عصبانیت را کنترل کنیم قبل از آنکه ما را تحت کنترل خود درآورد
ترجمه: فریده نایبى
منبع:اینترنت American Psycological Association.
همه مىدانیم عصبانیت چیست و همه ما آن را احساس کردهایم. یا به صورت یک ناراحتى ناگهانى یا به صورت یک خشم و غضب تمام و کمال. عصبانیت یک احساس کاملاً طبیعى و حاکى از سلامتى است. اما وقتى کنترل آن از دست برود و مخرّب شود، مىتواند مشکلاتى را ایجاد کند؛ مشکلاتى را در محل کار، در روابط شخصى و در کل زندگى و مىتواند این احساس را در شما به وجود آورد که گویى شما تحت تأثیر یک احساس غیر قابل پیشبینى و بسیار قدرتمند قرار دارید. این مقاله قصد دارد به شما کمک کند تا عصبانیت را کاملاً درک کرده و آن را کنترل نمایید.
عصبانیت چیست؟
ماهیت عصبانیت
طبق نظر دکتر چارلز اسپیلبرگر، روانشناسى که مطالعه عصبانیت را به صورت تخصصى انجام مىدهد، عصبانیت یک حالت احساسى است که شدت آن از ناراحتى جزیى تا خشم بسیار شدید و جنون متغیر است. مثل سایر احساسات، با تغییرات روانى و بیولوژیکى همراه است. وقتى عصبانى مىشوید، ضربان قلب و فشارخون و همین طور سطح هورمونهاى انرژى، آدرنالین و نورآدرنالین، بالا مىرود.
عصبانیت مىتواند سبب بروز مشکلات خارجى و داخلى در بدن شود. ممکن است شما از فرد خاصى (مثلاً یک همکار یا سرپرست) یا یک اتفاق (ترافیک سنگین، پرواز لغوشده) عصبانى شوید. ممکن است عصبانیت شما به علت نگرانى یا فکر و خیال در باره مشکلات شخصىتان ایجاد گردد و خاطره حوادث و اتفاقات تکاندهنده یا ناراحتکننده مىتواند احساس عصبانیت را در شما به وجود آورد.
بروز دادن عصبانیت
روش طبیعى و غریزى براى نشان دادن عصبانیت، واکنش پرخاشگرانه است. عصبانیت یک واکنش طبیعى و تطبیقى در برابر تهدیدهاست. احساسات، رفتارهاى شدید و اغلب پرخاشگرانه را ایجاد مىکند که باعث مىشود وقتى مورد حمله قرار مىگیریم، بتوانیم بجنگیم و از خودمان دفاع کنیم. پس یک مقدار عصبانیت براى بقایمان لازم است.
از طرف دیگر، نمىتوانیم به هر فرد یا چیزى که ما را ناراحت و آزرده کرده حملهور شویم. قوانین معیارهاى اجتماعى و وجدان سالم، محدودیتهایى را در برابر نشان دادن عصبانیت ایجاد مىکند.
افراد از انواع فرآیندهاى آگاهانه و ناخودآگاهانه براى کنترل احساس عصبانیت خود استفاده مىکنند. سه شیوه اصلى عبارتند از: بیان کردن، فرو نشاندن و حفظ آرامش. نشان دادن عصبانیت به شیوهاى جسورانه - نه پرخاشگرانه - سلامتترین روش براى بروز آن است. براى انجام این کار باید یاد بگیرید که چگونه نیازهاى خودتان را به طور واضح و آشکار بیان کنید و چگونه آنها را برآورده سازید. البته بدون اینکه به دیگران لطمهاى برسانید. جسور بودن به معنى پررو یا پرتوقع بودن نیست؛ یعنى اینکه براى خود و دیگران احترام قایل باشید.
عصبانیت را مىتوان فرو نشاند و سپس آن را تغییر داد یا به جهت دیگرى هدایت کرد. این بیشتر زمانى اتفاق مىافتد که عصبانیت خود را پنهان مىنمایید، به آن فکر نمىکنید و به چیز مثبتى فکر مىکنید.
هدف، جلوگیرى و فرو نشاندن عصبانیت و تغییر آن به رفتارى سازندهتر است. خطر این نوع واکنش این است که اگر اجازه ندهیم عصبانیت به طریقى اظهار شود مىتواند به داخل برگردد یعنى به خودمان. عصبانیتى که داخلى شود ممکن است افزایش فشارخون یا افسردگى را به همراه داشته باشد.
