زنان، هنر و دفاع مقدس، نگاهى کوتاه
فریبا انیسى
[هنر فراتر از حواس ظاهرى و حتى عقل بشرى، روح و روان آدمى را تحت تأثیرى عمیق قرار داده، پیام را ماندگار مىسازد. از این رو مهارتهاى هنرى چه در دوران دفاع مقدس با ایجاد شور و حماسه در جوانان و چه پس از آن با انتقال درون مایه این دفاع به روح لطیف نسل سوم، نقش بسزایى در تثبیت فرهنگ و ارزشهاى دفاع مقدس ایفا کرده و خواهد کرد.
جلوههاى هنر در دفاع مقدس آن هم با هنرمندى لطیف زنانه در قالب ادبیات، سینما، داستان، نقاشى و ... بروز ظهور داشته است که در این مقاله به ابعاد مختلف آن پرداخته شده است.]
هنر یکى از واقعیات مسلّم هر تمدن و فرهنگى است که تأثیر فراوانى بر قلب مخاطبانش دارد؛ هنر دفاع مقدس نیز با شروع جنگ، آغاز شد و به عنوان یک هنر دینى و ملى تأثیر زیادى بر روحیه رزمندگان و ملت ایران گذاشت.
کمتر کسى است که اشعار برادر معلمى را (که حاج صادق آهنگران به عنوان نوحه مىخواند) گوش کرده و تحت تأثیر قرار نگرفته باشد. شورآفرینى، اشارهاى به فرهنگ تشیّع، گریزى به اسلام، ریتم کوبنده، حماسهگویى، رجزخوانى و به طور کلى همه ویژگىهاى یک شعر مؤثر و تأثیرگذار را دارا بود.
تأثیر و اهمیت هنر بر هیچ کس پوشیده نیست. حضرت امام خمینى(ره) فرمود: «هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسانها»، و مقام معظم رهبرى نیز بر این امر تأکید کرد: «بارها گفتهام که هر پیامى، هر دعوتى، هر انقلابى، هر تمدنى و هر فرهنگى تا در قالب هنر ریخته نشود شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود و فرقى هم بین پیام حق و باطل نیست.»
در واقع اثر هنرى از روح و قلب هنرمند به عنوان یک انسان برخاسته و روح و قلب مخاطب را نشانه مىگیرد و این بدان معنا است که اثر هنرى از گستره هنرمند فراتر مىرود و در دایرهاى قرار مىگیرد که از آنِ مخاطبانش است. این تأثیرگذارى به حدى است که اکنون عنوان مىشود کار مؤلف و سازنده اثر هنرى با خلق اثر هنرى پایان مىیابد و مخاطب با توجه به برداشت خود فرضیه «مرگ مؤلف» را مىسازد.
هنرمند داراى رسالتى سنگین است. او دیگر نمىتواند اهداف شخصى را دنبال کند بلکه خویشتن را در اختیار هنر قرار مىدهد تا به اهداف بلند دست یابد. هدف هنرمند تأثیر بر روح و روان مخاطب است.
در جریان دفاع مقدس نیز هنر همین روند را طى کرده است. جلوههاى بارز هنر در دفاع مقدس در قالب ادبیات، سینما، داستان، نقاشى و ... تأثیر بسزایى در دوران جنگ بر مخاطبان داشت.
ارزش استفاده هنرى زمانى آشکار مىشود که اینک با هجمههاى گسترده در جهت فراموش کردن آن حماسه سترگ روبهرو هستیم. هجومى که اصل دفاع را که حق مسلّم هر انسانى است مورد تردید قرار مىدهد. در حالى که مىتوان ارزشهاى دفاع مقدس را با هنر پابرجا کرد.
هنرى که زیباترین قالب پیامرسانى براى ماندگارى جلوههاى دفاع مقدس و در جهت رویارویى با چنین رویکرد فراموشخواهانهاى است، هنرى است که از دمیدن نفخه الهى بر روح جانهاى عاشق سخن مىگوید تا یاد و پیام آن روزهاى سرشار از حماسه و شهادت و عشق را براى انسانهاى خواهان وارستگى و آزادى و جوانان مشتاق راستى و حقیقت نشان دهد.
گسترههاى هنر که با روح و روان آدمى سر و کار دارد چند گونه را داراست. تقسیمبندى ارائه شده توسط دکتر صابر امامى مورد استفاده در این گفتار است:
ادبیات؛ نمایش؛ سینما و فیلم؛ موسیقى و نقاشى.
با توجه به مدارک قابل دسترسى به نمونههایى در این باره اشاره مىکنیم.
أ) زن، ادبیات و دفاع مقدس
پس از جنگ جهانى دوم شمار فیلمهایى که ساخته و داستانهایى که نوشته شد حتى از اندازه روزهاى جنگ فراتر رفت. اما در کشور ما علىرغم تأکیدات مسئولان بخصوص مقام معظم رهبرى چنین اتفاقى نیفتاد. در حالى که مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ از همان روزهاى ابتداى جنگ افرادى را به عنوان راوى و خبرنگار با هدف گردآورى و ثبت حقایق جنگ روانه میدان کارزار کرد و در سطح وسیع از آن بهرهبردارى به عمل آورده است، به گونهاى که تاکنون 5/2 میلیون برگه و دفترچههاى متعدد راوى را گرد آورده و از آنها به عنوان مطمئنترین گنجینه جنگ بهره گرفته است. مجموعه تدوین شده این مطالب در کتب متعدد و نیز فصلنامههایى جمعآورى شده است. اما بهرهبردارى از این اطلاعات با حجم آن اصلاً تناسبى ندارد. گرچه حضور زن و مرد با اولین شلیک گلولههاى جنگ آغاز شد اما در گستره نوشتارى ثبت حضور با تأخیر صورت گرفت و در بسیارى از موارد به فراموشى سپرده شد.
ادبیات داستانى و زنان در دفاع مقدس
اولین کتاب خاطرات رزمندگان از جبهه و جنگ با عنوان «حدیث حماسهها» در شهریور 1361 به همت اداره کل تبلیغات و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى چاپ شد که در آن به جز نام دکتر چمران بقیه خاطرات بدون نام ثبت شده و جز در چند صحنه کوتاه از زنان ذکرى به میان نیامده است. این در حالى بود که در جلوههاى مقاومت خرمشهر، آبادان، اهواز و گیلانغرب زنان صحنههاى بدیع و ستودنى را آفریدند.
