پژواک (نامههاى خوانندگان)
مسئول محترم صفحه «سبز آسمونى»، چند عنوان شعر براى مجله محبوبم ارسال مىدارم تا اگر مناسب دانستید برایم چاپ کنید.
حشمتاللَّه خداداد - کرج
برادر محترم، متأسفانه اشعار شما، علىرغم تصاویر زیبایى که دارند و تخیل خوبى که در پشت آنها نهفته است، شعر نیستند و بیشتر به یک قطعه آهنگین شبیه هستند. غزلى هم فرستادهاید که مناسب چاپ در مجله نیست.
البته جا دارد در همین جا خطاب به دوستانى که اشعارى براى بخش «سبز آسمونى» ارسال مىکنند ولى مناسب چاپ نیست و لذا مایه دلخورى آنان مىشود، اعلام کنیم اگر چه این قسمت اختصاص به علاقهمندان به شعر و ادبیات است و به چاپ آثار آنها مبادرت مىورزد، ولى نمىتوانیم تمامى آثار ضعیف را که اشکالات بسیارى در آنها دیده مىشود، چاپ کنیم. در این بخش مىتوان اشعارى را آورد که اشکالات کمترى داشته باشند و بتوان آن را به عنوان یک شعر لااقل ضعیف پذیرفت، و روشن است که نمىتوان هر نوشتهاى را به اسم شعر در این بخش چاپ نمود.
حدود 6 سال است که طرفدار مجله خوب شما هستم و هر ماه آن را در کتابخانه نزدیک خانهمان مطالعه مىکنم. تا به حال فرصتى پیش نیامده تا با شما مکاتبهاى داشته باشم و به خاطر مجله خوبتان قدردانى کنم. مىخواهم از یکى از نویسندگان محترمتان آقاى رفیع افتخار با آن داستانهاى دلنشین و خوبشان تشکر کنم. برادرى به نام نوید سپهرى در بخش پژواک، مطلبى در مورد آقاى افتخار نوشته بودند. به نظر من این برادر بىادبانهترین انتقادنویسى را که من در عمرم دیدهام، انجام دادهاند. آقاى افتخار نویسنده قادر و توانایى هستند و من تمام نوشتهها، شعرها و داستانهاى او را پیگیرى مىکنم.
در ضمن اگر مىشود بخش پزشکى و جوابدادن به مسائل پزشکى را در مجله بیشتر کنید.
نیلوفر منوچهرىپور - دزفول
خواهر گرامى، از اظهار لطف شما پس از 6 سال نسبت به مجله خودتان سپاسگزاریم. شما که اینقدر به مجله علاقهمند هستید و مطالب آن را دنبال مىکنید، کاشکى زودتر از اینها نقطه نظرات خودتان را براى ما ارسال مىکردید.
در مورد بخش «پژواک» هم باید گفت که همه دوستان مىتوانند انتقادات، سؤالات و نظرات خود را نسبت به مجله و آثار آن، به همین قسمت ارسال کنند. همان طور که نظر شما و انعکاس آن براى ما مهم است، بخشى از نظر آن برادر را هم منعکس کردیم.
همکار ارجمندمان آقاى افتخار نیز گله کردند که این نامه - که فقط بخشى از آن را در مجله آوردیم - اهانت بود نه انتقاد و الّا همواره از نقد، استقبال کردهاند. خدمت این همکار پرتلاش نیز عرض مىشود حق با شماست، نه از آن جهت که مایه رنجش شما شده و آن را اهانت شمردهاید، بلکه از این جهت که جناب نوقلمِ «نوید»نویس، که گویى با چند صباح کلاس نوآموزان قصهنویسى، شاه پر قلمشان در «سپهر» نیلگون داستاننویسى و قصهپردازى، گوى پرواز از همه قهرمانان ربوده و در عرصه ادبیات، شانه به شانه نظمگویان و نثرنویسان بزرگ قدیم و جدید مىزند و رستم و افراسیاب فردوسى طوس نیز باید در برابر هیبت شمشیر قلمشان، «سپر» اندازند، از شجاعت قلمى و «جلالت» قدرشان همین بس که براى اینکه شناخته نشوند، مبادا چشمزخمى متوجه دوران خاطرهانگیز پیش از نوقلمىشان بخورد، نه تنها همان گونه که شما حدس زدهاید نام خویش را به «عاریت» گرفتهاند بلکه خط خوش و مبارک را نیز کمى تا قسمتى تأویل به مصدر بردهاند و به یاد دوران طفولت به گونهاى قلم رنجه فرمودهاند تا مگر براى یافتن همبازى، نشان همکلاسىهاى ادبستان خویش دهند و شما مىدانید که «دبستان» در اصل مخفّف «ادبستان» است و به راستى که ادبستان چه نام زیبا و پرمعنایى است؛ اى کاش، همه شاگرد خوبى براى آن بودند. اگر چنین مىشد آن وقت به «قایمباشک بازى» آن هم در سنین بزرگى، نیازى نبود. البته هواى خنک بهارى امسال قم، این شانس را به دستخط «ثانوى» و امضاى «عارضى» جناب فریادگر ادبیات معاصر ما، داده است که چندان گرما به خود نگیرد و الّا معلوم نبود به کدام سو «راه» مىافتاد و ستایشگر و «حمد»گوى کدام برکه مىشد. خوانندگان شریف نیز تعجب نکنند که چرا به این سنخ سخن مىگوییم؛ سخت تحت تأثیر «ادب»نامه ایشان واقع شدهایم و رشحهاى از ادبیات ایشان را چکاندهایم تا «بیخ گوشمان» آموزهاى دوباره آویزه گوش ناقابلمان نسازند. فاعتبروا یا اولى الابصار!