عصبانیت نشان داده نشده مىتواند مشکلات دیگرى هم به وجود آورد. مىتواند به بروز پاتولوژیک عصبانیت، مثل رفتار نافعال - پرخاشگر (به طور غیر مستقیم به افراد پشت کردن بدون گفتن علتش، به جاى اینکه با آنها روبهرو شوند) یا یک شخصیت که همیشه بدبین و مخالف به نظر مىرسد، منتهى گردد. افرادى که همواره دیگران را سرزنش مىکنند، از همه چیزى انتقاد مىنمایند و اظهارنظرهاى بدبینانه مىکنند، یاد نگرفتهاند که چگونه عصبانیت خود را به شیوهاى سازنده، نشان دهند و عجیب نیست که آنها روابط موفقى هم با افراد دیگر ندارند.
سرانجام شما مىتوانید از درون، خود را آرام کنید. این به معنى فقط کنترل رفتار خارجى نیست بلکه کنترل واکنشهاى درونى، انجام کارهایى براى کم شدن تعداد ضربان قلب، خونسرد شدن و فرو نشاندن احساسات است.
همان طور که دکتر اسپیلبرگر مطرح مىکند: وقتى هیچ یک از این سه شیوه به کار نرود، زمانى است که فرد یا چیزى آسیب خواهد دید.
کنترل عصبانیت
هدف کنترل عصبانیت، کاهش احساسات هیجانى و تحریکات روانى ناشى از عصبانیت است. شما نمىتوانید از افراد یا چیزهایى که ناراحتتان مىکنند خلاص شده یا دورى کنید و نمىتوانید آنها را تغییر دهید ولى مىتوانید یاد بگیرید که واکنشهاى خودتان را کنترل نمایید.
آیا شما خیلى عصبى هستید؟
شدت عصبانیت و اینکه آیا فردى عصبى هستید یا نه و چگونگى کنترل عصبانیت توسط شما، به وسیله یک سرى تستهاى روانشناسى ارزیابى مىشود. اما اگر با عصبانیت خود مشکل دارید و از قبل هم این را مىدانید در واقع شانس با شما یار است. اگر خود را در شرایطى مىبینید که به نظر خارج از کنترل و تهدیدکننده است، احتمالاً براى یافتن راههاى بهتر کنترل این احساس، به کمک نیاز دارید.
چرا برخى از افراد عصبىترند؟
طبق نظر دکتر جرى دفن باخر، روانشناسى که کنترل عصبانیت را به صورت تخصصى دنبال مىکند، برخى از افراد واقعاً تندخوتر از دیگرانند؛ نسبت به دیگران سریعتر عصبانى مىشوند و شدت عصبانیت آنها بیشتر است. افراد دیگرى هم هستند که عصبانیت خود را خیلى نشان نمىدهند ولى به شدت زودرنج و بدخُلق هستند. افرادى که سریعاً عصبى مىشوند همواره فحش نمىدهند یا چیزى پرتاب نمىکنند؛ گاهى گوشهگیر و عبوس شده یا از نظر جسمى بیمار مىشوند.
افرادى که به راحتى عصبانى مىشوند به طور کلى دچار مشکلى هستند که روانشناسان آن را «تحمل کم خشم یا ناکامى» مىنامند، یعنى احساس مىکنند که نباید دچار رنجش و ناخرسندى، گرفتارى یا دلخورى شوند. آنها نمىتوانند با آرامش کارى را انجام دهند و به ویژه اگر شرایط تا حدى ناعادلانه به نظر برسد، عصبانى مىشوند. مثلاً اگر به خاطر یک اشتباه جزیى، کمى سرزنش شوند، به شدت عصبانى خواهند شد.
چه چیزى باعث مىشود این افراد این گونه عمل کنند؟ یک سرى مسائل وجود دارد. ممکن است یک علت آن ژنتیکى یا روانى باشد. شواهدى وجود دارد که برخى بچهها ناراحت، زودرنج و عصبى به دنیا مىآیند و این نشانهها از روزهاى آغازین زندگى در آنها دیده مىشود. علت دیگر مىتواند اجتماعى فرهنگى باشد. عصبانیت اغلب به عنوان یک صفت منفى فرض مىشود. ما تصور مىکنیم که نشان دادن احساس اضطراب، افسردگى و یا سایر احساسات، اشکالى ندارد ولى عصبانیت را نباید نشان داد. در نتیجه یاد نمىگیریم که آن را کنترل کنیم یا به طریق سازندهاى آن را هدایت نماییم.