روزنامههاى مختلف اطلاعات، جمهورى اسلامى و مجلات پیام انقلاب، امید انقلاب و ... اقدام به ثبت خاطرات رزمندگان کردند. این خاطرات که تا سالهاى 65 - 64 در ستونى از روزنامه چاپ مىشد، پس از مدتى به صورت مجموعه چاپ شد.
کتاب «منظومه زینبیه» حاوى خاطرات و ناگفتههاى زنان از جنگ است که در طى سالیان دفاع مقدس در روزنامه جمهورى اسلامى به چاپ رسیده بود.
همچنین بخش عقیدتى - سیاسى ارتش جمهورى اسلامى نوارهایى از خاطرات و صحبتهاى امدادگران، پزشکان و پرستاران در بیمارستانهاى ارتش و شرکت نفت در مناطق جنگى تهیه کرد که پس از سالهاى دفاع مقدس به صورت مجموعه چاپ شد.
گرچه در این باره فعالیتهاى پراکنده صورت مىگرفت اما به طور مشخص اقدامات، در باره نقش زنان در دفاع مقدس با انجام مصاحبه با همسران و مادران شهدا شروع شد. در دوران دفاع مقدس هفتهنامه «زن روز» در این باره وارد شد. مجلات شاهد بانوان و جهاد و ... نیز در این زمینه اقدام کردند که تاکنون مجموعه مصاحبهها به صورت کتاب چاپ نشده است. اولین سرى کتب چاپ شده توسط مؤسسه روایت فتح و نشر کمان توزیع شد که به طور مشخص به بیان زندگینامه همسران شهدا (جهانآرا، دکتر چمران، دقایقى، شهید اندرزگو و ...) پرداخت و با عنوان «نیمه پنهان ماه» و «بانوى ماه» منتشر شد. دفتر هنر و ادبیات ایثار وابسته به بنیاد جانبازان نیز چاپ سلسله کتبى با عنوان «جرعهاى از کوثر» را تا سال 1382 در دستور کار داشت. در این مجموعه کتب گفتگوهاى عمیق و چندجانبه با جانبازان و گاه خانوادههاى آنها صورت مىگرفت. گفتگو با وجیهه آزادگر، همسر جانباز سربخش، عصمت احمدیان مادر شهید فرجوانى، حمیده نظرزاده همسر جانباز یوسف خورشیدى و ... از این مقوله هستند.
اولین سرى کتاب خاطرات زنان از دفاع مقدس را واحد زنان دفتر ادبیات و هنر مقاومت، وابسته به حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى منتشر کرد. کتابهاى گفتگو با زنان آزاده در سالهاى 70 و کتابهاى گفتگو با زنان مانده در خرمشهر و آبادان در اوایل دهه 80 به چاپ رسید.
ستادهاى یادواره شهداى زن استانها (که بخشى از کنگره بزرگداشت سرداران و شهدا در استانهاى مختلف است) نیز اقدام به چاپ زندگینامه شهداى زن در سطح محدود کرده است.
جدیدترین فعالیت در این قسمت را دفتر امور زنان سپاه با کتاب «عشق ماندگار» برداشته است.
اما در حیطه نوشتن داستان کوتاه، گزارش ادبى و داستانهاى نیمهبلند نویسندگان زن حرکت خود را زودتر آغاز کردند اما آهنگ حرکت کُند بود. علاوه بر آنکه اثر ماندگار و قابل توجهى در عرصه عمومى ارائه نشده است.
به طور کلى مىتوان گفت:
در هر نمونه ادبیات گریزى به دفاع مقدس خورده است اما اکثر مطالب در باره نقش همسران و مادران است و جز در قسمت خاطرات (با تأکید بر خاطرات گروه امداد و درمان) به نقش زن رزمنده و فعال در جبهه پرداخته نشده است. در جدولهاى پیش رو برخى کتب داستانى در این زمینه و نیز نویسندگان زنى که قلم زدهاند فهرست شده است.
ویژگى اثر | نام کتاب | نویسنده | ناشر | سال انتشار |
نویسندگان زن داستانهاى کوتاه | چشم جبههها | سمیرا اصلانپور | کنگره بزرگداشت سرداران شهید و شهداى استان تهران | 1376 |
مهتاب | زهرا زواریان | انتشارات مدرسه | 1380 |
خانه چوبکبریتى | فرزانه خواجو | کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان | 1362 |
تابستان و غاز سفید | مژگان شیخى | دفتر نشر فرهنگ اسلامى | 1376 |
نویسندگان زن داستانهاى بلند | قلب نقرهاى شهر | سمیرا اصلانپور | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1373 |
پروانه در چراغانى | مرجان فولادوند | دفتر ادبیات و هنر مقاومت با همکارى نشر شاهد | 1379 |
یک آسمان شقایق | سیمیندخت وحیدى | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1374 |
هفت بند | راضیه تجار | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1375 |
مرغابىهاى رود دربنا | مریم جمشیدى | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1375 |
زنده زیر خاک | سوسن طاقدیس | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1376 |
گزارش ادبى | کنار رود خیّن | اشرفالسادات موسوى | حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى | 1373 |
حکایت آنان که بقا را در بلا دیدند | سپیده کاشانى | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1375 |
در کنار آتش | مهناز شایستهفر | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1373 |
خاطرات زنان از دفاع مقدس | نامههاى فهیمه | علیرضا کمرى | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1369 |
در کوچههاى خرمشهر | به کوشش مریم شانکى | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1370 |
اسیر شماره 0339 | خدیجه میرشکار به کوشش رضا رئیسى | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1372 |
روزنهاى به آسمان | معصومه آبادى به کوشش مریم شانکى | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1372 |
نماز در اسارت | فریده هادیان و اکرم ارجح | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1372 |
کنار رود خیّن | اشرفالسادات موسوى | حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى | 1373 |
چشم در چشم آنان | فاطمه ناهیدى | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1375 |
انار و آیینه | سمیرا اصلانپور | ل 41 ثاراللَّه | 1376 |
زنان جنگ | به کوشش سیدامیر معصومى | دفتر سازمان عقیدتى سیاسى ارتش جمهورى اسلامى | 1376 |
از چندهلا تا جنگ (خاطرات شمسى سبحانى) | مصاحبه و تدوین گلستان جعفریان | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1381 |
| دیدار زخمها (خاطرات معصومه میرزایى) | مصاحبه و تدوین لیلا محمدى | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1381 |
