کلمه نخست
گزیده استفتاها از محضر امام خمینى (4)
شرطهاى ضمن عقد ازدواج
س: مردى با زنى ازدواج مىکند و مىداند که کارمند است، و در قباله نکاح هم که معمولاً شغل زوجین نوشته مىشود نوشته که زوجه کارمند است، آیا همین توجه زوج به کارمندبودن زوجه و ذکر شدن در قباله نکاحیه در تحقق شرط ضمنالعقد کفایت مىکند یا اینکه کفایت نمىکند و این شرط و اشتراط نیست؟
ج: کفایت نمىکند.
س: آیا دختر مىتواند حین عقد ازدواج شرط نماید که اولاً شوهرش حق ازدواج با غیر را نداشته باشد. و ثانیاً زن حق طلاق داشته باشد؟ مستدعى است بفرمایید این شرطها شرعى است یا نه؟
ج: شرط نمودن اینکه شوهر حق ازدواج با غیر را نداشته باشد یا ازدواج با غیر نکند و همچنین شرط اینکه زن حق طلاق داشته باشد، باطل است.
بلى اگر به این نحو شرط کنند که زن وکیل شوهر باشد که چنانچه شوهر ازدواج با دیگرى کند خود را طلاق دهد صحیح است.
س: هنگام عروسى با دخترى آیا مىشود شرط کنیم که مثلاً «تو باید تا آخر عمر به مادرم خدمت کنى، یا مدت زیادى با آنان به طور مشترک زندگى نمایى. یا باید لباس و غذاى مرا تهیه نمایى!» با اینکه در رساله آمده است که نمىتوان زن را مجبور به کار منزل نمود؟
ج: در عقد مىتوانند شرط کنند، ولى شرط وقت عروسى اثر ندارد.
س: چنانچه در عقد شرط شده باشد که «اگر مرد زن دیگرى بگیرد اجازه طلاق به دست زن باشد»، آیا مرد مىتواند زن دیگرى بگیرد ولى به زن خودش اطلاع ندهد؟
ج: مانع ندارد.
س: زن و شوهرى مصلحت خود را در جدایى از یکدیگر دیدند. در باره طفلى که از آنها به وجود آمده بود، پدر طفل مصلحت دید او را نزد مادر بگذارد، مادر هم قبول کرد به شرط آنکه پدر شرعاً ملتزم شود که تا حدّ بلوغ نزد او باشد و بدون رضایتش، از او گرفته نشود، پدر هم قبول کرد. و براى تنجیز این امر، شرط مذکور را به عنوان شرط ضمن عقد در یک عقد شرعى لازمى که بین زوج و وکیل زوجه اجرا و منعقد گردید تضمین نمودند. سپس صیغه طلاق شرعى زوجه اجرا گردید. اکنون پس از گذشت عده طلاق، پدر پشیمان شده و مىخواهد طفلش را از مادر بگیرد. آیا بدون رضایت مادر این کار جایز است یا نه؟
ج: اگر در ضمن عقد لازمى شرط کردهاند که تا زمان بلوغ طفل از مادر گرفته نشود شرط نافذ است و نباید بگیرند.
س: در قباله ازدواج، ماده 8 قانون حمایت خانواده چهارده مورد ذکر شده و در موقع اجراى عقد یا در ضمن عقد لازم دیگر زوجین شرط مىکنند که اگر یکى از این چهارده مورد محرز شود، زوجه از طرف زوج وکیل و وکیل در توکیل غیر است که خود را مطلّقه نماید. نوعاً این موارد به زوجین تفهیم مىشود، ولى بعضاً زوجین بدون تفهّم پاى ورقه را که این موارد نوشته شده امضا مىکنند. در صورت دوم، اگر یکى از این موارد ثابت شود آیا زوجه مىتواند خود را مطلّقه نماید؟ یا باید موارد چهاردهگانه به زوجین تفهیم شده باشد؟
ج: مجرّد امضا و تفهیم موارد کافى نیست و باید در ضمن عقد شرط شود و یا عقد مبنیّاً علیه واقع گردد.
س: اگر در حین عقد نکاح، شرط کنند که اختیار محل سکونت به دست زن باشد، آیا چنین شرطى صحیح و واجبالوفاء است؟
ج: صحیح و لازمالوفاء است.
