دختران نسل انقلاب ،تصورات، انتظارات
نزهت بادى
[براستى انقلاب اسلامى ایران تا چه حد توانسته است حقوق زنان را استیفاء نموده و به انتظاران زنان به ویژه دختران نسلى انقلاب پاسخ گوید؟ دختران جوان به این پرسش پاسخ مىگویند. در این گزارش با مراجعه به دختران جوان، از عوامل ارزش ستیزى برخى دختران در برابر عملکرد حکومت و کارگزاران آن، کارکرد مدارس و برخورد خانواده، و علل پارهاى از مشکلات که گریبانگیر دختران جوان مىباشد، از قبیل نوسانات امکانات تحصیلى و اشتغال دختران، محدودیت امکانات تفریحى و اوقات فراغت دختران، میزان آگاهى و مهارتهاى دختران پیش از ازدواج، بایدها و نبایدهاى تعامل با جنس مخالف و علل بروز انحرافهاى اخلاقى در دختران، پرس و جو شده است.
بدیهى است برخى از پاسخهاى ارائه شده مورد تأیید مجله نباشد اما نشان دادن فضاى ذهنى دختران نسل انقلاب براى دستاندرکاران مربوطه مفید خواهد بود هر چند و به روشنى پیدا است که همه گفتهها واقعیت ندارد، ولى واقعیت آن است که برخى دختران اینها را گفتهاند!]
مقدمه
انقلاب اسلامى به لحاظ ماهیت دینى و نماد اسلامى و وجود تاریخى خود، با همه انقلابهاى سیاسى اجتماعى پیشرفته متفاوت است، زیرا به لحاظ خاستگاه و اهداف، ریشه در تفکر دینى و آرمانگرایى اسلامى و ولایى دارد. نادیده گرفتن تفاوت مبنایى جنبش اسلامى با انقلابهاى اومانیستى و بورژوایى جهان، منجر به عدم درک واقعیات مربوط به سیر انقلاب دینى و خدشهدار کردن اصالت و حقانیت آن مىشود، زیرا نهضت اسلامى رخدادى است که به لحاظ ماهیت، قصد ایجاد دگرگونى انفسى و زنده کردن حیات باطنى بشر را داشته و مىخواهد جامعه را در جهت دستیابى به آرمانشهر و مدینه فاضله ترسیمشده اسلام، سوق دهد.
در این میان، بینش انقلاب که تحت تأثیر مبانى اسلام، مبتنى بر ارزش نهادن به مقام زن بود، توانست به وضعیت بحرانى زنان در جامعه سر و سامان بدهد. بنابراین کم کم بانوان هویت پایمالشده خود را از زیر گورهاى ستم و نادیده انگاشتن و تبعیض بیرون کشیدند و در مسیر اصلاح چهره مخدوش و عاریتى خود گام نهادند، تا زیر سایه جهانگستر انقلاب، سیماى حقیقى خود را از چیرگى نقابهاى دروغین تحمیل شده بیرون بکشند. طى قرنها هیچ کس به اندازه حضرت امام خمینى(ره) در جهت روشنگرى جوامع بشرى نسبت به حقوق زنان، تلاش راستین نکرده است.
اما اینکه کارکرد ما چقدر توانسته جایگاه آرمانى و مطلوب را که در اسلام براى زن متصور مىشود، به منصه ظهور برساند، جاى بررسى دارد.
گزارشى که مىخوانید جستجو در فضاى ایجاد شده براى دختران در طول بیست و پنج سال انقلاب است تا مجال اندیشه و پژوهش بیشتر براى همگان پیش آید، از اینرو با انگیزه بازتاب صادقانه ذهنیت بعضى از دختران جامعه تلاش کردیم باورها را بازگو کنیم، هر چند در بعضى از موارد، مىتوان نشانههایى از تندروى و زیادهخواهى را مشاهده کرد. به هر حال رویارویى مستقیم با مسائل، بهترین راه براى حل و برطرف کردن آن است.
1- چرا دینگریزى؟
تحولى را که انقلاب اسلامى و نفس مسیحایى حضرت امام خمینى در جامعه ما به ویژه در جوانان ایجاد کرد، باید معجزه قرن شمرد. انقلاب و ارزشهاى آن نسلى را صحنهگردان عرصههاى دیندارى و شرف و جوانمردى و خداترسى و ایثار و انسانیت ساخت که وصف ارزشهاى آن در توان هیچ قلمى نیست. دختران و پسران پاک و باایمان و ازجانگذشتهاى که تاریخ انقلاب و دفاع مقدس و بقاى نظام و گسترش ارزشهاى اسلامى را رقم زدند و صدها هزار نفر آنان با خون سرخ خود بر حقانیت انقلاب و ماندگارى این ارزشها صحه گذاشتند. اینان نسل انقلاب، نسل امام، زاده دفاع مقدس و از تبار جمعهها و جماعتهایند.
نسل دوم و سوم نیز از راه رسیده و مىرسند، با تفاوتهایى نه فراگیر ولى آشکار. دختران و پسرانى که بسیارى از آنان به رغم تلاشهاى تبلیغى فرهنگى، به ارزشهاى نسل پیشین وفادار نیستند و قبله آمال خویش را در جاى دیگر مىجویند و الگوهاى دیگرى را پیشه خود ساختهاند. شاهد روشن و مصداق کامل آن مسئله حجاب و نوع پوشش است که هم براى نظام اسلامى و مسئولان دینى و فرهنگى جامعه بسیار مهم است و هم این بخش از جامعه گویى با بىاعتنایى به آن پیام دیگرى مىدهد. از اینرو مىتوان از آن به عنوان «بدحجابى سیاسى» نام برد. آیا مىتوان گفت بدحجابى سیاسى، پاسخى غیر مستقیم و معترضانه به نارضایتىهاست که اگر درصد بالایى از آن، ریشه در تهاجم فرهنگى غرب و کمکارىهاى فرهنگى داشته باشد، درصدى از آن نیز، به خاطر بىاعتنایى به مسائل جوانان در است؟ به هر حال واقعیت ارزشگریزى، بلکه دینگریزى برخى جوانان را چگونه باید تفسیر کرد؟
زهرا ایمانى / 25 ساله / بوشهر
به دلیل غیر همسویى جامعه و جوانان که باعث مىشود عدهاى از جوانان تصور کنند که سنتها و ارزشهاى دینى مانع پیشرفت و ترقى آنها مىشود، ضمن آنکه به طور کلى انجام و تعهد به مسائل شرعى، بیشتر به شکل کسالتبار و دست و پاگیر ارائه شده است.
سیده معصومه مدرسى / 20 ساله / کرج
براى اینکه دختران غالباً احساس مىکنند مسائل شرعى براى آنها محدودیت ایجاد مىکند.
ط. م / 16 ساله / تبریز
چون مسئولان هیچ گاه نخواستهاند بحران فرهنگى و دینى جوانان را به طور اصولى حل کنند، بلکه فقط با زور رفتار کردهاند.
مریم مرادى / 23 ساله / قم
چون بسیارى اوقات مسائل دینى با روشهاى خشک و خشن و انعطافناپذیر ارائه مىشود، در حالى که فقط با زبان نرم و منطق مىتوان جوان را توجیه کرد. همچنین گزینشى برخورد کردن با ارزشهاى دینى باعث جبههگیرى نسل جوان مىشود، بخصوص در میان دختران که فقط بر مسئله حجاب و روابط با نامحرم تکیه مىشود، ولى به معضلات دیگر مثل رعایت نکردن حقوق آنها در جامعه توجهى نمىشود.
سیده نگار حسینى / 17 ساله / اصفهان
در بسیارى مواقع به گونهاى رفتار مىشود که انگار مسائل دینى با خواستههاى جوانان منافات دارد، مثل اینکه یک دختر را به بهانه حفظ عفت و حرمتش، از حق تحصیل در دانشگاه محروم کنند.
لیلا خضراء / 22 ساله / ساوه
بعضى از مسئولان نه تنها گامى در جهت آشنایى و پیوند دختران با اصول اسلامى برنداشتند، بلکه به خاطر برداشتهاى غلط خود از اسلام، آنها را به گمراهى هم کشاندهاند، در حالى که شخصى مثل دکتر الهى قمشهاى مىتواند به گونهاى رفتار کند که نه فقط جوانان را از دین گریزان نکند، بلکه هوشمندانه آنها را به سمت اسلام جذب و علاقهمند کند.
خ. م / 21 ساله / قم
ارزشهاى اسلامى در جوانان این مرز و بوم به خوبى نهادینه نشده است.
فاطمه ضیائى / 23 ساله / روستاى راونج
مسئولان در وهله اوّل باید خود به اسلام عمل کنند. فقط با عمل مىتوان جوان را جذب کرد. جوان وقتى صداقت ببیند، پیش مىآید، اما وقتى با شعارزدگىها روبهرو مىشود، اعتمادش را از دست مىدهد.
