خانواده، جوان؛انتقاد و چگونگى بیان آن
احمد لقمانى
نقد، ترازویى دقیق و حساس
از صحبت دوستى برنجم
کاخلاق بدم حسن نماید
عیبم، هنر و کمال بیند
خارم، گل و یاسمن نماید
کو دشمن شوخچشم ناپاک
تا عیب مرا حُسن نماید(1)
معاشرت، گفتگو و نشستهاى گوناگون با جوانان همراه با شرایطى ویژه است که در آن یکایک جوانان و دوستان آنان بیش از دیگران در حالات و روحیات یکدیگر کنجکاو و دقیق مىشوند؛ موشکافانه، عیبها و ایرادهاى طرف مقابل را مورد توجه قرار مىدهند و به طور ظریف به نقد گفتارها و رفتارهاى همدیگر مىپردازند.
این خصوصیت ممتاز سبب شده است که به راحتى از دیگران انتقادهاى بجا و بیجا نمایند و از مشارکت در بحثها و گفتگوها استقبال کنند، کمتر از میانسالان و کهنسالان، «احتمال درستى» دهند و یا «حمل به صحّت» کنند و این شیوه را نشان نشاط،
پویایى و سرزندگى بدانند تا هرگز «منفعل» در حادثهها و حماسهها عمل نکنند، بلکه «فعّال»، «تمام عیار» و «همهجانبه» به صحنهها بنگرند.
زمینهاى چنین آماده و فضایى چنان شفاف با تمامى آثار مثبت و سازنده، لغزشگاههایى پرخطر و زیانبار فراهم مىکند که اندکى غفلت و بىاحتیاطى در این مسیر، «انتقاد» را به «انتقام» و «پردهبردارى خالصانه» از شخصیت فرد را به «پردهدرى خصمانه» تغییر مىدهد، به گونهاى که اطرافیان «عیبگویى سالم» را، «عیبجویى ناسالم» مىپندارند.
انتقاد؛ معنا و انواع آن
انتقاد از «نقد» به معناى تشخیص سکّه اصلى از بدلى و آگاهى از عیار آن از سوى افراد خبره و آگاه است(2) که در آموزههاى اخلاقى و از سوى پاکان و صالحان، کنایه از «اخلاصیابى» و «دورى از ریا و خودخواهى» دانسته شده است، همان گونه که لقمان حکیم به فرزند خود چنین توصیه مىکرد:
«اخلص العمل فَاِنَّ الناقدَ بصیرٌ؛(3)
[فرزندم!] اعمال خود را براى خدا خالص و به دور از خار و خاشاک ریا بگردان که همانا ناقد و تشخیصدهنده کارها [در قیامت ]روشنبین دقیق است.»
این موضوع در نگاه اندیشمندان و در عرصههاى اجتماعى و تربیتى به معناى جرّاحى روح و روان با ابزار اندیشه و بیان دانسته شده است، چنان که «چالِژ باکستن» در این باره مىگوید:
«قانون حکّاکى، در مورد انتقاد هم صادق است؛ آن چیزى را که با یک قاشق مىتوان بتراشى، هیچ گاه از چاقو استفاده نکن.»
و روانشناس آمریکایى، «پرمود بترا» معتقد است تأثیر نقد «رفتار» برتر و بیشتر است:
«به جاى خودِ اشخاص، از رفتارشان ایراد بگیرید.»
باور اطرافیان از «منصفانه بودن انتقاد»، موضوعى زیبا و ظریف است که «جرج برناد شاو»، طنزنویس اسکاتلندى به آن توجه مىدهد و مىگوید:
«عادت کنید که در صحبتهایتان از خودتان نیز انتقاد کنید؛ این کار باعث مىشود که مردم باور کنند شما خیلى منصفانه حرف مىزنید.»(4)
دقت و حساسیت در «فراهم بودن زمینه» نقد و نصیحت، نکتهاى دیگر است که برخى صاحبنظران بر آن تأکید مىکنند و با سرودهاى سبز و زیبا، آن را به تصویر مىکشند:
نیست در سنگیندلان «صائب» نصیحت را اثر
تیغ بر خارا(5)زدن، بازوى خود رنجاندن است(6)
بینشها و برداشتهایى چنین بایسته و شایسته، باعث شده است که انتقاد در دو جلوه، خود را نشان دهد:
1- انتقاد سالم و سازنده:
انتقادى که در آن، سوز و سلیقه همراه با همّت و دقت، رهاوردى مفید و مؤثر ایجاد مىکند؛ شخصیت مخاطب را از هر گونه آسیبى مصون مىسازد، ارزشهاى گفتارى و رفتارى را محترم مىشمرد و سبب جلب و گسترش اعتماد متقابل و استحکام پایههاى دوستى و روابط صادقانه و صمیمانه مىگردد.
