سرود فردا
الهه رضایى
احمد باقریان - جهرم
قبل از هر چیز از شما به خاطر ارسال کتابهاى ارزشمند و خوبتان تشکر مىکنیم. در نامه خود گلایه کرده بودید که شعرهاى شما نقد نمىشود و این در حالى است که بارها و بارها در همین مجله خاطرنشان شدهایم که شعرهاى شما از لحاظ اسلوب شعرى، وزن و قافیه و دیگر قواعد شعرى بىعیب و کامل است و تنها ایرادى که بر آن وارد است، زبانى کهنه و محتوایى تکرارى است که در همه اشعارتان موجود است و متأسفانه گویى که قابل تغییر نیست.
اعتقاد نگارنده این است که پیشینیان به حق، دادِ سخن دادهاند و آنچه باید مىگفتند به کمال و به تمامى بیان کردهاند و حال، اینکه شاعر زمان ما به تکرار مکررات بپردازد، نه تنها در این عرصه کارى نکرده است، بلکه به چند دلیل دچار خطا و اشتباه شده است. یکى اینکه به زبانى سروده است که زبان زمانه او نیست، بلکه زبانى تقلیدى و کمابیش غیر قابل فهم است. دوم اینکه، شاعر معاصر درست به دلیل قبلى، هر چقدر سعى کند نمىتواند در مرتبه شاعرى، خود را به مقام شاعران بزرگى چون حافظ، سعدى، مولوى، فردوسى و ... برساند، چرا که آنها به زبان خود مىسرودند، در حالى که ما به زبان آنها مىسراییم. سوم اینکه، در قرآن کریم آمده است: «هر پیامبرى را به زبان قومش مبعوث کردیم» و ما که اعتقاد داریم شعر «سحر حلال» است، باید به زبانى سحر کنیم که زبان قوم و عصر و زمانه ما باشد. مثلاً وقتى شما در شعر «خاک گلگون» به جاى «پوشید» مىگویید: «رخت ماتم طبیعت به بر کرد»، از واژگانى استفاده کردهاید که در زمان شما کاربردى ندارد. شما هیچ گاه نمىگویید: «من کت و شلوارم را به بر کردم» بلکه مىگویید: «من لباس پوشیدم» یا «کت و شلوارم را به تن کردم». از این دست واژهها و ترکیبات در شعر شما بسیار است، علاوه بر آن محتوا، محتوایى کهن و تکرارى است.
صائب مىفرماید:
در بند آن مباش که مضمون نمانده است
یک عمر مىتوان سخن از زلف یار گفت
اگر بخواهید مىتوانید هر روز و هر لحظه به تجربهاى نو و زبانى بدیع دست یابید، اما اینکه خودتان اصرار دارید از این دست مضامین و زبان استفاده کنید، دیگر بحثى است که نمىتوان در هر شماره به آن پرداخت.
در عین حال، در این مجله شما جایگاه استادى پیشکسوت و انسانى فهیم و صاحب درد دارید و ما هر ماه چشم در راه آثار شما هستیم.
سیده زهرا معافىمدنى - مازندران
شعرهاى شما اختلال وزنى چشمگیرى دارد که نقد آن را به زمانى که به اصلاح اشکالات پیش پاافتاده عروضى آن پرداختید، موکول مىکنیم.
پروین داوودىفرد - اصفهان
در شعر «رنگ شقایق»، چند اشکال وزنى وجود دارد که عبارتند از:
1- ترا دیدم میان نخلهاى سوخته بىسر
اگر سوخته بىسر را سوخته، بىسر بخوانیم، اشکال آن مرتفع مىگردد.
2- بهارى بود نیایشهاى تو در سنگر ایمان
در این بیت به علت وجود یک هجاى اضافى «بود» را باید «بُد» خواند که البته به فرم شعر شما لطمه مىزند.
3- هلا! آبىترینِ ما در آن غوغاگرىّ مین
زهى بر آن همه ایثار و جانبازىّ نیکمردان
مشددّ خواندن واژههاى غوغاگرى و جانبازى، اشکال عمدهاى نیست، اما بهتر است کلمات را طورى بیاوریم که مجبور به این کار نشویم.
4- شدى در شورِ هور غرقه و رفتى با عطشکامى
«هور» را همانند بند 2 باید «هُر» خواند تا هجاى زاید جبران شود.
5- زهى بر آن همه ایثار و جانبازىّ نیکمردان
«نیکمردان» را نیز به دلیل وجود هجاى زاید باید «نِکمردان» خواند.
«اندوه غربت»، محتوایى بسیار زیبا دارد. شما در این شعر، دنیاى زیبایى را توصیف کردهاید که متأسفانه با وجود اشکالات وزنى، دچار تزلزل گشته است. به این علت که نمىتوان موارد ریز هر کدام آنها را نقد کرد، به ذکر آنها بسنده مىکنیم و امیدواریم با مراجعه به کتب عروضى یا استفاده حضورى از محضر استادى صاحبنظر، به رفع آنها بپردازید:
1- هنگامهاش در حنجرهها طوفان بود.
2- با تکصداى «داروگ» آرام مىشد.
3- باران ز بام ما تراوشها مىریخت.
4- شبنم بر آنها بس نوازشها مىریخت.
5- فریاد من در اعماق سبز جنگل.
6- سر مىرسیدند با دو پاى زخمخورده.
7- عطر گل نارنج مىکرد زنده دلها.
«سرود نینوا»
1- زین نواله قوت اشک است قسمت مهمان عشق
2- با سرود نینوا تا مقصد نیستان عشق
3- بستهایم قفل دعا را بر ضریح جان عشق
علاوه بر اینها، «سرود نینوا» بر خلاف «اندوه غربت»، دوباره دچار محتوایى تکرارى و ضعیف شده است.
نجمه مصدقى - جم
شعر «غروب پنهان» و «دریاچه خیال» شما را دریافت کردیم. لطفاً از این به بعد سن خود را نیز در اثر خویش قید فرمایید تا بتوانیم با توجه به مقطع سنى شنا، به نقد اشعارتان بپردازیم.
ابوالفضل صمدىرضایى - طوبى ابراهیمى - مشهد
فکر مىکنیم زمان آن فرا رسیده است که دست به انقلابى در نگاه و زبان خود بزنید. شعر شما به کمال دلخواه نزدیک است. راه رسیدن به این کمال، ایجاد تحول و دگرگونى است. اگر در همین حدّ بمانید دچار ملال و دلزدگى خواهید شد. چند ماهى است که شعر شما حالتى کاملاً یکنواخت یافته است. به عبارت دیگر فراز و فرودى در روند شعرى شما احساس نمىکنیم. سعى کنید یک پله فراتر روید. البته دستیابى به تجربه شعرى شما آسان نیست. شما در شعرتان افقهاى زیبایى دارید، اما باید سعى کنید از رکود و خمودگى و درجا زدن پرهیز نمایید.