پوتینهاى مریم (خاطرات مریم امجدى) | مصاحبه و تدوین فریبا طالشپور | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1381 |
دختران اُ.پى.دى (خاطرات مینا کمایى) | مصاحبه و تدوین لیلا محمدى | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1381 |
گل سیمین (خاطرات سهام طاقتى) | مصاحبه و تدوین ناهید سلمانى | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1381 |
کفشهاى سرگردان (خاطرات سهیلا فرجامفر) | سهیلا فرجامفر | دفتر ادبیات و هنر مقاومت | 1381 |
منظومه زینبیه (خاطرات زنان) | ثبت شده در روزنامه جمهورى اسلامى | - | 1376 |
بالین نور (خاطرات پزشکان، امدادگران و ...) | به کوشش سید امیر معصومى | نشر حدیث | چ3 1376 |
عشق ماندگار (خاطرات زنان خرمشهر) | به کوشش طاهره قاسمىامین | دفتر امور زنان سپاه | 1383 |
خبرنگار جنگى (خاطرات مریم کاظمزاده) | به کوشش رضا رئیسى | مؤسسه فرهنگى سماء | 1382 |
ستارههاى بىنشان (خاطرات زنان در دفاع مقدس) | 3 جلد به کوشش رضا رئیسى | مؤسسه فرهنگى سماء | 1382 |
بانوى ماه (3 جلد)(مصاحبه با همسران شهید) | به کوشش مرتضى سرهنگى و هدایتاللَّه بهبودى | نشر کمان | 1381 |
برخى داستانهاى کوتاه از زنان نویسنده، منتشر شده در مجموعه داستان
نام اصلى کتاب | نام داستان | نویسنده | ناشر | سال نشر |
مثل گل مثل عطر سیب | مثل گل مثل عطر سیب | طیبه پناهى | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1379 |
وقتى گلهاى مریم باریدند | سیما شاهقلى | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1379 |
تا شقایق هست | عاطفه عبادى | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1379 |
سکوت | نادره عزیزى نیک | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1379 |
مرد خانه | وجیهه علىاکبرى | سامانى دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1379 |
خانه، دریا | شب یازدهم | آرزو خمسه کجورى | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1379 |
قطعهاى از بهشت | وجیهه على اکبرى | سامانى دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1379 |
سهم من ماندن | مریم ضمانتىیار | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1379 |
شاه بیت | رد روشناى فانوس | طیبه پناهى | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1380 |
ماشینى شبیه جیپ | بهاره تقىنیا | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1380 |
نذر بابا | شمسى خسروى | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1380 |
فرزانه | عامره صمیمى | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1380 |
چشمان آشنا | وجیهه علىاکبرى | سامانى دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1380 |
راز شب | دلارام کارخیزان | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1380 |
شاه بیت | زهره کافى | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1380 |
موضع خورشید | تصعید | سهیلا عبدالحسینى | دفتر هنر و ادبیات ایثار | 1379 |
ب) زن، شعر و دفاع مقدس
همواره عنصر زن در شعر نماینده لطف و طراوت ویژهاى در شعر است. اگر شاعر زن باشد روح طراوت و احساس در عناصر شعر موج مىزند.
شعر جنگ گرچه حالت تحکم داشته، روح لطیف را مىخراشید و آن را به فغان وا مىدارد اما عنصر زن در آن مىتواند لایههاى احساسى و زمینهاى روان را بیان کند و به آن نوعى لطافت خاص دهد. شعر جنگ مىتواند دعوت و تشویق به حضور در جبهه باشد چون:
امروز نیست روز تنآسایى
روزیست تا ز کف بگذارى سر
باید حسینوار در این میدان
اصغر به راه حق دهى و اکبر
برخیز بر فراز زمان برخیز
عالمافروز شو چو مه انور
«سیمیندخت وحیدى»
بىشک نقش زنان در تشویق رزمندگان به جنگیدن با عنوان مادر یا همسر پوشیده نیست. شعر جنگ مىتواند بیانگر فرهنگ تشیّع باشد چون:
اى عنبرین نسیم نوازشگر
از کربلاى میهن ما بگذر
باید درید سینه ظلمت را
باید دوباره کَند درِ خیبر را
در این میانه نقش مادر به عنوان انتقالدهنده فرهنگ و شکلدهنده روح و روان کودک بر هیچ کس پوشیده نیست. شعر جنگ مىتواند رجزخوانى و در جهت بالا بردن روحیه جنگجویى رزمندگان بوده و روح حماسى را به نمایش بگذارد.
به شهر سوختهام زخمى، گرچه به جا مانده اما
به هر طرف نظر اندازم هزار نخل تناور هست
به خاک میهن ما چشمى مباد آنکه طمع ورزد
که به هلاک طمعورزان، جهاد سرخ مکرر هست
شعر جنگ مىتواند تصویرى از شهید و شهادت ارائه دهد که بر همگان معلوم است. هر شهیدى مادرى دارد که بر مزارش مویه کند و رهرویى که بر مزارش لاله بگذارد و قسم یاد کند که راهش را ادامه مىدهد.
چه پرشور بر دستها مىروى!
گل سرخ پرپر کجا مىروى؟!
به یاد چه کس سرخوشى، زنده یاد
که از جمع یاران جدا مىروى
تنت را به باران اشکم سپار
بگو تا بدانم چرا مىروى
سوار سمند شهادت بگو
کجا این چنین بادپا مىروى؟!
در این راه با خون، گلآذین شدى
به میهمانى لالهها مىروى
زن در شعر جنگ نیز در همه این تصاویر به عنوان پسزمینه ظاهر شد. زنان شاعر بُعد دیگرى از شعر جنگ را به نمایش گذاشتند.
«طاهره صفارزاده» که پیش از انقلاب چهره ادبى خود را آشکار کرده بود، به عنوان چهرهاى مسلمان، ضد ظلم، جنگ را حس مىکند و فرهنگ جبهه و جهاد را به نمایش مىگذارد:
در سرزمین آسمانى جبهه
کسى به خویش نمىاندیشد
کسى به مال و مرگ نمىاندیشد
ارتفاع صخره و کوه
زیر پاى دلیرانى است
کز ارتفاع عقیده
با ارتفاع ایمان مىجنگند
... مدام مىخوانند
ما در محاربه هستیم
با هر که با حسین(ع) به جنگ است
و در صلحیم با هر که با حسین(ع) به صلح است
حسین(ع) نام دیگر حق است
حق آیینه است که چون شکسته شود
هر ذرهاش
دوباره آیینهاى خواهد شد
سپید و روشن و کامل
هر ذرهاش
بطالت ناحق را افشاگرانه ابراز مىکند.
