گزیده استفتاها از محضر امام خمینى (13)
اجازه ولىّ در ازدواج باکره
س: جوانى است که - بنا به وظیفه شرعى و نیازهاى روحى - تصمیم به ازدواج گرفته و دختر جوان رشیده بالغهاى را انتخاب نموده است که با او توافق کامل دارد، اما پدر دختر موافقت نمىکند، تکلیف شرعى چیست؟
ج: در ازدواج دختر باکره اِذن پدر شرط است. بلى اگر دختر مایل به ازدواج باشد و پسر کفو عرفى و شرعى او هست و دختر بترسد که اگر او را رد کند بعداً شوهر خوبى پیدا نشود پدر نمىتواند او را منع کند و در صورت منع، ولایتش ساقط مىشود.
س: آیا شرط صحّت عقد موقت براى دختران باکره اِذن پدر است؟ اگر تنها با رضایت مادر باشد چطور؟ در صورتى که پدر با عقد دائم موافق ولى با صیغه عقد موقت مخالف باشد مىتوان براى مدت کوتاهى با فرد مورد نظر صیغه محرمیت خواند؟
ج: عقد باید با اجازه پدر باشد، و فرقى بین عقد دائم و عقد موقت نیست.
س: دختر باکرهاى بدون اطلاع پدرش ازدواج نموده (پدر در بلد نبوده، لیکن امکان اجازه گرفتن از وى بوده است) و پدر بعد از اطلاع، اجازه نداده است؛ حالا هم مرد حاضر به طلاق نیست. آیا دادگاه مىتواند با استناد به فتواى حضرت امام که اجازه پدر را شرط مىدانند حکم به عدم صحت عقد کند؟ وظیفه چیست؟
ج: عقد مزبور باطل است و دادگاه حق طلاق ندارد. ولى خود طرفین اگر بکارت دختر زایل شده مىتوانند؛ ثانیاً بدون اجازه پدر با هم ازدواج کنند.
س: اینجانب دخترى داشتم که در ده سالگى براى خدمتکارى به خانه کسى رفته است، الان حدود هفده سال است که در خانه اوست و نمىگذارد دخترم به خانه بیاید تا او را شوهر دهم و من غیرتم قبول نمىکند ناموسم در خانه اجنبى باشد، لطفاً حکم شرعى آن را بیان فرمایید؟
ج: اختیار با خود دختر است و کسى حق ندارد مزاحم او شود، و در ازدواج دختر اِذن پدر معتبر است.
س: الف: آیا دخترى که پدر و پدربزرگ نداشته باشد مىتواند ازدواج موقت بکند؟
ج: مانع ندارد.
ب: اگر پدر داشته باشد ولى در شهر دیگرى باشد و به آسانى تماس با او ممکن نباشد چطور؟
ج: اگر طورى است که اجازه گرفتن از او ممکن نیست اشکال ندارد، ولى اگر تماس با او ممکن است - و لو مدتى طول بکشد یا سخت باشد - بدون اجازه نمىتواند صیغه شود.
س: اگر مردى با دختر باکرهاى بدون اِذن پدر او ازدواج کند و پس از حامله شدنِ دختر، پدر دختر به عقد راضى شود آیا این اِذن در حلیّت کافى است؟ و آیا فرق است بین [رضایت پدر بعد از ]اولاد آوردن و قبل از پیدا شدن حمل؟
ج: با اجازه پدر صحیح مىشود و فرقى نیست.
س: در صورتى که ولىّ دختر بالغه رشیده راضى به اصل ازدواج دخترش با شخصى باشد لیکن نسبت به خصوصیات ازدواج (از قبیل مقدار مهر و کیفیت جشن و تعیین زمان عقد و زمان عروسى و غیره) که دختر با پسر توافق نمودهاند مخالفت مىکند، و به نحوه توافق آنان رضایت ندهد، اگر بدون رضایت و اِذن ولىّ شرعى نسبت به خصوصیات مذکور، عقد بین آنان واقع شود آیا صحیح و قابل ترتیب اثر است یا نه؟
ج: با فرض راضى نبودن پدر نسبت به خصوصیات مورد توافق پسر و دختر اگر باز به اصل ازدواج آنها راضى است عقد صحیح است و گرنه صحت عقد موقوف به اجازه پدر است.
