خانم آن مارى شیمل, تندیس پژوهش در فرهنگ اسلامى ((مرورى بر زندگى وى در هشتادمین زادروز تولد))غلامرضا گلى زوارهکوشش و کاوشدر میان پژوهشگران جهان بخصوص آنان که در عرصه هاى دینى, فرهنگى و عرفانى, تحقیقاتى انجام داده اند; زندگى علمى و مطالعاتى خانم آن مارى شیملSCHIMMEL) ANNEMARIE ) مى تواند سرمشقى برجسته براى مشتاقان معارف و طالبان حقیقت باشد چرا که شیوه زندگى ایشان به عنوان محققى پرتوان, به علاقه مندان مىآموزد که چگونه باید تحقیق نمود و وسعت دید خویش را در پژوهش ها چگونه باید قرار داد. خانم شیمل, بدون تردید یکى از مظاهر و مصادیق تبلور بخشیدن به معانى عرفانى و جلوه گر ساختن مباحثى است که ریشه در بنیادهاى اصیل فرهنگ دینى دارد, در این رهگذر, دقت, اهتمام, جامع نگرى علمى و پرهیز از تعصب ها و نقد و بررسى برخى باورهاى عامه که به عرصه هاى اعتقادى راه یافته مى تواند توسط وى چون چراغى فروزان فراسوى محققان قرار گیرد. او با توانایى ها و نبوغ فوق العاده و فراتر از دانش تخصصى خود, از درون فرهنگ و اندیشه اروپایى به حوزه پژوهش در فرهنگ و تمدن اسلامى پیوست و هیچ گاه در این مسیر با غیریت سازى و دوگانه اندیشى مواجه نگردید و از این جهت اجازه نداده در فهم علمى موضوعات مورد کاوش, انسداد ایجاد شود; این نوع رویکرد کارش را برجسته و ممتاز مى نماید. در عصرى که ناآشنایى یا کم اطلاعى با فرهنگ اسلامى موجب بروز برخى تبلیغات منفى, پیش داورىها و سوء تفاهم هاى بسیارى گردیده است, بدون شک آثار ارزشمند و کاوش هاى علمى خانم آن مارى شیمل مى تواند در روشن ساختن افکار عمومى و ایجاد تفاهم بین اسلام و غرب تإثیر بسزایى داشته باشد. این بانوى فرهیخته از سنین جوانى تا امروز که ایام کهنسالى و فرسودگى بدنى را طى مى کند و هشتاد سال از عمر پربارش مى گذرد, با عزم راسخ و تحمل دشوارىها و رنج فراوان در راه شناسایى فرهنگ و تمدن اسلامى پیش رفته است, او در پژوهش هاى متنوع خود کوشیده است تا با برطرف کردن موانع فهم معارف دینى و عرفانى از قبیل ساده نگرى, تعصب و خرافات خواننده را به سوى چشمه هاى اصیل اندیشه هاى ناب اسلامى راهنمایى کند, به همین دلیل اعتقاد دارد گوهر و اصل اصیل اسلام در عرفان نهفته و این گونه معرفت شهودى آدمى را به رستگارى و یکتاپرستى مى رساند. وى موفق گردیده است که چکیده یافته هاى معرفتى دانشوران سلف و محصول آنچه را خود سالیان متمادى با شکیبایى در باره فرهنگ اسلامى از راه مطالعه و پژوهش و دیدار از سرزمین هاى اسلامى و گفت و شنود با مسلمانان فراهم آورده, با زبانى رسا, روشن و بیانى لطیف و پرجاذبه در اختیار خوانندگان قرار دهد. از این رو آثارش نه تنها مإخذى معتبر براى اهل تخصص, تفحص و دانش پژوهان است بلکه عموم مردم نیز با سعى اندک مى توانند از تحقیقات ارزنده او سود ببرند.(1) خانم شیمل در دفاع از اسلام و ارزش هاى قرآنى و توجه دادن اروپاییان به سوء تفاهماتى که در برداشت از اعتقادات دینى داشته اند, نقش مهمى را بر عهده گرفت و در این راستا صداقت و شجاعت خود را بروز داد, ایشان در یکى از آثارش نوشت: اسلام دینى است که در غرب بسیار بد فهمیده شده و حتى توسط عده اى از افراد ناوارد به نوعى بدویت و توحش متهم شده است.(2) این بانو با صراحت لهجه اى که تنها از یک محقق بسیار مطلع و بى نیاز به تعریف و تمجید غرب برمىآید, اعلام مى دارد: قرآن تنها کتاب آسمانى است که به همان صورتى که بر رسول اکرم(ص) وحى شده, حفظ و نگهدارى گردیده است. در جایى نیز پس از مقدمه اى متین و مستدل در باره علل احترام و تکریم فوق العاده مسلمانان نسبت به پیامبر عظیم الشإنشان اظهار مى دارد: از این روى است که مسلمانان هر گونه ((سب الرسول)) را بسیار گران و از گناهان بسیار سنگین تلقى مى کنند و عکس العمل آنان نسبت به تهمت ها و اهانت هاى سلمان رشدى علیه خاتم رسولان, از این جهت است. در اوضاع آشفته و تبلیغات مسمومى که استکبار جهانى و صهیونیزم در دفاع از این نویسنده مرتد راه انداخته بودند, سخن از حقانیت موضع مسلمانان و محکومیت