2- انتقاد ناسالم و سوزنده:
در این انتقاد، «تحریف» شخصیت و «تحقیر» موقعیت و هویت فرد، جایگزین «تکمیل» آنها مىشود و فرد را با انزوا، دلزدگى و احساس یأس و ناکامى مواجه مىکند. گرچه در پارهاى موارد، سکوت او تنها پاسخ به ما محسوب مىشود، اما به یقین این سکوت معنادار، «محبت عاطفى» را محو و «برودت عاطفى» را جایگزین آن مىسازد و پایانى جز تلخى خاطره، تیرگى روابط و فرار از نکتهها و گفتههاى سازنده نخواهد داشت!!
شیوه شایسته انتقاد از جوان
1- مربیان، مبلّغان و تمامى اطرافیان جوان همچون پدران و مادران باید این نکته را باور کنند که جوان دورهاى خاص و حساس را مىگذراند. دانش اندک، تجربه ناچیز و نگاه احساسى به صحنهها و عرصههاى مختلف زندگى دربردارنده خطاها و اشتباهات کم یا زیاد است، از اینرو انتظار «عصمت» از نسل جوان، انتظارى بیجا و حتى غیر عملى است، چنان که هر گاه والدین و مربیان به گذشته خود برگردند، گاه خندهاى تعجبآفرین از گفتار و رفتار خویش بروز مىدهند.
بىتردید شناختى اینچنین نسبت به نوجوانان و جوانان، ما را به فراگیرى آموزههاى آسمانى هدایت مىکند که پیش از
«بیان عیب» به «کتمان عیب» رو کنیم و سیاست «تغافل» را به جاى «تهاجم» و «عفو» و «صفح»(7) را به جاى «نقد» پیش رو قرار دهیم.
قرآن کریم، همه دینباوران را نسبت به شیوههاى ناشایست فرزندان آنان هشدار مىدهد اما در پایان مىفرماید:
«و اِنْ تعفوا و تصفحوا و تغفروا فانَّ اللَّه غفورٌ رحیم»؛(8)
اگر عفو سازید از ایشان خطا
ببخشید آن کار زشت و تباه
همى چشمپوشى کند از گناه
به حق شما هم یگانه خدا
رحیم است و بسیار باشد غفور
کند از شما هر خطایى به دور(9)
همان گونه که بندگان بصیر خداوند در دعاها پوشش عیوب و بدىهاى خود را طلب مىکنند (و اْسْتُرْ عُیُوبى)(10) تا آبروى اجتماعى آنان حفظ شود، بىگمان با استفاده از این سیره آسمانى، آیا امروز خانوادههاى ما شاهد آمار وحشتناک دختران و پسران فرارى از کانون گرم خانه و خانواده خود بودند؟ به راستى «محدودیت»هاى بیش از حد، توهینها و حملههاى پى در پى که با اصطلاح «گیر دادنهاى نادرست» شهرت یافته است، این صحنههاى تلخ و ناشایست نیز در پى دارد. آیا اینها با «تحمّل و تفاهم» بهتر و بیشتر قابل پیشگیرى بسیار نبود؟
2- به هنگام «نقد» و «ارزیابى» سه مسیر صالح و سالم وجود دارد:
الف) استفاده از «حکمت» یعنى سنجیدگى در گفتار و رفتار (ادعُ الى سبیلِ ربِّکَ بالحکمة)؛
ب) «پند و نصیحت» در نقد و انتقاد، (و الموعظةِ الحسنة)؛
ج) جدال و گفتگویى بسیار نیکو و شایسته، (و جادِلْهم بالّتى هِىَ احسن).(11)
به یقین این سه شیوه، بر اساس «اندیشه»، «عشق» و «فطرت» استوار است و همگان - به ویژه نسل جوان - را به خوبى قانع و شادمان مىنماید.
3- انتقاد سازنده، همیشه با بیان یکى از صفات و جنبههاى مثبت جوان آغاز مىشود تا با جلب اطمینان او، موضوع اصلى مورد انتقاد مطرح شود. به کارگیرى این روش، موجب اقبال و استقبال بهتر و مقاومت کمتر مخاطب در پذیرش مطلب مورد نظر مىشود، همان گونه که در باره ما نیز این معادله زیبا، جواب مىدهد.
4- انتقاد سالم، در قالب جملات و عبارات غیر مستقیم بیان مىشود، زیرا نوع افراد - به ویژه نوجوانان و جوانان - از «باید و نباید» و «بِکُن و نَکُن» گریزانند و هر گاه جنبه محکومیت، آمرانه و تحریکآمیزى در الفاظ و عبارات، احساس نشود با گوش جان پذیرا مىشوند.
