زنان، حفظ محیط زیست و منابع طبیعى
هاله سهرابزاده
[امروزه حفظ محیط زیست به عنوان یکى از مهمترین ارکان توسعه پایدار مسئله جهانى است که دستیابى به آن بدون مشارکت راستین و آگاهانه مردم ممکن نیست. عموم زنان به دلیل نقش مهمى که در اداره خانه و تربیت کودکان و انتقال فرهنگ و دانش زیستمحیطى به نسلهاى آینده دارند و زنان روستایى به جهت سهم عمدهاى که در کشاورزى داشته و سابقه دیرینهاى که در تشکلهاى سنتى محلى دارند، مىتوانند قدرت قابل توجهى در فعالیتهاى گروهى زیستمحیطى و حفظ منابع طبیعى داشته، سهم بیشترى در آلایش محیط زیست ایفا نمایند.
از اینرو، بررسى نقش زنان در حفظ محیط زیست و منابع طبیعى و شناسایى راهکارهاى افزایش این نقش براى دستیابى به توسعه پایدار اهمیت بسزایى دارد که این مقاله عهده دار آن است.]
مقدمه:
محیط زیست و تخریب آن و اثرات ناشى از آن مسئلهاى جهانى است. در حین اجراى برنامههاى توسعه باید به این مهم توجه داشته باشیم که همزمان با ادغام پدیدههاى توسعه و حفظ محیط زیست، امکان بهرهمندى نسلهاى آینده از زندگى شایسته شئون انسانى آنها فراهم باشد. این مسئله و اجراى آن که در دستور کار 21(1) مطرح شده، در درجه اوّل بر عهده دولتها گذاشته شده اما در بخشهاى مختلفِ این دستور کار، حفظ محیط زیست به عنوان یکى از مهمترین ارکان توسعه پایدار، با تأکید بر مشارکت راستین و آگاهانه مردم ممکن دانسته شده است؛ مردم یعنى زنان، مردان، کودکان و جوانان. ایجاد بستر عینى براى مشارکت مردم از مهمترین رسالتهاى دولت محسوب مىشود.
متأسفانه در بسیارى از جوامع اهمیت کار زنان و نقشهاى مختلف آنها به ویژه در حفظ محیط زیست هنوز مورد توجه و تأیید قرار نگرفته است. اگر به انسان به عنوان محور توسعه پایدار نگاه کنیم و همه افراد جامعه را به یک نسبت داراى ظرفیت توسعهپذیرى بدانیم، زنان به عنوان نیمى از نیروى انسانىِ جامعه مىتوانند نقشى مؤثر در حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعى و حصول توسعه پایدار ایفا نمایند.
مهمترین مباحث زیستمحیطى
با در نظر داشتن اهمیت مسائل زیستمحیطى و توجه به اینکه بسیارى از بیمارىها منشأ زیستمحیطى دارند، مىتوان مهمترین مشکلات زیستمحیطى را به ترتیب: آلودگى هوا، آلودگى آب، آلودگى خاک، نابودى جنگلها و مراتع، مصرف بىرویه و تولید مواد زاید و زباله دانست.
1- آلودگى هوا
آلودگى هوا از مشکلات عمده شهرهاى بزرگ و صنعتى دنیاست که به طور جدى سلامتى مردم را تهدید مىکند. از مهمترین وقایع ثبت شده در تاریخ آلودگى هوا، افزایش ناگهانى مرگ و میرهاى ناشى از آلودگى هوا در 1939 (1318) در بلژیک، 1948 (1327) در پنسیلوانیا و 1952 (1331) لندن را مىتوان نام برد.(2)
آلودگى هوا، ناشى از وسایل نقلیه و منابع صنعتى و خانگى است و مشکلاتى را براى زندگى در شهرهاى بزرگ ایجاد کرده است. طبق آمار در سالهاى اخیر، 74% از آلایندههاى ناشى از سوختهاى فسیلى مربوط به بخش حمل و نقل و استفاده از بنزین و گازوئیل بوده است. استاندارد نبودن خروجىهاى دود (اگزوز خودروها) و سوخت و دودکش کارخانهها و نیروگاهها از جمله عواملى هستند که آلودگى هوا را موجب مىشوند.
