نیمتاج سلماسى، شاعرى شجاع
ا.امیردیوانى
نیمتاج سلماسى، در زمره بانوان بىباک و میهندوست و از شاعران نامور کشور در قرن چهاردهم مىباشد. وى نوه حاج وزیر سلماسى، دختر یوسف لکستانى و نرگس و به دیگر سخن فرزند مسعود دیوان سلماسى و عروس تاجرباشى خویى بود. هر چند در مورد اصل و نسباش اختلاف رأى وجود دارد، ولى همه او را از لکستان، یکى از آبادىهاى سلماس دانستهاند. سلماس یکى از شهرهاى باستانى و پرآشوب ایران است که در طول تاریخ، نامهاى گوناگونى داشته و در اواخر عصر قاجاریه، ناحیهاى ناامن بوده و بارها به وسیله ترکها، روسها و یاغیان کُرد مورد هجوم قرار گرفته است.
تحصیلات شاعر یاد شده تا کلاس یازدهم دبیرستان بوده و به زبانهاى انگلیسى و عربى هم آشنایى داشت. او در درگیرىهایى که به سال 1298 شمسى در سلماس رخ داد و موجب قتلعام مردم بىگناه، ویرانى خانهها و غارت اموال آنان گردید، همچنان در این شهر مىزیست و بعد از مهاجرت از سلماس در تهران زندگى کرد.
او سه فرزند به نامهاى بدرالزمان، غلامحسین و مهستى داشت. این بانو، طبع موزونى داشته و در اشعارش مضامین لطیفى آورده است. دینشاه ایرانى در «سخنوران دوران پهلوى» در باره شعر «کاوه» سروده نیمتاج مىنویسد: «هنگام کشتار و چپاول اموال عمومى ارومیه، در یورش ترکها به سلماس و رشت یعنى در طول جنگ جهانى اول که پدر و خویشاوندان نیمتاج به قتل رسیدند، سروده شده است.» شعر وى آکنده از آرمانهاى اجتماعى و امید به نظم و آرامش در وطن شکوهمندش بوده و وى شاعرى مترقى و آزاده بوده است.
قطعه «کاوه» فوقالعاده مؤثر و مهیج است. او در سرودن این اثر، مردم را به مبارزه علیه اخلالگران و آشوبطلبان ترغیب کرد. اشعار این بانوى شاعر، مردم را به گونهاى هیجانزده نمود که قابل تصور نبود و کار به جایى رسید که آنان جان بر کف نهاده و ریشه فساد و تباهى را کندند.
این شعر در رشت، زمانى که بلشویکها به خاک ایران تجاوز کرده و شهر را به یغما بردند و پیش از سلطنت رضاخان سروده شد.
به نوشته مرحوم آغابزرگ تهرانى، مؤلف «الذریعه الى تصانیف الشیعه» او داراى دیوان شعرى است حاوى اشعار وطنى و اجتماعى. مسائل انتقادى و مضامین سیاسى را به قلمرو شعر راه داد و شعر را فضایى آزاد براى عرضه اندیشههاى اجتماعى خویش دید.
دو غزل قوى اجتماعى - سیاسى که از نیمتاج سلماسى به جا مانده و جنبه انتقادى دارد، دربرگیرنده مضمون انعکاسى وقایع سیاسى - اجتماعى دوره شاعر است و در آنها مشکلات موجود به مردان و دولتمردان یادآورى شده و این مضمون نادر با صراحت یگانهاى توسط زنى شاعر در قالب غزلى موفق ریخته شده و شاید یکى از عوامل ماندگارى این دو غزل، قوى بودن آنهاست.
ذهنیت سیاسى و آگاهى اجتماعى شاعر در آفرینش این اشعار گام به گام، همراه با حسى مادرانه و دلسوزانه راهکارها را گفته و یا با زبانى ساده و روان، بىمسؤولیتى مردان و شکوههاى متعهدانه زنانه را سروده و در پایان هشدارى لرزاننده داده است که انسان میهندوست ایرانى را تکان داده و وى را به حرکت وا دارد. این شعر نخستین غزل سیاسى معاصر به زبان یک زن شاعر است که به حیطه مردانه وارد شد و حتى به حریم غیرت مردانه تعرض کرد.
درونمایههاى وطنپرستى، آزادیخواهى و عنایت به مشکلات از ویژگىهاى مهم شعر دوره مشروطه و پس از آن است که این هر سه شاخصه در اشعار نیمتاج سلماسى دیده مىشود.
غزل زیر، اثر معروف اوست که به مناسبت حمله بلشویکها به ایران و رخدادهایى که پیامد جنگ اول جهانى بوده، سروده است:
کاوه
ایرانیان که فرّ کیان آرزو کنند
باید نخست کاوه خود جستجو کنند
مردى بزرگ باید و عزمى بزرگتر
تا حل مشکلات به نیروى او کنند
آزادگى به دسته شمشیر بسته است
مردان هماره تکیه خود را بدو کنند
در اندلس، نماز جماعت به پا کنند
آنها که قادسیه به خونها وضو کنند
ایوانِ پى شکسته مرمت نمىشود
صد بار اگر به ظاهر وى رنگ و رو کنند
شد پاره پرده عجم از غیرت شما
اینک بیاورید که زنها رفو کنند
نسوان رشت، موىپریشان کشیده صف
تشریح عیبهاى شما مو به مو کنند
دوشیزگان شهر ارومى گشادهرو
دریوزهها به برزن و بازار و کو کنند
بس خواهران به خطه سلماس تا کنون
خونِ برادران همه سرخابِ رو کنند
نوحى دگر بباید و توفان دیگرى
تا لکههاى ننگ شما شستشو کنند
قانون خلقت است که باید شود ذلیل
هر ملتى که راحتى و عیش، خو کنند
منابع: -
1- عقیقى بخشایشى، «مفاخر آذربایجان»، جسوم، تبریز 1375.
2- کراچى، روحانگیز، «اندیشهنگاران زن در شعر مشروطه»، تهران، 1381.
3- دیهیم، محمد، «تذکرة الشعراى آذربایجان»، ج چهارم؛ تبریز، بى ت.