سخن اهل دل
این شماره:
کوچهباغ متروک
به کوچهباغ متروک، درختِ توتِ فرتوت
چه سالها فشاندست، طلاى خشک وتر: توت
نمودگان پولک، نهفته از نظر - برگ
نهفتگان اطلس، نموده در نظر - توت
دو پاى کودکانه، گرفته روى شانه
چه فیضها که بردهست به یُمن بار و بَر، توت!
فکنده - مثل سایه که بر سر غریبان -
به کاسه فقیران، متاعِ مختصر توت
بجز دو روزِ شیرین، بجز دو یار دیرین
ز دورِ روزگاران، چه خواست بیشتر توت؟ ...
ز غرّشِ مهیبى که کوچه را فرو خورد
میانِ تلِّ آجر، نشست مختصر توت!
نشسته بر سرش خاک، دلش ز غصه صد چاک
هزار آه و نفرین، کشیده از جگر توت
نه دست میوهچینى، نه کامِ نازنینى
چگونهاش نباشد، غبارِ غم به سر، توت؟
نسیم جبهه آیا گذر کند ز کویش
که رفتهاند یاران و مانده بىخبر توت
به یاد لالهرویان که رفتهاند از این کوى
کند نثارِ نرگس به پاى رهگذر توت
به یادِ آن جوانان که سرخگون شکفتند
جوانه مىزند سرخ، جوان شود اگر توت ...
خرداد 1365 - نرگس گنجى
دریغ
ما که این همه براى عشق
آه و ناله دروغ مىکنیم
راستى چرا
در رثاىِ بىشمار عاشقان
که بىدریغ
خون خویش را نثار عشق مىکنند،
از نثارِ یک «دریغ» هم
دریغ مىکنیم؟!
قیصر امینپور
خیبر
یک روز و یک میلیون و سیصد و پنجاه هزار گلوله؟(1)
فرداییان، تاریخ را چگونه باور کنند؟
*
بدین گونه ایستادیم، فرداییان!
باور کنید، بدین گونه ایستادیم -
در جهانى که جز ظلم را بر ما نمىپسندید.
*
چون نهالهاى نورس
در جریان بادهاى مسموم سوختیم
و زخمهاى مهلک خود را
به کران تا کران دنیا نمایاندیم
اما،
چشمان ظالم دنیا
هیچ گاه به حقیقت، بر مظلومان دنیا
گشوده نگشته است
تنها به حسرتى از سر دروغ بسنده کردند
و دیگر بار:
نشانه ما بودیم و میلیون در میلیون گلوله
نشانه ما بودیم و بمبارانهاى مسموم
نشانه ما بودیم و موشکهاى ویرانگر
*
و ما مظلومان تنهاىِ دنیا
همچنان برخاستیم، از زیر بار آوار موشک ها
و همچنان ایستادیم
در جبهههاى یک میلیون و سیصد و پنجاه هزار گلوله
و همچنان جنگیدیم
در سرزمین بارانهاى مسموم
باور کنید، فرداییان!
تاریخ را بدین گونه باور کنید
و بیاموزید، فرداییان!
- ستیز با ظلم را بدین گونه بیاموزید
اسفند 1362 - محمدرضا عبدالملکیان
(این شماره: ویژه شعر دفاع مقدس هشت ساله 1367 - 1359)
شهید عشق
سحر شکفتى و بر اوج نور، لانه گرفتى
غروب شعلهکشان در شفق زبانه گرفتى
چنان غریو کشیدى میان بستر گلها
که سکر خوابِ خوش از عطر رازیانه گرفتى
نسیم مویهکنان آمد از حماسه توفان
پر از شمیم تو، کان جام جاودانه گرفتى
به شوق کعبه مقصود، بال عشق گشودى
همه یقین شدى و راه، بر فسانه گرفتى
گهى ز دامن صحرا چو گردباد گذشتى
گهى به خلوتِ خورشید، آشیانه گرفتى
گهى به مشرقِ توحید دیدمت به نیایش
گهى به سنگر خون، خصم دون نشانه گرفتى
برون شدى ز حصار تن اى هماى ولایت
به بال عشق چه خوش فر جاودانه گرفتى
ز خود گذشتى و سر در ره مراد نهادى
چه عاشقانه درفش شرف به شانه گرفتى
ز طور معجزه، اى نفس مطمئن چه شنیدى
که شعله، شعله ز نیزار تن زبانه گرفتى؟
به بىنیازى فقر از ستیغ ابر گذشتى
سریر ملک قناعت چه فاتحانه گرفتى
ترا نبرد زره دیو هرزهپوى هوسها
ز موج خیزبلا، بىامان کرانه گرفتى
به برگریز گل سرخ، اى بهار گلافشان
هزار شبنم خونرنگ، دانه دانه گرفتى
تویى چو نغمه گلرنگ، در کلام نگنجى
که سوز عشق شدى، جاى در ترانه گرفتى
بر این گذرگه شنگرف، جاى پاى تو دیدم
شهید عشق شدى، راه آن یگانه گرفتى
ترا دعاى سفر خوانده بود پیر دلاور
که هفت وادى اشراق، عاشقانه گرفتى
تویى ستاره صبح و من آن سپیده فجرم
که در زلال نگاهم، چو نور، لانه گرفتى
سپیده کاشانى
1) رژیم عراق در طول پنج روز از شروع عملیات خیبر، علاوه بر بمبارانهاى شیمیایى، جمعاً بالغ بر یک میلیون و سیصد و پنجاه هزار گلوله را به طرف مواضع نیروهاى ایران شلیک کرده است. (مطبوعات وقت).