* * *
یکى از بزرگترین چالشهاى امروز جامعه ما این است که در بسیارى از عرصههاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى به شعار دادن رو آوردهایم، شاید با این گمان که چون نظام، نام و عنوان اسلامى دارد، فقط همین عنوان براى اسلامى بودنِ هر امرى که انجام مىشود، کافى است! به همین دلیل براى نهادینه کردن دین در وجود افراد، تلاش منطقى و مؤثر نمىشود. به طور کلى برخى از جوانان به دلیل عملکرد ناصحیح و یا ناقص برخى مسئولان فرهنگى، سیاسى و دینى، گمان کردهاند که کاستىها و ناهمگونىها در ذات دیندارى نهفته است، از اینرو نسبت به اصل دیانت، شبههدار شده و چه بسا با دین مشکل پیدا کردهاند. متأسفانه در بعضى موارد دستور عملهایى داده شده که چندان مبنا و منشأ دینى نداشته، اما به اشتباه به نام دین مطرح شده است. این فرامین و احکام، گاهى توسط دولت مطرح شده، برخى وقتها توسط آموزش و پرورش در مدارس لازمالاجرا شناخته شده و گاه توسط والدین در محیط خانوادگى به اجرا در آمده است. باید این شهامت را داشت که حساب برخى دستورها و مصالح حکومتى را از احکام دینى جدا کرد و حرفهاى نادرست را پس گرفت، تا جوانان دین را بدون پیرایههاى تحمیل شده و رنگ و لعابهاى اضافه شده، بشناسند و فقط در باره خودِ دین قضاوت کنند و تصمیم بگیرند.
2- عملکرد تربیتى آموزش و پرورش و دینگریزى دختران
تربیت امرى همهجانبه است و تمام ابعاد جسمانى، عاطفى، اجتماعى و معنوى شخصیت انسان را در بر مىگیرد، نیز بنیان و منشأ تمامى خصلتهاى فردى و اجتماعى است. یکى از ایرادهاى وارد بر عملکرد برخى از مربیان تربیتى مدارس ،تأکید آنان بر یک بُعد تربیتى یعنى جنبه اعتقادى است؛ بدتر از آن، شیوه اجراى تربیت آنها پر از موارد مشکلساز است، چرا که با امر و نهىهاى شدید، به کارگیرى حساسیتهاى غیر اصولى و سختگیرىهاى افراطى در باره مسائل ظاهرى است.
در مدرسه، مظهر دین و ارزشها مربیان امور تربیتى هستند که متأسفانه گاه افرادى خشن، نامرتب و عصبى مىباشند که مطابق سلیقه خود، مسائل اسلام را پیاده مىکنند و روشهاى تبلیغىاى را در باره دین به کار مىگیرند که هیچ همخوانى با شرایط و وضع فعلى جوانان ندارد. مىتوان گفت برخى تعاریفى که توسط مدرسه در باره دین ارائه مىشود، با نیازهاى جوان هماهنگى ندارد و بیشتر به شکل مهار و محدودکننده خواستههاى آنان طرح مىشود.
بنابراین، هر جا که مربیان تربیتى به خطا مىروند و رفتار اشتباهى مىکنند، جوان آن را به حساب دین مىگذارد و از ارزشهاى اسلامى گریزان مىشود. چون اغلب افراد مذهبى، معادل و سخنگوى دین گرفته مىشوند.
برخوردهاى توهینآمیز و تحقیرکننده بعضى از مربیان در باره رعایت حجاب و شرکت اجبارى در مراسم مذهبى مدرسه، همواره با مخالفت درونى دختران نوجوان همراه بوده است، زیرا دختران در سنین نوجوانى نسبت به مسائل ظاهرى، رنگ و زیبایى خود به شدت حساس هستند و از محدودیت و جبر و مسائل کسالتبار مىگریزند.
توبیخ و تنبیه افراطى دختران نوجوان به خاطر پیدا کردن آیینه جیبى در کیفشان و یا برداشتن چند تار ابرو و یا بیرون گذاشتن مو از مقنعه، نه تنها آنها را نسبت به رعایت اصول اخلاقى و موازین شرعى پاىبند نمىکند، بلکه به ویژگى گستاخى و لجبازى در آنان دامن مىزند، به طورى که در بیرون از مدرسه، بر زیر پا گذاشتن مسائل ارزشى و اخلاقى، بیشتر اصرار مىورزند.
متأسفانه، نظام آموزشى ما متأثر از آموزش و پرورش سنتى است که بر خشونت و جبر پافشارى دارد، اما مناسبات جامعه امروز، خشونت را بر نمىتابد، پس شیوه تعلیم و تربیت را باید تغییر داد، چون سختگیرىهاى مدرسه در بسیارى موارد نتیجه وارونه داده است و به جاى اینکه دختران در طول دوران تحصیل، براى عشقورزیدن به دین، آماده و تربیت شوند، از آن زده مىشوند.
آیا نمىتوان به جاى ایجاد اضطراب و ترس مرگ و روز قیامت و خشم خداوند در دختران نوجوان، و یا در کنار آن با بیان جنبه رحمانى و لطف خداى مهربان، یک رابطه محبتآمیز برقرار کرد؟ آیا نباید باور کنیم که بچهها در چنین سنى، با همه دلشان مسلمان هستند، بنابراین چنین دلى را نباید زخمى کرد و شکست، بلکه باید عاشق کرد؟
نمونههاى ذکر شده، نظریات دختران جوان در باره عملکرد دینى و تربیتى مدارس است:
ط.م / 16 ساله / محصل
فکر مىکنم دین را براى ما خوب تعریف نکردهاند و ما نمىدانیم نیاز ما براى انجام مسائل دینى چیست؟
فاطمه ضیایى / 23 ساله / دانشجو
مدارس، دختران را بیشتر با مسائل اسلامى به طور تئورى آشنا کردهاند. براى اینکه آنها بتوانند اصول دینى کتابهاى درسى را به طور عملى به کار ببرند، باید کار بیشترى صورت بگیرد.
طاهره محمدى / 25 ساله / آموزگار
اگر مدارس بتوانند از مشاوران خوب و قابل بهره بگیرند که بتوانند بچهها را جذب کنند، در رشد تربیت اخلاقى و فرهنگى آنان تأثیر زیادى دارد. در دوره دبیرستان خودم، ماهى یک بار استادى را براى مشاوره مىآوردند که حتى از طرف بچههاى شرور مدرسه نیز مورد استقبال قرار مىگرفت. بنابراین اگر اولیاى مدارس از افرادى براى سخنرانى در مراسم مذهبى استفاده کنند که مورد علاقه بچهها باشد، بیشتر مىتوانند در دل آنها نفوذ کنند.
الهه. ک / 21 ساله / دانشجو
معتقدم کار اساسى در راستاى شناخت حقیقت دین صورت نگرفته و به ظواهر امور اکتفا شده است.
ح. م / 21 ساله / دانشجو
به نظر من اصول اسلامى را در قم خیلى پررنگ نشان دادهاند، به طورى که جوانان را دلزده کرده است و بعضى به اجبار بعضى از مسائل را انجام مىدهند. در شهرهاى دیگر هم اصول ارزشى را خیلى کمرنگ ارائه کردهاند. در کل زیاد موفق نبودهاند.
خانم سلیمانى، مدیر و آموزگار پرسابقه
خانم «سلیمانى» با مدرک کارشناسى علوم سیاسى و بیش از 26 سال پیشینه تدریس و مدیریت در دبیرستانهاى دخترانه قم و تهران، در این زمینه مىگوید:
«از عوامل مهم دینزدگى جوانان، ضعیف بودن عملکرد مسئولان در دینباورى به جوانان است، مخصوصاً نهادهایى مثل آموزش و پرورش، آموزش عالى، صدا و سیما، وزارت ارشاد و ... که در ارتباط مستقیم با جوانان هستند.»
وى اعتقاد دارد که «تهاجم وسیع و بمباران تبلیغاتى دشمن نیز بىتأثیر نبوده، هر چند ریشه قدرت آنها در ضعف ماست. در واقع ما چون ضعیف عمل مىکنیم، اسباب اقتدار آنها را فراهم مىکنیم. اگر بچه هایمان را پرمایه و عمیق تربیت کنیم، دشمن به فرمایش حضرت امام(ره) هیچ غلطى نمىتواند بکند.»
خانم «سلیمانى» دین را در ذاتش، جذاب و زیبا و مطابق با فطرت مىداند و اضافه مىکند: «اگر دین را درست عرضه کنیم، جوانان که فطرت پاکترى دارند و به ملکوت نزدیکترند، حتماً روى خوش به دین نشان مىدهند. اگر جوانان در این زمینه ضعیف هستند، مسئولان باید پاسخگو باشند و نمىتوانند با دلایل بیهوده اشتباهاتشان را توجیه کنند.»