تحقیقات نشان مىدهد سردردهاى مکرر، حساسیتهاى پوستى و تنفسى و بیمارىهاى چشمى در اثر آلودگى هوا تشدید مىشوند. هواى آلوده مىتواند به جنین آسیب برساند و موجب نقص مادرزادى و ناهنجارىهاى جسمى و ذهنى نوزادان شود.
عمدهترین آلودهکنندههاى هوا عبارتند از: منوکسید کربن، اکسیدهاى نیتروژن، هیدروکربنها، اکسیدهاى سولفور، ذرات معلق، ازن و گازهاى گلخانهاى.
2- آلودگى آب
80% کل بیمارىها در کشورهاى در حال توسعه و 13 بسترىشدگان بیمارستانها را بیمارانى تشکیل مىدهند که بیمارى آنها به نحوى با آلودگى آب مرتبط است. گزارشها نشان مىدهد روزانه ده هزار کودک به علت ابتلا به اسهالِ ناشى از مصرف آب آلوده مىمیرند. سه میلیارد نفر در خطر ابتلا به بیمارىهایى هستند که از راه آب منتقل مىشوند.
فاضلابهاى شهرى، صنعتى و کشاورزى سردسته آلودهکنندههاى آب هستند که از تخلیه آنها، مواد شیمیایى و عوامل بیولوژیکى وارد آب مىشوند. مواد شیمیایى مثل مکرورها، سولفاتها، سدیم، پتاسیم، کلسیم و منزیم، فلزات سنگین مثل کُرُم، کادمیوم، مس و ... ترکیبات نیترات، آمونیاک، مواد پاککننده و شوینده و حشرهکشها.
اغلب فلزات سنگین که همراه فاضلاب داخل زمین مىشوند، سریعتر از فاضلاب در زمین نفوذ کرده و خود را به آبهاى زیرزمینى مىرسانند.
عوامل بیولوژیکى سبب انتشار بیمارىهاى انگلى و واگیر نظیر وبا، حصبه، اسهال، ژیاردیا و ... مىشود. وبا از طریق مصرف آب آلوده یا آبیارى سبزىهاى مصرفى با آب آلوده به فاضلاب، منتقل مىشود.
کشور ما از کشورهاى کم آب جهان محسوب مىشود، بنابراین همین آب اندک و باارزش و حیاتى، از طریق تخلیه فاضلابهاى مختلف، دفن غیر اصولى زباله و مواد زاید، مصرف غیر اصولى کودهاى شیمیایى و سموم، آلوده مىشود. این آلودگى روز به روز بیشتر مىشود. فقدان شبکه فاضلاب مناسب، یکى از عوامل مؤثر در ایجاد و تشدید آلودگى است.
3- فرسایش و آلودگى خاک
در شرایط اقلیمى کشور ما 100 الى 200 سال لازم است تا تنها یک سانتىمتر خاک تشکیل شود.(3) در چنین وضعى، طى سالهاى اخیر با تخریب جنگلها و مراتع از طریق شخم نابهجا، چراى بىرویه و تخریب و پاکتراشى جنگلها، طبیعت سرسبز به بیابانهاى خشک تبدیل شده، در نتیجه بارانهاى فصلى و به راه افتادن سیلابهاى مخرّب، فرسایش خاک و ویرانى مزارع و مراتع را شاهدیم. سیلابها، سمپاشىهاى غیر اصولى، استفاده بىرویه کودهاى شیمیایى و استفاده از آبهاى آلوده، آثار مخربى بر اراضى زراعى و منابع خاک به جا گذاشته است.