س: دخترى را پدر و مادرش با اکراه و اجبار به عقد کسى در مىآورند و او را وادار مىکنند که به اتاق عقد بیاید و در حضور عاقد بلى بگوید، و بالاخره او بلى مىگوید ولى در دل راضى نیست. آیا چنین عقدى صحیح است یا خیر؟ و در صورت صحیح نبودن آیا به طلاق احتیاج هست یا نه؟
ج: اگر عقد با اِذن و رضایت پدر بوده و شوهر کفو دختر است احتیاط آن است که یا دختر عقد را اجازه کند و یا بدون طلاق با فرد دیگر ازدواج ننماید.
س: اگر دخترى باکره نباشد، ولى عدم باکره بودن او مستند به زنا باشد، آیا همین براى صحت ازدواج بدون اِذن پدر کافى است یا خیر؟
ج: بعید نیست عدم الحاق به بکر، لکن احتیاط در آن ترک نشود.
س: شما در امر ازدواج اجازه پدر را در مورد دختر باکره شرط مىدانید، بفرمایید اگر دختر باکرهاى پدر نداشته باشد اجازه چه کسى شرط است؟ و آیا اجازه مادر و برادرش همانند اجازه پدر است یا خیر؟
ج: اگر پدر و جدّ پدرى ندارد اجازه خودش کفایت مىکند و اجازه دیگران شرط نیست.
س: دختر 22 سالهاى هستم که حدود یک سال است با شخصى مذهبى براى ازدواج آشنا شدم و با هم به توافق رسیدیم ولى چون خانواده من مذهبى نیستند - یعنى پدر و مادرم نمازخوان نیستند و پدرم منکر خدا و اسلام است - خانواده پسر با ازدواج ما مخالفت کردند و من مخالفت شدید خانواده ایشان را نمىدانستم، لذا بدون اینکه پدرم بداند با ایشان مَحرم شدم و خود را زن ایشان حساب کردم (البته هنوز دختر هستم) و پسر تلاش بسیار کرد تا رضایت خانوادهاش را به دست آورد ولى آنان راضى نشدند تا بالاخره پسر تصمیم به استخاره گرفت و استخاره هم بد آمد، البته خودش مىگوید از اینکه استخاره کرده پشیمان است. لطفاً بفرمایید آیا رضاى پدر و مادر ایشان در ازدواج پسرشان لازم است؟ و نیز آیا ما مىتوانیم خلاف این استخاره عمل کنیم؟
ج: اجازه پدر و مادر در ازدواج پسر شرط نیست و استخاره الزام نمىآورد و به این استخاره ترتیب اثر ندهید. ولى در صحت عقد شما اجازه پدرتان شرط است.
س: دختر باکرهاى بدون اجازه پدرش شوهر اختیار نموده و به واسطه شکایت پدر (که علت آن فقدان صلاحیت اخلاقى پسر بوده) ازدواج آنها باطل شده، ولى بلافاصله مجدداً بدون اِذن پدر و مادر با همان پسر ازدواج نموده. آیا ازدواج دوم با همان پسر صحیح است یا باطل؟
ج: اگر در وقت ازدواج دوم هنوز دختر باکره بوده اعتبار اِذن پدر به قوت خود باقى است، و اگر باکره نبوده ولایت پدر ساقط بوده است.
س: دخترى هستم 25 ساله، چند سالى است که پدر خود را از دست داده و جدّ پدرى هم ندارم، مىخواهم با مردى که از نظر سنى چندین سال از من بزرگتر است ازدواج کنم، ولى برادر و مادرم با این ازدواج مخالفت مىکنند و مىگویند: «با حرف مردم چه کنیم؟» در صورتى که فرد مزبور از نظر ایمان و روش زندگى قابل توجه است؛ تقاضا دارم که اگر موضوع ازدواج ما اشکال شرعى ندارد و اگر اجازه مىفرمایید، حکمى بفرمایید تا مادر و برادرم را موظف به اجرا کند.
ج: در فرض مرقوم، اختیار ازدواج و حق انتخاب همسر با خود شما است و رضایت برادر و مادر شرط نیست.