3- برخوردهاى خانواده و دینگریزى دختران
آغاز سیر تربیت دینى هر فردى از خانواده جریان مىیابد و پایههاى شخصیت انسانى تحت تأثیر گفتهها و تفکرات والدین شکل مىگیرد، بنابراین مىتوان رفتار و حالات مثبت یا منفى هر فرزندى را زاییده محیط خانواده دانست. البته با گسترش ارتباطات اجتماعى فرزند و رویارویى با فضاهاى خارج از خانه، مسائل دیگر نیز در تربیت او تأثیر خواهد داشت.
افزایش غیبتهاى پیاپى مادران به علت فعالیتهاى شغلى و گرفتارى پدران به خاطر نیازهاى اقتصادى، به تدریج فضاى خانهها را از کانون تربیتى استوار بر روابط عاطفى، به یک خوابگاه سرد و خشک تبدیل کرده است که در آن هر کسى راه خود را مىرود و ساز خود را مىزند.
بدتر از این، به کارگیرى شیوههاى غلط تربیتى توسط والدین است، یکى از مشکلات برخى مادران این است که در تمام امور با فرزندشان بحث مىکنند و پیوسته در صدد اثبات خطاى او هستند تا بدین وسیله گستره نظارت و مراقبت خود را گستردهتر کنند، به خاطر بحث و جدلهاى به ظاهر دوستانه، هم زشتى اعمال اشتباه در نظر جوان مىریزد و هم ابهت و احترام مادر زیر سؤال مىرود. تفاوت مادران قدیم با مادران امروزى در این است که مادران نسل گذشته در نظر فرزندان همیشه به عنوان یک مادر موقر و بزرگوار جلوه داشتند و فرزندان هنگام ارتکاب گناه و یا کار خطا، پیش از هر چیز به واکنش مادر فکر مىکردند و براى اینکه نزد او دچار شرمسارى نشوند، بسیارى از مسائل را رعایت مىنمودند، اما مادران کنونى با دخالتهاى نابجا و بحثهاى بیهوده، حریم و حیاى فرزندان را نسبت به خود از بین بردهاند.
اگر فرزند را بدون تأمین نیازها و تصحیح نگرش نسبت به مسائل طبیعىاش، از بعضى امور منع کنیم و با گفتن این کار حرام است، او را برحذر بداریم، نتیجه قابل قبولى به دست نمىآوریم. به عنوان نمونه چرا باید کارى کرد که جوان در برخورد با جنس مخالف، فقط از نقطه نظر غریزه به مسئله نگاه کند؟ در واقع والدین هستند که با هشدارهاى نادرست خود، توجه به این قضیه را در جوان بیدار مىکنند و نگاه منفى خود را به او انتقال مىدهند.
اگر مىبینیم برخى جوانانِ برخاسته از خانوادههاى مذهبى و متدین، در اجراى موازین اولیه اسلامى ضعیف رفتار مىکنند، به خاطر این است که والدین از دین، فقط ضعفها و سختىها را منتقل کردهاند، به همین دلیل آنها به سراغ چیزهاى دیگرى مىروند که به آنان احساس قدرت و نشاط بدهد مثل ماهواره، مد، روابط غیر اخلاقى و ...، اما اگر والدین از کودکى با فرزند خود به شیوهاى رفتار کنند که حیا و وقار و عشق به اطاعت از خدا در وجودش ریشه بگیرد، در دوران جوانى نیاز نخواهد داشت که به خاطر حجاب و یا خواندن نماز با او سر و کله بزنند. در واقع وقتى پدر و مادرها، به درستى در اجراى زندگى شخصى و خانوادگىشان از الگوهاى مکتبى و دینى پیروى نمىکنند، چه انتظارى از فرزندان خود دارند که به سمت الگوگیرى از غرب، جهت پیدا نکنند؟
خانم «سلیمانى» در این زمینه معتقد است:
«متأسفانه خانوادههاى مذهبى بر تربیت نسل جدید، سرمایهگذارى نمىکنند و فکر مىکنند چون خودشان دیندارند، لاجرم بچههایشان هم دینى خواهند بود، اما وقتى فرزندانشان به سن جوانى و رشد مىرسند و نشان مىدهند که گرایش دینى ندارند، تازه عمق فاجعه را مىفهمند.»
تأثیر و اهمیت نقش خانواده در تربیت دینى دختران را در کلام بعضى از آنان مىتوان یافت:
فاطمه حسنى / 20 ساله / قم
داشتن یا نداشتن تدیّن دختران به تربیت خانوادگى آنها برمىگردد. هر کس در هر خانهاى با هر روشى بزرگ شود، همان گونه رفتار مىکند.
لیلا خضرا / 23 ساله / ساوه
در ابتدا والدین باید آگاهىهاى دینى خود را به طور صحیح افزایش دهند و بعد با ایجاد ارتباط صمیمى و عاطفى، این دانش را به فرزندانشان منتقل کنند.
س. و / 22 ساله / قم
والدین مىخواهند حرف خود را بدون هیچ توجیه منطقى به فرزندان تحمیل کنند و فرزندان زیر بار زور و جبر خانواده نمىروند، حتى اگر بدانند عقیدهشان اشتباه است!
مریم مرادى / 23 ساله / قم
اولین الگوهاى رفتارى بچهها، پدر و مادر هستند، البته در مورد دخترها، مادر اهمیت بیشترى دارد. هر چه مادرى که به دین پاىبند است و موفقیت بیشترى در زندگى کسب کرده باشد، چهره منطقى و قابل قبولترى از خود به عنوان یک فرد مذهبى ارائه داده باشد، تأثیرپذیرى دختر از او بیشتر مىشود، مخصوصاً اگر رابطه عمیق عاطفى بین آنها باشد.
مریم نورى سیگارودى / 25 ساله / گیلان
اگر والدین صادقانه، مسائل اخلاقى را رعایت کنند، فرزندان هم در پیروى از آنها به درستى عمل خواهند کرد.
مریم خوشبختى / 28 ساله / تهران
غالباً علت انجام مسائل شرعى از سوى خانواده براى دختران مشخص نمىشود و فقط حکم تکلیف و وظیفه اجبارى را پیدا مىکند.
* *
دکتر جعفر آرشید / عضو هیئت علمى دانشگاه آزاد
نظریات دکتر «جعفر آرشید» عضو هیئت علمى دانشگاه آزاد، تکمیلکننده بحث مورد نظر است. وى مىگوید: «واقعیت این است که ما در زمینه درونىکردن ارزشها و هنجارها، احساس نقص و ضعف مىکنیم. در واقع وظیفهمان را به خوبى انجام ندادهایم. همه ما، والدین، معلمان و مسئولان باید در برابر تربیت و رشد اخلاقى نسل آینده احساس مسئولیت بیشترى بکنیم. من واقعاً در این زمینه احساس خطر مىکنم و هشدار مىدهم که تا دیر نشده باید در زمینه تربیت اخلاقى، تحولى رخ دهد، هم در نظام خانواده و هم روشهاى تربیتى آموزش و پرورش.»
4- علل اختلاف میان والدین و دختران
عوامل اختلاف دو نسل و ناهمگونى والدین و دختران را مىتوان در مواردى عنوان کرد که توسط خانم «سلیمانى» بیان شده است:
«اولین عامل، تفاوت در زمان دو نسل است، پس طبیعى است که باهم اختلاف داشته باشند.
مورد دوم این است که به رغم اینکه والدین نیز بعضى از نیازهاى فرزندان را در جوانى داشتهاند، اما با گذار از سن جوانى، گذشته خود را فراموش مىکنند و تغییر موضع مىدهند. البته منظورم این نیست که تمام خواستههاى جوانان درست است و والدین باید به تمام آنها تن بدهند، اما اگر پدر و مادر، گذشته و نیازهاى جوانى خود را فراموش نکنند، جوانشان را بهتر درک مىکنند و برخورد مناسبترى با او انجام مىدهند تا نیازهایش تعدیل شود.
سومین عامل، به طور کلى مشکل عمومى جامعه است؛ اینکه فرهنگ جامعه ما، فرهنگ مدارا نیست و ما سرِ کوچکترین مسئله، با یکدیگر اختلاف و ناسازگارى داریم.
علت بعدى مربوط به مشکلات تأمین زندگى از لحاظ اقتصادى است که کسالت روحى و بىحوصلگى را براى والدین به دنبال مىآورد و همین باعث مىشود که در برخورد با جوان، با حوصله و صبر رفتار نکنند، به طورى که اغلب رفتارشان بر اساس خشونت و زور است و از موضع قدرت برخورد مىکنند؛ از آن طرف واکنش بچهها لجبازى مىشود.