4- نابودى جنگلها
در طى سه دهه اخیر در کشور ما، سطح جنگلهاى شمال کشور به نصف کاهش یافت و از 8/3 میلیون هکتار به 9/1 میلیون هکتار رسید. مراتع نیز از 126 میلیون هکتار به 90 میلیون هکتار کاهش یافته است. بدین ترتیب بروز پدیدههاى بیابانزایى و متروکه شدن روستاها و مهاجرت از روستاها به شهر قطعى است.
آلایندههاى سمى و خطرات ناشى از آنها
گروهى از آلایندههاى سمى، آلودهکنندههاى ارگانیکى پایدار هستند، از جمله د.د.ت، دىاکسینها و PCB(پلىکلروفنیل). این دسته آلایندهها در چربىها حل مىشوند و در بدن باقى مىمانند. مواد سمى ارگانیکى پایدار تأثیرات منفى بر زنان و توانایى آنها در به دنیا آوردن کودکان سالم مىگذارد. شیر مادرانى که در معرض تماس با این آلایندهها هستند، آلوده به این مواد سمى است. مطالعات نشان مىدهد ارزش غذایى شیر مادرانى که حاوى میزان بالایى از DDT و PCB است، به میزان 40% کاهش مىیابد.
5- مصرف بىرویه و تولید مواد زاید و زباله
مصرف بیش از حد نیاز، آثارى نامطلوب و زیانبار به دنبال دارد. سوختهاى مصرفى در کشورهاى صنعتى، به وجود آورنده 34 اکسیدهاى گوگرد و ازت هستند که بارانهاى اسیدى را موجب مىشوند. تولید زبالههاى خطرناک شیمیایى، استفاده از کولر گازى، اسپرىها و تولید کلروفلورو کربن (CFC) منهدمکننده لایه ازن در نتیجه فعالیت کارخانجات کشورهاى صنعتى و تأسیسات نظامى آنهاست. افزایش مصرف مواد، بحرانهاى بزرگى را در شهرها ایجاد کرده است. آلودگى ناشى از مواد زاید و زبالهها در شهرها و مراکز صنعتى به گونهاى است که متخصصان را به یافتن راههاى صحیح دفع و بازیافت اصولى این مواد رهنمون شده است. بازیافت، تعدیلکننده مصرف منابع طبیعى است و عمر منابع طبیعى تجدیدناپذیر را طولانى مىکند و از نظر زیستمحیطى اهمیتى فوقالعاده دارد.
عدم کنترل زبالههاى شهرى در حد بسیار وسیع موجب آلودگى آب، خاک و هوا مىشود و بیش از 118 نوع از بیمارىهاى عفونى و انگلى را ایجاد مىکند.(4)
تهیه بىرویه کود از زباله و آبیارى مزارع کشاورزى با فاضلابهاى خام و بیمارستانى از عوامل ایجادکننده بیمارىهاى باکتریایى، انواع اسهال و بیمارىهاى انگلى (کرمى) است. بنا بر تحقیقات صورت گرفته در یک شهر یک میلیونى سالانه یازده هزار تن کاغذ به عنوان زباله دور ریخته مىشود. این رقم در ایران حدود هفتصد هزار تن برآورد مىشود که در صورت بازیافت از تخریب ده هزار هکتار جنگل و قطع دوازده میلیون اصله درخت به عنوان ماده اولیه پیشگیرى مىشود و انرژى مورد نیاز براى تولید هر تن کاغذ به 34 و آب مصرفى نیز به نصف کاهش مىیابد. بازیافت کاغذ در مقایسه با تولید آن از چوب، 74% از آلودگى هوا و 35% از آلودگى آب مىکاهد. این کاهش در بازیافت آهن و آلومینیم نیز درصدهاى متفاوت دارد.
در تهران روزانه بیش از هفت تن زباله تولید مىشود که بخش عمده آن قابل بازیافت و استفاده مجدد است. از آنجا که توان لازم براى بازیافت صحیح این زبالهها یا دفن مناسب آنها وجود ندارد، شاهد آلودگى رو به افزایش محیط زیست هستیم.
