خانواده، جوان و موفقیت
احمد لقمانى
طلوع سخن
آنکه او دست و دلت را سبب روزى کرد
درگهت را درِ پیروزى و بهروزى کرد
بخت پیروز تو را گنبد فیروزه چرخ
تا قیامت سبب نصرت و پیروزى کرد(1)
موفقیت، کامیابى، سربلندى و کامروایى، ماجراى بزرگ زندگى است(2) که آرزوى دلربا و دلپذیر همه نسلها در همه عصرها بوده است و خواهد بود. این پدیده زیبا و زرین، رهآورد ترکیب انسان با لحظه لحظههاى زندگى است و در حقیقت یک «سفر» یا یک «نتیجه» است نه «مقصد و هدف».(3) از اینرو هر مرحله از موفقیت، تلاش تازهاى براى دستیابى به مرحلهاى برتر و بالاتر است تا همیشه و هر حال، روح سرشار از نشاط و شادمانى و نگاه لبریز از امید به زندگانى گردد و جسم و جان انسان با «حرکت و سبقت» بیشتر در پى فتح فردا و فرداهاى دیگر باشد.
موفقیت؛ بینشها و برداشتها
با نگاهى عمیق و دقیق در مىیابیم که سربلندى و کامروایى یک مفهوم کلى است که نسبت به هر انسانى به گونهاى خاص جلوهگر مىشود و بنا بر دیدگاه افراد به آفرینش و آفریدهها ترسیم و تدوین مىگردد. به طور مثال «ناپلئون بناپارت»، امپراطور فرانسه بر این باور است:
«شرط اصلى موفقیت در تمام مراحل زندگى سه چیز است:
اول: پول، دوم: پول، سوم: پول.»
اما برخى دیگر «تلاش و تکاپو» را شرط نخست و بنیادین سربلندى مىدانند و مىگویند:
«موفقیت، مجموعهاى از تلاشهاى کوچک روزانه است که راز آن ثبات قدم نام دارد. در زندگى، هیچ مرد بزرگى نمىتواند کلمه موفقیت را قبل از کلمه کوشش قرار دهد.»(4)
و در کنار این سخنان، بعضى موفقیت در زندگى را محصول «بهرهگیرى تمام عیار از استعدادها و توانایىهاى خویش براى شکوفا ساختن نیروهاى ناپیدا» تفسیر مىکنند و معتقدند:
«انسان موفق، خوشبخت و کامرواست، زیرا 95% از استعدادها و توانایىهاى خود را شکوفا ساخته است. شکستخوردگان، تنها 5% از استعدادها و قواى طبیعى خود را مورد بهرهبردارى قرار مىدهند و این بهایى است که مىپردازند.»(5)
بىتردید در راه کسب این کامیابى هرگز نباید به رضایت همگان اندیشید که این شکستى ویرانگر در دستیابى به اهداف والاى زندگى است، بلکه نسبت به آنچه که انجام مىدهیم باید آگاهى، عشق و هوشیارى از خود نشان دهیم. چنان که «هربرت کاسون» مىگوید:
از شخصى که در زندگى به موفقیتهاى بزرگى نائل شده بود پرسیدند:
چه عاملى به موفقیت شخص کمک مىکند؟
پاسخ داد: «داشتن یک هدف و پرتاب تیر درست به سوى آن هدف» بىآنکه نگاه فرد به اطراف باشد و توجهى به سخنان دیگران نماید.