القصه، آقاى افتخار، شما از افادات پاىتختهاى ایشان، چندان دل نگیرید بلکه اصلاً دلگیر نشوید. ما از طرف شما پیشنهاد مىکنیم، همان گونه که جناب «نوید»نویس، خود به صورتى مشروط در «عقل» خویش شک روا داشتهاند، دو دلى و شرط را کنار بگذارند و افزون بر آن، در صداقت خویش نیز اگر فرصت فرمودند، کمى تا قسمتى تأمل کنند تا نیازى به بهره جستن از حرفههاى شریف نباشد. و العاقل یکفیه الاشارة.
دوست عزیز «نسرین علىوندان» از قم، متأسفانه آثار ارسالى شما مناسب چاپ نیستند. سعى کنید با افزایش بار ادبى خود، اشعار و قطعات زیباترى بنویسید.
با خسته نباشید به دستاندرکاران همیشه سبز مجله پیام زن، دو شعر و متنى برایتان ارسال مىکنم با امید اینکه اشکالات شعرها برطرف شده باشد.
سمیه آزادى - قم
خواهر محترم، متأسفانه آثار شما هنوز در قالب شعر نمىگنجد و بیشتر به یک قطعه ادبى شبیه است که به صورت شعر تقطیع شده است. اجبارى به سُرایش کوششى شعر نیست، مىتوانید افکار خود را روى قطعه ادبى متمرکز کنید و در این زمینه قلم بزنید تا به مرور زمان بتوانید در شعر نیز تبحر بیابید.
فروردینماه وقتى به سطح شهر مراجعه کردم، هیچ کدام از شمارههایتان را در کیوسک مطبوعات پیدا نکردم و به این نتیجه رسیدم که شاید مجلهتان براى همیشه کنار گذاشته شده است و از این بابت خیلى ناراحت شدم زیرا به پیام زن وابستگى خاصى پیدا کرده بودم. من دچار یک اختلال روحى شدم تا اینکه به طور اتفاقى مجله اردیبهشتماه را در یک کیوسک دیدم و نفهمیدم آن را چگونه خریدم. آنقدر خوشحال شدم که نتیجهاش ارسال نامه فوق است. در ضمن، همراه این نامه، یک گزارش، داستان و شعر ارسال کردهام که امیدوارم به دست مسئولانش برسد.
ابوالفضل صمدىرضایى - مشهد
برادر گرامى، داستان و شعر شما به بخش «قصههاى شما» و «سرود فردا» ارجاع داده شد. اما گزارشى که برایمان فرستادهاید متأسفانه بسیار ناقص است. از محتواى اثر، چنین برمىآید که به کمک اطلاعات منبعى دیگر، تهیه شده است. همچنین یک اصل مهم در تهیه گزارش نادیده گرفته شده؛ و آن اینکه، آمارهاى شما در چه مکان و زمانى و روى چه افرادى تنظیم شده است؟ با تشکر از شما و دوستانتان، از چاپ این اثر معذوریم.
موفق باشید.
از شما به خاطر هدف والایى که در ارتقاء سطح فرهنگى خانوادهها و عموم مردم با چاپ این مجله دارید، تشکر مىکنم، آن هم با توجه به اینکه قیمت مجله نسبت به کیفیت آن خوب است. مخصوصاً اینکه براى ایثارگران، آموزگاران، دانشآموزان و دانشجوان هم تخفیف مىدهید و هزینهاى براى پست از مشترکین دریافت نمىکنید.
چند پیشنهاد هم دارم: در قسمت «جوانى بزرگترها» و «جوانههاى بلوغ» با افراد موفقى که از خانوادههاى کمدرآمد و طبقههاى پایین اجتماع هستند و راههاى موفقیت خود را با مشکلات بیشترى طى کردهاند، مصاحبه کنید، زیرا جوانان با آشنایى با این افراد، به اینکه براى رسیدن به یک آینده روشن، تلاش و پشتکار مهمتر از حمایت مالى یا فرهنگى خانوادههاست، بیشتر ایمان پیدا مىکنند.
در ضمن اگر امکان دارد در قسمت «کتابخانه پیام زن» از مؤسسات انتشاراتى دیگر نیز، کتاب معرفى کنید. سؤالى هم که دارم این است که بعد از گذشت پنج شماره چرا نوبت چاپ جدول بعدى نرسیده است.
ح.م - لرستان
دوست عزیز، از لطف شما سپاسگزاریم. در شمارههاى آتى مجله سعى خواهیم کرد با افرادى که بیشتر مورد نظر شما هستند، صحبت کنیم. البته مواردى هم که تا به حال با آنها گفتگو کردهایم از قشر متوسط اجتماع بودهاند و همیشه با تلاشهاى خود به مراحل بالایى رسیدهاند.
اما در مورد «کتابخانه پیام زن» باید گفت، این بخش مختص معرفى کتابهایى است که خوانندگان و یا ناشرین براى ما مىفرستند. لذا گزینش خاصى در این مورد وجود ندارد.
در باره جدول فعلاً ارزیابى اطمینانبخشى از استقبال خوانندگان نسبت به آن نداریم و به گمان خودمان اولویت چندانى ندارد، لذا گاه دچار چنین وقفههایى مىشود. موفق باشید.