نقش تاریخى زنان در حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعى
طبیعت و محیط زیست بخشى از امانت الهى است که در طول تاریخ، زنان نقشى مسئولانهتر در حفظ و حراست آن داشتهاند. بسیارى از مظاهر و پدیدههاى طبیعت در عهد باستان به اساطیر زن نسبت داده شده است. مفاهیمى چون حیاتبخشى، پرورش دادن به شیره جان، تحمل و سکوت و فنا شدن براى دیگران، زایش و بارورى را مىتوان در قالب الهه آب، الهه آتش، مادر زمین، الهه زیبایى و بارورى، خورشید، شفابخشى، الهه حاصلخیزى و کشاورزى، مظهر آسایش و امنیت، فراهم آورنده خوراک و مظهر پرستارى، به عنوان مصادیق تاریخى از نقش زنان در محیط زیست یافت. امروزه مهمترین دغدغه زنان به عنوان رهبران سازمانهاى محیط زیستى و حرکتهاى ضد آلودگى محیط زیست، آلایش محیط زیست است.
مهمترین نقشهاى زنان در حفظ محیط زیست و منابع طبیعى
حفظ محیط زیست بدون مشارکت مردم به ویژه مشارکت زنان امکانپذیر نیست. بسیارى از اندیشمندان معتقدند ترویج فرهنگ زیستمحیطى در هر جامعهاى عمدتاً از طریق زنانِ آگاه و معتمد به نفس و توانمند میسر است، بنابراین:
1- انتقال فرهنگ و دانش زیستمحیطى به نسلهاى آینده توسط زنان صورت مىگیرد. پرورش و تربیت فرزندان بر عهده زنان است و کودکان از زمان تولد، شیوه زندگى و ارتباط با محیط را از مادر مىآموزند. زنان ابتدا باید اهمیت موضوع و شدت بحران محیط زیست را درک کنند تا بتوانند آگاهى لازم را به افراد خانواده خود و گروههایى که در آنها عضویت دارند انتقال دهند. چنانچه فرهنگ زیستمحیطى در مادران رسوخ کند، مىتوانند این میراث ارزشمند را به فرزندان منتقل کنند. انتقال فرهنگ مناسبِ زیستمحیطى علاوه بر فطرت و غریزه شخصى زنان، بستر و ابزار مناسب مىطلبد که مىبایستى در اختیارشان قرار گیرد. یک زن محروم از امکانات، قادر به انتقال یک فرهنگ مناسب نخواهد بود.
2- زنان به دلیل نقش مهمى که در اداره خانه و تربیت کودکان دارند، طبعاً فرهنگ مصرف را (که نقش ویژهاى در اصلاح رفتار زیستمحیطى دارد) در خانه و بین افراد خانواده ایجاد مىکنند و شکل مىدهند. کاهش مصرف آب و برق، کاهش خرید و مصرف انواع اسپرىها، صرفهجویى در مصرف کاغذ و دستمال کاغذى، کاهش مصرف پلاستیک و ظروف یک بار مصرف، استفاده منطقى از شویندهها، آموزش کاهش رفت و آمدهاى غیر ضرورى با وسیله نقلیه شخصى و امثال اینها کمک بزرگى به حفظ محیط زیست خواهد کرد.
3- زنان به دلیل نقش مدیریتى که در خانه بر عهده دارند، برنامهریزان خوبى براى اصلاح و حفظ محیط زیست خانه و محله مىباشند. بخش عظیمى از مشکلات موجود زیستمحیطى، با برنامه مناسب براى نظافت خانه، جدا کردن زبالهها، تهیه کود آبى از زباله تر، شستشوى خودرو با آب اندک، آبیارى باغچه منازل به شیوه مطلوب و در زمان مناسب و بسیارى موارد دیگر از این دست، حل خواهد شد.
4- زنان روستایى به دلیل نقش مهمى که در کشاورزى دارند، قادرند از مصرف سم کاسته و با استفاده مناسب از کود، در حفظ محیط زیست مؤثر باشند.