دیدگاهى گستردهتر، روشنتر و بهتر از تمامى آرا و نظرات در بین اندیشمندان جهان وجود دارد که صاحبان آنها فراتر از «پول و ثروت»، «مقام و موقعیت» و یا «شهرت و محبوبیت»، بنا بر فطرت پاک و پاکزاد خداوندى، از لابهلاى غبارهاى تیره و تار مادیات و منیّات، «فضاى روشن و روشنگر معنویات» را مىنگرند و چنین بینشهایى دارند:
«مىخواهم از خودم یک «انسان» بسازم؛ اگر در این کار موفق شوم، در هر کار دیگرى موفق خواهم شد(6) ... اگر انسان بتواند از آنچه که هست خود را به مقام معنوى بالاترى برساند موفق است ... با تقوا و خوبى مىتوان سعادت خرید؛(7) نعمتى که در اثر کار، تفکر و سعى در حفظ شرافت و پرهیزگارى به دست مىآید.(8) آنچه که مرا سربلند و خوشبخت مىسازد این است که خوشبختى [و موفقیت] را براى خود نیندوزم و با دیگران قسمت کنم.(9) در زمان ما، کسى را موفق مىدانند که بیش از آنچه که به جهان عرضه مىکند، از آن سود مىبرد؛ اما مرد باارزش کسى است که بیش از آنچه سهم مىبرد، پیشکش کند.»(10)
تو را باد پیروزى از آسمان
مبادا به جز داد و نیکى گمان
چنین روز روزت فزون باد بخت
بداندیشگان را نگون باد بخت(11)
«موفقیت» و «سربلندى» در اندیشههاى پاک پیشوایان معصوم علیهمالسلام
آشنایى با گنجینههاى گرانبار سخنان آسمانى معصومان علیهمالسلام و صالحان، معیارها و خواستههاى ما را دگرگون مىسازد و مرزهاى زمینى و زمانى آرزوهایمان را گستردهتر مىنماید.
با نگاهى به واژه «وَفِّقْنى»؛ [پروردگارا! ]مرا موفق ساز، به خوبى از زوایاى بینشها و گرایشهاى درسآموز اسوههاى امروز و فرداى زندگى خود بهره مىگیریم و سربلندى، کامیابى و موفقیت واقعى و حقیقى را در آینه نگاه سخنان قُدسى آنان نصیب خود مىسازیم:
«دعاى عرفه» آبشار شناخت و برداشت امام حسین علیهالسلام از شخصیت «آفریدگار، آفرینش آفریدهها» است که در فرازى زیبا از این دعا، آن حضرت طلب موفقیت در لحظههاى زندگى خویش مىکند و عرض مىنماید:
«الهى کفى بى عزّاً اَنْ اَکونَ لَکَ عَبْدا و کفى بى فخراً اَنْ تکون لى ربّاً، الهى انت لى کما احبّ، وَفِقْنى لما تُحبّ؛(12) پروردگارا، بندگى من براى تو جهت عزت و سربلندىام کافى است و خداوندى تو براى من براى فخر و ارجگذارىام کافى است، خدایا تو براى من آن گونهاى که دوست دارم و مىپسندم، مرا موفق نما تا به گونهاى شوم که تو مىپسندى و دوست دارى.»
این راه نورانى و خواسته آسمانى از سوى دیگر پاکان نیز استمرار یافته است تا افزون بر قرائت حمد در نماز و بیان «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین، اهدنا الصّراط المستقیم»، عبادت و عبودیت خویش را از پروردگار پر مهر طلبیم، چنان که امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه به پیشگاه خداوند عرض مىنماید:
«اللهم صلّ على محمّد و آله و وفّقنى لقبول ما قضیت لى و علىّ و رضّنى بما اخذت لى و منّى؛(13) پروردگارا، درود فرست بر محمد و خاندان او و مرا موفق بدار براى قبول آنچه که قضاى تو به نفع یا ضررم نگاشته است و راضىام کن به آنچه که به سود یا زیانم از من مىگیرى.»
در برخى خواستهها از خداوند موفقیتى همچون موفقیت برترین انسانهاى هستى را مىطلبیم تا همچون الگوهاى الهى، ما نیز سربلند و آبرومند شویم، از اینرو به پروردگار خویش مىگوییم:
«وفّقنى لما وَفَّقْتَ له محمداً و آل محمد علیه و علیهمالسلام؛(14)
خدایا! مرا کامیاب و سربلند گردان در انجام آنچه که موفق ساختى محمد و آل محمد علیه و علیهمالسلام را [و به وسیله چنین توفیقى به مقامات والا و بالا دست یافتند.]»
درخواست موفقیت و توفیق در انجام اعمال صالح خداپسند و دورى از کارهاى پوچ و ناپسند که هر یک پلکان صعود عبودیت عبد محسوب مىشود، خواستهاى خوب از بندگان خوب است:
«اللهم وفقنى لکل عمل صالح ترضى به عنّى ... وفّقنى للعمل الصالح و اعصمنى من العمل الصالح؛(15)
پروردگارا! مرا موفق بدار براى انجام عمل صالحى که با آن از من راضى شوى ... و کامیابم گردان براى اعمال شایسته و دورم ساز از کارهاى زشت و زیانبار.»