این پذیرش و پویایى، آنگاه به اوج مىرسد که پیش از هر سخنى شیوه پیشوایان پاکاندیش خود براى آنان بازگو شود که از انتقادها و ارزیابىهاى دوستان و بیگانگان با روى گشاده استقبال مىکردند، بهترین دوستان را دارندگان برترین هدیه، یعنى ارائهکننده اشکالات و عیبهاى خود مىدانستند و مىفرمودند:
«اَحَبُّ اِخْوانى الىّ من اَهْدى الىّ عیوبى؛(12)
محبوبترین برادرانم کسى است که عیبها و کاستىهاى مرا به من هدیه کند.»
توجه بر واژههاى «احبّ»، محبوبترین؛ «اخوانى»، برادران من؛ «اَهدى»، هدیه دهد و «عیوبى»، عیبهاى مرا، مفاهیم والاى تربیتى و پرورشى براى خردمندان و تشنگان معارف آسمانى دارد. با این نگرش نو، هدیهها باید در پوششى دلنشین و شیرین و با شیوهاى زیبا و دلپذیر عرضه شود تا خاطره خوب و ماندگارى داشته باشد، از اینرو استفاده از عباراتى چون:
«آیا بهتر نبود؟»، «آیا صلاح مىدانى؟»، «خوب است یک بار هم چنین کنیم»، «به نظر شما اگر ...؟» و ... انتقاد را سازنده و پاینده مىسازد.
5- در هر نشست انتقادى، طرح بیش از یک موضوع، زیانبار است و اگر از همه جهات، جوان را مورد انتقاد قرار دهیم، او را علیه خود برانگیختهایم و در پایان، چیزى جز خسران عاید خود نکردهایم! بىدلیل نیست برخى از روانشناسان، همچون «پرمود بترا» بر این باورند:
«انتقاد اگر بیش از اندازه شدید و جدّى نباشد، بهتر روى اشخاص تأثیر مىگذارد.»(13)
6- «انتقاد سازنده»، آنگاه بازدهى چشمگیرى خواهد داشت که «امنیت روحى» و «شخصیت اجتماعى» جوان در آن به طور کامل حفظ شود، در غیر این صورت در صدد مقابله به مثل برمىآید و «انتقاد» جلوه «انتقام» مىگیرد و به جاى «صلاح»، «فساد» پدید مىآید.
استفاده از خلوت و بهره بردن از فرصتهاى شایستهاى که آمادگى روحى براى مخاطب وجود دارد، باعث «عزّتبخشى» جوان مىشود و اگر با صداى بلند و در بین دوستان و اطرافیان صورت پذیرد، «ذلّت و خوارى»، ثمره سیاه آن خواهد بود. دلیل نیست که برخى استفاده از ایما و اشاره را در مراحل اولیه انتقاد بهتر و آبرومندانهتر مىدانند زیرا ادب و دوستى و تفاهم موجود میان جوانان و اطرافیان مىافزاید و آنان را براى پلههاى بعدى انتقاد مهیا مىسازد.
7- به هنگام بیان سخنان و زمینهچینى انتقاد به این نکته توجه داشته باشیم که فایدههاى علمى و اندوختههاى فرهنگى، آنگاه مفید و مؤثر خواهد بود که همراه با احترام دوستانه و صمیمانه و برخورد برادرانه باشد؛ از افراطهاى زیانبخش دورى کنیم، هرگز به شیوههاى مصنوعى و روبنایى که در گفتار و رفتار ما هیچ تأثیر مثبتى نمىآفریند، رو نکنیم، انتقادهاى جوانان را با تمام وجود پذیرا شویم و آنچه را قابل رد و جواب مىدانیم در فرصتى مناسب پاسخگو باشیم.
ضمن انتقاد ملایم از جوان، فرصت کافى براى اظهار نظر و گفتگو براى وى در نظر بگیریم و مطالب پیشنهادى او را با استفاده از «هنر خوب شنیدن» و «فن گوش کردن فعّال» ارزشمندتر نماییم. تا «واکنش» ما او را به «کُنش» وا دارد و بذر رشد و شکوفایى را در سرزمین پاک و حاصلخیز وجود وى بیفشاند، در غیر این صورت:
«چو کاغذ چرب باشد
نقش را دشوار مىگیرد.»(14)
8- در صورت پذیرش انتقاد از سوى جوان، باید فرصت مناسب براى تغییر و اصلاح رفتار به وى داده شود، زیرا نمىتوان انتظار داشت حتى در صورت قبول مطلب انتقادى، به طور دفعى و ناگهانى، موفق به تغییر رفتار شود. همان گونه که تشکیل رفتار، امرى تدریجى و مشمول گذشت زمان است، تغییر آن نیز احتیاج به فرصت مطلوب دارد.