این نویسنده هتاک بسیار شجاعت, پارسایى و صراحت مى خواهد. آن مارى شیمل در تبیین مفهوم جهاد به روشنى اعلام نمود: ترجمه اى که امروزه در مغرب زمین از این واژه به دست داده مى شود, غلط و غیر اسلامى است و به دنبال آن حقیقت دیگرى را مورد توجه خواننده قرار مى دهد و خاطرنشان مى نماید: ادعاى توسعه اسلام با خون و شمشیر, اتهام واهى بیش نیست و اسلام عمدتا قلوب مردم را به سوى خویش معطوف ساخته است. از روش هاى جالب این بانو آن است که در بیان نظرات خویش در جایى که با تفکرى یا رسومى از طایفه مسلمین در تباین است, همواره شرط ادب و قداست کلام را نگاه مى دارد, و از به کار بردن واژه ها و القابى که در شإن یک اظهارنظر و محاوره علمى نیست, جدا خوددارى مى ورزد, به عنوان نمونه هنگامى که خبرى را از غزالى بر این مضمون نقل مى کند که: ((اگر سجده بر غیر خدا واجب بود زن ها باید در پیشگاه مردان به خاک مى افتادند)) و یا چون از جمله ملاى رومى سخن مى گوید که گفته است: ((وجود زن براى رفع آلودگى هاى مرد ضرورت دارد)) مخالفت خویش را با این گونه مضامین را که ناصحیح و غیر منطقى مى داند با عبارت متینى اعلام مى کند: این گونه سخنان به گسترش اندیشه تساوى حقوق زن و مرد در اسلام کمک نمى کند.(3) آقاى دکتر عبدالرحیم گواهى که آثار آن مارى شیمل را به زبان فارسى ترجمه کرده و مى کند, مى نویسد: دوست اندیشمندى زمانى مى گفت: به اعتقاد وى خانم شیمل مسلمان است که به منظور باز بودن دستش در دفاع از ارزش ها و معارف اسلامى, این اعتقاد و گرایش اسلامى خود را به صراحت عنوان نمى کند و به اصطلاح در جوامع غربى و محافل اروپایى به نوعى, تقیه را پیش گرفته است! دکتر گواهى مى افزاید: نشانه هاى این باور اسلامى را در جاى جاى کتاب ((تبیین آیات خداوند)) مى توان مشاهده کرد, به ویژه هنگامى که مولف وقتى از امت مرحومه (کسانى که مورد رحمت خداوند و شفاعت رسول اکرم(ص) واقع مى شوند) سخن مى گوید, در خاتمه این کلام, از تعبیر ((ان شإالله)) استفاده مى کند که یقینا این گونه آرزوى رحمت و رستگارى براى جامعه اسلامى و امت موحد, جز از یک نفر مسلمان صادر نمى شود. (4) دوران کودکى و تحصیلاتخانم آن مارى شیمل در هفتم آوریل 1922 میلادى مطابق 18 فروردین 1301ه$.ش در شهر ارفورت آلمان دیده به جهان گشود. از دوران کودکى, وى به فرهنگ شرقى علاقه نشان مى داد. اگر چه والدین او به طور مستقیم موجد این اشتیاق نبودند, ولى چنین زمینه اى از خانواده اش سرچشمه گرفته است. مادرش از تبار ملوانان بود و پدرش به فلسفه و عرفان تمایل داشت. در مدرسه, آموختن زبان فرانسه و لاتین را آغاز کرد و در پانزده سالگى تصمیم گرفت زبان عربى را بیاموزد و معلمش در این رشته, دوست معلم زبان لاتینى اش بود که خود را محدود به آموزش زبان عربى نمى کرد بلکه سعى مى نمود شاگرد خود را با فرهنگ اسلامى و عربى نیز آشنا نماید. آن مارى شیمل بایستى هر هفته سه کتاب در باره تاریخ, ادبیات, تمدن و دین مطالعه مى کرد. همه این فعالیت ها در کنار دروس مدرسه انجام مى گردید. با وجود این, در شانزده سالگى موفق به اخذ دیپلم گردید. انگلیسى, زبان خارجى سوم بود که آن زمان در مدارس تدریس مى کردند و او گرچه در مدت یک سال آن را فرا گرفت اما امروزه آگاهى او از زبان مزبور همچون زبان آلمانى است و به هر دو زبان مورد اشاره تإلیفاتى دارد. کمى پس از اتمام دوران دوم دبیرستان, جنگ جهانى دوم آغاز گردید و تمامى فارغ التحصیلان ملزم به خدمت دولتى شدند, البته برخى, از این قاعده مستثنا بودند. همچون دانشجویان پزشکى و رشته هاى علوم طبیعى و تنها ناگزیر بودند شش هفته این کار را انجام دهند. گرچه خانم شیمل از مدت ها قبل مصمم بود که عربى و اسلام شناسى را تحصیل کند اما در دو رشته شیمى و فیزیک ثبت نام نمود ولى همزمان در کلاس هاى تاریخ هنر اسلامى که توسط ((ارنست کوهن)) تدریس مى شد, شرکت مى نمود, او همچنین نزد ((والز بیورکمن)) تحصیل زبان عربى را پى گرفت. از آنجا که به دلیل وقوع جنگ, به جاى یک ترم چهار ماهه و نیمه صرفا سه ماه تدریس مى شد, دوره تحصیلى این دانشجوى باهوش و سرشار از نبوغ و استعداد ذاتى به سرعت سپرى گردید.