موفقیت براى «استقامت» نسبت به سختىهاى بندگى در عرصههاى مختلف خانوادگى و اجتماعى (و وفقنى یا ربّ ان استقیم)(16)، «تقرّب» به محضر حق (و وفقنى لما یقرّبنى الیک)،(17) انجام واجب و مستحب [و ترک حرام و مکروه] (و وفقنى به لاداء الواجب و المندوب)(18) و سرانجام درخواست موفقیت براى آمادگى و زمینهسازى هجرت از این دنیاى فانى به سراى باقى پیش از شتافتن مرگ به سوى ما و غافلگیر شدنمان،(19) خواستههایى است که صالحان و خردمندان روحانى از خداى خود طلب کردهاند تا مسیر موفقیت با نور معنویت و عبودیت فرا روى تمامى بندگان شایسته و نیکاندیش نمایان شود و هرگز عمر گرانمایه خویش را که چون «سرمایهاى آسمانى» در اختیار انسان قرار مىگیرد همچون «سودى زمینى»، بىعیار و بىمعیار به تاراج دلها و دیدههاى بىشمار نگذارند و سرانجامى چون ورشکستگى، خسران و زیان بىپایان نصیب خود نسازند:
چیست از این خوبتر در همه آفاق کار
دوست به نزدیک دوست، یار به نزدیک یار
دوست برِ دوست رفت، یار به نزدیکِ یار
خوشتر از این در جهان هیچ نبوده است کار(20)
جوان، موفقیت و انواع آن
اکنون که با دیدگاههاى مختلف انسانهاى صاحبنظر یا انواع جهانبینى مادى و معنوى آشنا شدیم به راحتى مىتوانیم ابعاد و انواع موفقیت را مطرح کنیم و با یکدیگر به تحلیل هر یک بپردازیم.
در یک نگاه موفقیت داراى دو جلوه است، جلوه نخست، پیشرفت و ترقى ظاهرى و محسوس در زندگى اجتماعى، فرهنگى و یا اقتصادى است که فرد سرآمد دیگران مىشود و در عرصههاى مختلف مورد توجه قرار مىگیرد. این پدیده خجسته پیش از هر گونه شانس، اتفاق و یا بخت و اقبال نیازى ضرورى به شناخت راه، شناخت هدف و شناخت ابزارهاى لازم جهت پیمودن مسیر و دستیابى به قله پیروزى و موفقیت است.
اما جلوه دوم موفقیت - که گاه در نگاه بسیارى پیروزى، سربلندى و یا کامیابى در عرصههاى مختلف زندگانى محسوب نمىشود - سازگار نمودن خود با مشکلات زندگى، توجه به حقایق غیر قابل انکار و یا غیر قابل توجیه سختىها و تلخىها و تأمل و تدبر در پیدا کردن راهى جهت عبور از لابهلاى سنگلاخهاى زندگى است.
به یقین آن زمان که همه چیز علیه انسان است، اگر آدمى خود را با شرایط نامطلوب، سازگار نمود، معناى موفقیت را تجسم عینى بخشیده است. رضایت درونى ناشى از موفقیت در این مرحله، همه ما به ویژه جوانان را براى صعود به مرحلهاى دیگر آماده مىکند. علاوه بر آن، کسب موفقیت در یک بُعد یا عرصه زندگى - بر سایر ابعاد نیز اثر گذاشته و روح اعتماد شخص را تقویت مىنماید.(21) آنان که سربلند از این معبر دشوار بیرون روند، راههاى دیگر پیشرفت و ترقى را با سرعتى بسیار و غیر قابل باور طى مىکنند و همچون دانهاى که با سختى و تلاش بسیار از خاک سر بیرون آورده است، با سرعت به سوى آسمان حرکت مىکنند و خورشید حیات و هستى را در آغوش مىگیرند.
بىدلیل نیست که برخى اندیشمندان معتقدند:
راه دستیابى به موفقیت، مضاعف کردن میزان شکستهاست.(22)
سربلندى و خوشبختى درونى است نه بیرونى، به آنچه هستیم بستگى دارد نه آنچه داریم.(23)
راهکارهاى ارتباط با جوانان در باره موفقیت
موفقیت در زندگى جامه عمل پوشاندن به آرزوها و آمال گذشته و حال انسان است که لحظههاى حیات ما را در بر داشته است. این مهم در ایام سراسر شور و نشاط جوانى اهمیت ویژهاى مىیابد، به گونهاى که امروز هر یک از ما را به فردایى طلایى و گاه رؤیایى پیوند مىدهد، از اینرو در اندیشهها و انگیزههاى نسل نو جایگاهى بس والا و بالا دارد.