مهمترین دلیل، عدم اطلاع اولیا از اصول تعلیم و تربیت و برخورد صحیح با فرزندان است. والدین اغلب نمىدانند که لازم است حتى پیش از ازدواج خود را براى فرزندارشدن آماده کنند، در حالى که به خاطر نداشتن شناخت و آگاهى، با بچهها طبق اصول سنین رشد خاص هر کدام رفتار نمىکنند و همه را با یک روش، تربیت مىکنند. درست است که همواره برخورد والدین با فرزند درتمام سنین باید محترمانه باشد، اما جوان با ویژگىهایش مثل مطلوبگرایى، استقلالطلبى، مطلقگرایى و ... نیاز به برخورد متفاوتى دارد. ضمن آنکه تربیت دختر و پسر با هم تفاوتهایى دارد که باید لحاظ شود، ولى اولیا از آن اطلاع ندارند و رعایت نمىکنند. در بعضى از موارد هم که بیشتر در جهت اجحاف به دختران، تغییر شیوه تربیت مىدهند، مثلاً آنان را خیلى محدود مىکنند و زمینههاى دستیابى و ایفاى حقوقشان را برایشان فراهم نمىکنند. در این میان شناخت زن، نیازهاى دختران جوان و چگونگى برخورد درست با آنها از هدایت تا کنترل، خیلى اهمیت دارد که متأسفانه در این زمینه از ضعف شدیدى برخوردار هستیم».
در این زمینه، دختران نظریات قابل تأملى دارند:
مهرى سعیدى / 23 ساله / تبریز
به نظر من، رفته رفته مادران نسبت به دختران بىمسئولیتتر مىشوند.
الهه. ک / 21 ساله / قم
خیلى از دخترها در ابتدا دنبال جبههگیرى نیستند، بلکه برخورد غلط خانواده آنها را به این کار مجبور مىکند. در صورتى که شاید اگر آزاد باشند، خودشان همان ارزشهایى را برگزینند که مورد نظر والدین است. البته اگر جوانان آنها را هم انتخاب نکردند، خانواده باید گزینههاى دیگرى در اختیار آنها قرار دهد، نه اینکه آنان را طرد کند.
فاطمه حسنى / 20 ساله / قم
به نظر من شکاف میان نسلها را فقط محبت و تفاهم مىتواند پر کند. اگر محبت و عشق میان والدین و دختران باشد هر دو به خاطر هم کوتاه مىآیند و مسائل حل مىشود.
نگار حسینى / 17 ساله / اصفهان
یکى از مشکلات اساسى دختران، ناهمگونى میان سنتهاى ارائه شده در خانواده و ارزشهاى مورد پسند دوستان و جامعه است و چون هیچ کدام را نمىتواند کنار بگذارد و باید همزمان با هر دو زندگى کند، جمع میان سنتهاى خانواده و ارزشهاى مورد علاقهاش سخت مىشود.
لیلا خضرا / 22 ساله / ساوه
بیکارى جوانان و شاغل بودن والدین و در نتیجه کاهش ارتباطشان، افزایش معضلات خاص دختران را اجتنابناپذیر مىکند. به طور کلى محیط رشد و معیارهاى ارزشگذارى، هنجارها و ناهنجارها و بایدها و نبایدها در طول زمان تغییر کرده، البته راه حل بسیار است، ولى به نظر من قابل اجرا نیست، چون بحث منطقى در بعضى از خانوادهها بىفایده است و اغلب از نظر والدین مرغ یک پا دارد.
* *
خانم «سلیمانى» در مقایسه خواستههاى دختران پیش از انقلاب با پس از آن مىگوید:
«به هر حال شرایط زمانى تغییراتى را ایجاد مىکند، به ویژه انقلاب اسلامى که براى تغییر و تحول مثبت به وقوع پیوست، هر چند میزان این دگرگونى در تمام زمینهها یکسان نیست، چون افراد با زمینههاى درونى و برداشتهاى شخصى در ارتباط با انقلاب نقش دارند. بالاخره هر نسلى نسبت به نسل دیگر رشد عقلى بیشترى خواهد داشت، به طورى که در روایت آمده است: عقلها در زمان ظهور حضرت ولى عصر (روحى له الفدا) به نهایت رشد خود مىرسد. انقلاب نیز که به قصد روشنگرى اذهان شکل گرفت، به طور طبیعى رشد عقلانى را به همراه آورد، ولى با وجود همه این اتفاقات مثبت، نمىتوان گفت چون نسل امروز از نظر عقلى جلوتر است، پس بهتر از نسل گذشته مىفهمد و جلو مىرود، زیرا آنها در معرض انحرافات شدیدترى قرار دارند. در واقع جوانان تحت تأثیر القائات و تبلیغات مصرفگرایى و تجملزدگى رسانههاى جهانى، زندگىشان را بر اساس اعتبارات رقم مىزنند، به همین دلیل نمىتوانند به درستى از رشد عقلى و آگاهىهاى خود استفاده کنند.»
وى معتقد است که «به رغم حاکمیت فرهنگ اسلام، ما در هدایت نسل جوان با ناتوانى و ضعف روبهرو هستیم و به جاى هدایت فرهنگى و توجیه و تشویق، همواره از روشهاى تنبیه و جبر و زور استفاده کردهایم که البته این قضیه در باره دختران از شدت بیشترى برخوردار است. نکته جالب این جاست که همه این موارد با وجود حاکمیت جوّ فرزندسالارى، رخ مىدهد. در حالى که ایده و آرمان والدین و جامعه، جوانان هستند، به خاطر برخوردهاى غلط ،نتیجهاى نمىگیرند.»
خانوادهها اگر کمى بیشتر جوان خود را باور کنند و از نظر و عقاید او براى تصمیمگیرى در باره خواستههاى خود بهره بگیرند، بسیارى از مشکلات امروزى جوان حل خواهد شد، به شرط آنکه خانوادهها و مسئولان اداى همفکرى و احترام را در نیاورند، بلکه بواقع به توانایى جوانان ایمان بیاورند و به آنها فرصت تجربه کردن بدهند.
5- نوسانات امکانات تحصیلى و اشتغال دختران
زمینهها و امکانات تحصیلى و فضاى اشتغال و فعالیتهاى اجتماعى که پس از پیروزى انقلاب براى دختران فراهم شد، غیر قابل انکار است. تا آنجا که در حال حاضر بیشترین درصد قبولى در کنکور در اختیار دختران است. طرح سهمیهگذارى جنسیتى براى ورود به دانشگاه، نخستین بار در سال 80 در باره سه رشته از پرطرفدارترین رشتههاى گروه آزمایشى علوم تجربى یعنى دندانپزشکى، داروسازى و پزشکى بیان شد که مورد اعتراض دختران واقع شد و آن را تبعیض جنسیتى خواندند.
البته امکانات ادامه تحصیل به طور مساوى و متعادل در تمام نقاط کشور توزیع نشده است. به همین دلیل بسیارى از دختران براى ادامه تحصیل در دانشگاه، مجبورند به شهرهاى دیگر بروند که با مشکلات بسیارى مثل رفت و آمدهاى پیایى، تهیه خوابگاه و مسکن و معضلات دورى از خانواده روبهرو هستند. به دلیل کمبود امکانات، فقط 70 درصد از متقاضیان خوابگاه مىتوانند از امکانات دانشگاهها استفاده کنند و 30 درصد بقیه، ناچار به زندگى در خانههاى گروهى یا خوابگاههاى خودگردان هستند که از امنیت کامل برخوردار نیست. هر چند خوابگاههاى زیر نظر دانشگاه نیز ضامن سلامتى روحى و روانى و صدمات اخلاقى دختران نیست. افزون بر این، تراکم جمعیت در اتاقهاى کوچک و فاقد امکانات بهداشتى، کیفیت نامطلوب غذا، سر و صداى اتاقهاى دیگر و اختلافات هماتاقىها، فضاى مناسب براى مطالعه و درس خواندن را از دخترها مىگیرد.
خانم «سلیمانى» که مدتها در ستاد تغییر نظام آموزشى و شوراى فرهنگى، مشغول به فعالیت بود، در زمینه بهبود وضعیت تحصیلى دخترها پس از انقلاب مىگوید:
«به دلایل مختلفى مثل جوّ فرزندسالارى، بها دادن نسبى به دخترها و حاکمیت بینش اسلام و ارشادات رهبران نظام، امکانات تحصیلى دخترها بیشتر شده، اما به طور یقین در تمام مناطق ایران، به سطح مطلوب نرسیدهایم و تبعیض میان دختر و پسر از بین نرفته است، ولى با وجود همه این تبعیضها، دخترها در این زمینه جلو افتادهاند و رتبه قبولى بیشتر کنکور را به خود اختصاص دادهاند.»
