انتظار سبز
اى بىتاب بزرگ! اى روح انتظار! تو مىآیى، همه گسستگىها، پیوسته مىشوند. همه ناباورىها به عمیقترین باور مىرسند. همه تزلزلها به آرامش و استوارى مىپیوندند و همه اضطرابها، تشویشها و دلهرهها، شکسته مىشوند. تو مىآیى و انسان پایان شب را جشن مىگیرد.
آذرخش خشمت، خرمن خرمن سیاهى را شعلهور خواهد کرد و باران حضورت، رسوبهاى متعفن و گندابهاى زمین را خواهد شست.
اى روح بىتاب ما، بتاب! اى مسافر غربت و غیبت دیرپا، بازآ. همه جادهها در بهتى غریب، تو را مىخواهند. تو را مىخوانند و نام تو زمزمه همه کاروانهایى است که هراس فردا، دلهره عقبهها و نگرانى شبیخون حرامیان دارند.
تو مىآیى و صداى منتشرت، همه حقیقتهاى مسخ شده را باز خواهد نمود و کدورت، تحریفها را خواهد زدود و ایمان و عشق، فراگیرترین و آشناترین صداى زندگىها خواهد شد.
ابوالفضل صمدى رضایى (کیانا) - مشهد