مربیان و مبلّغان و یا پدران و مادران با سلسله راهکارهایى درخور و ارزشمند باید ارتباطى منطقى با نوجوانان و جوانان برقرار کنند و مجموعهاى از شیوههاى قابل اجرا در دستور کار خود قرار دهند، که از آن میان، به این نکات مىتوان اشاره نمود:
1. توجه به جنبهها و جلوههاى مثبت در زندگى جوانان
ارتباط، گفتگو و نشست و برخاست با نسل نو باید به گونهاى تنظیم شود که آنان احساس کنند به هر حال در یک جهت یا جنبه، موفق هستند و از صفتى مثبت و پسندیده بهره دارند.
بازگو کردن جهات ارزشمند و قابل قبول جامعه در شخصیت جوان، او را به «هویت» خویش باز مىگرداند. از ظرفیتها و قابلیتهاى درونى خود باخبر مىسازد، باعث جبران گذشته و امید به حال و آینده مىشود و سرانجام پلى بین امروز زندگى با فرداى ابدى او برقرار مىسازد تا پر تلاش و سختکوش از لابهلاى سختىها به راحتىهاى مورد انتظار خویش که همان موفقیت و کامیابىهاى شیرین و زرین است، دست یابد.
2. جایگزینسازى اهداف جدید
شناخت اندک و تجربه ناچیز نسل جوان گاه آنان را به هدفهاى ابتدایى یا میانى دلخوش مىسازد، از اینرو از دستیابى به اهداف عالى و نهایى - که در نگاه و دیدگاه پیشوایان روشناندیش و صاحبنظران نکتهسنج ترسیم گردیده بود - باز مىمانند و دیرى نمىپاید که حسرت و افسوس گذشته را نصیب خود مىسازند!
همه ما باید دوستانه و صمیمانه به جوانان تفهیم نماییم، چنانچه به موفقیتى دست یافتند، براى پرهیز از رکود و رخوت، با سرعت و دقت، هدف دیگرى را جایگزین هدف قبلى نمایند و توانایىهاى خود را براى دستیابى به موفقیت بعدى بسیج سازند تا هرگز اسیر دلزدگى، یکنواختى و یا روزمرّگى نشوند و همیشه پرشور و پرتوان به آینده بنگرند.
3. توجه بخشیدن به نقش شگرف اراده
جوانان به همان مقدار که به نقش خانواده، جامعه و همسالان و برخى دیگر از عوامل موفقیت خود اعتقاد دارند، نقش خویش را نیز باید باور کنند و عامل اراده خودساز شخصیت را برجستهتر از دیگر عوامل، در نظر آورند، که:
از حلقههاى زنجیر سودا چه باک دارد
از گوشمال گرداب دریا چه باک دارد
پرواز گوشهگیران بالاتر از سپهرست
از سربلندى قاف عنقا چه باک دارد(24)
4. حفظ تعادل روحى و فکرى نسل جوان
براى حفظ تعادل روحى و فکرى جوانان، بسیار ضرورى است که به آنها تفهیم شود، عوامل احتمالى شکست را در کنار عوامل موفقیت در نظر گیرند و با این نگاه به امروز و فرداى زندگى بنگرند تا چنانچه به بنبست رسیدند، آمادگى اولیه را براى پذیرش شکست داشته باشند.
علاوه بر این بدانند و باور کنند که هرگز «نوش» زندگى بدون «نیش» به دست نمىآید و در هر شکستى تجربهاى طلایى و برداشتى اثرگذار نهفته است، چنان که در موفقیتها، این بیم و هراس وجود دارد که انسان داراى غرور کاذب، رکود ویرانگر و یا از دست دادن تدبیر و تلاش حرکتآفرین و زندگىساز گردد.
