زنان سینماى ایران نجیباند
گفتگو با علیرضا رضاداد - مدیرعامل بنیاد سینمایى فارابى
مریم بصیرى
[رشد و توسعه روزافزون فیلمهاى سینمایى با مضامین مرتبط با زنان و خانواده در ایران و حضور جدى زنان در این عرصه از پیامدهاى جامعاندیشى در حوزه فرهنگ به برکت تأسیس نظام جمهورى اسلامى است که نباید کم اهمیت تلقى گردد. در عین حال تأثیرات متنوع مثبت و منفى که این فیلمها بر زنان و خانواده باقى مىگذارند از جمله دغدغههایى است که مسئولان فرهنگى و سینمایى را بر آن داشت تا بر ساخت و اکران فیلمهایى با موضوعات زنان و خانواده نظارت اعمال کنند. بنیاد سینمایى فارابى متکفل این مهم مىباشد. گفتگو با مدیر عامل این بنیاد براى آگاهى از چند و چون این مسئله است.]
سیاستگذارىهاى خاص مسئولان سینمایى کشور در ساخت و اکران فیلمهایى با موضوعات زنان و خانواده، دغدغه اصلى ما براى گفتگو با معاونت امور سینمایى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى بود. اما در گفتگو با مدیر روابط عمومى این معاونت مشخص شد که تصمیمگیرى در مورد هر کدام از ژانرهاى سینمایى کشور بر عهده یکى از مدیران سینمایى است و مدیرعامل بنیاد سینمایى فارابى، مسئول نظارت بر فیلمهایى در ارتباط با زنان است.
قابل ذکر است بنیاد فارابى به عنوان بازوى اجرایى معاونت سینمایى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، از سال 1362 بر اساس سیاستها و روشهاى اجرایى سینمایى کشور و برنامههاى حمایتى و هدایتى مربوط به تولید و نمایش فیلم از جمله تأمین تجهیزات، تخصیص وام، برگزارى جشنوارهها و ... با هدف حمایت از صنعت سینماى کشور و کمک به ارتقاى کمّى و کیفى و تقویت امور سینمایى، فعالیت خود را در سه بخش عمده تداوم بخشیده است.
معاونت فرهنگى این بنیاد با تشکیل شوراهاى بررسى و نقد فیلمنامههاى رسیده و ارائه خدمات مشاورهاى و اطلاعرسانى به دستاندرکاران سینما در زمینههاى مختلف، به برگزارى همایشهاى فرهنگى و سینمایى و ... مىپردازد.
بنیاد در معاونت پشتیبانى و اجرایى علاوه بر تأمین نیازهاى فنى سینما و ارائه خدمات فنى، بر پخش فیلمهاى ایرانى و خارجى در سینماهاى کشور نظارت دارد. امور بینالملل این مرکز هم براى حضور فیلمهاى ایرانى در جشنوارههاى خارجى و بازارهاى فیلم بینالمللى و بازاریابى براى محصولات سینماى کشور و خرید فیلمهاى خارجى، فعالیت مىکند.
با هدف روشن شدن نقش زنان در هنر هفتم و تأثیر شگرف سینما در زندگى خانوادههاى ایرانى، پاى صحبت مدیرعامل این بنیاد مىنشینیم.
آقاى رضاداد، جایگاه زنان سینماگر کشور در حال حاضر چگونه است؟ فکر مىکنید زنان اعم از تهیهکننده، نویسنده، کارگردان، بازیگر و ... توانستهاند در عرصه فیلمسازى و سینماى ایران در میان مردان جایى براى خود باز کنند و یا حتى جایگاهى بالاتر از مردان داشته باشند؟
زنانى که با جدیت و علاقه کار خود را در سینما دنبال کردهاند، به نظرم بیشتر از مردان توانستهاند به خواستههایشان دست پیدا کنند. لااقل در عرصه سینما، محدودیتى به عنوان جنس مؤنث براى آنها وجود نداشته، بلکه بر عکس به دلیل وجود توان مناسب این گروه در سینما از فعالیت آنان استقبال هم شده است.