در این شعر روح حماسى نبرد، فرهنگ تشیّع و بطلان عقیده دشمن با احساس لطیف شاعر به نمایش گذاشته مىشود و بر روح مخاطب اثر مىگذارد.
زندهیاد «سپیده کاشانى» از زنانى است که در باره جنگ قلم مىزد. اولین سفرنامه جنگ او نشان از روح لطیف وى دارد. او در شعرهایش صحنههایى را که از نزدیک شاهد بود به نمایش مىگذارد. صحنههایى چون اضطراب جنگ، میدان مین، نماز عشق، قنوت و ... .
به خون گر کشى خاک من، دشمن من
بجوشد گل اندر گل گلشن من
تنم گر بسوزى، به تیرم بدوزى
جدا سازى اى خصم سر از تن من
کجا مىتوانى ز قلبم ربایى
تو عشق میان من و میهن من
مسلمانم و آرمانم شهادت
تجلى هستى است جانکندن من
مپندار این شعله خاموش گردد
که بعد از من افروزد از مدفن من
نه تسلیم و سازش، نه تکریم و خواهش
بتازد به نیرنگ تو توسن من
کنون رود خلق است دریاى جوشان
همه خوشه خشم شد خرمن من
من آزاده از خاک آزادگانم
گل صبر مىپرورد دامن من
جز از جام توحید هرگز ننوشم
زنى گر به تیغ ستم گردن من
بلند اخترم، رهبرم از ره آمد
بهار است و هنگام گلچیدن من
«سیمیندخت وحیدى» از سالها پیش از انقلاب اسلامى با نام مستعار و پس از آن با نام واقعىاش، شعر، مىسرود. او که در شعر طبعى توانا و ذوقى سرشار دارد، عاطفه و رقت زنانه، حماسه و عرفان را با تصاویرى طبیعى در هم آمیخته است:
بیا که روزن درهاى بسته باز کنیم
سفر به خانه دلهاى بىنیاز کنیم
به راه عشق بیا جان دهیم و جان گیریم
مگر ز جام سحر باده امان گیریم
بیا که رایت خورشید را برافرازیم
حصار کهنه شب را ز بُن براندازیم
به قصد خرمن شب همچو شعله برخیزیم
بساط سیطره کفر را به هم ریزیم
به انهدام شب دل تیره کمر بندیم
خطر کنیم و همه راه را بر خطر بندیم
بیا که خصم زبون را به خاک بنشانیم
به کوى دوست شتابیم و سر بیفشانیم
بیا به خلوت عرفان رویم و بزم شهود
به راه او بفشانیم جمله بود و نبود
«صدیقه وسمقى» دیگر شاعرى است که به خطه خورشیدى خوزستان سفر کرد. در گرما گرم جنگى که دشت تفتیده را خونین کرده بود و این احساس را به نظم در آورد:
تمام شهر سنگر بود
تمام خانهها خالى
تمام کوچهها از ابتدا تا انتهاى شهر
تنها بود
پس از روزى که مرگ و فتنه بر مردم هجوم آورد
و باغ سبز رؤیا
زیر آوار غم و آوارگى افسرد
و مسجد ریخت
و قرآن مقدس سوخت
دگر بازارِ شادى سخت خالى بود
و زنگ مدرسه تنها
و سوسنگرد تنها بود
غروب گرم در سبحانیه دیدم
که نخلستان سرودِ رزم بر لب داشت
و کرخه همچنان جارى
به آهنگ ظفر با شعر رفتن
«فاطمه راکعى» نیز با اشعارش در این میدان قدم برمىدارد. خمیرمایه اصلى اشعار مذهب است. نو یا کهنه بودن زبان شعرى تفاوتى در ارائه محتوا ندارد.
دلم به یاد عزیزِ کسى بهانه گرفت
که در غمش دل عشاق جاودانه گرفت
غمِ فتادن سروى شکست قامت من
که از فتادن او فتنه در زمانه گرفت
فضاى ذهن من از یاد او معطر شد
به نام او غزلم رنگ عارفانه گرفت
غمش به جان همه دهر عاشقانه نشست
هواى باغ دل از داغ آن یگانه گرفت
حدیث کهنه ققنوس، تازه از او شد
که عشق سرخ ز خاکسترش زبانه گرفت
«نرگس گنجى»، گنجینهاى بىنظیر از حماسه و عرفان را در بستر انقلاب و جنگ ارائه مىدهد و احساس خود را به تمام و کمال در میدان وارد مىکند:
اى نگین حلقه امواج را یاقوت سرخ
زورق دریاى عشقى آه ... یا تابوت سرخ
دلق درویشان شنیدى دلق اهل جان ببین
کان اگر صوف سیه بود، این بُوَد ماهوت سرخ
عاشقانِ اهل معنا را شهادت غایب است
در کتاب عشق باشد واژه لاهوت سرخ
سفره رنگین دنیا را نمىگیرد به هیچ
میهمان روضه رضوان که دارد قوت سرخ
چشم نرگس را چو حیران دید و گریان لاله گفت
زردرویى چون تو مىباید شود مبهوت سرخ
آخر از داغ تو مروارید اشکم قدر یافت
اى نگین حلقه امواج را یاقوت سرخ
البته در این مسیر بسیارى از شاعران زن، گمنام ماندهاند. برخى از آنان در دوران دفاع مقدس حضورى مستمر داشتند. «شهلا آهنج» امدادگر بیمارستانهاى دزفول در دوران موشکباران شهر بود و اشعار خود را که از سرِ درد و لمس صحنههاى مقدس حماسه مردم بود، در مجلات به چاپ مىرساند:
باز مىخواند مرا تا آسمان
لیک من بنشستهام خاموش و سرد
راه پرواز از قفس را سالهاست
در پسِ این میلهها گم کردهام
آسمان آیا ز نخل پیر هم بالاتر است
بازگو اى آشنا
آیا نگاه آسمان
رنگ گلهاى مزار آن جوان بىسر است(1)
ج) نمایش، زن دفاع مقدس
اهل فن، تئاتر را به چاردیوارى تشبیه کردهاند که یک دیوار آن تماشاگران هستند. نمایش با استفاده از ظرفیتهاى بالاى دیدارى و شنیدارى، توان انتقال پیام را بالا مىبرد. یکى از دستاندرکاران تئاتر که زمانى نمایش «ثبتنام» را در قرارگاه کربلا اجرا کرده بود مىگفت: این نمایش چنان تأثیرگذار بود که روحانى پادگان به استقبال من آمد و گفت: «نمىدانم تو کى هستى، ولى کارى کردى که من در ایامى که در اینجا بودم، نتوانستم انجام بدهم. من به جرئت مىگویم منبرى این بچهها اهل هنر هستند.»