5- زنان روستایى به علت سابقه دیرینه در تشکلهاى سنتى محلى مىتوانند قدرت قابل توجهى در فعالیتهاى گروهى زیستمحیطى و حفظ منابع طبیعى داشته باشند. اگر بخواهیم زنان را در حفظ منابع طبیعى مسئول کنیم، به یک برنامهریزى با امکانات و سرمایههاى مناسب نیازمندیم. براى ایجاد ارتباط مناسب بین شیوههاى سنتىِ حفاظت از منابع طبیعى و برنامهریزى نو علمى مىبایستى به طور معقول اندیشیده شود و جایگزینهاى مناسب پیدا کرد. تشکلهاى تعاونى و جلب مشارکت زنان روستایى، از بهترین شیوههاى عمل در این زمینه است. روستاییان بدین طریق مىتوانند نقش مهمى ایفا کرده و نیازها و مشکلات زیستمحیطى را شناخته و جهت اصلاح آنها اظهار نظر کنند.
شیوههاى تنظیم و کاهش مصرف و نقش زنان در این زمینه:
1- افزایش آگاهى زنان در مورد مصرف صحیح
زنان باید نسبت به چگونگى کارکرد و عمل خود براى افزایش بهرهورى خانواده و کاهش آلودگى محیط زیست آگاه باشند. این کار در صورتى عملى است که زنان در زندگى روزمره، الگوى صحیحى از مصرف داشته باشند، مثلاً با تهیه فهرست نیازهاى منزل، در روز معیّنى از هفته، همه آنها را خریدارى کنند، از این طریق از تردد چندباره خودرو کاسته و به کاهش آلودگى هوا کمک نمایند.
2- آگاهى از شیوههاى صرفهجویى در انرژى
آموزش صرفهجویى در انرژى، در خانواده و توسط مادر صورت مىگیرد و بر اصلاح رفتار افراد خانواده مؤثر است. به عنوان مثال عدم استفاده از وسایل برقىِ پر مصرف در ساعات اوج مصرف یا خرید وسایل برقىِ داراى برچسب انرژى.
3- استفاده از اجناس بادوام
برنامهریزى براى خرید و استفاده از محصولات بادوامتر موجب مىشود این محصولات دیرتر وارد مجموعه زبالهها شوند و یا با تعمیر، مجدداً مورد استفاده قرار گیرند.
4- کاهش مصرف کالاهاى یک بار مصرف
کاستن مصرف کالاهایى از این دست، از تولید و افزایش زباله و وارد شدن آسیب به محیط زیست جلوگیرى مىکند.
5- کاهش حجم زبالهها از طریق بازیافت و کاهش میزان سم زبالههاى خانگى
زنان با جدا کردن زبالهها و مواد زایدِ خانگى در منزل، تا حد بسیارى از تولید «شیرابه» زباله جلوگیرى مىکنند. شیرابه زباله سمى است و در محل دفن، آب و خاک را آلوده مىکند. با رعایت موازین بهداشتى مىتوان مواد قابل بازیافت را به کارخانههاى پلاستیک و کاغذسازى منتقل کرد و مورد استفاده مجدد قرار داد.
نقش زنان در ارتباط با مواد زاید و تولید زباله
نقش زنان روستایى، عشایر و زنان شهرى در کاهش مواد زاید، متفاوت است. میزان تولید ضایعات غذایىِ خانوارهاى روستایى در مقایسه با خانوارهاى شهرى بسیار کمتر است، در عین حال با منطقه، آب و هوا و نحوه زندگى آنها بستگى دارد. ضایعات خانوادههاى روستایى اکثراً به مصرف مىرسد.
زندگى زنان عشایرى به گونهاى است که در روند خود ضایعات و مواد آلودهکننده بر جاى نمىگذارند یا میزان آن بسیار ناچیز است. عمده سوخت عشایر از مواد گیاهى است که زایداتى به جز خاکستر ندارد. در زندگى عشایرى کمتر از پلاستیک و کاغذ و مقوا استفاده مىشود. ظروف ماست و پنیر و روغن و آب از پوست ساخته مىشود.