بىشک کاربردىترین و ماندگارترین شیوه، «تغییر نگاه و اندیشه» است. هر گاه خانواده، مدرسه و جامعه، اندیشهاى شفاف و پاک نسبت به زندگى و حیات در اختیار نسل نو قرار دهد، هرگز «ابزار» به جاى «اهداف» نمىنشیند و معیارهاى راستین زندگى با دروغین جایگزین نمىشود.
یگانه رسالت پیامآوران نیکبختى و سعادت جاودان در جامعه، تغییر و تکمیل بینشهاى افراد نسبت به خود، خلق و خداست، تا در پرتو این «بینش صحیح و شایسته»، «گرایش درست و بایسته» پدید آید و همگان به قله دانایى و توانایى دست یابند؛ کارى که اکنون، پس از قرنهاى بسیار، اندیشمندان جهان براى اصلاح روح و روان بیماران انجام مىدهند و پیش از «انگیزهسازى» به «اندیشهسازى» رو مىکنند تا قوّت و سلامت جسم با سلامت و شادکامى جان پدید آید، که:
نشاط دل نیابى تا طلسم جسم نشکافى
همه گنجیم اما، گنج، جا در مدفنى دارد(15)
9- انتقاد سازنده باید با انگیزهاى خیرخواهانه، صادقانه و خالصانه و با لحنى دوستانه و مشفقانه انجام شود تا بهترین تأثیر را نشان دهد. بىگمان هر گاه نیّت اطرافیان جوان، پاک و پرنور باشد، از سوى خداى مهربان چنان تأثیرى ایجاد مىشود که با کمترین الفاظ، بیشترین آثار احساس مىشود.
از اینرو صالحان و فرزانگان به پیروان خویش هماره توصیهاى اینچنین دارند:
«نیتهاى خود را پاک کنید، فکرهاى خوب کنید ... انسان در گرونیّات خویش است... اگر کارى که در ظاهر بد بود انجام دادیم، اما نیّت و هدف ما خیر بود، خداوند جبران مىکند، هر چه نیت خیر و درست باشد، کارها هم صحیح و بىعیب خواهد بود.»(16)
آرى:
از صافىِ سرچشمه شود آب روان صاف
دل، پاک چو گردید، نَفَس پاک برآید(17)
10- در انتقاد از جوانان، باید ظرفیت روانى آنان در نظر گرفته شود و متناسب با میزان حساسیت روحى و نوع شخصیت آنها، انتقاد نمود و گرنه بیش از آنچه «تکمیل» پدید آید، «تخریب و تحقیر و یا تضعیف شخصیت» مخاطب ما، رخ مىدهد.
11- ترتیب دادن محافل بحث و انتقاد جوان در مراکز فرهنگى و یا در رسانههاى گروهى و مورد بحث قرار دادن شیوهها و رویکردهاى انتقاد سالم و سازنده و ارائه نمونههاى عملى از انتقاد مفید و بهرهگیرى از آرا و نظریههاى کارشناسان و جوانان، زمینه طرح انتقاد مؤثر و پذیرش آن را فراهم مىکند.(18)
آثار مثبت و مفید در اداره صحیح گفتگوهاى جوانان که در محافل علمى و دانشگاهى تشکیل مىشود، بهترین گواه بر ضرورت آموزش گفتارى و رفتارى بر شیوههاى شایسته انتقاد است، همان گونه که آثار زشت و زیانبار جلساتى که نبودِ توان و تحمل نقد و فراموش کردن شأن و شخصیت جلسه، نیز مىتواند بهترین گواه بر ضرورت این مهم باشد. ادامه دارد.
پىنوشتها: -
1) سعدى.
2) کتاب العین، ج5، ص118؛ لسانالعرب، ج3، ص425.
3) بحارالانوار، ج13، ص431.
4) یک شاخه گل مینا، حسین سیدى، ص31 و 30.
5) سنگ سخت.
6) صائب.
7) گذشت و چشمپوشى (به روى خود نیاوردن).
8) سوره تغابن، آیه 14.
9) ترجمه منظوم قرآن مجید، امید مجد، ص557.
10) تهذیب، ج3، ص114.
11) سوره نحل، آیه 125.
12) الکافى، ج2، ص639.
13) یک شاخه گل مینا، ص31.
14) صائب.
15) بیدل دهلوى.
16) آیتاللَّه بهاءالدینى؛ ر.ک: آیت بصیرت، ص57 و 56.
17) صائب.
18) جوان و نیروى چهارم زندگى، ص24 - 21.