کارهایى که توسط زنان در عرصه سینما انجام شده، نشانگر نبودن هیچ گونه محدودیتى در این زمینه براى آنان است، مثلاً خانم «فرشته طائرپور» از تهیهکنندگان فعال سینماست و تا زمانى که اقتضائات خودشان اجازه مىداد، فعالیتهاى بسیارى داشتند. حتى متوسط کار ایشان بعضاً بیشتر از متوسط کار بسیارى از آقایان تهیهکننده است. خانمها «بنىاعتماد»، «درخشنده» و «میلانى» نیز در حوزه کارگردانى همین وضعیت را دارند.
با آنکه تولید در سینما، کار سختى است و پیدا کردن امکان و بودجه تولید، همیشه و براى هر کسى فراهم نیست، اما زنان در این عرصه از پیشرفت خوبى برخوردار هستند. مشهور است که سینما شمر است؛ یعنى عرصهاى است که ماندن و مستمر بودن در آن، کار سختى است. حال وقتى زنان توانستهاند در سینما بمانند، نشانه آن است که تلاششان با وجود مشکل بودن صنعت سینما، جواب داده است. البته زنان سینمایى کشور هیچ کدام به خاطر زن بودن پیشرفت نکردهاند؛ بلکه پیشرفت آنها حاصل تلاش و کوشششان و جدیت آنها براى انجام کارهایى با کیفیت خوب بوده است و این نشان مىدهد که ما سینماگرانِ زن توانایى داریم.
نگاه سینما به شخصیت زن چگونه است؟ به نظر شما به چه میزان جنبههاى مثبت و منفىاى در بازنمایى شخصیت زن به نمایش در مىآید؟
در سینما هر گونه توجه و پرداختى به شخصیت زن دیده مىشود، درست مثل تلقىهاى متفاوتى که در جامعه وجود دارد، به طور مثال در فیلم «همسر»، با شخصیت زنى متکى به خود روبهرو هستیم که مىتواند مدارج پیشرفت اجتماعى را طى کند. در «بازمانده»، زنى مقاوم و استوار به شیوه خودش، با ظلم مبارزه مىکند، البته نه با اسلحه بلکه با ایمان و پایدارى خود.
در برخى فیلمها، زن به عنوان مادر نمونه نشان داده شده و در برخى فیلمهاى دیگر، نگاه ابزارى به زنان شده است. فیلمسازى به میزان زیادى از وضع موجود در جامعه بهره مىگیرد. همان طور که در جامعه تلقىهاى ناصحیحى در مورد زن وجود دارد، در جریان فیلمسازى نیز این تلقىهاى نادرست خود را نشان مىدهند، مثل تلقى نادرست زن در مقابل مرد و نه در کنار او و یا تلقى ناصحیح جامعه به عنوان زن زیردست مرد و نه همراه او. گاهى این برخوردها آشکار است و گاهى پنهان و گریزى از آن نیست.
به نظر شما کسانى که در بدنه سینماى ایران و فیلمهاى مربوط به زنان فعالیت مىکنند تا چه حد توانستهاند ارزش واقعى زن را به تصویر بکشند؟
به نظر من در سینما نسبت به سایر حوزههاى فرهنگى و اجتماعى، زن چهره مناسبترى دارد. دلیل آن این است که زنان به عنوان محور خانواده در اقتصاد سینماى کشور، خصوصاً در دورانى که سینما ارتباط بهتر و مناسبترى با خانوادهها داشت، نقش داشتند و فیلمسازان به نیازها و علایق و عواطف این گروه توجه خوبى نشان مىدادند و مىدهند. برآیند تلقى موجود در سینما به نسبت جامعه، منطقىتر و مطلوبتر است. افراط و تفریط موجود در جامعه در سینما کمتر اتفاق افتاده است.
آقاى رضاداد، آیا با گذر از سینماى اوایل انقلاب که در نشان دادن زنان در نقش پرستار، مادر، همسر و خانهدار خلاصه مىشد و رسیدن به نقشهاى امروزى چون زنان پلیس، وکیل، خبرنگار و ... مىتوان به ارزشهاى واقعى زنان و توانایىهاى آنان رسید و یا اینکه این نقشها صرفاً جهت ایجاد جذابیت فیلمها انتخاب شده است؟
این تغییر و تحولات در نقش زنان، انعکاس واقعیتهاى روز جامعه در سینماست. از یک سو، تحولات اجتماعى در جریان است و زنان نقشهاى جدیدى در جامعه مىپذیرند و از سویى دیگر، هنرمند به دنبال بیان خلاقانه موضوعات مختلف است. یکى از عوامل مؤثر در خلاقیت، بداعت است. البته هر اثر بدیعى، خلاقانه نیست، ولى به هر حال تکرارى نبودن عامل مؤثرى است، از همینرو فیلمنامهنویسان به دنبال مشاغل و نقشهاى جدیدى براى زنان هستند. وقتى نیروى انتظامى روى پلیس زن سرمایهگذارى مىکند، همین مسئله دستمایهاى براى تولید فیلمها و سریالهاى مختلف مىشود.
