«مقاله وارده»
مردمسالارى، آزادى و منع بىحجابى
احمد حیدرى
درآمد
حکم لزوم پوشش و حریم داشتن زن در معاشرت اجتماعى از دیرباز مورد انتقاد و اعتراض برخى قرار داشته است. مخالفان لزوم پوشش گاهى حکم حجاب را با آزادى و حیثیت انسانى زن ناهمگون برمىشمرند و به بهانه دفاع از آزادى زن، لزوم و وجوب پوشش را منکر مىشوند. گاهى اقدام حکومتهاى اسلامى در جلوگیرى از بىحجابى را مخالف موازین مردمسالارى و مصداق تحمیل ممنوع مىشمارند.
متأسفانه به غلط، دموکراسى و مردمسالارى در فرهنگ غربى با بىدینى مترادف گشته، آزادى غربى به معناى آزادى بىدینى تعریف شده است، نه آزادى دیندارى یا بىدینى. به بیان رهبر معظم انقلاب:
«غرب جمهورى اسلامى را به عنوان کشورى که در آن لباس زن شکل الزامى دارد، مورد انتقاد قرار مىدهد اما آن دولتهایى که برهنگى و نبودن حجاب میان زن و مرد را الزامى مىکنند، آنها را مورد انتقاد قرار نمىدهد. این براى چیست؟ براى همین است که این بر خلاف فرهنگ پذیرفته شده غرب است ... آزادى در مفهوم غربى یعنى مخالفت با هر چیزى که جلوى هوس و کام انسان را بگیرد، یعنى رهایى از هر قید و بندى. البته قید و بند قانونى را که پذیرفتهاند قبول مىکنند اما همان قانون هم با توجه و با ملاحظه به اینکه «اخلاق قید نیست»، «مذهب قید نیست» و «حفظ آزادى ملتها قید نیست» تدوین مىشود ... مثلاً در آمریکا همه آزادند که فساد کنند، همه آزادند که زندگى خود را طبق هوس و شهوت خود بگذرانند.»(1)
«از آنجا که ملت الجزایر اسلام و نظام اسلامى را انتخاب کرده است، محافل سیاسى وابسته به استکبار و رسانههاى خبرى صهیونیستى با وقاحت تمام فریاد پایمال شدن دموکراسى در الجزایر را سر دادهاند و این در حالى است که مردم مسلمان آن کشور در واضحترین نوع دموکراسى به اسلام رأى دادهاند.»(2)
با توجه به چنین تعریفى از آزادى است که حکومتهاى غربى به خود حق مىدهند افراد جامعه را از تظاهر به احکام دینى باز دارند و احکام دینى را به حوزه زندگى فردى محصور کنند و حضور زن با حجاب شرعى را مخالف آزادى، دموکراسى و مردمسالارى معرفى کنند.
از طرف دیگر چون مردمسالارى با تحمیل مخالف است، گاه برخى، الزام و اجبار هر هنجارى را مخالف اصل «مردمسالارى» و مصداق «تحمیل ممنوع» شمردهاند، از اینرو اقدام دولتهاى اسلامى در مخالفت با بىحجابى را شبیه مبارزه دولتهاى غربى با حجاب شمرده، هر دو را ممنوع و اقدامى مخالف مردمسالارى مىشمارند.
متأسفانه این استدلال از زبان برخى علاقهمندان به اسلام نیز مطرح شده و دستاویز دشمنان قرار گرفته است. آقاى محسن کدیور مىگوید:
«همان طور که ممنوعیت پوشش مورد انتقاد است، اجبار آن نیز قابل دفاع نیست.»(3)
براى اینکه بدانیم این قیاس نادرست است و منع بىحجابى با منع حجاب تفاوت فراوان دارد و اوّلى مطابق اصول انسانى و مردمسالارى است و دومى مخالف، باید به چند نکته توجه داشت:
مردمسالارى یعنى چیرگى خواست مردم
1- مردمسالارى یعنى «پایهریزى حکومت و قانون طبق خواست و اراده اکثر مردم». براى اداره جامعه دو چیز لازم است: قانون و مجرى. قانون تعیینکننده حقوق و وظایف حاکمان و مردم و بیانکننده شرایط حاکمان و رأىدهندگان است. در نظام مردمسالار قانون باید مقبول اکثر باشد. تعیین مجریان قانون که همخوان با شرایط مندرج در آن صورت مىگیرد نیز توسط مردم است. اگر افرادى بدون خواست و پذیرش عمومى بر مردم حاکم شوند و یا قانونى وضع کنند که مورد خواست و تأیید اکثر مردم نباشد، آن نظام نمىتواند خود را «مردمسالار» بداند.