اثر مثبتى که تئاتر و نمایش در اذهان دارد به خوبى مىتواند جهت ثبت حقایق جنگ مورد استفاده قرار بگیرد. اما پس از گذشت سالیانى و علىرغم برگزارى جشنوارههاى دفاع مقدس و جشنواره تئاتر بانوان هنوز نمایش گیرا و کاملى در زمینه نقش و حضور زن در دفاع مقدس ارائه نشده است. بیشتر آنچه بر صحنه مىرود، صحنههایى از رشادتها و دلاورمردىهاى مردان جنگ است و زنان نقش حاشیهاى داشتهاند. بسیار کم اتفاق مىافتد که زنان به عنوان محور نمایش دفاع مقدس مطرح شوند.
در جشنوارههاى تئاتر مقدس به عنوان گامهاى رسمى در زمینه نمایش دفاع مقدس چهرههایى از میان بانوان حایز برترینهاى این رشته هنرى شدهاند:
ثریا شیرزاد در نمایش «آفتاب دشت»، فرحناز شریفى در نمایش «خداى عشق»، الهام باقر باغبان در نمایش «فرودگاه»، پریسا مقتدرى در نمایش «ش.م.ر»، مرجان فیروزآبادى در نمایش «هنگامه»، افسون افشار در نمایش «فرودگاه»، راضیه ایرانى در نمایش «مهتابى»، مرجان یداللهزاده در نمایش «آدمک»، مهروش جعفرقلىزاده در نمایش «سوسوى پنهان ستاره کوچک»، سپیده پارسایى در نمایش «ناگهان پنجره سرد»، پوپک گلدره - ریما رامینفرد و پانتهآ بهرام در نمایش «زمستان 66»، شیرین مغادى در نمایش «هشت زخم سرخ»، فروغ قجابگى در نمایش «آپارتمان»، مهسا محجور در نمایش «یک قاب براى همیشه»، عاطفه حسینى در نمایش «ترکش»، مرضیه سرمشقى در نمایش «آخ اگر بارون بزنه»، بهاره ارجمند در نمایش «شب مویهها»، مریم ناظریان در «کتاب تار و پود من»، عاطفه حسینى در نمایش تلویزیونى «سقوط سایهها» و ...
در عرصه نمایشنامهنویسى دفاع مقدس نیز از عاطفه حسینى براى، نمایشنامه «ترکش» تقدیر به عمل آمده است.
در «آفتاب دشت»، در هجوم لشکر سیاهى و پلیدى به روستا و آلوده کردن آب سرچشمه حیات، محصول در شرف نابودى است. زنان در هجوم بىامان به مقابله برمىخیزند.
در «خداى عشق» افسردگى شدید زن جوان، گروه بازیگر با نمایشدرمانى، در پى درمان ناراحتى او برمىآیند. «هنگامه» ماجراى پرستارى است که در بیمارستان کار مىکند. در آن بیمارستان سالها است مجروحى در یکى از بخشهاى بیمارستان در حال اغما مىباشد. او به لحاظ پزشکى جان سپرده اما چشمهاى او زنده است و برخى اوقات کلماتى را نیز به زبان مىآورد. دکتر جواد پورآزما شدید معتقد است که او زنده است و بنابراین هنگامه را موظف به رسیدگى به وضع مجروح مىکند، اما یکى دیگر از پزشکان - او هم با نام جواد - او را مرده مىپندارد. در پایان نیز مشخص مىشود مجروح - با نام جواد - از دوستان آنها بوده است ... .
در «فرودگاه» همسر سرهنگ عراقى از طریق مرز ترکیه وارد ایران مىشود تا با خانوادهاى که فرزندشان مفقودالاثر شده تماس گرفته و لوازم باقىمانده از جوان مفقودالاثر را به آنها باز گرداند. در ملاقاتى که با خانواده جوان دارد، خانواده مصیبتدیده زن عراقى را به محاکمه مىکشند.
در «ناگهان پنجره سرد»، رزمندهاى راهى جبهههاى نبرد مىشود تا به شعور و معرفت دست یابد. در آنجا در میان جمعى جان برکف و در فضایى روحانى طالب عشقى برتر و فرازمینى مىشود. نمایشنامه از زمانى آغاز مىشود که رزمنده از اسارت آزاد شده و در گلزار شهدا بر گورى که براى او ساختهاند منتظر دخترى است که سالها در جنگ و اسارت دلمشغولى او بوده و او آمده تا رو در روى او بار دیگر خود را باز یابد.
در «سوسوى پنهان ستارهاى کوچک» حلیمه دخترى است که پدر و برادرش را از دست داده و در کنار رود بهمنشیر مانده است. او گاهى در خیال، آمدن پدر و برادر را مىبیند و در حین پردهخوانى گوشهاى از زندگىاش را با حوادث صحراى کربلا گره مىزند و حکایت مىکند ... .
در «بانوى قهرمان» یک سروان اسیر ایرانى از اردوگاه فرار مىکند. در این مسیر با شناخت پیشین از سرهنگ شیعه عراقى جهت یارىخواستن از او به منزل او در حلبچه پناهنده مىشود. زنِ سرهنگ شیعه ایرانىالاصل است، او را پناه مىدهد و ...
اما بقیه حکایتها، حکایت مردان و حماسه دلیران است؛ مادرانى که فرزندان خود را بدرقه مىکنند؛ همسرانى که بعد از شهادت رزمنده بر گور او پیمان جاودان مىبندند و ...
جدیدترین تجربه در این میان، نمایش «آنا» است که در دومین جشنواره تئاتر بانوان توسط گروه نمایش شهر میانه اجرا شد. همسر شهیدى که زندگىاش را وقف فرزندانش کرده است. دختر شهید قصد دارد با جانباز 90 درصد ازدواج کند و برادرش با این ازدواج مخالف است ...
در جشنواره تئاتر دفاع مقدس گرچه بسیار به مسائل فرهنگى پس از دوران دفاع مقدس پرداخته شده، اما نقش زن در دفاع در حد همسر یا مادر شهید و رزمنده است و شاید پرستار و امدادگرى که در بخش درمان فعالیت مىکند.