به نظر من نه نقشهاى پیشین و نه نقشهاى امروزى هیچ کدام نشانه ارزش واقعى و توانایى و یا ناتوانى زنان نیست. پس این نگاه که بخواهد ارزش و توانایى زنان را در شغل آنها جستجو کند، نگاه مخرّبى به شخصیت زن دارد.
واقعیتهاى تلخ اجتماعى و آسیبهاى خاص زنان را با چه تمهیداتى مىتوان در سینما به تصویر کشید تا به تیغ سانسور دچار نشود؟
اگر فیلمى به درستى موضوعى را آسیبشناسى کند، نگرش مسئولان فرهنگى قطعاً در باره آن نه فقط منفى نیست، بلکه مثبت است. اما گاهى از نشان دادن آسیبها در جهات دیگر استفاده مىشود که مخاطب، برداشت دیگرى از موضوع مىکند.
متأسفانه نگاه پژوهشگرانه در مورد آسیبشناسى زنان کم است. اگر فیلمى با دیدى پژوهشى به مسائل و آسیبهاى اجتماعى نگاهى داشته باشد، حتماً مسئولان فرهنگى از آن استقبال مىکنند. اگر در بیان آسیبها، هدف پیشگیرى از جرم و آسیبها باشد، خیلى هم خوب است، مثل فیلم «من ترانه، پانزده سال دارم» که یکى از جدىترین آسیبهاى اجتماعى زنان در آن مطرح شده است. برخى از کارهاى خانم بنىاعتماد همین ویژگىها را دارند و فیلم، نگاهى پژوهشى و هدفى پیشگیرانه دارد.
آقاى رضاداد، حالا مىخواهیم بدانیم سیاستهاى ساخت و اکران فیلمهاى مربوط به زنان چگونه تعیین مىشود؟
معاونت سینمایى توجه خاصى به ساخت فیلمهاى مربوط به زنان دارد. سال گذشته نیز بنیاد فارابى با مرکز امور مشارکت زنان تفاهمنامهاى امضا کرد تا به موضوعات زنان توجه جدىتر شود. در حال حاضر بخش فرهنگى بنیاد، مسئول پیگیرى این تفاهمنامه است.
با توجه به تأثیرگذارى عمیق سینما در زندگى مردم و الگوگیرى از شخصیتهاى فیلم، چگونه مىتوان از طریق سینما، جوانان را به سوى اخلاق هدایت کرد؟
تحقیقات رسانهاى معرف این هستند که از میان رسانههاى مختلف، سینما، تأثیرگذارترین رسانه است. پرده بزرگ سینما، محیط تاریک، قصد قبلى براى تماشاى فیلم، توجه کافى، در میان جمع بودن اما در عین حال تنها بودن و ... از مهمترین عوامل و دلایل تأثیرگذارى سینما نسبت به سایر رسانههاست. در سینما قابلیت رجوع مجدد وجود دارد، از همینرو مىتوانیم با سینما، مخاطبان خود را به سمت اخلاق و یا ضد اخلاق سوق بدهیم.
فیلمنامههاى سینمایى در چه شورایى و چگونه تصویب مىشوند و چرا برخى فیلمهاى مربوط به زنان در این سالها، با وجود تصویب متنشان در شورا، پس از ساخت، اجازه اکران نمىگیرند؟
در سینما یک شوراى کارشناسى برخورد کاملاً کارشناسى با متون دارد و نه برخورد کلیشهاى، مثلاً پرداخت نادرست شخصیت یک زن در داستانها و فیلمنامههاى مختلف مىتواند به دلایل متفاوتى نشان داده شود.