(5) معلم وى وقتى مشاهده کرد این دانشجوى هوشیار, مشتاق فرهنگ شرقى و بخصوص اسلامى است, به وى سفارش نمود دروس مربوط به علوم طبیعى را ادامه ندهد و مطالعات خود را در زمینه دروس مورد علاقه اش یعنى متون اسلامى و عربى متمرکز سازد. او به وى تإکید نمود: بهترین کار براى رسیدن به چنین مقصدى, شروع به تدوین پایان نامه دکترا مى باشد و به خانم شیمل نوید داد: بعد از گذراندن دوره دکترا و دفاع از رساله, دستیار وى خواهد گردید. بدین منظور, او درس فارسى و ترکى عثمانى را شروع کرد و در پایان ترم سوم, نوشتن رساله خود را آغاز نمود. با اینکه در ایام تعطیلات مجبور بود در کارخانه کار کند, رساله اش را در باره سلسله ممالیک (گروهى از حکمرانان مصرى) با عنوان ((خلیفه و قاضى در مصر در اواخر قرون وسطى)) به راهنمایى ((ریچارد هارتمن)) به پایان برد. همین رساله در سال 1943 میلادى در لایپزیک به طبع رسید و خانم شیمل در نوامبر این سال در امتحان دکترا شرکت کرد.(6) شیمل تا پایان جنگ جهانى در وزارت امور خارجه به عنوان مترجم کار مى کرد. وقتى کشور آلمان متوجه گردید که ناگزیر است در جنگ تسلیم گردد, وزارت امور خارجه با تمام پرونده هاى محرمانه نخست به شهر هاله انتقال یافت و سپس به ایالت زاکسن منتقل شد و تمامى کارمندان این نهاد نیز مجبور شدند به مکان جدید بروند. وقتى قواى مهاجم آمریکایى شهر مزبور را به اشغال خود در آوردند, کارکنان را نیز دستگیر و محبوس ساختند که بعدا زندانیان به شهر ماربورگ انتقال داده شدند و مدت حبس آنان در این ناحیه نزدیک شش ماه به طول کشید. خوشبختانه خانم شیمل که جزو زندانیان این شهر بود, رساله درجه پروفسورى خود را به ماربورگ برده بود; همان پژوهشى که در ماه مارس 1945م به دانشگاه برلین داده شده بود, چندین منبع مهم هم با خود به همراه داشت که در دوران زندان از آنها بهره برد.(7) در مقام استادى و عرصه هاى علمى و پژوهشىآن مارى شیمل که در سن نوزده سالگى در رشته مطالعات اسلامى موفق به اخذ درجه دکترا از دانشگاه برلین شده بود, در ژانویه 1946م امتحان استادى داد; یک هفته پس از این آزمون, نخستین سخنرانى خود را در دانشگاه ارائه کرد و در سن 23 سالگى استادیار دانشگاه ماربورگ گردید و خدمات دانشگاهى خود را با تدریس در مباحث اسلامى آغاز کرد. ایام اقامت او در ماربورگ از پرهیجان ترین دوران هاى زندگى علمى, فکرى و معنوى این بانو است, زیرا او مى بایست از سویى در تمامى زمینه هاى شرقى و اسلام شناسى همچون زبان عربى, فارسى, ترکى, هنر اسلامى, تاریخ, ادبیات (متون منظوم و منثور) تدریس مى کرد و از طرفى نزد معلم محترمش یعنى ((فریدریش هایلر)) درس مى خواند. شیمل در سال 1949م براى بار اول به خارج از کشور سفر کرد و به سوئد رفت, در دانشگاه آنجا تحقیقاتى را به عمل آورد و به مدت یک ماه نزد شرق شناسان و دین شناسان در دانشگاه اوپسالاى این کشور ماند و در سال 1951م امتحان دوره دکترایش (دکتراى دوم) را در تاریخ ادیان داد و در این رشته موفقیت برجسته اى به دست آورد. در سال 1952م به ترکیه رفت تا در زمینه نسخه هاى خطى در کتابخانه هاى استانبول تحقیق کند, در این سفر به زیارت آرامگاه مولانا (ملاى رومى و سراینده مثنوى) در قونیه نائل آمد. در سال 1953م بار دیگر به این کشور رفت, قبل از آن در برلین و ماربورگ با برخى پژوهشگران و روشنفکران ترکیه آشنا شده بود. در این سفر و در شهرهایى چون آنکارا, استانبول و ... با ادیبان, شاعران, عارفان, دانشوران و نیز مردمان عادى ترکیه ارتباطى عاطفى و پیوندى صمیمى برقرار کرد, زیرا سخنرانى هاى خود را به زبان ترکى ایراد مى نمود و تحصیلاتش در دین شناسى بود; در همین سفر اشتیاق وى به مباحث اسلامى و مسائل کشور مسلمان ترکیه مشخص گردید. لذا به وى پیشنهاد کردند که کرسى تاریخ ادیان را که دو سال قبل از آن در دانشکده الهیات آنکارا بنیان نهاده شده بود, پذیرا گردد. در این دانشکده دانشجویان نه