ماهیت زندگى شهرى، تولید زباله بیشتر را به دنبال دارد. زن در خانواده شهرى مىتواند با کار گرفتن تدبیرها و تمهیداتى (ایفاى نقشهاى اقتصادى و فرهنگسازى) در کنترل زباله خانه خود نقشى مؤثر داشته باشد، مثلاً:
1- صرفهجویى در مصرف و تنظیم برنامه خانوار در این زمینه.
2- جمعآورى و تفکیک زباله در ظروف مختلف.
3- آموزش فرزندان در زمینه بازیافت مواد جهت بهسازى محیط.
نقش زنان در مقابله با آلودگى آب و هوا
فراگیرى نقش زنان در محافظت از آب با آموزش کودکان محقق مىشود. هر کودک از نخستین سالهاى زندگى باید از مادر بیاموزد که کثافات و زبالهها را در آب نریزد. در رودخانههایى که تبدیل به گنداب شدهاند، ماهىها زنده نمىمانند. وقتى جنگل و مرتع به بیابان مبدّل شود، آب باران هدر رفته و با ایجاد سیل همه چیز را در سر راه خود خراب و ریشهکن مىکند.
زنان آشنا با فرهنگ صحیح مصرف آب و انتقال آن به افراد خانواده مىتوانند سالانه 75 هزار لیتر آب فقط در مصرف خانواده خود صرفهجویى کنند.(5)
زنان براى جلوگیرى از آلودگى هوا مىتوانند به فرزندانشان بیاموزند: از تردد غیر ضرورى با خودروى شخصى خوددارى کنند؛ نیز با خوددارى از مصرف انواع اسپرى و استفاده از یخچال بدون CFC و اتومبیل بدون کولر از تخریب لایه ازن جلوگیرى نمایند.
مسائل و مشکلات محیطهاى روستایى
مسائل و مشکلات موجود در محیطهاى روستایى در زمینه محیط زیست به طور عام عبارتند از:
1- عدم کفایت قانونمندى در استفاده از منابع طبیعى نظیر آب و خاک؛
2- عدم توجه به سنتهاى سازگار با محیط زیست؛
3- عدم استفاده از شیوههاى قدیمى مرتعدارى و سازگار با وضع اقلیمى کشور؛
4- استفاده بىرویه از سموم و کود شیمیایى در کشاورزى؛
5- بهرهبردارى بىرویه از جنگلها؛
6- بهرهبردارى غلط از مراتع و جنگلها که باعث کاهش منابع آبهاى زیرزمینى و فرسایش خاک مىشود؛
7- استفاده از فاضلاب به عنوان آب کشاورزى؛
8- بهرهبردارى نادرست از منابع آب سطحى و زیرزمینى؛
9- عدم آگاهى از نقش گیاهان در ذخیرهسازى آبهاى زیرزمینى و جلوگیرى از فرسایش خاک؛
10- عدم آشنایى افراد با مواد خطرناک از جمله مواد شیمیایى و رادیواکتیو؛
مسائل و مشکلات زنان
مسائل و مشکلات زنان در ارتباط با حفظ محیط زیست و منابع طبیعى به طور عمده عبارتند از:
1- محدودیت سهم زنان در تصمیمگیرىها و برنامهریزىهاى توسعه و محیط زیست؛
2- محدودیت دسترسى زنان به آموزشهاى رسمى و غیر رسمى به علت کار طولانى و متعدد، اعم از فعالیت در خانه، محل کار، روستا و مزرعه؛
3- عدم کفایت و تناسب آموزشهاى همگانىِ زیستمحیطى به ویژه عدم توجه رسانههاى گروهى به این امر؛
4- ناآگاهى زنان از آثار زیستمحیطى مواد شیمیایىِ مصرف خانگى نظیر پاککنندهها و سفیدکنندهها؛
5- نامناسب بودن تکنولوژىهاى موجود با وضع کشور ما و عدم آشنایى زنان روستایى با کاربرد این تکنولوژىها؛
6- ناشناخته بودن نقش کلیدى زنان در بخش کشاورزى؛
7- کمبود مروجین زن در کشاورزى؛
8- نادیده گرفتن تجربههاى زنان روستایى و عشایرى در توسعه؛
9- عدم کفایت تشکیلات مربوط به زنان روستایى و عشایرى؛
10- عدم دسترسى زنان، به ویژه زنان روستایى به شغل مناسب در مقایسه با مردان، در نتیجه بىتوجهى به امکان مشارکت آنها؛
11- فزونى شمار زنان فقیر نسبت به مردان فقیر که موجب کاهش اعتماد به نفس این زنان و آگاهى لازم براى انتقال فرهنگ زیستمحیطى به فرزندان است؛
12- عدم دسترسى زنان روستایى فقیر به ابزار لازم نظیر مالکیت زمین و بهرهگیرى از اعتبارات و وامهاى کشاورزى.