یک اثر دراماتیک مؤلفههایى دارد که پرداخت نادرست شخصیتها در آن، خودش را به خوبى نمایان مىسازد. دو نوع برخورد کارشناسى هم با این مقوله مىشود؛ یکى، برخورد فنى که قاعدتاً به صورت توصیه جهت رسیدن به اثرى درخور و داراى مؤلفههاى فنى هنرى است؛ دیگرى، توجه به جنبههاى فرهنگى اثر. اگر تأثیرات ضد فرهنگى و مخرب داشته باشد امکان دارد مجوز پروانه ساخت در اداره کل نظارت ارشاد به آن داده نشود.
برخى ضعفها و قوّتها هم در آثار هنرى طبیعى هستند و تأثیرات مخرب ندارند. اصولاً کارهاى فرهنگى و هنرى از جنبههاى مختلفى ضعف و قوّت دارند. اگر مخرب نباشند آثار ضعیف در بوته نقد و بررسى گذاشته مىشوند و بخشى از ارتقاى فرهنگى از همین طریق صورت مىپذیرد.
به هر حال شاخص اداره کل نظارت و شوراى پروانه ساخت و شوراهاى فرهنگى حمایتى، نداشتن جنبههاى تخریبى اثر است. اگر فیلمى حتى بعد از ساخت، چنین جنبههایى در آن نمود داشته باشد، اجازه پخش نمىگیرد.
آقاى رضاداد، با توجه به فعالیتهاى بینالمللى بنیاد فارابى، سینماى ایران و خصوصاً وضعیت زن در سینماى ایران در خارج از کشور چه بازتابى دارد؟
برخوردهاى مختلفى با سینماى ایران مىشود، ولى در مجموع، برآیند برخوردها عموماً متفاوت با برداشتهاى قبلى مخاطبان خارجى از فیلمهاى ایرانى است.
متأسفانه ما نسبت به دشمنان اسلام کارهاى فرهنگى محدودى انجام مىدهیم و به دلیل محدودیت تولید و اکتفا به ساخت 50 الى 60 فیلم سینمایى در سال، نتوانستهایم همه سمپاشىهایى را که در خارج از ایران علیه وضعیت زنان کشور وجود دارد، خنثى کنیم. البته این کار تنها به عهده سینما نیست، ولى در سالهاى بعد از انقلاب، سینما نسبت به سازمانهاى دیگر نقش مؤثرترى در خارج از کشور ایفا کرده و خود به خود مسئولیت و انتظارى متفاوت، به عهده سینما گذاشته شده است.
در برخوردهاى مستقیم و غیر مستقیمى که با مخاطبان فیلمهاى ایرانى در خارج از ایران داشتیم، تلقى متفاوت آنان را از حضور زنان در جامعه ایران شاهد بودیم. اکثر بینندگان خارجى حضور متناسب، فعال و نجیب زنان جامعه ما را باور نمىکنند. تلقى عمومى که از رسانههاى مخالف و مختلف در ذهن مخاطبان غیر ایرانى ایجاد شده، این است که زنان ایرانى حق خارج شدن از منزل را ندارند و داراى روابط و ارتباطات منطقى اجتماعى نیستند. آنها وقتى خلاف این گفتهها را در فیلمهاى ایرانى مىبینند و شاهد نجابت زنان و خانوادههاى ایرانى در سینماى ایران مىشوند، عموماً تحت تأثیر قرار مىگیرند. مخصوصاً شهروندان جوامع صنعتى وقتى مىبینند که در ایران احترام و ارزش خاصى براى خانواده، مادر و زن وجود دارد، از این فرهنگ استقبال مىکنند. در کشورى مثل ژاپن زنان در موقعیت مناسبى قرار ندارند و خیلى از زنان جامعه نسبت به نگرش حاکم به زنان انتقاد دارند.
به هر حال هر جامعهاى نسبت به هر فیلمى وضع و برداشتى متفاوت دارد، ولى نجابتى که در فیلمهاى ایرانى است، مشخصه اصلى و وجه مشترک برداشت همه غیر ایرانىها نسبت به سینماى ایران است.
با تشکر از شما و همچنین خانم «فاطمه مرادى»، مدیر روابط عمومى بنیاد که کمال همکارى را با ما در تهیه این گفتگو داشتند. آرزو مىکنیم سینماى ایران همواره نجیب و سرافراز باشد.