تنها در زمینه هاى علوم اسلامى تحصیل مى کردند بلکه با افکار و اندیشه هاى معاصر غربى آشنا مى شدند; یعنى هم قرآن, حدیث, اصول فقه و زبان عربى را مىآموختند و نیز فلسفه اروپایى, جامعه شناسى دینى و تاریخ تطبیقى ادیان را فرا مى گرفتند. وقتى خانم شیمل به این دانشکده آمد, حدود 400 دانشجوى دختر و پسر در آنجا درس مى خواندند, چون در ترکیه کتاب هاى درسى تاریخ ادیان وجود نداشت, خانم شیمل مى بایست این تکلیف را عهده دار شود. به همین دلیل در سال 1955م در آنکارا کتاب مقدماتى در تاریخ ادیان را به طبع رسانید. شاید بتوان گفت شیمل بیش از هر جا فعالیت هاى خود را در ترکیه متمرکز کرد. در این زمان روابط و دوستى هاى شخصى بین وى و مسلمانان ترکیه پدید آمد, بر اثر این روابط, عشق وافر و تفاهم عمیقى نسبت به اسلام و جهان اسلام در خانم شیمل شکوفا گردید که مى توان این شوق ریشه دار را در تمامى آثار بعدى او مشاهده و لمس نمود. براى خانم آن مارى شیمل در یک گزارش موثر و خواندنى که ((برادرم اسماعیل)) (یادآورى خاطراتى از ترکیه) نام دارد و آن را براى نخستین بار در سال 1990م منتشر کرد, سال هاى اقامت در ترکیه دوباره زنده مى شود; این کتاب نگاهى دارد به پنجاه سال فرهنگ و باورهاى مردم ترکیه. در این اثر همچون فهرست مولفان آثار موجود در یک کتابخانه, اسامى تمامى روشنفکران و مولفان فرهنگ جدید این کشور درج گردیده است.(8) خانم ((شولسته روهر)) از برنامه ریزان و اجراکنندگان مشهور تلویزیون آلمان از شیمل پرسید: در سال 1954م در ترکیه پس از یک وقفه سى ساله, تدریس تعلیمات دینى از سر گرفته شد, مصطفى کمال آتاتورک تدریس علوم دینى را از مجموعه دروس حذف کرده بود. آن وقت شما به عنوان یک فرد مسیحى در دانشگاه آنکارا استخدام شدید تا تاریخ ادیان درس بدهید, آیا این امر غیر طبیعى نبود؟ او در پاسخ وى گفت: نه من خوشحال شده بودم تا آن زمان دو بار به ترکیه رفته بودم, براى مطالعه متون خطى با افراد جالبى آشنا شده بودم و تقریبا تمام اهل ادب را مى شناختم, زبان ترکى را هم از همان اوقات خوب مى دانستم. ارادت من به دین اسلام بر کسى پوشیده نبود. ((کریستا شولسته روهر)) افزود: آتاتورک با روش خشونتآمیزى به تغییر در سنت هاى اسلامى روى آورد و استفاده از خط لاتین با برنامه هاى اجبارى وى به تحول در تمام شئون زندگى مردم منجر گردید و از خبطهاى او این بود که مردم قادر به قرائت قرآن نبودند. شیمل این موضوع را مورد تإیید قرار داد و گفت: آنها حتى نمى توانستند نوشته هاى روى مراقد والدین خود را بخوانند. ناخوشایندتر از آن این است که وقتى من جلوى مسجدى آیه هاى قرآن را مى خواندم, ترک ها شگفت زده مى پرسیدند: واقعا شما مى توانید این آیات را بخوانید؟ خداى من, این چقدر موجب تإسف است. از این گذشته راه مطالعه تمام ادبیات کلاسیک ترک بر آنها بسته شده است چرا که این ادبیات قرابت بسیار نزدیکى با زبان و ادبیات عرب و ایرانى دارد به همین دلیل بسیارى از ضرب المثل ها و اصطلاحات سنتى را نمى فهمند زیرا وقتى با خط لاتین نوشته شوند, ظرافت خود را از دست مى دهند.(9) در این زمان شوق دیگرى در خانم شیمل پدید آمد که موجب گردید به پژوهشى جدید روى آورد. در سال 1940م مقاله اى از نیکلن مطالعه کرد که توجه او را به کتاب ((پیام شرق)) دکتر محمد اقبال لاهورى جلب کرد, او بدین لحاظ اقبال را انتخاب کرد که مانند خودش گوته و مولوى را ارج مى نهاد و به آنان مباهات مى کرد. پس شروع به خواندن توإم با کاوش در سایر نوشته هاى اقبال کرد و چندین مقاله براى مجله پاکستانى کوارترلى نوشت و از دست اندرکاران این نشریه تقاضا نمود به جاى حق التإلیف, کتاب هاى اقبال را به وى بدهند, زیرا آثار مذکور در آلمان و ترکیه نایاب بود. تا آن زمان خانم شیمل تمام همت خود را صرف تحقیق در آن دسته از کتاب هاى اقبال کرده بود که به پروفسور ماینکه تعلق داشت و اقبال شخصا این آثار را براى وى ارسال نموده بود. این کتاب ها ((جاویدنامه)) و ((پیام شرق)) نام داشتند, خانم شیمل اثر اولى را به دو زبان آلمانى و ترکى ترجمه کرد و بدین سبب به پاکستان دعوت شد, در آنجا به زودى شیفته فرهنگ و سرزمین این کشور اسلامى گردید و همین اشتیاق موجب شد که مرکز ثقل پژوهش هاى او, فرهنگ مسلمانان هند و پاکستان باشد.