مشارکت مردمى زنان
مشارکت مردمى یعنى دخالت همهجابنه مردم اعم از همفکرى، همکارى، تصمیمگیرى و اجرا در امور اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و زیستمحیطى که به آنها امکان مىدهد در فرآیند مدیریت جامعه، شرکت مؤثر و کارآمد داشته باشند. از آنجا که زنان بخش مهم و تعیینکننده جمعیت در حفظ محیط زیست به شمار مىروند، تسهیل مشارکت آنان در فعالیتهاى مربوط به حفظ محیط زیست و توسعه، به صورت کارآمد و سودمند به ترتیب زیر ضرورى است:
1- ایجاد امکان شرکت زنان در مدیریت زیستمحیطى جامعه در قالب گروههاى اندیشمند و سازمانیافته به عنوان همکاران دولت. این مهم مىتواند از طریق همکارى با شوراهاى شهر و روستا به انجام برسد.
2- تضمین افزایش سهم زنان در تصمیمگیرى، برنامهریزى، مشاوره و خدمات مربوط به محیط زیست و توسعه و حضور نمایندگان و تشکلهاى زنان در مراکز و نهادهایى که به شکل منظم و برنامهریزى شده با محیط زیست مرتبط هستند.
3- ارائه آموزشهاى رسمى و غیر رسمى از راههاى گوناگون به ویژه گروههاى مردمى جهت ارتقاى آگاهى و نقش زنان در توسعه پایدار و حفظ محیط زیست و منابع طبیعى.
4- طراحى برنامههاى مؤثر و عملى براى تغییر الگوهاى نامناسبِ مصرف و تنظیم الگوهاى مصرفِ بهینه با مشارکت فعال زنان و تشکلهاى آنها.
5- تلاش دولت براى بالا بردن سطح آموزش، تغذیه و بهداشت زنان و تقویت گروههاى آنها براى مشارکت هر چه بیشتر در امر توسعه پایدار.
6- تدوین برنامههایى براى آگاهى دادن و مشارکت فعال زنان با تأکید بر نقش حیاتى آنان در تحقق دگرگونىهاى ضرورى براى کاهش یا حذف الگوهاى ناپایدارِ مصرف و تولید.
7- ارتقاى دانش زنان در مورد مواد خطرناک، شیمیایى و رادیواکتیو.
8- توسعه تشکیلات زنان روستایى در قالب تعاونىها و گروههاى دیگر.
چند راهکار ساده براى کاهش زباله:
1- حتىالامکان از مصرف نایلون خوددارى کنیم.
2- حتىالامکان از ظروف یک بار مصرف استفاده نکنیم.
3- غذا را به میزان لازم تهیه کنیم تا مواد غذایى به زباله تبدیل نشود.
