بسیار بالاست. بدون اینکه هیچ گونه امکاناتى در اختیار نماینده قرار گرفته باشد. عدم پاسخگویى به موقع مسئولین اجرایى از مشکلات جدى است که ساعت ها و ماهها وقت نماینده را به خود اختصاص مى دهد و به رغم گذشت بیش از یک سال و یک کتاب مکاتبه, پاسخ نهایى منفى است.
وجود جو سیاسى حاکم بر جامعه و بر مجلس باعث شده که توجه کافى به جایگاه افراد و شایستگى یا عدم شایستگى آنها نشود و در واقع روابط سیاسى افراد امتیازات ویژه را به اشخاص مى دهد, نه انتخاب واقع بینانه و اصولى و تحمل این شرایط در بعضى موارد غیر ممکن است, به طور کلى در نهایت آنچه مى توانم نتیجه بگیرم, عدم رضایت است.
ـ خیلى از خوانندگان ما مایلند بدانند به عنوان یک نماینده, برنامه کارى شما طى یک هفته چیست؟
ـ برنامه کارى مجلس بسته به رإى مجلس گاهى تفاوت دارد و در حال حاضر چهار روز در هفته را از ساعت 8 صبح تا 5 بعدازظهر در مجلس هستیم. در ساعات دیگر وظیفه شرکت در شوراها و کمیسیون هایى را داریم که یا از طرف مجلس معرفى شده ایم یا از طرف وزارتخانه دعوت به عمل آمده است. ساعاتى را نیز باید براى پى گیرى موضوعات حوزه انتخابیه با وزراى محترم یا مسئولین دیگر در تهران ملاقات داشته باشیم.
در هفته اى که مجلس جلسه علنى ندارد علاوه بر رسیدگى به مکاتبات و مشکلات و ملاقات هاى حضورى در دفتر, به مناطق مختلف حوزه انتخابیه نیز باید رفت و از نزدیک وضعیت مردم و ادارات را دید. چون عضو هیئت علمى دانشگاه علوم پزشکى هم هستم, وظیفه آموزشى را نیز در کنار مواردى که بدان ها اشاره کردم, بر عهده دارم.
ـ به عنوان آخرین سوال, آیا شما با جناب آقاى خاتمى رئیس جمهور, نسبتى دارید؟
ـ خیر, من هیچ نسبتى با ریاست جمهورى محترم ندارم.
پیام زن ـ مجددا از فرصتى که در اختیار ما قرار دادید, تشکر مى کنم.