(10) در سال 1959م خانم شیمل از ترکیه به ماربورگ بازگشت و یک سال بعد, کنگره تاریخ ادیان را تدارک دید و با معلمش ((فریدریش هایلر)) به همکارى پرداخت ولى در این شهر هیچ گاه احساس رضایت و آرامش فکرى نکرد و این واقعیت را دریافت که افرادى تنگ نظر و تنک مایه در دانشگاه ماربورگ قدرت تحمل او را ندارند و اشتهار جهانى و قابل احترامش براى همکاران دانشگاهى وى خوشایند نمى باشد. در سال 1961م به خانم شیمل پیشنهاد گردید که به تدریس زبان عربى و اسلام شناسى در دانشگاه بن بپردازد, او هم پذیرفت و در سال 1965م مسئولیت کرسى فرهنگ اسلامى هنرى دانشگاه هاروارد به وى پیشنهاد گردید و نیز در سال بعد با دانشگاه مذکور قراردادى را امضا کرد و در سال 1967م به تدریس تصوف, خوشنویسى و شعر اسلامى مبادرت نمود; در همین زمان در باره اوزان شعر فارسى, ترکى و اردو پژوهش هایى به عمل آورد و به بررسى زیربناى فرهنگى کشورهاى اسلامى ایران, ترکیه و پاکستان پرداخت زیرا عقیده داشت بدون در نظر گرفتن پیش زمینه هاى فکرى و فرهنگى, سروده هاى مذکور قابل درک و فهم نخواهند بود. در همین سال ها روابط خانم شیمل با پاکستان بیش از پیش صمیمانه شد و تقریبا هر سال به آن سرزمین سفر کرد و نه تنها در مورد اقبال تحقیق نمود بلکه در ادبیات سندى و زبان هاى دیگر به تفحص پرداخت و از این روى پاکستانى ها تلاش هاى علمى و مطالعاتى او را مورد تحصین قرار دادند. در سال 1970م به سمت استادى رسید, شرط نخست او این بود که در سال, یک نیم سال تحصیلى درس بدهد و نیم سال دیگر براى پژوهش ها و سفرهاى تحقیقاتى او باقى بماند.(11) ((کریستا شولسته روهر)) از خانم شیمل پرسید: آیا شما به تدریس در دانشگاه هاروارد مشغول شدید و تا سال 1992م در آنجا ماندگار شدید. خانم شیمل گفت: قرارداد خوبى با این مرکز علمى داشتم, در آنجا من همیشه در یک نیم سال دو برابر تعداد ساعت ها تدریس مى کردم و امتحان پس مى گرفتم و از پاییز به بعد را در پاکستان, هند و سایر کشورها مى گذرانیدم, در هاروارد با شاگردهاى بسیار خوبى که داشتم, خیلى فشرده و با علاقه کار مى کردم که بسیارى از آنان از من دکترا گرفتند و هم اکنون آنان در اروپا و آمریکا مقام هاى برجسته علمى و پژوهشى دارند که به این فرزندانم افتخار مى کنم.(12) مراتب علمى و ابعاد توانایىخانم شیمل از شخصیت هاى مشهور جهانى است که قریب شصت سال در حوزه دانشگاهى به تدریس اسلام شناسى و فرهنگ کشورهاى مسلمان اشتغال دارد. او در کشورى دیده به جهان گشود که دانشآموزان آن با نوزده سال سن فرصت مى یابند وارد دانشگاه شوند. در نبوغ این خانم همین بس که در چنین سنى به اخذ دکتراى اسلام شناسى نائل آمد و در حالى که 24 سال داشت, این لیاقت را به دست آورد که دانشجو تربیت کند و به تدریس در دانشگاه بپردازد. نوگرایى و تلاش براى ادراک بیشتر فرهنگ ها و تإثیر بر نسلى که در آینده اى نه چندان دور بیگانه با فرهنگ غنى خویش رشد مى کنند حاصل بخشى از فعالیت هاى علمى پروفسور شیمل است. او در سن کهولت و بازنشستگى نیز دست از مطالعه و تحقیق بر نمى دارد, آثار و نوشته هاى متعددش نیز بى تردید در آینده حکم مرجع را به خود اختصاص خواهند داد.(13) به گفته رئیس دانشگاه بن, حتى آن کسانى که از علم اسلام شناسى آگاهى ندارند, مجذوب عمق و عظمت آثار علمى و ادبى خانم شیمل مى شوند; وى مى افزاید: من خود قبل از آنکه خدمت خویش را در بن آغاز کنم, مدت طولانى به عنوان برنامه ریز شهرک تازه اى در ایران, در این کشور کار کرده ام و از آن هنگام به بعد تحولات جهان اسلام را با علاقه دنبال مى کنم, خود را مدیون خانم شیمل مى دانم که واسطه اى است میان اسلام و اروپا و این نقش را کماکان با موفقیت دنبال مى کند.