خانم «سلیمانى» در بیان دلایل پیشرفت دخترها اضافه مىکند: «در حال حاضر دختران همت بیشترى براى ادامه تحصیل دارند که البته ذاتى نیست، بلکه به این موضوع مربوط است که ادامه تحصیل، یک ارزش اجتماعى معرفى شده و دختران چون آزادى پسران را ندارند و نگران تأمین زندگى آینده نیستند، به ادامه تحصیل به عنوان یک ارزش اجتماعى نگاه مىکنند و بیشتر دنبال علم مىروند، همچنین چون دخترها بدون تحصیلات نمىتوانند شغل مناسبى پیدا کنند، در این مورد پافشارى بیشترى از خود نشان مىدهند، اما پسران به خاطر اینکه تا حدودى از «بهرهمندى ادامه تحصیل و یافتن شغل بر اساس آن» ناامید شدهاند، خیلى زود از مقاطع تحصیلى بیرون مىآیند و جذب بازار کار مىشوند تا پایگاهى براى تأمین مادى خانواده خود در آینده داشته باشند، بنابراین پیشرفت و ارتقاى سطح تحصیلى دختران به دلیل از بین رفتن تبعیضهاى جنسیتى نیست.»
نظریات و پیشنهادهاى دختران پیرامون امکانات آموزشى و فعالیتهاى اجتماعى، بااهمیت است، البته به این امید که مورد توجه متولیان و مسئولان قرار بگیرد.
فاطمه ضیایى/ دانشجو / روستاى راونج
مهمترین کار در این زمینه، ایجاد کلاسهاى آموزشى است، به طورى که تمام مردم از عهده بودجه و مخارج آن برآیند، نیز ایجاد فرصتهاى شغلى.
ا. ک / دانشجو / قم
جوانان بیش از هر چیز نیاز به این دارند که مورد اعتماد و باور مسئولان قرار بگیرند و عرصههاى مدیریتى و تخصصى به آنها سپرده شود و از آنان حمایت کنند.
مریم مرادى / دیپلم / قم
مهمترین چیز براى یک جوان، حمایت معنوى و روحى و بُعد مادى است، یعنى اگر جوانى با وجود امکانات کم خلاقیتى نشان داد، باید به استعداد او اعتماد شود و امکانات لازم براى رشد بیشتر را در اختیار وى بگذارند تا انگیزههایش تقویت شود، و گرنه یا آن حرفه را رها مىکند و به تکرار و کپىبردارى از تجربههاى دیگران بسنده مىکند، یا دست به مهاجرت مىزند و از روستا به شهر، از شهرستان به پایتخت و از آنجا به خارج کشور خواهد رفت.
ط. م / محصل / تبریز
به نظر من کلاسهاى آموزشى رایگان و فراهم کردن محیطى سالم براى فعالیت و کار دختران، باعث شکوفایى استعدادهاى آنها مىشود.
معصومه مدرسى / دیپلم / کرج
ایجاد انگیزههاى مناسب در دختران و فراهم کردن زمینه فعالیت و تشویق آنها، بسیار مهم است.
ا.ح / دانشجو / قم
جوانان بیش از هر چیزى نیاز به انگیزه، امید، برنامهریزى و تشویق دارند که هیچ کدام در جامعه ما به سادگى یافت نمىشود.
مریم خوشبختى / لیسانس / تهران
ارج نهادن و حمایت همهجانبه از یافتهها، اختراعات و اطلاعات علمى جوانان، نقش مؤثرى در شکوفایى استعدادهایشان دارد.
زهرا ایمانى / لیسانس / بوشهر
مشارکت عملى جوانان در انجام امور اجتماعى، به صورتى که فقط در کلام مطرح نشود و تنها مدرک و سطح تحصیلات دانشگاهى آنها مورد توجه قرار نگیرد، بلکه به تمام آموختههاى جوان احترام گذاشته شود.
6- محدودیت امکانات تفریحى و اوقات فراغت دختران
پژوهشگران معتقدند که برقرارى روابط دوستانه و همنشینىهاى صمیمانه براى دختران اهمیت خاصى دارد. ارتباط با همسن و سالان به دنیاى پر آشوب درونشان آرامش مىبخشد و خلأناشى از بحران هویت در دوره نوجوانى را پر مىکند. همچنین برقرارى ارتباط عاطفى با دوستان مىتواند در نوع برخورد دختران با عوامل استرسآور و تنشزاى زندگى روزمره تأثیر داشته باشد.
تحقیقات پزشکى نشان داده است که هر چه تعداد دوستان صمیمى دختر بیشتر باشد و ارتباطات اجتماعىاش گستردهتر، احتمال گرفتارى او به آسیبهاى جسمى کمتر است. نداشتن دوست نزدیک و یا همراز، عامل زیانآورى براى بهداشت روان و جسم دختران به شمار مىرود.
در فرهنگ خانوادههاى ایرانى بخصوص سنتىترها، رفت و آمدهاى دوستانه و وقتگذراندن با همسن و سالان، در موارد بسیارى فاقد اعتبار و مقبولیت است و اغلب با تردید و بىاعتمادى و سختگیرىهاى نابجا همراه است، در حالى که والدین مىتوانند با تقویت دوستیابى مثبت و گسترش روابط اجتماعى دخترانشان با همجنسان خود، در ثبات و شکلگیرى شخصیت هنجار و حفظ سلامت روان آنها نقش مؤثرى ایفا کنند.
در ارتباط با اوقات فراغت جوانان به ویژه دختران، اغالب دیدگاه بدبینانهاى وجود دارد که حاکمیت آن را در بسیارى از خانوادهها و اولیاى تربیتى و فرهنگى جامعه مىتوان مشاهده کرد. این دیدگاه مبتنى بر این است که دختران جوان به علت مستعد بودن براى شرارت و انحراف، اگر لحظهاى بیکار و بىبرنامه باشند، دچار سوء رفتار و کجروى مىشوند، پس به هر طریقى بایستى وقت آزادشان را پر کرد و آنها را مشغول نگه داشت، مثلاً با وادار کردن آنها براى شرکت در کلاسهاى خیاطى، گلدوزى، یادگیرى احکام و ... که گاه مورد علاقه آنان نیست و یا اجبار بر همراهى والدین در برنامههاى کسالتبار خود، تا به این طریق از تنهایى آنها در خانه جلوگیرى شود، در حالى که مىتوان میان آرا و نظریات دختران و صلاحدیدها و ملاحظات والدین، تعامل و رابطه مطلوبى برقرار کرد که در برنامهریزى اوقات فراغت دختران، هم خواستههاى مورد علاقه آنان در نظر گرفته شود و هم با نظارت و مراقبت خانواده (که چارهاى جز آن نیست و باید از آن دفاع کرد) همراه باشد.
شرکت در کتابخانههاى عمومى، کلاسهاى مورد علاقه، مهمانىهاى شناخته شده و مورد اطمینان دوستانه و اردوهاى آموزشى تفریحى دستهجمعى، یکى از راهکارهاست. به صرف ماندن دختران در خانه و روابط بسته خانوادگى و فامیلى نمىتوان از بروز آسیبهاى اجتماعى و اخلاقى جلوگیرى کرد، بلکه باید آنان را براى رویارویى با مسائل سخت و ناهنجار اجتماع آماده کرد و کمتجربگىشان را به رشد همهجانبه تبدیل نمود.
خانم «سلیمانى» در این زمینه مىگوید: «جامعه به طور کلى در زمینه امکانات تفریحى جوانان دچار مشکلات اساسى است، اما به خاطر محدودیت خاص دختران، این مشکلات در باره آنان بیشتر است، به طورى که سلامتى جسمى و روحى دختران که مادران آینده هستند، در خطر است و این خطر خیلى جدى است. متأسفانه افسردگى میان دختران جوان خیلى رایج است، ولى کسى براى رفع آن فکرى نمىکند.»
اما خود دختران چه مىگویند؟
ط. م / 16 ساله / تبریز
دوستان یکدیگر را بهتر درک مىکنند و حرف هم را مىفهمند، مثلاً اگر به خانوادهام بگویم با یک پسر، دوست شدهام، آنها برخورد شدیدى با من مىکنند، ولى اگر همین مورد را به دوستم بگویم، با من خیلى منطقى صحبت مىکند و در حل مشکلم به من کمک مىکند.
فاطمه ضیایى / 23 ساله / راونج
جوان سرشار از شور و نشاط و انرژى است و باید آن را در جهتى صرف کند. اگر راه مناسبى براى ارضاى نیروى جوانىاش نباشد، خود به خود به سمت بیراهه کشیده مىشود. ایجاد مکانهاى تفریحى سالم مثل پارک و باشگاه ورزشى در تمام نقاط کشور، تأثیر بسیارى در ارضاى نیازهاى دختران جوان دارد.
اما حامدى / 23 ساله / قم
بىاعتمادى و عدم مقبولیت دو طرفه میان خانواده و دختران مىتواند باعث دورى آنها از یکدیگر شود. همچنین فقر اقتصادى که باعث گرفتارى شغلى خانوادهها و غفلتشان از بچهها مىشود. فرزندان نیز فقدان محبت و دوستى در خانواده را با دوستىهاى افراطى با همسالان خود جبران مىکنند. البته رواج تفریحات فردى و انزواطلبانه مثل بازىهاى رایانهاى، چت کردن اینترنتى و دیدن فیلم و سىدى، نیز سست شدن روابط خانوادگى مؤثر است.