در تحقیقات پى بردند که سابقه خانوادگى در عصبى بودن نقش مهمى دارد. به ویژه افرادى که به راحتى عصبى مىشوند اکثراً در خانوادههایى بزرگ شدهاند که مخرّب و بىنظم هستند و در ارتباطات احساسى هیچ مهارتى ندارند.
آیا ایده «بگذار خوب حالم را جا بیاورند»، ایده خوبى است؟
امروزه روانشناسان مىگویند که این یک فرضیه خطرناک است. برخى افراد از این فرضیه به عنوان مجوزى براى آسیب زدن به دیگران استفاده مىکنند. تحقیقات نشان داده که «گلاویز شدن» در واقع عصبانیت و خشم را تشدید مىکند و به شما (یا فردى که از او عصبى هستید) براى حل مشکلتان کمکى نمىکند.
بهترین کار این است که پى ببرید چه چیزى باعث خشم شما مىشود و سپس شیوههایى براى جلوگیرى از آنها را به کار ببرید.
شیوههایى براى جلوگیرى از عصبانیت
ایجاد آرامش در درون (ریلکسیشن)
شیوههاى ساده ایجاد آرامش مثل تنفس عمیق و تجسم مىتواند به آرام کردن احساس عصبانیت کمک کند. کتابها و دورههایى وجود دارد که شیوههاى ریلکسیشن را آموزش مىدهند. وقتى این شیوهها را یاد بگیرید، در هر شرایطى مىتوانید آنها را به کار ببرید. اگر شما در رابطهاى قرار گرفتهاید که هر دو طرف بدخُلق هستید، بهتر است که این شیوهها را هر دو نفرتان یاد بگیرید.
چند گام ساده که مىتوانید امتحانشان کنید
نفس عمیق بکشید یعنى از پرده دیافراگم؛ تنفس سطحى، شما را آرام نخواهد کرد. تجسم کنید که نفس از شکمتان بالا مىآید.
یک کلمه یا عبارت آرامشبخش مثل «آرام باش» یا «آسان بگیر» ... را به آرامى تکرار کنید. در حالى که نفس عمیق مىکشید، این عبارت را مرتباً تکرار کنید.
از تجسم استفاده کنید؛ یک تصویر آرامبخش از خاطرات خود را به یاد آورید یا تصویر آرامشبخشى را براى خودتان مجسم کنید.
تمرینات ورزشى که توانفرسا نباشند مثل یوگا، مىتوانند ماهیچههاى شما را آرام کنند و شما احساس آرامش بیشترى خواهید کرد.
این کارها را هر روز انجام دهید. یاد بگیرید که هر وقت در شرایط بحرانى قرار گرفتید، به طور اتوماتیک سراغ آنها بروید.
تجدید ساختارشناختى
در مفهوم سادهتر، این یعنى تغییر شیوه تفکر. افراد عصبى اغلب فحش و ناسزا مىدهند یا با شور و هیجان حرف مىزنند که این در واقع افکار درونى آنها را نشان مىدهد. وقتى شما عصبى هستید، فکر شما خیلى مبالغهآمیز و بیش از حد هیجانى مىشود. جایگزین کردن این افکار با افکار منطقى را تمرین کنید. مثلاً به جاى اینکه به خودتان بگویید «واى چقدر وحشتناک است، غیر قابل تحمل است، همه چیز خراب شده است»، بگویید «نومیدکننده است. قابل درک است که من از این مسئله ناراحتم اما دنیا که به آخر نرسیده و عصبانى شدن چیزى را درست نمىکند.»
وقتى با خودتان یا یک فرد دیگرى حرف مىزنید مراقب کاربرد لغاتى مثل «هرگز» یا «همیشه» باشید. جملاتى مثل «این ماشین لعنتى هرگز کار نمىکند» یا «تو همیشه همه چیز را فراموش مىکنى»، جملات درستى هستند ولى با به کار بردن آنها فقط احساس مىکنید که عصبانیت شما توجیه مىشود و فکر مىکنید که هیچ راهى براى حل مشکل شما وجود ندارد. همچنین باعث فرارى دادن یا تحقیر افرادى مىشوید که احتمالاً تمایل دارند براى یافتن راه حل به شما کمک کنند.