(14) پروفسور ویلد, از اندیشمندان آلمانى, نیز خاطرنشان ساخت: خانم شیمل آثار خویش را به زبان هاى آلمانى, انگلیسى, فرانسه, عربى و ترکى نوشته است. این امر جهانى بودن او را نشان مى دهد و موید آن است که خوانندگان آثارش به فرهنگ هاى گوناگون جهان تعلق دارند.(15) خانم شیمل در هر دوره اى به مطالعاتى پرداخته و معلومات خود را به رشته اى خاص محدود نکرده است, از این رو از هنر خطاطى گرفته تا مطالعات عرفانى و پژوهش در آثار شاعران مسلمان توجه او را به خود جلب نمود. فهرست آثارش به 105 جلد بالغ مى گردد.(16) اما تعداد مقالات, ترجمه ها و مقدمه هایى که بر کتاب ها, نوشته و مقالاتى که در دائره المعارف ها و نقد کتاب ها و سخنرانى ها دارد به قدرى زیاد است که تا به حال کسى نتوانسته فهرست کاملى از آنها فراهم کند و خود خانم شیمل نیز نمى داند که تا کنون چند مقاله نوشته است. وى مى گوید بارها اتفاق افتاده که براى پژوهش در موضوعى به منبعى مراجعه کرده ام و بعد متوجه شده ام که چند سال قبل بر آن کتاب خودم مقدمه نوشته ام. وى به دانشجویانش توصیه مى کند در ایام تحصیل بیشتر به کار عملى بپردازند و صرفا دروس نظرى و تئورى نخوانند. همچنین در درس فرهنگ, بر مطالب دینى و هنرى تإکید مى کند. اگر مولوى شاعر مورد علاقه اش است اما به شاعران دیگر هم عشق مى ورزد و منتخباتى از اشعار ناصرخسرو را در دست طبع دارد, خاقانى را نیز بسیار دوست مى دارد و مایل است در باره فرخى سیستانى نیز تحقیقاتى به عمل آورد.(17) خانم شیمل در مصاحبه اى گفته است: همواره دعاها, احادیث و اخبار اسلامى را از متون اصلى عربى آنان مى خوانم و به هیچ ترجمه اى در این عرصه مراجعه نمى کنم اما براى اینکه این منابع ارزشمند معنوى, براى جهان امروز موثر باشد, به ترجمه بخش هایى از کتاب مبارک صحیفه کامله سجادیه امام سجاد(ع) پرداختم و آن را منتشر نمودم. خانم شیمل اضافه مى نماید: وقتى مشغول ترجمه این ادعیه بودم, مادرم در بیمارستان بسترى بود و من که به عیادتش مى رفتم بعد از آنکه به خواب مى رفت در گوشه اى از آن اتاق به کار تنظیم ترجمه ها مشغول مى شدم; اتاق مادرم دو تختى بود, در تخت دیگرى خانمى فاضل بسترى بود که به مذهب خود (کاتولیک) بسیار ایمان داشت و حتى تعصب نشان مى داد. وقتى متوجه شد من دعاهاى اسلامى را ترجمه مى کنم, دلگیر گردید که مگر در کتب مقدس مسیحیان کمبودى وجود دارد که تو به دعاهاى اسلامى روى مىآورى؟! وقتى کتابم به طبع رسید, نسخه اى از آن را برایش فرستادم, یک ماه بعد از طریق تلفن با من تماس گرفت و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم, زیرا هر روز به جاى دعاهاى مسیحى, آن را مى خوانم. بله واقعا ترجمه ادعیه امامان شیعه مخصوصا صحیفه امام سجاد(ع) براى بسیارى از مردم جهان غرب کارساز و آموزنده خواهد بود.(18) خانم شیمل از حافظه اى استثنایى برخوردار است, سال ها در کشورهاى اسلامى اعم از عربى و غیر عربى به سر برده و به کار تحقیق و تدریس مشغول بوده و حتى کوچک ترین اصطلاحات آداب, اعمال و اماکن دینى و سرانجام هر چه را که دیده و یا به هر زبان اسلامى شنیده, در حافظه خویش و یا بیرون از آن ثبت و ضبط کرده و در مجموعه آثار خویش مکرر مورد استفاده قرار داده است به گونه اى که خواننده اروپایى از کثرت استعمال این گونه واژه ها و عبارات و نیز وسعت دانش و اطلاعات مولف, شگفت زده مى شود. امرى که انصافا با توجه به مهارت استثنایى خانم شیمل در اکثر زبان هاى زنده اسلامى اگر نگوییم بى نظیر, حداقل از نوادر است. به قول دکتر عبدالرحیم گواهى: براى درک بیشتر عمق و ارزش اطلاعات خانم شیمل در خصوص اسلام و جوامع اسلامى, در مقام مقایسه, باید ببینیم اگر به فرض قرار بود یکى از ما این مقدار مطالعه و دانش راجع به مسیحیت و آداب و رسوم مسیحیان کسب کنیم در واقع چقدر وقت و حوصله لازم داشت و چه اندازه تلاش و اهتمام مى خواست تا تمامى مناطق تحت قلمرو این مذهب را در شرق و غرب و اقصى نقاط جهان درنوردیم و تقریبا با کلیه زبان هاى زنده پیروان مسیحیت و آثار عمده منظوم و منثورشان آشنا شویم؟ آیا چند نفر محقق وجود دارند که قادرند چنین حرکت علمى و فرهنگى را انجام دهند.