س: اگر کسى که در سپاه پاسداران خدمت مىکند بخواهد ازدواج کند و در ضمن عقد شرط شود که شبها باید در خانه باشد، وظیفه او در برابر این شرط و انجام وظیفهاش در سپاه چیست؟
ج: اگر شرط شده که در منزل بماند باید به شرط وفا کند، بلى با رضایت همسر مىتواند خارج شود.
س: اگر زن در متن عقد ازدواج شرط کند که علاوه بر مهر، مبلغى را به پدر یا مادر او بدهند، آیا این شرط صحیح و لازمالوفاء مىباشد؟
ج: واجبالوفاء است.
س: چنانچه در عقدنامه رسمى (که به امضاى زوج باسواد و زوجه باسواد رسیده است)، شرط شده باشد که زوجه وکیل است که چنانچه زوج بدون اجازه وى همسر دیگرى اختیار نماید خود را طلاق بدهد. در صورتى که در موقع اجراى صیغه نکاح تلفظ به شرط مذکور نشده باشد، و زوج هم نسبت به آن شرط تخلف کند، و بدون اجازه زوجه خود همسر دیگرى اختیار نماید، آیا براى زوجه اول وکالت در طلاق ثابت است؟
ج: اگر عقد مبنىّ بر شرط وکالت مذکور باشد زوجه وکالت دارد.
س: در صورتى که ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر، زوج زوجه خود را وکیل در طلاق کند این وکالت قابل عزل مىباشد یا خیر؟
ج: اگر به نحو شرط نتیجه(1) شرط شده که زن وکیل باشد این وکالت قابل عزل نیست.
س: شخصى در ضمن عقد نکاح شرطى مىکند، بعد طلاق مىدهد و مجدداً رجوع مىکند؛ آیا شرطِ در ضمن عقد بعد از رجوع به زوجیت به حال خود باقى است؟ و این شرط در صورتى که در ضمن عقد خارج لازم قید شده باشد آیا همین حکم را دارد؟
ج: در فرض مسئله عمل به شرط در هر دو صورت لازم است.
س: شخصى به عنوان اینکه فرد سالمى است، دخترى را از خانوادهاى به عقد خود در آورد و بعد از عقد معلوم شده که هروئینى و معتاد است. این عقد چه صورت دارد؟ و تکلیف دختر بیچاره با این انسان گرگصفت چه مىباشد؟
ج: اگر عدم اعتیاد در ضمن عقد شرط [شده] یا عقد مبنىّ بر آن واقع شده باشد زن حق فسخ دارد.
س: مرسوم است که در مذاکرات مقدماتى بین خانواده زوجین در باره مهریه و سایر شروط توافقهایى مىشود، لیکن در موقع اجراى صیغه عقد نکاح و ثبت قباله ازدواج احیاناً در آن شروط - از جمله در نوع و مقدار مهریه - تغییراتى داده مىشود، آیا یکى از طرفین مىتواند با عدول از مندرجات عقد و شروط ضمن عقد، (به استناد مذاکرات قبلى - که ممکن است در نوشتهاى عادى منعکس شده باشد -) ادعاى جدیدى بنماید؟
ج: آنچه در ضمن عقد با رضایت طرفین قرارداد شده نافذ است. و نیز اگر عقد مبنى بر شرط واقع شده باشد شرط بنائى مذکور هم نافذ است. و غیر آن نفوذ ندارد.
س: زن و مردى با هم ازدواج نمودهاند. بعد از ازدواج، زن متوجه شده که شوهرش معتاد است. آیا زن مىتواند [به خاطر اعتیاد شوهرش] عقد ازدواج را فسخ کند؟
ج: اگر در ضمن عقد شرط نشده یا عقد مبنى بر آن واقع نشده، حق فسخ دارد.
1) شرط «نتیجه» در مورد سؤال، آن است که زن ازدواج را به این شرط انجام دهد که در طلاق وکیل باشد (چنانچه ظاهر سؤال هم همین است) ولى شرط «فعل» آن است که در ازدواج شرط کند که شوهر به او وکالت در طلاق بدهد.