صبورى کن خواهرم
فریبا انیسى
آرام باش خواهرم؛
صبور باش خواهرم؛
مقاوم باش خواهرم؛
در شهرت دیرى است نخلها به بار نمىنشینند
کودکان از نخلها بالا نمىروند تا خرما بچینند
مردان باز نگشتهاند از سفر بىبازگشت
اما هنوز؛
امید، زنده است تا در تمامى میدانها بجنگد
براى برپایى عشق ...
زن عراقى؛ رنجورتر از همیشه بارِ سالها ظلم و ستم را بر دوشهاى خود تحمل مىکند. اما ایستاده است و مىداند ایمان او هنوز پیروز است گرچه حکومت جیرهخوار تسلیم شده است اما او تسلیم نمىشود.
وقتى ژنرال گارنر پا به بغداد گذاشت، چون یک گاوچران واقعى فریاد زد: امروز، روزى بزرگ براى کشور عراق است. او دقیقاً مىدانست باید ادامهدهنده سیاست جرج بوش باشد که گفت: «آن کس که با ما نیست، با تروریستها است». براى او فرقى نداشت که مردم نخواهند بین میکى ماوس بزهکار و صدام دیوانه یکى را انتخاب کنند چون در هر حال «یک رژیم اسلامى در عراق حتى اگر خواسته اکثریت مردم کشور و حاصل آراى عمومى باشد هرگز از طرف واشنگتن به رسمیت شناخته نخواهد شد.»(1)
روز 7 آوریل، سومین گروهان از چهارمین دسته سربازان امریکایى به حومه بغداد رسید. خبرنگار عکاس، لوران واندرستوکت، چنین مىگوید:
یک وانت آبىرنگ به سوى سربازان امریکایى در حرکت بود. سه گلوله براى متوقف کردن آن شلیک شد. وانت به حرکت ادامه مىدهد تا در جایى پناه بگیرد. تیراندازى ادامه مىیابد. دو مرد و یک زن زیر رگبار گلوله جان مىدهند. خطر اینها بودند!
سناریوى بعدى براى سرنشینان یک اتومبیل بود و بعدى پیرمردى که آهسته در پیادهرو راه مىرود ... من خودم شاهد قتل 15 غیر نظامى در عرض دو روز بودم. آنقدر با جنگ آشنا هستم که بدانم جنگ همیشه کثیف است و نخستین قربانىها از غیر نظامیان هستند. اما آنچه این بار دیدم، خیلى بىمعنى بود.(2)
... اما مردم عراق که نویسنده سناریو نیستند مىتوانند بازیگران خوبى باشند! بدون آنکه سناریوى اشغال عراق و سلطه به خاطر نفت را خوانده باشند؟ در حال حاضر در عراق همه فشارها بر روى خانواده است. خانوادههایى که بیش از نیمى از آنان سرپرست زن دارند.
اکثر این خانوادهها همسر، پسر و اعضاى خانوادهشان را در زمان حکومت صدام از دست دادهاند.
سوء تغذیه بیداد مىکند، آن هم در شرایطى که با پیشبینىهاى قبلى، اکثر مردم آرد و گندم در خانههاى خود ذخیره کرده بودند و این ذخایر رو به اتمام است.(3)
کودکان، اصلىترین زخمخوردههاى جنگ هستند. آمار کودکان خیابانى که خانواده خود را در جریان بمبارانها از دست دادهاند به دو برابر و نیم قبل از جنگ رسیده است که اکثراً در خیابانها به تکدىگرى مشغول هستند.
میزان مرگ و میر کودکان زیر 5 سال، 130 نفر در هر 100 کودک است. بسیارى از کودکان عراقى در خیابانها سرگردانند (با توجه به اینکه قرار نیست به زودى مدرسهها باز شود). از آن خطرناکتر اینکه بسیارى از کودکان بىسرپرست در حال جستجو در میان زبالهها هستند. آنها به دنبال مواد غذایى و دارو مىگردند و برخى بر اثر مهمات منفجر نشده به شهادت مىرسند.(4)
کودکانى که در مرکز کودکان خیابانى و پرورشگاهها نگهدارى مىشدند در جریان غارتها مفقود شدهاند، البته براى یافتن آنها تلاش اندکى صورت مىگیرد و آنهایى که پیدا مىشوند، تمایلى به بازگشت ندارند.(5)
زیرساختهاى بهداشتى - بخصوص در جنوب عراق - از بین رفته و تأمین خدمات ضرورى بهداشتى براى مردم غیر ممکن است(6) براى ضدعفونى کردن آب اقدامى صورت نمىگیرد. در بسیارى از مناطق، آب آلوده مستقیماً وارد لولههاى آب مىشود. در یک فاصله زمانى یک هفتهاى صحنههاى غمانگیزى در بیمارستان امالقصر دیده مىشود. در طى 3 ساعت 300 کودک مبتلا به اسهال به بیمارستان مراجعه کردند.(7) بیمارستانها از حداقل امکانات چون باند و گاز استریل بىبهرهاند.