4- با خرید هفتگى یا روزانه به اندازه نیاز از کهنه شدن و فساد آنها جلوگیرى کنیم.
5- براى حمل خریدهاى روزانه از ساک پارچهاى به جاى نایلکس استفاده کنیم.
6- نوشیدنىهاى مورد نیاز خود را با ظرفهاى شیشهاى یا فلزى خریدارى کنیم.
7- به جاى دستمالکاغذى از دستمال پارچهاى نرم استفاده کنیم.
8- خردهنان، پسمانده سبزى و ... را براى تغذیه پرندگان و حیوانات خانگى مصرف کنیم.
9- زبالههاى خشک نظیر کاغذ، شیشه، پلاستیک، مقوا و فلزات را جداگانه جمعآورى کنیم.
10- قبل از دور انداختن هر چیز فکر کنیم آیا مىتوان آن را در جاى دیگر استفاده نماییم، مثلاً از شیشههاى بزرگ براى نگهدارى حبوبات، شکر و ... استفاده کنیم؟
11- با مصرف کمتر، زباله کمترى ایجاد کنیم.
12- براى تغذیه کودکان در مدرسه، به جاى کیسه فریزر از کیسه پارچهاى استفاده کنیم.
13- از تمام قسمتهاى کاغذ و دو روى آن استفاده کنیم.
14- به فرزندان خود حفاظت از محیط زیست را با مصرف کمتر و پاکسازى محیط، بیاموزیم.
فهرست منابع: -
1- سینا معمارى، فرآیند نقش زنان در توسعه پایدار و محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، پاییز 78.
2- جمعیت زنان مبارزه با آلودگى محیط زیست، نقش زنان در حفاظت از محیط زیست، تهران، آذرماه 73.
3- حمید طراوتى و سیدامیر دیانت، دستور کار 21، ترجمه انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست و برنامه عمران ملل متحد (UNDP)، 1377.
4- سازمان حفاظت محیط زیست، زن و توسعه پایدار، تابستان 1378.
5- کورش فتحى واجارگاه و محسن فرمیهنى فراهانى، دانش زیستمحیطى زنان براى توسعه پایدار، دانشگاه شهید بهشتى، 1382.
6- جواد یوسفیان، نقش زنان و به ویژه زنان روستایى در حفاظت از محیط زیست، هشتمین همایش سیماى زن در جامعه، دانشگاه الزهرا، مهر 1378.
7- امیرمظفر امینى و شراره پورابراهیم، مشارکت زنان خانهدار در بازیافت مواد، رهیافتى براى حفظ محیط زیست، هشتمین همایش ... .
8- منیره مجلسى، تغییر الگوى مصرف، گامى به سوى کاهش آلودگى محیط زیست، هشتمین همایش ... .
9- اشرفالسادات موسوىلر، زن مادر طبیعت، هشتمین همایش ... .
10- حوریه برادرانخسروشاهى، ارائه راهکارهاى عملى در راستاى توسعه فرهنگ زیستمحیطى با تأکید بر نقش سازمانهاى دولتى، تشکلهاى مردمى و رسانههاى همگانى، هشتمین همایش ... .
11- زهرا آصفىراد، بررسى نقش زنان روستایى در پیشگیرى از تخریب و آلودگى محیط زیست، هشتمین همایش ... .
12- فرشته موثقنژاد و فرزانه موثقنژاد، سلامتى زنان، پایه رفاه و سعادت خانواده و تندرستى جامعه، هشتمین همایش ... .
پىنوشتها: -
1) دستور کار 21، سندى است براى توسعه پایدار در قرن 21 که در چهاردهم ژوئن 1992 (1371) در کنفرانس ریو به تصویب رسید.
2) فرشته موثقنژاد و فرزانه موثقنژاد، سلامتى زنان - پایه رفاه و سعادت خانواده و تندرستى جامعه.
3) جواد یوسفیان، نقش زنان و به ویژه زنان روستایى در حفاظت از محیط زیست.
4) همان.
5) همان.