زهرا ایمانى / 25 ساله / بوشهر
دختران امروز به خاطر برخوردارى از امکانات آموزشى بسیار، احساس مىکنند از والدین خود بیشتر مىفهمند، بنابراین با همسالان خود ارتباط بهترى برقرار مىکنند. در مورد امکانات تفریحى نیز باید گفت اگر مراکز ورزشى و فرهنگى اختصاصى ایجاد شود که دختران بتوانند بدون حجاب و آزادانه در آنجا فعالیت کنند، موقعیت خوبى براى آنهاست.
مریم مرادى / 23 ساله / قم
دختران جوان بیشتر دوست دارند هر چیزى را خودشان تجربه کنند و باید و نبایدهاى دیگران برایشان قابل درک نیست. چون دوستان به اقتضاى سن خود با آنها در کسب تجربهها به ویژه تجربه جوانى شریکند، گرایش بیشترى به سمت دوستان خود پیدا مىکنند که البته طبیعى و مناسب شرایط و روحیات آنهاست.
«جعفر آرشید» فوق لیسانس روانشناسى معتقد است که «یکى از دانشمندان معروف به نام «ژان پیاجه»، از عوامل مؤثر در تحول روانشناختى را تعامل اجتماعى مىداند، بنابراین ارتباطهاى اجتماعى به خودى خود مشکلزا نیست. اگر دخترمان را در برخورد با عوامل بیمارىزا واکسینه کرده باشیم، او مىتواند با دوستانش رفت و آمد کند، دانشگاه برود و در کلاسهاى مورد علاقهاش شرکت کند، بدون اینکه آسیب ببیند. در ضمن اگر با عامل بدى هم روبهرو شد، از خود دفاع کند. اما اگر درست تربیت نکرده باشیم و به آنها ملاک تعیین کننده نداده باشیم، محیط هم مىتواند اثرات آسیبزا داشته باشد.»
7- میزان آگاهى و مهارتهاى دختران پیش از ازدواج
مسئله مشاوره قبل از ازدواج و کسب آگاهى و مهارتهاى مربوط به تشکیل خانواده به اندازه خود ازدواج و زندگى مشترک بااهمیت است. مشاوره مىتواند در زمینه کمک به فرد در انتخاب معیارهاى درست براى همسر آینده، اطلاعرسانى در زمینه مسائل زناشویى، آموزش راهکارهاى پیشگیرى و رفع مشکلات زندگى مشترک باشد. البته، اخیراً علاوه بر این موارد، آزمایشهاى روانى و تستهاى روانپزشکى پیش از ازدواج نیز انجام مىشود که به افراد کمک مىکند افزون بر درک ویژگىهاى آشکار شخص مقابل، نسبت به خصوصیات پنهانى شخصیتى، روانى و رفتارى او نیز، شناخت پیدا کنند و اگر اختلالات رفتارى مثل بدبینى، تندخویى، تنگنظرى و ... در فرد باشد، براى طرف مقابل، روشن شود. البته باید این نکته را به خاطر سپرد که مشاوره گرفتن در ازدواج به معنى نقص یا ناتوانى طرفین در تصمیمگیرى یا تفکر نیست، بلکه آنها را در جهت شناخت بهتر عواقب و پیامدهاى تصمیمشان یارى مىدهد، هر چند متأسفانه بهرهگیرى از کمکهاى تخصصى در کشور ما چندان رایج نیست.
بسیارى از دختران، اولین تجربهشان از سن بلوغ را غافلگیرکننده و ناخوشایند مىدانند. آزارهاى مزاحمان خیابانى در دوره نوجوانى دختر، هرگز با خانوادهاش در میان گذاشته نمىشود. موضع انفعالى و جاهلانه زن نسبت به مسائل ویژه خود، باعث مىشود که در وظایف زناشویى به شدت آسیبپذیر و شکننده باشد.
ناآگاهى دختران از مسائل مربوط به ازدواج فقط به این مورد محدود نمىشود؛ آنها از شروط ضمن عقد و حقوق زناشویى نیز اطلاع چندانى ندارند. حق انتخاب مسکن و تعیین اقامتگاه، حق درس خواندن و کار کردن (تحصیل و اشتغال)، حق حضانت (نگهدارى) فرزندان و حق طلاق از جمله مواردى است که دختر مىتواند هنگام عقد، اعطاى آن را از مرد بخواهد، تا در آینده با مشکلاتى همچون جدایى از خانواده خود به دلیل مهاجرت همسر، انصراف از ادامه تحصیل و شغل مورد علاقه به خاطر اجبار همسر و یا مواجه شدن با مشکلات زیاد به خاطر جدایى از مردى که فاقد صلاحیت لازم براى ادامه زندگى است، دست و پنجه نرم نکند.
مهمترین علت بىاطلاعى دختران از این شروط را مىتوان در نبود اطلاعرسانى درست در باره این موضوع جستجو کرد. در حالى که ارتقاى سطح دانش و آگاهى دختران از حقوق خود، مىتواند به آنان کمک کند زندگى زناشویى سالمترى بر مبناى انصاف و تعادل دو سویه برقرار کنند، نه اینکه همواره در موضع مظلومیت و محرومیت و درماندگى باقى بمانند.
یکى از مشکلات اساسى دختران، کاهش نرخ ازدواج و افزایش سن ازدواج میان آنهاست.
دکتر «آرشید» با تأکید بر دخالت مشکلات اقتصادى در کاهش ازدواج مىافزاید:
«در حال حاضر حداکثر ظرفیت دانشگاهها به دخترها اختصاص دارد. در جامعه ما این طور نیست که کسى فقط به خاطر افزایش آگاهىهاى اجتماعى درس بخواند، بنابراین هر دخترى با ادامه تحصیل، شغلى را به دست مىآورد که پسرها باید داشته باشند، در نتیجه پسرها بیکار مىمانند و نمىتوانند تشکیل خانواده بدهند. پس تا زمانى که عدم تناسب و توازن میان زن و مرد در جامعه وجود دارد، معضل ازدواج حل نخواهد شد.»
عوامل مؤثر در کاهش ازدواج را در سخنان برخى از دختران مىتوان پیدا کرد.
زینب شاکرى / 24 ساله / مجرد
در حال حاضر در زمینه ازدواج، جاى طالب و مطلوب تغییر کرده است. این قدر که دخترها باید به سوى پسرها گرایش نشان دهند، پسرها به دخترها توجه نمىکنند، درچنین شرایطى آیا لازم است که همچنان دخترها به انتظار خواستگارى پسرها بنشینند؟
مهدیه سعیدى / 25 ساله / متأهل
یکى از علل افزایش سن ازدواج دختران این است که آنان خیلى زیاد مىفهمند و هر چه بیشتر مىفهمند، سطح توقعاتشان بالاتر مىرود، به ناچار منتظر مردان ایدهآل خود مىمانند، در حالى که مرد ایدهآل به ندرت پیدا مىشود.
هنگامه شریفى / 21 ساله / مجرد
در مورد شروط ضمن عقد و حقوق زن در زندگى زناشویى خیلى کم مىدانم، ولى مطرح کردن چنین چیزهایى همراه با واکنش منفى و برخورد بدِ خانواده داماد است. به ویژه در مورد حق طلاق که با ابراز آن، در باره آدم قضاوت مىکنند که زنِ زندگى نیست.
مریم مرادى / 23 ساله / مجرد
کمى در باره حقوق زن در زندگى مشترک مىدانم، ولى راههاى قانونى گرفتن آن را نمىشناسم. به طور کلى احساس مىکنم به مشاوره پیش از ازدواج خیلى نیاز دارم. چون باید در باره مسائل پس از ازدواج و چگونگى برخورد با مشکلات و ... چیزهاى زیادى بدانم.
نگار حسینى / 18 ساله / مجرد
گاهى اوقات زمان انتخاب همسر ممکن است آدم احساسى و غیر منطقى برخورد کند. مشاوره باعث بهتر انتخاب کردن مىشود.
* *
خانم «سلیمانى» که سابقه 18 سال کار مطالعاتى و تحقیقاتى در باره زنان را دارد، چالش کاهش ازدواج را براى همه جوانان اعم از دختر و پسر مىداند، ولى وضعیت دخترها را بحرانىتر مىبیند، زیرا پسرها در آینده با بهبود وضعیت اقتصادى در سنین بالاتر، مىتوانند ازدواج کنند، اما در آن صورت با دخترهاى کوچکتر از خود ازدواج مىکنند و دختران همسن آنها براى همیشه از پیوند زناشویى محروم مىشوند.