بوى بد ناشى از انباشت زبالهها مردم یک محله را بیمار کرده است، با توجه به اینکه در گرماى شدید تابستان و قطع همیشگى برق مجبور بودهاند درها و پنجرهها را باز بگذارند.
... در این میان که دشمن در پى استفاده از فرصتها است:
- فرصت غارت میراث فرهنگى کشور قدیمى بینالنهرین.
- فرصت تخلیه چاههاى نفت تا 3/8 میلیون بشکه در روز صادر کند و عطش بىپایان شرکتهاى نفتى را پاسخ گوید زیرا که امریکا براى 7 سال ذخیره نفتى دارد و عراق براى 100 سال.
- فرصت براى تحقق شعارهاى قبیلهگرایى و قومگرایى تمدنى که به مدت 7 قرن بزرگترین امپراطورى مسلمانان (خلفاى عباسى) را در خود جاى داده بود.
- فرصت براى از بین بردن علم و دانش در کشورى که مهد علم بود و هنگام حمله مغولها در 1258 میلادى آب رودخانه دجله به خاطر ریختن خاکستر کتابهاى سوخته شده در آن به رنگ سیاه در آمده بود.
- فرصت از بین بردن قدیمىترین حوزههاى علمیه دین اسلام در جهان و از بین بردن مرکز مستقل دینى.
- فرصت براى ابراز و طرح دوباره شعار «از نیل تا فرات» توسط صهیونیستها؛ آنها که این سرزمین را بدوى، از بین رفته و ... مىدانند همچنان که فلسطین را با شعار «سرزمینى بدون مردم براى مردمى بدون سرزمین» غصب کردند.
- فرصتها از دست مىروند و دشمن احتیاج به آرامش دارد تا از این فرصتها حداکثر استفاده را ببرد بنابراین لازم است مردم در حد کوچکترین نیازِ زندگى بمانند. محتاج کمکها و داروها و مواد غذایى، سرگرم بهداشت و از بین بردن موانع سلامتى و در این میان زنان همواره باید بار سالها جنگ، تبعیض، نابرابرى، بىعدالتى توهین و تحقیر و ... را بر دوش بکشند.
خانههاى بدون سرپرست که مردان خود را طى سالها جنگ (با ایران، کویت و هماکنون امریکا) از دست دادهاند. کودکانِ داراى سوء تغذیه همراه با خیل عظیم مجروحان ... مادر خانواده چه مىتواند بکند؟
گرچه در برخى رسانهها گزارش فعالیت زنان (به ویژه زنان کُرد) عنوان مىشود و اقداماتى که براى بازیافتن نقش خود در جامعه انجام مىدهند(8) و نیز صحبت از زنانى است که بر ضد دشمن دست به عملیات استشهادى مىزنند(9) اما اکثریت زنان عراق بىپناه، آواره، بدون شغل، بدون حمایت روحى و معنوى با تنى رنجور و خسته با امید، روزگار را سپرى مىکنند و امید به استقرار حکومتى که خدمترسانى به مردم، شعار مسئولینش باشد و بتواند بدون جنگ روزگار را بگذراند، در دل خود دارند.
گرچه پایان جنگ اعلام شده است اما جنگ هنوز قربانى مىگیرد. زن عراقى دیگر تحمل زندگى زیر چکمههاى دژخیم را ندارد، آزادى مىخواهد و بهداشت. غذا مىخواهد و کودکان سالم. از همه مهمتر دین خودش را مىخواهد در سرزمین خودش. او خسته و رنجور است اما هنوز برپا ایستاده است. اما نمىداند دیگر چه بهایى براى به دست آوردن آنچه مىخواهد باید بپردازد؟
«امید داشته باش خواهرم؛ صبح نزدیک است.»
پىنوشتها:
1) ال پائیس، مادرید، 22 آوریل 2003 به نقل از دونالد رامسفلد وزیر دفاع امریکا.
2) مقاله «چه کسى به چه کسى دروغ گفت؟»، نیویورگر، 31 مارس 2003.
3) مطبوعات، اردیبهشت 82.
4) سیمون انیگرام، سخنگوى یونیسف، 28 آوریل 2003.
5) دیوید ویمهرست، از سخنگویان سازمان ملل، 30 آوریل 2003.
6) اما نیکلسون، عضو پارلمان اروپا و فرستاده ویژه سازمان جهانى بهداشت، 29 آوریل.
7) کارول بلامى، مدیر اجرایى یونیسف، 30 آوریل.
8) آکادمى نظامى زنان پیشمرگان کُرد زیر نظر اتحادیه میهنى کردستان عراق فعالیت مىکند و به زنان داوطلب آموزش نظامى مىدهد.
9) اولین زنان شهادتطلب در 16 فروردین در کمتر از 20 روز پس از حمله اقدام به عملیات نمودند. آنها «نوشا مجالى الشعرى» و «وداد جمیل الدلیمى» بودند و پس از آن در اکثر فعالیتهاى ضد امریکایى رد پاى زنان دیده مىشود.