تفاوت مردمسالارى لیبرال و دینى
2- مردمسالارى لیبرال و مردمسالارى دینى دو نوع مردمسالارى هستند. در مردمسالارى لیبرال قانون و مجرى، ناشى از اراده، خواست و انتخاب اکثر است. اینان خود را مجاز مىدانند خواستههاى نفسانى بىقید و رهاى خود را در قالب قانون بریزند و تصویب کنند.
در مقابل آن، مردمسالارى دینى است که مردم چون معتقد به دینى هستند، قانون را از آموزههاى آن دین مىگیرند و با اراده و خواست خود، چارچوبهاى دین را در جامعه حاکم مىگردانند.
متأسفانه در غرب به گونهاى تبلیغ مىشود که گویا دموکراسى فقط جایى است که خواستههاى نفسانى رها و بىقیدِ اکثریت، قالب قانون به خود گرفته باشد و چنانچه اکثر - آن هم اکثریت قوى و نزدیک به اتفاق - بخواهند احکام دین حاکم باشد، دیگر نمىتوان آن حکومت را «مردمسالار» نامید! اما این تفکر غلط است و باید بر نادرست بودن آن پافشارى کرد. اگر جایى که مردم به خواست و اراده خود، حاکمیت قوانین دین را پذیرفتهاند مردمسالارى ندانیم، در حقیقت مردمسالارى را نپذیرفته و ردّ کردهایم.
امام خمینى(قدس سره) با توجه به معتبر بودن خواست مردم و خطاب به کسانى که ولایت فقیه را دیکتاتورى مىنامیدند، فرمود:
«این ملت است، ملت مىخواهد، ما چه بکنیم؟ شما فرض بکنید که [ولایت فقیه ]یک فاجعه است، ما فرض مىکنیم که فاجعه است، این فاجعه را ملت مىخواهد، شما چه مىگویید؟»(4)
آزادى در مردمسالارى دینى و لیبرال
3- آزادى و مردمسالارى؛ در مردمسالارى، آزادى افراد محدود به حدود قانون است. در مردمسالارى لیبرال سعى بر این است که آزادى افراد کاملاً رعایت گردد و از حداکثر آزادى فردى برخوردار باشند؛ فقط زمانى که آزادى فرد به آزادى دیگران لطمه بزند، محدود مىگردد.
در مردمسالارى دینى، مردم قانونگذارى را از آن خدا مىدانند و چون اکثر نزدیک به اتفاق معتقد به دین معینى هستند، حاکمیت قانون آن دین را پذیرفتهاند، نیز آزادىها را در چارچوب احکام دین تفسیر مىکنند و مىخواهند.
در نظام جمهورى اسلامى، احکام دین اسلام که همخوان با فطرت و مصلحت بشر است و براى سعادت انسان وضع شدهاند، حاکم مىباشند و آزادى افراد در چارچوب مقررات دین اسلام مىباشد.
آزادى پوشش در مردمسالارى غربى
4- رعایت اختیارى حجاب و پوشش اسلامى، ناهمگون با آزادى دیگران نیست و در حکومت دموکراسى و مردمسالار نمىتوان از آن منع کرد. مردمسالارى لیبرال در تئورى خود را موظف به تأمین آزادى حداکثرى مىداند، که یکى از آزادىها آزادى در انتخاب نوع پوشش است. مردمسالارى غربى همچنان که آزادى براى بىحجابى را تأمین مىکند، موظف است آزادى براى باحجاب بودن را هم فراهم کند. مخالفت با حجاب و پوشش اسلامى که خواسته افراد مسلمان ساکن غرب است، با موازین دموکراسى و مردمسالارى ناسازگار است.