وى بالا رفتن سطح تحصیلات دختر را که منجر به افزایش انتظاراتش مىشود، عامل بعدى در این مسئله مطرح مىکند و مىافزاید: «البته بخشى از این توقعات منطقى است، چون نمىتوان دخترها را مجبور کرد با وجود برخوردارى از سطح شعور و فهم بیشتر، با پسرى ازدواج کنند که در سطح پایینترى است. درست است که تحصیلات صد در صد تضمینکننده شعور و فهم انسان نیست، اما به هر حال زمینههاى رشد و آگاهى را فراهم مىکند. در ضمن اگر همین دختر با پسرى که از لحاظ رشد عقلانى پایینتر است ازدواج کند، در آینده دچار مشکل مىشود. چون این دختر طبق دستورهاى اسلام باید از شوهرش پیروى داشته باشد، اما او نمىتواند از مردى که از خودش کمتر مىفهمد، اطاعت کند.»
در کل، مسئولان باید پیش از هر کارى، با ایجاد فضاهاى شغلى در تمام زمینهها و رفع موانع اقتصادى، به جوانان در امر ازدواج کمک کنند، چون با حذف حق دخترها از شرکت در کنکور و مشاغل اجتماعى و ... نه فقط مشکلى حل نمىشود، بلکه علاوه بر مشکل قبلى، معضل اجتماعى و فرهنگى تبعیض جنسیتى نیز افزوده مىشود.
8- بایدها ونبایدهاى ارتباط با جنس مخالف
افزایش حضور اجتماعى دخترها، دایره برخورد و ارتباط با جنس مخالف را نیز گستردهتر کرده است. در جامعه معاصر، دیگر نمىتوان دختران و پسران را تا پیش از نشستن بر سر سفره عقد، از رویارویى با یکدیگر به صورت مطلق برحذر داشت. برخورد منکراتى، خشن و تنبیهى نیز نمىتواند کاملاً مانع ارتباط شود، زیرا تا زمانى که تمایلات درونى فرد به درستى برآورده و ارضا نشده باشد، کنترل برونفکنىهاى او فقط باعث مىشود فرد به پنهانکارى و فریبکارى روى بیاورد و زوایاى واقعى زندگىاش را از خانواده و جامعه پنهان و کتمان کند.
به هر حال با پیشرفت جامعه و گسترش فناورى، امکانات ارتباط نیز تغییر و گاه آسانتر مىشود، به عنوان مثال، یکى از دلایل گرایش شدید دختران به گفتگوهاى اینترنتى و برقرارى روابط عاطفى الکترونیکى، این است که خانوادهها نسبت به این مسئله، احساس خطر کمترى مىکنند، در نتیجه از سختگیرى و مراقبت شدید مىکاهند، پس دخترى که نمىتواند از طریق تلفنى و یا ارتباط حضورى در محافل عمومى، با جنس مخالف ارتباط برقرار کند، به اینترنت پناه مىبرد و در یک فضاى عاطفى مجازى، با جنس مخالف گفتگو مىکند. نمىتوان چشم بر واقعیتها بست و در برابر هر تحولى، موضع منفى مطلق گرفت، بلکه باید با افزایش آگاهى جوانان، از پیامدهاى منفى ابزار تکنولوژى جدید کم کرد.
جامعه و نظام اسلامى باید بتواند راهکارها و تمهیداتى بیابد که علاوه بر پاسخگویى به نیازها و خواستههاى طبیعى جوانان، راه را بر انحراف اخلاقى وآسیبهاى روانى ببندد. اینکه آیا ازدواج موقت به نفع و مصلحت دخترها است یا خیر، در محدوده این گزارش نمىگنجد، اما به هر حال وقتى جامعه بیان مىکند که دین براى همه نیازهاى انسان، جواب دارد، باید در تمام زمینهها پاسخگوى جوانانش باشد و براى مشکلات آنها راه حل داشته باشد.
باید پیش از اینکه دختران دچار بحران سن بلوغ شوند، آنان را براى رویارویى با مسائل آن دوره آماده و مهیا کرد، زیرا بیشترین ضربهاى که دختر در طول زندگىاش خورده، از پیامدهاى روابط ناسنجیده و شتابزده با جنس مخالف است که گاه در دوستىهاى زودگذر خلاصه مىشود.
دکتر «آرشید»، استاد دانشگاه و روانشناس و مشاور اجتماعى مىگوید:
«اینکه بگوییم مسئله ارتباط با جنس مخالف در جامعه ما وجود ندارد، دور از واقعیت است، ولى متأسفانه چیزى که در جامعه به آن اهمیت داده نمىشود، این است که همیشه به جاى اینکه راه حلى پیدا کنیم، واقعیت ناخوشایند را انکار مىکنیم. بدترین اشتباه مربیان اجتماعى همین است که در مورد ضوابط و معیارها و روش ارتباط، به پسر و دختر آگاهى نمىدهند و به آنها نمىگویند این روابط تا چه حدى مجاز است و تا چه محدودهاى از سوى جامعه پشتیبانى مىشود و اگر از کدام مرز بگذرد، جامعه با آن برخورد مىکند. آموزش دادن به حل خیلى از مسائل کمک مىکند. این منطقى نیست که هر جا احساس ضعیف و ناتوانى کردیم، صورت مسئله را پاک کنیم. در واقع مقصر ما هستیم که نتوانستیم حدود روابط را کنترل کنیم و شیوه درست آن را آموزش دهیم.»
اما خود دختران چه مىگویند؟ همه حرفهاى آنان هر چند مورد تأیید نیست اما دانستن آن مفید است.
خدیجه شریعتیان / 23 ساله / قم
ارتباط با جنس مخالف لازم است، زیرا اگر این ارتباط از زندگى فرد حذف شود، نمىتواند نسبت به تفاوتهاى خود و جنس دیگر شناخت پیدا کند، در نتیجه زندگى موفقى نخواهد داشت.
م.خ / 28 ساله / تهران
روابط سالم در محیط آموزشى چه به صورت حضورى و چه به روش اینترنتى، موجب رشد هر دو گروه مىشود، در غیر این صورت سبب بحران هویت فردى مىشود.
الهه. ک / 21 ساله / قم
چنین روابطى به صورت کنترل شده و آگاهانه و با اطلاع خانواده و با رعایت حدود خاص، زیانبار نیست و مىتواند در شکلگیرى شخصیت، نقش مثبت داشته باشد، ولى اگر از مرز خود خارج شود، خطرآفرین است.
اعظم نعمتى / 23 ساله / میانه
با چنین ارتباطى موافقم. به هر حال آدم با شناخت نسبت به فرد مقابل اقدام به برقرارى چنین رابطهاى مىکند. هر زمان که احساس خطر کرد، مىتواند دیگر ادامه ندهد.
س. و / 22 ساله / قم
رابطههاى اینترنتى اغلب باعث ایجاد دوستىهاى کاذب و دروغین مىشود که در صورت تداوم، عواقب بدى را براى هر دو طرف در پى خواهد داشت.
معصومه مدرسى / 20 ساله / کرج
یکى از دلایل چنین گرایشهایى، کمبود محبت و عاطفه از سوى پدر است که برخى مىخواهند آن را در دوستى با پسرها جبران کنند.
زینب شاکرى / 23 ساله /مشهد
تا زمانى که شغل و حرفه و ضرورت ایجاب نکند لازم نیست، زیرا اثرات روانى و وابستگى و تصورات خیالى که در ذهن فرد ایجاد مىشود، به او آسیب روحى مىرساند، در ضمن پسرهاى این زمانه قابل اعتماد نیستند.
مریم مرادى / 23 ساله / قم
در روابط اینترنتى به علت گستردگى آن در حد جهان، کنترل مشکلتر است و خطر تهاجم فرهنگهاى بیگانه بیشتر احساس مىشود. به هر حال چون در سن جوانى هستند و به طور طبیعى به محبت احتیاج دارند که از جنس دیگر و فراتر از علایق دیگر باشد، به این سمت کشیده مىشوند. در واقع براى ارضاى آن راه غلطى در پیش مىگیرند، هر چند عدم دوراندیشى و غفلت از عواقب و پیامدهایش علت دیگر است.
فاطمه ضیائى / 23 ساله / راونج
چنین روابطى لازم است، هر چند عرف جامعه اقتضا مىکند که از آن دورى شود. به نظر من اگر فرد بتواند وارد فضاى ارتباط با جنس مخالف شود و گناه نکند، هنر کرده است.
ح. م / 21 ساله / دانشجو
روابط اگر سالم باشد، مفید است، چون دختر یا پسر مىتواند با روحیات و اخلاق جنس مخالف آشنا شود، اگر چه اغلب به دلیل آموزش ندادن به آنها، چنین روابطى مشکلساز مىشود.
9- علل بروز انحرافهاى اخلاقى دختران
جوانى هنگامه عشق و شور، سرگشتگىهاى مختلف و تجربههاى جسورانه است. نمىتوان و نباید با این ویژگىهاى طبیعى مبارزه کرد. ماجراجویىها و پرت و پلا رفتنهاى ظاهرى، به نوعى مرحلهاى از رشد و کمال و دگرگونى مثبت در سیر حیات هر انسانى است، بنابراین باید کوشید تا در این دوران خاص که توأم با صفا و خلوص و راستى است، جوان را از ابتذال و گرایش به پستىها و انحرافات اخلاقى حفظ کرد.