به خودتان یادآورى کنید که عصبانى شدن چیزى را درست نمىکند و به وسیله آن احساس بهترى پیدا نخواهید کرد (حتى ممکن است بدتر هم بشوید).
به طور منطقى عصبانیت را شکست دهید چون عصبانیت حتى وقتى که موجه است، مىتواند به سرعت غیر منطقى شود. پس منطق سرد و خشک را به کار ببرید. به یاد داشته باشید که دنیا به خاطر شما به وجود نیامده. شما فقط برخى نقاط سخت زندگى روزمره را تجربه مىکنید. آیا زمانى که عصبانى مىشوید بهترین کارتان را انجام مىدهید؟ و آیا این حالت باعث مىشود که به یک ارتباط متعادل برسید؟ افراد عصبى اغلب خواستار چیزهایى هستند مثل انصاف، قدردانى، موافقت، تمایل به انجام کارها طبق میلشان. البته همه ما این چیزها را مىخواهیم و اگر به آنها نرسیم ناراحت و ناامید مىشویم. اما افراد عصبى خواستار اینها هستند و زمانى که خواستههایشان برآورده نشود، ناامیدى آنها به عصبانیت تبدیل مىشود. به عنوان بخشى از تجدید سازماندهى شناختى، افراد عصبى باید از ماهیت خواسته خود آگاه باشند و توقعات و انتظارات خود را به آرزو تغییر دهند. به عبارت دیگر گفتن عبارت «من آن چیز را دوست دارم»، خیلى بهتر است از عبارت «من آن چیز را مىخواهم» یا «من باید آن چیز را داشته باشم». وقتى شما نمىتوانید به چیزى که دوست دارید برسید، با واکنشهاى طبیعى روبهرو مىشوید - ناامیدى، یأس، ناراحتى - ولى عصبانى نمىشوید. برخى از افراد عصبى از عصبانیت خود به عنوان روشى براى جلوگیرى از احساس ناراحتى خود استفاده مىکنند اما این بدان معنى نیست که آن ناراحتى از بین مىرود.
حل مشکل
گاهى عصبانیت و ناامیدى به خاطر مشکلات کاملاً واقعى و گریزناپذیر در زندگى، ایجاد مىشود. همه عصبانیتها نابهجا نیستند و اغلب یک واکنش سالم و طبیعى در برابر مشکلات هستند. یک عقیده قدیمى وجود دارد که هر مشکلى راه حلى دارد ولى ناامیدى ما زمانى بیشتر مىشود که پى ببریم همیشه این طور نیست. بهترین شیوه براى نرسیدن به چنین شرایطى، فقط توجه به پیدا کردن راه حل نیست بلکه توجه به این است که چگونه با مشکل مواجه شده و آن را کنترل کنیم.
برنامهاى را مشخص کنید. پیشروى خود را در آن کنترل کنید. تصمیم بگیرید نهایت سعى خود را براى انجام آن به کار ببرید. اما اگر به نتیجه درستى نرسیدید خودتان را سرزنش نکنید. اگر براى مواجهه با آن جداً سعى و کوشش کرده باشید و علىرغم تصمیم قاطع و تلاش کامل نتوانید به آن برسید، احتمال اینکه صبرتان را از دست بدهید و فکرهاى عجیب و غریب کنید بسیار کم خواهد بود. حتى اگر مشکل هم رفع نشده باشد.
ارتباط بهتر
افراد عصبى اغلب با شتاب و دستپاچگى نتیجه مىگیرند و برخى از این نتیجهگیرىها مىتواند کاملاً غلط باشد. اگر شما در یک بحث پر هیجان حضور دارید، اولین کارى که باید انجام دهید این است که سرعت پاسخ دادن خود را کم کنید و به پاسخهایى که مىخواهید بدهید خوب فکر کنید. هر چیزى که به فکرتان مىرسد را به زبان نیاورید بلکه صبر کرده و در مورد آنچه که مىخواهید بگویید خوب فکر کنید. در همان موقع به حرفهاى طرف مقابل هم به دقت گوش کنید و قبل از پاسخ گفتن به خودتان فرصت فکر کردن بدهید.