اما صحنههایى چون به اسارت رفتن اسراى عراقى توسط زن گیلانغربى، شلیک گلوله از تفنگ زنان عشایر که باعث سقوط هواپیماى جاسوسى دشمن شده، مقاومت زنان خرمشهر و آبادان و ... به صحنه وارد نشده و گاه تنها به کلامى از آن وقایع بسنده شده است.
جاى تأسف است که دستاندرکاران و نویسندگان متون نمایشى، چنین موضوعات بکر و واقعى را وا نهاده و متونى چون خسیس مولیر و آثار شکسپیر با قرائتهاى متفاوت را بارها و به مناسبتهاى مختلف روى صحنه مىبرند. البته قصد ما کماهمیت جلوه دادن آن متون نیست، بلکه هدف نشان دادن بىمهرى است در مورد آنچه در سرزمین ما اتفاق افتاد اما چشمان را بر آن بستیم، گویى مسئلهاى بوده و تمام شده است.
د) سینما، زن و دفاع مقدس
وقتى صحبت از سینماى جنگ به میان مىآید، لحظههایى آمیخته با خشونت، کشتار و مرگ در ذهن مىآید. اما سینماى جنگ گستره وسیعى است در برگیرنده لحظات اضطرابآور از شکست و پیروزى، حمله و دفاع، خانواده، آوارگى و ... که موقعیتها و شخصیتهاى ناب را نمایش مىدهد.
برخى سینماگران تنها یک بُعد جنگ را که شامل عملیات، پیروزى و شکست است به تصویر مىکشند که تصویرى مردانه است. اما بُعد دیگر جنگ، پسزمینهاى خاص را به نمایش مىگذارد. پسزمینهاى که مىتواند تأثیر جنگ را بر جامعه، اقتصاد، سیاست، خانواده و ... به نمایش بگذارد. در این پسزمینه زنان مىتوانند در نقش رزمنده، همسران فداکار، پشتیبانان، درمانگران و ... ظاهر شوند.
سینماى دفاع مقدس همگام با آغاز حمله عراق به میهن اسلامى کلید خورد. اما استفاده از عنصر زن با توجه به آنچه در سینماى پیش از انقلاب وجود داشت، بسیار محتاطانه بود. با توجه به استفاده ابزارى و ناپسند زن در فیلمفارسىها که پیداست چه نقشى براى زنان داشتند، این احتیاط کاملاً عقلانى مىنمود.
اما سینماى پس از انقلاب زن را به طور کلى حذف کرد. چنین حذف ناعادلانهاى قابل تحمل نبود، بنابراین پس از مدتى کارگردانان و تهیهکنندگان به سینماى خانوادگى رو آوردند. بنابراین طبیعى است که در سینماى جنگ تصویرى کاملاً مردانه ارائه شود و زن به صورت پسزمینه حوادث و نه درگیر و در متن جریان مطرح شود. فیلم گروهبان، زنانى را به تصویر مىکشد که بار زندگى را در غیاب مردانِ به جنگرفته بر دوش مىکشند و چونان مردان دیگر با سختىها و ناملایمات زندگى کنار مىآمدند.
در دوران جنگ جهانى دوم به خاطر ضرورت دوران جنگ، کارگردانى به نام «جان فورد» شخصیت زنانى متکى به نفس، صمیمى و جسور را در سینما مطرح کرد که در کارخانجات اسلحهسازى، بیمارستانها، درمانگاهها و روزنامهها با همان پشتکارى که در خانواده داشتند تلاش کرده و منشأ اثر بودند، ولى بلافاصله پس از جنگ به جایگاه پیشین سینمایى خود رانده شدند. این نوع سینما بسیار مؤثر عمل کرده بود. اما در جنگ ایران و عراق چنین اتفاقى نیفتاد.
به طور کلى مىتوان سینماى پس از جنگ را در چند دسته تقسیمبندى نمود:
1- سینماى آرمانگرا: این نوع سینما در گستره وسیع به عشقى فراتر از عشق مادى پرداخت چون فیلمهاى خاکستر سبز و از کرخه تا راین (1373).
2- سینماى واقعگرا و آرمانخواه: که در آن قهرمانانى از مهاجران جنگ وجود داشتند و به پرداخت واقعى حقیقت توجه داشت. مثل فیلمهاى عروسى خوبان، آبادانىها و نرگس.
3- سینماى تفریحى - جنگى: که ضمن بیان واقعیتهاى جنگ با نوعى طنز همراه بود. چون فیلم لیلى با من است. اما در بررسى کلى مىتوان گفت به خاطر جلوگیرى از استفاده ابزارى از زن در برخى فیلمها به طور کلى نقش زن حذف شد، چون فیلمهاى مهاجر (حاتمىکیا - 1369) و دیدهبان (حاتمىکیا - 1368). در برخى فیلمها حضور کمرنگ زنان را شاهد بودیم، چون فیلمهاى باز باران (محسن محسنىنسب 1371) و دیار عاشقان (حسن کاربخش 1362) و ماه و خورشید (محمدحسین حقیقى 1375) و مردى شبیه باران (سعید سهیلى 1375).
بنابراین بسیار طبیعى است که موفقترین فیلمها در سینماى جنگ از این منظر، فیلمهایى بودند که از دریچه خانواده وارد عرصه جنگ مىشدند. چون باشو غریبه کوچک (بهرام بیضایى 1364) و عروسى خوبان (1368).
در فیلمهایى که نقش و حضور زن پر رنگ مىشد، این نقش از طریق همسر و خواهر رزمنده ارائه مىشد، چون: وصل نیکان، از کرخه تا راین (1373)، برج مینو (1374)، بوى پیرهن یوسف (1374). اگر در فیلمى زن به عنوان یکى از ارکان وارد عرصه مىشد، این مرد بود که راه را باز مىکرد، چون روبان قرمز و هیوا.
به طور مشخص از زنانى که حاضر در صحنه رزم بودند، زمانى که قرار بود مقاومت خرمشهر را به تصویر بکشند یاد مىشد، البته در نقش پرستار یا امدادگر چون کیمیا (1373 درویش) و سرزمین خورشید (درویش 1374) و نجاتیافتگان (رسول ملاقلىپور 1374).
در واقع کارگردانان عرصه سینماى جنگ چون ابراهیم حاتمىکیا، رسول ملاقلىپور، جمال شورجه، عبدالحسین برزیده و احمد مرادپور به طور مشخص به حضور زن در دفاع مقدس جز در نقشهاى همسر رزمنده، مادر و خواهر شهید و یا امدادگر نپرداختهاند.