بىحجابى، مخالف خواست اکثر مردمان
5- حضور اجتماعى زن در جامعه اسلامى و معتقد، بدون پوشش صحیح و با آرایشهاى تند و لباسهاى نیمه عریان، ناهماهنگ با آزادى دیگران است و امنیت روحى - روانى آنان را به مخاطره مىاندازد، نیز مخالف احکام دینى است که حاکمیت احکام آن خواسته اکثر و قانونِ اداره کشور است، چنان که محدود بودن آزادىها به حدود قانون کاملاً همخوان با موازین مردمسالارى است.
بنابراین قیاس منع حجاب در کشورهاى غربى با منع بىحجابى در جمهورى اسلامى کاملاً نادرست است و نمىتوان هر دو را همانند دانست و به یک حکم محکوم کرد. منع حجاب، مخالف موازین بدیهى دموکراسى و مردمسالارى است و منع بىحجابى در کشورى که حکومت آن به خواست مردم، جمهورى اسلامى است و پاىبند به اجراى احکام اسلام مىباشد، عملى همخوان با قانونِ پذیرفته شده توسط اکثر قریب به اتفاق جامعه است. کسانى که بدون پوشش اسلامى وارد اجتماع مىشوند، به آزادى و امنیت دیگران لطمه مىزنند و عمل آنان قانونشکنى، تجاوز به حقوق و آزادى دیگران مىباشد و جرم است و حکومت باید جلوى آن را بگیرد.
حجاب و فعالیت اجتماعى
6- اگر حجاب اسلامى به معناى خانهنشینى و منع حضور اجتماعى زن بود، با آزادى و کرامت انسانى زن منافات داشت ولى حجاب اسلامى به معناى حریم و پوشش داشتن در حضور اجتماعى است و به هیچ وجه آزادى و حضور اجتماعى زن را محدود نمىکند و حیثیت اجتماعى او را مخدوش نمىسازد.
چگونگى حجاب
7- حجاب اسلامى یک حکم خشک و بىروح نیست و شکل خاصى از پوشش را الزام نمىکند. آنچه لازم است پوشیده بودن زن و حریم داشتن او هنگام حضور اجتماعى است. مهم آن است که پوشش زن، وقار و متانت او را حفظ کند و فتنهانگیز نباشد. زنان مىتوانند پوششهاى متنوع با رنگها و اندازههاى مختلف داشته باشند.
حکومت اسلامى نباید نوع خاصى از پوشش را الزام کند. متأسفانه گاهى در بعضى ادارات و ارگانها حجاب خاصى الزامى مىگردد بدون اینکه براى الزام آن دلیل قانعکنندهاى وجود داشته باشد؛ چادر گرچه بهترین پوشش مىباشد، ولى نباید افراد را به استفاده از آن وادار کرد. الزام به استفاده از چادر نه تنها سبب فراگیر شدن آن نمىشود بلکه با توجه به فطرت تحمیلناپذیر انسانها، در مقابل الزام مقاومت مىشود و چادر از جایگاه خود سقوط مىکند.
ممکن است سخن کسانى که اجبار بر حجاب را غیر قابل دفاع مىدانند، مربوط به این نوع الزام باشد. ما در عین اینکه رعایت پوشش را خواسته اکثر قریب به اتفاق زنان مسلمان جامعه مىدانیم و افراد را به رعایت این هنجار اجتماعى دعوت مىکنیم، نیز برخورد درست و مدبّرانه با زنان بىحجاب را وظیفه حکومت و مردم و مطابق موازین مردمسالارى مىبینیم، الزام و تحمیل نوع و رنگ خاصى از پوشش حتى اجبار حجاب برتر یعنى چادر را مخالف موازین مردمسالارى دانسته، اقدامى غیر اصولى و غیر قابل دفاع مىدانیم که در عمل نتیجه بر عکس مىدهد.
لزوم حجاب
8- رعایت پوشش اسلامى، وظیفه دینى زن مسلمان است و منع آن یعنى جلوگیرى از عمل به آداب و مناسک مذهبى، که مخالف موازین مردمسالارى است اما رعایت نکردن پوشش از نگاه هیچ دین و مذهبى تکلیف نیست بلکه حداکثر مجاز بودن آن روا است. دخالت حکومت و جلوگیرى از بىحجابى و اجبار پوشش، دخالت در آداب و مناسک دینى نیست تا مخالف موازین مردمسالارى باشد.
پىنوشتها: -
1) -
2) -
3) روزنامه اقبال، شماره 15، دوشنبه 26 بهمن 83.
4) صحیفه نور، ج9، ص253.