کودک و همبازىهایش
محمدرضا مطهرى
وجود یک رابطه صمیمى و همبازىشدن با یک بزرگسال مهربان براى ایجاد احساس اعتماد و ارزش، رفع نیازمندىها، پاسخ به سؤالات و حل مشکلات کودک امرى الزامى است، ولى در عین حال کنش متقابل با کودکان دیگر نیز نقشى عمده در این فرآیند بازى مىکند. همسالان و همبازىها در شکلگیرى شخصیت، رفتار اجتماعى، نظام ارزشى و نحوه نگرشهاى یکدیگر دخالت دارند.
کودکان از طریق سرمشقدهى و سرمشقگیرى در مورد اعمالى که قابل تقلید است و با ارزشیابى فعالیتهاى یکدیگر و بازخوردى که به یکدیگر مىدهند در یکدیگر تأثیر مىگذارند. کودکان بسیارى از مهارتهاى اجتماعى را از طریق کنش متقابل یکدیگر یاد مىگیرند. آنها مىآموزند که چگونه چیزى بدهند و چیزى بگیرند، در فعالیتهاى دستهجمعى شرکت کنند، از جنب و جوش و تماشاى بازى دیگران لذت ببرند، احساسات دیگران را درک کنند، توانایىهاى خود را ارزیابى کنند، اعتماد به نفس پیدا نمایند و به تدریج از خانواده مستقل شوند و سرانجام با جامعه سازگار شوند.
مراحل رشد و تکامل کودک در انتخاب همبازى
کودکان 6 تا 8 ماهه بیشتر با محیط بازیشان سر و کار دارند تا اسباببازى یا همبازیشان در این دوره معمولاً به کودکان دیگر توجه نمىشود. هنگامى که تماس با کودک دیگر به وجود مىآید، اگر این تماس دوستانه باشد، چیزى بیش از لبخند زدن، یا احتمالاً گرفتن کودک دیگر دیده نمىشود. و وقتى برخورد پرخاشجویانهاى به وجود آید، بیشتر به صورت کلى ظاهر مىشود که ممکن است به شکل تلاش در گرفتن اسباببازى از دیگرى بروز کند.
از 9 تا 13 ماهگى، کودکان بیشتر به اسباببازى توجه دارند تا همبازى، از آنجا که کودکان در این دوره به اسباببازى اهمیت زیادى مىدهند، گرایش به دعوا بر سر آنها با کودکان دیگر دارند. بر خلاف مشاجرات قبلى، دعوا شخصىتر مىشود، هر چند باز هم اسباببازى بیش از همبازى، مرکز توجه است یعنى هنوز خصومت واقعى به میان نیامده است.(1)
معمولاً کودکان کوچکتر تمایل دارند به تنهایى بازى کرده و هنگامى که با اسباببازىهاى خود مشغول هستند، نظارت شخصى بزرگسالان که آنان را دوست دارد برایشان لذتآور است. کودکان بین سنین 14 تا 18 ماهگى طرز تلقیشان را نسبت به همبازىهاى خود تغییر مىدهند و چون نیازهاى مربوط به اسباببازى تا حدود زیادى ارضا مىشوند، مشاجرات با دیگران نیز کاهش مىیابد.
براى کودکان 19 تا 25 ماهه اسباببازىها و همبازىها اهمیت بیشترى یافته، ارتباط اجتماعى بیشتر مىشود. کودکان براى انطباق با وضع همبازیشان رفتار خویش را تغییر مىدهند. کودکان دو تا سه ساله معمولاً دوست دارند که در نزدیکى یکدیگر بازى کرده و هر کدام با اسباببازىها و کارهاى خودشان مشغول باشند، در حقیقت تمایل دارند که به تنهایى و در میان جمع کودکان بازى کنند. در این مرحله (3 - 2 سالگى) تمایلى به سهیمکردن دیگران در اسباببازىهایشان را ندارند، چون هنوز مفاهیم قرضدادن و حس مالکیت در آنان به خوبى شکل نگرفته و از طرف دیگر مىترسند که اسباببازىهایشان توسط دیگران شکسته و یا خراب شود.(2) کودک چهار ساله دلش مىخواهد با دیگران معاشرت کند، ولى هنوز آماده نیست مشکلاتى را که بین او و همبازى او ایجاد مىشود حل کند و حتماً باید بزرگتران در این مورد دخالت کنند. کودکان چهار ساله بیشتر مایلند با چهارسالگان بازى کنند.