از مجموعه زنانى که در نقشهاى درجه 1 و 2 و 3 در فیلمهاى دفاع مقدس ظاهر شدهاند، 33 درصد بدون وابستگى به مرد و به طور مستقل به جبهه راه یافتهاند و 65 درصد در رده سنى جوان قرار داشته و ده درصد به عنوان مادر رزمنده و مسن معرفى مىشوند.
45 درصد زنان در فیلمهاى دفاع مقدس از طریق ذهنى درگیر جنگ بودند، 60 درصد درگیر تمهاى عاشقانه (البته به دور از نگاه فمینیستى) قرار داشتند.
هیچ گاه نمىتوان نقش سینما را نفى کرد و آن را کوچک شمرد. مقام معظم رهبرى در این باره مىفرماید: «سینما از بسیارى از شاخههاى دیگر هنر بیشتر ارزش دارد، به خاطر اینکه چگونگى ابلاغ پیامش از شاخههاى دیگر هنر بهتر و برجستهتر و ارزندهتر است.»
در فیلمهاى تلویزیونى حضور زن پر رنگتر و شاخصتر است. مجموعههاى «گل پامچال» و «خاک سرخ» ضمن پرداختن به جنبههایى از حضور زن، مخاطبان بسیارى را جذب کرد. اما هنوز در سینماى دفاع مقدس جاى زنانى که اسلحه به دست گرفتند، جنگیدند و به هر گونه ممکن در مقابل تجاوز دشمن ایستادگى و مقاومت کردند، شهید شدند و مظلومانه به خاک سپرده شدند، بسیار خالى است. شخص جسورى لازم است که از دختران مدفون در مزار بیست دختر شهید بُستان، زنان خرمشهرى در خونغلتیده، پایدارى دختران آبادان، دلاورى زنان اهواز، مقاومت زنان سوسنگردى و ... را در فیلمهایش به تصویر کشد.
البته خبرهاى رسیده بیانگر آن است که در چند فیلم سینمایى به طور مشخص از چنین زنانى یاد شده است. «دخترى از آسمان»، «ننه گیلانه»، «تارا» و ... از این گروه هستند.
در همین راستا از برخى بازیگران زن به خاطر بازىهاى برجسته در فیلم دفاع مقدس تقدیر به عمل آمده است، چون گلچهره سجادیه در فیلم «سرزمین خورشید»، پریوش نظریه در فیلم «سجده بر آب»، و ...
ه) موسیقى، زن، دفاع مقدس
دکتر موسوى از اساتید قرآن کریم مىگوید: «روح و روان آدمى یکدست نیست. به صداى خنده توجه کنید حتى صداى خنده یکنواخت نیست و بالا و پایین دارد. در قرآن خواندن نیز با زیر و بم کردن صدا است که مقدمات لذت بردن از خواندن فراهم مىشود، چون با روح آدمى هماهنگ مىشود.»
موسیقى با از بین بردن یکنواختى صدا موجبات لذت روح را فراهم مىآورد. البته باید توجه داشت مرز میان موسیقى و غنا جدا است. موسیقى جنگ بخصوص در دوران هشت ساله دفاع مقدس نوعى از موسیقى همراه با ریتم کوبنده و حماسى بود تا القاى شورآفرینى و مقاومت بکند.
بخشهاى موسیقى عبارتند از: سرودها، مارش نظامى، موزیک متن فیلمها و قطعات سمفونیک. در هر مقطع از دفاع مقدس بهرهگیرى از این بخشها دیده مىشود. در سرودها با تأکید خاص بر نوع اشعار، بهرهگیرى شاخصتر بود. سرودهاى «مادر برایم قصه بگو» و «اى شهید» نمونههایى گویا بودند که در آن ایام مخاطبان بسیارى را جذب کردند. مارشهاى نظامى هنگام عملیات در تقویت روحى رزمندگان و همچنین بالا بردن توان روحى دیگران در پشت جبهه بسیار مؤثر عمل مىکردند.
اما در هیچ یک از عناصر موسیقى - به جز اشعار هم از لحاظ متن شعر و هم سراینده آنها - زن دیده نمىشود. حتى از نقش زنان در دفاع مقدس در بیان جلوههاى بصرى و موسیقى چون نماهنگ بهره نگرفتند.
این در حالى است که تأثیر موسیقى انکارناپذیر بوده و مقام معظم رهبرى در این باره فرمود: «موسیقى باید در خدمت اهداف والاى بشرى و تقرب به حیات طیبه انسانى باشد. موسیقى یک هنر است که باید از این آفریده الهى در جهت مصلحت و منفعت انسان استفاده شود و باید در استفاده از موسیقى به صحت و درستى راه و خطى که طى مىکنیم اطمینان داشته باشیم.» (آبان 1374)
در عرصه زنان موسیقىدان نیز جز چند چهره خاص که با آلات موسیقى سر و کار داشته و یا در کار فعالیت کُر مىباشند، زن موسیقىدان شناخته شده در عرصه دفاع مقدس یافت نشده است. در زمینه موسیقى فیلم و قطعات سمفونیک نیز این وجهه هنوز ناشناس باقى مانده است. نه براى زنان و نه ساخته شده توسط زنان چیزى یافت نشد!
و) نقاشى، نگارگرى، زن و دفاع مقدس
نقاشى هنر بالندهاى است که چشم را به راه عقل هدایت مىکند. دل خود را به چشم مىسپارد تا بهره عقلى حاصل شود. نقاشان دفاع مقدس از همان ابتدا که تنها نهاد رسمى هنرى، حوزه هنر و اندیشه انقلاب اسلامى بود، نگاه ویژهاى به زن در دفاع مقدس داشتند.
بسیارى از نقاشان مطرح دوران انقلاب اسلامى و جنگ، طرح «مادر» را ترسیم کردهاند. طرح شهید و شهادت آنها حتماً رگهاى از جذابیت و لطافت مادر را به همراه دارد.
ناصر پلنگى، ابوالفضلعالى، حسین خسروجردى، داوودزاده، قدیریان، ناهید فراست، زهرا قربانیان و ... به گونهاى در آثار نقاشى و گرافیک خود به مادر (و نه زن) در دفاع مقدس پرداختهاند. زنانى که بر مزار شهید مویه مىکنند، مادرى که فرزند خود را به قربانگاه مىفرستد، خداحافظى رزمنده با مادر، مادرى که شهیدش را تقدیم انقلاب مىکند، مادرى که فریاد مىزند: این قربانى را از من بپذیر و ...