5. توجه بخشیدن به شخصیت افراد نه مسئولیت آنان
فراز آغازین این نوشتار را با این سخن آغاز کردیم که موفقیت یک سفر یا یک نتیجه است نه یک مقصد و هدف نهایى. اکنون نیز بر این مهم تأکید مىکنیم که هوشیارى و آگاهى ما مانع جایگزینسازى «ابزار» به جاى «اهداف» خواهد شد، چنان که حقیقت وجود انسان به گونهاى است که شخصیتى سیرىناپذیر دارد و هماره به دنبال نامحدود است، گرچه در بسیارى از گزینشها و گرایشها، آرامش و جاودانگى را با جلوههاى زیبا، فریبا و زودگذر مىجوید و پس از چندى خسته و افسرده مىشود، اما باید بدانیم که موفقیت در امور جزیى و کماهمیت، مقدمهاى براى سربلندى در کارهاى بزرگ است و تنها باید به عنوان پلههاى نردبان تکامل و ترقى بدانها نگریست.
به جوانان عزیز بیاموزیم هرگز به کوچکى یا بزرگى کار یا مسئولیت ننگرند، بلکه به شخصیتى که کار یا مسئولیت را بر عهده گرفته است بنگرند و نحوه ایفاى وظایف و مسئولیتهاى او را مورد ارزیابى قرار دهند.
6. آیندهنگرى؛ شرط لازم و ضرورى موفقیت
یکى از ارکان کسب موفقیت، آیندهنگرى است. جوانانى که مىخواهند خود را براى پذیرش مسئولیتهاى آینده آماده کنند، لازم است با مطالعه و مشورت و دانش و بینش بهتر و بیشتر، در امروز زندگى خود توقف نکنند و گامهاى بلندتر و سریعترى براى دستیابى به فردایى روشن، تأثیرگذار و امیدآفرین بردارند زیرا: «مردان روزگار از همت بلند به جایى رسیدهاند.»
7. نعمت پنداشتن کمبودها، تلخىها و سختىهاى زندگى
کمبودها و شکستهاى زندگى براى جوانان، هرگز به معناى از دست دادن همه فرصتها تلقى نمىشود، زیرا نیروى محرکهاى که گاه در اثر تلخىها و سختىها در انسان ایجاد مىشود، به مراتب برتر و بهتر از احساسى است که در سایه موفقیت پدید مىآید. به قول «هوراس»: شکستها و تلخىها نبوغ را نمایان مىکند و خوشبختىها و شادکامىها آن را مىپوشاند.
8. مدد خواستن از پروردگار و روح بلند پاکان و صالحان
در هر حال نباید لحظهاى غافل شد که همه خیرها و خوبىها از جانب خداست.(25) جوانانى که با «توکل» به خداوند، تمامى موفقیتهاى خویش را از ذات پاک پروردگار مىدانند و با «توسل» به اولیاى دین و پیشوایان قدسى، ارتباط معنوى خود را افزایش مىدهند، بدون تردید خویش را متصل به اقیانوسى بیکران از «امید و ایمان و اطمینان» مىیابند و در ساعات سبز دعا و نیایش زمزمهاى اینچنین دارند:
اى بارخدا به حق هستى
شش چیز مرا مدد فرستى
ایمان و امان و تندرستى
فتح و فرج و فراخدستى(26)
پىنوشتها: -
1) انورى ابیوردى.
2) آرتو مورگان.
3) فیلیپ گوبدالا، بنسوئیت لند و گوستاو فلوبر.
4) مامى مک کالو، بنیامین دیسرائیلى، آرتو بریسیان.
5) یک شاخه گل مینا، حسین سیدى، ص159.
6) گارنیلد.
7) زنون.
8) سیسرون.
9) رلف بارتنپرى.
10) آلبرت انیشتین، فیزیکدان آلمانى.
11) حکیم ابوالقاسم فردوسى.
12) کنزالفوائد، ج1، ص386.
13) الصحیفة السجادیه، ص72؛ ر.ک: همان، ص72 و 92 و 98 و 114.
14) البلد الامین، ص203.
15) الکافى، ج4، ص72؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج2، ص102؛ تأویل الایات، ص565.
16) مصباح المتهجّد، ص148.
17) بحارالانوار، ج83، ص243.
18) الامان، ص34.
19) وفقنى للاستعداد للموت قبل ان ینزل بى و تمهید حالى فى دار الخلود قبل نقلتى)؛ جمال الاسبوع، ص101.
20) ابوسعید ابوالخیر.
21) جوان و نیروى چهارم زندگى، محمدرضا شرفى، ص127 و 128.
22) توماس جى، واتسون.
23) هنرى وندایک.
24) صائب.
25) جوان و نیروى چهارم زندگى، ص128 و 129.
26) ابوسعید ابوالخیر.