همچنین به آنچه که علت اصلى عصبانیت شما بوده گوش فرا دهید. مثلاً شما آزادى مشخصى را مىخواهید و خواستار اتاق یا محل سکونت شخصى هستید و طرف دیگر شما که فرد مهمى در زندگىتان است، خواستار ارتباط و نزدیکى بیشتر با شما است. اگر او با گله و شکایت راجع به فعالیتهاى شما بحث را شروع مىکند او را به زندانبان یا رئیس زندان یا طوق لعنت تشبیه نکنید و از او انتقام نگیرید.
طبیعى است که وقتى مورد انتقاد هستید از خودتان دفاع کنید ولى نجنگید. در عوض به علت گفته شدن آن کلمات گوش کنید: پیامى که فرد مىخواهد بدهد ممکن است نادیده گرفته شود و مشخص نگردد. ممکن است لازم باشد خیلى صبر کنید و به زمانى براى تنفس احتیاج داشته باشید ولى اجازه ندهید که عصبانیت باعث شود کنترل بحث را از دست بدهید. با خونسردى مىتوانید از خراب شدن اوضاع جلوگیرى کنید.
شوخى کنید
شوخىهاى خودمانى مىتواند خشم را تا حدى مهار کند. مىتواند به شما کمک کند تا به یک نگرش متعادل برسید. وقتى عصبى مىشوید و به کسى ناسزا مىدهید یا یک عبارت معنىدار نثارش مىکنید، کمى صبر کنید و تصور کنید که کلمه گفته شده چه شکلى است. اگر سرِ کار هستید و در ذهنتان به سرکارگر مىگویید که یک کیسه لجن یا یک تکسلولى است، فوراً یک کیسه لجن یا یک آمیب را تصور کنید که در کنار میز همکارتان نشسته و با تلفن حرف مىزند و به جلسه مىرود. هر گاه فحش و ناسزایى به ذهنتان خطور کرد که نثار کسى کنید فوراً این تجسم را انجام دهید. این کار باعث مىشود که از بیزارى و خشم شما کاسته شود. همواره با شوخى مىتوانید شرایط نگرانکننده را تغییر دهید.
دکتر دفن باخر مىگوید: پیام مهم افراد عصبى این است که «همه چیز باید از سر راه من بگذرد.» افراد عصبى اغلب احساس مىکنند که از لحاظ اخلاقى حق با آنهاست و هر نوع مانع و تغییرى در برنامههاى آنها یک بىاحترامى و توهین غیر قابل تحمل است و نباید هیچ گاه به گرفتارى و زحمت بیفتند. ممکن است دیگران دچار مشکلى شوند ولى آنها نباید مشکلى پیدا کنند.
او مطرح مىکند وقتى این تمایل را در خود احساس کردید خود را به عنوان یک الهه یا یک فرمانرواى بزرگ تصور کنید که تمام خیابانها، مغازهها و ادارهها به او تعلق دارد. به تنهایى گام برمىدارید و در تمام شرایط طبق میل خودتان عمل مىکنید. در حالى که افراد دیگر به شما احترام مىگذارند. هر چه جزییات تصویر تخیلى خود را زیادتر کنید، فرصت بیشترى دارید تا پى ببرید که احتمالاً غیر منطقى هستید. همچنین پى مىبرید که چیزهایى که از آنها عصبى مىشوید چقدر بىاهمیت هستند.»
در استفاده از شوخى، دو نکته مهم را باید رعایت کنید: اولاً، سعى نکنید که فقط به مشکلاتتان بخندید بلکه از آن براى مواجه سازنده با مشکلات استفاده کنید. ثانیاً، شوخىهاى زننده و کنایهدار نکنید؛ این نوع شوخى در واقع نوع ناسالم دیگرى از اظهار عصبانیت است.
آنچه این شیوهها به طور مشترک دارند این است که خودتان را خیلى جدى نگیرید. عصبانیت، یک احساس کاملاً جدى است اما اغلب با عقایدى همراه است که اگر امتحان کنید مىتوانید به خودتان بخندید.
گاهى محیط اطراف است که احساس عصبانیت و ناراحتى را در شما ایجاد مىکند. مشکلات و مسئولیتها مىتواند به شما فشار آورد و شما از تلهاى که در آن گیر افتادهاید و افرادى که تصور مىکنید آن تله را برایتان تعبیه کردهاند، عصبانى مىشوید.