تنها دو اثر است که به گونهاى به نقش مستقیم زنان در جنگ اشاره داشته است: اثر اوّل از حسین خسروجردى (احتمالاً) زنى است که دنباله روسرىاش به نشانه تداوم راه تا بىانتها کشیده مىشود و جعبه فشنگ را حمل مىکند؛ اثر دوم زنى از عشایر که با تفنگ دشمن را نشانه رفته و پسرش یا همسرش در کنار او شهید شده است.
متأسفانه به دلیل عدم درج نام نقاشان و گرافیستها در کنار طرحهاى اینترنتى نتوانستیم به بررسى فراگیر در این بخش دست یابیم. اما آنچه مشاهده شده، تعداد قابل توجهى از طرحهاى «مادر شهید» یا «همسر شهید» در آثار دفاع است.
پرداختن به این نوع از هنر مجال و فرصتى دیگر مىطلبد. به یقین گفتنى در این زمینه بسیار است. در زمینه مجسمهسازى نیز در دوران دفاع مقدس، اثرى در دست نیست اما پس از پایان دوران دفاع مقدس، بسیارى از زنان که در این عرصه فعالیت مىکردند به خلق آثارى در این زمینه دست زدهاند که از آن میان مىتوان به طرح برنزى مادر خانم زهرا رهنورد و طرح برنزى مقاومت اشاره کرد.
ز) عکاسى، زن و دفاع مقدس
در اوایل جنگ زنان عکاس و خبرنگار گرچه اندک اما همراه و همگام با مردان وارد عرصه ثبت دفاع مقدس شدند. اکثر عکسهاى موجود زنان در دوران هشت ساله دفاع مقدس مربوط به ایام بمبارانها، موشکبارانها و زنان مجروح است.
در روزهاى نخستین جنگ که مقاومت در مقابل هجوم بود، نمونههایى از عکسها موجود است که زنان را در حال رزم و جنگیدن نشان مىدهد. کنگره بزرگداشت شهداى استان خوزستان، در فراخوانى، برخى از این عکسها را به نمایش گذاشت و از مردم خواست آنها را شناسایى کنند اما به دلیل مهاجرت بسیارى از آنان به نقاط دیگر کشور آنها شناسایى نشدند. این عکسها توسط خبرنگاران و عکاسان خبرى گرفته شدهاند.
علاوه بر آنکه برخى از زنان که در مقاطع مختلف دفاع مقدس حضور داشتند چون زنان پرستار، زنان فعال در عرصه پشتیبانى و ... با انجام عکاسى غیر حرفهاى از افراد همراه و یا در مکانهاى خاص چون مزار بیست دختر شهید در بُستان، مزار شهداى هویزه، مکان شهادت سرداران شهید چون شهید چمران و ... در این زمینه به ثبت حضور زنان دست یازیدند.
اما تعداد عکسهاى زنان رزمنده و حضور اینان در عرصه مقاومت و دفاع بسیار کم است و گویاى حضور خواهران در این عرصهها نمىباشد.
عکاسان زن که به طور حرفهاى و پویا وارد این عرصه شدند، خانمها فاطمه نوابصفوى (فرزند شهید نوابصفوى و همسر شهید حسن فاضل رضوى) و مریم کاظمزاده (همسر شهید اصغر وصالى) بودند که با حضور در خطوط مقدم جبهههاى غرب (سوسنگرد و سرپلذهاب و ...) به تهیه خبر و عکس اقدام مىکردند.
از برخى نیز نه به صورت فعال اما به صورت چند عکس، مواردى موجود است که از میان آنها مىتوان به خانم لاله شرکت اشاره داشت.
بیشتر عکسهاى موجود در سایتها و مجموعهها نمایشگر زنانى است که در رژهها، گردهمایىها، فعالیتهاى پشتیبانى و ... حضور داشتهاند که به یقین گویاى تمامى جنبههاى حضور زنان نمىباشد. در هر حال براى ثبت حضور زنان از طریق عکس همتى دیگر باید.
شنیدهها بیانگر آن است مجموعهاى آزمایشى توسط مرکز بانوان بنیاد حفظ آثار و ارزشهاى دفاع مقدس گردآورى شده که تاکنون وارد عرصه نمایش نشده است.
تتمه
پیرامون حضور زن در دفاع مقدس تمامى ابعاد شناخته نشده است. در باره جنبههاى این حضور که بازتابى در هنر و ادبیات داشته باشد، فعالیتهاى انجام شده، فراگیر و کامل نبوده است. توان ما همین اندازه بود که تقدیم شد، گرچه اذعان داریم بسیار ناقص است و تکمیل آن فرصتى دیگر مىخواهد تا دینى را که برگردن داریم، به انجام برسانیم.
منابع: -
1- مجموعه مقالات همایش زن و سینما؛ شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان، انتشارات سفیر صبح - 1379.
2- مجموعه مقالات زن و دفاع مقدس، معاونت بسیج خواهران استان خوزستان.
3- سایت سینماى دفاع مقدس از شبکه افق.
4- سایت دفاع مقدس از شبکه افق.
5- سایت حماسه.
6- سایت مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
7- سایت فرهنگ از وزارت ارشاد اسلامى.
8- شبکه اندیشه بسیج دانشجویى.
9- وصلههاى رمانتیک، نغمه ثمینى، مجله فیلم، شماره 165، 1373.
10- سفر ناپیوسته، معرفى و تحلیل آثار حاتمىکیا، 1376.
11- سایت انجمن تئاتر دفاع مقدس.
با تشکر ویژه از خانم منیژه آرمین، آقاى صدرى (مسئول گروه موسیقى فرهنگستان هنر)، انجمن عکاسان ایران و انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس.
پىنوشتها: -
1) باز امروز شهیدى را آوردند که سر نداشت. زهره نارنجى، منیژه درتومیان، فاطمه توکلى، فاطمه سالاروند، محبوبه زارعى، معصومه ناصرى و ... آثار بدیعى را خلق کردند. در کنگرههاى شعر مقاومت دیده مىشود زنانى که مدت زیادى از حضور آنها در صحنه شعر نمىگذرد اما احساس خود را به ظرافت در مقوله دفاع مقدس بیان مىکنند.
این کوچه امشب عزادار، آن کوچه فردا عزادار
یک شب عزاى پرستو، یک شب عزاى کبوتر
دیدیم هر روز و هر شب فوجى کبوتر پریدند
اما عجب صحنهاى بود پرواز مرغان بىسر
(سارا حیدرى)