آنها به گفتگوهاى دور و درازى مىپردازند و نقشههاى طویلى مىکشند و اغلب بین آنها نزاع در مىگیرد و آخر کار خود را حقبهجانب حساب مىکنند.(3)
کودک از پنج و شش سالگى به بعد مىتواند همبازى مناسبى براى خود پیدا کند. در ابتداى این مرحله کودک معمولاً ستیزهجو و به هنگام بازى خودخواه هستند. اما نباید اجازه داد این صفات جزء خلق و خوى دائمى آنان بشود. به تدریج لازم است که راه و روش سلوک و سازش با بچههاى دیگر را یاد بگیرند. آنها وقتى با همدیگر بازى مىکنند، با همدیگر صحبت مىکنند و اغلب به کمک هم در بازى ادامه مىدهند. آنها با کارهاى مشترکى که انجام مىدهند تجاربى را از یکدیگر آموخته و فواید همکارى و کارهاى مشترک را درک مىکنند.(4)
بازى با همسالان یا بزرگسالان؟
اگر فرزند شما تمام مدت با کودکان بزرگتر و یا بزرگسالان سر و کار داشته باشد، همیشه تجربه خواهد کرد که «دیگران همه چیز را بهتر از من انجام مىدهند. من هر چقدر هم که تلاش کنم مانند آنها نخواهم شد.» اما اگر کودک اکثر اوقات با بچههاى کوچکتر همبازى باشد یا با بزرگسالانى به سر برد که در هنگام بازى اجازه مىدهند او دائماً برنده باشد یا به طور کلى بر روى موفقیتهاى او زیاد تکیه مىکنند، مغرور و متکبر خواهد شد. احتمالاً زمانى که چنین کودکى با همسالانى مواجه شود که همبنیه یا تواناتر از او هستند و مانند والدین به او امتیاز نمىدهند، دچار مشکلاتى خواهد شد.
اگر قرار است کودک در طول زمان در جامعه با همسالان خود کنار بیاید و احساس خوشآیندى داشته باشد، باید قواعد کارهاى جمعى و اشتراکى را با همبازىهایش تجربه کند. در میان گروه همسالان، او سهلتر خواهد آموخت توانایىهاى خود را درست تخمین بزند، یک بار پیروز شود و بار دیگر تسلیم شود، زیرا اکثر آنها در یک سطح هستند و نیازها و مشکلات و امکانات مشابهى دارند.
کودکان وقتى تقریباً در یک سطح هستند از نظر رشد و پیشرفت بیشتر به همدیگر کمک مىکنند و همانند دو کشتىگیر هستند که در یک وزن با همدیگر مىخواهند کشتى بگیرند، در این جور مواقع هر دو کشتىگیر بهتر به همدیگر کمک مىکنند و مىتوانند یک زورآزمایى رشددهندهاى را داشته باشند، در صورتى که اگر یکى وزن بیشترى داشته باشد کشتى جذابیت نداشته و کنش متقابل کمتر صورت مىگیرد.
کودکان به بچههاى دیگر نیازمندند تا از یکدیگر چیزى بیاموزند. همسالان بهتر از بزرگسالان کشش و جذبه دارند، از آنان خیلى سریعتر و بهتر مىتوان یاد گرفت، زیرا آنان یکدیگر را بهتر درک مىکنند. کودکى که تازه سهچرخهسوارى یا خطپارا یاد گرفته است، دقیقاً مىداند مشکلات در کجاست و چگونه باید بر آنها غلبه کرد.
او خیلى بهتر از والدین مىتواند کودک مبتدى را به طور صحیح راهنمایى کند و به راحتى به او نشان مىدهد که چگونه باید آن را انجام دهد. علاوه بر این خیلى بهتر است از یک همبازى همسال تقلید کند تا از بزرگسالان که غالباً همه چیز را بهتر بلدند.
براى جلب توجه و جذب همبازى، کودکان معمولاً روشهایى را به کار مىبرند که بزرگسالان قادر به درک آن نیستند مثلاً آنها نمىگویند «بیا با من بازى کن» بلکه بر سر و روى یکدیگر شن مىپاشند اسباببازى آن دیگرى را مىربایند یا همبازى جدید را چنان هل مىدهند که به زمین بیفتد! والدین اغلب فکر مىکنند آنها به نزاع مشغولند یا از یکدیگر خوششان نیامده است. آنها براى نجات کودک دخالت کرده، یا او را تشویق مىکنند از خود دفاع کند! شما ناخواسته در روابط آنان اختلال ایجاد مىکنید.
بهتر است به آرامى نظارهگر کارهاى کودکان باشید و زمینههاى مساعدى را فراهم نمایید تا فرزند شما با دیگران همبازى شود.