(19) نکته دیگر در مورد این بانوى محقق, آشنایى و بلکه احاطه کم نظیر ایشان به تمامى زبان هاى مهم و زنده اسلامى نظیر عربى, فارسى, ترکى, اردو, پشتو و غیره است و او با شور و شوقى وافر و اهتمامى بااهمیت که از یک محقق جستجوگر و حقیقت جو انتظار مى رود, به گوشه و کنار جهان اسلام سر زده و از هر خرمنى خوشه اى و از هر چمنى گلى برچیده است و محصول این تلاش خود را در اختیار مشتاقان فرهنگ دینى و اسلامى نهاده است. خانم شیمل در سال 1963م مجله ((فکر و فن)) را که به زبان عربى است و در آلمان انتشار مى یابد, بنیان گذارد و مدتى نیز مدیریت مرکز بین المللى تاریخ ادیان را به عهده گرفت.(20) از سال 1981 تا 1986م مولف موضوعات اسلام براى دائره المعارف عربى ادیان نیویورک شد و تا به حال ناشر سلسله انتشاراتى است که مرکز نشر دانشگاه دولتى نیویورک در خصوص مسلمانان آسیاى جنوبى منتشر مى کند.(21) مقاله هشتاد و پنج صفحه اى عالمانه اى که از این بانوى دانشمند در جلد دوم کتاب تاریخ ادیان چاپ شده, بخشى از کوشش هاى خستگى ناپذیر او در معرفى اسلام به جهان است. در کتابى محققانه پیوند هنر خوشنویسى و خطاطى را با فرهنگ اسلامى مورد بررسى قرار داده و در آن به معرفى انواع قلم ها, شیوه هاى خوشنویسى, سیر تحول خط عربى از کوفى تا نقاشى, خط, روش هاى تعلیم خط, اهمیت خوشنویسى در فرهنگ اسلامى, جناس هاى خطى, تلمیحات, کنایات و مصطلحات مایه گرفته از خط را که در طول قرن ها الهام بخش شاعران پارسى گوى بوده است, در بر مى گیرد. نشان هاى شایستگى و لیاقتاین بانوى دانشمند از معدود مشاهیر معاصر جهان است که تا کنون قریب بیست مدال و نشان افتخار از نقاط مختلف دنیا به پاس فعالیت هاى علمى اش دریافت کرده است: در سال 1965م ستاره قائد اعظم, در سال 1975م دکتراى افتخارى دانشگاه قائد اعظم در اسلامآباد, در سال 1978م دکتراى افتخارى دانشگاه پیشاور و در سال 1984م بالاترین مدال مردمى به نام هلال امتیاز به ایشان اعطا گردید. در سال 1982م خانم شیمل پیشنهاد کرد به مناسبت صد و پنجاهمین سال وفات ((گوته)), خیابانى در لاهور به نام وى مشخص گردد, نه تنها این نظر عملى شد بلکه یکى از زیباترین خیابان هاى شهر لاهور پاکستان, به نام خود خانم شیمل اختصاص یافت. در سال 1965 مدال ((فریدریش روکرت)) از شهر ((شواین فورت)) به وى اهدا گردید, مدال طلایى هامرپور کشتال از شهر گدادز اتریش (در سال 1974), مدال صلیب نشان درجه یک از جمهورى فدرال آلمان (در سال 1980) و در همین سال جایزه یوهان هاینریش فوس از آکادمى زبان و شعر به این بانو اختصاص یافت. در سال 1981م عضو آکادمى سلطنتى هلند در ادبیات گردید. به سال 1985 دکتراى افتخارى دانشگاه اوپسالا را دریافت نمود, دو سال بعد مدال ((لوى دلاوید)) از دانشگاه کالیفرنیا به دلیل سهم عمده اى که وى در پژوهش هاى اسلامى داشت, مختص خانم شیمل گردید. دکتراى افتخارى دانشگاه سلجوق را در سال 1988م در قونیه ترکیه گرفت, سال بعد نشان لیاقت آلمان از آن او شد, در همین سال عضو افتخارى میساMesa) ) وDMG (جامعه شرقى آلمان و طلوع خورشید) و عضو افتخارىSIE (جامعه ایران شناسان اروپا) گردید. همچنین در ترکیه مدال ایرکیکا[ (ircica) مرکز تحقیقات بین المللى تاریخ هنر و فرهنگ اسلام], مدال وقف شناسان ترکیه و جایزه ترجمه (مرکز تعلیم زبان ترکى) به وى تقدیم گشت. در ماه مى1992م (1374ه$.ش) جایزه لوکاس از دانشگاه توبینگن به وى تعلق گرفت.