به خودتان فرصت دهید اطمینان پیدا کنید که «اوقات مشخصى» وجود دارند که در طى روز براى شما پر تنش خواهند بود. مثلاً مادر کارمندى که به خانه مىآید، براى 15 دقیقه اولیه ورودش به خانه یک قانون را مشخص کرده، هیچ کس با مادر حرف نمىزند مگر اینکه خانه آتش گرفته باشد. بعد از این زمان کوتاه استراحت، او احساس بهترى دارد و براى سر و سامان دادن به خانه و نیاز بچهها آماده مىشود بدون اینکه با آنها مشکلى پیدا کند.
برخى نکات دیگر براى آرام کردن خودتان
زمانبندى: اگر شما و همسرتان شبها که سر چیزى بحث مىکنید، اغلب دعوایتان مىشود - شاید چون خسته و ناراحت هستید یا به این کار عادت کردهاید - سعى کنید زمان گفتگو راجع به مسائل مهم را تغییر دهید تا دعوایى پیش نیاید.
دورى کردن: اگر اتاق شلوغ کودکتان شما را عصبى مىکند، درِ اتاق را ببندید و بىتوجه رد شوید. به چیزهایى که شما را عصبى مىکند نگاه نکنید. نگویید «خوب بچهام باید اتاقش را تمیز کند تا من عصبانى نشوم» این درست نیست بلکه باید خونسرد باشید.
راههاى جایگزین دیگرى بیابید. اگر آمد و شد روزانه در ترافیک سنگین باعث عصبانیت و خستگى شما مىشود - برنامهاى براى خودتان تهیه کنید - یک مسیر دیگر را پیدا کنید و از آنجا بروید که خیلى ناراحت نشوید یا از اتوبوس و قطار شهرى استفاده کنید.
آیا به مشاوره نیاز دارید؟
اگر احساس مىکنید که عصبانیت شما واقعاً غیر قابل کنترل است و اگر بر روى روابط شما و بخشهاى مهم زندگىتان اثر مىگذارد، براى اینکه بتوانید آن را بهتر کنترل کنید باید مشاوره کنید. یک روانپزشک یا متخصص بهداشت روان مىتواند در ارائه شیوههاى تغییر تفکر و رفتار به شما کمک کند. وقتى با یک درمانگر متخصص صحبت مىکنید به او بگویید که با عصبانیت خود مشکل دارید و مىخواهید روى این مسئله کار شود و عقیده او را در خصوص کنترل عصبانیت جویا شوید. به خودتان اطمینان دهید که این کارها فقط براى بیان احساسات شما نیست که در واقع مشکل اصلى شما ممکن است همین باشد. روانشناسان مىگویند با مشاوره مىتوان یک فرد بسیار عصبى را به یک فرد با عصبانیت متوسط تبدیل کرد که بسته به اوضاع و شرایط و شیوههاى به کار رفته ممکن است هر 8 تا 10 هفته عصبى شود.
آموزش اعتماد به نفس
واقعاً لازم است که افراد عصبى اعتماد به نفس پیدا کنند و روش آن را یاد بگیرند. اما اکثر کتابها و دورههایى که در مورد تقویت اعتماد به نفس وجود دارد براى کسانى است که احساس عصبانیت کافى ندارند. این افراد نسبت به افرادى با عصبانیت متوسط، خیلى تسلیم و فرمانبردار هستند و اجازه مىدهند دیگران به آنها سوار شوند. ولى اکثر افراد عصبى این طور نیستند. البته این کتابها شیوههایى را یاد مىدهند که براى شرایط ناامیدى و یأس مؤثر است.
به خاطر داشته باشید که شما نمىتوانید عصبانیت خود را از بین ببرید و اگر هم بتوانید کار خوبى نیست. علىرغم تمام تلاش شما، چیزهایى اتفاق خواهند افتاد که سبب عصبانیت شما مىشوند و گاهى هم عصبانى شدن شما موجه خواهد بود. زندگى پر از ناامیدى، درد، کاستى و حوادث غیر قابل پیشبینى است. شما نمىتوانید آنها را تغییر دهید ولى مىتوانید تأثیر این حوادث بر روى خودتان را دگرگون کنید. با کنترل واکنشهاى عصبى مىتوانید مانع از بروز ناخشنودى در زندگى شوید.