اگر همبازىهاى فرزندتان را به منزل دعوت مىکنید، باید ابتدا با والدین آنها مذاکره کرده مثلاً قرار بگذارید که تا چه اندازه بچهها مجاز هستند خود را کثیف کنند و آیا مانعى ندارد به کودکان عصرانه داده شود، چه موقع کودک باید به خانه مراجعت کند و آیا به غیر از این موارد چیزى هست که میزبان ملزم به رعایت آن باشد.
بعضى از والدین مایل نیستند کودکان آنها در فواصل بین غذا شیرینىجات بخورند یا ویدئو یا تلویزیون تماشا کنند. چنین خواستههایى را باید محترم شمرد و قبل از صرف شیرینى و با روشن کردن ویدئو یا تلویزیون، کودک مهمان را روانه خانهشان ساخت در غیر این صورت علاوه بر اینکه خلف وعده کردهاید به روابط حسنه فرزندتان با همسالانش لطمه زده و زمینه انزواى او را فراهم کردهاید.(5)
علل عدم تمایل کودک به بازى با کودکان دیگر
تمایل کودک به بازى با بچههاى دیگر یکسان نیست. بعضى از بچهها بیشتر از بچههاى دیگر معاشرتى و اهل بازى با کودکان همسن خود هستند و بعضى بچهها ذاتاً آرامترند. این اختلاف طبیعى است اما تمایل به بازى با کودک دیگر و داشتن همبازى، در وجود هیچ کودکى به صفر نمىرسد.
علل بىمیلى ممکن است مربوط به وضعیت جسمى، روحى و روانى کودک، یا وضعیت اجتماعى، اقتصادى خانوادهاش باشد. که او را به انزوا مىکشاند و از بازى با بچههاى دیگر فرارى مىدهد. علل عمده بىمیلى کودکان عبارتند از:
ممکن است کودکى دچار ضعف در سلامتى جسمانى خود باشد مثلاً خیلى زود از جست و خیز خسته شود یا نفستنگى پیدا کند یا بیمارىهایى داشته باشد که اجازه ندهد او فعالانه بازى کند. در این صورت ترتیبى بدهید که معاشرتش با بچه توأم با بازىهاى فکرى مناسب و جنب و جوش کمتر باشد.
گاهى کودک به دلیل تفاوتهایى که با سایرین دارد با آنها نمىجوشد. این تفاوتها از اجبار کودک به استفاده از عینک ذرهبینى قطور گرفته تا لکنت زبان او و حتى هوش فوقالعاده او مىتواند باشد که میل به گوشهگیرى را در کودک تقویت مىکند یا گاهى او را چنان حساس و آسیبپذیر مىسازد که با کوچکترین تمسخر و یا سرزنش سایر کودکان مىرنجد و از معاشرت با آنها زده مىشود. گاهى هم یک کودک خجالتى است و برایش مشکل است که در دوستى با بچههاى دیگر پیشقدم شود.
در چنین مواردى مشکل او خیلى ساده و فقط با تشویقى آرام و تدریجى حل مىشود. نصیحت و پند و اندرزدادن و تأکید بر اینکه «اینقدر یک گوشه ننشین، دیگر بزرگ شدهاى» یا «چرا تو هم نمىروى با بقیه بچهها بازى کنى» این گونه صحبتها بر ترس کودکان مىافزاید. بهتر است به تدریج دایره دوستىها را وسیعتر کنید و ابتدا از دعوت یک یا دو کودک همسن و سال او به خانه خودتان آغاز نمایید یا مىتوانید چندین بار همراه کودک خود به تماشاى بچههایى که مشغول بازى هستند بروید تا کودک ضمن تماشاى آنها، لذتى را که از بازى با هم مىبرند درک کند و علاقهمند بشود که خودش هم از این لذت سهمى داشته باشد.(6)
گاهى لوس و پرتوقعبودن کودک موجب مىشود که از سوى گروه همسالان طرد شود. لذا به والدین توصیه مىشود که ضمن ابراز محبت و مهربانى نسبت به کودک اصول اخلاقى و انسانى و احترام به حقوق دیگران را هم به کودک خود بیاموزند که بهترین روش در این مورد این است که والدین خود الگوى قابل تقلید براى آنان باشند.
گاهى مادر چون حوصله سر و صدا و شلوغى بچهها را ندارد، یا از این مىترسد که کودکش به علت معاشرت با بچههاى شرور بىادب بار آید، یا حوصله و وقت سر زدن به بچههاى مشغول بازى را ندارد، طورى با کودک رفتار مىکند و در مقابل خواست او به بازى با سایر کودکان واکنش نشان مىدهد که او را از بازى باز مىدارد و به سوى انزوا سوق مىدهد مثلاً مادرى که مىگوید: «اجازه نمىدهم که با پسر همسایه بازى کنى چون او بچه شرورى است» کودک خود را از یک بازى که ممکن است خیلى هم آموزنده و لذتبخش باشد محروم مىکند و بعد با گفتن جملهاى نظیر «بیا با خواهر کوچکت بازى کن» او را به کلى از بازى روگردان مىسازد.