(22) جایزه صلح ناشران آلمانى که در 15 ماه اکتبر سال 1995م به پروفسور شیمل اعطا گردید, یکى از مشهورترین و معتبرترین جوایز فرهنگى است, در مراسمى که به این مناسبت ترتیب یافت, علاوه بر رئیس جمهور, صدر اعظم و وزراى کابینه آلمان فدرال, صدها تن از شخصیت هاى علمى, فرهنگى و اجتماعى آلمان و دیگر کشورهاى جهان حضور داشتند, این نکته درخور ذکر است که جایزه مذکور براى کتاب یا اثر مشخصى به نویسنده تعلق نمى گیرد بلکه مجموعه آثار و سیر تکاملى زندگى اجتماعى و فرهنگى و کوشش هاى صلح جویانه نامزد اخذ آن در نظر گرفته مى شود. ملیت, جنسیت, نژاد, اعتقادات مذهبى و مسلکى نامزدهاى دریافت جایزه نیز در تصمیم گیرى شوراى داوران اثرى ندارد, قبلا این جایزه به مشاهیرى چون آلبرت شوایتزر, مارتین بوبر (فیلسوف و مورخ اتریش), هرمان هسه (نویسنده آلمانى), رادکریشنان (استاد فلسفه دانشگاه و رئیس جمهور هند), ارنست بلوخ (فیلسوف آلمانى), اوکتاو پاوز (شاعر و نویسنده مکزیکى) و ... تعلق گرفته بود که این فهرست خود بهترین موید ارزش آن مى باشد و پیوستن پروفسور شیمل به این جمع فرهیخته, بى تردید اعتبار و شهرت او را فزونى خواهد داد.(23) در مراسمى که روز یکشنبه 7 آوریل 2002 میلادى, مطابق 18 فروردین سال 1381 به مناسبت هشتادمین سالروز تولد خانم شیمل در تالار بزرگ امارت تاریخى شهردارى بن (آلمان) برگزار شد, از مقام شامخ علمى و فرهنگى ایشان تجلیل به عمل آمد, در این مراسم خانم بربل دیکمان شهردار بن ضمن سخنانى در وصف شخصیت فرهنگى شیمل گفت: براى شهر بن که از یک سو به عنوان مرکز تجمع موسسات علمى و پژوهشى و از سوى دیگر به عنوان مقر بسیارى از نهادهاى وابسته به سازمان ملل متحد در سطح جهانى از موقعیت ویژه اى برخوردار است, موجب افتخار مى باشد که از خانم شیمل درخواست کند به مناسبت هشتادمین سالروز تولدش به دست خود, نام خویش را در کتاب زرین شهر ثبت نماید. بانو شیمل که به دلیل بیمارى استخوانى پا قادر به راه رفتن نبود و با صندلى چرخدار حرکت مى نمود, پس از امضاى نام خود در این کتاب, از دست اندرکاران مراسم مذکور تشکر کرد.(24) در ایران همایش ((عرفان پلى میان فرهنگ ها)) با هدف بزرگداشت مقام علمى خانم شیمل در تالار علامه امینى دانشگاه تهران در روزهاى 22 و 23 مهرماه سال 1381 برگزار گردید, این همایش از سوى موسسه توسعه دانش و پژوهش و با همکارى دانشگاههاى تهران و الزهرا و مرکز گفتگوى تمدن ها برنامه ریزى شده بود. در همایش مذکور دکتراى افتخارى در رشته تاریخ اسلامى دانشگاه الزهرا و نشان ویژه وزارت علوم و تحقیقات و فناورى به پروفسور شیمل اهدإ گردید.(25) پى نوشتها:1ـ نک: مقاله سفیر فرهنگى میان شرق و غرب, خسرو ناقد, نشر دانش, سال 15, شماره سوم, ص92. 2ـ مقدمه کتاب تبیین آیات خداوند, آن مارى شیمل, ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهى. 3ـ براى روشن شدن این مطالب به مإخذ قبل مراجعه نمایید. 4ـ همان, سخن مترجم, ص5. 5ـ شرقى تر از هر غربى, ماهنامه ادبستان, شماره 31, (تیر 1371), ص24. 6ـ ابعاد عرفانى اسلام, آن مارى شیمل, مقدمه مترجم, (دکتر عبدالرحیم گواهى), ص10. 7ـ مجله ادبستان, همان. 8ـ دو هفته نامه فرهنگ و پژوهش, شماره 96, ص33. 9ـ دیدگاههاى یک شرق شناس در مصاحبه با تلویزیون آلمان, ماهنامه ((از دیگران)), سال دوم, شماره 5, ص11. 10ـ ابعاد عرفان اسلامى, مقدمه مترجم, ص;12 نشریه فرهنگ و پژوهش, ص33. 11ـ نشریه ادبستان, همان, ص25. 12ـ مصاحبه خانم شولسته روهر با بانو آن مارى شیمل, نشریه ((از دیگران)), همان, ص13. 13ـ گفتگوى یک روزنامه آلمانى با آن مارى شیمل, مقدمه جهانشاه ناصر, روزنامه اطلاعات, شماره 22462. 14ـ تجلیل از پروفسور آن مارى شیمل, (در شهر بن آلمان), ماهنامه ((از دیگران)), سال سوم, شماره اول, ص19. 15ـ همان, ص40. 16ـ شبکه معارف, اخبار ساعت 21, روز نهم آذر, 1381. 17ـ ابعاد عرفانى اسلام, ص16 ـ 15. 18ـ ملاقات رایزن فرهنگى جمهورى اسلامى ایران در آلمان (دکتر محمد رجبى) با خانم آن مارى شیمل, مندرج در مجله ((از دیگران)), سال دوم, مردادماه 1380, ص10 ـ 11. 19ـ تبیین آیات خداوند, ص6 ـ 5. 20ـ دو ماهنامه کیهان اندیشه, شماره 23, ص59. 21ـ نشریه فرهنگ و پژوهش, همان, ص;33 ماهنامه ادبستان, همان, ص26. 22ـ همان. 23ـ نشر دانش, همان, ص;93 مجله ((از دیگران)), سال دوم, شماره 5. 24ـ ماهنامه ((از دیگران)), سال سوم, شماره اول, ص;16 نشر دانش, سال 19, بهار 1378, ص94. 25ـ نشریه فرهنگ و پژوهش, شماره 96, ص32, روزنامه اطلاعات, شماره 22559 و نیز شماره ;22605 روزنامه جام جم, 21 مهر 1381, شماره 702.
|