بیشترین انحرافات و معضلات اخلاقى در فاصله سنى 15 تا 25 سال که اوج دلباختگى و شیفتگى انسان است، رخ مىدهد. اگر خانواده و مسئولان جوانان را نه در فضاى جبر و تکلیف و تقید، بلکه در فضاى اعتماد به نفس و خوشاخلاقى به مسیر درست زندگى رهنمون شوند، آنها نیز به جاى گرایش به دوستان ناباب و مفاسد اجتماعى و الگوهاى فرهنگ مهاجم، به سویى قدم برمىدارند که مطلوب خانواده و انقلاب است.
سوء ظنها، تندروىها و برخوردهاى سرزنشآمیز نسبت به خطاهاى کوچک آنها باعث مىشود در سنى که بیش از همیشه به یارى و دلسوزى و تجربه نیاز دارند، از فضاى خانه و خانواده گریزان شوند و دست به اشتباهات بزرگتر و غیر قابل جبران بزنند، به طور نمونه، روى آوردن به مصرف مواد مخدر و قرصهاى شادىبخش و روانگردان، نتیجه طرد شدن و ناامیدى از همراهى و اعتماد خانواده است و یا به خاطر فرار از فضاى پرتشنج و پر از سوء ظن محیط پیرامون. به همین دلیل، دختران بیش از پسران به مصرف این قرصها اشتیاق نشان مىدهند. مهمترین علت گرایش به آن مربوط به افسردگى و اختلالات اضطرابى و ناامیدى دختران است که به غلط ترجیح مىدهند براى رفع حالات ناخوشایند روانى و ایجاد شور و نشاط البته کاذب، به این قرصها پناه ببرند. در حالى که به خاطر عوارض ناگوارى که دارد، مشکل آنها را چند برابر مىکند. البته معلوم است که حضور در چنین مجالسى و مصرف داروهاى توهمزا، براى دختران، با خطرات و آسیبهاى بیشترى همراه است.
خانم «سلیمانى» سه عامل را در بروز معضلات اخلاقى دختران قابل توجه مىداند:
«ابتدا فشارها و نابسامانىهاى خانوادگى، شرایط نامناسب اقتصادى و فرهنگى، تبعیض و کمبود محبت؛
در مورد دوم عوامل آسیبزاى محیط مثل باندهاى فساد، افراد فریبخورده به عنوان دوست، تأثیر رسانههاى مجاز و غیر مجاز در الگوسازى نادرست، نقش دارد؛ عامل سوم، به سبب احساس خلأهاى درونى است. بنابراین به خاطر نداشتن بنمایههاى درونى به عنوان نیروهاى بازدارنده که باید توسط خانواده و مدرسه به فرزند داده مىشد، در مقابل عوامل فریب، منفعل و تأثیرپذیر رفتار مىکند.»
وى اضافه مىکند: «جوانان به خاطر روحیه استقلالطلبى و برخوردهاى نادرست والدین، روحیه فراگیرى از تجربه نسل گذشته را ندارند، به همین دلیل جذب فرهنگ مهاجم مىشوند، چون متوجه نیستند که آنها دشمن و مهاجم هستند، زیرا در کسوت جنگ نیامدهاند و به شکل شبیخون فرهنگى به تعبیر مقام معظم رهبرى، حمله کردهاند.»
شاید لازم باشد پیش از هر قضاوتى، دلایل انحرافات اخلاقى دختران را در سخنان خودشان پیدا کنیم.
زهرا ایمانى / کارمند
علت کجخُلقى و فرار یک دختر از خانه، مىتواند توقع زیاد او از خانواده و درک نادرستش از زندگى اجتماعى باشد.
معصومه مدرسى / دیپلم
چون با افکار خانوادهاش همخوانى ندارد و گمان مىکند که در بیرون از خانه کسى را مىیابد که او را درک مىکند، دست به فرار مىزند.
فاطمه ضیائى / دانشجو
گرایش جوانان به غرب ناشى از این اصل است که انسان همیشه طالب چیزى است که دور از دسترس اوست. آنها نیز گمان مىکنند که رشد و پیشرفت صنعت غرب به دلیل آزادى بىقید آنهاست و با پیروى از آنها مىتوان به آن تمدن و ترقى دست یافت، در حالى که رشد و پیشرفت بستگى به تلاش و کوشش فردى دارد، نه چنین امور واهى.
لیلا خضرا / دانشجو
نارسایىهاى اقتصادى در بسیارى از اوقات منجر به ناهنجارىهاى اجتماعى مىشود. تبلیغات و رسانههاى جهانى نیز در راستاى اهداف تعیین شده نظام فرهنگى مهاجم، به راحتى در کشورهاى جهان سوم نفوذ مىکند. البته دلیل فرار بعضى در ناتوانىشان براى مبارزه و متقاعد کردن و دفاع از حقوق مسلّم خودشان است.
مریم مرادى / دیپلم
الگوهاى ایرانى و مسلمان، دعوت به فطرت مىکنند و الگوهاى غربى، دعوت به غریزه و مسائل بىارزش دنیا. اگر از کودکى روى تربیت جوان کار نشده باشد، به طور طبیعى در این رقابت، غرب برنده مىشود.
مهرى سعیدى / دیپلم
به نظر من از زمان ورود ماهواره و سىدىهاى غیر اخلاقى، دختران از هر نظر منحرف شدند. در واقع همه معضلات از همین جریان شروع شد.
خ. م / دانشجو
یکى از دلایلى که جوانان بیشتر به مُدهاى غربى گرایش دارند، به خاطر ضعفى است که در طراحى و دوخت لباسهاى ایرانى وجود دارد و نمىتوانند لباسى را طراحى کنند که با سلیقه جوانان هماهنگى داشته باشد و آنها را به خود جذب کند.
* *
دکتر «آرشید» مىگوید: «وقتى نیازهاى طبیعى جوانان شناخته و برآورده نشود، جوانان کم کم دچار احساس دلمردگى و افسردگى مىشوند. بیشتر انحرافهاى اخلاقى ناشى از افسردگىهاى عادى است که به دلیل مشکلات خانوادگى و عدم ارزشگذارى والدین به دختر و مخصوصاً تبعیض بین دختران و پسران در خانواده پیش مىآید. پس از انقلاب در زمینههاى زیادى کار کردیم اما توجه کمترى را روى مسئله تربیت متمرکز کردیم، به طورى که اصلاً خانوادهها را آموزش نمىدهیم که چگونه باید بچه را تربیت کنند، به ویژه تربیت دختر که از لحاظ روانشناسى، خیلى حساستر و دقیقتر است. اغلب دخترهاى بزهکار و فرارى، از خانوادهها و برخوردهاى غلط آنها شکایت دارند. در صورتى که خانوادهها به روانشناسى زن و تفاوتهاى جنسیتى زن و مرد آگاهى پیدا کنند، از انحرافات اجتماعى دختران بسیار کاسته مىشود.»
پایان
زندگى دختران بیست و پنج ساله، هر یک برگهاى روزشمار سالنامه عمر انقلاب است؛ دخترانى که پا به پاى درخت انقلاب قد کشیدند و اکنون شاخ و برگ خویش را بالاتر از همه دیوارهاى محدودیت و محرومیت مىگسترانند.
باید پذیرفت که پیروزى انقلاب اسلامى به منزله زمینه مساعد، خاستگاههاى ابتدایى را براى رشد و پیشرفت دختران فراهم کرد، اما اینکه در طول این سالها، وارثان انقلاب، چقدر در باغبانى جوانههاى شکننده و نورسیده، کوشیده و موفق بودهاند، پرسشى است که براى رسیدن به پاسخش، باید ورقهاى گذشته را با دقت و حوصله مرور و بررسى کرد.
یادمان بماند که در بازنگرى عملکرد خویش در طول حیات انقلاب، آنقدر شهامت و انصاف داشته باشیم و بپذیریم دخترانى که علفهاى هرزگى و فساد به دور تنه زندگیشان پیچیده شده است، ریشه در آب و خاکى دارند که ما باغبانش بودیم. اگر مسئولان از برداشت خود احساس رضایت نمىکنند، چارهاى ندارند جز اینکه طریقه کشت خود را تغییر دهند. چون بذر وجود دختران، توان رشد و کمال همهجانبه را دارد. بقیه مراحل آن مربوط مىشود به اینکه در چه فضایى به آنان بها داده شود.
با امید به اینکه این گزارش با همه کاستىاش، بتواند بهانهاى باشد براى اینکه نگاهى تازه به وضعیت دخترها بیندازیم و براى رفع و پیشگیرى مسائل مربوط به آنها، به راهکارهاى جدید و قابل قبول بیندیشیم. در پایان از دوستانمان خانمها «صدیقه مشایخى» و «شمسى وفایى» به خاطر همکارى صمیمانهشان، در تهیه برخى از گفتگوها تشکر و قدردانى مىکنیم.