خواهر کوچکى که تازه مىخواهد راه رفتن را بیاموزد همبازى خوبى براى یک بچه سه - چهار ساله که احتیاج به نقشهکشیدن و دویدن و خندیدن دارد نمىباشد. بنابراین هوشیارى و دقت مادر و پدر در انتخاب همبازىهاى مناسب براى کودک نقش بسیار مهمى در افزایش تمایل کودک به بازى با سایرین دارد.(7)
رهنمودهایى براى والدین
کودکان به هنگام بازى با همسالان از حالت خودمحورى خارج شده و واقعگرا مىشوند، به امیال و خواستههاى دیگران توجه نموده، از دیگران چیزى مىآموزند و به دیگران چیزى یاد مىدهند و در کنش متقابل چیزهاى زیادى به همدیگر یاد مىدهند.
وقتى که کودک دوست دارد به تنهایى بازى کند، باید او را به حال خود بگذارید و آزادى بدهید تا مستقلاً به بازى خودش ادامه دهد. نباید سعى کنید همبازىهایى را به او تحمیل کنید، زیرا چنین حالتى باعث اختلال در بازى او مىشود و عادت به عصبانىشدن و نزاع برپاکردن را در او به وجود مىآورد.
والدین توجه نمایند که هر اندازه کودک در سنین خردسالى آزاد باشد تا به تنهایى بازى کند به همان اندازه در آینده اجتماعىتر خواهد شد.
میل طبیعى و تشخیص کودک بهترین راهنماى ما است، آنان کم کم یاد مىگیرند با دوستان و همسالان خود همبازى شوند، بنابراین نیازى به تأکید و تشویقهاى بیرونى نیست تا زودتر از موعد با بچههاى دیگر همبازى شود.
کودک را وادار نکنید که با خواهر و برادر کوچکتر خود همبازى شود، زیرا آنان براى بازى کوچک هستند، در صورتى که اگر با همسالان یا بزرگتر از خود بازى کند هم با
علاقه بازى کرده و هم در یک تعامل مشترک چیزى یاد مىگیرد، نکته دیگر اینکه کودک بزرگتر باید همیشه ملاحظه کودک کوچکتر را کرده و عاقلانه رفتار نماید (در صورتى که خودش هنوز کودک است و باید بچگى کند) و کودک کوچکتر نیز احتمالاً به علت آنکه قادر به انجام تمام اعمال و رفتار کودک بزرگتر نمىباشد دچار شکست شده که از نظر روحى و روانى به سود کودک نیست. لذا در عین حال که اوقاتى با همدیگر بازى مىکنند زمینههایى نیز فراهم شود که با همسالان بازى کنند. جالب توجه این است که هر چقدر خواهران و برادران را مجبور به بازى با یکدیگر نکنیم، آنان مشخصاً بیشتر با هم بازى خواهند کرد.
در بازىهاى کودکان دخالت نکنید، ولى لازم است والدین گاهى به اتاق و محل بازى بچهها سر بزنند، اما نه به قصد جاسوسى و بازرسى آنها بلکه به قصد بردن مثلاً چاى، میوه و شیرینى براى آنها. در واقع نباید بچهها را مطمئن کرد که در تنهایى هیچ کس از آنها بازدید نخواهد کرد، چون همه نوع کودک وجود دارد و ممکن است اتفاقات خطرناکى بیفتد.
اگر فرزند شما دوست و همبازى براى خودش پیدا کرده که شما دوست ندارید با آن کودک رفت و آمد کند، حتىالامکان نگویید «با این کودک اجازه ندارى بازى کنى، چون بىتربیت است» بلکه ابتدا سعى کنید همبازى جدیدى را براى او پیدا کنید، ثانیاً در انتخاب دوست ملاک و معیار به کودک بدهید و بگذارید فکر کند و خودش قضاوت کند و به نتیجه برسد.
پىنوشتها: -
1) بیابانگرد، اسماعیل، روشهاى افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، ص59 و 58.
2) پیوند، تیرماه 1359، ص40.
3) سره، صغرا، روش فعال در کودکستان، ص82.
4) پیوند، تیرماه، 1359، ص41.
5) سینگلر، ادوارد، اشتوکنیگر واگدلن، دنیاى کوچک بزرگ من، ص231 و 230.
6) اردکانى (شاهین)، سوسن، بهداشت مادر و کودک، ص399.
7) اردکانى (شاهین)، سوسن، بهداشت مادر و کودک، ص400.